سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۸


«باد» و باجی!
...

مقدسات و ابتذال به یکسان انسان‌ستیزاند، به همین دلیل غلام‌بچگان و کنیزکان جمکرانی استعمار در داخل و خارج مرزهای ایران می‌کوشند انسان را به این دو عامل انسان‌ستیز پیوند دهند، پس جای تعجب نیست‌ که این پروپاگاند سرکوبگر بخواهد خود را به 8 مارس، روز جهانی زن نیز مرتبط کند.

محور پروپاگاند زن‌ستیز چند شاخه دارد که همزمان در ایران و در خارج مرزهای کشور فعال است. این شاخه‌ها که در ظاهر با یکدیگر متفاوت می‌نماید، در واقع هدف مشترکی را پیگیری می‌کند: تحریف و تخریب روز جهانی زن، یعنی همان 8 مارس خودمان. زن‌ستیزان درونمرزی جمکران ـ دولتی و جنبش سبز ـ می‌کوشند روز جهانی زن را با تقدس دین در ارتباط قرار دهند، از اینرو پرسوناژهای موهوم بی‌بی‌گوزک‌های صحرای کربلا، از قبیل زینب و فاطمه را مدافع حقوق زن می‌خوانند تا از این طریق دین ‌زن‌ستیز اسلام را مترقی و پیشرفته جلوه دهند. بیانیة ابلهانة زهره‌ کاظمی، که در وبلاگ «تف و تقدس» به آن پرداختیم، آینة تمام نمای این پروپاگاند استعماری است. در خارج مرزها، شاخة دیگر همین پروپاگاند مهوع جهت شبیه‌سازی، روز جهانی زن را به ابتذال تجمع کنیزکان اندرونی پیوند می‌زند. این وظیفة مقدس را یکی از خاله‌شلخته‌های سرشناس ساواک جمکران، یعنی مهرانگیز کار بر عهده‌ گرفته.

مهرانگیز کار، در سایت رسوای «روزآنلاین» مزخرفاتی سر هم کرده تا همزمان چند پیام استعماری را جهت تخریب طرفداران آزادی‌های زنان به مخاطب القاء کند. نخستین پیام کنیزک فرنگ‌نشین حکومت جمکران این است که، زنان مخالف با حکومت اسلامی به دلیل مخالفت با حجاب از کشور خارج شده‌اند و مطالبات‌شان از حذف آن تکه پارچة کذا فراتر نمی‌رود! پیام دیگر عیال سیامک پورزند، القای این دروغ بیشرمانه است که زنان مخالف پوشش اجباری خارج از ایران زندگی می‌کنند، و از پیشرفت‌های زنان، یعنی برگزاری میهمانی به مناسبت خروج ایشان از «زندان تبلیغاتی» بی‌خبراند، و از همه مهم‌تر اینکه همة زنان ایرانی در داخل مرزها با حجاب مو‌افق‌اند! و این مزخرفات با تحریف تاریخ 8 مارس در تقویم ایران آغاز می‌شود. خلاصه بگوئیم، در ذهن علیل مهرانگیز کار، 8 مارس به 10 مارس اسباب‌کشی می‌کند، در نتیجه با 19 اسفندماه تقارن می‌یابد! به یاد داریم که خاله‌شلخته‌های ‌آش‌فروش به ریاست زهره کاظمی نیز 8 مارس را یک روز عقب کشیده، آنرا در تاریخ 16 اسفندماه برگزار کرده‌اند. باری در تداوم همین تحریف‌ها و تخریب‌ها و پوچ‌پردازی‌هاست که صبیة آخوند خلخالی در رادیو فرانسه، لغو پوشش اجباری زن،‌ یعنی نخستین و ابتدائی‌ترین حقوق انسانی را «حداکثر مطالبات» زنان به شمار می‌آورد!

می‌دانیم که در قاموس جیره‌خواران تفنگ‌فروشان غرب، امثال فاطمه‌صادقی‌، همچون شهلا شرکت، شادی صدر، شیرین عبادی و... و دیگر باجی‌های اسلام‌پرست، همگی مترقی و آزادی‌خواه به شمار می‌روند. و انصافاً مهرانگیز کار، به عنوان مدافع سرسخت ابتذال، روضه و زوزه و مرگ جایگاه ویژه‌ای در فهرست باجی‌های برگزیدة استحمار به خود اختصاص داده،‌ و اگر روزی زمین از وجود پلیدش پاک شود، به مصداق مثل معروف «کله‌پز برخاست، سگ جایش نشست» صبیة سیامک پورزند بجای مادر «فرهیخته» انجام وظیفه خواهد کرد. اینچنین است که «بازتولید» محافل استعماری و ایران‌‌ستیز، به پیروی از الگوی مقدس و از طرق موروثی صورت می‌پذیرد. بارها گفته‌ایم، باز هم می‌گوئیم، ‌ مزدوری استعمار پیشه‌ای است موروثی. پیش از پرداختن به پوچ‌پردازی‌های مهرانگیز کار که در «روز آنلاین»،‌ مورخ 17 اسفندماه 1388 انتشار یافته، لازم است در مورد دو وبلاگ «تف و تقدس» و «هشت مارس» چند نکته را یادآور شویم.

نخست اینکه تصاویر مهوع زهره ‌کاظمی با آرایش تند و انگشتری‌های رنگ‌وارنگ یک‌کیلوئی نیز به سیاست «چنج» گرفتار آمد. به عنوان نمونه در سایت کلمه، عیال ‌میرحسین فعلاً همچون شیخ‌الاسلام یک تسبیح در دست دارد، روسری گل‌منگلی‌اش نیز تقریباً ناپدید شده، و جمال بی‌مثال‌اش چندان مشخص نیست و خلاصه کمتر چشم آزار است. حال بازگردیم به وبلاگ «هشت مارس» و فیلم‌ تظاهرات زنان در «یوتوب» که مزورانه و ناشیانه مونتاژ شده.

در فیلم کذا هیچ اثری از صفوف فشردة «مردم»، یعنی همان چاقوکش‌های ساواک که بطری‌های شکسته و چوب و چاقو و آجر به دست داشتند به چشم نمی‌خورد. و کسی که در این تظاهرات حضور نداشته، با دیدن این فیلم مونتاژ شده به این توهم دچار خواهد که روز 8 مارس 1979، تظاهرات زنان بدون درگیری برگزار شده. حال آنکه واقعیت جز این است. خبرنگاران غربی و نیروهای انتظامی پس از پایان قرائت قطعنامة‌ راه‌پیمایان به سرعت از صحنه دور شدند، و راه را برای تهاجم «مردم»‌ به زنان گشودند. همچنانکه در وبلاگ «هشت مارس» هم گفتیم، ما از خیابان شاهرضا به سوی میدان شهیاد حرکت می‌کردیم، اوباش ساواک در پیاده‌رو، و خبرنگاران و نیروهای انتظامی در سمت دیگر خیابان آیزنهاور در همین مسیر ما را همراهی می‌کردند. ولی در فیلم‌ تحریف شدة «یوتوب» نه اوباش ساواک دیده می‌شوند، نه اتومبیل‌های نیروهای انتظامی!

فیلم‌ کذا چنین القاء می‌کند که تمام عرض خیابان را جمعیت راه‌پیمایان ‌پوشانده. دلیل این است که فیلم تظاهرات زنان پیش از تاریخ 8 مارس 1979 را به عنوان تظاهرات 8 مارس عرضه می‌کنند. تنها تصویر واقعی از تظاهرات ما، تصویر پرستارانی است که از محل کارشان برای ما دست تکان می‌دهند. و در همین لحظه بود که چماقداران حکومت اسلامی عربدة «مرگ بر پرستار» سردادند. ولی هیچ اثری از چماقداران حکومت «پیشرفته» و «مترقی»‌ و عربده‌های وحشیانه‌شان برجای نمانده! اما اگر گورکن‌ها و اربابان‌شان فیلم مونتاژ می‌کنند، یا در سایت آخوندپرست «زمانه»، با مزخرف‌بافی تاریخچة 8 مارس «اختراع» کرده‌اند و چپ‌ مفلوک و مجاهد خلق را در تظاهرات 8 مارس 1979 شریک می‌کنند، خاطرات و مشاهدات ما را هیچکس نمی‌تواند تحریف کند. به عبارت دیگر هیچیک از گروه‌‌های سیاست‌پیشة خودفروخته در جمکران نمی‌تواند «انا شریک» گویان وارد صفوف ما شود.

ما، به عنوان مخالفان حکومت اسلامی روز جهانی زن را برای ابراز مخالفت خود برگزیدیم. مشکل ما برخلاف تبلیغات سازمان سیا با روسری نبود، با حکومت دست‌نشانده‌ای بود که به نام مقدسات دین و با تکیه بر «مشروعیت خیابانی» سرکوب زنان را «حق» خود می‌دانست و امروز نیز این «حق» از آن او شناخته شده. پس مهرانگیز کار و دیگر باجی‌های درونمرزی و برونمرزی ساواک، بجای بازنشخوار استفراغ ارباب در سازمان سیا به یاد داشته باشند که تظاهرات 8 مارس 1979 در واقع تداوم نامة سرگشادة‌ مصطفی رحیمی در مخالفت با به اصطلاح «جمهوری اسلامی» ‌بود، ‌نه در مخالفت با یک تکه پارچه.

البته می‌دانیم که سازمان سیا بلاهت‌پرور، حماقت‌گستر و بنده‌نواز است، و باجی‌ها و غلام‌باجی‌های‌اش را همواره از میان بهترین‌ها در محفل کیهان و اطلاعات برمی‌گزیند. محفلی که احسان نراقی، آیدین آغداشلو، ملاممد خاتمی، هاله ‌اسفندیاری، حمید مولانا، ‌شائول بخاش و ده‌ها نخبة ایران‌ستیز، ابتذال‌گستر و مزخرف‌باف را به ملت ایران تقدیم داشته. حال بازگردیم به نشخوارات «میم‌کاف» یا همان مهرانگیز کار در سایت روز.

«میم‌کاف» با پیروی از همان الگوی پروپاگاند «تزلزل همه جانبه» که در وبلاگ «تف و تقدس» به آن اشاره کردیم، به ابتر کردن روز جهانی زن مشغول شده. «روند» کذا این ‌است که از طریق تحریف ماهیت تظاهرات 8 مارس 1979، نمایش مهوع دوم خرداد یعنی استخراج ملاممد خاتمی را تداوم مطالبات 8 مارس 1979 و تبلور مبارزات زنان ایران طی سدة اخیر جلوه دهند!

میم‌کاف می‌نویسد، در میهمانی‌های خانوادگی، «8 مارس» بر پا می‌شد! به این ترتیب که «سفره» می‌انداختند، و پس از برچیدن سفره، تلویحاً پس از زوزه و زیارت و کوفت‌کردن آش نذری، «مبارزات» می‌فرمودند! مشروبات الکلی هم وجود نداشت، و پس از برچیدن سفره، یک صندلی می‌گذاشتند در صدر مجلس، یعنی همه روی زمین تمرگیده بودند، و خلاصه در پی چنین مبارزات «فرهنگی‌ای» بود که خاتمی «سبز» شد! میم‌کاف تأکید می‌کند که «انتخاب» خاتمی هیچ ارتباطی با پوپولیسم نداشت، می‌دانیم که مهرانگیز کار، از مفهوم پوپولیسم نیک آگاه است!

اصولاً جیره‌خواران سازمان سیا نیازی به شناخت «مفاهیم» ندارند، وظیفة اصلی اینان پراکندن واژگان مطلوب ارباب در متن‌های الکن «دبستانی» است. به عبارت دیگر انتشار دروغ، تحریف تاریخ و دامن زدن به هر آنچه به صورت مستقیم یا غیرمستقیم «مرگ»، «مقدسات»، «خشونت»، «ابتذال»، «ابهام» و «تعصبات» قومی را تداعی کند. مقالات شیوای حاج عباس میلانی، نامه‌های سرگشادة محمد ملکی، ترهات «جمع‌گرایان» و «مردم پرستان»، مزخرفات طرفداران «رنگ سبز» و... همه و همه از یک منبع الهام سرچشمه می‌گیرد: پروپاگاند سازمان سیا و شرکاء در ناتو. از اینرو نمی‌باید از مزخرف‌بافی‌های میم‌کاف تعجب کنیم، خصوصاً زمانیکه می‌فرمایند کسانی که اینگونه در مورد خاتمی «داوری» می‌کنند، از خواست‌های جامعه آگاه نیستند:

«برگزاری 8 مارس در مهمانی‌های خانوادگی و دوستانه در یادگیری این راه و رسم نقش مهمی ایفا کرد[...] بنابراین آقای محمد خاتمی به طور ناگهانی روی زمین سیاست ایران سبز نشد[...] ظهور محمد خاتمی روز 22 خرداد 1376...»

بله، اشتباهی در کار نیست، ایشان «حماسة» دوم خرداد، یا ظهور خردجالی به نام محمد خاتمی را در تاریخ 22 خردادماه بازتولید می‌فرمایند تا محمد را به میرحسین یا حسین وصله کنند. پس از این دوخت و دوز است که خاتمی، همچون موسوی در تاریخ 22 خردادماه «ظهور» می‌کند! اصولاً همة نوکران استعمار «ظهور» می‌کنند! در همین چند جمله می‌توان «تحریف» روز جهانی زن، تحریف تاریخ استخراج خاتمی از صندوق مارگیری، تبلیغات برای رنگ «سبز» و تقدیس ملاممد و «ظهور» نخبه‌ای به نام مهرانگیز کار را مشاهده کرد. همچنانکه می‌بینیم روز جهانی 8 مارس را مهرانگیز کار و اعضای محفلی که جامعة به اصطلاح «مدنی» نام گرفته در میهمانی‌های خانوادگی و دوستانه «فراگرفتند»، و همین فراگیری‌ها بوده که به «ظهور» محمد خاتمی منجر می‌شود، آنهم نه در دوم خرداد، که در 22 خردادماه!

البته ما هم می‌دانیم که شیاد اردکان به صورت ناگهانی در «شوره‌زار سیاست» اسلام زدة ایران نروئید، این علف‌هرز را با کود مرغوب آلمانی و تحت نظارت سازمان سیا از دورة پهلوی‌ها در کشور ایران پرورش دادند و نهایت امر به «دولت‌مرد» تبدیل کردند. بله آلمان سرزمین شگفتی‌هاست، هر چه سازمان سیا در جمکران زباله و پشکل و پهن تولید کند، در سرزمین «زیگ‌فرید» تبدیل می‌شود به «نخبه!» به عنوان نمونه از «میهمانان» کنفرانس برلن یاد کنیم که مهرانگیز کار هم یکی از آنان بود. ایشان نیز پس از تحمل دو ماه «زندان» به سبک و سیاق دیگر زندانیان «تزئینی» حکومت یک راست وارد ینگه دنیا شدند و به عنوان دست‌گرمی چندین و چند جایزه هم دریافت داشتند تا روز 8 مارس را در تقویم ایران دو روز جلو ببرند، و چنین مزخرفاتی در باب افتضاحات جمکران نیز برای ملت چپاول شدة ایران سر هم کنند.

«کار» ادعا می‌کند در ایران طبقة متوسطی وجود دارد که از یک سده سابقة مبارزات برخوردار است! و همین طبقة «نیست‌درجهان» مراسم 8 مارس برگزار می‌کرد! پس جای تعجب نیست که 8 مارس اینان همان بساط سفره نذری و روضه خوانی باشد. گویا سفره را که جمع می‌کردند، 8 مارس هم عین آنحضرت «ظهور» می‌کرد، و خلاصه کنیم برای باجی‌های سازمان سیا روز جهانی زن از نشستن روی زمین و بادگلو کردن پس از لنباندن آش و حلوا فراتر نخواهد رفت. البته فراموش نکنیم که این میراث مبارزاتی به مراتب بیش از یکصد سال قدمت دارد! از وقتی سفره پهن می‌کردند و سفره بر می‌چیدند، و بچه‌ها به حال خود رها شده و عین کرم در هم می‌لولیدند، مبارزات «جامعة» به اصطلاح مدنی مهرانگیز کار هم آغاز ‌شده. مبارزاتی که شباهت عجیبی به مجالس مبتذل روضه و زوزه دارد و در کمال تعجب در مسیر خواست محافل استعماری و راست‌گرایان فاشیست، روز جهانی زن را نیز به «حریم خصوصی» و خانوادگی تبدیل کرده:

«زنان طبقه متوسط با [...] سواد و بینش سیاسی که میراث مبارزات تاریخی و صد ساله آنها بود، 8 مارس را در خانه‌های خود جشن می‌گرفتند[...] در مهمانیهای خانوادگی [...] 8 مارس [...] بچه‌ها دور هم می‌لولیدند و همگی دور سفره بزرگ و سفیدی که پهن می‌شد کنار دست بزرگترها می‌نشستند. مشروب الکلی در کار نبود. سفره را که جمع می‌کردند، چهرة‌ مخفی 8 مارس ظاهر می‌شد. یک صندلی می‌گذاشتند بالای مجلس [...]‌»


بله این است روز جهانی زن به روایت مهرانگیز کار، تحفة محفل استعمار که پس از گذراندن مراحل پیشخدمتی در ایران، اکنون در بارگاه ارباب به مخالف‌خوانی و فیلسوف‌منشی مشغول شده. این «معجزات» مسلماً از همان مبارزات سر سفره ناشی می‌شود. در مملکتی که یک وبلاگ‌نویس را اعدام می‌کنند، مهرانگیز کار به جرم توطئه برای براندازی حکومت فقط دو ماه زندانی می‌شود، و ناگهان سرفراز و بسیار مفتخر سر از چراگاه‌های عموسام در ایالات متحد در می‌آورد! این است میراث پربرکت یکصد سال «مبارزه» ‌و «پیشخدمتی» در محافل استعماری. باری مهرانگیزباجی می‌افزاید، پس از 23 سال که روز 8 مارس پنهانی برگزار می‌شد، نوشین احمدی و پروین اردلان به مناسبت آزادی سه تن از نخبگان یعنی شیرین عبادی، شهلا لاهیجی و «من» از زندان مراسم پررونقی برگزار کردند که سیمین بهبهانی، ‌ «بانوی شعر و شجاعت» جمکران و دیگر زنان نخبة چاه کذا هم در آن حضور داشتند. همه چیز بخوبی گذشت، فیلم‌بردار و عکاس هم داشتیم و هیچکس مزاحم ما نشد، چون دولت خاتمی تا این حد کارآئی داشت. اما عکس‌های این مبارزات خانگی هرگز منتشر نشد، چون عکاس را دستگیر کردند و...

و دیدید چه شد؟! اینگونه بود که ما ملت از مشاهدة تصاویر مبارزات آش‌فروشان سر سفرة سورچرانی و حلواخوری محروم شدیم! اما خوشبختانه رهبر معنوی باجی‌ها هنوز در قید حیات است و از نبرد کازرون و جنگ ممسنی در راه احقاق حقوق زنان حدیث و روایت فراوان می‌بافد و جهت «مبارزه» به ما درس‌ها می‌دهد! به طور مثال می‌فرماید چگونه بجای در از پنجره وارد شویم تا نتایج درخشانی به دست آوریم. البته دیدیم چگونه مهرانگیز کار و شرکاء همچون دیگر قطاع‌الطریقان فرهیخته برای زدن جیب ملت ایران از پنجره وارد شدند، ولی تا حال نمی‌دانستیم که این عمل در قاموس عملة استعمار «کارورزی مدنی» خوانده می‌شود:

«ایرانیان زیر تیغ تندروهای دینی[...] به جای در از پنجره وارد می‌شدند. این شکل از کارورزی مدنی در حوزة‌ مطبوعات فرهنگی و سینمائی درخشان بود[...] آن کارورزی‌های بزرگ[...] ‌یک سرمایه بزرگ اجتماعی است که نسل‌های جوان از آن بسیار سود می‌برند[...]»


ما هم به نوبة خود به نسل جوان توصیه می‌کنیم تقلب و پنهان‌کاری و پدرسوختگی پیشه کند تا همچون مهرانگیز کار در زندگی موفق شود. ولی فراموش نکنیم که «میم‌کاف» همة این مزخرفات و ابتذالات را سر هم کرده تا تظاهرات 8 مارس 1979 را با تجمع خانگی آش‌فروشان در دورة ملاممد ‌خاتمی جایگزین کند. عیال سیامک پورزند به پیروی از همین «کارورزی‌های بزرگ» بیشرمانه ادعا می‌کند، «نخستین تجمع 8 مارس» در دورة محمد خاتمی برپا شد! البته با شرکت زن‌نمایان کمپین ‌یک میلیون کاسه آش که تصاویرشان را هم در این «نخستین 8 مارس» با دستگیری عکاس از دست داده‌اند! فراموش نکنیم که عکاس مجلس سورچرانی آش‌پرستان دستگیر شده. مهرانگیز کار در ادامة این دروغ‌ها می‌افزاید حال که از مبارزات 8 مارس خودمان عکسی در دست نیست، باید همه جا از آن «صحبت» کنیم، چرا که آیندة ایران بر این اساس ساخته خواهد شد. همانطور که می‌بینیم در قاموس اینان آینده ایران نیز قرار است بر پایة دروغ‌های ابلهانة مهرانگیز کار در راستای شبیه‌سازی 8 مارس ساخته شود: ‌

«اگر از آن 8 مارس که نخستین 8 مارس در فضای عمومی بود عکس و فیلمی نداریم [...] ‌بنابراین [...]به هر مناسبت باید از آن سرمایة‌ هنگفت اجتماعی حرف بزنیم[...] این ذخیره‌ای معنوی، و مدنی و انسانی است[...] که آیندة ایران بر شالوده آن ساخته می‌شود.»

نخستین 8 مارس بدون فیلم و عکس در «چاردیواری عمومی» خیلی غم‌انگیز باید باشد، بخصوص که در این 8 مارس ساخته و پرداختة توهمات محفل هاله اسفندیاری همة کنیزکان زن‌ستیز جمکران هم حضور به هم رسانده بودند! افسوس و صدافسوس که این «سرمایة معنوی» اینچنین برباد رفت!‌ که گفته‌اند، «بادآورده را باد ‌می‌برد!» این 10 مارس که قرار است 8 مارس باشد، نیز دستاورد نفخ ناشی از نخود لوبیای آش بوده و قربانی همان باد شده! چقدر این سرمایه «انسانی» و «مدنی» بود! ما اطمینان داریم که عکاس بزم باجی‌ها را کسی دستگیر نکرده، سر کردة باجی‌های جمکران، یعنی مهرانگیز کار دروغ به هم می‌بافد، و اصرار دارد دروغ‌های‌اش را با «روایت» دستگیری عکاس به خورد مخاطب بدهد.

کسی که «حقوق‌دان»‌ است اگر یک جو شعور داشته باشد باید بداند فیلم و عکس نمی‌تواند سندی‌ات داشته باشد، چرا که اگر دیروز مونتاژ فیلم و عکس کار مشکلی بود، امروز هر بچه محصلی می‌تواند این «مونتاژ» را عملی کند. و اما وراجی کردن بدون ارائة سند و مدرک هم جز ادعای پوچ نیست. رهنورد هم ادعا می‌کند جنبش‌سبز بازتاب همة آرمان‌های انسان‌های آزاده است. ولی برای کسی که سال‌هاست با به زیر پا گذاشتن حقوق انسان‌ها در جامعه برای خود پست و مقام دست‌وپا کرده، این حرف‌ها از مرحلة ادعا و لاف و گزاف فراتر نخواهد رفت. عمله اکرة جمکران از این 8 مارس 1979 سخت دلخوراند، چرا که تظاهرات زنان ایران در این روز نخستین اعتراض به توحش اسلام و به اصطلاح «انقلاب» ساختگی سازمان سیا بود و آبدارترین تفی است که بر چهرة کریه حکومت اسلامی انداخته شده. تفی جاودان بر چهرة رهبرکبیر و همة «انقلابیون» فرصت‌طلب و پیشخدمت‌های سنتی محفل استعمار، به ویژه وکلای «بیدادگستری» و مداحان و قلم به مزدهای متعهد و مکتبی.



...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت