ژئوپولیتیک و آشپز پوتین!
پس از شکست مفتضحانة «ضدحملة» ارتش اوکراین
ـ همان ارتش 50 کشور ـ که به تحقیر حکومت ملایان توسط عربستان نیز انجامید، ایالاتمتحد
و فرانسه دلشان به رحم آمد و برای ارائۀ تصویر رستم صولت از حکومت پیزی افندی
ملایان به گلة رجوی متوسل شدند! روسیه هم برای روحیه دادن به شکست خوردگان، به ویژه به شیعیها، سناریوی کودتای «آشپز پوتین» را به صحنه
آورد.
در تاریخ 20 ژوئن سالجاری، فرمانداری پاریس نشست سالیانة «سازمان مجاهدین
خلق» را به دلائل امنیتی ممنوع اعلام کرد و همزمان خبر رسید که پلیس آلبانی نیز با
حکم ویژة دادگاه و با اطلاع قبلی ـ یعنی به
صورت قانونی ـ به مقر این سازمان در
تیرانا وارد شده و مورد تهاجم قرار گرفته تا گله رجوی بتواند یک «شهید» دشت کند! آنطور
که رسانهها میگویند، این شهید حاصل درگیری ساکنان کمپ اشرف با پلیس است ! به عبارت دیگر،
گروه رجوی، قوانین و مقررات کشور
میزبان ـ آلبانی ـ را به رسمیت نمیشناسد.
البته جای تعجب نیست؛ نئاندرتال شیعی ـ مجاهد و غیرمجاهد تفاوتی ندارد
ـ در هر حال «ضداجتماعی» و بیابانی و
ابراهیمی است. با رعایت «نظم قانونی» و
هنجارهای جوامع معاصر بیگانه است و به همین دلیل نیز شدیداً مورد الطاف و عنایات
ویژة آمریکا و رعایا قرار گرفته. هر چند سفارت ایالات متحد در آلبانی با صدور یک
بیانیة گوساله فریب ادعا کرده «گروه رجوی نمایندة مردم ایران نیست»، ولی از
آنجا که ایالات متحد طی سدة اخیر، به ویژه در ایران، از فاشیسم حمایت کرده، بعید به
نظر میرسد که از گلة رجوی دست شسته باشد.
این گله که به مراتب وحشیتر و
درندهتر از ملایان حکومت اسلامی است، هم
به اشغالگر تازی و دکان کربلا ارادت دارد،
هم به مصدق و کودتای 22 بهمن 1357!
خلاصه مانند جبهة ملی و نهضت
آزادی، محصول ازدواج «سیاسی ـ عبادی» ژنرال شوارتسکف است با مصدق، و
مانند همة شیعیها برای لنگر انداختن در سنگر توحش «حق» به جسد نیاز دارد! جسد کذا نیز در آلبانی نصیباش شده!
به استنباط ما ممنوعیت برگزاری نشست
سالیانة مجاهدین در پاریس و بیانیهای که سفارت آمریکا در آلبانی در مورد این
سازمان صدوریده، چندین و چند هدف مشخص را دنبال میکند. ایندو رخداد،
هم برای حکومت ملایان و هم برای
زائده مجاهدش «موهبتی است الهی!»
به اولی روحیه میدهد، و دومی را در جایگاه عوامپسند «مظلوم و قربانی»
مینشاند تا بتواند از یکسو، ضمن
ارائۀ تصویرکاذب «مخالف» از آمریکا، حکومت
ملایان را در برابر فرانسه قدرقدرت نشان دهد.
و از سوی دیگر، با انکار فاشیسم مستتر در «اسلام سیاسی» به آن
نسبیت بخشیده، و فقط به حکومت ملایان منسوبش کند، و
رخدادهای اخیر را به حساب هراس از محبوبیت گروه رجوی در ایران بگذارد:
«[گروه رجوی] با انتشار بیانیهای
مخالفت فرمانداری پاریس را با برگزاری تظاهرات این سازمان [...] مصداق تسلیم شدن
در مقابل فشارها و باجگیریهای فاشیسم مذهبی در قدرت در ایران دانست.»
منبع: رادیوفرانس انترناسیونال، مورخ
20 ژوئن 2023
بله گلة رجوی در دمکراسی فرانسه سکونت دارد، ولی حاضر نیست قوانین و مقررات این کشور ـ
حکم فرماندار ـ را بپذیرد! یادآور شویم در کشور فرانسه، فرماندار به عنوان نمایندة حاکمیت از اختیارات
ویژهای برخوردار است؛ حتی میتواند شهردار
را که مقام انتخابی است برکنار کند! ولی سازمان رجوی در اعتراض به تصمیم قانونی
فرماندار پاریس بیانیه صدوریده و آن را «غیرقانونی» و به زیان دمکراسی و آزادی
بیان ارزیابی کرده! خلاصه، یک
گروه سرکوبگر مذهبی که ذهنیتاش در صحرای کربلا و احکام توحش اسلام یخ زده، به قوانین دمکراسی فرانسه اعتراض دارد؛ به فرماندار پاریس هم درس دمکراسی و آزادی بیان
میدهد:
«[گروه رجوی] ممنوعیت تظاهرات در پاریس را [...] به زیان
دموکراسی و آزادی بیان توصیف کرد.»
همان منبع
به عبارت دیگر،
پس از 40 سال اقامت در فرانسه، گلۀ رجوی در بحر چنان حماقت و توحشی دستوپا میزند
که هنوز درک نکرده «موظف است به قوانین و مقررات کشور میزبان احترام بگذارد!» به
ویژه که در اینمورد خاص، کشور میزبان
دمکراسی فرانسه است. البته بیشعوری و حماقت گروه رجوی به این مختصر محدود نمانده؛ حکم
قانونی فرماندار پاریس را نیز «غیرقانونی» شمرده،
و به هراس «دیکتاتوری مذهبی» از
محبوبیت گروه رجوی و نقش کلیدی آن در «قیام مردم» اشاره کرده:
«[سازمان] با استفاده از همۀ امکانات قانونی و سیاسی علیه
این ممنوعیت غیرقانونی شکایت خواهد کرد [...] دیکتاتوری مذهبی ایران از استقبال
مردمی دهها هزار نفر از سازمان مجاهدین خلق ایران و نقش کلیدی آن در قیام مردم ایران
نگران است.»
همان منبع
همانطور که میبینیم،
زمانیکه قوانین و مقررات دمکراسی
فرانسه مطابق میل گلة رجوی نباشد،
«غیرقانونی» است و به زیان دمکراسی و آزادی بیان، و نشان تسلیم فرانسه! آنهم
تسلیم در برابر آنچه «دیکتاتوری مذهبی ایران» میخواند، نه در
برابر یک مترسک مفلوک سازمان سیا، و ویراست شیعیمسلک طالبان! حال
نگاهی بیاندازیم به بیانیة خررنگکن سفارت آمریکا در آلبانی که از تغییر موضع
رسانهای وزارت امورخارجه ایالاتمتحد حکایت دارد!
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم علاوه
بر جان بولتون و جولیانی و شرکاء که پای ثابت نشستهای سالیانة فرقۀ رجوی در
پاریس بودهاند، اخیراً مایک پمپئو و مایک
پنس نیز ـ اولی رئیس سابق سازمان سیا و
وزیر امورخارجه دستگاه ترامپ، و دومی
معاون ترامپ بوده ـ در اردوگاه مجاهدین
خلق در تیرانا به زیارت مریم رجوی شتافته بودند. کار بجائی رسیده بود که مایک پنس موفق شد «نور
انقلاب» را در جبین کشتزار «حاج مسعود کربلائی»،
دون ژوان صدر اسلام رویت کند!
حال این پرسش مطرح میشود که اگر ایالاتمتحد
گروه رجوی را نمایندۀ ملت ایران نمیشمارد، به چه
دلیل بلندپایهترین مقامات سیاسی و امنیتی اینکشور با رهبر مجاهدین در تیرانا
دیدار میکنند؟! ازاین گذشته، با
توجه به اینکه اتحادیة اروپا استقلال
سیاسی ندارد و نمیتواند برخلاف سیاست
آمریکا موضعگیریکند، اگر آمریکا از
گروه رجوی حمایت نمیکند، دلیل صف کشیدن
نمایندگان پارلمان اروپا برای ملاقات با مریم رجوی چیست؟!
البته پاسخ به این پرسشها روشن است؛
آمریکا و رعایای اروپائیاش همیشه از تحجر و توحش و اسلامگرایان حمایت کردهاند، هر چند
دست از شعار دفاع از حقوق بشر برنمیدارند.
این سیاست مزورانه به ایران محدود
نمیشود؛ نمونة افغانستان در برابر ما
قرار دارد. پیش از ادامۀ مطلب، برای روشن شدن این سیاست مزورانه لازم است یک
مینیپرانتز باز کنیم.
آمریکا، دارائیهای
افغانستان را برخلاف تمامی قوانین بینالمللی مسدود کرده، هر چند
هفتهای 40 میلیون دلار به طالبان پول توجیبی پرداخت میکند. طالبان
نیز با استفاده از پول توجیبیاش، ضمن ایجاد درگیری و بیثباتی در مرزها، بساط سرکوب فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی را در داخل
کشور گسترش میدهد. همین آمریکا، روزی پنج نوبت به صورت رسانهای جیرهخواران
وحشیاش را به نقض حقوق بشر نیز متهم میکند، باشد تا با یک تیر دو نشان زده باشد. هم از دولت
آمریکا تصویر غلطانداز مدافع حقوق بشر ارائه دهد، و هم به بهانة نقض حقوق بشر توسط مزودورانش، تحریمهای افغانستان را توجیه کند. نیازی
نیست که بگوئیم این تحریمها شامل جیرهخواران واشنگتن یعنی طالبان نمیشود، فقط فقر و محرومیت افغانها را افزایش میدهد. و از قضای
روزگار، همین روند مزورانه 44 سال است در
ایران جریان دارد. حال مینیپرانتز را میبندیم و باز میگردیم به تغییر
موضع رسانهای سفارت یانکیها در تیرانا و اعمال محدودیتهای جدید برای مجاهدین
خلق در فرانسه و آلبانی که تنها هدفش باد انداختن در بادبان هزارپارة حکومت
ملایان، یا بهتر بگوئیم ارائة تصویر
قدرقدرت و رستم صولت از این حکومت مفلوک و پیزیافندی است. حکومتی که در وزارت امور خارجهاش و در برابر
چشم جهانیان توسط عربستان تحقیر شد، و قضیه را به سکوت برگزار کرد!
«جونم براتون بگه»، امتناع هیئت دیپلماتیک عربستان از برگزاری نشست
خبری در تالاری که بر دیوارهایش تصاویر خمینی و خامنهای و قاسم سلیمانی نصب شده
بود، نه تنها پوزة حکومت ملایان را بر خاک مالید که اربابانش
را در لندن و واشنگتن به مضحکه تبدیل کرد. رادیوفردا و بیبیسی از یکسو، با حذف تصاویر خمینی و علی روضهخوان و انتشار
تصویر قاسم سلیمانی، تلاش کردند تصویر «حاجقاسم» را دلیل واقعی
امتناع هیئت دیپلماتیک عربستان جلوه دهند!
از سوی دیگر، با مثلهکردن
تابلوهای نقاشی مکان برگزاری نشست خبری، به حساب خودشان خواستند به مخاطب چنین القا کنند
که هیئت دیپلماتیک عربستان زیر تصاویر ملایان ایستاده! حال
آنکه حاکمیت عربستان با نفی موجودیت پرسوناژ فاطمه، بساط شیعۀ7 امامی و 12 امامی و غیره را از پایه
و اساس مهمل میشمارد! از این گذشته،
خمینی به محض اینکه در ایران تخلیه
شد، حاکمیت عربستان را «نامسلمان» ارزیابی کرد؛ زیارت
حج را به آشوب کشاند و... و خلاصه عین سگ
صحرای کربلا برای تبدیل عربستان به «جمهوری اسلامی» لهله زد.
خوشبختانه طرح دستگاه کارتر برای
سرنگونی پادشاهی عربستان با شکست روبرو شد و خمینی این آرزو را با خود به گور برد. بعد
نوبت رسید به علی روضهخوان که مطالبات ارباب آمریکائی را بازنشخوار کند و سفارت
عربستان را آتش بزند و ... ولی علیرغم
خدمات «جنسی ـ ایدئولوژیک» شیعیها به ارباب یانکی، اینبار
هم طرح کودتا لو رفت و علاوه بر حکومت ملایان و خدیجه چنگیز و رجب اردوغان و جف
بزوس، کهنه فروشان نیویورک را نیز در ماتم
فرو برد. باری یکسال پس از آغاز عملیات ویژة روسیه در
اوکراین، با فشار روسیه و چین بساط لاتبازی
شیعیها بر علیه عربستان برچیده شد و در پی ناکامی عملیات ارتش اوکراین ـ ارتش 50 کشور ـ بر علیه روسیه،
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه برای دلجوئی از حکومت پیزی
افندی، 90 دقیقه با داماد علمالهدی، رئیسجمهور اسلامی گفتگو داشت!
البته این گفتگوی 90 دقیقهای رسانهای
است؛ در عرصة واقعیت گفتگوئی در کار نبوده.
خبر گفتگوی مکرون با رئیسی منتشر شد تا حکومت ملایان بتواند با تغذیه از آن، دو تصویر کاذب از خود ارائه دهد: «شریک نظامی روسیه»، و تولیدکنندة پهپادهای نظامی! حال آنکه از یکسو این بریتانیا است که پهپادهای
کذا را همچون سیستمهای پیچیدة کنترل موتورهای جت در اختیار حکومت ملایان قرار میدهد
ـ منبع رادیو فردا، مورخ 18 خردادماه سالجاری. و از
سوی دیگر حکومتی که در بوقهای آتلانتیسم متحد روسیه معرفی میشود، نه تنها از
افتتاح مرکز فرهنگی روسیه در ایران ممانعت میکند، که 20
سال است مانع تکمیل کریدور «شمال ـ جنوب» شده.
جالبتر اینکه، همکاری نظامی بریتانیا با حکومت ملایان حتی پیش
از گفتگوی 90 دقیقهای نیز افشا شده بود! یعنی همان موقع که تهاجم ارتش «50 کشور» به
دیوار پولادین دفاع ارتش روسیه برخورد کرد، و بوقچیهای 50 کشور را در ماتم فرو برد! طفلکها
دیگر نمیدانستند در مورد جبهة اوکراین چهها بگویند. آنقدر شرایطشان رقتانگیز شده بودکه ارتش
آمریکا هم دلش سوخت و با اینکه از انفجار «تایتان» خبر داشت، سکوت کرد تا اینان بتوانند برای« 5 تن» گمشدگان
اقیانوس آتلانتیک طبلودهل بزنند. ولی خوب با پیدا شدن سر بریدة «شهید تایتان» این
بساط هم به پایان رسید و وقوقصاحابهای آتلانتیسم دوباره به یاد دیوار پولادین دفاع روسیه و لاشة
لئوپاردها و... و پوزة خونین ارتش ناتو افتادند.
اینجا بودکه روسیه هم برای ارتش
«شکستناپذیر» و لتوپار شده دلش سوخت و تصمیم گرفت با سناریوی «شورش آشپز پوتین»
به اینان کمی روحیه بدهد؛ شیعیها را
حسابی ذوقزده کند، و از همه مهمتر، باعث انبساط خاطر ملوکانۀ ما هم بشود!
<< بازگشت