جمعه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۸


خطبه‌های «جکی»!
...
در گوش من فسانة‌ دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانة‌ شوریدگی مخواه!

نماز جماعت امروز در دانشگاه سابق تهران به امامت حجت‌الاسلام والمسلمین «جکی» برگزار شد. «جکی» ضمن دم جنباندن برای هیزاکسلنسی «سایمون‌گاس» ـ ایشان بوریس برزوسکی معروف را در کشورشان پناه داده‌اند ـ برای همة جهانیان پارس کرده، وق‌زدن خمینی و جانشین‌اش را نشان قدرت و شهامت آنان دانست. علاوه بر این تأکیدات ابلهانه، «جکی» چند پرسش احمقانه نیز مطرح کرد و از سران «طاعون سبز» پرسید، اگر اسرائیلی و آمریکائی نیستید چرا اسرائیل و آمریکا از شما تعریف می‌کنند؟ می‌بینیم که «جکی» سگ باهوش و کودنی است. او همچون خمینی یاد گرفته،‌ ضمن واژگون‌نمائی و هتاکی به ارباب، نان را به نرخ روز سق بزند تا بهتر وق‌وق کند. چرا که اجرای وقوقیه، جز وق زدن برای تأمین منافع ارباب نیست و «جکی» نیز مانند همة سگ‌های‌ هار استعمار در این راه مقدس آمادة جانفشانی است. در ضمن، جکی تحویل دادن عبدالمالک ریگی به حکومت اسلامی را «کار خدا» دانست. اتفاقاً ما هم در وبلاگ «جیمزباند دینی» گفتیم خداوند برای ارائة تصویر قدرتمند از دو بازوی مقدس و از کار افتادة خود، یعنی حکومت مفلوک جمکران و دولت اسرائیل تمام سعی و کوشش خود را اخیراً به کار برده. امروز همة شوت‌و‌پرت‌های جهان نیک می‌دانند که «المبحوح» را موساد در دوبی به قتل رسانده،‌ و عبدالمالک ریگی هم طبق سناریوی ساخته‌وپرداختة‌ «کامرسانت» توسط سربازان گمنام امام کذا دستگیر شده.

سایت نووستی، مورخ ششم اسفندماه 1388، مطلبی از روزنامة «کامرسانت» را به نظر‌خواهی گذاشته تحت عنوان، «چگونه ایران تروریست سنی را دستگیر کرد؟»‌ این مطلب شباهت عجیبی به سناریوی فیلم‌های جاسوسی یانکی‌ها در دوران جنگ سرد دارد. در این فیلم‌ها عملیات یانکی‌ها مو لای درزش نمی‌رود. یک گروه سازمان یافته و منظم جهت دستگیری «پرسوناژ پلید»، که معمولاً یک «کمونیست خطرناک» است برنامه ریزی می‌کند، و اعضای گروه برنامة کذا را درست مثل ساعت‌های ساخت سوئیس با دقت تمام به مورد اجرا می‌گذارند. اینان بدون کوچکترین مانعی کمونیست «خبیث» را غافلگیر کرده به مقامات ذی‌صلاح ‌تحویل می‌دهند، در حالی که «کمونیسته»، از توانائی الهی گاوچران‌ها انگشت حیرت به دندان می‌گزد! در پایان فیلم همین «کمونیسته» از کردة خود پشیمان شده به همکاری با گاوچران‌های فداکار و جان‌نثار افتخار خواهد کرد. البته سناریست‌ها گهگاه برای خود شیرینی، قبل از تغییر اردوگاه از زبان آن «ملحد» پلید چند جملة کوتاه در باب هوش و ذکاوت و برتری یانکی‌ها در سناریوی «بفرموده» می‌گنجاندند. گاهی اوقات مصلحت چنین ایجاب می‌کرد که، جهت حاکمیت عدالت علوی بر جهان، شخصیت «پلید» یعنی همان کمونیسته به دستور پنتاگون حذف فیزیکی ‌شود!

خوشبختانه با پایان جنگ سرد دکان این قماش فیلم‌ها تعطیل شد، ولی سینماچی‌های هولیوود بلافاصله تروریست مسلمان را جانشین کمونیست کافر کردند و ضمن صرفه‌جوئی در بودجه، دست‌شان برای گسترش بلاهت و حماقت و خشونت بازتر هم شد، چرا که در فیلم‌های کذا بجای موسیقی متن صدای نخراشیدة مؤذن را پخش می‌کردند و طرف یک شکم سیر برایمان اذان می‌خواند! همچنین دیالوگ‌ پرسوناژها همه حاضر و آماده و در دسترس بود. به این ترتیب که یانکی‌ها برای معرفی اسلام خوب و رحمانی و «سبز»،‌ تروریسته را سرزنش می‌کردند که چرا دست به خشونت می‌زنی؟‌ مگر قرآن را نخوانده‌ای، مگر در قرآن نیامده که خداوند بخشنده و مهربان است، چرا «مردم بیگناه» را به قتل می‌رسانی؟ ما با هم برادریم، عیسی مسیح هم از خشونت بیزار بود و ... و اینجا بود که معمولاً تروریسته سردرد دلش باز می‌شد از اهل و عیال‌اش می‌گفت، و یا از پدر و مادر و برادرش که در انفجار بمب در بازارچه کشته شده‌ بودند.

در این بخش فیلم، ‌ تصاویر قربانیان به صورت «فلاش بک» تقدیم حضورمان می‌شود. یک بازار غبارگرفته و شلوغ و پر از گردوخاک، یک مرد ریشو با چفیه و لباده به همراه یک یا دو زن محجبه و چند کودک ژولیده و کثیف می‌بینیم که در پی انفجار بمب همگی غیب می‌شوند! یک دمپائی لاستیکی به هوا می‌رود، مقداری خون بر زمین می‌پاشد و... و اینجاست که تروریسته با چشمان پر از اشک می‌گوید، «آن‌ها هم بیگناه بودند!» و در حالیکه یانکی‌ها برای همدردی سر به زیر انداخته‌اند ناگهان تروریسته با خشم فریاد می‌زند، خداوند در قرآن گفته، «جهاد» و ... و خلاصه همچنانکه می‌بینیم کار فیلم سازهای هولیوود سهل و آسان شده. یانکی‌ها در جایگاه دین‌پرستان «اصلاح‌طلب»، و تروریسته هم در نقش دین‌پرست «اصولگرا» ظاهر می‌شود. و به این ترتیب تمام فیلم در چارچوب اسلام و مقدسات و مزخرفات قرار می‌گیرد. البته پایان فیلم بستگی به درجة اصولگرائی تروریسته دارد. اگر در مسیر «دین عقلانی» قرار بگیرد، دستگیر و محاکمه می‌شود. و اگر همچنان جهاد، جهاد کند یا او را به گلوله می‌بندند، یا خودش پیشدستی کرده خود را با بمب منفجر خواهد کرد تا «شهید» شود. فیلم که به پایان می‌رسد، تماشاچی هم نفسی به راحت ‌کشیده،‌ از اینکه به ارادة الهی کار بر گاوچر‌ان‌ها آسان‌تر شده، قادر متعال را سپاس می‌گوید و در همان سینما رو به هتل‌های هزارستارة «دوبی»، چند رکعت نماز شکر بجا می‌آورد. اما فیلمی که سناریوی آن در «کامرسانت» تنظیم شده پایان نمی‌پذیرد! این سناریو آمیزه‌ای است از فیلم‌های جیمزباند و قصه‌های کودکان که از کامرسانت وارد خطبه‌های نمازجمعة‌ حکومت گورکن‌ها ‌شده.

به گزارش «کامرسانت»، در تاریخ چهارم اسفندماه‌ سالجاری،‌ نیروی هوائی حکومت اسلامی یک هواپیمای بوئینگ خطوط هوائی قرقیزستان را که از دوبی به مقصد بیشکک پرواز می‌کرد وادار به فرود در بندرعباس می‌کند. سپس مأموران امنیتی حکومت امام زمان وارد هواپیما می‌شوند. عبدالمالک ریگی و برادرش در این هواپیما هستند ولی کوچکترین نگرانی ندارند، چرا که به گفتة‌ «کامرسانت» با نام جعلی و با گذرنامة افغانی مسافرت می‌کنند! ولی بی‌جهت خیال‌شان راحت است! چرا که سربازان گمنام امام کذا از قبل شمارة‌ صندلی‌شان را هم می‌دانند!

یکوقت فکر بد نکنید! مقامات امنیتی فرودگاه دوبی هیچ تقصیری در این میان ندارند. هر چه سازمان سیا فرمان دهد اینان اطاعت می‌کنند، درست مثل شیوخ امارات. همه که مثل امام‌خمینی و رهبرفرزانه «مستقل» نیستند، بعضی‌ها نوکراند و چون شرافت اخلاقی دارند، برخلاف رهبرکبیر و جانشین فرزانه‌شان برای انجام وظائف نوکری، زوزه و عربدة «استقلال» سر نمی‌دهند. بالاخره مردم امارات که ابله نیستند. برخلاف ما که از خلیج فارس دورافتاده‌ایم، اینان ناوگان‌ جنگی ایالات متحد را همه روزه «می‌بینند» و ‌می‌دانند سیاست‌شان در لندن و واشنگتن تعیین می‌شود، پس امیران‌شان نمی‌توانند مستقل باشند. «توهم استقلال» همچون «احادیثی» از قماش دستگیری ریگی کالائی است که ویژة فروش به رهبران اهالی مرزپرگهر، طالبان، القاعده و دیگر نوکران وفادار آنگلوساکسون‌ها «تولید» می‌شود.

بله مأموران امنیتی حکومت چاه جمکران نه تنها از حضور ریگی و برادرش در هواپیمای بوئینگ 737 متعلق به قرقیزستان اطلاع دارند که می‌دانند شمارة صندلی‌شان چیست! باز هم بگوئید «امدادهای غیبی» دروغ است! باز هم بگوئید دست هیلاری در کار بوده! یا باز هم بگوئید ایالات متحد مدافع حقوق‌بشر است. اگر چنین بود، آمریکا ریگی و برادرش را دست‌بسته تحویل آدمخواران جمکران نمی‌داد. گاوچران‌ها با این عمل مزورانه علاوه بر فوت کردن در آستین پارة مترسک‌های‌شان در ایران، زمینه‌ساز گسترش سرکوب بلوچ‌ها می‌شوند.

همین روزهاست که چندین نفر «در ارتباط با» ریگی دستگیر و اعدام شوند، ‌ تا بقیه نیز بدانند اگر نفس بکشند و مطالبات انسانی داشته باشند، ارتباط‌شان با ریگی به اثبات خواهد رسید. بله، دستگیری ریگی هم مانند «اشغال لانة‌ جاسوسی» فرصتی برای سرکوب در اختیار آدمخواران جمکران می‌گذارد! و این است دلیل واقعی تحویل ریگی به گورکن‌ها. به فرض که ریگی مسئول بمب‌گذاری و همة‌ خرابکاری‌ها در بلوچستان باشد، «دست‌تنها» که نبوده! گروهی در پاکستان به نام ریگی در بلوچستان ایران دست به عملیات خرابکارانه زده‌اند و با تحویل ریگی هیچ تغییری در اصل موضوع پیش نخواهد آمد. این گروه همچنان تحت نظارت آنگلوساکسون‌ها در خاک پاکستان حضور دارند.

منطقة مرزی ایران و پاکستان، همانطور که بارها در این وبلاگ گفته‌ایم محل فعالیت شبکة تبهکاری است که تحت نظارت سازمان سیا به قاچاق انسان، اسلحه و مواد مخدر اشتغال دارد. و برای رونق بازار همین «شبکة مقدس» است که بلوچستان ایران به «منطقة محروم» و ناامن تبدیل شده. چه دلیلی دارد که بلوچستان ایران در اسارت باندهای تبهکار حکومتی باشد و در فقر و محرومیت دست‌وپا بزند؟ پاسخ به این پرسش را فقط از زبان «جکی» می‌توان شنید:

«نظام ما نظام الهی است و حکومت نیز باید حکومت اسلامی باشد[...] در حال حاضر قدرت اسلامی در کشور حاکم است و دشمنان نمی‌توانند کاری علیه کشورمان انجام دهند[...]»

منبع: مهرنیوز، مورخ هفتم اسفندماه سالجاری

حال که به سرچشمة قدرت نظام توحش پی بردیم بهتر است بازگردیم به «حدیث» دستگیری ریگی به روایت کامرسانت:‌

«روز 23 فوریه، ریگی [با نام جعلی و گذرنامة افغانی] به همراه برادرش [...] از دوبی به بیشکک پرواز می‌کرد [...] به محض اینکه بوئینگ 737 وارد آسمان ایران شد، سه جنگندة نیروی هوائی ایران هواپیما [...] را وادار کردند که در فرودگاه بندرعباس فرود بیاید. [سپس] چند نفر از مأمورین نیروهای امنیتی ایران وارد هواپیما شدند. آن‌ها می‌دانستند که به سوی کدام صندلی بروند[...]»


چه خوب! آن‌ها از کجا می‌دانستند که به سوی کدام صندلی باید بروند؟ اگر ریگی با نام جعلی و گذرنامة افغانی سفر می‌کرد، سربازان امام کذا با چه مجوزی یک تبعة افغانستان را دستگیر کرده‌اند؟ ممکن است فرد دستگیر شده اصلاً «ریگی» نباشد، حتی اگر به او شباهت داشته باشد! خلاصه «امکانات» فراوان است و دستگیری ریگی مشکوک به نظر می‌رسد. ولی خوب وقتی با سربازان امام زمان طرف هستید جای شک و تردید نیست، یا در سنگر «حق» و «انقلاب» می‌نشینید، یا «جکی» شما را به عنوان «باطل» و «ضدانقلاب» شناسائی خواهد کرد و نزد جهانیان سرافکنده خواهید شد! «جکی» نام سگ الیزابت، یکی از همکلاس‌هایم در دانشگاه بود. الیزابت یک «جرمن سپیتز» داشت که هر وقت چشمش به نویسندة‌ این وبلاگ می‌افتاد، پس، پس می‌رفت و پارس می‌کرد.

البته پس‌روی جکی همچون پس‌روی فاشیست‌ها از ترس سرچشمه می‌گرفت. جکی سگ بسیار باهوشی بود و می‌دانست از وجود محترم‌اش هیچ خوشم نمی‌آید و اگر ایجاد مزاحمت کند ملاحظة صاحب‌اش را نخواهم کرد. در نتیجه ضمن عقب نشینی، پارس می‌کرد تا ابراز وجودی کرده باشد. اما آخوند جنتی، به دلیل مسائل فنی نمی‌تواند، ضمن پارس کردن، پس‌پس برود، در نتیجه همچون دیگر فقهای شیعه در جا می‌زند و در توهمات‌اش ورجه ورجه می‌کند. وی از همان تریبون کذا سری به صدر اسلام در صحرای حجاز می‌زند، جهشی به خلیج همیشه فارس می‌کند و به آب انداختن ناوشکن‌ «حلبی» را تبریک می‌گوید، سپس به دوران امام روشن‌ضمیر بازگشته، تأکید می‌کند، گفتن اینکه «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» نشان شجاعت و شهامت است و اکنون که رهبری می‌گویند، ما اجازه نمی‌دهیم دولت‌های زورگو سرنوشت جهان را تعیین کنند، تداعی کنندة همین سخنان شجاعانة خمینی است!

البته جکی حق دارد؛ گورکن‌ها را آورده‌اند تا مطالبات ارباب را نشخوار کنند. ‌مطالبات ارباب چیست؟ نفس‌کش‌طلبی و لات‌بازی مقامات جمکران جهت معرفی حکومت مفلوک اسلامی به عنوان حکومت مستقل و پیشرفته. حکومتی که یک روزه ناوشکن می‌سازد و ریگی را به آن صورت «معجزه‌آسا» دستگیر می‌کند! یک روز پس از تحویل ریگی توسط سازمان سیا به آدمخواران جمکران، «رادیوفردا» هم تا می‌تواند فوت در آستین گورکن‌ها می‌کند و از زبان بروجردی، رئیس کمیسیون کرنش می‌نویسد: علاء‌الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دربارة‌ خرید سامانة‌ موشکی اس 300 از روسیه هشدار داد:

«اگر روس‌ها ندهند، خودمان به آن دست پیدا خواهیم کرد.»

منبع: رادیوفردا، مورخ پنجم اسفندماه سالجاری

حال باید از رئیس کمیسیون کرنش که با علی‌کوچیکه راهی ژاپن شده تا از ژاپنی‌ها نیروگاه هسته‌ای ابتیاع کند بپرسیم، اگر روسیه سامانة موشکی اس 300 را بدهد چه خواهید کرد؟ چرا بجای پاسخ دادن به نامة سرگشادة هیزاکسلنسی، سرنا را از سر گشادش می‌زنید؟ عالیجناب سایمون‌گاس با بی‌صبری منتظراند در نقش «حسین شهید» از جمکران اخراج شوند، و همچون یانکی‌ها امور را از راه دور اداره کنند. مگر قرار نبود هفتة گذشته به ایشان پاسخ بدهید؟ ایشان را بیش از این در انتظار نگذارید! نکند اینهم نشان اقتدار و استقلال «نظام» بی‌نظمی است؟ بله! یکی از نشانه‌های استقلال در جمکران همان لات‌بازی است. جکی در وقوقیة امروز می‌گوید:

‌«رهبری فرمودند [...] با استکبار و نظام سلطه [...] مخالفیم و با آن مبارزه می‌کنیم [...] نخواهیم گذاشت که این چند دولت بر سرنوشت دنیا حکومت کنند. این جمله [سخنان] رهبری جملة‌ امام راحل: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند را تداعی می‌کند. خیلی قدرت می‌خواهد در دنیا این طور حرف زدن.»


جکی کاملاً حق دارد، برای رهبر یک کشور بر زبان راندن چنین سخنانی فقط نشان قدرت است،‌ البته قدرت در عرصة حماقت و بلاهت و بیشعوری. امروز هم قذافی با تأسی به استقلال و قدرت خامنه‌ای به سوئیس اعلام جهاد داد، در صورتیکه تمام دلارهائی که تا به حال چپاول کرده در بانک‌های سوئیس ذخیره شده. ما هم از حضور هیزاکسلنسی تقاضا می‌کنیم بجای جکی و شرکاء، مطالبات‌شان را به زبان خودشان از تریبون نمازجمعه مستقیماً با ما ملت در میان بگذارند. مسلماً تعداد نمازگزاران هم افزایش خواهد یافت. تصور کنید سایمون گاس با سروصورت تمیز و لباس مرتب بجای «جکی» در تریبون نمازجمعه بایستند و بفرمایند:

«بالاخره دو راه بیشتر نیست یا انقلاب و یا ضدانقلاب، سکوت کردن معنی ضدانقلابی دارد[...]»

اگر بجای جکی، این سخنان را از زبان هیزاکسلنسی بشنویم چه می‌شود؟ پاسخ روشن است، همة جهانیان، خصوصاً هم‌وطنان محترم‌شان می‌پندارند روح آدولف هیتلر در وجود مقدس عالیجناب سایمون‌گاس حلول کرده یا ایشان از طرفداران هیتلر و یک فاشیست تمام عیار هستند، و به این ترتیب «پرستیژ» بریتانیا خدشه‌دار خواهد شد. در صورتیکه شنیدن این ترهات از زبان سگ‌های‌ هار استعمار نظیر آخوند جنتی برای همة جهانیان کاملاً طبیعی است. مقامات جمکران را همه به حماقت، بی‌شعوری، پستی و فرومایگی و وقاحت می‌شناسند، پس هیچ اشکالی ندارد که جهت گرم کردن بازار میرحسین موسوی از زبان اینان پرسش‌های ابلهانه نیز مطرح شود:

«اگر شما آمریکائی و اسرائیلی نیستید پس چرا آن‌ها از شما تعریف می‌کنند [...]»

بله سخنانی نظیر «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و لاطائلات مشابه را فقط می‌توان از زبان خمینی، «جکی» و شرکاء بیان کرد. کسانیکه «قطب‌نمای بصیرت» را از سازمان سیا دریافت کرده‌ و می‌توانند با توسل به واژگون‌نمائی با چنین صلابت و قدرتی عشق به ارباب را در قالب نفرت بیان کنند. افسوس که دیگر برای ابراز عشق واژگونه مجال باقی نمانده!

عشق من و تو؟ اینهم حکایتی است
اما در این زمانه که درمانده هر کسی
[...]
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست
(هوشنگ ابتهاج)




...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت