شهریور 1320و قافلۀ بهائم!
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
(سعدی)
حکومت ملایان که 40 روز برای پرسوناژهای
بی بیگوزکی اشغالگران مسلمان عزا گرفته بود،
در نخستین روزهای شهریورماه، درگذشت
دو قهرمان پرآوازۀ کشتی ایران ـ امامعلی
حبیبی و رضا سوختهسرائی ـ را به سکوت برگزار کرد. چرا که
ایندو برای ایران افتخار آفریدند؛ برای دکان آخوند و انقلاب اسلامی و ارباب یانکیاش
هیچ سودی نداشتند! از این گذشته، پس از
نشست آلاسکا، حکومت ملایان برای به حاشیه
راندن میعاد سوم شهریورماه، به معرکهگیری
با فردوسی و شاهنامه، جهت تخریب هر دو، و تبدیل «ابتذال مادینه» به شخصیت سیاسی و
قربانی ظلم و ستم نیاز مبرم داشت!
باری پس از آنکه با دخالت آخوند اژهای، سناریوی سفلهپروری و گسترش ابتذال به نتیجۀ
مطلوب رسید، سروصداها هم فروکش کرد! و در
این گیرودار میدان خودنمائی و وراجی و دروغگوئی و خوشرقصی برای کدخدا به دست
زرشکیان و علی روضهخوان افتاد. اولی که
برای اثبات بینزاکتی و تحجر و بیشعوری و ضدیتاش با اجتماع، موفق شده خود را «دیر» به نشست شانگهای برساند، از خود
تصویر ابلهفریب «طرفدار صلح و آزادی زندانیان سیاسی و مخالف قانون حجاب و ...»
ارائه میداد، دومی هم خود را شیفته و فریفتۀ ایران و تمدن
کهن ایران جا میزد!
بله،
درست در آستانۀ برگزاری نشست اعضای شانگهای در بندر «تیانجین»، علی روضهخوان
ضمن اشاره به «سابقۀکهن تمدن ایران و چین»،
کاسۀ گدائی به دست گرفت و برای
سرمایهگزاری 400 میلیار دلاری چین در ایران التماس دعا داشت:
«[...] در این پیام که به
زبان چینی هم باز نشر شده [رهبر جمهوری اسلامی در ایران] به سند همکاریهای 25 ساله
[همکاریهای جامع و راهبردی] اشاره کرده که در فروردینماه 1400 امضا شد.»
منبع: رادیو فردا، مورخ 31 اوت سالجاری
هر چند به قول راوی توپمرواری، «اسلام
شمشیر بران است، و کاسۀ گدائی!» معلوم نیست رهبر حکومتی که در سال 1400 با دولت چین سند «همکاری
راهبردی» امضاء کرده، اینک چرا پس از 4 سال به یاد سند مذکور افتاده! البته
معلوم که هست، ولی کسی نمیخواهد ببیند!
حکومت ملایان با کوفتن بر طبل «اتحاد
ستراتژیک» با چین و روسیه، در واقع برای
روسستیزان و چینستیزان در داخل و خارج خوراک تبلیغاتی فراهم میآورد! ولی اگر طی 4 سال اخیر، چین حاضر نشده به مفاد این سند عمل کند دلیل
روشن دارد. همکاری راهبردی چین با حکومت
دستنشاندۀ غرب در ایران امکانپذیر نیست!
80 سال پیش چینیها در جنگ با فاشیسم بر
ژاپن پیروز شدند، چند صباح بعد هم یانکیها و انگلیسیها را با
اردنگ از کشورشان بیرون انداختند. چنین
دولتی نمیتواند سلاح و تجهیزات نظامی پیشرفته در اختیار حکومتی بگذارد که با زدن
نعلوارونه، کشور را دربست در اختیار محافل
نژادپرست غرب قرار داده! به همچنین است در مورد رابطۀ ملایان با دولت
روسیه! جهت یادآوری پیوند انداموار شیعیها
با دستگاه آلمان نازی، لازم است همینجا یک
مینیپرانتز باز کنیم.
در تاریخ 19 اوت 1934، هیتلر
با توسل به یک رفراندوم، به عنوان پیشوای
آلمان نازی انتخاب شد! و از قضای روزگار پس
از شکست نازیها، میعاد کذا تبدیل شده به نماد تجدید پیمان غرب با
فاشیسم در کشور ایران! آشوبهای مصدق، عضو تشکل تروریست فدائیان اسلام، در 28
مرداد 1332، یعنی همان 19 اوت، به «نتیجه مطلوب» رسید! فاجعۀ سینما رکس آبادان که زمینۀ مناسب را جهت
جایگزینی پهلوی دوم، با جیرهخوار دربار
فراهم آورد نیز در همین میعاد «میمون» رخ داد.
و شاهدیم که 72 سال پس از خوشرقصی محمد مصدق برای بریتیش پترولیوم و 47
سال پس از کودتای دستگاه «کارتر ـ برژینسکی» بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار، شیعیها همچون دوران آریامهر، هنوز واردکنندۀ نفت سفید و بنزین و دیگر مشتقات
نفتی از کشورهای غربی باقی ماندهاند!
بله پس از 72 سال ادعا و دادوفریاد و جاروجنجال
شیعیها، در همچنان بر همان پاشنۀ سابق میچرخد! و تنها تغییری که اخیراً در شرایط جهانی پیش
آمده، تغییر موضع دونالد ترامپ پس از نشست آلاسکا است!
هر چند «مدفوعات» غرب و شاخکهای شیعیشان
دیدار آلاسکا را «بینتیجه» ارزیابی کردهاند، ولی دیدار کذا چندین و چند نتیجة مهم به همراه
آورده!
نخست اینکه رئیسجمهور ایالات متحد
تغییر موضع داده و دیگر در مورد «آتش بس» صحبت نمیکند؛ خواهان صلح است! دیگر
آنکه هزینة این صلح را خراجگزاران آمریکا در اروپا میباید متحمل شوند، نه واشنگتن!
در نتیجه، لندن و متحدان اروپائیاش
برای تأمین بودجۀ صلح کذا، آستینها را
بالا زده، اخاذی و باجگیری از ملت ایران را
افزایش دادهاند!
و جنجال «تروئیکا» در مورد فعالسازی
مکانیسم ماشه و تحریم فرزندان شمخانی توسط لندن ـ
مسدود کردن دارائیها و ممنوعیت دادوستد با اینان ـ شاهدی است بر این مدعا! پیش از
ادامة مطلب چه بهتر که توضیح مختصری بدهیم در مورد «مزایای تحریم» برای تحریم
کننده و حکومت اوباش!
«جونم براتون بگه!» هر تحریم، حداقل یک شبکة دلالی خلق میکند، باشد تا شبکۀ کذا برای دور زدن تحریمها، میان
کشور تحریمکننده و کشور تحریم شده واسطه شود! البته کشور
تحریم کننده در رسانهها، روحش از وجود چنین دلالانی بیخبر است، ولی حق و حسابش را به صورت منظم و «زیر میزی»
از شبکة دلالان کذا دریافت خواهد نمود! از
سوی دیگر «تحریم» به حکومت اوباش امکان خواهد داد تا با لنگر انداختن در سنگر «حسین
مظلوم و برحق»، بهای خدمات و کالاهای
اساسی را افزایش داده، جیب ملت ایران را
هر چه بیشتر بزند؛ اینهمه برای اینکه حق
و حساب لندن را افزایش دهد.
بله اگر رهبر حکومت «مسجد ـ روسپیخانة»
شیعی، یعنی علی روضهخوان، به قول خودش با تحریمها «پیشرفت» کرده، دلیل دارد! پیشرفت «دین اسلام در ایران»، همیشه در
گرو گسترش فقر و محرومیت و گلهسازی بوده،
هست و خواهد بود. و جالب
اینجاست که رضا پهلوی نیز که ادعای مخالفت با حکومت اوباش دارد، شخصاً مشوق تحمیل تحریمها بر ملت ایران شده است! در این راستا،
ایشان بدون در نظر گرفتن نقش شورای
امنیت سازمان ملل، به اعضای تروئیکا فرمان دادهاند تا بیدرنگ
مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کنند:
«[...] رضا پهلوی [در
پیامی] در شبکه اجتماعی ایکس تأکید کرد که سه کشور اروپائی فرانسه، آلمان و بریتانیا
[...] باید بیدرنگ سازوکار بازگشت خودکار تحریمها علیه ایران را فعال کنند [...] هرگونه
تعلل در اجرای این تحریمها، «تنها به نفع بزرگترین حامی دولتی تروریسم در
جهان» خواهد بود.»
منبع: سایت فارسی یورونیوز، مورخ 28 اوت سالجاری
همانطورکه ملاحظه میشود اعلیحضرت جهت رد گم کردن و سلب
مسئولیت از آنگلوساکسونها، «استدلال» میفرمایند
که تعلل در اجرای این تحریمها، فقط به نفع بزرگترین حامی دولتی تروریسم ـ حکومت
ملایان ـ خواهد بود. به
عبارت دیگر، بر اساس استدلالات ملوکانه، همۀ فدائیان راه «شاهالله» میباید دو دروغشاخدار
را بپذیرند.
نخست اینکه لندن و واشنگتن که روز 22 بهمن 57 با کودتا
حکومت آخوند را در ایران مستقر کردهاند، مدافع تروریسم نیستند! و این مترسکشیعیشان است که در کمال استقلال و
آزادی از تروریسم حمایت میکند! دیگر آنکه رضا پهلوی و محفل شاهالله نیز در
جرگۀ «کاسبان تحریمها» قرار ندارند! مینیپرانتز را همینجا میبندیم و باز میگردیم به دیگر
نتایج مهم دیدار «بینتیجة» ترامپ ـ پوتین!
این دیدار نخستوزیر اسرائیل را در
جایگاه فرستادة «خداوند کینتوز و قهار» ادیان ابراهیمی قرار داد و به مبارزات بیبیگوزکی
قوم یهود با «دشمن» نیز قدمتی 3500 ساله بخشید! تخم و ترکه اسمعیل نیز از نتایج این دیدار بینصیب
نماند! قافلة بهائم شیعی ـ در داخل و خارج مرزها ـ موفق شدند با یک تیر چندین و چند نشان بزنند: ایجاد ترادف میان «طنز» با ابتذال و هتاکی، و به ویژه زمینه سازی برای نشاندن آخوند اژهای در
جایگاه وکیل مدافع فردوسی و شاهنامه و ... و از همه مهمتر، به حاشیه راندن میعاد سوم شهریورماه 1320!
همانطور که میدانیم در میعاد کذا، به
دلیل حضور مستشاران نظامی آلمان نازی و البته اعلام «بیطرفی» مزورانۀ دستگاه میرپنج،
قوای بیگانه از شمال و جنوب وارد ایران شد و
بریتانیا پهلوی اول را از ایران اخراج کرده،
فرزندش را در مقام حاکم
نظامی، و نه پادشاه بجای وی نشاند. واردجزئیات هم نمیشویم. فقط
بگوئیم جنجال پیرامون «توهین به شاهنامه و فردوسی» در شبکۀ اجتماعی، به حکومت
قافلۀ بهائم شیعی امکان داد، میعاد سوم
اسفند را به حاشیه براند، و از طریق ایجاد
ترادف میان شاهنامه و سرایندهاش با «عفت عمومی»،
هم ابتذال و حقارتش را به شاهنامه
و فردوسی و جهانبینی و ارزشهای والای ایرانیان تحمیل کند، هم از «ابتذال» فینفسه یک شخصیت سیاسی
بسازد!
در گام بعد قلادة علی روضهخوان را
گشودند تا ضمن چاپلوسی برای تاریخ و فرهنگ ایران،
هم استعمار بریتانیا و حکومت خودفروختة
شیعی را تطهیر کند، و هم دشمنی دیرین
آخوند شیعی با ایران و هویت ایرانی را به حساب آمریکائیها بنویسد:
«[...] یک
دولتی [...] پیدا شده در دنیا که نسبت به ایران ـ ایران با این تاریخ، ایران با این عزت، ایران با این ملت ـ این توقع را دارد که اینکشور، این تاریخ، این ملت بزرگ، با همه افتخاراتش، گوشبهفرمان او باشد؛ این دشمنیها
بهخاطر این است.»
منبع: مهرنیوز،
مورخ 2 شهریورماه سالجاری
میدانیم که از آغاز اوباشپروری دربار پهلوی ـ تبدیل خمینی به رهبر اوپوزیسیون ـ این آمریکا
بود که «دشمن اسلام» معرفی میشد! ولی این روزها که اروپائیها و رئیسجمهور
ایالاتمتحد با «الجولانی» نرد عشق میبازند، و
زیرجلکی دست نوازش به سروگوش طالبان افغانستان میکشند، مشکل
بتوان دکان اسلام را «ضدآمریکائی» جا زد.
از اینرو رهبر حکومت «قافلة بهائم» ناچار شده پای از دکان اسلام بیرون
گذارده، از آمریکا تصویر «دشمن ملت ایران» ارائه دهد!
باری، علی
روضهخوان، همینطورکه ذکر «ایران» گرفته بود، به علی
باقری، برادر دامادش هم یک پُست «معاونت بینالملل دبیرخانه
شورای عالی امنیت ملی» جایزه داد، تا دستدردست علی کوچیکه از «امنیت ملی آمریکا»
در مرز ایران با فاکستان و طالبانستان «دفاع» کنند، و اجازه
ندهند که استقرار نیروها و تجهیزات زرهی در این منطقه، زبانمان لال، منافع «یانکیها» را تهدید نماید!
همچنین علی روضهخوان که ذکر ایران گرفته، هرگز نخواهد گفت که حمایت غرب از اسلامگرایان، و زمینهسازی برای استقرار حکومت آخوند در
ایران، فینفسه نشان آشکار از دشمنی اینان
با ملت ایران به شمار میرود! و همینجا بگوئیم، این
دشمنی، به هیچ عنوان به آمریکا محدود نمیشود! آمریکا
و متحدانش، به ویژه پس از پایان جنگ جهانی
اول، به صورت سازمان یافته از پوپولیسم شیعی
در ایران حمایت کردهاند.
فراموش نکنیم که سرکوب فرهنگی ملت
ایران در دوران میرپنج با سانسور کلیات سعدی توسط فروغی، و ترور
میرزادة عشقی و سرکوب و سانسور دیگر سخنوران طرفدار مشروطه آغاز شد و به ممنوعیت
فعالیت تشکلهای غیرحکومتی زنان ایران ـ تشکلهای
مخالف توحش شرع و عرف ـ انجامید!
و به ویژه فراموش نکنیم که طی سدة
اخیر، نخستین موج مهاجرت ایرانیان از کشور، پیامد مستقیم کودتای آیرونساید بود. کودتائی
که کشورمان را به «شرکت سهامی» محافل نژادپرست غرب، به
ریاست زوج لات و آخوند تبدیل کرد. تجزیۀ ایران،
و قرار دادن کل منطقه تحت قیمومت
کشور ساختگی اسرائیل ـ که موجودیتاش
مانند فاکستان، در سال 1948 رسمیت یافته ـ هدف نهائی طراحان همین کودتاست.
از اینرو مدعیان مخالفت با حکومت
ملایان، و در رأسشان صادق زیباکلام، به
احترام کدخدای یانکی، کشتار ساکنان غزه و تهاجم نظامی اسرائیل به خاک
کشور ایران را نادیده گرفته، ملت ایران را
در جریان «نیات پاک» اسرائیل و رضا پهلوی قرار دادهاند؛ توگوئی دولت اسرائیل و شخص رضا پهلوی مستقل و مختار
و تصمیمگیرندهاند:
«[...] چندی است که ولیعهد و اسرائیل
متهم به تجزیهطلبی ایران شدهاند [...] واقعیت آنست که هیچکدام آنها خواهان تجزیۀ
ایران نیستند.»
منبع: گویانیوز،
مورخ 30 اوت سالجاری
عجب!
گویا پروفسور زیباکلام «حقایق» جهان را در گوی بلورین تشیع اثنیعشری
ملاحظه میفرمایند که اینچنین از زیروبم مسائل «آگاه» شدهاند. مسلماً اهداء جایزۀ «آزادی بیان»، از سوی بوق سازمان سیا در جرمانی، به این
شارلاتان انقلابی، و چنین مبارز و نابغهای
بیحکمت نبوده! البته فراموش نکنیم که گلۀ «اسلامگرا» یا همان قافله
بهائم ـ با دستار، بیدستار، با چادرسیا، با مینیژوپ،
و غیره ـ در هرحال پادو و بندۀ قدرت و عزیزکردۀ
استعمارگر، و دشمن ایران و ایرانی است. اگر این اصل را در نظر بگیریم، به دلائل
واقعی تحمیل بدویت و ابتذال آخوند به نمادهای تاریخی و فرهنگی کشورمان پی خواهیم
برد.
نفرت خفاشکان آمد دلیل
که منم خورشید تابان جلیل
نمادهای تاریخی و فرهنگی ایران، برخلاف
باورهای دینی و گرایشهای سیاسی، ساخته و
پرداختۀ «توهم و باور» نیستند؛ مادیات
دارند و به موجودیت تاریخی ایران، و جهانبینی و فرهنگ اقوام ایرانی ارجاع میدهند.
فرهنگی
که، برخلاف جهانبینی بدوی و قبیلهای ادیان
ابراهیمی، انسان را به شیئی تقلیل نمیدهد، و ترس
و تزویر و تخریب و تاراج را به ارزش نمیگذارد. فراموش نکنیم که خداوند ایرانی، «خداوند جان و خرد» است.
<< بازگشت