شنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۹

وال‌ستریت‌ستان!




 

برای گرامیداشت میعاد دوم خرداد،   روزی که دست استعمار برای گسترش خشونت در ایران،   یک جنایت‌کار مدافع تروریسم را با 70 درصد آراء از صندوق‌های مارگیری بیرون کشید،   شیعی‌ها جنگل‌های استان کهگیلویه و بویراحمد را به آتش کشیدند!  روزهاست که این جنگل‌ها در آتش می‌سوزد؛  مأموران آتش‌نشانی در محاصرة آتش قرار گرفته‌اند و به دلیل کمبود امکانات جان‌شان در خطر است،  ولی از هلیکوپتر و هواپیما و ... هیچ خبری نیست.  دلیل هم اینکه سرانة جنگل و مراتع این استان 6 برابر میانگین سرانه عرصه‌های طبیعی ایران است و برای اجرای «عدالت علوی»،   گویا لازم آمده تا سرانة جنگل در این استان و در سراسر ایران کاهش یابد:

 

«[...] هرساله در فصل گرما بخش‌های وسیعی از جنگل‌ها و مراتع ایران در آتش می‌سوزند و هر بار کمبود امکانات،  بالگرد آبپاش و محیط‌بان یا قرق‌بان و نبود مرکز مانیتورینگ مطرح می‌شود [...]» 

منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 29 مه 2020

 

مصلحت بعضی‌ها چنین ایجاب می‌کند که سرانة جنگل به صفر برسد تا کشور ایران هم مثل شیخ‌نشین‌ها تبدیل شود به بیابان.   به این ترتیب حکومت بیابانی دیگر «احساس غریبی» نخواهد کرد و می‌تواند با تکیه بر احکام توحش شرع و توصیه‌های سرشار از نبوغ رضاپهلوی، ایران را به وال‌ستریت‌ستان تبدیل کند!   در وال‌ستریت‌ستان،  خانواده‌های تک‌جنسیتی و روابط پدوفیلی آزاد است و اگر کسی بخواهد خارج از این عرصة توحش زندگی کند،  می‌باید مثل پدر رومینا اشرفی،  خود و خانواده‌اش را نابود کند!      

 

یک پدوفیل 29 یا 35 ساله‌ به نام بهمن خاوری با رومینا اشرفی،   یک دختر بچه 13 ساله ارتباط برقرار می‌‌کند.   رومینا دانش‌آموز است و پدرش نمی‌خواهد او در 13 سالگی ازدواج کند:

 

«[...] رومینا خواستگار داشت. خواستگارهای خوبی هم داشت به خاطر این که سنش کم بود او را شوهر ندادند [...] ‌اینجا روستاست و وقتی دختر قد می اندازد خواستگار پیدا می‌شود. باباش با شوهر من هم مشورت کرده بود.  کاش او را شوهر می‌دادند اما پدرش گفته بود دخترم 13-14 ساله است [...]‌»

منبع: سپوتنیک،  مورخ 29 مه 2020

 

بله در این روستا،   یک پدر که نه روشنفکر است و نه ثروتمند و نمی‌خواهد دخترش را مثل گوسفند بفروشد؛  او را به مدرسه فرستاده.   ولی از آنجا که به اصطلاح قانون اساسی مشروطه،  قوانین مدنی ایران را در چارچوب توحش اسلام قرار داده،   این قوانین تبدیل شده به رسم و رسوم قبائل صحرانشین قرن هفتم میلادی در حجاز.   از اینرو ارتباط با یک مرد 29 ساله برای رومینا مسئله‌ای «عادی» تلقی می‌شود؛  خانواده‌اش هم حق اعتراض به این رابطة غیرقانونی را ندارد!‌  ولی پدوفیل مذکور دختربچه را از خانه فرار می‌دهد؛  خانواده به پلیس مراجعه می‌کند و پلیس بدون دستگیری پدوفیل،   و بدون توجه به خطری که رومینا را در خانه تهدید می‌کند،   او را تحویل خانواده‌اش می‌دهد!   ابتدا،  با وساطت خانوادة مادر رومینا،   پدر از مجازات دخترش چشم‌پوشی می‌کند.   اما انتشار عکس‌های رومینا و بهمن خاوری در شبکة مجازی نهایت امر به قتل رومینا می‌انجامد:

 

«[...] رومینا اشرفی دختر 13 ساله‌ای که با بهمن خاوری،  پسری که 16سال از او بزرگ‌تر بود فرار کرده بود،  پس از دستگیری تحویل خانواده‌اش می‌شود[...] خانواده رعنا دشتی،  مادر رومینا سعی کردند که پدر رومینا را آرام کنند.   اما عکس‌هائی که در فضای مجازی منتشر شد دوباره آتش خشم پدر را شعله‌ور کرد و او را به سمت قتل پاره تنش سوق داد [...]»

منبع:  انتخاب، مورخ 10 خردادماه سالجاری 

 

پدر رومینا به تحریک برادرانش،   «برای حفظ شرف و آبرو» ـ  طبق قوانین عرف ـ  دخترش را به قتل می‌رساند و «طبق قانون شرع» روانة زندان می‌شود.   ولی قانون بیابانی شیعی‌‌ها با آن پدوفیلی که با افتخار عکس‌های‌اش را با یک دختربچه 13 ساله روی خطوط اینترنت گذشته،  هیچ‌کاری ندارد.   چرا راه دور برویم،   محمد صاد در 50 سالگی با یک دختر بچه 7 ساله «ازدواج» کرده بود؛   علی عین،  در 26 سالگی با یک دختر بچه 9 ساله و ... و روح‌الله خمینی رهبر «ضدامپریالیست» اوباش و حزب‌توده هم در دوران پهلوی با یک دختربچه 12 ساله ازدواج کرده بود!   

 

خلاصه از این مختصر چندین نتیجة مهم و اساسی می‌توان گرفت.   نخست اینکه پدوفیلی از ارکان دین مبین اسلام و خصوصاً «انقلاب ضدامپریالیستی اسلامی» به شمار می‌رود.   دیگر آنکه در طویلة شیعی روتچیلدها،  اگر مردی بدون توجه به این ارکان مقدس،   خود با یک زن 19 ساله ازدواج کرده،   و بجای اینکه دختر13 ساله‌اش را مثل گوسفند به اولین خریدار بفروشد،‌  او را به مدرسه فرستاده،    «ارکان اسلام و انقلاب اسلامی دست در دست تکنولوژی ارتباطات مدرن و خصوصاً قوانین نانوشتة عرفی»،‌  وی را در شرایطی قرار خواهد داد که دخترش را در خواب،   یا در بیهوشی،   مثل گوسفند سر ببرد و خود و خانواده‌اش را هم به نابودی بکشاند:

 

«[...] رومینا را که آورد خانه دیگر آرام شده بود [...] اما تا به خانه رسید برادرهایش گفتند پسره عکس گذاشته و آن را نشان می‌دهند [...]‌ با این عکس گذاشتن بهمن،  بابای رومینا دیوانه شد [...] ‌سرش را بریده.  بچه هیچ تکان هم نخورده [...] امیر محمد،  برادر کوچک رومینا هم  پیش [او] خوابیده بوده و بیدار نشده است [...]»

منبع:  سپوتنیک،  ‌مورخ 29 مه 2020

 

پس از انتشار این ماجرا در خبرگزاری‌ها،   بی‌بی‌سی،  حاضر به یراق،  در رکاب ملایان شرف حضور یافت.   مخالفت منطقی پدر با ارتباط دختر 13 ساله‌اش با یک مرد 29 ساله را نادیده گرفت؛   آدم‌ربائی آن پدوفیل منحرف 29 ساله را به حساب «عشق» آن دختربچه نوشت؛   قتل دختر به دست پدر را نیز «فرهنگ ایران» اعلام کرد!  

 

بله همانطور که بارها در این وبلاگ گفته‌ایم بی‌بی‌سی،   رهبر «مدفوعات غرب» با روابط حقوقی ـ انسان محور ـ و عرصة «فرهنگ» به ویژه در کشورمان سرستیز دارد؛  به صورت سازمان‌یافته از عرصه انسان‌ستیز و ضداجتماعی ـ  تعلقات و تعصبات دینی و بومی ـ  دفاع می‌کند.  و قتل رومینا هم وسیله‌ای شد تا بوق آنگلوساکسون‌ها بتواند لگدی نثار «فرهنگ ایران» کند.  حال نگاهی بیاندازیم به استفادة ابزاری شیعی‌ها از این فاجعة انسانی.  

 

بلافاصله پس از انتشار خبر قتل رومینا در رسانه‌ها،   قلب شیعی‌ها و در رأس‌شان رضا پهلوی به درد آمده،  ‌ احساسات‌ رقیق‌شان سخت جریحه‌دار شد!   توگوئی این جماعت از وحشیگری‌های رایج در دین اسلام هیچ اطلاعی نداشته،   و همین امروز به دلیل این جنایت است که با پایه و اساس «دین مبین‌» آشنا شده‌اند!   جماعت سلطنت‌چی که دلش برای آریامهربازی لک زده،  فراموش کرده که پایه‌های حاکمیت‌اش بر همین وحشیگری‌ها استوار بوده.   بله،   همین چند روز پیش بود که بوق شیعی‌ها برای تخلیة فاضلاب آنگلوساکسون‌‌جماعت و ارائة تصویر دلپذیر از شرایط اسف‌بار ملت ایران،   دست به دامان تولة 93 سالة فضل‌الله زاهدی شده بود،   تا ایشان ‌ضمن تبلیغ برای دین مبین اسلام و «انتقاد» از دوران پهلوی،  به مسلمان بودن و ایرانی بودن‌شان افتخارها کنند:

 

«[...] كسی كه مسلمان است [...]‌آدمكشی و خونخواری نمی‌كند [...] افتخار می‌كنم كه هم ایرانی باشم،  هم مسلمان و از چیزی هم باك ندارم.  این را باید غرب بفهمد که اگر یك مسلمانی بد كرد، او نامسلمان است،   نه این‌که همه مسلمان‌ها بد هستند [...]»

منبع:‌  گویانیوز،  ‌مورخ 20 مه سالجاری 

 

با توجه به بیانات «عردشیرالله» می‌باید چنین نتیجه بگیریم که محمد صاد و علی عین و تخم و ترکه‌‌اش اصلاً مسلمان نبوده‌اند.   چرا که خارج از آنچه در حدیث و قصص و نقل‌قول‌های «معتبر» ملایان و مفتی‌ها از قتل‌عام و تجاوز و مصادرة اموال و ... توسط این حضرات در دست است،   در حرمسرا‌های این مسلمانان هم گویا زن و کودک و کنیز و غلام مورد تجاوز و بهره‌کشی جنسی قرار نداشتند؛  قبول ندارید  از «عردشیر» بپرسید؛  خودش آنجاها حضور داشته؛  شاهد عینی است!

     

باری در واکنش به قتل رومینا،   بلافاصله رضا پهلوی فتوی داد که «تنها راه چاره،  بازگشت به قوانین عرفی است»  البته اعلیحضرت در مورد «قوانین عرفی» کذا هیچ توضیحی نداده‌اند!   ایشان هر آنچه از ساواکی‌های پیر شنیده‌اند تکرار می‌کنند،   از اینرو فراموش فرموده‌اند که «دین»،  پس از  گذشت بیش از 1400 سال تبدیل شده به نوعی عرف!   خلاصه جدا کردن دین و عرف فقط کارساز آخوندها خواهد شد!  پس «اشتباهات» اعلیحضرت را به حساب بی‌اطلاعی «مشاوران‌شان» می‌نویسیم،  ‌ ولی فراموش نکنیم که شیعی‌جماعت همیشه «راه چاره» را در گسترش خشونت و «بازگشت به گذشته» دیده؛   رضا پهلوی هم از این قاعدة کلی مستثنی نیست!  ولی جالب‌تر از همه علی روضه‌خوان،   رهبر اوباش است؛  ایشان خواهان «احترام به مقام زن» شده‌اند!

 

می‌دانیم که در حکومت اسلامی،   به زن خیلی «احترام» می‌گذارند،  البته به شیوة شترچران‌های صدر اسلام.   در نتیجه،  در این بساط که بریتانیا برای‌مان پهن کرده،  جایگاه زن از محدودة صغیر و مهجور و برده و کشتزار فراتر نمی‌رود.  علی روضه‌خوان هم در واقع خواستار احترام به حقارت و ذلت و بردگی زنان شده.  و در همین راستا،   کنیزالاسلام  ‌ پروانه سلحشوری فتوی داده‌اند که «دختر 9 ساله در اسلام حق ازدواج دارد؛   باید آزادی بیشتری به دختران داده شود!»  آن‌ها که نمی‌دانند «آزادی» در اسلام چیست، بدانند!  وقتی  یک دختربچه 13 ساله را زیر دست و پای یک پدوفیل معتاد و مطلقه بیاندازید،‌  از نظر ماچه‌نئاندرتال‌های خودفروش،  به او آزادی اسلامی داده‌اید!   حال از عرصة پدوفیلی و زن‌کشی و تجاوز و...و خلاصه از عرصة «اسلام راستین» پای بیرون بگذاریم،  و نگاهی بیاندازیم به محرومیت ساکنان «غیزانیه» از آب آشامیدنی.   

 

ساکنان غیرانیه در یک تجمع مسالمت‌آمیز به محرومیت از آب آشامیدنی اعتراض کرده‌اند، ‌ و «نیروهای امنیتی» با شلیک گلوله به آنان پاسخ داده‌اند!  یادآور شویم غیزانیه قلب صنعت نفت خوزستان و محل استقرار بزرگ‌ترین شرکت‌های نفتی کشور است:

 

 

«[...]  شرکت‌های نفتی غیزانیه،  روزانه دست‌کم 2  میلیون بشکه نفت تولید می‌کنند.  در نیم قرن گذشته ارمغان طلای سیاه برای غیزانیه جز آلودگی آب و هوا و خاک،  بی‌آبی،  نابودی کشاورزی و مهاجرت روستائیان نبوده [...] بیش از 80 روستای این بخش [...] از آب و جاده و مدرسه و بهداشت [ محروم‌اند.]  غیزانیه بحرانی‌ترین کانون گرد و غبار خوزستان را نیز در خود جای داده [...]»‌

منبع: تابناک،  مورخ 10 خردادماه سالجاری، کد خبر: 981326 

 

خلاصه بگوئیم،  غیزانیه منطقه‌ای است که نفت‌اش را دولت فخیمه و شرکاء سگخور می‌کنند، ‌ و از آنجا که به ادعای تایمز،   ملکة انگلستان از «خاندان شریف و درستکار و روشنفکر و بسیار متمدن» پیامبر اسلام است،   هیچ دلیلی ندارد که ساکنان غیزانیه آب آشامیدنی بخواهند!  اهالی این منطقه،   با اینگونه مطالبات ضداسلامی و ضدانقلابی،  سدی شده‌اند در راه مبارزات حکومت ملایان با ارباب آمریکائی‌اش و «امنیت چپاول» قبیلة ویندسور را تهدید می‌کنند!

 

اصولاً چه معنی دارد که ایرانی‌ها در کشورشان خواهان کار و امنیت و مسکن و رفاه و بهداشت و نظم قانونی و این حرف‌ها باشند؟!   در «وال‌ستریت‌ستان»،  آنچه اهمیت دارد این است که سرکوب و تاراج سازمان‌یافتة‌ ملت ایران،  از قبیل کشتار زندانیان کرد و ‌کولبران و به ویژه پدوفیلی و جنایت تبدیل شود به عرف.   و به این منظور لازم است تا شهین مولاوردی،   ماچه نئاندرتال شیعی در روز جهانی خانواده،   با حمایت از «خانواده‌های تک جنسیتی»،  ‌ رسماً حقوق کودکان را به زیرلگد پدوفیل‌های واتیکان بیاندازد و ضدیت‌‌اش را با اجتماع به اثبات برساند ـ  اعتماد آن‌لاین،  مورخ 16 مه 2020 .    بله جای تعجب ندارد که در چنین دستگاهی و در شرایطی که رومینا اشرفی،   یک دختر بچه 13 ساله،  قربانی یک پدوفیل شده،  و سپس به دست پدرش به قتل می‌رسد،  به یک نره ‌نئاندرتال شیعی،  به نام «سامان نیازی» تریبون بدهند،  تا به عنوان معاون امور بین‌الملل موسسة «صلح زیبا جمهوری اسلامی» برای شهادت جانگداز «جرج فلوید» عزا گرفته، « نقض حقوق بشر در آمریکا» را مورد انتقاد‌ قرار دهد!

 

طرف گردوخاکی کرده که بیا و ببین! کسی هم به او نمی‌گوید،   «تو اگر بیل‌زنی، چرا باغچة خودت را بیل نمی‌زنی؟!»  باری این شیعی مفلوک که ذهنش در رسم و رسوم قبائل عرب قرن هفتم میلادی گیر کرده،   مانند پیشوای راهزن و پدوفیل و برده‌دارش،   برای خود «رسالت ذاتی» قائل شده؛  به سازمان‌های مدافع حقوق بشر «نصیحت‌» می‌کند که از «اسارت استکبار» خارج شوند و به نقض حقوق بشر در ایالات‌متحد پایان دهند:

 

«[...] ما به عنوان موسسه حقوقی بشری و دارای تکلیف و رسالت ذاتی در رصد و شفاف‌سازی موارد نقض حقوق بشر از سازمان‌های حقوق بشری [...] می‌خواهیم [...] از نظام سلطه بیرون بیایند و به نقض‌های مکرر حقوق بدیهی بشری در ایالات متحده آمریکا پایان دهند[...]»

منبع:  سپوتنیک،   مورخ  29 مه 2020

 

همانطور که می‌توان حدس زد،‌  عرعر معاون سازمان کذا  فقط مربوط می‌شود به «نقض مکرر حقوق سیاهپوستان ایالات متحد.»   ایشان با دیگر حقوق جاری و شناخته شدة‌ شهروندان ایالات متحد هیچ کاری ندارند.  از همان «سیاه‌هائی» حمایت می‌کنند که در شهر قم با عکس علی‌روضه‌خوان رژه می‌روند!  سابق بر این هم شاهد بودیم که زوزه‌های دردناک جیمی کارتر برای «حقوق بشر در ایران»،  فقط به این معنا بود که «آخوندها و اوباش جنایت‌کار و پدوفیل و برده فروش دست‌شان باز باشد تا ملت ایران را تارومار کنند!»   امروز هم شیعی‌جماعت همچون صاحب‌قلاده‌اش فقط از حقوق بشر «نسبی» دفاع می‌کند،  و برای احقاق حقوق «جرج فلوید‌ها» ماتم می‌گیرد. 

      

جرج فلوید،  که به عنوان مأمور حفاظت در یک رستوران مینیاپلیس کار می‌کرد،   و معلوم نیست در دوران قرنطینه به چه کاری مشغول بوده،   توسط پلیس دستگیر می‌شود.   پلیس، مدت 7 دقیقه زانویش را روی گردن وی می‌گذارد و او پس از اینکه جمله معروف «نمی‌توانم نفس بکشم» را بر زبان می‌راند در برابر دوربین‌ها‌ جان می‌سپارد!   سپس لشکر لات و اوباش به بهانة «اعتراض به مرگ فلوید»،   مقر پلیس را آتش می‌زند؛  فروشگاه‌ها را غارت می‌کند و... و جالب اینجاست که صحنة  قتل بازتولید همان صحنه‌ای است که در دوران نکبت بار ریاست جمهوری اوباما نیز در نیویورک به نمایش درآمده بود!   

 

در سال 2014،‌   یک سیاهپوست دیگر به نام «اریک گارنر»، مسئول گلکاری پارک در نیویورک به جرم فروش غیرقانونی سیگار توسط پلیس دستگیر می‌شود؛  او هم می‌گوید «نمی‌توانم نفس بکشم» و از قضا جان می‌سپارد!  به نظر می‌رسد که سناریوی «نمی‌توانم نفس بکشم» را دربار بریتانیا در آستانة انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برای حزب دمکرات تنظیم کرده بود!   و اینک که کاخ باکینگهام،   برای اعمال نظارت مستقیم بر فعالیت‌های جنگ‌پرستانه و اسلام‌نوازانة هولیوود،  هری و مگان،   زوج «نازی ـ جهادی» را به کالیفرنیا پرتاب کرده،   این سناریو با دقایق و ظرائف بیشتری به اجرا درآمده تا لات‌بازی و خشونت هر چه بیشتر گسترش یابد!  در هر حال،  ما کاری با کلیشة ابله‌پسند آخوندها،  «خشونت پلیس سفیدپوست آمریکا بر علیه سیاهپوستان مظلوم و مامانی» نداریم؛  رفتار پلیس حکومت اسلامی در قبال ایرانیان به مراتب سبعانه‌تر است.   اوباشی که در این محفلک مفلوک ـ صلح زیبا ـ  جمع شده و برای جرج فلویدها اشک می‌ریزند،  چشم کورشان گویا پلیس جمکران یا پلیس بریتانیا را نمی‌بیند.  از قضای روزگار،  پلیس بریتانیا نیز در عرصة وحشیگری گوی سبقت از پلیس آمریکا ربوده،  ولی از آنجا که «مدفوعات» غرب در این مورد خفقان اختیار کرده‌اند،   نئاندرتال‌های شیعی هم از این «جسارت‌ها» نمی‌کنند.   اینان فقط اجازه دارند برای سیاهپوستان «شهید» آمریکا بساط روضه و زوزة «حسین مظلوم» پهن کنند.  و به تروریست‌های سیاهپوست از قماش لوئیس فاراخان و شرکاء حق و حساب بپردازند،‌  تا این جانوران وحشی در رسانه‌ها از «مبارزات حکومت ملایان با امپریالیسم آمریکا» ـ  سرکوب ملت ایران  ـ  حمایت به عمل آورند.   

 

بله،  کارشان حساب دارد؛  با این صحنه‌پردازی‌ها،‌  امثال جیمی کارتر و کلینتون و جرج بوش و ... و مایکل پمپئو مجبور نیستند مستقیماً از حکومت آخوند پدوفیل و برده فروش حمایت کنند!  حمایت مرضه هاشمی‌ها و لوئیس فاراخان‌ها از حکومت اسلامی در کشور ایران،   در واقع به نیابت از سوی صاحبان سفیدپوست‌شان صورت می‌گیرد.   دچار توهم نشویم؛   در آمریکا،  سیاهپوست دیگر «برده» نیست؛   هر چند برای حفظ منافع همان برده‌داران آنگلوساکسون سابق،   هم‌صدا با شیعی‌ها از سلطه و برده‌داری در کشور کلیدی ایران حمایت می‌کند،   و ما هم از مطلب دور افتادیم!   بازگردیم به مضحکة حمایت سامان نیازی از حقوق سیاهان آمریکا!

 

جونم براتون بگه!   جناب مهندس «نیازی»،   کارشناس مسائل بین‌الملل هستند و با مشاهدة‌ سناریوی تکراری «نمی‌توانم نفس بکشم»،  تمام تحقیقات لازم را هم انجام داده‌اند!  پیش از ادمه مطلب یادآور شویم پلیس آمریکا برای دستگیری به تکنیکی متوسل می‌شود که گاه باعث مرگ مجرم می‌شود و به همین دلیل بعضی ایالات توسل به این تکنیک را ممنوع کرده‌اند.  ولی در مینیاپلیس چنین ممنوعیتی وجود ندارد،  در نتیجه پلیس مرتکب قتل نشده. ولی خوب مهندس نیازی با  این مسائل کاری ندارند.  ایشان پس از تحقیقات بیخ‌دیواری،  در جایگاه مدعی‌العموم نشسته و با تکیة صرف بر تصاویر شبکه‌های اجتماعی اقدام پلیس آمریکا را «جنایت‌کارانه» ارزیابی کرده‌اند.  جناب مهندس نتیجتاً به شدت نقض حقوق بشر در آمریکا را مورد انتقاد قرار داده،   از مرگ جرج فلوید به عنوان «قتل انسانیت و بازگشت به دوران توحش و مناسبات غیرمتمدنانه» یاد می‌کنند:

 

«آن‌چه روزانه در آمریکا رخ می‌دهد که یکی از آخرین آن‌ها شکنجه منجر به فوت جورج فلوید است [...]حکایت غم انگیزی [...] است [موضوع شکنجه و قتل یک فرد نیست] هشداری برای قتل انسانیت،  بازگشت به دوران توحش،  نظام مناسبات غیرمتمدنانه و نژادپرستی منهای عقلانیت و اندیشه است [...]»

منبع:  سپوتنیک،   مورخ 29 مه 2020 

 

بله «آنچه روزانه در آمریکا رخ می‌دهد»،   بازگشت به دوران توحش است،  در حالیکه آنچه روزانه در ایران رخ می‌دهد،   یعنی تفکیک جنسیتی،  تحمیل نماد بردگی بر زن ایرانی، سانسور فیلم و کتاب و قتل نویسندگان؛   سرکوب کردها،  بلوچ‌ها،  ترکمن‌ها و... و تهاجم به میهمانی‌های مختلط،  ممنوعیت کنسرت،‌  شلاق زدن انسان‌ها به جرم روزه خواری و نوشیدن مشروب؛ ‌ رسمیت دادن به بیگاری کودکان؛  و تبدیل کودکان به بردة جنسی و ... قتل انسانیت و بازگشت به دوران توحش  نیست؛  گسترش اسلام راستین است.  ولی در واقع تحمیل یک نظم استعماری بر ملت ایران است با هدف نابودی تولیدکنندة ایرانی،  سرکوب فعالیت‌های فرهنگی،  ورزشی،  هنری،  و ... و نهایت‌امر واگزاری سازمان تأمین اجتماعی و صندوق بازنشستگی ایرانیان به سهامداران وال‌ستریت.  اینهمه نمادی است از «تمدن و پیشرفت» در سایة اسلام راستین!