خورشیدخانوم!
...
«تمام فلسفة اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پائین تنه را از آن بگیرند، اسلام روی هم میغلطد و دیگر مفهومی ندارد.»
صادق هدایت، «توپ مرواری.»
فارسنیوز، شعبة فاکسنیوز در جمکران پروپاگاند برای «ندا» را آغاز کرد. فارسنیوز با کد: 8901040112، مورخ 4 فروردینماه 1389 در گزارشی تحت عنوان، « نامزد ندا آقاسلطان با پرز دیدار کرد»، از زبان نامزد فرضی و «نامرئی» ندا آقاسلطان به ستایش اسرائیل پرداخته، و مزورانه از زبان شیمون پرز، رئیس جمهور اسرائیل مطالبات جنبشمدنی ایران را به معنویات و پوچیات پیوند میزند. بله، از قرار معلوم منافع اسرائیل و ارباباناش در غرب چنین ایجاب میکند که حکومت آیندة ایران نیز همچنان در «معنویات» شناور باشد تا بتواند همچون حکومت گورکنها با شعار معنویات و اخلاق و غیره به سرکوب مطالبات مادی و واقعی ملت ایران ادامه دهد.
خلاصه کم کم به فواید مرگ رسانهای ندا آقاسلطان پی میبریم. مرگ واقعی یا فرضی «ندا» بر روی خطوط اینترنت به نمایش درآمد و بلافاصله «بیبیسی» هم یک نامزد دست به نقد برایاش دستوپا کرد تا ما را در جریان اندیشههای «مقدس» ایشان قرار دهد! و اینچنین بود که «ندا» از سوی شیمون پرز به عنوان سرباز شجاع «مبارزات اخلاقی» مخالفان حکومت اسلامی برگزیده شد. به گزارش فارسنیوز البته به نقل از روزنامة «معاریو»، شیمون پرز مبارزات ملت ایران با حکومت اسلامی را «معنوی» دانستهاند. گویا ملت ایران قرار است همچنان در معنویات و احکام توحش شریعت دست و پا بزند و مادیاتاش را نیز دو دستی تقدیم محافل جنگفروش و دلالان اسلحه کند تا حق و حساب حزب لیکود و به ویژه حزب کارگر اسرائیل محفوظ بماند:
«[شیمون پرز اظهار داشت] مشاهدات و احساس من نسبت به اردوگاه مخالفين و مبارزين در ايران اين است كه اين مبارزات اخلاقي و معنوي است و ندا به عنوان يك سرباز شجاع در اين مبارزات شناخته ميشود [...]»
عجیب است که اظهارات شیمونپرز در همسوئی کامل با وقوقیههای ساتاس و مزخرفات حاج اکبر و مقام معظم رهبری قرار گرفته! البته راستش را بخواهید این همسوئی هیچ تعجبآور نیست. حکومت اسرائیل و حکومت اسلامی دو شاخة توحش استعمار غرب در منطقهاند که با تکیه بر آستان مقدس سازمان سیا و بیبیگوزکهای ادیان ابراهیمی به یکجانبهگرائی، سرکوب و کشتار در خاورمیانه مشغول شدهاند. با این تفاوت که حاکمیت اسرائیل در چارچوب مرزهای خود نظم و امنیت قانونی را مستقر کرده، حال آنکه حکومت اسلامی از هرگونه نظم و قانون «مستقل» است، «نظم، فقط نظمالله» بیخیال نظم قانونی! دلیل حاکمیت سرکوب و آشوب بر ملت ایران، آنهم در پوشش معنویات و مقدسات دینی و بومی همانطور که پیشتر نیز گفتهایم تقابل منافع انگلستان با روسیه است. این منافع ایجاب میکند که آنگلوساکسونها ایران را به زبالهدان تبدیل کنند و باید بگوئیم که در راه تحقق این هدف مقدس موفقیت فراوان داشتهاند، به ویژه پس از استقرار حکومت روضه و زوزه و سوگواری که اوپوزیسیوناش نیز جز روضه و زوزه و شیون و زاری و معنویات هیچ نمیشناسد، پیشرفت و ترقی زبالهدان را شاهدیم.
به عنوان نمونه شاعری در سن 71 سالگی خودکشی میکند و مدافعان فرضی آزادی برنامة سوگواری اینترنتی برای او به راه میاندازند، بدون اینکه یکنفر از این خیل عزاداران حسینی به خود این زحمت را هموار کرده و «انتخاب» یک انسان عاقل و بالغ را برای پایان دادن به زندگیاش محترم شمارد! نه، هیچیک از اینان به شما اجازه نخواهد داد در مورد زندگی و مرگ خود تصمیم بگیرید! چرا؟ چون هیچکس شما را عاقل و بالغ به شمار نمیآورد. شما را در هر شرایطی صغیر و مهجور و نیازمند قیم و پدر میدانند. پس جای تعجب نیست که سی و یک سال پیش هم اینان، «آزادی» و «استقلال» را در حکومت توحش و زوزه و روضة نعلین و دستار ببینند. شاهدیم که اینان امروز هم دشمن خنده و شادی و زندگیاند. کافی است نگاهی به کلیپ «8 مارس در اوتاوا» بیندازیم.
گروه «خورشید خانوم» ابتکار جالبی به خرج داده و در برابر سفارت گورکنها در اوتاوا رقصهای محلی اجرا میکند، اما از «تجمع» هیچ خبری نیست! چرا؟ چون بساط مرده خوری و عربدهجوئی و ریش و روسری به رنگ «علوفه» و سردادن شعار ابلهانه تعطیل است، و فقط یک گروه از زنان ایرانی با آهنگهای شاد میرقصند! میبینیم که شادی و رقص، یعنی همان «منهیات» حکومت گورکنها در خارج از کشور هم خریداری ندارد، چرا که اوپوزیسیون روضهخوانها فقط «یک راه مبارزه» میشناسد، همان راهی که گورکنها میشناسند: لاتبازی، سر دادن شعارهای مرگ و خشونت، هتاکی به مقامات مفلوک حکومت اسلامی و از همه مهمتر شرکت در مراسم سوگواری و مرثیهخوانی برای «شهدا»!
باید قبول کرد که کارفرمایان شیخ صادق صبا با ارائة آن برنامة نوروزی واقعاً «راه درست» را برگزیدهاند! اینان از گرایشات قلبی عزدارانحسینی آگاهی کامل دارند و میکوشند این فضای مرگ و خشونت و معنویت را در قالب برنامههای آنچنانی به ملت ایران حقنه کنند، البته «با موزیک!» همانطور که در سالهای «هیچ» یعنی طی دوران نخستوزیری هویدا، ابتذال و خشونت و انسانستیزی در بستهبندی «ترانه» به خورد ملت داده شد. برای گذار از سالهای هیچ به سالهای پوچ، کافی بود «موسیقی» را نیز از ترانههای کذا حذف کنیم. بلافاصله زهره کاظمی با چادرسیاه و نام مستعار «زهرا» جای هایده و مهستی نشست. همچنانکه در گذار از زیارتنامه خوانی سر سفرة آشنذری به کاباره باکارا، «خدیجه» هم تبدیل شد به «هایده» در لباس دکلته! سیاست ابلهفریب «ملی شدن» و «خصوصی شدن» نفت هم دقیقاً از همین «الگوی مقدس» پیروی میکند.
زمانیکه اتحاد جماهیر شوروی همسایة ایران بود، و برای ایجاد بحران و آشوب و چپاول ملت ایران لازم میآمد که نفت «ملی» شود، دیدیم که شد. امروز که اتحاد شوروی وجود ندارد، برای گسترش چپاول و سرکوب لازم است نفت و کل اقتصاد ایران «خصوصی» شود، و دولت هیچ دخالتی در اقتصاد مملکت نداشته باشد. به این ترتیب «سیاست» فقط در قالب «دیانت» به روزمرة ملت ایران تحمیل خواهد شد، درست مثل کشور اشغالشدة افغانستان. در افغانستان هم دولت با اقتصاد کاری ندارد. حمید کرزای را آوردهاند تا پلیس افغانستان تحت نظارت عالیة ارتش یانکیها با «منکرات» مبارزه کند!
«همینکه به راهنمائی غلام سفارت کارش گرفت[...] فرمود شرعیات و فقهیات به اطفال نابالغ در دبستانها بیاموزند[...] ملاباجیها در مکتبخانههای شنگول و منگول مسائل مهمی راجع به شک میان دو و سه و استحاضة کبیره و متوسطه و قلیله و مبطلات روزه، وطی و مقاربت [...] مطرح میکردند[...] و در منافع تعدد زوجات و تقیه و محلل و خواص تربت اصل داد سخن میدادند. شیخ پشمالدین کتابی در نجاست تألیف کرد که حاوی هزار و پانصد مساله در باب آداب خلا و کونشوئی بود. خواص آب کر و آب مضاف و جلو گذاشتن پای چپ هنگام ورود به محل تخلیه[...]»
به گزارش نووستی، مورخ 4 فروردینماه 1389، روز گذشته مأموران کشف جرائم پلیس کابل «مشروب فروشان» نابکار را دستگیر کرده، و 330 بطری مشروب الکلی را ضبط فرمود! این خبر بهجتاثر را «دفتر مطبوعات وزارت کشور افغانستان» در اختیار مشتاقان اخلاق و معنویت گذاشته! همان وزارتخانهای که بر انتخابات رسوای افغانستان نیز به صورتی که دیدیم «نظارت» کرده بود! پلیس در جمهوری افغانستان با موادمخدر کاری ندارد، چون این مواد تحت نظارت «خداوند» تولید میشود و همه ساله میلیاردها دلار به جیب تفنگفروشهای غرب سرازیر میکند، پس «حلال» است؛ تریاک و هروئین «ویتامین» ملتهاست، مشروبات الکلی است که در اسلام «حرام» شده:
«فروش و نوشیدن مشروبات الکلی در جمهوری اسلامی افغانستان ممنوع [است] و متخلفین مطابق قانون مجازات میشوند [...] این تجارت جنایتکارانه در افغانستان در حال [رشد] است.»
بله، این «تجارت» جنایتکارانه است نه تجارت مواد مخدر! پنجاه در صد کودکان افغان از رفتن به مدرسه محروماند، فقر و اعتیاد بیداد میکند، بمباران غیرنظامیان توسط اشغالگران و انفجار بمب در اماکن عمومی به روزمرة این ملت تبدیل شده، ولی اگر هیچ قانونی در این کشور به مورد اجرا گذاشته نمیشود، سرکوب اسلامی حرف ندارد. این است «دمکراسی» اهدائی آنگلوساکسونها به ملت افغانستان؛ استقرار یک حکومت اسلامی که هیچ دخالتی به اقتصاد نمیکند، چرا که دستنشاندة اشغالگران است. این همان الگوی مقدسی است که بوقهای محفل کودتا برای پیادهکردن آن استقرار «دمکراسی» در ایران را به خصوصی شدن نفت و «جدائی سیاست از اقتصاد» منوط کردهاند. این پیام استحماری محور اصلی مصاحبة «دکتر» غنینژاد بود که در وبلاگ «گاز و گوگل» مورد بررسی قرار گرفت. از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به فارسنیوز و ملاقات «نامزد ندا» با شیمون پرز!
نامزد ناشناس آن «شهید مرموز» که چهرهاش همچون امام زمان نامرئی است، و معلوم نیست به چه دلیل سر از فرنگستان درآورده، و با چه درآمدی روزگار میگذراند، هر روز «قاره» هم عوض میکند. ایشان ابتدا در اروپا بودند، بعد شایع شد که در کانادا «ظهور» کردهاند، امروز هم به ادعای «معاریو» سر از اسرائیل درآورده و پیام استعمار را از طریق فارسنیوز به تل موهوم «مخالفین» و «مبارزین» یا همان «امت همیشه در صحنه» و «مردم» کذا ابلاغ میکنند.
از قرار معلوم «ماکان»، نامزد فرضی ندا چنین فرمودهاند که اسرائیل برخلاف حکومت جمکران برای «آزادی» اهمیت فراوان قائل است. حال آنکه از نظر ما دولت اسرائیل فقط برای «آزادی» اسلامگرایان و حزباللهیها سینه چاک میدهد، و ظهور تشکل «حماس» و سخنان شیمونپرز شاهدی است براین مدعا. باری «کاسپین ماکان» که طی چند ماه تبدیل به شخصیتی سیاسی و «جهانی» شده، در سفر خود به اسرائیل با چند تن از نمایندگان «کنست» هم ملاقات میکند و سرانجام روز دوشنبه، 22 مارس 2010، ضمن دیدار با شیمون پرز، دو نفری پروپاگاند نوین جنگفروشها را به مطالبات مخالفان حکومت اسلامی نسبت میدهند.
ماکان میگوید، «اسرائیل مدافع آزادی است، ندا یک روشنفکر آزادیخواه بوده»! شیمون پرز هم با تشریح «احساس» خود از قول ما ملت میگوید که، هیچ مطالبات مادی نداریم، بلکه تشنة سراب معنویات و پوچیات هستیم. دلیل اظهارات انسانستیز و مزورانة «پرز» این است که رئیس جمهور اسرائیل نیز همچون محمد مصدق، به قول شیخ مسعود با «باورهایاش حرکت میکند.» پس جای تعجب نیست که انسانستیزی و شیادی پیشه کرده، مهملات ببافد.
به عنوان نمونه پرز به «ماکان غایب» میگوید، میدانم برای آمدن به اسرائیل چه سختیها کشیدهاید! نمیدانستیم سفر به اسرائیل از اروپا و آمریکا «سختیها» هم دارد! نه! به احتمال زیاد شیمون پرز از آنجا که بر اساس احساس و باورها «بلبلزبانی» میکند، «احساس» کرده که «ماکان» پای پیاده و با عصای موسی از جمکران خود را به اسرائیل رسانده تا یهوه را بستاید! تصدیق میکنید که پیمودن چنین راه درازی برای رسیدن به «سرزمین موعود» چقدر مشکلات دارد و چقدر «معجزات» میطلبد.
مسلماً طرف با عصای خود تمام رودخانهها و دریاهای سر راه را شکافته و گوی سبقت از موسی هم ربوده! موسی فقط یک بار توانست آبها را بشکافد، آنهم در فیلم هولیوودی «دهفرمان!» در حالیکه کاسپین ماکان ـ چه اسم عجیبی دارد، انسان همزمان به یاد دریای کاسپین و «نفت» خزر میافتد ـ سرشار از نفت، اروندرود، خلیج فارس، دریای سرخ، دریای عرب، دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس را به زیر پای گذاشته تا «دو فرمان» کذا را از دستهای مقدس شیمون پرز دریافت کند: «مبارزات مخالفین در ایران اخلاقی و معنوی است، ندا سرباز چنین مبارزاتی بود.» این «دو فرمان» به مراتب از آن دهفرمان مهمتر است، چرا که گسترة انتشار وسیعتر و انسانستیزتری دارد.
در فیلم ده فرمان، وقتی موسی با آن دو کتیبة سنگی از کوه پائین میآمد، قرار بود که پیام یهوه را به قوم بنیاسرائیل برساند، اما دو فرمان شیمون پرز باید به تمام ساکنان کشورهای حوزة دریای کاسپین از جمله به ملت ایران ابلاغ شود. آنچه جالب توجه است توافق کامل کاسپین ماکان و شیمون پرز بر محور «معنویت» و شعار پوچ است. ماکان ندا را «آزادیخواه» معرفی میکند، پرز هم میگوید، احساس میکنم همة مخالفان برای «معنویت» مبارزه میکنند، ندا هم در همین جبهه میجنگید. چکیدة «گفتگوی توحشها» به این شرح است:
«کاسپین: ندا يك روشنفكر بود، يك مبارز براي آزادي و كسي كه هيچ چيزي براي او از آزادي مهمتر نبود[...]»
بله، ندا ترجیح میداد بجای خوراک و پوشاک «آزادی» بخورد و بپوشد و در «آزادی» هم مسکن گزیند! پس از اینکه روشنفکری و آزادیخواهی ندا از نظر رسانهای صریحاً به اثبات میرسد، شیمون پرز هم به نوبة خود این روشنفکری و آزادیخواهی موهوم را جهت فروش به ملت ایران، در ابهام «معنویت» و اخلاق بستهبندی میکند. ایشان تلویحاً میفرمایند، روشنفکران و آزادیخواهان مخالف حکومتاند و همة مخالفین هم برای «معنویت» بسیج شدهاند. روشنتر بگوئیم، حزب کارگر اسرائیل به پیروی از اربابان خود در حزب کارگر انگلستان برای تداوم «سیاست انسداد» در منطقه حسابی به دست و پا افتاده؛ از گفتگوی خیالی با «ماکان غایب» هم ابائی ندارد. مگر در کتاب مقدس ابراهیم با یهوه گپ نمیزد؟ شیمون پرز هم با یک موجود موهوم گفتگو میکند، فارسنیوز هم این مزخرفات را برای امت دیندار انتشار میدهد.
به همین دلیل است که سخنان شیمون پرز و نامزد ندا با شعارهای جنبشسبز، سخنان رهبر فرزانه و پروپاگاند نوروزی تلویزیون «بیبیسی» در همسوئی کامل قرار گرفته! از قدیم گفتهاند، زمانیکه چند نفر در همة مسائل با یکدیگر توافق کامل دارند، فقط یکنفر«میاندیشد»، دیگران دنبالهروی میکنند. و آنکه در جمع این گوسفندان دنبالهرو و خداجو میاندیشد، کسی است که از فواید گلهداری و گلهپروری و مردمپرستی یعنی «ابهام» آگاهی کامل دارد. به همین دلیل است که به «حجاب» اهمیت میدهد، و تصویر زنان هنرمند را «مثله» میکند.
چادر برای پوشاندن زن است که به عنوان انسان، جزو «منهیات» دین قرار گرفته، اما هنگامی که زن را در چادر میپیچیم، به عنوان «برده»، کالائی خواهد بود برای خرید و فروش. زن هم مانند شراب در ردة کالاهای ممنوع قرار گرفته، از اینرو در دمکراسی اهدائی ارتش ناتو به ملت افغانستان، جهت خرید و فروش زن و شراب از «چادر» استفاده میشود. به گزارش نووستی، در افغانستان چادرهای کوچکی برای پوشاندن بطری مشروب به فروش میرسد:
«[یکی از کالاهائی] که تاجران محلی به خارجیان [تازه وارد] به کابل پیشنهاد میکنند، چادری کوچک است که قبل از نوشیدن مشروب به بوتل [بطری] پوشانده میشود.»
مسلماً اگر آن 330 بطری مشروب هم حجاب اسلامیشان را رعایت کرده بودند، توسط پلیس کشف جرائم کابل دستگیر نمیشدند و شاید میتوانستند در برنامة «نوروزی ـ حسینی»، دست در دست بیبیسی روی میزهای کمتر از هفتاد دو تن حضور به هم رسانند. مسلماً آیات عظام «مترقی» هم با بطری مشروب چادر به سر هیچ مخالفتی نخواهند داشت. همین که بطری کذا را مانند زن از دیدگان همه پنهان دارند کفایت میکند.
زن و شراب و شادی، و هر چه رنگ زندگی داشته باشد پایههای «حکومت معنوی» را به لرزه درمیآورد:
«مذهب آنها سیکیم خیاردی است، معجون دل بهم زنی از آراء و عقاید متضادی است که از مذاهب و ادیان و خرافات سلف، هول هولکی و هضم نکرده، استراق و بیتناسب به هم درآمیخته شده است و دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هرگونه ترقی و تعالی اقوام و ملل است و به ضرب شمشیر به مردم زور چپان کردهاند، یعنی شمشیر بران و کاسه گدائی است. یا خراج و جزیه به بیتالمال مسلمین بپردازید یا سرتان را میبریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند، آثار هنری ما را از بین بردند و هنوز هم دستبردار نیستند. هر جا رفتند همین کار را کردند. ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده بگور بکنیم[...] ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم، همة اینها را از ما گرفتند و به جایش فقر و پریشانی و مرده پرستی و گریه و گدائی و تاسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلا رفتن برایمان آوردند. همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سودپرستی و بیذوقی و مرگ و بدبختی است. چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان مرثیه و آوازشان چسناله است؟ چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همهاش سروکار دارند. برای عرب سوسمار خوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زندهها باید تمام عمر به سرشان لجن بمالند و گریه و زاری کنند.[...] همهاش زیر سلطه اموات زندگی میکنند و مردمان زنده امروز از قوانین شوم هزار سال پیش تبعیت مینمایند. کاری که پستترین جانور نمیکند. عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی و هنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه و استحاضة قلیله و کثیره و متوسطه بحث کنند. این مذهب برای یک وجب پایین تنه از جلو و عقب ساخته و پرداخته شده انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل میکرده و نه سر قدم می رفته. خدا آخرین فرستادة برگزیده خود را مأمور اصلاح این امور کرد. تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده اگر پایین تنه را از آن بگیرند، اسلام رویهم میغلطد و دیگر مفهومی ندارد.»
...
0 نظردهید:
ارسال یک نظر
<< بازگشت