موسولینی در مشهد!
پس از شکست
کودتای 7 دیماه و سفر وزیر امورخارجة فرانسه به تهران، موافقت رئیس جمهور آمریکا برای گفتگو با رهبر
کرة شمالی، در واقع سومین ضربهای بود که
بر فرق کاسبان بحران ـ آتلانتیستها و
مترسک جمکرانیشان ـ فرود آمد! اینچنین بود که در تاریخ 10 مارس سالجاری، رئیس
دولت تف و تکفیر از خواب بیدار شد و به یاد آوردکه در تاریخ 6 مارس یک فروند
هواپیمای نظامی روسیه در نزدیکی پایگاه «حمیم» در سوریه سقوط کرده و در عالم
همسایگی، ادب و نزاکت حکم میکند که تسلیتی هم گفته شود! مشتاقان
نزاکت دیرهنگام و اجباری رئیس دولت تف و تکفیر میتوانند به سایت ایسنا، مورخ 10
مارس 2018 مراجعه کنند!
سفر وزیر امورخارجة
فرانسه به تهران که با سفر نیکولاس هاپتون،
به «بریتانیای صغیر» ـ آستان قدس
رضوی ـ و برگزاری انتخابات پارلمانی در
ایتالیا تقارن زمانی یافت، دامنة زنستیزی
و پسروی محفل «شیخوشاه» را آنچنان گسترش داد که محفل کذا با دخیل بستن همزمان به
خشتک فاطمه و سوفیالورن، به دوران «نورانی» موسولینی بازگشت! و اینچنین بود که شیخ صادق صبا و حاجیه فرزانه
میلانی، یک آخوند مؤنث بهائی و یک آخوندپرست «شعارسرا» را
با فروغ فرخزاد به قیاس کشیدند، و ... و پهلوی
اول و دوم هم سروکلهشان در میعاد 8 مارس، روز جهانی زن آفتابی شد! جالبتر
از همه اینکه، حکومت ملایان، متخصص شبیخون به سفارتخانههای خارجی در ایران،
«مخالف تهاجم به سفارتخانه» از آب در
آمد!
به گزارش رسانهها
در تاریخ 9 مارس 2018، سفارت جمکران در
لندن مورد تهاجم طرفداران «آخوند شیرازی» قرار گرفت و حکومت ملایان که با نقض
آشکار کنوانسیون وین، تهاجم لات و اوباش به سفارتخانهها و دیپلماتها را به
«سیاست رسمی» کشور تبدیل کرده، این تهاجم را به شدت محکوم نمود! بله، مثل معروف «یک بام و دو هوا» را برای همین
مناسبتها ساختهاند!
در ذهن علیل
آخوند جماعت، تهاجم به سفارت آمریکا و
انگلستان، آتش زدن کنسولگری عربستان، و حمله به سفارت فرانسه و پرتاب سنگ و تخممرغ و
گوجهفرنگی به مقر هیاتهای دیپلماتیک در ایران،
«برحق و عین عدالت» است، ولی تهاجم
اوباش به سفارت جمکران مصداق «توهین و بیاحترامی» میشود. خلاصه خیلی «ناحق» است! همچنین زمانیکه
پهلوی اول، زن ایرانی را به ابزار سیاستگزاری تبدیل میکند
و با توسل به زور برای او «پوشش» تعیین میکند،
فرح پهلوی ضمن تقدیر از «عملیات
انسانستیز» رضاشاه، او را به 8 مارس، روز جهانی زن پیوند زده، از سرکوب زن ایرانی توسط آخوندها به شدت انتقاد
میفرماید:
«[...] هشتاد
سال پیش رضاشاه حجاب اجباری را از سر زنان برداشت و برایشان امکانات آموزشی فراهم
ساخت [...] پنجاه و پنج سال بعد [...] محمدرضا شاه، به زنان حق رای دادن و انتخاب
شدن داد [...] با کمال تاسف حدود39 سال است که زنان ایرانی مورد توهین، بیاحترامی و بیعدالتی قرار گرفته و شهروند
درجه دوم به شمار آمدهاند [...]»
منبع: صدای
آمریکا، مورخ 8 مارس 2018
به این قماش «بیانات» میگویند توجیه خشونت، نادیده گرفتن واقعیات تاریخی کشور و ابلهانگاشتن
مخاطب، آنهم به چند دلیل! نخست اینکه،
پهلوی اول خود چهار همسر «شرعی و
قانونی» داشت و بنیانگزار حوزة علمیه قم بود.
به این معنا که با احکام تحجر شریعت: تعدد زوجات، قیمومت مرد بر زن، پدوفیلی، سنگسار،
قصاص و تفکیک جنسیتی نمیتوانست مخالفتی داشته باشد. حال این
سئوال مطرح میشود که چگونه میتوان ضمن انتقاد از سرکوب زن ایرانی توسط حکومت
آخوند، آرمانهای روز جهانی زن را نیز به پهلوی
اول مرتبط کرد؟! البته در اینجا از سرکوب
نویسندگان و شاعران توسط آنحضرت فاکتور میگیریم!
دیگر آنکه، پهلوی
دوم نیز به دلیل هراس آتلانتیستها از رشد «دمکراسی و لائیسیته» در ایران، نهایت
امر تبدیل شد به حامی اصلی اسلامگرائی در کشور!
اهداء «جایزة بزرگ سلطنتی» به آخوند مکارم شیرازی ـ اطلاعات، مورخ 7
فروردینماه 1335 خورشیدی ـ مسجدسازی در
دانشگاههای کشور، میدان دادن به امثال
آخوند مطهری، علی شریعتی، و ... مشتی است نمونة خروار از آخوندنوازیهای
دربار پهلوی. کار بجائی رسید که در دوران
صدارت امیرعباس هویدا، ممنوعالقلم شدن «مصطفی
رحیمی»، آتش زدن دفتر و آرشیو هفتهنامة فکاهی
«توفیق»، و ممانعت از انتشارمجدد بسیاری از
آثار صادق هدایت «عادی» و به هنجار تبدیل شد!
به عبارت دیگر، در این دوران نکبتبار، در کشور
ایران «روشنفکری و طنز» ممنوع بود، و جالب
اینکه «ممنوعیت» کذا همچنان باقی است! حال
علیرغم این تشابهات «حیرتانگیز» میان حکومت پهلوی و حکومت آخوند، علیاحضرت به خود اجازه میدهند، ضمن
انتقاد از 39 سال سرکوب زن ایرانی، میعاد 8 مارس، روز جهانی زن را به دوران پهلویها پیوند بزنند!
در اکثر
کشورهای جهان به مناسبت میعاد 8 مارس، روز جهانی زن، تظاهراتی برگزار شد. در
تاجیکستان، دولت به همة زنان ـ بدون در نظر گرفتن سن و سالشان ـ پاداش داد؛ در روسیه به همة زنان گل هدیه دادند؛ ولادیمیر پوتین سروده یکی از شعرای روس را برای
پیام روز زن برگزید و ... و اما زنان ایران همچنانکه میبینیم از سوی علی خامنهای
و فرح پهلوی، همزمان در داخل و خارج مرزها
مورد تهاجم محفل «شیخوشاه» قرار گرفتند. در خارج مرزها این تهاجم با وعظ و خطابة
علیاحضرت در مدح و ستایش تبدیل پوشش زن ایرانی به ابزار سیاستگزاری پهلوی اول
بروز کرد؛ در داخل مرزها نیز همین تهاجم را در قالب فیزیکی
و لفظی شاهد بودیم.
به گزارش
رسانهها، زنان و مردانی که به مناسبت 8 مارس در تهران
تجمع کرده بودند، بازداشت شدند! البته فراموش نکردهایم که 39 سال پیش، بوقهای
روتچیلد که امروز برای زنان ایران اینهمه «سینه» چاک میدهند، «به
احترام» ماتحت روحالله خمینی و اراذل و اوباش طرفدارش از انعکاس پیامدهای نخستین
تجمع روز جهانی زن در تهران ـ 8 مارس 1979
ـ خودداری کردند. حضرات از به قدرت رساندن نوچههای اسلامگرایشان
در ایران آنچنان سرمست بودند، که حتی یک عکس هم از تهاجم وحشیانة اوباش به
زنان روی خطوط خبرگزاریها «ظاهر» نشد!
آن روز، لشکر لاتواوباش در پیادهروی خیابان شاهرضا و
آیزنهاور به موازات صف تظاهرکنندگان ـ از شرق به غرب ـ حرکت میکرد و از آنجا که خبرنگاران خارجی هم ناظر
صحنه بودند، و رنجرورهای سفیدرنگ «کمیته» حضور داشتند، لات و
اوباش به تهاجم لفظی اکتفا کردند. به محض اینکه قرائت بیانیه به پایان رسید، خبرنگاران و رنجرورها صحنه را ترک گفتند، تا
تهاجم اوباش به تظاهرکنندگان آغاز شود! عدهای
از زنان به مغازههای اطراف پناه بردند و چماقداران اسلام نه تنها آنان را مورد
ضرب و شتم قرار دادند که ویترین مغازهها را نیز خرد کردند. و
همانطور که بالاتر نیز گفتیم به احترام ماتحت آخوند پدوفیل و برده فروش، بوقهای روتچیلد مصلحت دیدند تا افکار عمومی غرب
در جریان «فرهنگ و تمدن اسلام» قرار نگیرد.
نیازی نیست که بگوئیم، نه علیاحضرت آن روزها با «8 مارس» و زنان
ایرانی کاری داشتند، و نه شیخکها!
دکان حمایت از
«زن» زمانی افتتاح شد که کفگیر اسلام راستین به ته دیگ اصابت کرد! از آنهنگام کنیزالاسلامها را میبینیم که برای
جفتکپرانی به میعاد 8 مارس به خیابان هی میشوند. پلیس جمکران
هم در ظاهر اینان را بازداشت کرده، هیاهو و تبلیغات به راه میاندازد تا حضرات
کنیزالاسلام در جایگاه مدافع حقوق زن ـ زن بومی ـ بنشینند و «زن» را با «زن بومی» جایگزین کنند! فراموش نکردهایم که این تحرکات «زنستیز» چگونه
با استقبال گرم آشفروشهای جمکران و صبیة بهرام بیضائی و امثال فاطمه حقیقتجو، یکی از کنیزکان صادراتی ملاممد خاتمی به ینگه
دنیا روبرو شد. نهایت امر، کار بجائی رسید که یک جایزة «سیمون دوبووار» هم
به همین آشفروشها اهداء کردند.
جایزه را حاجیه
سیمین بهبهانی، شعارسرای معروف محفل شیخوشاه و مخالف سرسخت
دولت شاپور بختیار، به نیابت از سوی جملگی
کنیزالاسلامها دریافت نمود! البته ایشان
مانند دیگر هممحفلیها، همیشه نان را به نرخ روز میل میفرمودند؛ با
صورتک مخالف حکومت به میدان آمده، در راستای باور جمع، یک شعار بندتنبانی هم در انتقاد از حکومت
اسلامی سرودند!
ناگفته نماند
که خیلیها نان را به نرخ روز میخورند، و بعضی شعارسرایان که آن روزها به خون شاه «ظالم»
تشنه بودند و از «خدا و خمینی» طرفداری میکردند،، این
روزها در مدح «وحدت کلمه» شعار میسرایند،
شعاراتشان هم مورد ستایش حاج
اسمال خوئی قرار میگیرد! ولی افسوس و صدافسوس که امسال، شعاراتشان فقط چند ساعت پس از انتشار در سایت
«اخبار روز» ناپدید شد! شاید هم این شعارات وزین در مدح «وحدت کلمه»
مورد پسند روحالله خمینی یا حاجیه سیمین بهبهانی و همة انساننمایانی قرار گرفته
که میخواهند در آن جهان «نیست در جهان» به نام خدا جنایت کنند! البته
برخلاف شارلاتانها که از «گذشتة موهوم» اطلاع دقیق دارند و میتوانند از رخدادهای
آینده آگاه باشند، نویسندة این وبلاگ در
جریان چند و چون فعالیتهای «سیاسی ـ
فرهنگی» خمینی و سیمین بهبهانی و شرکاء قرار نگرفته، هر چند میتواند به کنه دستپاچگی لندن و
واشنگتن، پس از سخنرانی ولادیمیر پوتین ـ اول ماه مارس سالجاری ـ پی ببرد! برای روشن شدن این موضوع یک مینی پرانتز باز میکنیم.
همانطور که در
وبلاگ «سماق و سیمرغ» گفته بودیم، در واکنش به طرح یانکیها برای توسل به سلاح
هستهای در خاورمیانه ـ به احتمال قریب به
یقین کشور سوریه مد نظر یانکیها بوده ـ ولادیمیر پوتین رسماً ایالات متحد را تهدید کرد
و گفت، «اگر با سلاح های متعارف به روسیه
حمله شود، یا متحدان مسکو هدف سلاح هستهای قرار گیرند، این
حملات را با سلاح هستهای پاسخ خواهیم داد.»
ولادیمیر پوتین سپس تأکید کردکه سپرهای
دفاعی آمریکا قادر به مقابله با این سلاحها نیست. البته پیش از این سخنرانی، اسرائیلیها هم تصاویری از جنگندة «سوخو 57» در آسمان سوریه منتشر کرده بودند. در هر حال جزئیات تکنیک سلاحهای نوین روسیه موضوع
این وبلاگ نیست. آنچه اهمیت دارد، پیامدهای سخنرانی ولادیمیرپوتین است. پس از این سخنرانی، یک هیئت بلندپایة کرة جنوبی به دیدار رهبر کرة
شمالی شتافت و با استقبال گرم «کیم جونگ اون» روبرو شد و این امر «کاسبان بحران»
را به شدت نگران کرد!
بلافاصله تبلیغات
ابلهانة «دخالت روسیه در انتخابات آمریکا» گسترش یافت، و یک تبعة روسیه که برای انگلستان جاسوسی میکرد
و سالها پیش از زندان آزاد شده و در انگلستان ساکن بود، ناگهان
به اتفاق دخترش مورد حملة شیمیائی قرار گرفته،
هر دو به بیمارستان منتقل شدند! نیازی
نیست که بگوئیم بلافاصله مقامات دولت ترزالممد «مجرم» را شناسائی کرده، به خط
و نشان کشیدن برای روسیه مشغول شدند! البته هنوز وزارت کشور انگلستان نتوانسته اسناد
و شواهدی به دست آوردکه این جنایت را به حساب مسکو بگذارد، ولی هیچ اهمیتی ندارد! در چاهک روتچیلد برای اثبات «جرم» به اسناد و
شواهد نیازی نیست، «شایعه و ادعا» کفایت خواهد
کرد. چرا که در این لجنزار قرون وسطائی جائی برای
«تفکر و استدلال و تردید و پرسش» پیش بینی نشده.
پس ما هم مینیپرانتز را میبندیم
و دو پرسش ساده مطرح میکنیم. آیا اوجگیری تبلیغات روسستیز اخیر در لندن با
افشای پاسپورتهای برزیلی رهبران کرة شمالی و تعطیلی دکان بحرانسازی اینکشور
ارتباطی دارد؟! یا این پروپاگاند روسستیز
با سفر وزیر امور خارجة فرانسه به تهران مرتبط میشود؟!
به استنباط ما،
گذشته از تعطیلی دکان «آمریکائی ـ
چینی» که در کرةشمالی افتتاح شده بود، سفر «لو دریان»، وزیرامورخارجة فرانسه به تهران نیز اصلاً به
مذاق آنگلوساکسونهای اینسوی آتلانتیک و آنگلوفیلهای کشور فرانسه ـ حزب
سوسیالیست ـ خوش نیامد! به همین دلیل نیز در آستانة دیدار« لو دریان» از
تهران، وی را از حزب سوسیالیست اخراج
کردند! و از قضای روزگار، همزمان با این دیدار، نیکولاس هاپتون، سفیر
انگلستان در ایران راهی مشهد شد تا هم دستی به سروگوش آخوند رئیسی و علم الهدی
بکشد، و هم به علی خامنهای و احمدینژاد
«دلگرمیهائی» بدهد! اینچنین بودکه در
وقوقیة بریتانیای صغیر، آخوندها پروندة
«سوفیالورن» را بیرون کشیده، وی را در
تقابل با پرسوناژ موهوم فاطمه تبدیل کردند به الگوی «زنان پلید» ایران که با نماد
بردگی و شیوة زندگی آخوندی مخالفاند:
«[...] هویت جامعه به
حجاب زنان ما است [...] آنها که این جشن را برگزار کردند، ستون پنجم دشمن بودند. الگوی اینها فاطمه نیست، سوفیالورن است [...]»
منبع: سایت زمانه،
مورخ 18 اسفندماه 1396
به این ترتیب، یک تکه
پارچه با «هویت زن ایرانی» ترادف یافت و دوقطبی
کاذب «فاطمه ـ سوفیالورن» نیز به فهرست دوقطبیهای اختراعی آخوندها اضافه شد. پرسوناژ موهوم «فاطمه» همانطور که ادعا میشود
تنها فرزند محمدصاد و خدیجه بوده که در 9 سالگی با علی عین ازدواج کرده و در 16
سالگی هم مثل همة پرسوناژهای بیبیگوزکی شیعیمسلکان «شهید» شده! البته مکان دفن ایشان مشخص نیست و در هر حال فاطمه، مانند دیگر پرسوناژهای بیبیگوزکی شیعیمسلکان
فاقد موجودیت تاریخی است. این پرسوناژ برای
پاسخگوئی به نیازهائی تاریخی ـ در حال حاضر بررسی این نیازها موضوع وبلاگ ما
نیست ـ ساخته و پرداخته شده و به ایران و
ایرانی، بخصوص در دورة معاصر هیچ ارتباطی
ندارد. حال نگاهی بیاندازیم به سوفیالورن!
سوفیالورن گر چه
موجودیات واقعی دارد، ولی در کشور
ایتالیا نوعی «فاطمه» است! ایشان از طریق همسرشان، کارلوپونتی به موسولینی، رهبر
فاشیستها مرتبط میشوند! میدانیم که موسولینی موجودیت «واتیکان»، نخستین
کشور «زنانه ـ مردانه» را در قرن بیستم به رسمیت شناخت و همچنین میدانیم «والیس
سیمپسون»، پیش از ازدواج با «ادوارد هشتم»، در
دستگاه موسولینی میلولید و این «زوج نمونه» روابط بسیار گرم و داغی با دستگاه
آلمان نازی داشتند. اینان در دوران جنگسرد
نیز پای ثابت ضیافتهای رسمی نیکسون در کاخ سفید بودند و از همه مهمتر، نیکسون اولین رئیس جمهور ایالاتمتحد بود که
با رهبران چین دیدار کرد! خلاصه ظهور «سوفیالورن» در وقوقیة اخیر مشهد را دستکم
نگیریم.
همانطور که «فاطمه»
برای گروه تروریست فدائیان اسلام به دوران نورانی توحش و تحجر ارجاع میدهد، سوفیالورن هم با افراد و محافلی مرتبط است که
عظمت گذشتة انگلستان را یادآوری میکنند! امپراتوری انگلستان که یگانه فاتح جنگ اول
جهانی بود، پس از پیروزی بر «جهان» تبدیل
شد به حامی انواع پوپولیسم و قبیلهگرائی در اروپا و خاورمیانه. اینکشور جهت حفظ منافع نامشروع و استعماریاش به
صورت بیقید و شرط از روابط ضدحقوقی ـ یک
بام و دو هوا ـ و خصوصا از حکومت ضداجتماعی
آخوند در کشور ایران حمایت کرد، و به همین دلیل دیرگاهی است که
سرنوشت ملت ایران را یک تکه پارچه «رقم» زده.
دستار «میرزای شیرازی» حافظ منافع «رژی تنباکو» شد، و بانک شاهی را مقروض نمود. دستار «مدرس»، سیاست را به اسارت «تحجر دیانت» در آورد، و نهایت امر کار به براندازی 22 بهمن کشید. طی این
مدت، تکه پارچهای بر زنان یا «ممنوع» شد
و یا «تحمیل!» این سناریوی مهوع توسط استعمار
غرب به صحنه آورده شد تا ملتی را به بردگی کشاند.
در پس این پردة فریب است که حکومت پوشالی جمکران، زنان و
کودکان را با «حجاب» به فروش میرساند، مواد مخدر در منطقه توزیع میکند، هزاران تن را بدون محاکمه به زندان میاندازد و
به جوخة اعدام میسپارد، و ... و اخیراً
در سایة جنجال و هیاهو پیرامون «هویت و حجاب» و تحت عنوان ابله فریب «بازسازی
عراق»، سه میلیارد دلار اعتبار در اختیار
بسازبفروشهای یانکی میگذارد، در شرایطی
که زلزله زدگان ایران هنوز از حداقل امکانات محروم ماندهاند:
«[...] مشکلات زلزله زدگان کرمانشاه هنوز به پایان نرسیده
[...] هنوز عدهای در چادر زندگی میکنند
و منتظر کمکهای مردمیاند [...] مشکلات طبیعی دیگر هم در این 4 ماه بر مشکلات آنها
افزوده است؛ سرمای شدید، باران و سیلاب [...] و الان هم مارهای سمی و خطرناک [...]»
منبع: سایت صداوسیما، مورخ 19 اسفندماه سالجاری، کدخبر: 2061192
<< بازگشت