کازینو توحید!
تنها دولتی که
در تلة حماقتگستری کازینونژاد و شرکاء نیفتاد،
دولت عربستان بود:
«[...] درخواست
عربستان از اتباع خود برای عدم حضور در تظاهرات ضدآمریکائی»
منبع:
سپوتنیک، مورخ 9 دسامبر2017
در سال 1995
میلادی، کنگرة آمریکا مصوبهای صادر کرد و اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل
به رسمیت شناخت؛ آب هم از آب تکان نخورد. در
تاریخ 6 دسامبر 2017 ، دونالد ترامپ اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی
کرد و چنان جنجالی به راه افتاد که در سایة آن،
هم رعایای آمریکا در شورای امنیت
سازمان ملل موفق شدند از خود تصویر دلپذیر«طرفدار حقوق و مقررات بینالمللی» ارائه
دهند، هم جهادی اوباما، پدر معنوی تروریسم بهار عرب توانست خود را
مخالف فاشیسم بنمایاند:
«اوباما دوران
ترامپ را با دوران آلمان نازی مقایسه کرد.»
منبع: سپوتنیک،
مورخ 9 دسامبر 2017
بله یکی از
فواید تمرکز بر یک نقطه ـ اورشلیم، پایتخت اسرائیل ـ همین است که گلة وحش را برای اعتراض بسیج میکند، تا در
پناه زوزه و عربدة وحوش، حامیان اصلی
کشتار و تخریب و یکجانبهگرائی بتوانند خود را تطهیر کرده، و از خود و همپالکیهایشان تصویر «واژگون»
ارائه دهند. مگر همین باراک اوباما، همصدا
با فرانسوا اولاند و دیوید کامرون و محمد مرسی و شیوخ کازینونشین، زوزة
«اسد ماست گو» سر نمیداد؟ چه شده که
اینروزها آلمان نازی را نکوهش میکند؟! مگر آتلانتیسم که خود را «برتر و برحق» میداند،
با نازیسم تفاوتی دارد؟! به هیچ عنوان؛ آتلانتیسم، مانند نازیسم یک نگرش خشونت طلب و ضدلائیستیه است که برابری حقوق انسانها را
نفی میکند. اینکه جهادی اوباما بجای
انتقاد از آتلانتیسم، به سراغ آلمان نازی
رفته نشان میدهد که این فرد هیچ مشکلی با تروریسم کنونی ـ آتلانتیسم ـ ندارد!
همچنانکه
شاهدیم پس از چندماه «بُکس و باد» در سربالائی «شکست در خاورمیانه» و ناکامی در
جنگافروزی میان ترک و عرب و عجم و شیعی و سنی، و از قضای روزگار در پی سفر مادر ترزا به
منطقه، سرانجام رئیسجمهور آمریکا، کارت برنده را از آستین بیرون کشید و بر اساس
مصوبة کنگرة آمریکا در سال 1995 میلادی، اورشلیم
را به عنوان پایتخت کشور اسرائیل به رسمیت شناخت! به این
ترتیب، کازینونژاد با یک چرخش زبان احساسات
«پاک» امت مسلمان را جریحهدار فرمود و از بروکسلستان تا جمکران، «گلة وحش» را پیرامون «نفرت از اسرائیل» به
اجماع رساند! و از آنجا که مادر ترزا علیرغم افتخار به بیانیة
بالفور ـ اخراج یهودیان از اروپا ـ نمیتوانستند
از تیز و آروغ کازینونژاد در عرصة رسانهای ستایش فرمایند، این
وظیفة الهی را به دو یابوی ترک و عجم گاری شکستة انگلستان ـ رجب فوتبالیست و حسن
فوتبال ـ محول فرمودند!
سلطان رجب
کودتازده بجای اعتراض به ارباب آمریکائی، زبان به
تهدید اسرائیل گشود؛ مقامات حکومت زالممد هم برای تحمیل تحجر و توحش اسلام به
جهانیان اعلام آمادگی کردند. خلاصه
بگوئیم، در گیرودار جنجال رسانهای
پیرامون «قصد دونالد ترامپ برای به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت
اسرائیل»، فاضلاب سازمان سیا فوران کرد!
ویژگی این فاضلاب،
برتری طلبی، مطلقگرائی، نفی
برابری انسانها، یا بهتر بگوئیم ـ نفی روابط حقوقی معاصر ـ است. در این
عرصة توحش کنگره و رئیسجمهور آمریکا برای کشور اسرائیل پایتخت تعیین میکنند؛ نخستوزیر
اسرائیل بجای اعتراض به دخالت آمریکا در امور داخلیاش، بر طبل
«حق و حقیقت باستانی» میکوبد؛ اعضای طویلة
نفرتفروش «شیخ وشاه» برای جهانیان، چماق «امت واحده» بلند میکنند، و از
همه مهمتر «پاسدار اکبر»، نابغة جهان
اسلام است که با یک چرخش قلم خود را به
صحرای عربستان در قرن هفتم میلادی میرساند و پس از معاینة «کفار»، یعنی
مخالفان هذیانات محمد صاد، به این نتیجة
شکمی میرسد که کفار از «حقانیت» اسلام آگاه بودهاند، ولی به
دلائل روانشناختی این دین برحق را انکار کردهاند:
«[...] گروهی از مردم دوران بعثت پیامبر اسلام، در عین علم به حقانیت اسلام، به علل روانشناختی آن را انکار میکردند [...]»
منبع: گویانیوز،
مورخ 8 دسامبر 2017، به نقل از
سایت زمانه
«اکبر نابغه» پس از تشخیص بیماری روانی «کفار» صحرای
عربستان در قرن هفتم میلادی، با یک پرش
خود را به هزارة سوم میرساند و تشخیص میدهد که برخلاف کفار قرن هفتم
میلادی، «مردم کنونی»، از درک کافی بیبهرهاند
و نمیدانند که اسلام شامل همة ادیان پیش از اسلام میشود:
«[...] نمیتوان مدعی شد که انسانهای دوران کنونی هم
در عین درک حقانیت اسلام، به علل رواشناختی
آن را انکار میکنند. مردم کنونی، به حقانیت اسلام ـ نسبت به دیگر ادیان ـ دست نیافتهاند
و به این حکم نرسیدهاند که "چونکه صد آمد نود هم پیش ماست". یعنی اسلام صدی است که نود و هشتاد و هفتاد و
شصت دیگر ادیان و آئینها را در دل خود دارد [...]»
همان منبع!
بله، آب زرشک
را معمولاً برای چنین لحظاتی در لیوان میریزند و
نوشیدناش را به «نوابغ» دست پرورده سازمان سیا پیشنهاد میکنند! خلاصه، نوچة محفل آورام چامسکی، پس از چند سال چریدن در علفزارهای ینگه دنیا و
دریافت جوایز و غیره، در زمینة حماقت و
توحش بسیار «پیشرفت» کرده و تبدیل شدهاند به ویراستی خیابانیتر و مبتذلتر از
«پروفسور نصر!» پروفسور نصر، عامل شناخته شدة سازمان سیا هم از این ادعاها
کم نداشتند. به طور مثال ایشان میفرمودند،
«پیش از اسلام جهانیان در گمراهی و توحش
و بیفرهنگی دست و پا میزدند؛ و دین اسلام آمد و علم و تمدن و فرهنگ برایشان
آورد!» پاسدار اکبر نیز جهت خوشامد سازمان سیا، همین چرندیات و توهمات را البته به زبان لاتیتر
و عامیانهتر، بازنشخوار میکند و در کمال حماقت میکوشد، با به سخره گرفتن حقوق اجتماعی و فردی، به رسم و رسوم ضداجتماعی مشتی صحرانشین سامی ـ پدوفیلی، بردهفروشی،
زنستیزی، تجاوز، تاراج ـ رسمیت
بخشیده، از آن «تصویر دلپذیر» ارائه دهد.
در این راستا،
پاسدار اکبر نابغه با یک ادعای پوچ، خشونت و توحش و تاراج ـ پایه و اساس دین اسلام و دیگر ادیان ابراهیمی ـ را به حساب دولتهای دستنشانده و گروهکهای دستساز
آمریکا مینویسد، و فتوی میدهد، این گروهها و این دولتها پرستیژ اسلام را بر باد
دادهاند:
«[...] بسیاری از انسانهای کنونی، با توجه به اقدامات گروههای تروریستی (طالبان،
القاعده، داعش، الشباب، جبهة نصرت، بوکوحرام، سپاه صحابه، و...) و دولتهائی چون
عربستان سعودی، جمهوری اسلامی، سودان، پاکستان، و... ؛ به دلایل معرفتی و اخلاقی اسلام
را انکار میکنند. این اعمال اسلامی قلمداد شده، آنان را به این نتیجه رسانده که
اسلام دینی عقلانی و اخلاقی نیست [...]»
همان منبع
همه بدانند، «تاراج
و جنایت در راه خدا» که در عمل از اصول غیرقابل تردید در حکومتهای اسلامی به شمار
میرود، میباید عقلانی و اخلاقی تلقی شود!
البته بستگی دارد عقل و اخلاق در کدامین چارچوب
تعریف شده باشد؛ در چارچوب روابط حقوقی معاصر و انسانمحور، یا در چارچوب بیدر و پیکر «عرصة تکرار» و
توهمات «خدامحور؟» و حداقل در اینمورد
پاسخ روشن است؛ ترهات پاسدار اکبر، بر
چارچوب فاقد چارچوب برتریطلبی و تروریسم ـ توهم، تهاجم و تخریب ـ تکیه کرده،
و تداومی است بر ترهاتبافی مقامات
حکومت جمکران پیرامون «برتری اسلام بر دیگر ادیان!» هذیاناتی که در آستانة برگزاری نشست «وحدت
اسلامی» با کمک جنجال رسانهای پیرامون «تصمیم دونالد ترامپ در مورد اورشلیم» به
اوج خود رسید:
«[...]همه
ملتها عضو امت واحدة اسلامی هستند [...] دین ما تعلق به یک نژاد و گروه خاص
ندارد[...] پیامبر بشیر نذیر برای همه عالمیان بود [...] برای آزادی سرزمینهای
اسلامی باید در کنار هم باشیم [...]»
منبع: مهرنیوز، مورخ 5 دسامبر 2017،کدخبر: 4163563
سطور فوق بخشی است از نفسکشطلبی حسن روحانی بر علیه
«غیرمسلمانان» و به ویژه بر علیه مخالفان پدوفیلی و برده فروشی و تفکیک جنسیتی و
سنگسار و قصاص، یا بهتر بگوئیم اعلان جنگ آتلانتیستها،
اربابان حکومتهای اسلامی است به جوامع متمدن! و اشتباه نکنیم، درندگان گلة آتلانتیسم که طی سدة اخیر از
تروریسم اسلام سیاسی در خارج مرزهایشان حمایت کردهاند، اینک همین تحجر و توحش را به درون مرزهایشان
آوردهاند. کافی است نیم نگاهی به ینگه
دنیا بیاندازیم که به بهانة مخالفت با بردهداری، به «پاکسازی تاریخ» مشغول شده و مجسمة شخصیتهای
تاریخی ایالاتمتحد را از اماکن عمومی بر میچیند! البته
حماقتپروری یانکیها و گام برداشتن در مسیر خواست گلة وحش به این مختصر، و به دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ محدود
نمیشود.
طی دوران جنگ سرد، آمریکا نه تنها در مناطق مسلماننشین شوروی که در
زندانهایاش نیز بساط «تبلیغ اسلام» به راه انداخته بود، و در دکان «دین ضداستبداد»، اعتقادات الهی میفروخت.
و از آنجا که در ینگه دنیا، اکثریت
زندانیان را سیاهپوستان تشکیل میدهند، اینان مشتریان دکان «آزادی» شده بودند! به این ترتیب،
عموسام از جنایتکاران و فروشندگان
مواد مخدر و متجاوزان و پدوفیلها «گلة مسلمانان سیاهپوست» مومن و معتقد میساخت و
تحویل جامعه میداد! در واقع حاکمیت آمریکا به صورت نوین، پروسة «بردهداری» را بازتولید میکرد، و به صورت
تلویحی و ناگفته، برتری سفید پوست مسیحی و
اروپائی بر سیاهپوست را به نمایش میگذاشت!
همین سیاست برتریطلبانه است که از
طریق «مسجدسازی و لچکنوازی» از درون زندانها به فضای شهری آمریکا نفوذ کرده، و با
استقبال بوقهای آتلانتیسم و شرکتهای آدمخوار آمریکائی و فدراسیونهای جهانی ورزش
روبرو شده! به عنوان نمونه، تجار
بازار آمریکا عروسک ورزشکار و رنگینپوست و محجبة آمریکائی تولید کردهاند! «نایک»، حجاب مخصوص ورزشی به بازار آورده، و ... و از همه مهمتر فدراسیونهای جهانی ورزش، لاتبازی
و نفرتفروشی جمکرانیها را به طورکلی نادیده میگیرند.
فدراسیون کشتی جهانی، امتناع ورزشکاران ایرانی از رویاروئی با حریف
اسرائیلی را «نمیبیند»؛ فدراسیون وزنهبرداری
جهانی، امتناع ورزشکار ایرانی از دست
دادن با جنس مخالف را مورد تأئید قرار میدهد، و ... و جالب اینجاست که مفسر و منتقد و روزنامهنگار
اروپائی و آمریکائی لاتبازی و رفتار «ضداجتماعی» شیعیمسلکان دستنشاندهشان در
ایران را به زیر سئوال نمیبرند! دلیل هم
روشن است؛ آمریکا و رعایا به پیروی از
دستگاه آلمان نازی، از تحمیل تعلقات و
تعصبات بر عرصة اجتماعی حمایت میکنند. به عنوان نمونه در عرصة ورزش، دوپینگ آمریکائیها نادیده گرفته میشود، ولی کمیتة
المپیک بر پایة ادعای دیگران، و بدون در
دست داشتن شواهد «محکمهپسند»، ورزشکاران
روسیه را از شرکت در مسابقات المپیک محروم میکند! یا زمانیکه نیوزلاند در رشتة وزنهبرداری زنان، یک
وزنهبردار باسابقة مرد را به مسابقات جهانی میفرستد، هیچکس به اینعمل اعتراض نمیکند:
«[...] لورل هوبارد [...] که چهار سال پیش در سطح ملی
در مسابقات وزنه برداری مردان شرکت کرده بود، سال جاری در مسابقات وزنه بردازی زنان شرکت کرد و
[...] توانست برای نخستین بار نیوزیلند را صاحب مدال جهانی در رشته وزنه برداری
کند [...]»
منبع: یورونیوز،
مورخ 6 دسامبر 2017
چه پیروزی
بزرگی برای نیوزلندیها! و میبینیم که نفی
جنسیت و تغییر «مصلحتی» آن بخشی است از «مطلقگرائی»
و سرکوب و نفی «انسان!» مرد نیوزیلندی که یک شبه تغییر جنسیت میدهد و به
عنوان زن در مسابقات وزنهبرداری جهان شرکت میکند، در درجه نخست موجودیت خود را به عنوان «مرد»
انکار میکند، تا زمینة حذف یک زن وزنهبردار
را فراهم آورد! و همچنانکه شاهد بودیم
فدراسیون جهانی، با حمایت آمریکا و رعایا،
این خشونت آشکار را تحت عنوان «احترام به
تراجنسیتیها» نادیده گرفت! بله سرکوب
انسان از طریق «احترام» به تعلقات و تعصبات فقط مخصوص جمکران نیست؛ این قماش «احترام» یعنی همة ملتها ساکت باشند تا
عموسام و رعایا و نوکراناش بتوانند جفتکپرانی کنند! بیدلیل نیست که آتلانتیستها به ادیان ابراهیمی، و به
ویژه به دین اسلام، نماد توحش و تحجر اینچنین «احترام» میگذارند. و بیدلیل نیست که همزمان با برگزاری کنفرانس
«وحدت اسلامی»، رئیسجمهور آمریکا مصوبة
مبهم و مضحک 22 سال پیش کنگرة آمریکا را از پستو بیرون میکشد تا در داخل و خارج
سگهای وفادارش را به «اجماع» برساند، و
از آنان تصویر «ضدامپریالیست» ارائه دهد!
از سناریوی
تکراری و کسالتآور بسیج گلة وحش در جمکران و اروپا فاکتور میگیریم، و میرویم
به سراغ گلة وحش در داخل خاک آمریکا. در
داخل مرزها، «امت مسلمان» که در برابر پروپاگاند «شرطی» شده و مانند سگ پائولوف به
آن واکنش مطلوب و قابل پیشبینی نشان میدهد،
تصمیم گرفت در اعتراض به اظهارات کازینونژاد، در
برابر پرسوناژ موهوم «الله» تعظیم کند و
به خاک اوفتد،یعنی نماز بخواند! توگوئی ابراز بندگی و حقارت «مبارزه با سلطه» است:
«[...] صدها
مسلمان در اعتراض به تصمیم ترامپ در به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت
اسرائیل اقدام به برگزای نماز جمعه در مقابل کاخ سفید کردند [...]»
منبع: سپوتنیک،
مورخ 9 دسامبر 2017، به نقل از شبکة
العالم
باری «امت
معترض» برای ابراز حقارت و بندگی در برابر «قادر متعال»، پارک «لافایت سکوئر» را
برگزید و با این «حسن انتخاب» با یک تیر دونشان زد؛ هم در برابر خداوند خونخوار
ابراهیم سجده کرد، هم در برابر کاخ سفید. و با اینکار نشان داد که قبلة واقعیاش کجاست.
<< بازگشت