جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۹۵

قُمنامیان!



حدود 3 هفته پس از کودتای «ناکام» 15 ژوئیه،  ‌ و در پی گفتگوی تلفنی مادر ترزا با حسن فوتبال،‌   سرانجام وزیر امورخارجة حکومت جمکران رهسپار ترکیه شد و با رجب اردوغان دیدار کرد.   طی این دیدار همکاری ایران با ترکیه و روسیه در سوریه نیز مورد بررسی قرار گرفت!   به عبارت دیگر،   لندن «مم‌جواد» را در دیگ روسیه انداخته و «اناشریک» می‌گوید! اینچنین بود که رادیوفردا نیز بادی در بادبادبان پوسیدة حکومت زال‌ممد انداخت و نقش مهم و سرنوشت‌ساز این حکومت مفلس را در سوریه به شوت‌وپرت‌ها یادآوری کرد:

«[...] ‌برخی گزارش‌ها همچنین حکایت از آن دارد که روسیه نیز به درخواست جمهوری اسلامی وارد جنگ سوریه شده تا مانع سقوط بشار اسد شود[...]»
منبع:  ‌رادیوفردا،  ‌‌مورخ 12 اوت 2016

بله،  بعد از باد انداختن در بادبان اردوغان،  نوبت به جمکرانی‌ها رسیده.   و باید این دروغ شاخدار را بپذیریم که یک حکومت پوشالی و ضدلائیسیته برای حفظ یک دولت لائیک از  یک قدرت جهانی و «مسئول» تقاضای دخالت نظامی کرده،   آن «قدرت» هم نتوانسته روی نوکران استعمار را زمین بیاندازد،  در نتیجه،  پای در عملیات نظامی سوریه گذارده!   این «حدیث» که به روایات کربلائی شیعی‌مسلکان می‌ماند،  پیامد منطقی شکست کودتای ارتش ناتو در ترکیه و افلاس رجب اردوغان،   عزیزدردانة کاخ باکینگهام است،   که ناچار شده برای جبران افلاس ارباب،‌  انگشت اتهام را به سوی فتح‌الله گولن بگیرد؛   سرکوب کردها را گسترش دهد؛  چند ده هزار کارمند ترک را بیکار کند،  و ... و روزی پنج نوبت از آمریکا بپرسد،‌  «منو می‌خوای،  یا فتح‌الله رو؟»   

البته افلاس دولت اردوغان مانند افلاس جمکرانی‌ها،   بازتاب افلاس محافل متجاوز و جنایت‌کار آتلانتیست است،   همان‌ها که می‌خواهند افلاس‌شان را با ایجاد محور «اندونزی ـ  اوکراین ـ  ایران» جبران کنند.   از اینرو در گیرودار سفر حسن فوتبال به باکو،  ‌ پوروشنکو، رئیس جمهور اوکراین کودتازده نیز راهی اندونزی می‌شود،  و همزمان با سفر اردوغان به سن‌پترزبورگ،  شاهد تنش در مرز اوکراین و روسیه هستیم.  جالب‌تر اینکه،   در این میانه،   بی‌بی‌سی و رادیوفردا و شرکاء به «وحدت کلمه» می‌رسند و با «فایل صوتی و پناهندة ایرانی و نامة اعلیحضرت» همگی دخیل می‌بندند ‌به جنازة آخوند منتظری!

خلاصه توفان عجیبی در لیوان آب به راه افتاده،‌   و لشکری از «قُمنامیان»،   مرکب از مفسران و تحلیلگران و ... و در واقع قلم‌زنان «به فرموده» و طوطیان پشکل‌شکن سازمان سیا پای به میدان گذاشتند تا چند ویراست رسمی این سازمان «مقدس» را به مخاطب حقنه کنند.  نخست اینکه آخوند منتظری خیلی «شجاع و انساندوست» بوده و در برابر «ظلم و ستم» حکومت ایستاده!   دیگر آنکه پناهندگان ایرانی که وبلاگ می‌نویسند و خود را مدافع دمکراسی می‌خوانند،  بدانند و آگاه باشند که در برابر جفتک‌پرانی‌های حکومت  زال‌ممد و اربابان اروپائی‌اش،‌  پناهی جز آغوش گرم اعلیحضرت نخواهند داشت و ... و از همه مهم‌تر اینکه طرفداری از دمکراسی،  و حمایت از کودتا،  هیچگونه تناقضی ندارد!  

به عبارت دیگر،   کسی که ادعا می‌کند طرفدار حقوق بشر،  آزادی‌بیان و دمکراسی است،  می‌تواند همزمان،  مانند کنیزالاسلام‌های محفل نوبل،   از اسلام سیاسی و تجزیة یوگسلاوی هم حمایت کند؛‌  یا مانند «گم‌نامیان» و شرکاء از ناکامی کودتای ارتش ناتو در ترکیه ابراز تأسف نماید!   البته گم‌نامیان تنها نیست؛  ‌خیلی‌ها،  و در رأس‌شان اوباما،  رهبر جمکران و رئیس دولت تف و تکفیر از این ناکامی چنان ضربتی خوردند که پانزده روز تمام زبان‌شان بند آمده بود!   خیلی‌ها نتوانستند به اطریش و سلواکی و جمهوری چک سفر کنند و ناچار شدند بخشی از  امور ـ  سفر به جمهوری چک و سلواکی را به مادر ترزا،   نخست‌وزیر بریتانیا واگزارند و ... و در این میانه،  تحرکات رجب اردوغان،   از سکوت دیگران به مراتب خنده‌دار است. 

رجب اردوغان روزی 5 نوبت به آمریکا می‌گوید،   «فتح‌الله گولن کودتا کرده؛  ‌اگه منو می‌خوای باید فتح‌الله رو طلاق بدی!»  حال این پرسش مطرح می‌شود که مگر ارتش ناتو در ترکیه از فتح‌الله گولن دستور می‌گیرد؟!   برای یافتن پاسخ این پرسش و «همة پرسش‌ها» کافی است به بی‌بی‌سی و رادیوفردا مراجعه کنیم!   به عنوان نمونه،   بپرسیم کی بود دولت شاپور بختیار را سرنگون کرد؟   رادیو فردا بلافاصله به سراغ مهشید امیرشاهی می‌رود،   گپی می‌زند و به ما پاسخ می‌دهد:  «مردم!»  حال بپرسیم کی بود در ترکیه کودتا کرد؟ ‌ بوق‌های آتلانتیسم بلافاصله از زبان اردوغان به ما می‌گویند:‌  «فتح‌ا‌لله گولن!»  و تردیدی نیست که پاسخ‌های کذا بدون استثناء در راستای پنهان داشتن نقش خرابکارانة سازمان سیا و ارتش ناتو تنظیم شده. هدف اینان گسترش پوپولیسم جهت تجزیة کشورهای منطقه و ایجاد لجنزارهای قومی کردستان و بلوچستان «بزرگ» است.   دولت‌های پوشالی پاکستان و جمکران و ترکیه نیز دقیقاً در همین مسیر گام برمی‌دارند.        

در تاریخ 7 اوت سالجاری،   اردوغان برای اجتماع مخالفان کودتا در استانبول فراخوان داد،  و  از رهبران همة احزاب،  بجز رهبر تنها تشکل دمکراتیک ترکیه،   دعوت به عمل آورد که در این مراسم «خردجال» شرکت کنند.   سپس خودش بالای منبر رفت و گفت،   «اگر مردم بخواهند،  احزاب باید با مجازات اعدام موافقت نمایند!»  به عبارت دیگر،   اردوغان پس از حصول اطمینان از حمایت بی‌قید و شرط آمریکا و رعایای منطقه‌ای واشنگتن از یک ترکیة «یکدست و اسلامی»،   پای در همان مسیر خشونت و توحش روح‌الله خمینی گذارده،   و می‌خواهد تشکل‌های سیاسی را زیر لگد تل موهومی به نام «مردم» بیاندازد.   از اینرو بوق‌های آتلانتیسم بر طبل «حضور میلیونی مردم» در مراسم خردجال استانبول می‌کوفتند!   بله اینک که کودتا برای سرنگونی رجب اردوغان  شکست خورده،   همین رجب اردوغان می‌باید به عنوان «قهرمان ضدکودتا»،  سیاست‌های کودتائی ارتش ناتو ـ  لجنزارسازی ـ  را پیاده کند.   همان سیاستی که حکومت به اصطلاح ضدامپریالیست جمکران نیز مجری آن بوده و هست!  

ویژگی سیاست کذا این است که تلی موهوم و فاقد مسئولیت حقوقی‌ به نام «مردم» خلق می‌کند،  و آن را در برابر کلیة‌ حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی قرار می‌دهد؛  باشد تا راه سرکوب و چپاول هموار شود.   در نتیجه،   زمانیکه مسائل فرهنگی و اجتماعی مطرح می‌شود،   مقامات دولت ابراز عجز و ناتوانی می‌کنند و خودشان را به موش‌مردگی می‌زنند. ولی نقش این «مردم» در عرصة چپاول و تاراج ثروت‌های ملی آنقدرها پررنگ نیست،   و مقامات «مردمی» را می‌بینیم که در میدان چپاول و غارت از موش‌مردگی فاصله می‌گیرند و قاطعیت و صلابت دارند.   به عنوان نمونه،   همزمان با خردجال رجب اردوغان در استانبول،‌  معاون اول حسن روحانی خیلی رستم صولت شد و به «قرارداد بالادستی» اشاره کرد:

«[...] اسحاق جهانگیری [...] در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه قراردادهای جدید نفتی به تصویب رسید [...] در حالی که ایرادهای وارد شده به این قراردادها رفع نشده [...] گفت: قرارداد جدید را من دیروز امضاء کردم و امروز ابلاغ شد [...] ‌آنچه تصویب شده یک سری قوانین بالادستی است [...]»
منبع: ایرنا،‌  مورخ 7 اوت 2016، کدخبر: 1243733

البته همانطور که می‌بینیم،   در اینجا «مردم» مزاحم حاج‌اسحاق رستم صولت نشده‌اند!  حال باید دید «قرارداد بالادستی» اصولاً چیست؟  پاسخ به این پرسش را متأسفانه در بی‌بی‌سی و غیره نخواهیم یافت چرا که گزارش و تحلیل و تفسیر این بوق‌ها در مسیر حماقت ـ  باورهای عوام ـ  تنظیم می‌شود.  و در این عرصة بلاهت‌پرور،   «مجلس در رأس امور است»،   و به فرمودة محمد مصدق ـ  این روزها مصدق توسط رادیوفردا،‌  به صورت غیرمستقیم، به شاپور بختیار و مصطفی رحیمی هم وصله شده ـ   «هر کجا مردم باشند،  مجلس همانجاست!»   در صورتی که قرارداد بالادستی جمکرانی‌ها به «مجلس» و در نتیجه به «مردم» هیچ ارتباطی ندارد،  هیچکس هم به این مسائل اعتراض نمی‌کند!   اشتباه نکنیم،  همین بساط چپاول،   در رقابت‌های انتخاباتی آمریکا نیز «توجیه» می‌شود،  البته به صورت متفاوت.

در این عرصه،   یک زن که سابقة حمایت از جنگ استعماری و جنایت دارد،   در برابر یک مرد که هیچ سابقة سیاسی ندارد قرار گرفته!  کاندیدای مذکر،  رقیب مونث را به ترور تهدید می‌کند؛  کاندیدای مؤنث خودش را به موش‌مردگی می‌زند.   سپس موج اعتراض رسانه‌ای به راه می‌افتد و کاندیدای مذکر می‌گوید،   «اظهاراتم بد تفسیر شده»،   بعد هم ادعا می‌کند اوباما و کلینتون هزینة داعش را تأمین کرده‌اند.   اینکه دو حزب ابدمدت آمریکا در مورد تأمین هزینة داعش توسط هیلاری کلینتون و اوباما به اجماع رسیده‌ بودند،  جای بحث و گفتگو نیست.  حال ‌می‌خواهند با این صحنه‌سازی‌ها از «کدخدا» سلب مسئولیت کنند!   فرض کنیم اوباما و هیلاری کلینتون داعش را تأمین هزینه کرده باشند،   در اینصورت باید ببینیم تجهیزات‌ داعش از کجا تهیه شده،   کدام سازمان‌ها وظیفة آموزش تروریست‌ها را بر عهده داشته‌اند،  کدام صنایع و شبکه‌های ارتش این تجهیزات را به محل برده‌اند،  و ... و در این زمینه پرسش‌های بسیاری می‌توان مطرح کرد،  ولی هیچکس کاری با این سئوالات دردسرساز ندارد،  هدف اساسی سلب مسئولیت از جنگ‌فروشان ـ  صنایع نظامی،  بانک‌ها و شرکت‌های نفتی ـ  است و سر اوباما و هیلاری و ترامپ هم فدای جنگ فروشان!   البته موضوع وبلا گ ما داعش نیست؛‌   روند ‌سلب مسئولیت از محافل جنایتکار و متجاوزی است که طی سدة اخیر،   اخوان‌المسلمین،  فدائیان اسلام،  کوکلوکس‌کلان، ناسیونال سوسیالیسم،   و ... و طالبان و القاعده،   و اخیراً نیز داعش را ایجاد کرده‌اند و در یورونیوز هم شکم‌شان را برای «یک جنگ طولانی میان اوکراین و روسیه» صابون مفصلی زده‌اند!  این محافل ضدلائیسیته به هیلاری کلینتون و باراک اوباما محدود نمی‌شود.  همانطور که کودتای 15 ژوئیه در ترکیه نیز به مرزهای اینکشور محدود نبود!

همزمان با جنجال رسانه‌ای پیرامون این کودتا،   شاهد بحران‌سازی در کشور ارمنستان هم بودیم.   بحرانی که در سکوت رسانه‌ای حدود دو هفته ادامه یافت،  و در سکوت رسانه‌ای هم به پایان رسید!   هیچکس در مورد این بحران و پایان گرفتن آن تفسیری ارائه نداد.   ولی پس از فروکش کردن بحران،   آمریکا بمباران لیبی را از سرگرفت؛‌  یک هلیکوپتر روسیه در حوالی ترکیه سقوط کرد و زبان اوباما و علی خامنه‌ای هم پس از دو هفته باز شد!

به این ترتیب بود که،   در تاریخ اول اوت سالجاری،   همزمان با سفر رئیس ستاد ارتش آمریکا به ترکیه،  باراک  اوباما بالای منبر رفت و برای روسیه خط‌ونشان مفصلی کشید.  سپس علی خامنه‌ای را بالای منبر فرستادند تا به «برجام» پارس کند،  بعد هم حذف احزاب لائیک در دستور کار  دولت‌پوشالی ترکیه قرارگرفت و موج اعدام و ترور اقلیت‌های قومی و مذهبی در جمکران و پاکستان به راه افتاد.

حکومت جمکران برای کشتار اقلیت‌ها،   به آنان برچسب تروریست و جدائی‌طلب الصاق می‌کند.   همان شیوه‌ای که از دوران میرپنج رایج شده،  و در دوران آریامهر ادامه یافت و پس از کودتای 22 بهمن 1357،   یعنی با استقرار دولت خیابانی مهدی بازرگان شدت گرفت.   ولی در پاکستان برای قلع‌وقمع «غیرپاک‌ها» راه‌های بهتری یافته‌اند!   غیرپاک‌های «مسیحی» را در جشن‌ها و مراسم آئینی‌شان با بمب منفجر می‌کنند،  بعد هم می‌گویند،  «کار تروریست‌ها بود.»  در مورد غیرپاک‌های قومی،  دولت پاکستان راه بسیار جالبی پیدا کرده،   روند این است که یک «غیرپاک» سرشناس را به قتل می‌رسانند تا جمعیتی را که برای تشییع جنازه‌اش می‌آیند نیز با بمب منفجر کنند!
 
در این راستا،  در آستانة به راه افتادن خردجال رجب اردوغان در استانبول،  حکومت ملایان 20 زندانی کُرد را اعدام کرد و گفت «تروریست بودند!»   یک‌روز پس از خردجال اردوغان،  «بلال انورکاسی»،   رئیس پیشین کانون وکلای بلوچستان پاکستان،  در خیابان مورد سوءقصد قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت.   حدود 200 نفر از جمله وکلای ارشد منطقه و خبرنگاران که برای تشییع جنازة مقتول به بیمارستان رفته بودند،   با بمب منفجر شدند و دولت گفت:  «کار تروریست‌ها بود!»   می‌بینیم که جنجال رسانه‌ای پیرامون «تروریسم» تا چه حد کارساز حکومت‌های «تبهکار» و دست‌نشاندة آمریکا شده!   البته نقش سرنوشت‌ساز به اصطلاح «مجالس قانونگزاری» این حکومت‌ها را نیز نمی‌باید نادیده گرفت!

به عنوان نمونه پس از شکست کودتای 15 ژوئیه،   مجلس نمایندگان عراق بی‌سروصدا،   فعالیت حزب لائیک بعث را ممنوع کرد!  به این ترتیب هیچ تشکلی حق ندارد با احکام توحش اسلام مخالفت کند.   رجب اردوغان نیز می‌خواهد ترکیه را در همین مسیر خشونت و توحش آنگلوساکسون‌ها قرار دهد،   و ناکامی کودتای 15 ژوئیه را به ابزار پیشبرد این سیاست ضددمکراتیک تبدیل کرده.   و عجیب اینجاست که در سایت نشریة فرانسوی فیگارو،   محبوبیت رجب اردوغان در ترکیه،‌   روز به روز افزایش می‌یابد!  عجیب‌تر اینکه هیچیک از مفسران بنگاه‌های «خبرسازی» به تقارن زمانی کودتای ترکیه با سفر جان کری به مسکو،  و اعلام مواضع وزیر امورخارجه روسیه اشاره نکرده!   یادآور شویم در گیرودار جنجال کودتای 15 ژوئیه،   سرگئی لاوروف اعلام داشت:

«اختلافات‌ باید از راه مذاکره حل شود.»    
منبع:‌ یورونیوز،  مورخ 15 ژوئیه 2016      

به عبارت دیگر،   در مورد ترکیه،   وزارت امور خارجه روسیه همان موضعی را گرفت که پس از کودتای ناکام سایمون گس در جمکران هم گرفته بود.   ولی شرایط ایران با ترکیه تفاوت دارد؛  ‌ ترکیه عضو رسمی ارتش ناتوست و کودتاهای ارتش ناتو در اینکشور همواره موفق بوده.   حال باید ببینیم چه شد که این کودتا به پیروزی نرسید؟   رسانه‌ها در مورد کودتای کذا حدیث و روایت بسیار گفته‌اند،  و ما هم هیچ منبع موثقی در ترکیه نداریم.  در نتیجه به «نشانه‌ها» تکیه می‌کنیم.   با توجه به همزمانی این کودتا و بحران ارمنستان،   آنهم در آستانة شکسته شدن محاصرة شهر حلب ـ   این شهر عمق استراتژیک ترکیه به شمار می‌رفت ـ و همچنین آمار حیرت‌انگیز هلیکوپترها و ناوچه‌های گم شدة ارتش ترکیه در جریان کودتای ناکام ـ   42 هلیکوپتر جنگی و 14 ناوچه ـ  و با درنظر گرفتن حضور نظامی روسیه در سوریه، استنباط ما این است که در شامگاه 15 ژوئیه یک مینی‌جنگ در ترکیه به راه افتاده و کودتاچیان ناتو در آن شکست خورده‌اند!

در واقع سناریوی 15 ژوئیه،   به کودتا در ترکیه محدود نمی‌شد؛   علاوه بر کودتا در پاکستان و سپس در ایران ـ   وبلاگ «ناتو و نژاد»،  ‌ مورخ 5 اوت سالجاری ـ   سرنگونی دولت ارمنستان و اشغال «قره‌باغ» هم بخشی از همین سناریو بود.   به همین دلیل پس از انتشار خبر شکست کودتا،   دولت آذربایجان که اخیراً از آلمان نیز سلاح و تجهیزات ابتیاع می‌کند،   مؤسسات مالی «گولن» را تعطیل کرد!  و به همین دلیل جیغ‌وفریاد حسن فوتبال در جمهوری آذربایجان به آسمان برخاسته بود.

بله،  در آستانة به راه افتادن خردجال رجب اردوغان،   رئیس دولت تف و تکفیر راهی باکو شد و در جایگاه داور روابط آذربایجان و ارمنستان نشست و برای کمک به همة‌ مسلمانان جهان اعلام آمادگی کرد!   البته حسن فوتبال برای آخوندهای آذربایجان بالای منبر رفته بود و بد نیست بدانیم دستگیری مسیحیان آذربایجان در جمکران بخشی است از همین «کمک‌ها» که پس از شکست کودتای ترکیه بر ملا شد:   

«[...] در پیام سرگئی ریاخوفسکی،  اسقف اعظم مسیحیان پنطیکاستی [...] ‌به مهدی سنایی، سفیر جمهوری اسلامی [...] در روسیه [...]‌ خبر داده می‌شود که دو کشیش این کلیسا در باکو [...] به دعوت دوستان ایرانی خود روز 22 ژوئن سال 2016 وارد تهران شدند تا در یک مراسم نامزدی شرکت کنند [...] اما روز 24 ژوئن سال 2016 در جریان مراسم جشن نامزدی توسط مأموران امنیتی بازداشت شدند و خویشاوندان‌شان تا به حال هیچ خبری درباره سرنوشت آن‌ها ندارند[...]‌»
منبع:‌  سپوتنیک،  ‌مورخ 4 اوت 2016 

هدف از این لات‌بازی‌ها و به ویژه اعدام‌ جمعی کردها و سنی مذهب‌ها،   ایجاد ویراست شیعی‌مسلک کشور عربستان است؛   و پاکستان و عراق و ترکیه نیز دقیقاً در همین مسیر توحش گام برمی‌دارند.   ایجاد بلوچستان و کردستان بزرگ خواست آتلانتیست‌هاست و به همین دلیل تخریب کلیساهای عراق؛   انفجار بمب در مراسم عید پاک مسیحیان لاهور،‌ انفجارهای اخیر در بلوچستان پاکستان و عدم دعوت اردوغان از رهبر تنها حزب دمکراتیک ترکیه در مراسمی که به مصداق «به عکس نهند نام زنگی کافور»،  نام دهان‌پرکن «برای دمکراسی» را یدک می‌کشید،   شاهدی است بر این مدعا.  حال بازگردیم به اصل مطلب یعنی گفتگوی تلفنی نخست‌وزیر بریتانیا با حسن روحانی،  از جمله در مورد وضعیت «نازنین زاغری.» 

به گزارش رسانه‌ها «نازنین زاغری فروردین ماه 1395 هنگام خروج در فرودگاه تهران بازداشت شد و به زندان کرمان انتقال یافت.»  و طی 5 ماه،  تا زمانی‌که رئیس‌جمهور ارمنستان در مسکو با ولادیمیر پوتین دیدار کرد،  ‌ هیچکس سراغ‌اش را نگرفت!   البته در مورد تحرکات فرضی زاغری هیچ اسناد و مدارکی در دست نداریم،   ولی با توجه به نخستین گفتگوی تلفنی مادر ترزا با رئیس دولت تف و تکفیر به نظر می‌رسد،  نخست وزیر بریتانیا به نوکران جمکرانی علیاحضرت پایان «مأموریت ناکام» نازنین را نیز اعلام داشته!   به همین دلیل وزیرکشور حکومت زال ممد که تاکنون کور و کر و لال بود،   به یاد آورد که می‌باید بساط لات‌بازی احمدی نژاد،   مهرة کودتا و جنگ‌سازی محافل «اسرائیل‌پرست» ینگه دنیا را برچیند.   نتیجة این تحولات به اینجا رسید که،   «حزب باد» پس از 38 سال به یاد آورد،  ایرج اسکندری با دخالت آخوند در سیاست مخالف بوده!   یادآور شویم ایرج اسکندری در 23 دیماه سال 1357،   یعنی در آغاز صدارت شاپور بختیار از دبیر اولی حزب توده بر کنار شد تا کیانوری،  غلامبچة فرمانفرما بجایش بنشیند،   چرا که ایشان در صیقل زدن به ماتحت آخوند مهارت ویژه‌ای داشتند.