صدسال رسوائی!
همانطور که
انتظار میرفت، میعاد شکسته شدن محاصرة استالینگراد توسط ارتش
سرخ، به سنت رایج طویلة مککارتی، با
تهاجم گستردة بوقهای روتچیلد به لائیسیته تقارن یافت.
اینچنین بود
که داش احمد خاتمی در وقوقیة اخیر، به دلخواه انواع موشک با بردهای مختلف تولید کرد
و «اکونومیست» هم در جایگاه برتر «داور جهانی» لنگر انداخته، به همة
کشورهای جهان نمرة دمکراسی داد! نیازی
نیست که بگوئیم، در این رده بندی، از یکسو
نمرة دمکراسی «نروژ و دانمارک و استرالیا و ...» و خلاصه نمرة مجموعه کشورهائی که
تحت قیمومت مستقیم آنگلوساکسونها روزگار میگذارنند، از همه بهتر و بالاتر بود. از سوی
دیگر، در این رده بندی، حکومتهای «مسجد ـ روسپیخانه» هم قرار داشتند:
«شاخص
دموکراسی در سال ۲۰۱۷ توسط واحد تحقیقات
اکونومیست بررسی و اعلام شد. ایران، افغانستان
و بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه در رتبههای پائین این جدول قرار دارند [...]»
منبع: یورونیوز،
مورخ 2 فوریه 2018
بله پوپولیسم شیعی هم یککمی «دمکراسی» است! حال ببینیم «و.ت.ا» ـ مخفف واحد تحقیقات اکونومیست ـ با توسل به کدام ترفند موفق شده حکومت میمونهای
شیعی را به جرگة دمکراسی وارد کند؟ پاسخ روشن است؛ با توسل به «تحریف دمکراسی!» و بهترین راه تحریف دمکراسی این است که «انسان» را از آن حذف کرده، بجایش
عبارات دهانپرکن و گنگ و مبهم از قماش «تکثرگرائی، کارائی دولت، مشارکت سیاسی،
فرهنگ سیاسی و آزادیهای مدنی»
بگذاریم:
«[...] پنج بخش اصلی این شاخص شامل شیوة انتخابات و
تکثرگرائی، کارائی دولت، مشارکت سیاسی، فرهنگ سیاسی و آزادیهای مدنی هستند [...]»
همان منبع
زمانیکه شاخص دمکراسی بر ابهام و گنگگوئی ـ پایه و اساس فاشیسم ـ استوار میشود، میتوان همة حکومتهای جهان، از جمله دشمنان دمکراسی را بر اساس شاخص «دمکراسی»
مورد بررسی قرار داد! مثل مقایسة قناری با
هندوانه!
همچنانکه میبینیم در شاخص کذا هیچ جایگاهی برای «انسانمحوری»، اصل
اساسی دمکراسی پیشبینی نشده! در نتیجه،
حکومت اسلامی جمکران که محوری جز «تاراج
و تجاوز به نام خدا» نداشته، و با افتخار به پدوفیلی و بردهفروشی و قطع عضو و سنگسار و
قصاص و ... رسمیت قانونی بخشیده، در «شاخص دمکراسی» بوق چاهک روتچیلد
«جایگاهی» از آن خود یافته:
«[...]افغانستان و ایران در میان 167 کشوری که وضعیت دموکراسی آنان بررسی شده در قعر
این جدول یعنی به ترتیب در جایگاههای 149 و 150 قرار
دارند [...]»
همان منبع
بله وضعیت «دمکراسی» را در 167 کشور بررسی کردهاند، از جمله درکشوری که دمکراسی را رسماً نفی میکند!
جالب اینجاست که همزمان با انتشار شاخص
کذا، «دانشگاه مریلند» هم آماری منتشر
کرد که به موجب آن «علیرغم همة مشکلات و مسائل، اکثر ایرانیان طرفدار حکومت کنونی هستند!» و این آمار آنقدر «شور» بودکه به قول معروف
«مرده شور را هم به گریه انداخت!» و یکی از کارکنان بیبیسی، «مهدی
پرپنچی» در مورد این آمار توضیحاتی آورد و خلاصه معلوم شد در کانادا، کشور تحتالحمایة بریتانیا، یک دکان به نام
«ایرانپل» افتتاح شده که در ایران هم چند شعبه دارد، و همین
حضراتاند که چنین «آمار دقیقی» را گرفته و آن را «به نام دانشگاه مریلند» منتشر
کردهاند! البته این دانشگاه مانند همة مراکز «علمی» در دو
سوی آتلانتیک، ناناش در گرو صیقل زدن ماتحت آخوند پدوفیل و
بردهفروش است، و حمایت غربیها و مراکز
«علمی» غرب از تحجر و توحش ـ دینی و بومی و نژادی ـ به هیچ عنوان تازگی ندارد!
موسولینی، هیتلر،
فرانکو و سالازار همه از حمایت آتلانتیست
ها برخوردار شدند؛ رهبر اخوانالمسلمین از
دربار بریتانیا لقب «سر» دریافت کرد؛ «فدائیان اسلام» هم در کشور خودمان سرشناساند! آنچه
این تشکلهای تروریست را در سراسر جهان به یکدیگر پیوند میدهد، چیزی نیست جز «نفی روابط حقوقی!» به عبارت دیگر، حضرات
بدون استثناء با «حق حقوقی» که مبنای آن برابری انسانهاست، مخالفت میورزند. به
عنوان نمونه کافی است به گفتگوی بیبیسی با «معصومه علینژاد» و «سعید برزین» نیم
نگاهی بیاندازیم. اولی در ایران خبرنگار
بوده، بعد راهی فرنگ شده و بساط آزادیهای یواشکی و
روسری سفید روز چهارشنبه به راه انداخته. اخیراً هم دست در دست کنیزالاسلامهای صادراتی
جمکران از قماش نیره توحیدی، مهرانگیز کار،
و ...
بیانیهای امضاء کرده که پای «لیندا سرسور»، عضو فعال تشکل تروریست اخوانالمسلمین را هم به
اعتراضات اخیر ایران کشانده! بعد هم در جایگاه غافل و فریبخورده و صغیر و
مهجور و حواسپرت نشسته و میگوید، «بدون خواندن متن بیانیه آن را امضا کرده بودم، حالا این امضاء را پس میگیرم!» یکی هم پیدا شده که «شجاعت» ایشان را ستوده! البته امضاء
پسگرفتنی نیست! زمانیکه یک فرد بالغ بیانیه یا سندی امضاء میکند، آن را مورد تأئید قرار داده و باید مسولیت
امضاءاش را بپذیرد! و اگر علینژاد میگوید
«نخوانده امضاء کرده»، فقط نشان میدهد که
این فرد برای امضاء خود هیچ اهمیتی قائل نیست! این مختصر را گفتیم تا روشن شود، رفتار و گفتار سیاسی علینژاد فاقد مسئولیت و
انسجام منطقی است! در هر حال همین علینژاد
از «اعتراض به حجاب اجباری» حمایت میکند و در این رابطه در برنامة بیبیسی حضور
به هم رسانده بود.
در این برنامه، به محض اینکه علینژاد دهانش را باز کرد و از
برداشتن روسریها در ایران پشتیبانی کرد،
سعید برزین به او گفت «شما نمایندة مردم ایران نیستید!» به
عبارت دیگر، در راستای لگدپرانی «مستر»
برزین به علینژاد، میباید بپذیریم که هیچکس
حق ندارد، نظر شخصیاش را ابراز کند؛ هر کس بخواهد حرفی بزند و نظری بدهد، حتماً باید «نمایندة مردم» باشد، یعنی «از طرف جمع» سخن بگوید! در ثانی،
سعید برزین که علینژاد را مورد تهاجم قرار داده، «نمایندة
مردم» است؟! خیر، این فرد در راستای حماقت و توحش جمع، فردیت علینژاد را نفی میکند. بله، در یک جملة تهاجمی و نامربوط، سعید
برزین تمامی توحش و حماقت فدائیان اسلام را به نمایش گذارد. این
جماعت به طور کلی با «فردیت و انسان» سر ستیز دارد! تشکل
تروریست فدائیان اسلام، همچون «برادران»
اروپائی و آمریکائیاش «انسان» را نفی میکند. چرا که «گلهسازی» با انسان امکانپذیر نیست؛ گوسفند
میخواهد. با گوسفند است که «رهبرسازی» امکانپذیر
میشود، و خلاصه دکان «خشونت» رونق میگیرد!
تصور کنید که در کشور ایران، بازار
«خشونت» کساد شود و کنیزالاسلام «ستوده» دیگر نتواند در حکومت «مسجد ـ روسپیخانه»
حق شهروندی رویت کند، و یا بوق اسلامی
چاهک روتچیلد دیگر نتواند قطع دست دزد ـ مثله کردن پیکر انسان ـ را «توجیه» عقیدتی نماید! در اینصورت «ف. م سخن» چگونه خواهد توانست با
یک تیر دو نشان بزند، و قربانی توحش حکومت آخوند را در ایران و سوریه به
سخره بگیرد:
«[...]خبر قطع دست جوان مشهدی را به خاطر دزدیدن گوسفند
خواندید [...] اگر جای جوان باشم [...] اگر کسی از من پرسید که دستام چه شده، میگویم آن را در جنگ سوریه از دست دادهام و
چند جایم هم ترکش خورده که بنا به دلایل سوق الجیشی نمیتوانم آن جاها را به شما
نشان دهم و الان جانباز هفتاد در صدم! اینکار را بکن پسر عزیز خواهی دید که خیرش را
خواهی برد! تا چشم بزرگ دزدان خراسان کور شود!»
منبع: گویانیوز، مورخ 23 ژانویه 2018
بله، این قلمزن
«شوخطبع» که به خود اجازه میدهد از مصائب جنگ و جنایات آخوند در دوران صلح چنین معجونی
بپزد، و آن را چاشنی «طنزپردازی» کند، فراموش کرده که
دریدگی و رذالت و مسخرگی با «طنز» در تضاد قرار میگیرد. اگر طنز را «انسانی» میدانند به این دلیل است
که با به سخره گرفتن نمادها و بنیادهای قدرت،
به قربانیان خشونت تسلی میبخشد، نه اینکه ضمن تشویق دروغگوئی، قربانیان خشونت را مسخره کند! ولی خوب،
این مسائل برای هوادار «حجاب» زهراخانوم که اخیراً به افتخار طرفداری از
رضا شاه هم مزین شده، آنقدرها اهمیتی
ندارد. پس همینجا به هوش و فراست این قلمزن
«شوخ طبع» آفرین میگوئیم و میپرسیم، اگر این جوان دروغ بگوید و خود را جانبار جنگ
معرفی نماید، آخوند رئیسی و علم الهدی و شرکاء را ناراحت میکند؟! اینها اگر از حرف مردم آزرده خاطر میشدند، یا برای مصدومان جبهة جنگ ارزشی قائل میبودند
که به افتخار پیشخدمتی برای کاخ باکینگهام نائل نمیآمدند! شاید قلمزن شوخطبع از سفر هولهولکی آخوند
رئیسی به لبنان بیخبر است!
همزمان با
73مین میعاد آزادی آشویتس توسط ارتش سرخ، شاهد سومین انفجار طی یک هفته در پایتخت افغانستان بودیم. این
انفجار که از یکسو با بمباران «اشتباهی» نیروهای عراق توسط جنگندههای آمریکا
تقارن یافت، پیامدهای شگفتی به همراه آورد؛ به ابراز
انزجار آخوند سیستانی از پاکستان، و وداع حکومت ملایان با موادفروشی به لبنان منجر
شد!
بله، پس از انفجارات کذا آخوند سیستانی که ظاهراً به
سیاست هم دخالت نمیکند، و در نجف فقط به امر وردخوانی و شیادی اشتغال
دارد، بلافاصله کشف کردکه کار کار
پاکستان بوده! عجیب است که آخوند رئیسی نیز پس از خوابنما شدن
سیستانی سراسیمه به لبنان دوید. این
جانور وحشی که به دلیل عدم موفقیت سناریوی «کودتا در سایة اعتراضات مردمی» صحنه را
باخته، اینک ناچار شده از بازار فروش مواد مخدر به
لبنان هم صرفنظر کند! همچنانکه میدانیم مواد
مخدر کذا از افغانستان به آستان قدس رضوی ـ بریتانیای صغیر ـ سرازیر
میشود و ... و به مصرف «جهاد یانکی در راه خدا» میرسد! و این «جهاد»، همانطور که طی 40 سال اخیر در کشورمان شاهد بودهایم
به معنای حذف اقلیتها، به ویژه اقلیت زرتشتی است که با توحش ادیان
ابراهیمی همسوئی نشان نمیدهد. البته تخریب
آثار تاریخی پیش از اسلام نیز که به نحوی با همین اقلیت مرتبط است، و به
ویژه نفی جشن و «جامعة مختلط» که در اسطورههای ایرانی ریشه دارد، از جمله دیگر اهداف این «جهاد» به شمار میآید! تهاجم
به میهمانیهای مختلط و شلاق زدن افراد به «گناه» نوشیدن مشروبات الکلی که با دولت
خیابانی شیخ مهدی بازرگان آغاز شد، این
روزها، پس از حذف «سپنتا نیکنام» از شورای
شهر، با دستگیری کارن وفاداری و همسرش، کار را رسماً به ارعاب زرتشتیان ایران کشانده. چرا که حکومت ملایان با سرمایهگزاری زرتشتیان
ایران در کشورشان مخالف است!
خواست حکومت
ملایان سرمایهگزاری اربابان آمریکائیاش در ایران است! به چند
دلیل روشن و واضح و مبرهن! آمریکا و نوچههای اروپائیاش با حمایت حکومت
آخوند و برای غارت و استثمار در ایران «سرمایهگزاری» میکنند، و این
قماش سرمایهگزاری از ضمانت حکومت ملایان برخوردار میشود. چرا راه
دور برویم، کافی است به ممانعت دولت تف و
تکفیر از کمک صادق زیباکلام به زلزلهزدگان نیم نگاهی بیاندازیم. گویا صادق زیباکلام میخواهد با کمکهائی که
شخصاً از مردم دریافت کرده برای زلزله زدگان یک شهرک بسازد، و اینکار بجای جلب حمایت، با
مخالفت دولت تف و تکفیر روبرو شده، چرا؟ چون اگر صادق زیبا کلام به زلزله زدگان کمکی
برساند، سیاست دولت طویلة مشروعه که در
تخریب ایران و سرکوب ملت خلاصه میشود مخدوش خواهد شد. در بخش
اقتصادی نیز دولت با سرازیر کردن سیل واردات به رقابت با تولیدکنندة ایرانی
برخاسته، تا تولید را به طور کلی به
تعطیل بکشاند. در بخش فرهنگی، با چماق سانسور به جنگ نویسنده و فیلمساز و
نقاش و موسیقیدان رفته، تا برای تولیدات فرهنگی حوزة «یورو ـ دلار»
بازاریابی کند. و در زمینة ارائة خدمات
اجتماعی و بهداشتی و آموزشی هم الگوئی جز «صحرای کربلا» ندارد!
به طور
مثال، در تهران برف میبارد و شهرداری به عادت
همهسالهاش «غافلگیر» میشود! بلافاصله
بوقهای جمکران کشف میکنند که برف شهرهای اروپا و آمریکا را هم فلج کرده، و اینکه تخممرغ در ایران ارزانتر از اروپاست!
همان تخممرغهائی که دولت تف و
تکفیر برای ورشکست کردن تولیدکنندة داخلی وارد
کرده! موج اعتراض به گرانی و خشونت دهها شهر ایران را
فرامیگیرد، آخوند کروبی جنایتکار به
خامنهای نامة سرگشاده مینویسد تا حساب خود و خمینی دجال را از «مقام موقت»
جمکران جدا کند؛ علی خامنهای وکیل
مدافع افغانستان میشود، و حسن فوتبال هم در جایگاه رهبر اوپوزیسیون لنگر
میاندازد و ضمن مخالفت با «استبداد پهلوی» به دیگران هشدار میدهد که «صدای مردم
را بشنوند» تا به سرنوشت شاه دچار نشوند!
در این «محشر
خر» است که بوقهای چاهک روتچیلد بساط تطهیر کنیزالاسلامهای صادراتی جمکران را
پهن میکنند و مهرانگیز کار و نیره توحیدی و ... یکی پس از دیگری تبدیل میشوند به
«مخالفان تروریسم!» بله، این جماعت که سنگ حکومت آخوند متجاوز و جنایتکار
به سینه میزنند، با تروریسم هم مخالفاند! باری پس از تطهیر کنیزالاسلامها اینان را برای
صیقل زدن ماتحت آخوند و سلب مسئولیت از حاکمیت جنایتکار آمریکا که با کودتا بر علیه
دولت بختیار، فدائیان اسلام را به حکومت
رسانده، بالای منبر میفرستند. مهرانگیز کار که علاوه بر بوسیدن نعلین آخوند، دفاع
از توحش بومی و تهاجم به آزادیبیان هنرمند را نیز در کارنامهاش به ثبت
رسانده، تحمیل نماد بردگی به زن ایرانی را
به حساب «بیخردی» حکومت میگذارد، تا
هیچکس بیانیة وزارت امورخارجة آمریکا را به سخره نگیرد! بله، چه نشستهاید که وزارت امور خارجة ینگه دنیا، از اعتراض به حجاب اجباری حمایت کرده:
«[...] وزارت
خارجه آمریکا در بیانیهای از ایرانیانی که به حجاب اجباری اعتراض میکنند، حمایت
کرده است[...]هدر نوئرت، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، بازداشت دستکم 29 نفر را در
این رابطه محکوم کرده و گفته است که آنان برای پاسداری از حقوق اولیه و انسانی در
مقابل حجاب اجباری ایستادهاند [...]»
منبع: صدای آمریکا، مورخ 3 فوریه 2018
اتفاقًا ما هم از همةکسانی که در ایران، به نماد بردگی زن اعتراض میکنند، و خود را به خطر میاندازند حمایت میکنیم. ولی
حمایت ما کجا، و حمایت اربابان حکومت
جمکران کجا؟! حمایت ما قلبی و صمیمانه و انسانی است، حمایت گاوچرانها لاشخوری، فرصتطلبانه و
متناقض! ما از برابری حقوق انسانها و
لائیسیته و آزادی بیان میگوئیم، وزارت
امورخارجة آمریکا همزمان از دو مفهوم متضاد یعنی «آزادی مذهب» و «آزادی بیان» دفاع
میکند. چرا که آزادی مذهب، ضامن قیمومت مرد بر زن میشود، و به صورت خودبهخود دومی را ابتر میکند:
«وزارت خارجه آمریکا در بیانیهاش که عصر جمعه دوم فوریه
[...] صادر شده، اعلام کرده که در حمایت از مردم ایران برای دفاع از حق آزادی
مذهب، آزادی بیان، و تجمع مسالمتآمیز
ثابتقدم میماند [...] مردم باید در انتخاب پوشش و دین خود آزادی عمل داشته باشند
و گرفتن این حق از آنان، تضییع کننده کرامت و استقلال آنان است [...]»
همان منبع
گویا بیانیة
وزارت امور خارجة آمریکا خطاب به گلة گوسفند صادر شده! «آزادی
بیان»، به عنوان پایه و اساس اعلامیة جهانی حقوق بشر، انسان را از قیمومت آخوند، و «زن» را از قیمومت
مرد میرهاند و از همه مهمتر، حقوق فرد را در تقابل با باورهای جمع به ارزش میگذارد. در صورتیکه
ادیان، خصوصاً ادیان سامی ـ یهودیت،
مسیحیت و اسلام ـ بر اساس گلهپروری،
سرکوب انسان و سربازگیری و ضدیت با اجتماع
شکل گرفته. در هر حال «آزادی بیان» مجموعهای استکه آزادی
اعتقادات مذهبی را نیز شامل میشود. در نتیجه،
اصرار مداوم وزارت امورخارجة یانکی بر احترام به «آزادی مذهب»، چنین القاء میکند که گویا این آزادی خارج از
آزادی بیان قرار گرفته. بله، شاید
وزارتخانة کذا واقعاً قرائت ویژهای از «آزادی مذهب» دارد و در همین راستاست که پیوسته
آن را از «آزادی بیان» جدا مینماید! پس
چه بهتر که ابعاد این «آزادی دینی» را برای ما خاکیان «عاری از خرد» که سابقة
یکصدسال حمایت آمریکا از فاشیسم در کشورمان را فراموش نکردهایم روشن نماید، تا نادان از این جهان نرویم!
<< بازگشت