عبود ربیعی!
«[...]هنوز تخم لق منشور آتلانتیک [...] را توی لپ ملت
نشکسته بودند، هر چیزی معنی و اندازهای
داشت. اینجا هم مثل [...] بیشتر جاهای دنیا یک پادشاه
قدرقدرت مستبد و دوآتشه داشت که از سبیلش خون میچکید [...] حالا خیلی حرفها پشت
سر این شاه شهید میزنند و هزار جور [...] بهتان بهش میبندند [...] اما [...] از
شما چه پنهان در آن عهد و زمانه [...] بانکهای جفت وطاق وجود نداشت [...] بدون عایدی سرشار نفت که در تاریخ ایران سابقه
نداشته و معلوم نیست کدام دولت فخیمه سگخور میکند، دولت افلاسنامه صادر نکرده
بود [...] از خارجی وام و اجاره نمیخواست
[...]»
منبع: صادق
هدایت، رمان «توپ مرواری»
و هنوز با
شعار «کمک به سیلزدگان»، برای به زیر آب
بردن مزارع گندم، سیل بندها را منفجر نمیکردند
و روستائیان را به قتل نمیرساندند! در تاریخ 2 آوریل سالجاری، «عبود ربیعی»، کشاورز، ساکن روستای جلیزی، به دلیل دفاع از مزرعهاش در برابر سیل، مورد ضرب و شتم پاسداران انقلاب اسلامی قرار
گرفت و دو روز بعد جان سپرد. بله، اوباش مسلح را فرستاده بودند تا با تخریب سیلبندهائی
که روستائیان برای حفاظت از مزارعشان درست کرده بودند، از تأسیسات
نفتی «پاسداری» کنند:
«[...] نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران [انقلاب اسلامی]
شامگاه 13 فروردین با جمعی از ساکنان روستاهای عربنشین صگور، جلیزی و شاکریه از توابع دشتآزادگان درگیر
شدند[...] اینکار برای حفاظت از تأسیسات
نفتی در مقابل جریان سیلاب انجام گرفت [...]»
منبع: گویانیوز، مورخ 4 آوریل 2019
در این
گیرودار پاسداران با روستائیان «درگیر» میشوند، چرا که اینان، هم مزاحم نفتفروشی و دیگر تجارتهای «حلال» حکومت
شدهاند، و هم برخلاف پاسداران و
فعالان سیاسی واوباش شهری، اهل بوسیدن ماتحت آخوند نیستند! بدانید که کشاورز از منظر این دستگاه شترگاوپلنگ
که نام حکومت اسلامی بر خود گذارده یک «تهدید» به شمار میرود.
کشاورزان حقوق
بگیران دولت نیستند؛ برای زندگی خود را به صف کوپن و یارانه نمیرسانند؛ در
مراسم عرعر آخوند نیز شرکت ندارند؛ برخلاف اوباشی که ملایان در شهرها روی سر هم
انبار کردهاند، کشاورز را نمیتوان برای
لشکرکشی خیابانی مورد استفاده قرار داد. خلاصه
در اسلام و «امت اسلام» جایی برایاش پیشبینی نشده.
دین اسلام بر
تخریب، و خصوصاً کشتار و تاراج وکاسبکاری و دلالی استوار است. «امت
اسلام» هم میباید در همین مسیر «ضداجتماعی» گام بردارد. به همین دلیل است که هویت ایرانی و آنچه به
فرهنگ ایرانی ارجاع میدهد باید محو شود.
همه چیز محو شود تا آخوند پدوفیل و متجاوز بتواند «امت اسلام» را بجای «ملت
ایران» بنشاند، و منافع اربابانش را در
لندن و واشنگتن تأمین کند. در برابر این خوشخدمتیهاست
که غربیها به نوبة خود دین پدوفیلی و بردهفروشی را به عنوان «دین ضداستبداد» در
دکانهایشان میفروشند، و همخوری و دمخوری کنیزالاسلامها با آخوند
پدوفیل و بردهفروش را «دفاع از حقوق بشر» ارزیابی کرده، به این جماعت زنستیز جایزة نوبل و حقوقبشر و
غیره اهداء میکنند.
بله آنروزها، در
دورة «شاه شهید» هنوز «واژگوننمائی» به هنجار سیاسی تبدیل نشده بود و هنوز از
مبال کاخ باکینگهام آخوند طرفدار محیطزیست سر
بیرون نیاورده بود، تا ضمن تجلیل از سیل، تیز و آروغ یک مقام جرمانی را به عنوان «واقعیت
مسلم» بپذیرد و قرقره کند و کشور مبتلا به طاعون اسلام را با کشورهای صنعتی به
قیاس بکشد:
«[...] یکی
از مقامات ارشد آلمان [...] مشاور آمریکا در سمیناری [...] میگوید [...] در ایران
شاخص تولیدات داخلی بالاتر از آمریکا است.
میگوید اگر بخواهیم وضعیت اقتصاد
ایران را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم در حد اسپانیا است [...]»
منبع: ایسنا،
مورخ 5 آوریل 2019،کد خبر:98011604754
هرچند از منظر
وضعیت اقتصادی ایران به پای اسپانیا نمیرسد،
ولی از نظر خوشرقصی برای سرمایهداری
یانکی، مسلماً هر قری که مقاممعظم میدهند با صدها رقص فلامنکو برابری خواهد
کرد. ولی از شوخی گذشته، گویا سازمان تبلیغات اسلامی که سر درآخور محافل
نژادپرست غرب دارد، از مشاهدة مرگ، تیرهروزی
و آوارگی و ویرانی در ایران به وجد آمده؛ نوید «آیندة روشن» میدهد:
«این
روزهای سال با پدیده بارش استثنائی روبرو شدیم. در عصر جدیدی قرار داریم؛ عصر گام دوم انقلاب،
عصر تغییرات آب و هوا و تحولات اقلیمی، عصر جدیدی در رسانه ملی و عصر فراهم آمدن زمینة
رویش و درخشش نسل جوان [...]»
همان
منبع
در سطور فوق، بیانیهنویس
«ساتاس» با ردیف کردن عبارات پوچ و نامربوط از قماش «بارش استثنائی، عصر جدید، گام دوم انقلاب، عصر تحولات اقلیمی، عصر جدید در رسانه ملی، فراهم آمدن
زمینه رویش و درخشش نسل جوان و ... » تلاش دارد تا از سیل ویرانگر «تصویر
دلپذیر» نیز ارائه دهد؛ تعجبی
هم ندارد. فدائیان اسلام،
مانند اربابان غربیشان همچون لاشخور از «مرگ و تخریب» در ایران تغذیه میکنند. از
اینرو طی 4 دهة اخیر، سیاست تخریب آثار
باستانی ایران پیش از اسلام را با موفقیت به مورد اجرا درآوردهاند. روند
کار این است که از طریق ساختن مسجد و امامزاده در جوار آثار باستانی ایران، سرقت قطعات ـ
سرستون و غیره ـ و رها کردنشان به امید گلة وحش و فرسایش غیر قابل
اجتناب ناشی از گذشت زمان، نشانههای ملموس و مادی تاریخ پیش اسلامی
ایرانیان را به باد فنا بسپارند. این
دقیقاً همان سیاستی است که داعش با بمب اعمال میکند، و حکومت زالممد به صورت زیرجلکی و خزنده. ملایان
در زمینة اقتصادی نیز به شیوة نابودی تولید متوسل شدهاند، و
جماعت پاسدار را برای سرکوب مسلحانه به جان تولید کنندة ایرانی میاندازند. در
واقع، در جریان سیل اخیر، کشاورز ایرانی
با دست خالی در برابر تشکیلات سرکوبگر پاسداران ایستاد و این ایستادگی را به بهای
زندگیاش پرداخت:
«[...] دولت میخواهد مردم و گندمشان را زیر آب ببرد
تا نفتاش را نجات دهد و مردم که میدانند تنها همین گندم است که راه به سفره هایشان
میبرد [...] برای نجات خود و دسترنجشان مقاومت میکنند. مقاومتی
مشروع در برابر سلب مستقیم حیات»
منبع: گویا نیوز،مورخ 4 آوریل سالجاری.
بله، بعضیها
فراموش نکنند آنچه برای حفظ اسلام اهمیت دارد،
تحویل نفت توسط پاسداران به ارتش ناتوست.
ناتو نفت کذا را به صورت قاچاق در بنادر اوکراین میفروشد و حق و حساب لات
و آخوند را نیز به دلار در بانکهای غرب واریز مینماید. در
واقع این اوباش را برای پاسداری از «دلار» سازمان دادهاند؛ کشاورزی و زندگی کشاورز ایرانی برای این جانوران
وحشی هیچ اهمیتی ندارد. «عبود ربیعی» تنها
نانآور خانواده که مزرعهاش را از دست داد و با گلولة سپاه پاسداران دلار به قتل
رسید، 54 ساله بود؛ همسر و شش فرزند
داشت.
<< بازگشت