کنسرت، کشک، کودتا!
لو رفتن طرح
استقرار حکومت شیعی در جمهوری آذربایجان، به انحصار آمریکا بر آسمان دو کشور
کلیدی منطقه ـ ایران و عراق ـ پایان داد و اینچنین بود که کوروش کبیر به همراه
کشک و بادمجان و لالائی به ابزار تبلیغ اسلام و ارزشهای مترقی قبائل صحرای
عربستان در قرن هفتم میلادی تبدیل شد!
توسل سازمان
سیا به کوروش کبیر و کشک و بادمجان؛ سکوت
علی خامنهای، فرماندة کل قوای حکومت
ملایان و گلة وقوقیه سرایان سازمان سیا در مورد استقرار جنگندههای روسیه در
پایگاه نوژه، و ... و خصوصاً جنجال و هیاهوی
جمکرانیان پیرامون استفادة روسیه از این پایگاه، صرفاً جهت پنهان داشتن ارتباط کودتای ترکیه با
«سهم آمریکا از دریای خزر» است!
حدود یکماه
پس از کودتای ناکام ترکیه، دولت هند سرانجام تعارف و مجامله با شبهدولت
پاکستان را کنار گذاشت و به این تحفة اهدائی آتلانتیسم دو نکتة مهم را تفهیم نمود. نخست
اینکه با حامیان تروریسم مذاکره نخواهد کرد،
دیگر آنکه مسائل کشمیر هند، امری داخلی است، و نمیتواند با یک پایتخت دیگر به بحث و گفتگو
گذارده شود. و به دلیل تحولات بسیار «تلخ»
هفتة اخیر، بوق رسمی جمکران هم که مرتباً سنگ «مسلمانان
کشمیر» را به سینه میزد، به ناچار
اظهارات مقامات رسمی هند را منعکس نمود:
«[...]مسائل کشمیر موضوع داخلی است [...] دهلی نو در
خصوص مسائل کشمیر با پاکستان گفت وگو نمیکند[...] وزیر امور خارجه هند [...] روز یکشنبه
[14 اوت سالجاری] با رد درخواست پاکستان برای آغاز گفت وگوهای دوجانبه تصریح کرد
مذاکرات [...] تنها پس از پایان حمایت اسلامآباد از تروریسم امکانپذیر است[...] وی
تصریح کرد: هند بر خلاف گذشته نمیتواند گفت وگو با حامیان تروریسم را بپذیرد[...]»
منبع: ایرنا، مورخ 28 مردادماه سالجاری، کدخبر: 82193615
بله عبارت
«برخلاف گذشته»، با توجه به اهمیت جایگاه
جهانی هند، معنا و مفهوم وسیعی دارد. و اینکه دولت هند دیگر با شبهدولت پاکستان
مذاکره نخواهدکرد، نشاندهندة این مطلب است که «دیگران» نیز نمیتوانند روال گذشته
را ادامه دهند! در همین راستا اعلام آمادگی دولت چین برای آموزش
نظامیان سوریه؛ ارسال نامة فدایت شوم رهبر کره شمالی برای
ولادیمیر پوتین جهت «مبارزه با دشمن مشترک»،
و ... و از همه مهمتر سفر«سینهخیز»
وزیر امور خارجه آلمان به مسکو، و «ببخشید» یواشکی رئیسجمهور سوسیالیست فرانسه
به رهبر واتیکان، شاهدی است بر این مدعا!
پیش از ادامة مطلب
یک پرانتز باز میکنیم تا در مورد آلمان توضیح دهیم. در
تاریخ 15 اوت سالجاری، وزیر امورخارجة
آلمان برای دیدار با سرگئی لاوروف راهی مسکو شد.
نیازی نیست بگوئیم که، دولت آلمان یکی از حامیان کودتای سوم اسفند
اوکراین است، و تا پیش از کودتای «ناکام»
15 ژوئیه با دولت اسلامگرای ترکیه نیز روابط بسیار گرم و داغی داشت. جهت حمایت از شبکة «ترکیه ـ آذربایجان» نیز
اخیراً آلمان با اجازة آمریکا به باکو سلاح و تجهیزات نظامی فروخته بود. خلاصه با توجه به رخدادهای اخیر ترکیه و به
ویژه همزمان با لو رفتن طرح استقرار حکومت شیعی در جمهوری آذربایجان، به نظر میرسد که دولت آلمان نیز در همان مردابی
فروافتاده که رجب اردوغان در آن دستوپا
میزند؛ به عبارت سادهتر مجبور شده «ببخشید»
معروف را بگوید! به همین دلیل نیز وزارت کشور آلمان در یک سند
محرمانه از ترکیه به عنوان «کانون تروریسم» یاد کرده! جالب
اینجاست که آلمان و ترکیه هر دو عضو رسمی سازمان آتلانتیک شمالی (ناتو) هستند، و اگر
ترکیه کانون تروریسم به شمار آید، پر واضح
است که تروریسم کذا تحت نظارت ارتش ناتو عمل میکند و دیگر کشورهای عضو نیز در
ایجاد و گسترش شبکة جنایتکار تروریستی سهیماند!
ولی از آنجا
که در کنار بازگشت به گذشته، «سلب مسئولیت و دروغگوئی» پایه و اساس دکان توحش
آتلانتیسم را تشکیل میدهد، دولت جرمانی به این توهم دچار شده که با انتشار
«سند محرمانه» خواهد توانست حساباش را از اسلامگرایان ترکیه جدا کرده، خود را
از منظر جهانی «تطهیر» نماید! و اما
شرایط دولت به اصطلاح سوسیالیست فرانسه به مراتب از دولت آلمان مضحکتر است! رئیسجمهور فرانسه ناچار شده در پیشگاه پاپ، با
مواضع «مترقی» لندن و واشنگتن، یعنی تقدیس
همجنسگرائی و ضدیت با جامعة متعارف وداع کند!
البته موضوع
این وبلاگ اوضاع دولتهای آلمان و فرانسه نیست؛
چرا که شرایط اینان بازتاب تضعیف
لندن، بلاتکلیفی واشنگتن، و به
ویژه تضعیف حزب دمکرات آمریکاست که جز «روسستیزی» عملاً هیچ برنامهای ندارد، و در کارنامهاش نیز فقط جنگ افروزی و رسوائی و
ترور می بینیم. همین سیاست است که بر المپیک «ریو» نیز سایه
افکنده و مسابقات المپیک را به عرصة زدوبند و اعمال نفوذ وزارت امورخارجة آمریکا
تبدیل کرده. خلاصه یانکیها میخواهند شکست نظامی در سوریه، و به
ویژه ناکامی در ترکیه را در «ریو» جبران کنند.
به این ترتیب؛ اگر
مدالهای اهدائی به آمریکا و رعایایاش را بشماریم، میتوانیم به
تعداد لگد، پسگردنی و توسریهای دریافتی آتلانتیسم از
روسیه نیز پی ببریم. البته استثناء هم
وجود دارد. به عنوان نمونه ژیمناستیک زنان آمریکا به اعمال
نفوذ نیاز نداشت، ولی خوب به قول معروف
با یک گل بهار نمیشود! و جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا در «ریو» خیمه زده بود تا
با یک گل برای واشنگتن «بهار» بیاورد. هر
چند افشای لاتبازی ورزشکاران مذکر و مونث یانکی، به ویژه در میدان ورزش ـ خودداری از دست دادن با ورزشکاران روس ـ بهار کذا را خراب کرد!
باری، همانطور که شاهد بودیم، پس از
کودتای ناکام ترکیه، جان کری در «ریو»
لنگر انداخت و نوچههای اروپائیاش هم به دور کدخدا حلقه زدند، و «همه
با هم» حذف گروه پارالمپیک روسیه از مسابقات،
92 مین سالگرد تولد میمون و مبارک
«ساموئل باورز» ـ از بنیانگزاران کوکلوکسکلان
ـ را جشن گرفتند. ولی
استقرار جنگندههای روسیه در پایگاه نوژه،
میمونهای «متدین» را سخت آزرده
خاطرکرد. در نتیجه، برای دستگرمی چند بمب در ترکیه منفجر کردند، و به حساب داعش گذاشتند، و با
انتشار عکس یک کودک، کشتار غیرنظامیان حلب
را به حساب روسیه نوشتند!
البته در
جنگ، به قول معروف حلوا قسمت نمیکنند، به همین دلیل نیز وظیفة انسانی حکم میکند که
در هیچ شرایطی به استقبال جنگ نرویم، و با
هر نوع جنگافروزی و بحرانسازی مخالفت پایهای ابراز کنیم، ولی شبکة خبرسازی میمونهای یکتاپرست، که در مورد کودکان یمن کور وکر و لال شده، زمانی
که نیمی از شهر حلب به اشغال تروریستها در آمد ـ سال 2012 ـ تصویر هیچ کودکی را منتشر نکرد! تو گوئی کودکان حلب در دوران بروبیای تروریستهای
اسلامگرا به بازی در دهکدة والتدیسنی مشغول بودهاند! به
عبارت دیگر، وقتی تروریستها سوریه را
اشغال میکنند، جنایاتشان به سکوت برگزار میشود، ولی زمانیکه موقعیت تروریستها در سوریه مورد
تهدید قرار میگیرد، شیون و فریاد لجنزار احترام به ادیان به آسمان
برمیخیزد و خلاصه همه عین ملاممد خاتمی اهل بخیه شده و «صلحطلب» و «اصلاحطلب» از
کار درمیآیند!
در سوریه دقیقاً
همین سناریو به روی صحنه برده شده. وقتی
تروریستها غیرنظامیان را قتلعام میکنند و زیرساختهای سوریه را از بین میبرند،
گاوچرانها از این روند رضایت عمیق دارند،
و این عملیات «الهی» را خواست «مردم» و
تلاش جهت استقرار دمکراسی معرفی میکنند؛
در نتیجه بوقهایشان ساکت
است! ولی زمانیکه تهاجم نظامی روسیه، موقعیت
تروریستهای عزیز یانکی را تهدید میکند، شیپورهای آتلانتیسم به یاد کودکان سوری میافتد، و خواهان «آتش بس» فوری میشود تا به
غیرنظامیان کمک کند. کسی هم نمیپرسد به
چه دلیل تروریستهای مورد حمایت واشنگتن لای دستوپای ملت سوریه «قایم» شدهاند، و در
عمل شهر را اشغال کرده و اهالی شهر را به گروگان گرفتهاند، چرا؟ چون هدف واشنگتن از علم کردن «کمکهای
انساندوستانه» فقط و فقط کمکرسانی به همان تروریستهاست. تروریستهائی که با هدف سرنگونی دولت لائیک
سوریه و تبدیل منطقه به لجنزار یکدست اسلامی،
با لوژیستیک و سرمایة غرب به منطقه اعزام شدهاند. جالبتر
اینکه، مشابه همین سیاست، در جمهوری آذربایجان با همکاری حکومتهای
جمکران و ترکیه دنبال میشد، و این طرح
ضدانسانی یکماه پس از شکست کودتای 15 ژوئیه «لو» رفت!
دقیقاً روز 15
اوت سالجاری بود که دادستانی کل جمهوری آذربایجان اعلام داشت برای همدستان
فتح الله گولن پروندة کیفری تشکیل داده، چرا که اینان به رهبری «علی کریملی»، جانشین
گولن در آذربایجان، برای سرنگونی دولت لائیک
و ایجاد «دولت شیعی» در اینکشور تلاش میکردهاند، و نخستوزیر و وزیر امورخارجة ترکیه نیز با این
برنامه «موافق» بودهاند:
«[...] طرفداران گولن در آذربایجان خواستار سرنگونی
دولت کنونی و ایجاد دولت شیعه بودند[...] وزیر امور خارجه ترکیه و نخستوزیر کشور نیز
به نوبه خود ایدهها و برنامههای طرفداران اینان درآذربایجان را تأیید کردند[...]»
منبع: سپوتنیک،
مورخ 15 اوت 2016
بله، در این خبر فقط به تأییدات نخستوزیر و وزیر
امورخارجه ترکیه اشاره شده، ولی با نیم نگاهی به نقشه جغرافیا و نمایشات
روحوضی رجب اردوغان در ایران ـ سینهزنی و
زیارت «مرقد مطهر» امام هشتم شیعیان ـ و
خصوصاً زوزههای آخوند علمالهدی در مخالفت با «کنسرت در شهر مشهد»، چند نکتة اساسی به صراحت علنی میشود. نخست
اینکه رجب اردوغان، همسو با حکومت ملایان، خصوصاً با همراهی علی خامنهای از ایجاد دولت
شیعی در آذربایجان حمایت به عمل میآورد. دیگر آنکه استقرار دولت شیعی در باکو میتوانست
در ساحل خزر، محور شیعیمسلکی «خراسان ـ آذربایجان» را تحت
نظارت ارتش ناتو قرار دهد، و پای آمریکا را نهایت امر به دریای خزر باز کند، باشد تا از این مفر، ارث پدری آتلانتیسم از خزر، یعنی
همان 50 درصد کذا به «صاحب حق» بازگردد!
خلاصه، کودتای ترکیه فقط بخش آشکار «کوه یخ» بود! و عظمت شکستی که به دلیل ناکامی کودتا در جبهة
آتلانتیسم اوفتاد، باعث شد باراک اوباما و مقام معظم جمکران، 15 روز
تمام لالمانی بگیرند، و برای جبران
مافات، آخوند علمالهدی را به زوزه و
مخالفت با کنسرت مشغول کنند؛ فعلة شهربانیچیهای آیرون ساید نیز طی اینمدت
به میهمانیهای مختلط حملهور میشدند و ... و نهایت امر، در 63 مین سالگرد کودتای 28 مرداد 1332، جبهة
روسستیزی از مسابقات المپیک به جمکران گسترش یافت؛ اسرائیل
با روسیه در ترادف قرار گرفت و نفرت از روسیه به حساب «مردم ایران» نوشته شد:
«[...] ما مردمِ معمولیِ ایران از روسیه متنفریم. حتی خیلی بیشتر از آمریکا و انگلیس علیرغم همة
بدیهایشان. ترکمانچای از یادمان نرفته [...]
امام [...] تذکر میداد که مبادا مردم اخبار ایران را از رادیو اسرائیل بشنوند، کجاست که ببیند ما خبر پایگاه همدان را از وزارت
دفاع روسیه فهمیدیم [...]»
منبع: اطلاعات
نت، مورخ 28 مردادماه سالجاری
از آنجا که
لات شهامت قبول مسئولیت ندارد، از جانب خود سخن نمیگوید، در
جایگاه قیم خودخواندة «مردم» مینشیند، و مطالبات و امیال شخصی خود را به دیگران نسبت
میدهد. خمینی را که فراموش نکردهایم، آنزمان که میگفت، «مردم اسلام را میخواهند، نه یک کلمه کم، و نه یک کلمه زیاد!» این زبان زور و استبداد
است، که وانمود میکند مستبد «امیال و
مطالبات» خود را برزبان نمیآورد، خیرخواه
«مردم» است! و در کمال تأسف این شیوة برخورد در عرصة موریانهزدة
سیاست ایران عمومیات یافته؛ همه طرفدار «مردم» هستند و هیچکس مطالبات فردی
یا گروهیاش را به زبان نمیآورد. اینبار
هم اوباش «فدائی اسلام» را میبینیم که از جانب «مردم معمولی» قربان صدقة دستوپای
بلورین آمریکا و انگلیس میروند و نمیگویند که خودشان شیفتگان واقعی لندن و
واشنگتناند. بله، ابراز عشق زیرجلکی به آمریکا و انگلیس، و ابراز نفرت از روسیه، آنهم در میعاد کودتای 28 مردادماه، دستاورد 38 سال نبرد رسانهای حکومت زالممد، شاخک مبتذلتر شیعیمسلک محفل «شیخوشاه» با
غرب است! ولی اشتباه نکنیم؛ این
جانوران وحشی اگر از روسیه نفرت دارند، و آمریکا
و انگلیس را به قول خودشان «ترجیح» میدهند،
فقط جهت تبدیل ملت ایران به سپر بلای آتلانتیسم در برابر مسکوست!
این دقیقاً
همان سیاستی است که در ترکیه تا روز 15 ژوئیة سالجاری اعمال میشد، و
خوشبختانه تداوم آن پس از شکست کودتای «ناکام»، دیگر امکان پذیر نیست. حتی
اگر شیخ صادق صبا، کوروش کبیر را با
سمفونی بتهوون و دوتار و کشک و بادمجان به آلمان ببرد، تا از
زن ایرانی تصویر «صغیر و تحت قیمومت خانواده و اسیر زنجیر گذشته» ارائه دهد، اژدهای کودتاچیان «شیخوشاه» روزهای آخر عمر را
میگذراند! این را دیگر «مردم معمولی ایران» نمیگویند، شرایط استراتژیک جهانی به ما نشان میدهد.
<< بازگشت