دوشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۹۷

خورشید و خفاش!




دو هفته پس از طلوع خورشید از غرب،  برکسیت در معرض فروپاشی قرار گرفت و وزیر امور خارجة بریتانیا استعفا داد!  تقارن مراسم اداء سوگند رجب اردوغان با میعاد سقوط موسولینی و عقب‌نشینی آلمان نازی در «نبرد کورسک» ـ  9 ژوئیه 1943 ـ  به دلیل طلوع خورشید لائیسیته در ترکیه است!
   
در تاریخ 24 ژوئن 2018،‌   خورشید از غرب طلوع کرد و خفاشان به هراس افتادند!  در این میعاد،   انتخابات پیش از موعد ترکیه برگزار شد و برخلاف انتظار بعضی‌ها،   برای نخستین بار،  حزب دمکراتیک خلق به رهبری «دمیرتاش» موفق شد با کسب بیش از 11 درصد آراء به پارلمان ترکیه راه یابد و یک لیوان آب زرشک خنک به واتیکان،‌  اخوان‌المسلمین و سازمان امنیت ترکیه و ارتش اسلام‌نواز ناتو،   یعنی شکست خوردگان اصلی این انتخابات تقدیم کند!  صرفنظر از جفتک‌پرانی حکومت جمکران،   نخستین واکنش به نتیجة این انتخابات آغاز سفر اروپائی جان بولتون،   مشاور امنیتی ترامپ از لندن و رم به مقصد مسکو،  و حمایت تلویحی دولت اسرائیل از نسل‌کشی ارامنه بود!

از ارتباط کودتای آتاترک با کودتای میرپنج  اگر بگذریم،   کودتای 22 بهمن 1357 که با آشوب‌های ترکیه تقارن زمانی نشان می‌دهد،‌  نهایت امر به کودتای نظامیان در اینکشور انجامید.   خلاصه،   طی سدة اخیر دو یابوی گاری شکستة آنگلوساکسون‌ها  ـ تروریسم ترک و عجم ـ  همواره در مسیر تأمین منافع استعمار غرب گام برداشته‌اند و هر گاه در این مسیر مقدس «یابوی ترک»  ـ اخوان المسلمین ـ  به ضعف و افلاس دچار شده و کمبودی پیش آمده،  وظیفة «توحیدی» یابوی عجم ـ  فدائیان اسلام ـ  جبران کمبودها بوده و هست!  و برای دریافت این واقعیت نیازی نیست به دهه‌‌های گذشته بازگردیم؛  کافی است نیم نگاهی به ابراز عشق آخوند کروبی به «یورگ هایدر»،   رهبر نئونازی‌های اطریش ـ  رادیوفردا، ‌ مورخ 14 تیرماه سالجاری ـ  و ابراز نفرت مخالف‌نمایان حکومت جمکران از سوریه و روسیه و تحولات پسابرجام ـ 14 ژوئیه 2015 ـ  در دو کشور ایران و ترکیه  بیاندازیم.

حدود هفت‌ماه پس از توافق هسته‌ای،  حسن روحانی به بهانة‌ مسائل امنیتی و «تجمع» مجاهدین خلق  سفر خود را به کشور اطریش لغو کرد  ـ‌  منبع رادیوفردا،  ‌مورخ 28 خردادماه سالجاری. و عجیب اینجاست که در هفتة نخست بهمن ماه 1394،‌   برای سفر حسن روحانی به دو کشور عضو ناتو،   ایتالیا و فرانسه ـ  این کشورها مرکز تحرکات باند رجوی به شمار می‌روند ـ  حکومت شیعی دست‌نشاندة‌ آتلانتیسم،‌  نه نگرانی امنیتی داشت،‌  نه مشکل تجمع مجاهدین خلق!   بله،   این «مشکل» زمانی برای روحانی به وجود آمده بود که وی به یک کشور بی‌طرف ـ  اطریش در سازمان آدمخوار ناتو عضویت ندارد ـ سفر می‌کرد.  اینجا بود که مشکلاتی «نیست درجهان» پیدا ‌شد،  و ایراداتی  بنی‌اسرائیلی از لیفة تنبان آخوند سر برآورد!   و این بساط آنقدرها هم عجیب نیست؛  حکومت فدائیان اسلام در انتظار پیروزی کودتای ارتش ناتو در ترکیه ثانیه شماری می‌کرد.   چرا که در صورت پیروزی این کودتا،‌  به گواهی تاریخ معاصر،  موفقیت عملیات «خودبراندازی» در ایران اجتناب‌ناپذیر می‌شد!  ولی از بخت بد جمکرانیان،   یک‌سال پس از توافق هسته‌ای،   برای نخستین بار کودتای نظامیان ارتش ناتو در ترکیه با شکست روبرو شد!

اما اربابان جمهوری یواشکی اسلامی ترکیه بیکار ننشستند،  و دقیقاً جهت جبران همین شکست جانگداز بود که قرار شد اهداف کودتا را اینبار از طریق «انتخابات پیش از موعد» محقق کنند!   روشن‌تر بگوئیم قرار شد اخوان‌المسلمین از طریق انتخابات،  رجب اردوغان را کنار بگذارد،   و همچون جبهة «ملی» خودمان که آخوند را در آغوش گرفته و برای دمکراسی اشک تمساح می‌ریزد،  یک فاشیست فکل‌کراواتی را با یک عدد کشتزار مرغوب هولیوودی ـ  سیلیکونی،  دماغ بریده،  دریده،  بد ادا و مکش‌مرگ‌ما ـ  بجایش بنشاند!   این سناریو به مذاق هر دو یابوی گاری شکستة آنگلوساکسون‌ها ـ  ملاهای ترک و شیعه ـ  شیرین آمد،  و معلق زدن برای ارباب را عنتر شیعی در ایران آغاز کرد.                       

همچنانکه دیدیم،   کنیزمطبخی آمریکا 10 روز تمام با شعار ابلهانة «رضا شاه،  روحت شاد» کشور را در آشوب فرو برد،  ولی هم کودتایش ناکام ماند،   هم دکان «اصولگرا و اصلاح‌طلب‌اش» تعطیل شد،   و هم علاوه بر سفیر انگلستان در ایران،   و وزیر امورخارجة آمریکا،   محفل جنایت‌کار «احترام به ادیان» مجبور شد چندین سر بریده دیگر در سینی بگذارد! باری انتخابات زود هنگام ترکیه را برگزار کردند؛   نه تنها رجب اردوغان کودتازده با افلاس و فلاکت «پیروز» شد،   که برای نخستین بار حزب لائیک کردها نیز به پارلمان ترکیه راه یافت!  خلاصه بگوئیم،  اینبار برخلاف سدة اخیر،  «خورشید از غرب ایران» طلوع کرد!  

این طلوع غیرمنتظره و سفر جان بولتون به مسکو‌ محافل جنگ‌فروش را چنان به هراس افکند که تنها نامزد غیرمسلمان انتخابات افغانستان را سریعاً ترور کردند،   و پارلمان اسرائیل هم با خودداری از رأی‌گیری در مورد به رسمیت شناختن  «نسل‌کشی ارامنه» ـ منبع فیگارو، مورخ 26 ژوئن 2018 ـ  از اخوان‌المسلمین ترکیه دلجوئی نمود.   اینچنین بود که در آستانة ادای سوگند رجب اردوغان،  بساط «بگیر و ببند» در ترکیه رونق دوباره یافت و در طویلة شیعی روتچیلدها نیز دامنة ابهام گسترش پیدا کرد و سیل تهدید و تطهیر و ارائة «راه حل» به راه افتاد.  

در این گیرودار معلوم شد،  گلة مجاهدین انقلاب اسلامی ـ این تشکل تروریست وابسته به فالانژهای لبنان است ـ  طرفدار دمکراسی به شمار می‌رود‌ و علی خامنه‌ای یک تنه در برابر «حاکمیت ملت» ایستاده ـ  گویانیوز،  ‌مورخ 9 ژوئیه سالجاری!   از سوی دیگر «خبر» رسید که میرحسین موسوی «حلال مشکلات کشور» است! این «خبر موثق» را شکوری‌راد از بی‌بی‌گوزک‌های اقوام سامی دریافت کرد و ‌به اطلاع جهانیان رساند:

«[...]‌ دکتر شکوری راد [گفت] ‌باید یوسفمان (موسوی) را از حصر بیرون آوریم و از او بخواهیم به ما کمک کند تا ملت یکپارچه شود [...] در آن زمان استقلال و آزادی جایگاه خود را خواهند داشت و جمهوری اسلامی به عزت خواهد رسید.»       
منبع: پیک نت، ‌مورخ 13 تیرماه 1397
   
بله،  شکوری‌راد که در یک حکومت ضداجتماعی و فاقد حزب،  در جایگاه «دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران» لنگر انداخته،   ضمن بازنشخوار بی‌بی‌گوزک «تعبیر خواب فرعون توسط یوسف در مورد  هفت سال قحطی و غیره»،   شرایط امروز کشور را با مصر بی‌بی‌گوزکی به قیاس کشیده،     پیشنهاد می‌کند که حل بحران کشور را بر عهدة‌ «یوسف» بگذارند!   یوسف ایشان نیز کسی نیست جز همان  میرحسین موسوی ـ  منبع سایت پیک نت،‌  مورخ 13 تیرماه سالجاری.

البته نمی‌خواهم پک‌وپوز میرحسین موسوی را به سخره بگیرم،  چرا که این مسائل مثل خانواده و زمان و مکان تولد و ... انتخابی نیست.   ولی در بی‌بی‌گوزک‌های سامی،  پرسوناژ یوسف قربانی حسد برادران است؛‌   وی علاوه بر هوش و خرد، ‌ به زیبائی مسحورکننده نیز شهره است و ... و در هر حال چنین پرسوناژی موجودیت‌ تاریخی ندارد!  در صورتیکه میرحسین موسوی به هیچ عنوان «پرسوناژی» موهوم و تخیلی نیست.   ایشان جنایتکاری هستند که آتلانتیست‌ها برایشان «سنگر حق» ساخته‌اند.   موسوی پس از کودتا و برکناری بنی‌صدر و تصفیة بهشتی و رجائی و باهنر،  نخست وزیر همین علی خامنه‌ای شد،   و علاوه بر تاراج ثروت‌های ملی،  در کارنامه‌اش کشتار هزاران زندانی سیاسی را به ثبت رسانده.   اینکه «دکتر  شکوری‌راد» چنین جانور وحشی‌ای را که به دلیل کشتار جمعی زندانیان تحت تعقیب پلیس بین‌المللی قرار گرفته،  در بسته‌بندی بی‌بی‌گوزکی خود «یوسف» به شمار آورد و به فروش بگذارد عبور از مرز وقاحت و حماقت است!

تعجبی هم ندارد؛  ‌ وقاحت و دریدگی را فدائیان اسلام از اربابان آتلانتیست‌شان آموخته‌اند؛‌  معلم خوب داشته‌اند! همان‌ معلمی که این روزها از گروه رجوی و رهبرش،  تصویر «مدافع دمکراسی» ارائه می‌دهد و برای درک میزان «دمکراسی» کشتزار اسبق مهدی ابریشمچی بد نیست نیم‌نگاهی بیاندازیم به تصویری که در تاریخ 13 ژوئن سالجاری گرفته شده و مریم رجوی را در برابر یک شیخ عرب نشان می‌دهد.   

در تصویر مذکور شیخ‌ عرب دست راستش را به طرف مریم رجوی دراز کرده تا با او دست دهد،   ‌ولی رهبر مجاهدین خلق دو دستش را به سینه زده و خودش را برای طرف مقابل لوس کرده!   بله،  شیخ عرب هنجار و نزاکت اجتماعی را رعایت کرد چون پنداشته بود با انسان طرف است،    غافل از آنکه مریم رجوی،‌   آخوندی است جمکرانی.   عنتری است دیندار و متعهد و ضداجتماعی که با کت و دامن ابریشم و کفش پاشنه بلند و خصوصاً نماد بردگی در انظار عمومی ظاهر می‌شود،   و از نظر درک و فهم و شعور و ضدیت با اجتماع با پرسوناژ  «حاجی‌‌آقا» در رمان صادق هدایت هیچ تفاوتی ندارد.   با این‌حال بوق‌های لجنزار روتچیلد  تلاش دارند از این نماد سرکوب و انسان‌ستیزی،  تصویر طرفدار دمکراسی ارائه دهند!

البته فراموش نکنیم،    این نخستین بار نیست که بوق‌های استعمار ایرانیان را ابله انگاشته و تروریست را در بسته‌بندی «طرفدار دمکراسی» عرضه می‌کنند.   روح الله خمینی هم که سابقة‌ زن‌ستیزی و حمایت‌اش از کودتاهای سوم اسفند و 28 مرداد را فراموش نکرده‌ایم،  ‌ بر همین امواج حماقت و ابتذال سوار شد.  وی ابتدا تبدیل شد به «قربانی ظلم و ستم شاه»،   بعد هم در فرانسه برایش معرکه گرفتند تا از او رهبر آزادیخواهان ایران بسازند.    نیازی نیست که بگوئیم،  رژیم قدرقدرت اعلیحضرت آریامهر هم جرأت نمی‌کرد به دولت فرانسه به دلیل دخالت در امور داخلی ایران اعتراض کند!  ولی خوشبختانه،  در پی خردجال اخیر که «فرنچ کانکشن» برای تروریست‌های تازه نفس مجاهد و جمکرانی به راه انداخت،  دولت مفلوک طویلة مشروعه نتوانست در برابر سفارت فرانسه خردجال راه انداخته،  دکان «استقلال و عزت» ملای شیعه را بار دیگر به «نمایش» بگذارد.  و کسادی دکان «استقلال و عزت» کارش بجائی رسید که شاهد لالمانی علی روضه خوان،   رهبر مسلمانان جهان بودیم.  از قضای روزگار  رئیس قوة ‌مجریه جمکران نیز در برابرآشوب‌های بازار تهران خفقان گرفت و نهایت امر بوق‌های جمکرانی ادعا کردند هیئت مؤتلفه قصد کودتا داشته.   ولی عمل‌زدگی و دستپاچگی این حضرات در برابر آنچه «اعتراضات مردم» خوانده می‌شود به هیچ عنوان «تازگی» ندارد.  اینبار نیز همچون دفعات پیشین،   ملت ایران به گرانی،   بیکاری و مشکلات اجتماعی اعتراض داشت،  هر چند به ادعای بوق‌های لندن و واشنگتن،  برای گیس‌کشی با علی روضه‌خوان به خیابان‌ها آمده بود! 

بله،  «مردم» به ادعای این بوق‌ها دقیقاً همان شعارهائی را سر ‌دادند که 40 سال پیش هم از قضای روزگار کارساز فاشیسم و استقرار حکومت آخوند شده بود!   منتهی بوق‌ها اینبار تأکید می‌کردند که مردم کذا،  بجای عرعر بر علیه «شاه»،  بر علیه «خامنه‌ای» شعار می‌دهند:

«شعار مرگ بر خامنه‌ای در تظاهرات مردم»
منبع:   رادیوفردا، مورخ 30 ژوئن 2018 

و باز هم رسیدیم به شیوة شناخته شدة نفرت فروشی،  تمرکز بر یک نقطه،  و... و البته اینهمه با هدف «نفی مطالبات منطقی ایرانیان!»  باز هم پای به همان بیراهه‌ای گذارده‌ایم که به  گسترش ابهام و خشونت منجر خواهد شد!  در این گیرودار بود که حضرت بنیامین نتانیاهو علیه السلام با یک توپ فوتبال پای به صحنه گذارده،   از همان «مردم» دعوت کردند،  تا همچون «بیرانوند» که ضربة پنالتی رونالدو را گرفت،   ضربة کاشتة مقام معظم،   علی‌روضه‌خوان را گرفته،  در برابر حکومت بایستند!   البته دچار توهم نشویم،   نخست‌وزیر اسرائیل نگران اوضاع اسف‌بار ایرانیان نیست؛   نگران طلوع لائیسیته در ترکیه ـ  افول اخوان‌المسلمین ـ  و تزلزل محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» در ایران‌ است!