دوشنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۸


زرنگ و «فرزانه»!
...

پس از پایان مذاکرات «خردمندان ناتو» با مقامات روسیه، ویلیام برنز و هیلاری کلینتون برای تبیین سیاست‌های نوین ایالات متحد سفرهای خود را به منطقه آغاز کردند. همچنین به گزارش نووستی، مورخ 26 بهمن‌ماه ‌سالجاری، بنیامین نتانیاهو نیز راهی مسکو خواهد شد. در مورد سفر ویلیام برنز، معاون وزارت امور خارجة آمریکا پیشتر توضیح دادیم. برنامة این مسافرت از پیش تعیین شده بود و به همین دلیل منوچهر متکی را برای جاروکشی به کشورهای محل عبور برنز اعزام کردند. اما سفر هیلاری کلینتون به کشورهای حاشیة خلیج فارس پس از پایان مذاکرات در دستورکار ایالات متحد قرار گرفت. و امیرقطر رسماً اعلام داشت، «انا»، یعنی «من» خواب دیده‌ام کسی می‌آید.

باری هیلاری کلینتون روز گذشته وارد قطر شد و عجیب اینکه همزمان با ورود ایشان به شیخ‌نشین مذکور یک ناو جمکران که تا خرخره پاسدار بار زده بود در سواحل قطر پهلو گرفت. فارس نیوز، مورخ 26 بهمن‌ماه سالجاری، دلیل حضور نیروی دریائی جمکران در سواحل قطر را «تعامل و گسترش همکاری نظامی» با این کشور اعلام کرد! در ضمن خبر رسید که رحیم مشائی هم در قطر است. نمی‌دانم چرا امیرقطر خواب ندیده بود که این‌ها هم می‌آیند! البته فکر بد نکنیم! نیروی دریائی حکومت قدرقدرت جمکران برای بوسیدن زمین ادب و عرض ارادت آنطرف‌ها نرفته! برادران رفته‌اند قطر که به هیلاری بگویند امام‌شان گفته، «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» بله قدرت اسلام را دستکم نگیریم! رحیم صفوی، مشاور مقام رهبری نیز برای اثبات قدرت‌ جهانی اسلام، چند دقیقه در باب «بستن تنگة هرمز» پارسیده، و خبر پارسیدن مشاور رهبر فرزانه در حنازرچوبه، مورخ 26 بهمن‌ماه سالجاری انتشار یافت.

و اما هیلاری کلینتون در قطر چون این بشنید، در حالیکه چشمانش از خوشحالی برق می‌زد نسبت به دیکتاتوری نظامی در ایران هشدار داد. نه اینکه تا به حال در ایران دمکراسی هلند برقرار بوده، امروز وزیر امورخارجة ایالات متحد از قدرت گرفتن سپاه پاسداران ابراز نگرانی می‌کند. شاید هم دمکراسی برقرار بوده ولی از چشم ما پنهان مانده، چرا که «معنویت» را نمی‌توان مشاهده کرد، نامرئی است. و خلاصه طی 31 سال اخیر گورکن‌ها یک «دمکراسی معنوی» در اعماق چاه جمکران به راه انداخته بودند که رئیس جمهور آن، «آقا امام زمان» و نخست وزیرش هم میرحسین موسوی بوده. و به دلیل وجود همین دمکراسی هزارساله در جمکران است که اینروزها غلام‌حسین الهام، نوچة رفسنجانی به بهانة انتقاد از موسوی، او را مدافع «عدالت اجتماعی» معرفی می‌کند. البته برای کسانی که دوران درخشان رونق بازارسیاه و دلالی و خرید‌وفروش جنگ‌زدگان را در دوران صدارت میرحسین از نزدیک مشاهده نکرده‌اند، درک عدالت‌طلبی موسوی مشکل است، ولی غلامحسین الهام که همچون دیگر اوباش حکومت از مزایای چنین عدالت‌گستری‌هائی برخوردار شده نیک می‌داند چه می‌گوید.

از مطلب دور افتادیم بازگردیم به چهرة شاداب هیلاری، همان هیلاری که از قدرت گرفتن نظامیان در ایران ابراز نگرانی کرده! گویا آب و هوای قطر به ایشان ساخته باشد؛ چرا که علیرغم نگرانی از نقض حقوق‌بشر اینچنین خندان و خوشحال به نظر می‌رسند. دلم برای بیل کلینتون می‌سوزد که بجای مسافرت به قطر مجبور است به هائیتی زلزله زده برود! به محض خروج از بیمارستان ایشان را گفتند سری به هائیتی بزنید! البته کسی در آمریکا جرأت نمی‌کند از جرج بوش چنین درخواستی داشته باشد. باراک اوباما نه تنها 100 میلیون دلار نقد در اختیار ایشان گذاشته، که تمام کمک‌های نقدی به زلزله زدگان هائیتی نیز تحت نظارت‌شان خواهد بود! در عوض افتخار پادوئی این بساط نصیب بیل کلینتون شده.

هیلاری ضمن ناز و کرشمه برای حضار در قطر تفریح می‌کند، در حالیکه ویلیام در هائیتی به شمارش اجساد اشتغال دارد. بله از دوران حمورابی گفته‌اند، دنیا دار مکافات است! آنروزها که «مونیکا لوینسکی» با پیتزا از پرزیدنت کلینتون پذیرائی می‌کرد، گذشت. امروز امیرقطر شخصاً برای هیلاری برة بریان می‌برد. به عنوان «آتراکسیون» هم نیروی دریائی جهان اسلام برای‌شان رقص شکم اجرا می‌کند، تا رحیم مشائی بتواند وزیر امورخارجة یانکی‌ها را مستقیماً با جذابیت‌های گردشگری در جمکران آشنا کند. در این گیرودار هم دیگ حسادت علی‌مطهری به جوش آمده، فریاد و فغان سر داده که، پنهان کاری خوب نیست، یواشکی مذاکره نکنید! اما دیگر کار از کار گذشته! هیلاری در کنار امیر قطر رقص پاسداران پری‌پیکر «میراث فرهنگی» تماشا می‌کند و «تبارک‌الله» می‌گوید! از وقتی آمریکا پشت جنبش سبز را خالی کرد، و فارین پالیسی نوشت، در راهپیمائی 22 بهمن «حباب سبز» ترکید، همة عمله و اکرة حاج‌اکبر، از جمله خود ایشان به رعشه افتاده و هذیان می‌گویند.

پس بهتر است از عمله و اکره‌شان آغاز کنیم که در روزآنلاین به جسد «شاپور بختیار» متوسل شده می‌کوشند شیخ مهدی بازرگان منفور را «یار بختیار» معرفی کنند! بله حاج فرخ نگهدار، «رهبر» ترانس ژنیک‌های «اکثریت» یعنی همان حبة انگور که در مسجد لندن کارگاه «تولید» بی‌بی‌گوزک باز کرده، یک بی‌بی‌گوزک هم در باب «فضائل» شیخ مهدی بازرگان به رشتة تحریر درآورده که جای پای شیخ مسعود بهنود در آن دیده می‌شود. بله بی‌بی‌گوزک را با پا می‌نویسند، با «پای چپ» نگارش آن را آغاز می‌کنند و ضمن ورد خواندن و فوت کردن با پای راست آنرا به اتمام می‌رسانند. البته این در صورتی است که همچون برادر فرخ نگهدار متعهد و مکتبی باشید، ‌ در غیر اینصورت می‌توان با پای راست وارد شده و پس از اتمام بی‌بی‌گوزک‌نگاری با پای دلخواه خارج شوید. بله، بی‌بی‌گوزک تولید کارگاه «نگهدار» را از دست ندهید که از شناخت چهرة بی‌بی‌گوزکانة مهدی بازرگان نازنازی بی‌نصیب می‌مانید و آنوقت است ‌که باید هم‌صدا با مرحوم روانبخش بخوانید، «بی‌نصیبم نازی جون، بی‌تو غریبم نازی جون، پیش چشمم می‌رود حجله رقیب‌ام نازی جون ...» حال که به فرخ نگهدار رسیدیم بد نیست یادی از دوران درخشان صدارت شیخ مهدی و شرکت حبة‌ انگور در«بحث آزاد» تلویزیون چاه جمکران نیز بکنیم که گفته‌اند، وصف‌العیش، نصف‌العیش!

نخستین روزهای دولت خیابانی سرشار از رأفت و عطوفت اسلام «رحمانی» بود. هنوز تهاجم به دفتر روزنامه‌ها آغاز نشده بود و «مردم» نمی‌دانستند که در حکومت علوی چه کارها باید بکنند. هنوز به 8 مارس هم نرسیده بودیم و خلاصه «مردم» منتظر بودند که امام علاوه بر معجزاتی که تاکنون صورت داده «مسکن رایگان» هم تقسیم کنند و ... و به همین دلیل بود که «مردم» به اعدام‌های جمعی توجهی نداشتند. صفحة اول روزنامه‌های صبح و عصر را تصاویر اعدامیان پوشانده بود و «مردم» دل‌شان از نابودی «ضد انقلاب» خنک می‌شد! شیخ مهدی هم در نخست وزیری نشسته بود که خبر اعتراض رئیس مجلس فرانسه را به گوشش رساندند و ایشان هم بلافاصله از اعدام‌ها ابراز نارضایتی فرمودند! مهدی بازرگان حتی در این حد شرافت اخلاقی نداشت که در اعتراض به کشتار مقامات رژیم پهلوی از پست نخست وزیری استعفا دهد!

البته دلیل داشت! هر یک از اینان را اگر از طریق قانونی محاکمه می‌کردند، ارتباط «امام» و اعضای دولت‌خیابانی با دربار پهلوی و ساواک برملا می‌شد. پس بهتر این بود که اعدام‌ها ادامه یابد و شیخ مهدی ریاکار نیز در جایگاه مخالف اعدام تثبیت شود. همچنانکه 8 ماه بعد، همین فرد ضمن اسباب‌کشی به جایگاه مخالف اشغال سفارت آمریکا، برای اثبات مخالفت خود استعفا داد، ولی در شورای انقلاب باقی ماند و در جایگاه اوپوزیسیون هم نشست! اصولاً شیخ مهدی چون «دینامیک» خوانده بود در زمینة رنگ عوض کردن و پوست انداختن بسیار دینامیک بود. همین فرد در دورة ریاست حاج اکبر، دور اروپا و آمریکا راه افتاده از همه می‌خواست به ایران بازگردند!

دوران حاج اکبر را که فراموش نکرده‌ایم، همان عصر طلائی ترور، آدم‌ربائی و ... و همان دوره‌ای که «مردم» رفسنجانی را در جایگاه پیامبری رؤیت می‌کردند. بله در چنین دوران درخشانی بود که شیخ مهدی بازرگان اوضاع را مطلوب و مطبوع ارزیابی می‌کردند! بی‌جهت نیست که امروز فرخ نگهدار، به مداحی «بازرگان» نشسته و از «بازرگانی» و «کاسبکاری» در عرصة شرافت اخلاقی ستایش می‌کند. سابقة فرخ نگهدار نیز مانند شیخ مهدی بسیار «درخشان» است. «نگهدار» مخالفان خود را در سازمان فدائیان خلق به ساواک معرفی می‌کرد. البته در اینجا نیازی به توضیح سوابق این فرد نداریم رفقای سابق‌اش به اندازة کافی در این‌مورد قلم‌فرسائی کرده‌اند و اظهارات‌شان روی شبکه در دسترس همگان است. پس بهتر است ما به آنچه دیگران نگفته‌اند بپردازیم. از آنجمله است «بحث آزاد» حاج فرج دباغ و مصباح یزدی با احسان طبری و فرخ نگهدار!

این بحث یکی از همان نمایش‌های مهوعی بود که حزب توده، با هدف تحکیم پایه‌های نظری حکومت توحش در آن ایفای نقش می‌کرد. در گیرودار تصفیة خونین دانشگاه‌ها احسان طبری و مصباح یزدی با عنترهای‌شان در برابر یکدیگر قرار گرفته در تلویزیون سراسری بحث می‌کردند! به عبارت دیگر مدعیان پیروی از فلسفة‌ انسان‌محور «ماتریالیسم» با معتقدین به «جزم» خدامحوری و «وحدانیت» ارواح شکم‌شان «گفتگو» به راه انداخته بودند. همچنانکه پیشتر هم در این وبلاگ گفتیم «بحث» و «گفتگو» بر استدلال منطقی تکیه دارد و «ابهام‌گریز» است. روشن‌تر بگوئیم، «گفتگو»، بنابرتعریف انسانی است، اکنونی‌ات دارد و در زمان و مکان مشخص و با تکیه بر استدلال منطقی صورت می‌گیرد. در نتیجه با تکیه بر «ابهام مقدس» و باورها نمی‌توان «گفتگو» کرد. اصولاً «گفتگو» برای تبادل نظرات منطقی و مستدل برقرار می‌شود، نه برای «تکرار» سخنان دیگران یا تکرار آیات الهی. ولی از آنجا که این مسائل در جامعة ایران مطرح نمی‌شد، بحث و گفتگو هم با وراجی و بازنشخوار آیات و روایات و غیره در ترادف قرار گرفته بود و تلویزیون اسلام با چهار نخبة جمکران نمایش روحوضی را به عنوان «بحث آزاد» به خورد مخاطب می‌داد. البته در این نمایش فرخ نگهدار همچنانکه گفتیم «رل نعش» ایفا می‌کرد و بعضی‌ها به شوخی می‌گفتند، «جوان مودبی است و در گفتگوی بزرگترها دخالت نمی‌کند.»

ولی خوشبختانه امروز حاج فرخ نگهدار از دوران جوانی خیلی فاصله گرفته و به اصطلاح پای به سن گذاشته، هر چند از نظر درک و آگاهی و شناخت هنوز در دوران طفولیت در جا می‌زند. دلیل هم روشن است، گورکن‌ها بجای پیشرفت، پس‌رفت می‌کنند و دقیقاً به همین دلیل می‌توانند با مردگان گفتگو کنند و از زبان گذشتگان دروغ بگویند. این جماعت یعنی بزغاله‌های ترانس ژنیک سازمان سیا چنان آفریده شده‌اند که از نظر درک و فهم در جهت عکس زمان حرکت کنند و آینده را در «بازگشت به گذشته» بجویند. درست عین هیتلر، امام روشن ضمیر و همین پاپ خودمان.

به گزارش فیگارو، مورخ 15 فوریه 2010، در پی انتشار گزارش «دوفی» عالیجناب جرمن شپرد، 30 رأس از آخوندهای ایرلندی را به حضور پذیرفته تا فکری برای کودک‌باره‌گی کشیش‌های محترم کاتولیک بفرمایند. گزارش «دوفی» مجموعه‌ای است در باب سی ‌سال سوءاستفادة جنسی کشیش‌های ایرلندی از کودکان پرورشگاه! البته آخوندهای کاتولیک در ایالات متحد، آلمان، اطریش و به ویژه در آمریکای لاتین سوابق بسیار درخشانی در این زمینه برای خود فراهم آورده‌اند. اصولاً روحانی جماعت در سرکوب افراد بی‌دفاع و بی‌پناه همواره «سوابق‌اش» درخشان بوده، و به همین جهت است که «هالة نور» را پشت‌سرشان می‌بینیم! نور از عقب‌شان ساطع می‌شود، چرا که در هر گام با رویت عظمت خداوند برق از ک...ن‌شان می‌پرد. به عنوان نمونه کافی است نگاهی به اظهارات اکبر بهرمانی در گویا نیوز داشته باشیم. حاج اکبر هم به دلیل جاخالی دادن یانکی‌ها برق پرانده و به رهبری ابراز ارادت مفصلی کرده می‌گویند ما همدیگر را خیلی دوست داریم. گویا نیوز یک عکس هم از دو دلدادة جمکران بالای مقالة‌کذا چسبانده که در آن خامنه‌ای و سردار اکبر همچون «کلارک گیبل» و «ویویان‌لی» به یکدیگر زل زده‌اند! عین آفیش فیلم برباد رفته است فقط «ویویان لی» با عمامه و یک من ریش به «طرف» لبخند می‌زند! و «طرف» کسی نیست جز سردار اکبر! بله ایشان هم گویا خواب دیده بودند، «کسی می‌آید که همه چیز را قسمت می‌کند.» از اینرو پله‌ها را جارو کرده و شیشه‌ها را شسته بودند که حضرت خضر تشریف بیاورند و مرادشان را بدهند ولی گویا به سرنوشت کسی دچار شدند که برای رهائی از دست حضرت خضر به حضرت عباس متوسل شد!

آورده‌اند در دوران قدیم، پیش از تولد ادیسون، یعنی آنزمان که هنوز خانه‌ها «برق» نداشت، و هیچ جا برق نداشت، زنی بود که به همسرش خیانت می‌کرد. این زن پلید که دل در گروی مرد همسایه داشت، هر شب هنگام خواب ریسمانی به دستگیرة در اتاق گره می‌زد و سر دیگر آنرا به شست‌پای خود می‌بست. هر شب همسرش از او دلیل این کار را می‌پرسید و پاسخ می‌شنید، چهل روز، پیش از طلوع آفتاب درگاه خانه را آب و جارو کرده‌ام که حضرت خضر بیایند. می‌ترسم بیایند و من خواب بمانم. این ریسمان را می‌بندم که اگر در را باز کردند از خواب بیدار شوم و حاجت بطلب‌ام. روزها به این ترتیب گذشت، و هر روز مرد از همسرش می‌پرسید آنحضرت نیامدند؟ و پاسخ منفی می‌شنید. البته اگر حضرت خضر نمی‌آمدند، مرد همسایه می‌آمد و در تاریکی ریسمان را می‌گرفت و خود را به معشوق می‌رساند. باری یک شب، آن زن خیانتکار که در جمکران مستحق سنگسار هم هست به خواب رفته بود، که فکربکری به ذهن همسرش خطور کرد. ایشان از آنجا که مثل بعضی‌ها خیلی زرنگ و فرصت‌طلب تشریف داشتند، با خود گفتند، «چرا حضرت خضر مراد اینو بده؟» و به این ترتیب آن مرد زرنگ ریسمان را از شست پای همسرش‌ باز کرده و به پای خودش می‌بندد. نیمه‌های شب معشوق زن به عادت معهود در را باز کرده، ریسمان را دنبال می‌کند و مستقیم می‌رود به بستر آقا و ... و ناگهان فریاد «یا حضرت عباس» آقا به آسمان می‌رود و طرف که متوجه اشتباه خود شده بود سرآسیمه پا به فرار می‌گذارد. زن خیانت پیشه از فریاد شوی محترم از خواب پریده می‌پرسد، «چی شده، همسر مهربانم؟» و همسر مهربان ترسان و لرزان فریاد می‌زند، «خضر! خضر آمده بود، وای! وای! اگر حضرت عباس به دادم نرسیده بود، خضر ک...نمو پاره کرده بود. قربون‌تون برم حضرت عباس!»

بله این است عاقبت زرنگی و پدرسوختگی! به گزارش فارس‌نیوز، ‌ مورخ 26 بهمن‌ماه سال‌جاری، فارین پالیسی، با اشاره به تظاهرات 22 بهمن امسال نوشت، «حباب جنبش سبز ترکید!» در نتیجه «گویا نیوز» هم به نقل از ایلنا، از زبان اکبر بهرمانی چنین می‌نویسد:

«[اکبر بهرمانی گفت] هم من و هم شخص آيت‌الله خامنه‌ای [...] در طول بيش از 50 سال آشنائی و همکاری [...] به ويژه طی يکی دو سال اخير بارها و بارها از استحکام روابط خويش در جلسات خصوصی و حتی در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های عمومی سخن گفته‌ايم [...]»


بله، ما هم امیدواریم که ایشان و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای «فکربکر» به مخیله‌شان خطور‌ نکند و «زرنگی» نکنند که اگر خضر سراغ‌شان بیاید، مجبور خواهند شد فریاد زنان به دامان حضرت عباس پناه ببرند! حال آنکه خضر هزارة سوم از حضرت عباس هراسی ندارد!






...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت