قزاق و قواد!
« ـ تروریست نیست!
ممکن است کمونیست باشد.
دکتر به وضوح ترسیده. دانههای درشت عرق را که از روی پیشانی به
ابرواناش میریزد، با یک دستمال کاغذی [...] پاک میکند و به سرکار
استوار مىگوید:
ـ ولى شما
خودتان گفتید که این مردک دیوانه است [...] پس چرا مىگوئید کمونیست است؟
ـ آقای دکتر! کمونیست مگر نمىتواند دیوانه باشد؟ [...] با
او مثل دیگران رفتار کنید. حتى خود او هم
نباید بو ببرد که کمونیست است [...]»
منبع: سعید سامان، «آقای
سخاوتمند»
در تاریخ 7
سپتامبر سالجاری، رئیس فدراسیون روسیه به همراه وزیر دفاع و وزیر امورخارجة
اینکشور برای شرکت در نشست ایران، ترکیه و
روسیه در مورد سوریه وارد تهران شد و پس از پایان این نشست با علی خامنهای نیز
دیدار کرد. طبق معمول بوقهای تبلیغاتی
برای انحراف افکار عمومی با کوفتن بر طبل «ناکامی و موفقیت» این اجلاس یک دوقطبی
کاذب ایجاد کردند و با تکرار پروپاگاند سازمان سیا، از مترسک آمریکا تصویر «طرفدار روسیه» ارائه دادند. در نتیجه برای دریافت ابعاد «مذاکرات 7
سپتامبر»، گذشته از صحنهآرائیها، میباید
به پیامدهای نشست مذکور بنگریم، تا به صراحت دریابیم که حکومت آخوند در واقع
تداوم منطقی کودتای کلنل آیرونساید خودمان است!
از «نظم» بی
مثال فرودگاه جمکران آغاز کنیم که از بازار مکارة صحرانشینان «صدر اسلام» فقط چند رأس شتر و قاطر و مرغ و خروس و کنیز و
غلامبچه کم داشت! همچنین اسکورت ولادیمیر
پوتین توسط لاتولوت و پیراهن مشکیهای موتورسوار، به زبان بیزبانی وجه مشترک محفل شیخ و شاه با
مردهریگ آلمان نازی را نشان میداد! باری در آغاز نشست، زمانیکه حسن روحانی با رنگ
پریده، بالای منبر رفته بود و از حکومت
آخوند پدوفیل و بردهفروش به عنوان «دمکراسی» یاد میکرد، و ضمن
تأکید بر خروج آمریکا از سوریه، در واقع
حضور نظامی رعایای اروپائی واشنگتن را در اینکشور مورد تائید قرار میداد، رجب
اردوغان به ظرف پسته حملهور شده بود، و ولادیمیر پوتین هم با مشاهدة شکوه و عظمت
سران ایران و ترکیه جلوی خندهاش را گرفته بود!
سپس نوبت رسید به رجب اردوغان. سلطان
رجب در لابلای وعظ و خطابه، عین جیمی کارتر،
تک بیت معروف سعدی را ـ تو کز محنت
دیگران بیغمی، نشاید که نامت نهند آدمی ـ از جیباش بیرون کشید. نهایت
امر، ولادیمیر پوتین آب پاکی روی دست نوکران آتلانتیسم
ریخت و به اینان هشدار داد که «خارج کردن تروریستها در پوشش غیرنظامیان قابل قبول
نیست.»
میدانیم که
آمریکا و لوتی و عنترهایاش که ماههاست غیرنظامیان سوری را به بمب و موشک بستهاند،
برای غیرنظامیان ادلب اشک تمساح فراوان میریزند! از
اینرو، همزمان با نشست تهران، مسیحیان
سوریه هدف تهاجم تروریستهای مامانی و دوست داشتنی آمریکا قرار گرفتند و یکروز پس
از این نشست، شاهد اعدام زندانیان سیاسی کُرد و تهاجم موشکی لاتلوتهای
پاسدار به خاک عراق بودیم!
از آنجا که در
تاریخ 8 سپتامبر 1941 میلادی، ارتش «شکست ناپذیر» آلمان نازی محاصرة
استالینگراد را آغاز کرده بود و حکومت ملایان نیز شعار «نه شرقی، نه غربی» را از دستگاه آلمان نازی به عاریت گرفته، به
استنباط ما حکومت مذکور با کشتار کردها در ایران و عراق، در واقع 77مین سالگرد محاصرة استالینگراد را
«جشن» گرفته بود! البته این جنایات با 40مین سالگرد رخدادهای میدان
ژاله و تأمین «سنگر حق» برای فدائیان اسلام نیز تقارن زمانی نشان میدهد!
در 17 شهریور
ماه 1357، آتلانتیستها برای اجرای
سناریوی واژگوننمائی ـ نشاندن متجاوز و جنایتکار در جایگاه مظلوم و
قربانی ـ دست به عملیات قهرمانانهای زدند
و سناریوی کشت و کشتار فرضی میدان ژاله را
با هدف «سربازگیری» از طریق تأمین «سنگر حق» برای فدائیان اسلام به راه انداختند. محور
اصلی سناریوی کذا «غافلگیری جمع» بود، رتق
و فتق بقیة امور نیز همچون دیگر میعادهائی که عوام را بر سر سفرة تبلیغات غرب مینشانند، بر
عهدة لوطی و عنترها و بوقهای آتلانتیسم قرار داشت! چنین
بود که رأس ساعت 7 سپیدهدم 17 شهریورماه
1357، اعلامیة «ممنوعیت هرگونه تجمع» از رادیو تهران
پخش شد، و در شرایطی که چند روز پیش از
این موعد، حضرات جماعت را برای «گردهمائی
میدان ژاله» آماده کرده بودند، «زمینة مناسب»
فراهم آمد!
وارد جزئیات نمیشویم، فقط بگوئیم رخدادهای 17 شهریور، پس از آتش زدن سینما رکس آبادان در میعاد 28
مردادماه، گام دوم محفل «شیخوشاه» برای
واگزاری قدرت به آخوند جماعت بود. گام سوم نیز در پی تخلیة روحالله خمینی و
حواریوناش در فرانسه، در میعاد سرنوشتساز
4 نوامبر برداشته شد! در این معیاد، مشتی
لات و اوباش را برای تخریب اموال عمومی به خیابان هی کردند و پهلوی دوم «صدای
انقلاب» شنید و ... و اینچنین بودکه خمینی را از فرانسه به ایران آوردند تا با
«آمریکا مبارزه کند!» جالب اینکه، مبارزة رسانهای کذا را اینک علی خامنهای در
توهماتاش همچنان ادامه میدهد!
در شرایطی که رئیس هیات
پارلمانی روابط حکومت جمکران با اروپا راهی بروکسل شده و به یورونیوز میگوید،
«ایران هزینة امنیت اروپا را میپردازد»، خامنهای
از رئیس فدراسیون روسیه خواهان «همکاری برای مهار آمریکا» میشود:
«[...] رهبر
انقلاب اسلامی [...] افزودند: یکی از
مواردی که دو طرف میتوانند با یکدیگر همکاری داشته باشند، مهار آمریکا است، زیرا آمریکا یک خطر برای بشریت است [...]»
منبع: کیهان، مورخ 16 شهریورماه سالجاری
در اینکه «حاکمیت
آمریکا» جامعة بشری را صریحاً تهدید میکند،
تردیدی نداریم؛ حکومت ضدبشری
اسلامی هم ساخته و پرداختة حاکمیت آمریکاست! ولی این پرسش مطرح میشود که «همکاری» روسیه با
حکومت دستنشاندة آمریکا برای مهار آمریکا چگونه میتواند امکانپذیر باشد؟! البته گویا شاهالله که همچون شیخالله برای «بازگشت
به گذشته» له له میزند، در این «همکاری
غیرممکن» هیچ تردیدی ندارد. ولی فاصلة باورها و توهمات گله وحش کجا، و عرصة
واقعیت کجا؟! به عنوان مثال آن زمان که جهادی اوباما بالای منبر میرود و در
کشوری که هنوز اصل «یکنفر، یک رأی» در
انتخاباتش به رسمیت شناخته نشده، دم از «دمکراسی» میزند، در مسیر باورهای جمع «حرافی» میکند. ولی در
عمل، خارج از تمامی بحثهای ایدئولوژیک چپ
و راست، دمکراسی سیاسی در ایالات متحد
هرگز وجود نداشته!
دولت آمریکا که
هم خود را یک دمکراسی به شمار میآورد، و
هم ادعای طرفداری از حقوق بشر دارد، هرگز
لائیسیته و برابری حقوق انسانها را به رسمیت نشناخته! همین دولت پرمدعا از امضاء کنوانسیونهای
سازمان ملل در زمینة حقوق بشر، از جمله
کنوانسیونهای رفع تبعیض علیه زنان وکودکان خودداری کرده. با این
وجود، همه میباید این دروغ شاخدار را
بپذیرند که فقط یک دمکراسی در جهان هست، آنهم آمریکاست!
ولی معلوم نیست چرا، در این به
اصطلاح دمکراسی تفویض مقام ریاست جمهوری میباید با سوگند به «کتاب مقدس» انجام
شود؛ مگر مقامات مذهبی رئیسجمهوری را
انتخاب کردهاند؟ یا به چه دلیل، رئیس جمهور «منتخب» در یک دمکراسی که میباید «لائیک»
باشد، حین سخنرانی در مورد رفاه و سعادت شهروندان ایالات متحد پیوسته از «خداوند»
مسئلت دارد؟ احدی هم به خود اجازه نمیدهد
این مسائل را مطرح کند. هیچکس نمیگوید ارجاع
به «کتاب مقدس» و کشاندن پای شیطان و فرشته و... و دیگر پرسوناژهای موهوم بیبیگوزکهای
اقوام سامی به عرصة سیاست، حاکمیت آمریکا
را همچون پیروان ادیان ابراهیمی در تضاد با «لائیسیته و حقوق برابر انسانها» قرار
میدهد؛ ارتباطی با دمکراسی و لائیسیته
ندارد. البته این موضوع را بارها در این
وبلاگ مطرح کردهایم، ولی در این مورد هر چه
بگوئیم، کم گفتهایم، هر چند از اصل مطلب
دور افتادیم!
در تاریخ 7
سپتامبر، همزمان با برگزاری نشست 3 جانبة
تهران، کنسولگری حکومت جمکران در بصره مورد
تهاجم معترضین «محترم» قرار گرفته، در آتش
سوخت. حکومت ملایان نیز علیرغم سابقة طولانی
وحشیگریهایاش در مورد هیاتها و اماکن دیپلماتیک که آخرین نمونهاش آتش زدن کنسولگری
عربستان در مشهد و تهاجم به سفارت عربستان در تهران بود، سریعاً ژست «متمدن» به خود گرفته، با احضار سفیر عراق به وزارت امور خارجه از خود
تصویر «قربانی خشونت» ارائه داد! گویا این ساختمان را آتش زده بودند تا ممجواد
ظریف در برابر جهانیان خودنمائی کرده باشد؛
ابعاد سیاسی، نظامی، و خصوصاً استراتژیک اخراج عملهاکرة حکومت
ملایان از عراق نیز در رسانههای جمکرانی هیچ انعکاسی نداشت. ما هم بجای پرداختن به این نکات میپردازیم به تریاک، یعنی
پایه و اساس مأموریت جمکرانیها!
میدانیم که حکومت
زالممد «پارةجگر» شبکة تجارت تریاک جهانی است.
شبکهای که تحت عنوان «فرنچ کانکشن» از آن یاد میشود. و در شرایط وانفسای فعلی که کودتاهای سیاسی و
اقتصادی دولت «تف و تکفیر» یکی پس از دیگری ناکام میماند، عملة جمکران
تل موهوم «مردم خوزستان» را به خیابان هی کردهاند تا بجای مطالبات واقعی
ـ مشکلات مادی، بیکاری، کمبود آب و برق و ... ـ در دفاع از «نوامیس خراسانیها» دست به تظاهرات
بزنند! تو گوئی بساط «مسجد ـ روسپیخانه» فقط در خراسان
پهن شده! از شما چه پنهان «دشمن» هم بیکار
ننشسته، و در پاسخ به طرفداران نوامیس
خراسانیها، پای به میدان گذاشته و «پوشکهای» دلبند حکومت
قدرقدرت جمکران را مثل امام زماناش «غیب» کرده!
بله، «پوشک» در ایران عین دلار و یورو نایاب شده! و طبق معمول دولت زالممد بساط «کی بود، کی
بود» به راه انداخته، تا مقام معظم فرصتی یافته ضمن معرفی «مسئول
واقعی» کمبود پوشک، در مورد «خطر باور
تبلیغات دشمن و عدم باور تبلیغات دولت» به امت مؤمن و مکتبی هشدار دهند؛ توگوئی« باور و توهم و دروغ» نسبیات هم دارد و
«مردم» باید دروغهای «برحق» را باور کنند!
به گفتة علی
خامنهای یک جنگ همه جانبة اقتصادی بر علیه «نظام اسلامی» به راه افتاده و دستگاههای
جاسوسی آمریکا و اسرائیل همزمان برای بدبین کردن مردم به مسئولان، جنگ رسانهای راه انداختهاند و اگر مردم اقدامات
و تبلیغات مثبت نظام را باور نکنند خیلی «خطرناک» است:
«[...] امروز
نظام اسلامی با یک جنگ همه جانبۀ اقتصادی مواجه است [...] در کنار این جنگ، یک جنگ مهم رسانهای و تبلیغاتی نیز در جریان
است [...] دستگاههای جاسوسی آمریکا و اسرائیل [...] در تلاش برای آلوده کردن فضای تبلیغاتی و فکری جامعه هستند[...]
هدف این جنگ [...] ایجاد اضطراب، یأس، ناامیدی و [...] بدبین کردن مردم نسبت به یکدیگر
و نسبت به دستگاههای مسئول است[...] بسیار خطرناک است که اقدامات و تبلیغات مثبت
قابل باور نباشند اما سخن دروغ دشمن قابل باور شود [...]»
منبع: سایت فارسی رادیوفرانس انترناسیونال، مورخ 15
شهریورماه سالجاری
به عبارت دیگر
ایشان میفرمایند لازم است، «مردم اقدامات
مثبت دولت را باور کنند» ولی نمیفرمایند این
اقدامات به اصطلاح مثبت چیست و در کجا انجام شده که ملموس و قابل رویت نیست! و دروغ چرا؟ طی 40 سالی که حکومت ملایان در راه تأمین منافع
ارباباناش در لندن و واشنگتن به تاراج و تخریب ایران و ایرانی اشتغال داشته، تنها اقدام مثبت این حکومت پیروی از روند حقوقی
و توافق 14 ژوئیه 2015 بوده که آنهم با فشار مسکو به اربابان آخوندیسم در لندن و
واشنگتن تحمیل شده! این است تنها دستاورد حکومت فدائیان اسلام در
ایران! پیشرفتهای فرضی و اقدامات مثبت ادعائی دولت، جز پوچگوئی
و ابلهفریبی هیچ نیست. ولی
خوب در طویلة شیعی روتچیلدها، واقعیت ملموس و مادی هیچ اهمیتی ندارد؛ فقط باید «باور داشته باشید!» چرا که این لجنزار، عرصة وعظ و خطابه و پند و اندرز، مظلومنمائی و نفسکش طلبی است، و پوچبافی و خصوصاً شعار در آن اهمیت فراوان دارد. واقعیت
ملموس، همان اقتصاد است، که به قول روحالله خمینی «مال خر است!» علی
خامنهای هم که دیربازی است از «مال خر» دوری جسته، عین همة اعضای محفل «جنایت و تجاوز به نام
خدا» در زمینه وراجی مهارت بسیار پیدا کرده! از مستمعین «رهبر انقلاب جمکران» هم که بگذریم، هیچکس نمیپرسد
«اقدامات مثبت دولت چه بوده؟» یا اینکه به
چه دلیل مردم میباید تبلیغات دروغ دولت را باور کنند، ولی اگر
تبلیغات دروغ «دشمن» را باور کنند، خطرناک خواهد بود؟ مگر
دروغ «نیک و بد و مثبت و منفی» دارد؟!
از سوی
دیگر، اگر آمریکا و اسرائیل بر علیه حکومت آخوند متحد
شدهاند، چرا فارین پالیسی، بوق اسلامپرست حاکمیت آمریکا در مورد «کمکهای
ارتش اسرائیل به تروریستهای اسلامگرا در سوریه» افشاگری میکند؟ مگر این تروریستها همپالکیهای محمد مُرسی
نیستند؛ همان فردی که علی خامنهای در هر فرصتی ریش و
سبیلاش را در تهران بوسه باران میکرد؟ و
از همه مهمتر، چرا در فهرست «دشمنان
نظام اسلامی» اشارهای به انگلستان نمیشود؟ برای پاسخ به پرسش اخیر کافی است به بیانات مقام
معظم در نوشهر نیم نگاهی بیاندازیم!
دو روز پس از
نشست سه جانبة تهران، علی خامنهای در
نوشهر برای دانشجویان نیروی دریائی بالای منبر میرود، و خواهان «تقویت قدرت نظامی برای ترساندن دشمن» میشود! منطقاً،
با درنظر گرفتن ادعاهای شاهالله
و تبلیغات رسانههای آتلانتیست که علیخامنهای را «دشمن آمریکا و طرفدار روسیه» معرفی کردهاند، و به ویژه پس از امضاء کنوانسیون خزر ـ توافق سران کشورهای حاشیة خزر پیرامون ممنوعیت استفادة
نیروهای نظامی خارجی از این دریا ـ رهبر
حکومت ملایان میباید شمال کشور را خارج از دسترس «دشمن» به شمار آورد، ولی در کمال تعجب میبینیم که به هیچ عنوان چنین
نیست!
واقعیت را نمیتوان
انکار کرد! به گواهی تاریخ معاصر، کشور ایران از آغاز حضور استعماری دولتهای
کودتائی که با پهلوی اول آغاز شد، «منطقة نفوذ انگلستان» به شمار میرود. از منظر دولتهائی که طی اینمدت با تکیه بر
نیروهای نظامی و انتظامی دستآموز غرب بر ایران حاکم شدهاند، ملت
ایران میباید تحت نظارت محفل استعماری «شیخوشاه» تبدیل شود به سپر بلای
آنگلوساکسونها در برابر مسکو. روند اعمال این سیاست هم روشن و ساده است. کافی است علاوه بر نفی واقعیت مادی ـ همجواری با روسیه ـ و جفتکپرانی به روابط حقوقی معاصر که پایه و
اساس دمکراسی است، حکومت ایران حُسن
همجواری را در پرانتز بگذارد؛ تجاوز به
خاک کشورهای دیگر را به عنوان «عملیات پیشگیرانه» توجیه کند، و ... و به ویژه رهبر رژیم حاکم بر ایران، همزمان
با مانور نظامی نیروی دریائی آمریکا در خلیج فارس، برای تکرار پروپاگاند سازمان سیا راهی نوشهر شود
و «دشمن» را در شمال کشور رویت نماید! از شیرین زبانی لوطی و عنترهای آتلانتیسم در
ستایش کودتای آیرونساید و نکوهش شخص «پوتین» که بگذریم، اظهارات علی خامنهای در نوشهر شاهدی است بر این
مدعا! رهبر حکومت ملایان در نوشهر با
تکرار تبلیغات فرسوده و مضحک سازمان سیا در مورد «اسلام، دین ضد استبداد»، بار
دیگر بر شعار دستگاه آلمان نازی ـ نه شرقی،
نه غربی ـ مهر تأئید گذارد:
«ایران با
اتکاء به خداوند، قدرتهای جهانی را [...]
شگفتزده کرده [...] آنها میدانند که پیام جذاب اسلام دفاع از مستضعفین و
محرومین است [...] بنابراین از شکلگیری قدرتی بر مبنای اسلام بیمناکند [...] اگر
ملتی در راه حق و عدالت حرکت کرد، ابرقدرتها را وادار به عقبنشینی میکند[...]»
منبع: ایرنا، مورخ 9 سپتامبر 2018
البته بیانات
گهربار ایشان در شرایطی ایراد میشود که دست حکومت ملایان حداقل در بساط بردهداری
جنسی رو شده و بوقهای جمکران با هیاهو و غوغا میکوشند «اقتصاد آخوندی» را به خدمات
جنسی زنان در خراسان، و مراجعان محترم آن را به زائران عراقی تقلیل دهند! حال
آنکه با نیم نگاهی به رمان «علویه خانم»
به صراحت میتوان دریافت که در ایران توسل به مقدسات و بهرهکشی جنسی از کودکان حکم
«لازم و ملزوم» داشته و در دوران صادق هدایت هم این بساط رایج بوده! و مسلماً این روابط صحرائی بخشی است از همان
«پیام جذاب اسلام و دفاع از مستضعفین» که سخت به مذاق علی روضهخوان شیرین آمده! البته
حاکمیت آمریکا با اسلام و مخلفاتاش هیچ مشکلی نداشته و ندارد و شاهدیم که در
سراسر جهان با این اوباش همکاری هم میکند.
ولی روسیه و به ویژه جناح ولادیمیر
پوتین است که با تروریسم ـ اسلام سیاسی ـ درگیر شده و در برابر «بهار عرب» ایستاده. و علی
روضهخوان با «سخنرانی» در نوشهر در واقع برای حفظ منافع واشنگتن به مسکو پارس میکند. ولی مشکل میتوان نقش سازندهای برای ملایان در
روابط آیندة منطقه پیشبینی کرد؛ آیندة
جمکرانیها در گردباد حوادث آسیای جنوب غربی وضعیت «شیر مشروطه» را تداعی میکند.
همان شیری که یال و دم و اشکمش را از دست داد و در هیبت «قزاق» به خدمت آیرونساید
در آمد! ولی اگر انگلستان توانست روز 25 شهریور 1320، قزاق
را فرار دهد، برای «قواد» چنین تسهیلاتی وجود ندارد!
<< بازگشت