دشمن و دستهبیل!
...
آمریکا خواهان ورود حکومت جمکران به جنگ عربستان و یمن به بهانة پشتیبانی از «شیعیان» یمن است، و این مطالبات نه تنها در رسانههای حکومت «مستقل» جمکران مطرح میشود، که «ساتاس» نیز خواستههای ارباب را در وقوقیهها «بازتولید» میکند تا ائمة جمعه با رعایت «وحدت کلمه»، ضمن معلق زدن برای ارباب آنها را تکرار کنند.
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم حکومت «غیردینی» هیچ ارتباطی با دمکراسی ندارد. دیکتاتوریهای کرة شمالی، برمه، چین مائوئیست و ... همه «غیردینی»و ضددمکراتیک به شمار میروند. اگر حاکمیت دمکراتیک الزماً «سکولار» است، هر حاکمیت سکولاری دمکراتیک نیست. این مختصر را محض اطلاع «والستریت جورنال» بینوا گفتیم که قیاس به نفس کرده مخاطب را کودن میانگارد. ورقپارة روپرتمردخای نه تنها فکل کراواتیهای فدائیاسلام را «سکولار» میخواند که «فاشیست ـ مسلمانهای» آدمخوار گروه خاتمی را «طرفدار دمکراسی» جا زده. ترجمة این مطلب در وبلاگ «سربازکوچک» موجود است.
امروز بپردازیم به تلاشهای اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن برای برآوردن آرزوهای «طاعون سبز»، و بازگرداندن ملت ایران به دوران شیرین و همچون عسل صدارت «مردمی» شیخ مهدی بازرگان که در آن ماشاالله قصاب به تنهائی نقش «مردم» را ایفا میکرد. به ادعای «والستریت جورنال»، دولت آخوندهای فکلکراواتی نهضت عاظادی «سکولار» بوده. دلیل مهرومحبت گاوچرانها به دولت شیخ مهدی بازرگان این است که حکومت «مردمی» و «سکولار» ایشان به کودتای 13 آبان و جنگ خداپسندانة 8 ساله انجامید و نان کرکسهای نژادپرست را در روغن شناور ساخت.
در راستای چنین سیاستی است که امروز آخوند صدیقی در وقوقیة تهران میگوید، زندگی انسان در این جهان نیست، باید خود را برای «آنجهان» آماده کنیم! البته این چرندیات تداوم مزخرفاتی استکه در «والستریت جورنال»، روزنامة حقطلب و دینی «روپرت مرداک» انتشار یافته. در واقع گورکنها برای کارفرمایان روپرت مردخای در لندن و واشنگتن پامنبری میخوانند.
پس از انتشار مقالة «عقلانی» والستریتجورنال در باب «تمایل» ایرانیان به بازگشت به دوران شیخ مهدی بازرگان، مشاور اوباما در امور خاورنزدیک و آسیا، «بروس ریدل» نیز یک سخنرانی مبسوط در تأئید مطالبات «طاعون سبز» ایراد کرد، که از قضای روزگار در همسوئی کامل با خطبههای نماز جمعة امروز تهران قرار گرفته! بله چارچوب سیاست «نوین» و در واقع تکراری آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در ایران مشخص شد: یک دورة کوتاه حکومت «مردمی» با شرکت چاقوکشهای «فکل ـ کراواتی» نهضت عاظادی و آیات عظام «مترقی» و به ویژه «خلخال آن زن یهودی» که برای استقرار حکومت توحش عدالت علوی الزامی خواهد بود. سپس یک کودتای «مردمی» و سفارشی نظیر اشغال سفارت آمریکا لازم داریم. این کودتا برای ورود حکومت جمکران به جنگ استعماری «یمن ـ عربستان»، جهت قانونشکنی بیشتر و نقض تعهدات در برابر گروه «1 + 5»، و تحمیل «شرایط ویژه» بر ملت ایران الزامی است. خلاصه بگوئیم، جهت لاتبازی در داخل، و نقض مقررات و تعهدات بینالمللی در خارج از مرزها، قرار است ابتدا گورکنها به دوران امام «روشن ضمیر» و دولت شیخ مهدی باز گردند، تا اراذل و اوباش به رهبری ماشاالله قصاب خیابان را به اشغال در آورده، «پیروان خط امام» برای عقبراندن به اصطلاح لیبرالها که همان «فکل ـ کراواتیهای» فدائیان اسلاماند، با اشغال یک «لانة جاسوسی» دیگر، ضمن اجرای نمایشات مهوع «افشاگری»، بمبشان را هم رو کنند!
با در نظر گرفتن اعلام آمادگی «هیزاکسلنسی» جهت «تعامل» با حکومت گورکنها، اینبار میتوان سفارت انگلستان را اشغال کرد، و جنگ زرگری با اسرائیل را تا پایان جهان ادامه داد. بله در گیرودار همین تحولات، و پس از مصاحبة معروف «هیزاکسلنسی»، موافقت ضمنی بعضی مقامات فرانسه نیز با تجهیز گورکنها به سلاح هستهای اعلام شد. و خلاصه همة عناصر لازم برای دستیابی مجدد به اکسیر جادوئی «انزوای سیاسی ـ اقتصادی» و شناور شدن در «نعمتالهی» جنگ فراهم آمده.
این اکسیرجادوئی به حکومت جمکران اجازه میدهد برای تضمین حیات ننگیناش بار دیگر خود را در شرایط جنگ با «صدامیان کافر» قرار داده، و با اسبابکشی از جبهة جنگ «حق علیه باطل» در عراق به عربستان، اینبار شیعیان یمن را نیز «آزاد» کند. تعجبی هم ندارد، حکومت جمکران به عنوان ساختاری پوشالی و دستنشاندة استعمار، یک «توده ابر مبهم» است که طرفداران و دشمناناش نیز الزاماً از همین ویژگی برخوردار میشوند. همانطور که «مردم» طرفدار فرضی حکومت اسلامی از صدر اسلام به هزارة سوم اسبابکشی فرمودهاند، «صدامیان کافر» هم از عراق رفتهاند به عربستان! پس لازم است «نبرد» با آنان در عربستان ادامه یابد. میدانیم که جنگ داخلی یمن به همت دو سناتور خداجو، حقطلب و اسرائیلپرست، یعنی مککین و «جو لیبرمن» به راه افتاد، و اکنون عربستان هم درگیر آن شده. برای فراهم آوردن تسهیلات لازم جهت مبارزین «راه حق»، یک نمایشگاه از تسلیحات آخرین مدل نیز در همان حوالی، یعنی در امارات بر پا شد تا تحویل توپ و تفنگ به طرفین به صورت همزمان و با رعایت «عدالت علوی» امکانپذیر شود.
پس از ابراز تمایل هیزاکسلنسی به «تعامل» با ایران، امروز چارچوب «تعامل» کذا کمی مشخص شد و متوجه شدیم، ورود ایران به جنگ عربستان و یمن، تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی و ایجاد محور «غزه ـ اسلام آباد» در این چارچوب مقدس قرار میگیرد. از اینروست که والستریت جورنال، ورق پارة «روپرت مردخای» در جایگاه خداوند ابراهیم نشسته و همانطور که بالاتر گفتیم خواست قلبی «همة ایرانیان» را به اطلاع جهانیان رسانده. به ادعای بوق جنگفروشان دو سوی آتلانتیک، ما ملت آرزوئی جز بازگشت به دوران «امام روشن ضمیر» و حکومت «سکولار» شیخ مهدی بازرگان نداریم و مرتب در حسرت این دورة پرشکوه از ته دل «آه» میکشیم؛ البته گویا خودمان نمیدانیم، چرا که والستریت جورنال بهتر میداند ما چه میخواهیم.
بله، این قماش «دانائی» یکی از امتیازات ویژة خداوندی است! خداوند میداند شما چه میخواهید، در کتب مقدس هم چنین آمده. ولی در این دوره و زمانه اوضاع کمی تفاوت کرده! ما هم از «خواست خداوند» آگاه شدهایم، چرا که ما در جرگة «بندگان» ایشان نیستیم! باری در کتب مقدس آمده است که خداوند آنچه را که بندگاناش «باید بخواهند» به آنان اعطاء میکند، چراکه خداوند صلاح و مصلحت بندگاناش را بهتر از آنان میشناسد. و ما هم از صلاح و مصلحت «خداوند» و بندگاناش در جمکران «خبر» موثق داریم. اینبار خداوند و بندگاناش در همسوئیکامل با یکدیگر خواهان گسترش جنگ در منطقهاند. مصلحت تفنگفروشان چیست؟ همان گسترش جنگ. مصلحت حکومت جمکران یا «بندگان» خداوند هم شرکت فعال در سیاستهای جنگافروزانة واشنگتن است. این مطلبی است که در خطبههای نماز جمعة امروز مطرح شده.
میبینیم که سناریوی «تعامل» هیزاکسنلسی چنین است: نخست پشتیبانی نظامی حکومت اسلامی از جنگی که آمریکا در یمن به راه انداخت و عربستان را به آن وارد کرد. ورود به این جنگ برای شانهخالی کردن از تعهدات ژنو و انکار توافقهای وین الزامی است. در این سناریو، انگلستان از همراهی و همکاری گروه اوباما، دولت اسرائیل و همسوئی رهبر فرزانه، «مجلس» حلقهبهگوشان و وزارت امورخارجة جمکران اطمینان کامل دارد. چرا که برخلاف مهرورزی، اینان از پذیرفتن تعهداتشان در ژنو و در آژانس بینالمللی انرژی اتمی طفره میروند. به این ترتیب یکبار دیگر صفآرائی واقعی دو جناح آبمنگلها مشخص میشود. علیخامنهای به همراه لاریجانیها و اکبر بهرمانی در صف «طاعون سبز» قرار گرفته و مخالفنمایان حکومت به دروغ خامنهای را حامی احمدینژاد معرفی میکنند. چرا که «رهبر فرزانه» بینهایت منفور است و اگر حمایتاش از «طاعون سبز» آشکار شود، رسوائی «افتضاحات» جمکران و فریبکاری محفل کودتا تیر خلاصی خواهد بود بر پیکر نیمهجان «طاعون سبز» و نظام «مستقل» توحش.
از اینرو قلم به مزدهای جمکران، و در رأس آنان پاسدار شریعتمداری تلاش دارند خامنهای را مدافع بیقیدوشرط احمدینژاد جلوه دهند. حال آنکه رهبر فرزانه و رهبران مفلوک طاعون سبز سر در آخور مشترکی دارند. «تعامل» حاکمیت انگلستان با حکومت جمکران در واقع با هدف کنار زدن احمدی نژاد از طریق «بازتولید» همان شرایطی است که طبق روایات و قصص گورکنها در آن «مجلس» در رأس امور قرار داشت، و مقتدر و بود و همهکاره. حال آنکه چنین قدرت افسانهای ناشی از حضور اراذل و اوباش یا همان «مردم» کذا در خیابانها بوده، چه در دوران آخوند مدرس، چه در دوران مصدق و چه در دوران حکومت توحش. بگذریم و بازگردیم به سخنرانی مشاور اوباما در دانشگاه تلآویو. ترجمة این سخنرانی در سایت نووستی، مورخ 29 آبانماه 1388 موجود است.
گویا «بروس ریدل»، مشاور اوباما در امور آسیا و خاورنزدیک در دانشگاه تلآویو سخنرانی مبسوطی ایراد کرده و برای تداوم لاتبازی و قانونشکنی در عرصة بینالمللی به حکومت اسلامی چراغ سبز نشان داده. ایشان گفتهاند، ما برای تهاجم نظامی به ایران امکانات کافی نداریم. ریدل همچنین در مصاحبه با «جروزالم پست» میگوید «بهای» حل مشکلات افغانستان خودداری از عملیات نظامی در ایران است. البته روی سخن مشاور اوباما در واقع با روسیه است نه با اسرائیل! مستر ریدل به روسیه هشدار میدهد که در صورت ممانعت از تجهیز گورکنها به سلاح هستهای، نه تنها مشکل «طالبان» در افغانستان حل نشده باقی میماند که پاکستان به عنوان مرکز تروریستها با سلاح اتمیای که در اختیار دارد میتواند به کانون تروریسم جهانی تبدیل شود. باید ببینیم پاکستان چگونه میتواند بدون حمایت آمریکا، چین و فرانسه در چنین جایگاهی قرارگیرد؟ پس مستر ریدل را در همینجا رها میکنیم و بازمیگردیم به «وقوقیة» امروز تهران.
آخوند صدیقی پس از زدن نعل وارونه و شاخ و شانه کشیدن برای ارباب، به یمن و عربستان پارس کرده، در پایان وقوقیه به این نتیجه میرسد که دنیا محل زندگی «انسان» نیست. سپس ایشان به گزاف خود را نیز در زمرة انسانها قرار داده، میفرمایند «ما» باید در آن جهان زندگی کنیم. صدیقی ادامه میدهد، در این دنیا باید «کشت» کرده محصول را در آن جهان برداشت کنیم. بله این نوع کشت و زرع «دینی» و «معنوی» است که هرگز «ثمری» برای کشاورز به بار نخواهد آورد، درست مانند حکومت دینی که پیرواناش شب و روز را با یاد «دشمن» میگذارنند و جز «دشمنپرستی» هیچ نمیشناسند:
«دنيا محل زندگی انسان نيست و دنيای آخرت، آغاز زندگی ماست[...] توشة دنيای آخرت را بايد از دنيای فعلی ذخيره کنيم. اين دنيا مزرعه است و بايد همه زراعت کنيم و حاصل آن بعد از زندگی دنيا به ما باز میگردد[...] لحظهای بدون دشمن به سر نمیبريم و خداوند شيطان را به عنوان دشمن ما معرفی کرده است[...] حساسيت در برابر دشمنان و خائنان شرط لازم براي پيروزی عليه دشمنان است.»
عبارت «پیروزی علیه دشمنان» را به گنجینة ادب چاه جمکران اضافه کنیم. تا پیش از وقوقیة اخیر میپنداشتیم «بر دشمن» پیروز میشوند، نه بر علیه دشمن! این گورکنها جز واژگوننمائی شیوة دیگری نمیشناسند. فارس نیوز، مورخ 29 آبانماه 1388 به نقل از حاجیه الهه کولائی مینویسد، «دسته بیل» هم از اندونزی وارد میکنند! شاید این آخوند صدیقی هم یکی از همین دستهبیلها باشد که برای بیل زدن «معنوی» و کشاورزی «دینی» از اندونزی وارد کردهاند، و به دلیل همنشینی با «آیات عظام» مترقی و به خواست قادرمتعال «سخنگو» از آب درآمده و ما نمیدانستیم! پس مسلماً «والستریت جورنال» که از همة اسرار نهان «آگاه» است، در مورد این قماش دسته بیل خیلی چیزها میداند. همین روزهاست که ارتباط این دستهبیل با دولت سکولار شیخ مهدی علنی شده، والستریتجورنال بنویسد:
نخستین «دسته بیل» آیتالله خمینی پس از بازگشت از تبعید سکولار بود[...]!
پیش از ادامة مطلب یادآور شویم حکومت «غیردینی» هیچ ارتباطی با دمکراسی ندارد. دیکتاتوریهای کرة شمالی، برمه، چین مائوئیست و ... همه «غیردینی»و ضددمکراتیک به شمار میروند. اگر حاکمیت دمکراتیک الزماً «سکولار» است، هر حاکمیت سکولاری دمکراتیک نیست. این مختصر را محض اطلاع «والستریت جورنال» بینوا گفتیم که قیاس به نفس کرده مخاطب را کودن میانگارد. ورقپارة روپرتمردخای نه تنها فکل کراواتیهای فدائیاسلام را «سکولار» میخواند که «فاشیست ـ مسلمانهای» آدمخوار گروه خاتمی را «طرفدار دمکراسی» جا زده. ترجمة این مطلب در وبلاگ «سربازکوچک» موجود است.
امروز بپردازیم به تلاشهای اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن برای برآوردن آرزوهای «طاعون سبز»، و بازگرداندن ملت ایران به دوران شیرین و همچون عسل صدارت «مردمی» شیخ مهدی بازرگان که در آن ماشاالله قصاب به تنهائی نقش «مردم» را ایفا میکرد. به ادعای «والستریت جورنال»، دولت آخوندهای فکلکراواتی نهضت عاظادی «سکولار» بوده. دلیل مهرومحبت گاوچرانها به دولت شیخ مهدی بازرگان این است که حکومت «مردمی» و «سکولار» ایشان به کودتای 13 آبان و جنگ خداپسندانة 8 ساله انجامید و نان کرکسهای نژادپرست را در روغن شناور ساخت.
در راستای چنین سیاستی است که امروز آخوند صدیقی در وقوقیة تهران میگوید، زندگی انسان در این جهان نیست، باید خود را برای «آنجهان» آماده کنیم! البته این چرندیات تداوم مزخرفاتی استکه در «والستریت جورنال»، روزنامة حقطلب و دینی «روپرت مرداک» انتشار یافته. در واقع گورکنها برای کارفرمایان روپرت مردخای در لندن و واشنگتن پامنبری میخوانند.
پس از انتشار مقالة «عقلانی» والستریتجورنال در باب «تمایل» ایرانیان به بازگشت به دوران شیخ مهدی بازرگان، مشاور اوباما در امور خاورنزدیک و آسیا، «بروس ریدل» نیز یک سخنرانی مبسوط در تأئید مطالبات «طاعون سبز» ایراد کرد، که از قضای روزگار در همسوئی کامل با خطبههای نماز جمعة امروز تهران قرار گرفته! بله چارچوب سیاست «نوین» و در واقع تکراری آنگلوساکسونهای دو سوی آتلانتیک در ایران مشخص شد: یک دورة کوتاه حکومت «مردمی» با شرکت چاقوکشهای «فکل ـ کراواتی» نهضت عاظادی و آیات عظام «مترقی» و به ویژه «خلخال آن زن یهودی» که برای استقرار حکومت توحش عدالت علوی الزامی خواهد بود. سپس یک کودتای «مردمی» و سفارشی نظیر اشغال سفارت آمریکا لازم داریم. این کودتا برای ورود حکومت جمکران به جنگ استعماری «یمن ـ عربستان»، جهت قانونشکنی بیشتر و نقض تعهدات در برابر گروه «1 + 5»، و تحمیل «شرایط ویژه» بر ملت ایران الزامی است. خلاصه بگوئیم، جهت لاتبازی در داخل، و نقض مقررات و تعهدات بینالمللی در خارج از مرزها، قرار است ابتدا گورکنها به دوران امام «روشن ضمیر» و دولت شیخ مهدی باز گردند، تا اراذل و اوباش به رهبری ماشاالله قصاب خیابان را به اشغال در آورده، «پیروان خط امام» برای عقبراندن به اصطلاح لیبرالها که همان «فکل ـ کراواتیهای» فدائیان اسلاماند، با اشغال یک «لانة جاسوسی» دیگر، ضمن اجرای نمایشات مهوع «افشاگری»، بمبشان را هم رو کنند!
با در نظر گرفتن اعلام آمادگی «هیزاکسلنسی» جهت «تعامل» با حکومت گورکنها، اینبار میتوان سفارت انگلستان را اشغال کرد، و جنگ زرگری با اسرائیل را تا پایان جهان ادامه داد. بله در گیرودار همین تحولات، و پس از مصاحبة معروف «هیزاکسلنسی»، موافقت ضمنی بعضی مقامات فرانسه نیز با تجهیز گورکنها به سلاح هستهای اعلام شد. و خلاصه همة عناصر لازم برای دستیابی مجدد به اکسیر جادوئی «انزوای سیاسی ـ اقتصادی» و شناور شدن در «نعمتالهی» جنگ فراهم آمده.
این اکسیرجادوئی به حکومت جمکران اجازه میدهد برای تضمین حیات ننگیناش بار دیگر خود را در شرایط جنگ با «صدامیان کافر» قرار داده، و با اسبابکشی از جبهة جنگ «حق علیه باطل» در عراق به عربستان، اینبار شیعیان یمن را نیز «آزاد» کند. تعجبی هم ندارد، حکومت جمکران به عنوان ساختاری پوشالی و دستنشاندة استعمار، یک «توده ابر مبهم» است که طرفداران و دشمناناش نیز الزاماً از همین ویژگی برخوردار میشوند. همانطور که «مردم» طرفدار فرضی حکومت اسلامی از صدر اسلام به هزارة سوم اسبابکشی فرمودهاند، «صدامیان کافر» هم از عراق رفتهاند به عربستان! پس لازم است «نبرد» با آنان در عربستان ادامه یابد. میدانیم که جنگ داخلی یمن به همت دو سناتور خداجو، حقطلب و اسرائیلپرست، یعنی مککین و «جو لیبرمن» به راه افتاد، و اکنون عربستان هم درگیر آن شده. برای فراهم آوردن تسهیلات لازم جهت مبارزین «راه حق»، یک نمایشگاه از تسلیحات آخرین مدل نیز در همان حوالی، یعنی در امارات بر پا شد تا تحویل توپ و تفنگ به طرفین به صورت همزمان و با رعایت «عدالت علوی» امکانپذیر شود.
پس از ابراز تمایل هیزاکسلنسی به «تعامل» با ایران، امروز چارچوب «تعامل» کذا کمی مشخص شد و متوجه شدیم، ورود ایران به جنگ عربستان و یمن، تجهیز حکومت اسلامی به سلاح اتمی و ایجاد محور «غزه ـ اسلام آباد» در این چارچوب مقدس قرار میگیرد. از اینروست که والستریت جورنال، ورق پارة «روپرت مردخای» در جایگاه خداوند ابراهیم نشسته و همانطور که بالاتر گفتیم خواست قلبی «همة ایرانیان» را به اطلاع جهانیان رسانده. به ادعای بوق جنگفروشان دو سوی آتلانتیک، ما ملت آرزوئی جز بازگشت به دوران «امام روشن ضمیر» و حکومت «سکولار» شیخ مهدی بازرگان نداریم و مرتب در حسرت این دورة پرشکوه از ته دل «آه» میکشیم؛ البته گویا خودمان نمیدانیم، چرا که والستریت جورنال بهتر میداند ما چه میخواهیم.
بله، این قماش «دانائی» یکی از امتیازات ویژة خداوندی است! خداوند میداند شما چه میخواهید، در کتب مقدس هم چنین آمده. ولی در این دوره و زمانه اوضاع کمی تفاوت کرده! ما هم از «خواست خداوند» آگاه شدهایم، چرا که ما در جرگة «بندگان» ایشان نیستیم! باری در کتب مقدس آمده است که خداوند آنچه را که بندگاناش «باید بخواهند» به آنان اعطاء میکند، چراکه خداوند صلاح و مصلحت بندگاناش را بهتر از آنان میشناسد. و ما هم از صلاح و مصلحت «خداوند» و بندگاناش در جمکران «خبر» موثق داریم. اینبار خداوند و بندگاناش در همسوئیکامل با یکدیگر خواهان گسترش جنگ در منطقهاند. مصلحت تفنگفروشان چیست؟ همان گسترش جنگ. مصلحت حکومت جمکران یا «بندگان» خداوند هم شرکت فعال در سیاستهای جنگافروزانة واشنگتن است. این مطلبی است که در خطبههای نماز جمعة امروز مطرح شده.
میبینیم که سناریوی «تعامل» هیزاکسنلسی چنین است: نخست پشتیبانی نظامی حکومت اسلامی از جنگی که آمریکا در یمن به راه انداخت و عربستان را به آن وارد کرد. ورود به این جنگ برای شانهخالی کردن از تعهدات ژنو و انکار توافقهای وین الزامی است. در این سناریو، انگلستان از همراهی و همکاری گروه اوباما، دولت اسرائیل و همسوئی رهبر فرزانه، «مجلس» حلقهبهگوشان و وزارت امورخارجة جمکران اطمینان کامل دارد. چرا که برخلاف مهرورزی، اینان از پذیرفتن تعهداتشان در ژنو و در آژانس بینالمللی انرژی اتمی طفره میروند. به این ترتیب یکبار دیگر صفآرائی واقعی دو جناح آبمنگلها مشخص میشود. علیخامنهای به همراه لاریجانیها و اکبر بهرمانی در صف «طاعون سبز» قرار گرفته و مخالفنمایان حکومت به دروغ خامنهای را حامی احمدینژاد معرفی میکنند. چرا که «رهبر فرزانه» بینهایت منفور است و اگر حمایتاش از «طاعون سبز» آشکار شود، رسوائی «افتضاحات» جمکران و فریبکاری محفل کودتا تیر خلاصی خواهد بود بر پیکر نیمهجان «طاعون سبز» و نظام «مستقل» توحش.
از اینرو قلم به مزدهای جمکران، و در رأس آنان پاسدار شریعتمداری تلاش دارند خامنهای را مدافع بیقیدوشرط احمدینژاد جلوه دهند. حال آنکه رهبر فرزانه و رهبران مفلوک طاعون سبز سر در آخور مشترکی دارند. «تعامل» حاکمیت انگلستان با حکومت جمکران در واقع با هدف کنار زدن احمدی نژاد از طریق «بازتولید» همان شرایطی است که طبق روایات و قصص گورکنها در آن «مجلس» در رأس امور قرار داشت، و مقتدر و بود و همهکاره. حال آنکه چنین قدرت افسانهای ناشی از حضور اراذل و اوباش یا همان «مردم» کذا در خیابانها بوده، چه در دوران آخوند مدرس، چه در دوران مصدق و چه در دوران حکومت توحش. بگذریم و بازگردیم به سخنرانی مشاور اوباما در دانشگاه تلآویو. ترجمة این سخنرانی در سایت نووستی، مورخ 29 آبانماه 1388 موجود است.
گویا «بروس ریدل»، مشاور اوباما در امور آسیا و خاورنزدیک در دانشگاه تلآویو سخنرانی مبسوطی ایراد کرده و برای تداوم لاتبازی و قانونشکنی در عرصة بینالمللی به حکومت اسلامی چراغ سبز نشان داده. ایشان گفتهاند، ما برای تهاجم نظامی به ایران امکانات کافی نداریم. ریدل همچنین در مصاحبه با «جروزالم پست» میگوید «بهای» حل مشکلات افغانستان خودداری از عملیات نظامی در ایران است. البته روی سخن مشاور اوباما در واقع با روسیه است نه با اسرائیل! مستر ریدل به روسیه هشدار میدهد که در صورت ممانعت از تجهیز گورکنها به سلاح هستهای، نه تنها مشکل «طالبان» در افغانستان حل نشده باقی میماند که پاکستان به عنوان مرکز تروریستها با سلاح اتمیای که در اختیار دارد میتواند به کانون تروریسم جهانی تبدیل شود. باید ببینیم پاکستان چگونه میتواند بدون حمایت آمریکا، چین و فرانسه در چنین جایگاهی قرارگیرد؟ پس مستر ریدل را در همینجا رها میکنیم و بازمیگردیم به «وقوقیة» امروز تهران.
آخوند صدیقی پس از زدن نعل وارونه و شاخ و شانه کشیدن برای ارباب، به یمن و عربستان پارس کرده، در پایان وقوقیه به این نتیجه میرسد که دنیا محل زندگی «انسان» نیست. سپس ایشان به گزاف خود را نیز در زمرة انسانها قرار داده، میفرمایند «ما» باید در آن جهان زندگی کنیم. صدیقی ادامه میدهد، در این دنیا باید «کشت» کرده محصول را در آن جهان برداشت کنیم. بله این نوع کشت و زرع «دینی» و «معنوی» است که هرگز «ثمری» برای کشاورز به بار نخواهد آورد، درست مانند حکومت دینی که پیرواناش شب و روز را با یاد «دشمن» میگذارنند و جز «دشمنپرستی» هیچ نمیشناسند:
«دنيا محل زندگی انسان نيست و دنيای آخرت، آغاز زندگی ماست[...] توشة دنيای آخرت را بايد از دنيای فعلی ذخيره کنيم. اين دنيا مزرعه است و بايد همه زراعت کنيم و حاصل آن بعد از زندگی دنيا به ما باز میگردد[...] لحظهای بدون دشمن به سر نمیبريم و خداوند شيطان را به عنوان دشمن ما معرفی کرده است[...] حساسيت در برابر دشمنان و خائنان شرط لازم براي پيروزی عليه دشمنان است.»
عبارت «پیروزی علیه دشمنان» را به گنجینة ادب چاه جمکران اضافه کنیم. تا پیش از وقوقیة اخیر میپنداشتیم «بر دشمن» پیروز میشوند، نه بر علیه دشمن! این گورکنها جز واژگوننمائی شیوة دیگری نمیشناسند. فارس نیوز، مورخ 29 آبانماه 1388 به نقل از حاجیه الهه کولائی مینویسد، «دسته بیل» هم از اندونزی وارد میکنند! شاید این آخوند صدیقی هم یکی از همین دستهبیلها باشد که برای بیل زدن «معنوی» و کشاورزی «دینی» از اندونزی وارد کردهاند، و به دلیل همنشینی با «آیات عظام» مترقی و به خواست قادرمتعال «سخنگو» از آب درآمده و ما نمیدانستیم! پس مسلماً «والستریت جورنال» که از همة اسرار نهان «آگاه» است، در مورد این قماش دسته بیل خیلی چیزها میداند. همین روزهاست که ارتباط این دستهبیل با دولت سکولار شیخ مهدی علنی شده، والستریتجورنال بنویسد:
نخستین «دسته بیل» آیتالله خمینی پس از بازگشت از تبعید سکولار بود[...]!
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت