مومیائی و منافع ملی!
دونالد ترامپ که به عنوان رئیسجمهور
فراجناحی به کاخ سفید پرتاب شده، این
کاخ را به پیروان ادیان توحش ابراهیمی اختصاص داده؛ از رئیس جمهور چین و نخستوزیر ژاپن که دین و
نژادشان «غیر ابراهیمی» است، در ویلای شخصیاش پذیرائی میکند! باید اذعان داشت که حداقل در زمینة نژادپرستی و
یکتاپرستی و حمایت از بردهفروشی و پدوفیلی،
دونالد ترامپ «عظمت گذشته» را
واقعاً به آمریکا بازگردانده!
اگر در ارمنستان 10 روز اعتراضات مردم
به استعفای نخستوزیر و پیشنهاد برگزاری انتخابات زودرس منجر شد، در ایران،
10 روز اعتراض پیاپی با شعار
«رضاشاه روحت شاد»، پس از گذشت حدود 4
ماه به نفی کشتار جمعی زرتشتیان و ظهور «رضاشاه» انجامیده! جریان از اینقرار است که «ظهور» رضاشاه کبیر در حفاریهای
بخش غربی حرم عبدالعظیم، خبر کشف یک
گورجمعی در استان یزد را تماماً در حاشیه قرار داد! دلیل
هم روشن است؛ کشتار زرتشتیها که مسلماً توسط مسلمانان «متمدن» صورت گرفته، میتوانست چهرة نورانی «دینمبین» را مخدوش کند:
«[...]یک گور دسته جمعی
قدیمی در بافق یزد کشف شد [...] مدیر کل میراث فرهنگی [...] استان یزد [...] به
خبرنگار ایرنا گفت: در حال بررسی و پیگیری موضوع هستیم [...] امروز و روز گذشته
برخی از شبکههای اجتماعی [...] آثار باقیمانده را به یکی از اقلیتهای دینی نسبت
دادهاند [...]»
منبع: ایرنا، مورخ 23 آوریل 2018، کدخبر: 82894951
خبر فوق مسلماً به مذاق جماعت
آخوندپرستان خوش نیامده، در نتیجه آن را
نادیده گرفته، به طبل زدن برای مومیائی
کذا پرداختهاند! بله، پوپولیسم یعنی یک بام و دوهوا؛ پوپولیسم یعنی نفی رخدادها و پرسوناژهای تاریخی
«نامطلوب»، و پوپولیسم یعنی حاکمیت دوقطبیهای کاذب!
در پی انتشار خبر «کشف مومیائی»، محفل
«شیخ وشاه» با توسل به شیوة سنتی فاشیسم، پرسوناژ تاریخی رضاشاه را از جایگاه واقعی
اجتماعیاش اخراج کرد، حامیان غربی او
یعنی بریتانیا و آلمان نازی را در پرانتز گذارد، و از شخص وی،
عملکردها و نهایت امر دوران حکومتاش ابزاری جهت پروپاگاند و گسترش ابتذال
و حماقت ساخت! یک گلة وحش زبان به هتاکی به پهلوی اول گشود، و نیازی نیست بگوئیم که در چنین شرایطی گلة
دیگر به تقدیس ایشان مشغول خواهد شد، و پیامد
این بساط نشستن علیاحضرت ملکة پهلوی، درجایگاه مدافع «احکام توحش اسلام» بود. ایشان
که 40 سال آزگار در مورد ادعای «انتقال پیکر پهلوی اول به مصر» سکوت فرموده بودند، ناگهان
به یاد آوردند که اصولاً «نبش قبر در اسلام حرام» است:
«[شایعة انتقال] پیکر
رضاشاه بزرگ به مصر [...] حقیقت ندارد. نبش قبر در اسلام حرام است.»
منبع: کیهان لندن،
مورخ 24 آوریل 2018
بله، حکومت فدائیان اسلام در دستانداز
افتاده و برای بازیافت «عظمت گذشته» به کمک علیاحضرت نیاز مبرم دارد! خوشبختانه
محفل شیخوشاه موفق شد در دو حرکت سرنوشتساز این «عظمت» را بازیابد! حرکت اول با شعارهای پوچ طی تظاهرات دیماه
گذشته ـ وبلاگ دیگ و دیکتاتور ـ آغاز شد و
از طریق هیاهو پیرامون آن، مطالبات مادی و ملموس اصناف و مالباختگان در
حاشیه قرار گرفت. حرکت دوم نیز پس از انتشار کلیپ درگیری «مأموران
گشت ارشاد با یک زن جوان» آغاز شد. انتشار
این کلیپ برای پامنبریهای فاشیسم «شیعی» در داخل و خارج مرزها فرصتی طلائی فراهم
آورد. اینان ژست «مخالف خشونت» گرفتند، بدون آنکه فلسفة وجودی «گشت ارشاد» و پایه و
اساس خشونت را به زیر سئوال ببرند!
پایه و اساس خشونت چیست؟ خروج از جایگاه واقعی اجتماعی، نشستن در جایگاه قضاوت «ارزشی» و تعیین تکلیف
برای دیگران. بیدلیل نیست که به راه انداختن «گشت ارشاد و پلیس
اخلاق» در طویلههای روتچیلد ـ عربستان،
جمکران، کویت و ... ـ به عنوان بخشی از
سیاست استعمار در رگوپی دولتهای دستنشانده
تزریق شده. نتیجة گسترش این نگرش بیابانی،
گلهپرستانه و فاشیستنواز روشن است! این «نگرش» بدوی با بهرهگیری از باورها و حماقت
و تعصب جمع کارش را در حیطة ارزشهای دوران شاهوزوزک ـ ناموسدوستی و پدرپرستی، و ... ـ
آغاز میکند، و با تبدیل همین خزعبلات به ارزشهای اجتماعی
معاصر، نهایت امر دست به توجیه چماقداری
و حاکمیت «شاهوزوزکی» نیز میزند! نیازی
نیست که بگوئیم در این نگرش انسانها «صغیر» شمرده میشوند و میباید «تحت قیمومت»
باشند.
پایه و اساس این نگرش بر یک مجموعه از ادعاهای پوچ و
توهمات استوار شده. کل این مجموعه بر ستون
بیپایه و اساس و لرزان «توحید» تکیه کرده. گویا «جهان را خداوند ادیان ابراهیمی آفریده، و همه فرزندان آدم و حوا هستند!» بله،
باور داشتن به همین توهمات و پوچیات است که به آسانی انسانها را از انسانیت
و نوعدوستی تهی کرده، خشونت و یکجانبهگرائی
را در جامعه بجای «روابط حقوقی» و انسانی مینشاند. و دقیقاً به همین دلیل است که بیانیههای وزارت امورخارجة ایالات متحد، هرگز موجودیت انگلی به نام «آخوند» را به زیر سئوال
نمیبرد. آخوندجماعت،
عمامهای و کلاهی، چادرسیائی یا بیکینیپوش، در هر حال خشونتپرست و یکجانبهگراست و در مسیر
مطلوب آتلانتیسم ـ گسترش حماقت و ابتذال
ـ گام بر میدارد. به
عنوان نمونه، کافی است به برگزاری نشست «گذار به دمکراسی» که
اخیراً در پایتخت بریتانیا بر پا شده بود نیمنگاهی بیاندازیم!
برگزاری این نشست در لندن، آنهم بلافاصله پس از تهاجم نظامی بریتانیا به
کشور سوریه جهت حمایت از تروریسم، به
صراحت نشاندهندة درجة فهم و شعور، درایت و به ویژه انسانیت برگزارکنندگانش بود! البته
حضرات در این عرصة توحش و درندگی تنها نماندهاند! از همراهی و همصدائی «اصلاح
طلبان و اصولگرایان» در داخل و خارج مرزها نیز برخوردارند.
طی ماهها که دونالد ترامپ نفسکش میطلبید و با نقض
آشکار حقوق بینالملل ملت سوریه را به حملات نظامی تهدید میکرد، جماعت
اصولگرا، اصلاحطلب و پامنبریهای سلطنتطلبشان
خفقان گرفته، در انتظار عملیات قهرمانانة پدرمعنویشان دقیقهشماری
میکردند! جالبتر اینکه،
هیچیک از این جانوران وحشی به خود اجازه نداد تهاجم موشکی به کشور سوریه را
به عنوان نقض آشکار حقوق بینالمللی محکوم کند! و از این جماعت درندهتر و وحشیتر، گروههائیاند که خود را «اوپوزیسیون برانداز»
مینامند.
این گروه که با شوق و ذوق از تهاجم موشکی به سوریه یاد
میکرد، با تأکید بر این ادعای ابلهانه که، «اگر
دولت سوریه ساقط شود، حکومت ملایان نیز
سقوط میکند»، دست به توجیه توحش و حماقت
خود زده بود! نیازی نیست که بگوئیم
شاهزاده رضاپهلوی نیز که پیوسته از دمکراسی و این مسائل دلپسند «دم» میزنند، به
مصداق «سکوت علامت رضاست»، در برابر وحشیگری «سنتی» لندن و واشنگتن سکوت
اختیار کرده، نشان دادند که تا چه حد به
«دمکراسی» و انسانیت «تعهد عملی» دارند! خلاصه
دمکراسی مطلوب اعلیحضرت گویا با یکجانبهگرائی ـ
تروریسم و نقض مقررات بینالمللی ـ هیچ تضادی ندارد و در همین بزنگاه است که صفوف
شیخالله و شاهالله به یکدیگر میپیوندد!
شاهالله در پی تهاجم نظامی آتلانتیستها به سوریه، در
لندن نشست گذار به دمکراسی برگزار میکند،
شیخالله هم از وحشیگری ارباباناش
ابزار روسستیزی میسازد:
«[...] خوب شد مراکزی را در سوریه زدند [...] به این
دلیل که ثابت شد ایران نیز مانند سوریه پدافند هوائی ندارد و روسها هنوز دارند سر
ایران و دیگر متحدان خود کلاه بتونی میگذارند [...]»
منبع: گویانیوز، به نقل از سایت زیتون، مورخ 16 آوریل 2018
عجیب است! در شرایطی که اقتصاد ایران کاملاً در چنبرة آمریکا
و شرکاء افتاده، این «روسها» هستند که
دارند سر ایران کلاه میگذارند! فراموش
نکنیم این قماش تبلیغات که با دستهای پرمهر سازمان سیا بر محور ایجاد نفرت از روسها
تنظیم میشود، فقط یک هدف مشخص دنبال میکند:
بازگشت به دوران «نورانی» هیتلر، و تبدیل ملت ایران به سپر بلای لندن و واشنگتن
در برابر مسکو. و بازیافت «عظمت گذشتة»
آمریکا و انگلستان در گرو همین «بازگشت» است!
به همین دلیل دو روز پس از موشکباران
سوریه، همزمان با انتشار «خبر کلاهبرداری روسها» در بوقهای
داخلی، جرمانی هم به صورت نمادین و نیابتی
ـ در قالب تهاجم یک مهاجر عرب به یک یهودی
ـ به «عظمت گذشته» خود بازگشت!
به دنبال این
رخداد «پسندیده» نئونازیها هم در جرمانی تولد هیتلر را جشن گرفته، و همزمان 53 کشور «مشترکالمنافع» با اطاعت از
فرمان الیزابت دوم، به ریاست پرنس چارلز بر
این مجمع گردن نهادند! به این ترتیب
آنگلوساکسونهای این سوی اقیانوس میتوانند دست در دست 53 مستعمرة سابقشان میعاد
20 آوریل ـ سالروز تولد هیتلر سلامالله
ـ را تحت عنوان سالگرد «انتخاب» پرنس
چارلز «جشن» گرفته، و همچنان به فاشیسم و نفی روابط حقوقی متعهد
بمانند!
همزمان با کشف «کلاهبرداری روسها» توسط یکی از شاخکهای
بیبیسی، «بوی خوش» هیتلر به مشام پاسدار
شریعتمداری رسید، و ایشان در کیهان جمکران بر علیه «توافق هستهای»
قیام کرده، عربده زدند، «با
آمریکا یا بدون آمریکا، ما توافق هستهای
را نمیخواهیم!» البته پاسدار شریعتمداری
از این غلطها نمیکند، به تکرار مطالبات
ارباباناش نشسته به قولی «مأمور است و معذور!»
همانطور که دونالد ترامپ هم «مأموریت»
دارد سوریه را موشکباران کند تا منافع کارفرمایاناش افزایش یابد. و این نوع واقعیات تلخ را هرگز از زبان مفسران
صاحبنظر و باهوش و زرنگ رسانههای غرب نخواهیم شنید!
در عمل، هیاهوی
رسانهای پیرامون «توسل دولت سوریه به سلاح شیمیائی» فقط برای پنهان داشتن همین
مسائل «ناخوشایند» به راه میافتد! به
عنوان نمونه، نخستوزیر بریتانیا هرگز نمیگوید هدف از تهاجم موشکی به سوریه، تأمین منافع تفنگفروشها بوده. مادر
ترزا پس از انجام «مأموریت» خود راهی مجلس عوام شده، تأکید کردند که با هدف «دفاع از منافع ملی
بریتانیا» دست به چنین عملیاتی زدهاند:
«[...] من از آمریکا دنباله روی نکردم، از
منافع ملی بریتانیا حمایت کردم!»
منبع: فیگارو، مورخ 16 آوریل 2018
و نیازی نیست «منافع ملی بریتانیا» را برشماریم. بیش از یک سده است که فاشیسم «شیخوشاه» با
حمایت لندن بر ما ملت تحمیل شده و ما را با منافع بریتانیا بخوبی آشنا کرده. ولی اگر مادر ترزا نمیگوید که منافع ملی
بریتانیا، یعنی منافع اولیگارشی جنایتکار
و نژادپرستی که مانند آخوندجماعت از «بحران و جنگ و تخریب» تغذیه میکند، مفهوم واقعی این منافع را نمیتواند پنهان دارد. ایشان با لفاظی فقط میکوشند تا خشونت و جنایت
محافل برتریطلب را بیارایند و آن را در بستهبندی «منافع ملی» به گوسفندالله داخلی
و خارجی حقنه کنند. ولی دوران فروش
تجاوز و تاراج در جعبة عوامفریب «منافع ملی» دیگر به سر رسیده؛ محتوای این جعبههای دلفریب همچون دم خروس از
زیر عبای ملایان بیرون زده و امروز هر رهگذری میتواند آن را ببیند.
<< بازگشت