پنجشنبه، تیر ۰۸، ۱۴۰۲

شورش واگنر و کدوی مثنوی!


 

 

اوستا ناگشته بگشادی دکان

یا چو مستغرق شدی در عشق خر

آن کدو پنهان بماندت از نظر

 

 جنجال و هیاهو پیرامون «شورش گروه واگنر»،   همانطور که در وبلاگ «ژئوپولیتیک و آشپز پوتین» هم گفتیم،   روحیة  شیعی‌ها و اربابان شکست‌خورده‌‌شان را حسابی تقویت کرد؛‌  همچنین میزان خودفروختگی و حماقت‌شان نیز آشکارتر شد.  «همه‌باهم» چپ‌نما و چماقدار یعنی دشمنان لائیسیته و دمکراسی را به عنوان «روشنفکر ایرانی و  طرفدار دمکراسی» به فروش گذاردند.

 

از یک‌سو،  بلاد موسولینی با اهداء جایزة ارنست همینگوی به شیرین عبادی ـ  کنیز محفل نوبل و طرفدار فاشیسم اسلامی ـ‌  مبارزات تاریخی همینگوی با فاشیسم را به سخره گرفت.   و از سوی دیگر،  پارلمان اروپا به خشتک کشتزار تقی رحمانی،  کنیزالاسلام نرگس محمدی و نوچۀ شیرین عبادی دخیل بست.  یاد‌آور شویم،   کشتزار کذا که در ندامتگاه زنان به مقام دلال ساواک ملایان دست یافته، ‌  از هزاران سال پیش در تبلیغات رسانه‌ای تبدیل به «زندانی سیاسی» شده،  و سخت مورد شکنجه و آزار قرار می‌گیرد.  ایشان در مورد تجاوز به زنان زندانی کتاب می‌نویسند، ‌ هر چند گویا خودشان مورد تجاوز قرار نگرفته‌اند!    این رأس جانور وحشی پیشتر جایزۀ حقوق بشر را نیز به آخوند پدوفیل و حرمسرادار،  ‌منتظری اهداء کرده بود،   و اینک در جایگاه سخنگوی خودخواندۀ «مردم ایران» لنگر انداخته و یاوه‌نامه‌‌اش را در پارلمان اروپا قرائت می‌کنند!   خلاصه نژادپرستان غرب به هیچ قیمتی حاضر نیستند عرصۀ سیاست ایران را خالی از فاشیسم ببینند.   در داخل نیز در بر همین پاشنۀ ایران‌ستیزی و آخوندپرستی می‌چرخد.

 

باقر پرهام، ‌ استاد جامعه شناسی که ابتدا فدائی روح‌الله خمینی بود، ‌ سپس راهی آمریکا شده،  طرفدار پهلوی‌ها از آب درآمد،  و خلاصه ثابت کرد که «محفلی و ایران‌ستیز» است،‌  در خارج از مرزها تبدیل شده به «نمونۀ‌ روشنفکر ایرانی!»   بالاخره اگر ماچه‌نئاندرتال‌های شیعی برای خوشامد غربی‌ها با بوسیدن نعلین‌آخوند تبدیل به «مدافع حقوق بشر» می‌شوند،  جای تعجب ندارد که انواع نرینه‌شان را به عنوان «نمونۀ روشنفکر ایرانی» به گوسفندالله حقنه کنند!   بالاخره هر چه باشد شاه‌الله کشور ایران را با «معبد» در ترادف یافته؛ ‌ شیخ‌الله هم که «مسجد ـ روسپی‌خانه» را با کشور اشتباه گرفته؛ ‌ هر دو با هم برای «لائیسیته، انسان،‌ تفکر، ‌ استدلال و متفکران مدرنیته» چماق تکفیر بلند کرده‌اند.   حال نگاهی بیاندازیم به واکنش «انقلابیون داخلی» به شورش واگنر.             

 

عباس عبدی،   توله ساواکی «انقلابی» که پیشتر از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته بود،  از ذوق «سرنگونی دولت روسیه» در پوست نمی‌گنجید.   جالب اینکه،   زبان مقام معظم رهبری هم از شدت خوشحالی بند آمده بود!  از شوق و ذوق کنیزالاسلام‌ها فاکتور می‌گیریم،  چرا که با حجاب و بی‌حجاب‌شان،  جملگی صغیر و تحت قیمومت‌اند.  از سوی دیگر،   بوزنامه‌های حکومت جمکران و رسانه‌های صوتی و تصویری‌اش بی‌نیاز از معرفی‌اند.   اینان در داخل و خارج جز بازنشخوار فضولات آتلانتیست‌ها وظیفه‌ای نداشته و ندارند.   و طی «شورش واگنر»،   دم خروس‌شان آنچنان بیرون زد که حتی «پیک نت»،  سایت فدائی میرحسین موسوی جنایت‌کار  نیز آنان را مورد انتقاد قرار داد!   خلاصه «هوای پوپولیسم» خیلی ناجوانمردانه «پس» است چرا که وایکینگ‌ها از نو بساط آتش زدن قرآن پهن کرده‌اند؛  جایزه ارنست همینگوی به کنیز محفل نوبل تعلق گرفته،    و نوچه‌اش نیز تبدیل شده به «مدافع دمکراسی!»   از همه مهم‌تر اینکه چماقداران شیعی از سوی برادران چپ نمای‌شان مورد انتقاد قرار می‌گیرند! 

 

دلیل هم اینکه برخلاف انتظار فاشیست‌های غرب و نوچه‌های شیعی‌شان،  «شورش گروه واگنر» به هیچ عنوان مورد استقبال مردم روسیه و نهاد‌های قانونی قرار نگرفت؛   کلیسای ارتدوکس،   نوادگان تزار،  ارتش روسیه و ارتش قدیروف،   قوای سه‌گانه،  شخصیت‌های سیاسی،  اوپوزیسیون رسمی ـ  لیبرال‌ها و حزب کمونیست ـ   همگی رسماً در کنار حاکمیت قانونی ایستادند و ثابت کردند که متمدن‌اند؛   خروج از جایگاه واقعی اجتماعی را تأئید نمی‌کنند!   فقط دو کلاهبردار و تاراج‌گر و نژادپرست ـ میکائیل کودورکووسکی و الکسی ناوالنی ـ  با حمایت از این شورش،  در واقع دست صاحبان‌ آشوب طلب‌شان را رو کرده،   حماقت‌شان را به اثبات رساندند!  

 

شورش مذکور پس از ارسال پیام تهدیدآمیز مسکو به طرف‌های غربی،   مبنی بر «امکان قرار گرفتن نیروهای هسته‌ای تحت فرماندهی گروه واگنر»،  به سرعت مهار شد!  و به پیشنهاد ولادیمیر پوتین،   گروهی از نظامیان واگنر،   پریگوژین را رها کرده،  به نیروهای منظم ارتش روسیه پیوستند.   و پس از وساطت لوکاشنکو،  رهبر گروه واگنر توانست به همراه سربازان وفادارش،   روسیه را به مقصد بلاروس ترک کند.   اینجا بود که رویای طلائی سرنگونی و حتی تضعیف پوتین توسط گروه واگنر برای بعضی‌ها تبدیل شد به کابوس!

 

این رخداد به ویژه برای محفل لیندسی گراهام که طی هفته‌های اخیر برای استفاده از سلاح هسته‌ای در اوکراین و البته انتساب آن به مسکو،  مثل سگ نازی‌آباد پارس می‌کرد کابوس هولناکی شد.   چرا که آشوب در روسیه زمینه مناسب جهت توسل به سلاح‌هسته‌ای در اوکراین را فراهم می‌آورد و در اینصورت اوکراین به زمین سوخته تبدیل می‌شد،  و  ارتش آدمخوار ناتو هم می‌توانست به مسکو اعلان جنگ دهد.  خلاصه نان کفتارها در روغن فراوان شناور می‌شد!  در این راستا قرار بود «مواد لازم» در اختیار اوکراین قرارگیرد،‌  ولی معلوم نیست چه پیش آمد که این مواد به مقصد نرسید؛   نتیجۀ‌ مطلوب به دست نیامد!     

 

برخلاف پیشداوری‌ها،  شورش واگنر که قرار بود ضمن تضعیف ولادیمیر پوتین،  در حاکمیت روسیه هزاران شکاف ایجاد کند،   از یک‌سو به تقویت جایگاه ولادیمیر پوتین منجر شده،   همبستگی روس‌ها را به همراه آورد!  و از سوی دیگر،   اعزام گروه واگنر به بلاروس،  کی‌یف و لهستان و کشورهای بالت را در تیررس عملیات ویژه روسیه قرار داد!   با این تفاوت که روسیه دیگر در قبال گروه واگنر هیچ مسئولیتی نخواهد داشت،  و پریگوژین که چندی پیش «باخموت» را هم آزاد کرد،  و اینک شامل عفو کرملین شده،   یک اتم آزاد است در رأس یک لشکر خصوصی،  جنگ آزموده و سازمان‌یافته که پایگاهش را به بلاروس منتقل کرده‌!  نیازی نیست که بگوئیم دولت بلاروس هم به عنوان متحد مسکو،   در قبال عملیات آیندة‌ «واگنر» هیچ مسئولیتی نخواهد داشت!   در هر حال،  به استنباط ما،  پس از استقرار سامانه‌های ضدهوائی و سپس موشک‌های تاکتیکی اتمی در بلاروس،   واگنر می‌تواند به عنوان بازوی ارتش روسیه،   از این مراکز نظامی دست به فعالیت در پهنۀ وسیعی از اروپای شرقی بزند.

 

با توجه به ابراز تمایل مکرر «آشپز پوتین» به استفاده از سلاح هسته‌ای در اوکراین ـ  علیرغم مخالفت کرملین ـ  حضور واگنر در بلاروس منطقاً می‌تواند برای لهستان و فنلاند و کشورهای بالت تهدیدی مستقیم به شمار آید!   خلاصه بگوئیم حکایت آن‌ها که به دلیل رخدادهای اخیر برای تضعیف روسیه جشن گرفته بودند،  یا مانند علی روضه خوان از شدت خوشحالی زبان‌شان بند آمده بود،  حکایت پرسوناژ خاتون در مثنوی را تداعی می‌کند که از شدت شوق،  کدو را ندید و شهید شد!   با این تفاوت که در عرصۀ آفرینش ادبی،  مرگ خاتون به سخره گرفته شده:

 

تو شهیدی دیده‌ای از ک...خر؟

 

حال آنکه در عرصۀ واقعیت،  چندین و چند «خاتون شهید» می‌بینیم که از روی ناچاری هنوز زنده‌اند:  دستگاه جوزف بایدن،‌   اتحادیۀ اروپا،   ارتش اسرائیل و حکومت شیعی‌ها!  اولین خاتون شهید، پس از ناکامی شورش  واگنر،  شرکت‌های‌ واگنر را تحریم کرده و خواهان استرداد پریگوژین شد!  دومی برای دلجوئی از دستگاه بایدن،   با یک‌دست قرآن آتش می‌زند و با دست دیگر به خشتک اسلام‌گرایان شیعی دخیل ‌بسته.   و اما خاتون سوم،  ارتش اسرائیل با امتناع از تحویل سلاح به اوکراین در واقع ناچار شده از دستگاه بایدن فاصله بگیرد! چهارمین خاتون،‌   یعنی علی روضه خوان هم برای  جاانداختن پیزی ارباب شکست خورده،   بالای منبر رفته و خواهان گسترش  سانسور و سرکوب شده:  

 

«این‌که یک عده‌ای [...] با استفاده از فضای مجازی یا غیرمجازی روی اعصاب مردم راه بروند و امنیت ذهنی مردم را به‌ هم بزنند و مردم را بترسانند [...] خلاف احقاق حقوق عامه است [...]»

منبع:‌ رادیوفردا،  ‌مورخ 27 ژوئن 2023