از ترومن تا ترامپ!
وزارت امور خارجه ایالات متحد که نیک میداند شورای امنیت از تحریمهای ضدحقوقی ایران حمایت نخواهد کرد، هر هفته پیرامون تمدید تحریمها به شورای امنیت مراجعه میکند و پاسخ منفی میگیرد. با اینکار در واقع، با یک تیر چندین و چند نشان میزند، هم حمایت از روند حقوقی را با حمایت از تروریسم در ترادف میگذارد، و هم از سگ دستآموز 100 سالة آنگلوساکسونها تصویر پیروز ارائه میدهد! البته تلاشهای آخوندنوازانة وزارت امور خارجه یانکیها به این مختصر محدود نمانده؛ صدور بیانیة «محدودیت صدور ویزا برای 14 مقام ایرانی» نیز بخش دیگری است از همین تقویت تروریسم! وزارت امور خارجه آمریکا با صدور بیانیة مذکور چنین القاء میکند که جنایات حکومت ملایان فقط با قتل کاظم رجوی در کشور سوئیس و از سال 1990، یعنی در دوران رهبری علیروضه خوان آغاز شده:
«[...] به گفته وزارت خارجه آمریکا، [این افراد] در سال ۱۹۹۰ در کشور سوئیس دست به اقدامات تروریستی زدند [...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 31 مرداد 1399
به عبارت دیگر، زمانیکه روح الله خمینی رهبر جماعت وحش بود، «حقوق بشر» مو لای درزش نمیرفت! البته حداقل ما در ارادت ویژة وزارت امورخارجة یانکی به جنایتکار تازهنفس ـ روحالله خمینی ـ هیچ تردیدی نداریم! خدمات «جنسی ـ ایدئولوژیک» خمینی در درگاه استعمار با جفتکپرانی بر علیه پیوستن دولت ایران به کنوانسیون وین آغاز شد؛ با زوزه بر علیه جامعة مختلط، حضور زن در مجلس شورای ملی، و حضور غیرشیعیها در شوراهای شهری تداوم یافت، و ... و اینچنین بودکه علاوه بر یانکیها و رعایای اروپائیشان، مائوئیستها هم خمینی را برای «رهبری انقلاب» ـ کودتا بر علیه دولت شاپور بختیار ـ مناسب تشخیص دادند. و اینک همین یانکیها با صدور بیانیة 14 مغضوب برای جایگزین کردن جنایتکار فرسوده با جنایتکار تازه نفس به سگدستآموزشان پیام میفرستند و قوه قضائیة سگ دستآموز نیز با صدور حکم برای «14 معصوم»، و در رأسشان پاسدار «محسن آرمین»، بازجوی ساواک و هوادار میرحسین موسوی ـ این فرد از طریق سببی به افتخار عضویت در قبیلة بهزاد نبوی نائل آمده ـ در واقع به صاحب قلادهاش چشمک میزند! بله سگ و صاحب قلادهاش، اولی با توسل به 14 معصوم، و دومی با 14 مغضوب در واقع با یکدیگر برای آینده، قرار و مدارها گذاردهاند! اولی به تطهیر پاسدار محسن آرمین و شرکاء مشغول شده، دومی هم که یکصد سال است در ایران از تروریسم حمایت میکند، با نشاندن برادر مسعود رجوی در جایگاه «قربانی نقض حقوق بشر»، ضمن ارائه تصویر دلپذیر از تروریست چپنما، در سنگر دلپذیر «مخالف تروریسم» و طرفدار حقوق بشر لنگر انداخته و طبق معمول به تطهیر خود مشغول شده. وزارت امور خارجة کدخدا فراموش کرده که حکومت آخوند جنایتکار و بردهفروش با حمایت آمریکا، رعایای اروپائی و کارگران چینیاش در ایران مستقر شده است!
از سوی دیگر، قطعنامة پیشنهادی ایالات متحد برای تمدید تحریمهای ایران در شورای امنیت سازمان ملل آنچنان ابلهانه بود که حتی انگلستان هم که تاکنون کورکورانه از یکجانبهگرائی یانکیها در عراق و سوریه و به طور کلی خاورمیانه حمایت کرده، نتوانست با آن همراه شود. فقط پدیدهای به نام «جمهوری دومینیکن» به این قطعنامه رأی مثبت داد و فقط بنیامین نتانیاهو، شورای امنیت را به دلیل حمایت از روند حقوقی، مورد هتاکی قرار داد. البته نتانیاهو در این عرصة حمایت از تروریسم تنها نیست؛ نمایندگان مجلس شیعیها هم برای اثبات وفاداری به کدخدا و جهادیهای اسرائیل، بلافاصله یک طرح دو فوریتی «خروج از برجام» را از توالت سازمان سیا در سفارت سوئیس بیرون کشیدند:
«[...] شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در طرحی دوفوریتی خواستار آن شدند که [...] جمهوری اسلامی به صورت خودکار از توافق هستهای خارج شود [...]»
منبع: ایسنا، مورخ 27 مردادماه سالجاری
بله اهرمهای سیاستگزاری آمریکا و جهادیهای اسرائیل در قوای سهگانة حکومت شیعیها و به ویژه در شبهمجلسشان حضور چشمگیری دارد. و این حضور استعماری که پس از توافق 14 اوت 1941 تقویت هم شده، همواره یک هدف مشخص داشته، دارد و خواهد داشت: قرار دادن ساختار دولت در ردیف گروههای تروریست، از طریق آشوبسازی و ترور جهت ممانعت از پیوستن دولت ایران به معاهدههای حقوقی بینالمللی! روشنتر بگوئیم هدف این جانوران وحشی واداشتن دولت ایران به «یکجانبهگرائی» است.
به عنوان نمونه زمانی که رزمآرا، رئیس دولت ایران قصد داشت برای پایان دادن به بحران نفت با انگلستان مذاکره کند، جناب «دکتر» محمد مصدق، رهبر آزادیخواهان حزب باد، در همان شبهمجلس، مستقیماً او را به ترور تهدید کرد:
«اگر شما نظامی هستید من از شما نظامیترم [...] همینجا شما را میکشم [...]».
منبع: مذاکرات مجلس مورخ 8 تیرماه 1329
رزمآرا در پاسخ به تهدیدات محمد مصدق میگوید، «مجلس جای بحث و استدلال است، اگر جای فحاشی بود، لاتهای چالهمیدان را به مجلس میآوردند.» ولی از آنجا که قرار بود آنچه در ایران مجلس قانونگزاری خوانده میشود، محل جفتک پرانی لات و اوباشی از قماش مصدق شود، اولین نخست وزیر ایران که با پوپولیسم و لاتبازی مخالفت کرد ترور شد تا محمد مصدق بتواند به پست نخست وزیری دست یابد، و کلیة مطالبات انگلستان و آمریکا را مو به مو به مورد اجرا بگذارد. مصدق با یکجانبهگرائی، در راه تحمیل تحریمهای اقتصادی لندن به ملت ایران زمینة مناسب را فراهم آورد؛ پادشاه قانونی را به کودتاچی و تحت قیمومت اربابان آمریکائیاش تبدیل کرد؛ از همه مهمتر، منابع انرژی ایران به دلیل عملیات قهرمانانة ایشان در انحصار کنسرسیوم قرار گرفت. سپس دستگاه استعماری با شناخت از نگرش سنتی شیعیها، ایشان را در جایگاه مظلوم و قربانی و محصور انداخت تا از احمدآباد به گسترش تشکل تروریست فدائیان اسلام در قالب «نهضت آزادی» نظارت داشته باشد.
شاهد بودیم که در دوران صدارت شاپور بختیار همین تشکل منفور ـ دارودستة شیخ مهدی بازرگان ـ همصدا با جبهةملی و داساللهیها از همه رقم و همه قبیل، از روحالله خمینی حمایت کردند تا حکومت آخوند بتواند قرارداد 25 سالة کنسرسیوم را در سکوت تمدید کند؛ زنان و مردان ایرانی را رسماً در جایگاه کنیز و غلام آخوند بنشاند؛ مجری سیاست دوم آمریکا در کل منطقه نیز باشد! امروز نیز گویا لازم آمده تا «کنسرسیوم 2» جایگزین کنسرسیوم شود تا کشور ایران، رسماً تحت قیمومت کارگران زحمتکش چشمبادامی ایالات متحد قرار گیرد. نمایندگان مجلس شیعیها نیز در رکاباند، و برای «خروج از برجام» خیز برداشتهاند؛ زوج چپنما و چماقدار هم «معنای مقاومت مصدق و شعار رضاشاه روحت شاد» را برای عوام توضیح میدهند.
در آستانه 79مین میعاد فرار «پرافتخار» پهلوی اول ـ سوم شهریورماه 1320 ـ سایت «پیک نت» با انتشار مطلبی تحت عنوان « معنای شعار "رضا شاه روحت شاد" چیست؟» میگوید، حکومت اسلامی با انتساب مخالفانش به گروه رجوی و سلطنتطلبها در واقع به سود اینان تبلیغ میکند ولی مردم احمق نیستند با مجاهد و سلطنتطلب هم کاری ندارند و میدانند که افلاس حکومت، پشت صحنة بساط علم کردن دو مترسک سلطنتطلب و مجاهد خلق است. در پایان مطلب، پیک نت برای اثبات درک و فهم «مردم» تأکید میکند که «شعار رضا شاه روحت شاد» به معنای طرفداری از سلطنت نیست، به دلیل سرکوب ملایان توسط رضاشاه است:
«[...] شعار"رضاشاه روحت شاد" [...]به آن دلیل سر داده میشود که رضا شاه روحانیون را پس از بهرهگیری از آنها برای رسیدن به قدرت، مانند دستمال یکبار مصرف طرد کرد و به گوشه حوزه های مذهبی فرستاد [...] بنابراین بزرگ کردن دو مترسک سلطنتطلبها و مجاهدین خلق خودفریبی حکومتیان است زیرا مردم فریب نمی خورند.»
منبع: پیک نت، مورخ 23 اوت 2020
بله، بر اساس این «تحلیلها» که از توالت سفارت انگلستان نشت کرده، میباید چنین نتیجه گرفت که، آخوندها کلنل میرپنج را به وزارت جنگ منصوب کردند تا ایشان بتوانند کودتا کنند! خلاصه بر اساس این «تحلیلهای نشتی» کودتای سوم اسفند با حمایت آخوندها صورت گرفته، و همه میباید بپذیرند که پهلوی اول با کمک آخوندها به قدرت رسید، نه به دلیل اطاعت دربار قاجار از مطالبات استعماری لندن! میباید اذعان کنیم که تلاش اهالی پیکنت در مسیر «مقدس» تطهیر استعمار بریتانیا و دستگاه قاجار و ... و خصوصاً ارائة تصویر دلپذیر «ضدآخوند» از پهلوی اول، نه فقط با تبلیغات شبکة اطلاعاتی ملایان همسوئی چشمگیری نشان میدهد، که در راه خدمت به استعمار واقعاً قابل تقدیر است! به ویژه که آنگلوساکسونها پهلوی اول را به قدرت رساندند تا راه مورگان شوستر را از طریق تأسیس بانک مرکزی ادامه دهند و ضمن سرکوب سازمان یافتة ملت ایران، کشورمان را به محل تاختوتاز فاشیستهای اروپا بر علیه اتحاد شوروی تبدیل کنند!
فراموش نکنیم که جانوران وحشی آنگلوساکسون همچون آخوند پدوفیل و بردهفروش با لائیسیته سر ستیز دارند، و آنچه به فرهنگ و تاریخ و جهان بینی ایرانی ارجاع دهد، یا هر آنچه فردیت ـ خلاقیت هنری و تفکرعلمی و مسئولیتپذیری و روابط غیرگوسفندی ـ را تداعی کند، برای اینان کفرآمیز و ضداسلامی تلقی میشود. و به همین دلیل بودکه سلطنت پهلویها با سانسور رسمی کلیات سعدی، ترور میرزاده عشقی، و ... و خصوصاً پاره کردن قرارداد دارسی ـ به منظور تمدید ابدمدت آن ـ و به ویژه استقرار مستشاران نظامی آلمان فاشیست در ایران تقارن زمانی نشانی میدهد! آنهم در شرایطی که ارتش آلمان هیتلری به خاک شوروی تجاوز کرده بود! به عبارت دیگر سیاست آنگلوساکسونها ایجاب میکرد که در کشور ایران، ساختار دولت دقیقاً همچون افراد صغیر و مهجور، تحت قیمومت و فاقد هرگونه مسئولیت حقوقی باشد! روشنتر بگوئیم، منافع لندن و واشنگتن چنین ایجاب میکرد که آنچه دولت ایران خوانده میشود، در در داخل و خارج مرزها، همچون گروههای تروریست به یکجانبهگرائی روی آورد! سیاستی که در دوران سلطنت کودتائی پهلوی اول به بهترین نحو اجرا شد.
حال نگاهی بیاندازیم به سلطنت پهلوی دوم که پس از فرار میرپنج به تأئید نمایندگان مجلس شورای ملی رسید، و جنبة قانونی پیدا کرد. ولی شاهد بودیم که این شرایط نیز چندان دوام نیافت؛ پس از توافق لندن و واشنگتن بر سر منابع انرژی خاورمیانه، کشور ایران یکبار دیگر تبدیل شد به عرصة جنگ نیابتی اینان با مسکو! ترور رزم آراء به همین دلیل صورت گرفت؛ آنگلوساکسونها نمیخواستند بحران نفت ایران از طریق مذاکره و در چارچوب روابط حقوقی حلوفصل شود، چرا که در اینصورت امکان تحمیل تحریمهای اقتصادی، فروپاشاندن مشروعیت سلطنت، سازمان دادن به کودتای نظامی، برقراری استبداد پلیسی و ... و خصوصاً ارائه نفت رایگان به غرب از دست میرفت! در این راه، محمد مصدق جهت تأمین منافع صاحبانش از هیچ جنایتی رویگردان نبود؛ شعار عوامفریب ملی کردن نفت سر میداد؛ در شرایطی که رزمآرا در مجلس شورای ملی مخالفتش را اعلام کرده بود:
«ما توان فنی در اختیار گرفتن کامل صنعت نفت را نداریم و باید به افزایش سهم ایران از سود حاصل، به پنجاه درصد رضایت دهیم [...]»
منبع: ویکیپدیا
و به همین دلیل ترور رزم آراء الزامی شد؛ آنگلوساکسون با ایرانی مذاکره نمیکند؛ ایرانی ابزار سیاستگزاریاش تلقی میشود، و محمد مصدق ثابت کرد که بهترین ابزار سیاست استعمار، سیاستباز خودفروخته است. احترام شیعیها به مصدق، عضو تشکل تروریست فدائیان اسلام ریشه در همین بساط دارد. جالب اینکه، میرفطروس که خود را مخالف مصدق جلوه میدهد، یک جانور وحشیتراز مصدق ـ مظفر بقائی ـ را به مسیح مصلوب تشبیه کرده ـ گویانیوز، مورخ 25 ژوئیه سالجاری.
برای آشنائی بیشتر با خشونتپرستی محفل میرفطروس بد نیست به بیانات مظفر بقائی در تأئید ترور رزمآرا، و تجلیل از قاتل نیم نگاهی بیاندازیم، تا بدانیم شیعی یا نئوشیعی ـ هیچ تفاوتی نمیکند ـ هر دو در هرحال دشمن ایران و ایرانی و شیفتة خشونتاند:
«[...] مظفر بقائی، رهبر حزب زحمتکشان [...] در مورد [ترور] رزمآرا گفت: [...] استاد خلیل طهماسبی را تجسم ارادة ملی و عمل او را اجرای قضاوت افکار عمومی دانسته رجاء واثق داریم که به احترام افکار عمومی و حکومت مشروطة ایران از طرف دادگاه رأیی بر خلاف عدل و وجدان صادر نخواهد گردید[...]»
همان منبع
خلاصه در این عرصة ایرانستیزی، داسالله تنها نیست! مصدقیها و ضدمصدقیها، سر در آخور مشترکی دارند. به همین دلیل مقالة سرشار از نبوغ مسعود بهنود در ستایش مصدق و انتقاد از دنبالیچهاش، آخوند کاشانی در روزینامه اعتماد منتشر شد، و محفل «شیخوشاه»، به شیوة رایج، دو «دوقطبی» کاذب پیرامون مصدق وکاشانی به وجود آورد! محور دوقطبی اول لات خوب (مصدق) و آخوند بد (کاشانی) است، و دومین دوقطبی نیز آخوند خوب و لات بد را شامل میشود! وار دجزئیات این مقالات شکمی و سرشار از نبوغ نمیشویم، چرا که بارها و بارها از جمله در وبلاگ «نفت، نگار، نرماندی» در مورد نقش ضدایرانی مصدق توضیح دادهایم. فقط بگوئیم مصدق همان سیاستی را اجرا کردکه مورد نیاز لندن بود: آشوبسازی و یکجانبهگرائی با هدف تحمیل تحریمهای اقتصادی به ملت ایران؛ قرار دادن منابع انرژی کشور در انحصار لندن و واشنگتن و نهایت امر تبدیل پادشاه قانونی به شاه کودتاچی و غیرقانونی! عملیات اخیر حکومت اسلامی و گذاردن نامهای محمد مصدق و مهدی بازرگان بر خیابانهای تهران ریشه در همین قماش خدمات دارد!
پس از موفقیت «چشمگیر» مصدق، استعمار جهت ممانعت از پیوستن ایران به کنوانسیون وین، قلادة ملای بیسروپائی به نام خمینی را گشود. و امروز نیز شاهدیم که پیوستن دولت ایران به توافق حقوقی هستهای برای آنگلوساکسونها و جهادیهای شیعی و اسرائیلی غیرقابل پذیرش شده! چرا که این توافق علیرغم کارشکنیهای لندن و خوشخدمتی شیعیها، با فشار مسکو به دست آمده، و از همان آغاز با مخالفت بنیامین نتانیاهو و لاتبازی و مزدوری جماعت شیعی روبرو بود.
خارج از تهاجم سازمان یافتة بوقهای جمکران به این توافق حقوقی، حکومت ملایان، همسو با صاحباناش در اسرائیل و آمریکا، تمام تلاش خود را در راه ابتر کردن این توافق به کار بست و به دست خود تمامی امکاناتی را که به دلیل پیوستن به این توافق حاصل شده بود، از میان برد. پیش از ادامه مطلب بدنیست یک مینیپرانتز در مورد این توافق بازکنیم.
کشور ایران که از سال 1389، در فهرست سیاه FATF قرار گرفته بود، پس از مقدمات مذاکرات و توافق هستهای، از این فهرست خارج شد. ولی 5 سال است که حکومت خودفروختة شیعی از پیوستن به FATF طفره میرود، تا هرچه بیشتر ملت ایران را تحت فشار قرار داده، شبکة بینالمللی دلالان را پروارتر کند:
«[...] در حال حاضر نقل و انتقال پولی [...] بهجای نظام بانکی بهدست واسطهها انجام میشود، هزینة مبادله را 25 درصد افزایش میدهد و در نهایت [...] مردم متحمل زیان ناشی از این افزایش ۲۵ درصدی هستند [...]»
منبع: ایرنا، مورخ 26 اوت 2020
و این شرایط چپاول اموال ملی، خارج از تحریمهای دستگاه ترامپ است. ترامپ که برای تحریمهایاش اینهمه سروصدا به راه انداخته فراموش کرده که از قضای روزگار تحریم شامل تاراج نفت وگاز ایران توسط چین و انگلستان نمیشود! بله، انگلستان میتواند با سرمایة ایران، در ایران و دریای شمال نفت و گاز استخراج کند؛ مائوئیستها هم میتوانند در قبال خنزرپنزرهائی که به ایران میفروشند، نفت رایگان دریافت دارند. نفتی که به مصرف تولید برای شرکتهای آمریکائی مستقر در چین میرسد، منفعت مالی آن نیز نصیب بانکهای نیویورک میشود! اینچنین است که طی یکصدسال گذشته، چرخة اقتصاد استعماری به زیان ملت ایران و به نفع بانکهای آنگلوساکسون در چرخش اوفتاده.
در واقع معنای شعار مردمی «رضا شاه روحت شاد» که مانند همة شعارهای ایرانستیز از قماش «یا مرگ، یا مصدق؛ مرگ بر این و آن و استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» از توالت سفارت انگلستان به دهان «مردم» راه یافته، این است که محفل ضدایرانی «شیخوشاه» برای گسترش منافع استعماری آنگلوساکسونها در ایران از هر نظر آماده است! اشکال اینجاست که برخلاف دوران پهلویها، دربار بریتانیا ناچار نشده بود، همچون امروز از مذاکرات حقوقی با ایران حمایت کند!
<< بازگشت