یکشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۸


«سور» و سوگ!
...

امروز علی‌خامنه‌ای با صدور فتوی در مورد چهارشنبه سوری رسماً در «سنگرحق» جنبش‌سبز در کنار دارودستة میرحسین موسوی نشست. رهبر مفلوک حکومت جمکران و «فاشیست ـ مسلمان‌های» جنبش سبز فرصت کافی خواهند داشت تا چهارشنبه سوری را در کنار عیال روشنفکر میرحسین و خود میرحسین به برگزاری مراسم روضه و زوزه برای «شهدا»‌ تبدیل کنند.

به یاد داریم که رهبر فرزانه پس از کودتای ناکام هیزاکسلنسی در شبه‌انتخابات خردادماه 1388،‌ یک هفته خفقان اختیار کردند و ناگهان به یاد آوردند که در حکومت اسلامی «قانون می‌باید رعایت شود.» اما هم‌سوئی خامنه‌ای با گروه میرحسین موسوی از طرق دیگر همچنان ادامه یافت. به این ترتیب که سخنرانی‌های رهبر در مورد دانشگاه، علوم انسانی و... بر محور «اعترافات» ساواکی‌های پیرو خط امام تنظیم می‌شد. چه نشسته‌اید که اخیراً سخنرانی مقام معظم، بر محور مهملات میرحسین موسوی و زهره کاظمی در «سایت کلمه» تنظیم می‌شود!

«سایت کلمه»،‌ سایة‌ خداوند، یا بهتر بگوئیم سایة کارفرمایان بی‌بی‌سی در لندن است. پیام‌های ارباب ابتدا در لابلای «مصاحبه» در سایت کلمه منتشر می‌شود، سپس «بی‌بی‌سی» با انتشار بخش «مطلوب» مصاحبة کذا، «پیام» ارباب را به مقام رهبری می‌رساند. به این ترتیب است که حنازرچوبه پروپاگاند تولید «بی‌بی‌سی» را به صورت «فتوی» از زبان سگ‌های‌هار استعمار از قبیل مکارم شیرازی و علی‌خامنه‌ای منتشر می‌کند. به موازات محور ایران‌ستیز «بی‌بی‌سی ـ کلمه ـ حنازرچوبه»‌، پروپاگاند انسان‌ستیز «رادیوفردا»، در ظاهر جهت تأئید «ایرانی‌ات»، و در واقع جهت تخریب آن مقدسات را به «ایرانی‌ات» پیوند می‌زند. هدف پروپاگاند انسان‌ستیز آنگلوساکسون‌های دو سوی آتلانتیک همچنانکه گفتیم تشویق همزمان «تقدس» و «ابتذال» است و اکنون «چهارشنبه ‌سوری» به ابزار همین پروپاگاند مهوع تبدیل شده.

در مورد چهارشنبه سوری روند پروپاگاند چنین است: ابتدا موسوی ضمن مصاحبه با «سایت کلمه» به نشخوار کالای تولید ارباب پرداخته، حساب خود را از این آئین فرهنگ ایرانی که فاقد تقدس است جدا می‌کند. یادآور شویم در وبلاگ «بازگشت جکی» به این امر اشاره کردیم، پس بگذریم و بازگردیم به فعالیت تخریبی سایت کلمه. پس از موسوی،‌ نوبت به عیال‌اش می‌رسد تا جویده‌های «آقا» را یک‌بار دیگر نشخوار کند. زهره کاظمی طی مصاحبه با سایت کلمه، چهارشنبه ‌سوری را روز آرامش و مرده‌پرستی اعلام کرده می‌گوید، «به پاس نوروز،‌ روز چهارشنبه سوری را در کمال شادی به گرامیداشت یاد شهدا می‌گذرانیم!» از قضای روزگار، همین اظهارات مزورانه که چهارشنبه ‌سوری و نوروز را به مرگ و سوگواری پیوند ‌داده، در سایت «بی‌بی‌سی» مورخ، 20 اسفندماه 1388 نیز منعکس می‌شود:

«[زهرا رهنورد گفت] به پاس نوروز [...] در روز چهارشنبه ‌سوری شاد و سرفراز [خواهیم بود] ‌یاد نداها، سهراب‌ها، سیدعلی‌ها، اشکان‌ها و روح‌الامینی‌ها و... را گرامی خواهیم داشت و هیچ گونه تندی و خشونتی نخواهیم ورزید.»


برگزاری مراسم سوگواری و گرا‌میداشت یاد «نداها و سهراب‌ها» که «سیدعلی‌ها» نیز به آن افزوده شده، نشان می‌دهد که هیچ خشونتی در کار نخواهد بود، جز «تخریب» چهارشنبه سوری! انتشار این بخش خاص از مصاحبة‌ مبتذل و سرشار از بلاهت رهنورد در واقع چراغ سبز کارفرمایان «بی‌بی‌سی» به حکومت اسلامی است جهت تداوم تخریب فرهنگی. پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، در این وبلاگ به بررسی تبلیغات رسانة «رسمی» حکومت اکتفا خواهیم کرد.

در این راستا، یک روز پس از انتشار بخش برگزیدة مصاحبة رهنورد در سایت بی‌بی‌سی، حنازرچوبه، فتوی ابلهانة آخوند مکارم را در مورد چهارشنبه‌ سوری و «عید» منتشر می‌کند. و امروز هم نوبت به علی خامنه‌ای رسید که از نو خوراک تبلیغاتی ارباب را که توسط موسوی، رهنورد و مکارم جویده شده نشخوار نماید. اما بی‌بی‌سی، کلمه و حنازرچوبه در این عملیات ایران‌ستیز تنها نیستند، رادیوفردا تخریب فرهنگی را به شیوة مزورانه‌تری انجام می‌دهد. این رسانه مقدسات دین اسلام و بی‌بی‌گوزک‌های صحرای کربلا را به فرهنگ اقوام ایرانی وصله می‌کند، آنهم از زبان نخبگان خیابانی حکومت اسلامی! پیشتر همین رسانه، از زبان فرهیختگان مزدور و دین‌فروش، امام سوم شیعیان را با پرسوناژ سیاووش در شاهنامة فردوسی در ترادف قرار داده بود و از آنجا که آنگلوساکسون‌ها به ایجاد «سنگر حق»‌ علیه باطل علاقة فراوان دارند، همواره «حق» با آنان خواهد بود!

باری، دو روز پس از انتشار مصاحبة فرضی رهنورد با سایت مبهم و بی‌صاحب «کلمه»، رادیوفردا، مورخ 22 اسفندماه 1388، در مطلبی تحت عنوان «چهارشنبه سوری»، به قلم شیوای «مجید محمدی»، جامعه شناس و در واقع از متخصصان دوخت و دوز استحماری، چهارشنبه سوری را در ردة «باورهای مذهبی دگرباشانه» طبقه بندی می‌کند! حال آنکه زرتشتیان، «پریدن» از روی آتش را اصولاً نکوهیده می‌شمارند. اما هیچ اهمیتی ندارد، هدف اصلی پروپاگاند رادیوفردا گسترش ابتذال است، «جامعه شناسی» فرضی مجید محمدی هم در مسیر گسترش ابتذال رادیوفردا قرار می‌گیرد:

«حدود سه دهه است که حکومت دینی به مبارزه‌ای بی‌امان با چهارشنبه ‌سوری و سیزده‌ به ‌در و برخی دیگر از باورها و رفتارهای مذهبی دگراندیشانه و دگرباشانه می‌پردازد.»


از قضای روزگار واقعیت جز این است! جناب «پروفسور» مجید محمدی سخت در اشتباه‌اند! پیش از استقرار حکومت توحش نیز نوروز به زبان مقدس اسلام آلوده شده بود، و اگر اشتباه نکنیم، آنرا «عید سعید باستانی» می‌خواندند و «حلول» این «عید» را با غرغره کردن «یا مقلب‌القلوب...» به ما «تهنیت» می‌گفتند. همچنین، ساواک و شهربانی تمام تلاش خود را به کار می‌بردند تا مراسم روضه و زوزة صحرای کربلا را از طریق رسانه‌های دولتی، و هی کردن گلة‌ عزاداران حسینی به خیابان‌ها به ما ملت تحمیل کنند. از آنجمله‌ است، ارسال گلة سیاه‌پوشان به اتوبان پارک وی در حوالی هتل هیلتون، ایجاد یک راه‌بندان مختصر و مفید نیم‌ ساعته آنهم در ساعتی که بسیاری از اهالی مرزپرگهر، از جمله نویسندة این وبلاگ ناچار بودند از همین مسیر عبور کنند! این مختصر را گفتیم تا اهالی رادیوفردا بدانند و آگاه باشند که بساط لات‌بازی و لشکرکشی خیابانی، و دکان‌داری برای عزداران حسینی پیش از استقرار حکومت اوباش در ایران افتتاح شده بود، و در اواخر دوران شاه نمایشات این گروه با رهنمودهای ساواک در برابر هتل هیلتون تهران به مورد اجرا گذاشته می‌شد! بگذریم.

هزاران بارگفته‌ایم، باز هم می‌گوئیم که آلودن سنت‌های غیرمقدس اقوام ایرانی به «سیاست» آن‌ها را از محتوای فرهنگی‌شان تهی خواهد کرد. سیاسی کردن فرهنگ، یک روند استعماری است جهت تخریب و پوچ‌‌سازی آن. به محض استقرار حکومت توحش اسلامی، چهارشنبه ‌سوری، نوروز و سیزه‌بدر به اهداف سیاسی تبدیل شد و اکنون کار بجائی رسیده که رسانة رسمی حکومت جمکران، یعنی «حنازرچوبة» مفلوک که جنبش مشروطه را به سفارت انگلستان پیوند می‌زند و از ترور زنده‌یاد احمد کسروی تجلیل به عمل می‌آورد، به خود اجازه داده در مورد چهارشنبه سوری از یک شیخ‌ جنایتکار و تاراجگر به نام مکارم شیرازی «استفتاء» هم بکند! می‌بینیم که زهره کاظمی در تلاش‌های استحماری خود جهت تخریب فرهنگ ایران زمین تنها نمانده. به رغم ادعای مخالفت با دارودستة موسوی، رسانة رسمی حکومت سنگسار و قصاص در هم‌سوئی کامل با جنبش‌سبز و در مسیر گسترش توحش گام برمی‌دارد. پیش از ادامة مطلب لازم است در زمینة توزیع رایگان «جایزه» به زن‌نمایان جمکران یعنی همان «آش‌فروشان» در محل «شرکت گوگل»، به چند نکته اشاره کنیم.

صریحاً بگوئیم، کمپین «تغییر برای برابری» هیچ ارتباطی با دمکراسی و آزادی‌بیان ندارد. اهداف استحماری این کمپین به جایگزینی حقوق و آزادی‌های زنان با «حضور زن» در جامعه محدود می‌ماند. پس شرکت «گوگل» موضع خود را مشخص کند. یا این شرکت آنگونه که ادعا دارد مدافع آزادی بیان و دمکراسی است یا اینکه همچون محفل «ژان‌ماری کلمبانی» از فدائیان اسلام مترقی، تعدد زوجات با کسب اجازة‌ همسر، و روسری مدرن و پیشرفته است. شتر سواری دولا دولا نمی‌شود! در ضمن شرکت بسیار محترم گوگل بهتر است توضیح دهد به چه دلیل داکیومنت‌های گوگل، وابسته به وبلاگ‌های «ناهید رکسان»، مورخ2008/8/22 تا 2008/10/23 توسط مسئولین محترم این شرکت مسدود و سانسور شده! ‌ جالب این است که هیچکس نمی‌تواند به این مسئولان محترم مدافع «آزادی بیان» دسترسی داشته باشد! نکند سانسور هم در قاموس شما نوعی دفاع از آزادی بیان به شمار می‌رود و تا به حال نگفته بودید؟! از مطلب دور افتادیم، بازگردیم به تخریب چهارشنبه‌سوری توسط گورکن‌ها.

برنامة طاعون سبز برای تبدیل «چهارشنبه سوری» به ابزار برگزاری مراسم روضه و زوزه و سوگواری برای «شهدا» عبارت است از آتش زدن اتومبیل‌ها، ایجاد آتش‌سوزی، بوق‌ممتد، همراه با سردادن عربدة الله‌اکبر و تکرار لات‌بازی‌های عاشورا. به این ترتیب دست نیروهای انتظامی برای سرکوب مردم حسابی باز خواهد شد و نان آخوند مکارم که برای چهارشنبه سوری فتوی صدوریده در روغن فراوان شناور می‌شود.

گفتیم که حنازرچوبه در مورد چهارشنبه سوری از آخوند مکارم شیرازی « استفتاء» کرده، مکارم هم فرموده‌اند، که این مراسم خرافی و بی‌اساس است. حنازرچوبه، مورخ 22 اسفندماه 1388، فرمایشات مضحک مکارم را با کد خبر: 1010131 منتشر کرده:

«بسمه تعالی، مراسم چهارشنبه سوري يک امر خرافي و بي‌اساس است و مسلمانان با تقوا و فهمیده از آن اجتناب می‌ورزند، ولي بسياري از مراسم عيد اموري است عقلایی و مفید و زیبنده.»


بله، چهارشنبه سوری «خرافی» است!‌ در عوض مراسم شیعیان و به ویژه مراسم ویژة «چاه جمکران» کاملاً «عقلانی» است، و مبتنی بر اصول علمی، چرا که اگر پول ترقه و فشفشه به جیب آخوند مکارم نمی‌رود، نان چاه جمکران را ایشان زهرمار می‌‌فرمایند! از این گذشته، چهارشنبه سوری جشن و شادی و پایکوبی است، حال آنکه مراسم مسلمانان با تقوی در گریه و زوزه و شیون و زاری خلاصه می‌شود. بهتر است سرپرست مفلوک حنازرچوبه این نکتة مهم را بداند که ایرانیان برای برگزاری مراسم چهارشنبه‌ سوری از گروه «فدائیان اسلام» و دیگر سگ‌های‌هار استعمار مجوز تقاضا نکرده‌اند. کشور ایران به ما ایرانیان تعلق دارد، نه به آخوند و اسلام و ادیان و عرفان و معنویت. پس بازگردیم به توحش و خشونت‌طلبی فرصت‌طلبانی که در سنگر حق «جنبش سبز» لنگر انداخته‌اند.

سردمداران این به اصطلاح «جنبش» همچون طرفداران‌شان «انسان‌ستیز»، فریب‌کار و مزوراند. اینان در کمال بیشرمی افراد را به دلیل خاستگاه اجتماعی‌شان تحقیر می‌کنند. در گیرودار «مسابقات انتخاباتی» نامة حاج‌فرج‌دباغ به محمود دولت‌آبادی را که فراموش نکرده‌ایم. با این «نامه» فیلسوف خیابانی گورکن‌ها راه و رسم توحش را به دیگر اعضای «سنگر حق» نشان داد و مطلب عمیق آخوند برقعی در باب خاستگاه طبقاتی جنبش‌سبز، در واقع تداوم راه توحش همین حاج فرج ‌دباغ است. برقعی، در کمال بیشرمی فرودستان را، به دلیل فرودستی‌شان، خشونت‌طلب خوانده و آن‌ها را طرفدار احمدی‌نژاد معرفی می‌کند! حال باید از این متفکر باغ وحش عموسام بپرسیم، به چه دلیل شرایط تحمیلی را به ابزار نکوهش افراد تبدیل می‌کند. مگر خاستگاه ‌طبقاتی «انتخابی» است؟

هیچکس نمی‌تواند طبقة اجتماعی، ملیت، نژاد، گرایش‌جنسی و خانوادة خود را «انتخاب» کند، در نتیجه هیچکس را نمی‌توان به دلیل «فرودستی» سرزنش کرد، همچنان که از هیچکس نمی‌توان به دلیل «فرادستی» تجلیل به عمل آورد. یکی در خانوادة‌ مرفه متولد می‌شود، دیگری در فقر. کسی که در رفاه زندگی می‌کند، الزاماً شایستة ستایش نیست، چرا که در اینصورت همة قاچاقچیان مواد مخدر، دلالان اسلحه و صاحبان شریف روسپی‌خانه‌ها و به ویژه آخوندهای جمکران و توله‌های‌شان را می‌باید محترم و فرهیخته و با فرهنگ به شمار آوریم. و نهایت امر بر اساس اظهارات برقعی، همة این افراد «محترم» را می‌باید در زمرة حامیان جنبش‌سبز بدانیم، حال آنکه چنین نیست. اگر اراذل و اوباش و عربده‌جویان و چماقداران حرفه‌ای در جنبش سبز از جایگاه رفیعی برخوردارند، به این دلیل است که هستة اصلی این «جنبش» همان محفلی است که از 22 بهمن 1357 سیاست خود را در کوچه و خیابان به ضرب چماق بر ملت ایران تحمیل کرده.

بهتر است بگوئیم این محفل، طی سه دهه سیاست اربابان خود را در خیابان و با چوب و چماق به نمایش می‌گذارد، و امروز همین محفل در پوشش «جنبش سبز» قصد دارد خشونت و توحش خود را «باز تولید» کند. هدف این جنبش «نفی ایرانی» به عنوان «انسان» و لگدمال کردن «حق انتخاب آزاد» ایرانی است. به همین دلیل است که اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن می‌کوشند از طریق گسترش سرکوب در ایران، ایجاد اجماع کرده و یک «سنگر حق»‌ فراگیر بیافرینند. چرا که در پس پردة هر سنگر حق مطالبات «برحق» استعمار نیز نهفته. و به همین دلیل است که اربابان حکومت در لندن و واشنگتن می‌کوشند، آخوندهای مؤنث را جایگزین مردان کنند. به موازات همین سیاست، قلم به مزدهای حکومت، هر آنچه که انسانی است، نظیر تصنیف‌های آغاسی را «مبتذل» می‌خوانند. در واقع با مبتذل خواندن یک تصنیف این «حق انتخاب آزاد» انسانی است‌ که از سوی فعلة فاشیسم مبتذل خوانده می‌شود، ‌چرا که آهنگ‌های سوسن و آغاسی را به زور چماق و فتوی به کسی تحمیل نمی‌کردند. در سال‌های هیچ، یعنی سال‌های صدارت «هویدا»، همچنانکه پیشتر هم اشاره کردیم، موسیقی شهری و «رسمی» وارد عرصة معنویات و عرفان و پوچیات شده بود و خلاصه نوعی روضه و نوحه و مرثیه ‌بود که به همراه ناله و ضجة آلات و ادوات تحت عنوان موسیقی به خورد مخاطب داده می‌شد. البته این سیاست رسمی وزارت فرهنگ و هنر بود که ریاست آن را پهلبد، و معاونت آن را یک ساواکی شریف و محترم به نام «یوسف. ط.ن» عهده‌دار بودند.

از قضای روزگار در همین دوران خوش، ویگن، به عنوان اعتراض به مزاحمت‌های ساواک ایران را ترک کرد، دلکش در انزوا قرار گرفت و... و دیدیم که روضه‌خوانی رونق فراوان یافت. ویگن و دلکش در زمرة هنرمندانی بودند که محور ترانه‌های‌شان انسان و احساسات انسانی بود و خلاصه در جستجوی «راز خلقت» و عشق‌های افلاطونی و زوزه و مرثیه و این جور چیزها شبانه روز عرق نمی‌ریختند.

اگر فرصتی پیش آید به چند نمونه از ترانه‌های ویگن و دلکش اشاره خواهیم کرد. حال بازگردیم به برنامة‌ فتوی صدوریدن خامنه‌ای در باب چهارشنبه سوری جهت ابتر کردن حرکت غیرقابل اجتناب دولت مهرورزی. این دولت در چارچوب سیاست‌های کلان استراتژیک ابرقدرت‌ها و به ویژه در تقابل با سیاست طالبان پرور حزب دمکرات آمریکا ناچار است از مقدسات دین و خط توحش امام فاصله بگیرد. همچنانکه در وبلا‌گ‌های پیشین گفتیم در راستای همین سیاست نیز حزب لائیک بعث عراق توانست در انتخابات شرکت کند و نزدیک شدن دولت مهرورزی به سوریه فقط در چارچوب همین سیاست میسر شده. این سیاستی است که پیروان خط امام، فدائیان اسلام و دیگر جیره خواران هیزاکسلنسی را در ایران،‌ عراق، افغانستان و به ویژه در پاکستان به انزوا خواهد کشاند.

پیروزی حزب نوری‌المالکی در بصره، مقر لات‌بازی اوباش مقتدی‌ صدر نمونه‌ای است از انزوای جیره‌خواران سنتی حاکمیت انگلستان. یادآور شویم مقتدی صدر رسماً تحت پیگرد قانونی است و از ترس در جمکران پناه گرفته و به «تحصیل» مشغول شده، می‌دانیم که اوباش کارخانة رجاله‌پروری، همچون شیوخ جمکران، هم شهامت دارند، هم شرافت اخلاقی، و هم خیلی اهل علم‌اند! باری به همچنین است در مورد قتل رهبر «سپاه صحابه» در کشور «پاک‌ها». کشوری که از سال 1947، جهت تولید و پرورش تروریست‌های اسلام‌پرست در راستای سیاست «یک کشور، یک مذهب» آفریده شد، و همچون اسرائیل و حکومت‌ جمکران در خدمت آستان مقدس سازمان سیا به بحران‌سازی و یکجانبه‌گرائی مشغول است.

وضعیت پاکستان همچنانکه گفتیم در دوران جنگ سرد «آیندة حکومت ایران» را به نمایش می‌گذاشت. اما جنگ سرد دیگر به پایان رسیده و آنچه در پاکستان در حال فروپاشی است، یعنی طالبان‌پروری و تحمیل مقدسات بر روزمرة جامعه، در ایران با شکست کودتای محفل 22 بهمن در شرف تکوین است. هر چند رسانه‌های مخالف‌نما می‌کوشند تضعیف ملایان را در جامعة ایران واژگونه بنمایند، و هر قدر محافل وابسته به کلیسای کاتولیک در غرب برای نشاندن آخوندهای مؤنث بجای پیروان مذکر و محتضر خط‌ امام جست‌وخیز کنند راه به جائی نخواهند برد، چرا که حاکمیت اسرائیل، واتیکان و جناح هیلاری کلینتون در حزب دمکرات ایالات متحد صحنه را باخته‌اند‌.

کلیسای کاتولیک و شخص پاپ، به دلیل افشاگری‌های پیاپی رسانه‌ها پیرامون کودک‌باره‌گی کشیش‌ها و ارتباط پاپ با کودک باره‌‌گان «محترم» در عمل به لرزه درآمده. همچنین سفر جوزف بایدن به اسرائیل نیز با شکست روبرو شد. طی سفر دو روزة جوزف بایدن به اسرائیل و فلسطین، رسانه‌های غرب از قول نتانیاهو اعلام داشتند، «اسرائیل شهرک سازی را هرگز متوقف نخواهد کرد!» یادآور شویم جوزف بایدن در ظاهر جهت «تشویق» مذاکرات صلح، و در واقع برای تخریب تلاش‌های «جرج میچل»‌ در مسیر آغاز مذاکرات راهی منطقه شده بود. باری به محض انتشار سخنان نتانیاهو، هیلاری کلینتون برای حفظ ظاهر به جیغ و فریاد پرداخت، و گورکن‌ها و دیگر نوکران غرب در اتحادیة عرب از سر شوق وق‌زدن آغازیدند. اما امروز فرانس پرس اعلام داشت،‌ «بنیامین نتانیاهو می‌گوید، منظور بدی نداشته و سیاست شهرک‌سازی متوقف می‌شود»، و اینگونه بود که حباب پروپاگاند کذا نیز ترکید.

اگر بحران اقتصادی یونان و شرایط اسف‌بار دولت ترکیه را ـ این دولت هر روز از اتحادیة اروپا فاصلة بیشتری می‌گیرد ـ در کنار این مجموعة‌ شکست‌های استراتژیک و تزلزل غرب قرار دهیم خواهیم دید، گسترة «اقتصادی ـ سیاسی» اروپای متحد آمریکا به تدریج محدود می‌شود. در صورت گسترش بحران در یونان خروج احتمالی این کشور از واحد پولی یورو، می‌تواند حتی گسترة اقتصادی ارزی اروپا را کاهش دهد. و همچنین چشم‌انداز خروج قریب‌الوقوع ارتش ترکیه از قبرس، تضعیف ترکیه را نوید می‌دهد. یادآور شویم، اردوغان، نخست وزیر اسلام‌زدة ترکیه، در تاریخ 11 اسفندماه 1388 برای عقب‌نشینی از منطقة ترک‌نشین قبرس به صورت مشروط ـ موفقیت مذاکرات رهبران دو بخش جزیره ـ اعلام آمادگی کرده بود.

در چنین وانفسائی است که امروز حنازرچوبه، با انتشار فتوی رهبر مفلوک حکومت جمکران در نفی چهارشنبه‌ سوری در واقع تیر خلاص را به رهبر محتضر حکومت توحش شلیک می‌کند. با در نظر گرفتن عقب‌نشینی نتان‌یاهو و جناح هیلاری کلینتون در حزب دمکرات ایالات متحد که از متحدان واتیکان به شمار می‌رود، مقام معظم بزودی ناچار می‌شوند همچون نتانیاهو شکرخوری‌شان را «توجیه» فرموده، بگویند «منظور بدی» نداشته‌اند! اما اگر نتانیاهو می‌تواند عقب‌نشینی کند، این امکان برای خامنه‌ای وجود ندارد. مرگ تنها راهی است که در برابر کل حکومت توحش اسلامی قرار گرفته.





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت