شنبه، دی ۲۲، ۱۳۹۷

خدا، خیر، خلا!



کس نیاید به زیر سایة بوم
ور همای از جهان شود معدوم

«[...] رژیم پهلوی یک استبداد وابسته بود،   رژیم کنونی هم یک استبداد وابسته است،  اصلاً دولت نسبت به جامعة‌ ملی خارجی است. [...]»
منبع: گویانیوز،‌   مورخ 10 ژانویه 2019‌ 

این بخشی است از وعظ و خطابة‌ ابوالحسن بنی‌صدر،   یا به قول ایرج پزشکزاد «بولی!»  البته  بولی‌جان چند نکتة اساسی را فراموش کرده.  نخست اینکه رژیم پهلوی دقیقاً به دلیل همین وابستگی،  به فرمان آمریکا و انگلستان از اسلام‌گرایان حمایت می‌کرد.   و این برخورد ضداجتماعی با جامعة‌ ایران که فعالیت‌های هنری،  ادبی،  سیاسی و اجتماعی را به تعطیل کشاند،  به امثال خمینی و بنی‌صدر و طالقانی امکان داد تا ادعا کنند «اوپوزیسیون» حکومت پهلوی هستند.   دیگر آنکه رژیم ملائی تداوم منطقی رژیم پهلوی است.   در نتیجه اگر رژیم گذشته وابسته بوده،   منطقاً رژیم آخوند نیز نمی‌تواند «مستقل» باشد.   پس بخش پایانی اظهارات ایشان مبنی بر اینکه «دولت نسبت به جامعة ملی خارجی است»،  صحت دارد.  با این تفاوت که شخص بنی‌صدر،  انقلاب اسلامی و لات‌بازی‌های مصدق و دیگر تحولات به اصطلاح «خودجوش» انقلابی نیز اجزاء همین حکومت «بیگانه با جامعة‌ ملی» است.    

بله،  بیانات بولی،‌  باد شکم آخوند را تداعی می‌کند.   دیدیم که «بولی»،  مانند آخوند پدوفیل و برده‌فروش که حامی کودتای 28 مرداد هم بود،‌  با کمک ساواک آریامهر به مخالف رژیم تبدیل شد،  و با کودتای سازمان سیا در رکاب همان آخوند پدوفیل به تهران بازگشت تا به عنوان نخستین رئیس قوة‌ مجریة حکومت ملایان «انتخاب» شود!   حال ایشان در حومة پاریس لنگر انداخته،   مثل همة اعضای محفل «احترام به ادیان»،   نه صرفاً برای ایران که گویا برای جهانیان نیز طرح‌هائی در دست دارند!  به قول مش‌قاسم،  «تا قبر آ، آ، آ!»  بولی برای خودش «ماموریت الهی» قائل است!   و همین بولی جهت «بررسی» بازگشت سلطنت با کودتای پاسدارجماعت،   برای مناظره و بحث آزاد با تاج‌زاده ـ‌‌  از ساواکی‌های صاحب‌نام جمکرانی ـ‌  مدت‌هاست که دهن‌دره می‌کند:

«[...] گفته بودند که آقای تاجزاده آمادگی دارند که با من راجع به این موضوع بحث آزاد کند که هنوز از ایشان خبری نیست [...]کسی گفته که قراره فرمانده سپاه کودتا کنه [...] بعد همه اینها را [...] می‌بنده به رگبار و [...]‌ فرش قرمز در فرودگاه پهن می‌کند و می‌گوید اعلاحضرت همایون نوة رضا خان برگردید که این ملت احساس کند که محکوم است به تحقیر ابدی [...]»
همان منبع

و باز هم دروغ چرا؟  وقتی اعلیحضرت در کمال «مسئولیت‌گریزی» کشور را ترک فرمودند تا کودتای هویزر به نتیجه برسد،   و گاوچران‌ها خمینی و آورام یزدی آمریکائی و بنی‌صدر را در فرودگاه مهرآباد تخلیه کنند،  «ملت به راستی خیلی احساس غرور کرد و به صراحت دید که اصلاً تحقیر نشده!»  بنی‌صدر با این افاضات و تیز و آروغ‌ها،   در واقع می‌خواهد وابستگی‌‌اش را به دو «رژیم دست نشاندة‌ غرب» در ایران انکار کند!  همانطور که آمریکا هم می‌کوشد حسابش را از کنیزمطبخی فرسوده و شیعی‌مسلک‌‌اش جدا نماید.  

حال که سخن از تیز و آ‌روغ به میان آمد بد نیست بدانیم که در بلاد غرب قرصی اختراع شده که باد شکم را به عطر شکلات تبدیل می‌کند،  و کپسولی ساخته‌اند که نفخ سگ‌ها را نیز کاهش می‌دهد:

«[...] مخترع این قرص [...] که اهل روستای "گسورس فرانسه" می‌باشد [...] و ظاهری شبیه بابانوئل دارد،   توانسته است با این اختراع علاوه بر تبدیل بوی باد شکم به بویی دل‌انگیز، کپسولی برای کاهش باد سگ‌ها نیز پیشنهاد دهد[...]»
منبع: سایت فارسی سپوتنیک،  ‌مورخ 22 دسامبر 2018
   
می‌گویند این قرص‌ها نایاب شده؛   چرا که علاوه بر تحرکات برکسیتی جمبول،  در ینگه‌دنیا هم وزش باد دل‌انگیز شدت گرفته.  بله،  سرانجام جنگ زرگری دستگاه ترامپ با دمکرات‌ها،   آنهم بر سر دیواری که بخشی از آن در دورة جهادی اوباما ساخته شده بود،   به «نتیجة مطلوب» رسید و قرار شد کازینونژاد جهت تکمیل طرح سرشار از نبوغ دستگاه جهادی اوباما،  در کشور «وضعیت اضطراری» اعلام کند!   از قضای روزگار،   در تاریخ 18 دسامبر سال گذشته نیز وزیر دفاع بریتانیا برای فرستادن نظامیان به خیابان‌ها در صورت «عدم دستیابی به توافق برکسیت» اعلام آمادگی کرده بود!  می‌بینیم که هوا حسابی پس است و  آنگلوساکسو‌ن‌ها که از سدة اخیر به کودتا و حکومت نظامی و تحمیل شرایط ویژه بر ملت‌ها معتاد شده‌اند،   اگر هیچ جا نتوانند لات‌بازی سنتی‌شان را «تکرار» کنند،‌  در کشور خودشان دست به کودتا خواهند زد!  

ولی هیچیک از مفسران و صاحب‌نظران بوق‌های غرب کودتاهای خانگی آتلانتیست‌ها را به زیر سئوال نمی‌برد؛  همه در مسیر «باورهای جمع» مسائل را بررسی می‌کنند و از این جماعت برتری‌طلب و جنگ‌فروش تصویر مدافع دمکراسی و حقوق بشر ارائه می‌دهند.  خلاصه همان کاری را می‌کنند که قرار شده قرص کذا بکند:   تبدیل تعفن بادشکم ارباب به بوی دل‌انگیز شکلات!  بیانات مقامات و شخصیت‌های سیاسی و نظامی جمکران نیز برای ارباب همین خدمات را انجام می‌دهد.             

بر اساس آمار رسمی ایالات متحد،  از ژانویه 2018 صادرات آمریکا به ایران هر ماه افزایش یافته و از 8.8 میلیون دلار به 109 میلیون دلار رسیده.   طی همین مدت صادرات ایران به ایالات متحد  از4.7  میلیون دلار به 0.2 میلیون دلار کاهش یافته!   و از آنجا که در طویلة روتچیلد جائی برای انسان ـ  تفکر،   مادیات و مادیت ـ   پیش‌بینی نشده،   باید بپذیریم که  نبرد بی‌امان و رسانه‌ای علی روضه‌خوان با کازینونژاد به افزایش نجومی صادرات آمریکا به ایران منجر شده و هدف کودتای دلار توسط دولت تف و تکفیر افزایش منافع ارباب بوده. خلاصه مخالفت «رسانه‌ای» مقامات غرب با حکومت نئاندرتال‌ها،   هم بر منافع مادی غربی‌ها می‌افزاید،  هم از حکومت دست نشاندة اینان تصویر ضدامپریالیست ارائه می‌دهد.  به این ترتیب کدخدا می‌تواند از کنیزمطبخی‌اش تصویر «تحت الحمایة روسیه» ارائه کند:

«[...]‌ آقای پومپئو در آغاز سخنرانی‌اش [در دانشگاه قاهره]‌ تأکید کرد که آمریکا نیروئی برای پیشبرد خیر و نیکی در خاورمیانه است [...]‌»
منبع: رادیوفردا،  ‌مورخ 10 ژانویه 2019

و از آنجا که جهان دوقطبی و دکان «خیر» با تخلی و خلا و بوی گند دین و شریعت پیوندی ناگسستنی دارد،  عطر دل‌انگیز «خیر و نیکی» یانکی در آغاز سال نو میلادی تهران را فراگرفت!  تهرانی‌ها می‌پرسیدند،  «این بوی خوش که مشام‌مان را نوازش می‌دهد از کجا می‌آید؟!»  نمی‌دانستند عطر «خیر و نیکی» وزارت امورخارجة یانکی‌‌هاست.   البته این عطر داستان دراز دارد.   جونم براتون بگه!   اسانس عطر مذکور را زمانی خلق کردند که ایالات‌متحد برای جاخالی دادن در برابر شوروی و نشاندن تروریست‌ها بجای ارتش آمریکا در ایران، ‌ به زمینه سازی مشغول شده بود و «حزب رستاخیز» می‌فروخت.  ولی این «خیرونیکی» پنهان ماند،  تا اینکه دونالد ترامپ اعلام داشت،   آمریکا از سوریه خارج می‌شود! جمکرانی‌ها چون این بشنیدند،   بلافاصله تیز ارباب‌شان را به حساب «پیروزی اسلام» گذاشتند،  و اینچنین بودکه رایحة خوش فاضلاب به یک‌باره تهران را فراگرفت: 

«[...] تصور کنید که ‌بیش از 45 - 40 سال یک منبع زیرزمینی و سربسته فاضلاب،  راکد بماند. در واقع این منشاء بوی بد در روز گذشته در تهران بوده است [...]»
منبع: سپوتنیک به نقل از عصر ایران،   مورخ 3  ژانویه 2019     

یادآور شویم که پیش از آغاز سال نو میلادی،  نئاندرتال‌ها برای به حاشیه راندن اعتراضات صنفی و مادی کارگران و خصوصاً انحراف افکار عمومی،  چند دکان معنوی افتتاح کرده بودند.  در این دکان‌ها ‌علی روضه‌خوان،  میرحسین موسوی و فائزه هاشمی،  از ماچه آخوندهای طرفدار کودتای «سر» سایمون گس را بالای منبر می‌فرستادند تا با تیز و آروغ «ارزشی»‌ صحنة سیاست را اشغال کنند.  خلاصه رایحة تعفن «فاضلاب راکد» که در بوق‌های شیعی روتچیلد به پلاسکو ـ  نخستین نماد معماری مدرن در خیابان شاه ـ  هم مرتبط شده،‌  در واقع منشاء «سیاسی» داشت؛  فدائیان اسلام،   «همه با هم»،  دهان‌شان را باز کرده،  افاضات می‌فرمودند و اینجا بودکه شعارسرای محبوب داس‌الله از گور برخاست و بجای «بیابان را سراسر مه گرفته»،  فریاد برآورد:

خیابان را سراسر گُه گرفته
                 
سال‌ها پیش از کودتای 22 بهمن 1357،  مصطفی رحیمی مقاله‌ای به رشته تحریر در آورد،   تحت عنوان «روشنفکران ایران محکوم‌اند» و به همین دلیل نیز ممنوع‌القلم شد.  با اینهمه در دی‌ماه سال 57،   مصطفی رحیمی تنها حقوقدانی بود که در اوج پروپاگاند غرب برای ارائة  تصویر دلپذیر از تحجر و توحش اسلام،  به صراحت در برابر تهاجم امواج حماقت‌پرور استعمار ایستاد و با مقالة معروف «چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟»  به عنوان «یگانه
روشنفکر کشور ایران» نامش را در تاریخ به ثبت رساند.   به همین دلیل فدائیان اسلام که اینک در داخل و خارج مرزها به چند گروه کاذب تقسیم شده،    با لاشة مصدق و خمینی معرکه گرفته و به برادران و خواهران سلطنت‌طلب‌شان حمله‌ور می‌شوند،   و میعادهای «مهم» دیماه را در شیپور گذاشته‌اند،   از میعاد تکثیر نامة‌ مصطفی رحیمی و سپس تاریخ انتشار آن در روزنامة آیندگان فاکتور می‌گیرند!

دلیل هم اینکه 40 سال پیش مصطفی رحیمی به امام خرفت و رهبر انقلاب‌ همین حضرات  تفهیم کرد که «جمهور» مطلق و نسبیت‌ناپذیر است و نمی‌توان «جمهوری دینی،  بومی،  قومی و عرفی» به راه انداخت!  ولی محفل «شیخ‌وشاه» با جمهور و دمکراسی و این‌حرف‌ها اصلاً کاری ندارد؛ ‌ می‌خواهد از توحش شرع به «توحش عرف» اسباب‌کشی کند.   ابزار این اسباب‌کشی هم توسط بوق‌های نژادپرستان غرب در اختیار حضرات قرار گرفته.   این به اصطلاح جمهوری‌خواهان که 40 سال پیش به فرمان لندن و واشنگتن پشت سر آخوند پدوفیل و برده‌فروش ایستاده بودند،  ظاهراً به شدت با «سراب سلطنت» مخالف‌اند و یک دل نه صد دل عاشق «جمهوری عرفی» شده‌اند؛  محشر خر به راه افتاده!   

شاهزاده رضا پهلوی از اینکه دین به ابزار سلطه و سرکوب تبدیل شده ابراز نگرانی می‌فرمایند؛   آخوندک‌های قم و مشهد «جاوید شاه» می‌گویند؛   کنیزالاسلام‌ صادراتی،   مهرانگیز کار با اشاره به «حقوق عرفی»،  شکنجة سازمان‌یافته طی سدة اخیر در ایران را انکار ‌کرده،  از شکنجه به عنوان «مجازات خطاکار» یاد می‌کند:

«[...] شکنجه [...] ‌مهم‌ترین شیوة‌ حکومتی با هدف [...] مستند ساختن اوهام رهبر جا افتاده است.  شکنجه همیشه شامل حال خطاکار نمی‌شود [...]»
منبع: ‌ سایت زمانه،  ‌مورخ 20 دی‌ماه سال‌جاری

به عبارت دیگر ایشان گویا با شکنجة آن‌هائی که «خطاکار» تلقی کنند،   مخالفتی ندارند.   می‌دانیم که مهرانگیز‌کار از فدائیان اکبر رفسنجانی بود،  و هم‌صدا با داداش کوچیکة‌ کیهان لندن چماق تکفیر «فیلم 300» به دست گرفت،   و خلاصه با خشونت و توحش هیچ مخالفتی ندارد؛   به شرط اینکه این مسائل شامل حال قوم و قبیلة خودش نشود!  در هر حال،   همانطور که در بی‌بی‌گوزک‌های اقوام سامی، جبرئیل به پرسوناژ محمد فرمان خواندن داد،   سازمان سیا هم به لوتی‌و عنترهای‌اش فرمان نوشتن ‌داده.    مهرانگیز کار هم به بهانة نوشتن در مورد «شکنجة اسمعیل بخشی»،  قلم را به دندان گرفته،   تا ضمن روضه و زوزه و ننه من غریبم،  خشونت را به عنوان «مجازات خطاکار» توجیه کند.   پروفسور صادق زیباکلام ـ از برندگان خوشبخت جایزة آزادی بیان بوق جرمانی ـ  نگران نوع شکنجه شده‌اند:  «چرا بخشی را آنگونه شکنجه کرده‌اند؟»  باید از ایشان بپرسیم،  «چگونه» باید شکنجه کنند تا رضایت سرکار جلب شود؟   در این میانه دولت تف و تکفیر هم قصد دارد از «قربانی شکنجه» شکایت کند؛   داس‌الله نیز طبق معمول به نعلین «آخوند خوب» دخیل بسته و از «جمهوری عرفی» و «ضدسرمایه‌داری» حمایت بی‌دریغ می‌نماید!    
       
خلاصه در کنار جنگ زرگری دو شاخة فدائیان اسلام،‌   دعوای «مسلمین» و کفار کمونیست بر سر «آفتابه» همچنان ادامه دارد!   نظریه‌پردازان و مبارزان جان بر کف «چپ‌راستین» هنوز می‌گویند «ارتجاع سلطنتی»،  ولی هرگز نخواهند گفت چگونه نور «انقلاب ضدامپریالیستی» را در نعلین آخوند پدوفیل و برده‌فروش رؤیت می‌کنند؟  گویا فراموش کرده‌اند که «بنا بر تعریف»،   وظیفة اصلی روحانیت در تاریخ مشروعیت بخشیدن به سلطنت بوده!
  
ریشة مرض فراموشی داس‌الله را می‌باید در دو سوی آتلانتیک جستجو کنیم.  در بریتانیا عضو تشکل تروریست اخوان‌المسلمین در رأس وزارت کشور قرار گرفته.   در آمریکا هم همانطورکه می‌دانیم بساط احترام به توحش و تحجر ادیان رایج است و اخیراً حزب تروریست‌پرور دمکرات یک عضو رسمی تشکل تروریست اخوان‌المسلمین را به مجلس نمایندگان آمریکا پرتاب کرده.  ایشان هم به «قرآن جفرسون» سوگند یاد کرده‌اند!  بی‌دلیل نیست که مایکل پمپئو هم یک لچک بته‌جقه‌ای به سر همسر محترمش انداخته! به محض اینکه نماد بردگی روی سر عیال آنحضرت قرار گرفت،  ایشان حمایت بی‌قید و شرط واشنگتن از استقرار حکومت‌های جهادی در کشورهای مسلمان‌نشین را فراموش فرمود و فریاد برآورد، «آمریکا نیروی پیشبرد خیر و نیکی» است.   و دروغ چرا؟   این همان «خیر و نیکی» است که طی سدة اخیر رایحة‌ تعفن‌اش نصیب ما ایرانیان شده!