جمعه، آبان ۱۲، ۱۳۹۶

یکشنبه در پاسارگاد!




«[...] همانطور که قبلاً هم در گزارش خدمت‌تان گفته بودم یک عده از این دهاتى‌های بى‌سرو‌پای منطقه جمع شدند و داد و فریاد راه انداختند که برای تولید گندم و جو آب کم آورده‌اند [...] حتى دست به دامان علیاحضرت شدند[...] تیمسار باز هم مکث کوچکى مى‌کند [...] در این لحظه صدای مستشرق در گوشِ یکشنبه مثل توپ صدا مى‌کند که مى‌گوید:  «در ایران زن‌ها را قبول ندارند،  حتى اگر همسر اعلیحضرت باشد [...] یکشنبه ابروهای کم پشت و بلوطی رنگ خود را بالا مى‌برد و با استحکام مى‌گوید:



ـ  خانم‌ها برای سیاست مناسب نیستند.   هــــــــــــا؟



همین جمله کافى است که حال تیمسار را حسابى جا بیاورد و احساس کند که در محفلى دوستانه نشسته و مى‌تواند سفرة دل را حسابى باز کند.  ولى از ترس ساواک که خودش رئیس آن است مى‌ترسد از علیاحضرت بدگوئى کند [...]»

منبع: سعید سامان، ‌ «آقای سخاوتمند!» 

انتشار خبر ریزش یک تونل اتمی در کرة شمالی  و واگذاری مرزهای اقلیم کردستان به ارتش عراق،  همزمان با استعفای مسعود بارزانی باعث شد تا آمریکا یک قرارداد نظامی با شیخ‌نشین قطر به امضاء برساند!   در این گیرودار کارفرمایان بی‌بی‌سی نیز با توسل به مخالف‌نمایان ساکن فرنگ،‌   برای فاصله گرفتن اجباری حکومت ایران از شعار بنیادین نفرت‌فروشی دستگاه آلمان نازی ـ  ‌نه شرقی،  ‌نه غربی ـ  دست به سوگواری «نیابتی» زدند و ... و از همه مهم‌تر اینکه،‌  سفر ولادیمیر پوتین به تهران به «شهادت مظلومانة» وزیردفاع بریتانیا انجامید!

بله،  پس از ورود ولادیمیر پوتین به تهران کاشف به عمل آمد که گویا وزیردفاع بریتانیا 15 سال پیش دست‌شان را روی زانوی یک زن گذاشته بودند! پس از فاش شدن این «خبر موثق»،  وزیر دفاع تصمیم می‌گیرد برای حفظ پرستیژ ارتش انگلستان استعفا بدهد!  چه نشسته‌اید!  در کشوری که حاکمیت‌اش طی سدة اخیر،  رسماً از «تجاوز و تاراج» در ابعاد جهانی حمایت به عمل آورده،   مایکل فالون، به آزار جنسی ـ  به دلیل گذاردن دست روی زانوی یک زن ـ متهم می‌شود و استعفا می‌دهد!   یادآور شویم مایکل فالون،  از سال 2014 در جایگاه وزیردفاع بریتانیا قرار گرفته بود و پس از استعفای دیوید کامرون،   در این جایگاه ابقاء شد.   به عبارت دیگر،   علاوه بر کودتای «میدان» و تلاش برای کشاندن دامنة جنگ از اوکراین به روسیه،  کودتای ناکام ترکیه ـ  کودتائی که رسماً مورد استقبال ژنرال فلین قرار گرفت ـ  و از همه مهم‌تر،  حمایت از بحران‌سازی‌های کرة شمالی با هدف جنگ‌افروزی در مرزهای چین و روسیه،   و به ویژه زمینه‌سازی برای جنگ «عرب و عجم و ترک و کرد و شیعی و سنی» و کودتای فرانکیست‌ها در اسپانیا  ‌نیز در دوران وزارت همین مایکل فالون صورت پذیرفت!   اینهمه،  اگر از ترورهائی که طی اینمدت در‌ اروپا و آمریکا سازمان یافت صرفنظر کنیم!  پس باز‌گردیم به برگزاری دو رفراندوم که همچون کودتای ناکام ترکیه نتایج معکوس به بار آورد؛‌   رفراندوم اقلیم کردستان،  و رفراندوم کاتالونیا.

اولی،  اقلیم کردستان را به درون مرزهای عراق بازگرداند و همزمان از تهاجم نظامی اکثریت ـ  عرب و شیعی ـ  به اقلیت کرد ممانعت کرد.   دومی نیز به نفی پوپولیسم منجر شد.  ولی پیش از ادامة مطلب یک مینی‌پرانتز برای اسپانیا و رفراندوم کاتالونیا باز می‌کنیم.

این رفراندوم که در تاریخ اول اکتبر برگزار شد،  به گزارش رسانه‌ها،   با سرکوب شرکت‌کنندگان توسط پلیس اسپانیا توأم بود.   با اینهمه،  باز هم به گزارش رسانه‌ها،   اکثریت به استقلال کاتالونیا رأی داد!   سپس نخست‌وزیر اسپانیا در کنفرانس خبری اعلام داشت هیچ رفراندومی برگزار نشده!   اینجا بود که مشخص شد در قفای رفراندوم چه‌ها خوابیده.  خلاصه بگوئیم،   دولت مرکزی را می‌دیدیم که از سرکوب نظامی در کاتالونیا ناتوان بود،  و نمی‌توانست دست به عملی بزند تا زمینة اخراج اسپانیا از اتحادیة اروپا فراهم شود.   خلاصه دوزاری «ماریو راخوی» افتاد و دریافت که نمی‌تواند «عظمت» فرانکیسم را دوباره به اسپانیا بازگرداند!   

البته فراموش نکنیم که این «عظمت»، ‌  فی‌نفسه بخشی از «عظمت بریتانیا و آمریکا» در سرکوب بلشویسم و سوسیالیسم در اروپا به شمار می‌آید.  و نتیجتاً،  عدم دستیابی به این «عظمت» منطقاً راه برتری‌طلبان دو سوی آتلانتیک را جهت «بازگشت به عظمت گذشته» ـ  پوپولیسم در اروپا ـ‌   ناهموار خواهد کرد!   عظمت‌جوئی‌ای که در انگلستان کارش به برکسیت،  و در آمریکا به ترامپیسم کشیده بود. 

نخستین پیامد این شکست «ناجوانمردانه» فروپاشی در لانة هولیوود بود.  اهالی هولیوود بلافاصله جهت تطهیر خود یک شیطان «یهودی» و طرفدار حزب دمکرات پیدا کرده،  همچون دوران شیرین هیتلر سلام‌الله به سنگسار رسانه‌ای وی مشغول شدند.  در آغاز سنگسار،   همسر انگلیسی‌تبار «شیطان» او را ترک می‌کند!   سپس هیلاری کلینتون و باراک اوباما نخستین سنگ را به سوی «هاروی واینشتاین» پرتاب می‌فرمایند.   بعد نوبت می‌رسد به آنجلینا جولی و دیگر پیرزن‌های جراحی‌شدة‌ هولیوودی که از قضای روزگار جملگی طرفداران حزب دمکرات هستند!  ولی فروپاشی هولیوود به این مختصر محدود نماند؛    بلافاصله کار به «طارق رمضان»،   هوادار مایکل جکسون و عضو فعال اخوان‌المسلمین و مبلغ تروریسم «اسلام سیاسی» در دانشگاه آکسفورد کشید.   سپس پتة شبکة پدوفیلی سازمان یافته در هولیوود نیز بر آب اوفتاد.  وارد جزئیات نمی‌شویم،  ‌ فقط در مورد ارتباط اندام‌وار شبکة فاشیسم با تجاوز و پدوفیلی به یک گزارش رسانه‌ای اشاره می‌کنیم که در تاریخ 16 نوامبر 1998،  در روزنامة «لیبراسیون» انتشار یافت و همانطور که می‌توان حدس زد،   چندان انعکاسی هم نیافت.  

در این گزارش به پدوفیلی شاهزاده‌های عرب و هنرپیشه‌های سرشناس هولیوود از قماش «رابرت دو نیرو» هم اشاره شده!   خلاصه،   گذشته از آخوند و خاخام و کشیش، هولیوودی‌های هوادار حزب دمکرات آمریکا نیز به «کودکان» الطاف ویژه دارند!   البته به این مجموعة درخشان می‌باید «آنتونی وینر»،   همسر «هما عابدین» پاکستانی،  عضو اخوان‌المسلمین و رئیس دفتر هیلاری کلینتون را نیز بیافزائیم.   جالب اینکه،  فقط دو روز پس از فروپاشی محفل «هنری» حزب دمکرات آمریکا،   پایه‌های برکسیت نیز به لرزه می‌افتد!

بله،  روزنامة گاردین گزارش می‌دهد که مشاور حقوقی الیزابت دوم در پیامی به نخست‌وزیر اینکشور خواهان انتشار مدارکی شده که بر اساس آن «لغو برکسیت» امکانپذیر خواهد بود!   و همزمان با این گزارش،   در مادرید و بارسلون تظاهرات گسترده‌ای در حمایت از صلح و همزیستی برگزار می‌شود،  هر چند رسانه‌های آتلانتیست آن را به سکوت برگزار می‌کنند؛‌  دلیل هم روشن است!   این قماش تظاهرات با پایه و اساس پوپولیسم،  یعنی گله‌سازی و خشونت و برتری‌طلبی در تضاد قرار می‌گیرد،  در نتیجه،  هیچ دلیل «موجهی» وجود ندارد تا رسانه‌ها به آن انعکاس لازم را بدهند!   در لجنزار احترام به ادیان،  تنها وظیفة رسانه گسترش ابتذال و حماقت،  و به ویژه دامن زدن به «تعصبات و تعلقات» است.  چرا که این شیوة‌ «توحیدی»،   ‌برای تخریب جامعه و پوچ‌سازی انسان از انسانیت بسیار «مفید» بوده،   هست،  و خواهد بود.  در همین مسیر فقط کافی است واکنش حسن روحانی به سخنان ولادیمیر پوتین را مطرح کنیم!  

زمانیکه رئیس فدراسیون روسیه از صبر وتحمل مردم تهران در برابر مشکلاتی که اسکورتش برای آنان ایجاد کرده سپاسگزاری می‌کند،   حسن روحانی پوزخند می‌زند!   تعجبی هم ندارد؛‌   «آخوند جماعت» با عواطف انسانی و همدردی و این مسائل «پیش‌پاافتاده» بیگانه است؛  آخوند تحمیل خود،  اخلاقیات و خلق‌وخوی و تعصبات‌اش را بر یک ملت وظیفة «الهی» تلقی می‌کند.  آخوندجماعت برای انسان‌ها هیچ اهمیتی قائل نیست؛   درست عین لات‌هائی رفتار می‌کند که مدعی «روشنفکری» می‌شوند،  و نادانی‌شان را به زینت کلام می‌آرایند.  

حال که به لات‌ها رسیدم نیم‌نگاهی هم شبکة مجازی بیاندازیم.  چند روز پیش یک‌نفر به نام «هانیه توسلی» در شبکة مجازی،‌   از مرگ گربه‌اش ابراز تأسف می‌کند.  یکی از مشاهیر طویلة مشروعه که ادعای چپ‌گرائی و روشنفکری دارد و یاوه‌سرائی‌های‌اش مرتباً در سایت «اخبار روز» منتشر می‌شود،  ‌ به شدت از این عمل ناشایست ـ ابراز عواطف انسانی ـ  برآشفته شده،   ضمن لیچارگوئی به فرد مذکور،   لگدی هم نثار «ملت ایران» می‌کند:‌

« در همه جای دنیا احزاب و روشنفکران و متفکران گروه‌های مرجع جامعه هستند،   در ایران مامان گربه‌ها [...]»                                   
منبع:  توئیتر نادر فتوره‌چی  

 بله وجه مشترک لات و آخوند،‌   نشستن در جایگاه «قضاوت ارزشی» و نفی انسان و انسانیت است.  از این نظر فتوره‌چی دقیقاً همانجائی قرار گرفته که امثال حسن روحانی.   رئیس دولت تف و تکفیر از احترام ولادیمیر پوتین به مردم تهران خنده‌اش گرفته بود،  ‌ فتوره‌چی هم از ابراز ناراحتی «هانیه توسلی» برای مرگ گربه‌اش خشمگین شده بود.  جالب اینجاست که این زوج غارنشین از آشکار کردن توحش و حماقت‌شان هیچ ابائی ندارند.  حسن روحانی در کمال وقاحت و بلاهت در برابر دوربین‌ فیلمبرداری به اظهارات ولادیمیر پوتین پوزخند می‌زند،  فتوره‌چی هم شبکة مجازی را برای هتاکی و جفتک‌پرانی ‌مناسب حال خود تشخیص ‌داده.   ولی می‌باید اذعان کنیم که هیچکدام از ایندو جانور وحشی در زمینة ابتذال و حماقت به گردپای رهبرشان نمی‌رسند!
 
علی خامنه‌ای که با دمپائی و لباس زنانه در برابر ولادیمیر پوتین نشسته بود،‌  در مذاکرات با رئیس فدراسیون روسیه حسابی گنده‌گوئی کرد و خواستار «منزوی کردن آمریکا و حذف دلار» از معادلات جهانی شد!   سپس،   بدون توجه به تأکیدات پیاپی مسکو بر اجتناب از یکجانبه‌گرائی ـ  نقض مقررات بین‌المللی ـ   فردای همانروز بالای منبر پرید و از اشغال سفارت آمریکا ـ  نقض کنوانسیون وین که به تحریم اقتصادی،  و سپس تحمیل جنگ بر ملت ایران منجر شد ـ  تمجید به عمل آورد!  مقام معظم جمکران،  در گام بعد به زبان ابتذال و خشونت ویژة قشر آخوند،  یک تحلیل «خیابانی» نیز از کودتای 28 مرداد ارائه کرد! خامنه‌ای هر آنچه خواست به شاه و کودتای 28 مرداد نسبت داد و فراموش کرد به حمایت روح‌الله خمینی از کودتای مذکور اشاره کند و ... و از نقش‌آفرینی مصدق،  آخوندها و خصوصاً فدائیان اسلام و انگلستان نیز در این کودتا به همان شیوة «خیابانی» مخصوص آخوندها فاکتور گرفت:‌

«[...] دکتر مصدق [...] برای آنکه جلوی انگلیسی‌ها بایستد ‌‌به سراغ آمریکائی‌ها رفت [...] کودتای28 مرداد،  نه به وسیله انگلیس که به وسیله آمریکا انجام شد [...] این‌ها نوکر می‌خواهند،  سرسپرده می‌خواهند،  توسری خور می‌خواهند،  مثل محمدرضای پهلوی [...]»
منبع:  رادیوفردا،‌  مورخ 2 نوامبر2017 

نیازی نیست‌که بگوئیم خامنه‌ای دروغ می‌گوید!   انگلستان خود به دست داشتن در کودتای 28 مرداد اذعان کرده،  با این وجود، ‌ زال‌ممد جهت حفظ پرستیژ پدر معنوی‌‌‌اش،  می‌کوشد از انگلستان سلب مسئولیت نماید.   و در گیرودار تطهیر ارباب است که خامنه‌ای چند نکتة پیش‌پاافتاده را هم فراموش می‌کند.   نخست اینکه،   «رهبر کبیر انقلاب اسلامی»،  مانند ملکه اعتضادی و شعبان جعفری از طرفداران کودتای 28 مرداد 1332 بوده.   دیگر آنکه،  آخوندنوازی و دین‌پروری آمریکا و دربار پهلوی،  زمینه‌ساز «انقلاب اسلامی» و استقرار حکومت تروریسم شیعی در ایران شده!    البته دروغ‌گوئی و تحریف تاریخ و تطهیر ارباب و زن‌ستیزی سنت رایج محفل نفرت‌فروش «شیخ‌وشاه» است و ابزار این تطهیر هم چیزی نیست جز واژه مبهم «مردم!»   

سال‌هاست که چماقدار و چپ‌نما،   کودتای آتلانتیست‌ها در 22 بهمن 57 را به حساب خود می‌گذارند.   چپ‌نما می‌گوید «مردم از ما پیروی کردند!»   آخوندجماعت هم پاسخ می‌دهد: «مردم،   اسلام را می‌خواستند!»   و از همه جالب‌تر شاه‌ا‌لله است؛‌   او هم جهت «بازگشت به گذشته» و تکرار دورباطل به همین «مردم» متوسل شده.   ولی فراموش نکنیم که «مردم» آخوند،   همچون «مردم» چپ‌نمایان و سلطنت‌چی‌ها برای «پدر» سخت له‌له می‌زند.  «مردم» آخوند پدرش را در لجنزار کربلا و موهومات صحرانشینان قرن هفتم میلادی جستجو می‌کند؛   «مردم» چپ‌نما لابلای ترجمة شکسته ـ  بستة‌ «مانیفست» دنبال پدرش افتاده،   و «مردم» اعلیحضرت هم در ناکجاآباد پاسارگاد:

«ایران وطن ماست، ‌ کوروش پدر ماست!»

اعلیحضرت «دور از وطن» هم که خود را طرفدار دمکراسی و مفاد اعلامیه‌جهانی حقوق بشر معرفی کرده‌اند،‌  این «مردم» را به تجمع در پاسارگاد،   برای «حفظ هویت ملی» تشویق می‌فرمایند!   البته هنوز معلوم نشده،   آنچه «آرامگاه کوروش در پاسارگاد» خوانده می‌شود، در چه تاریخی بنا شده؟!  اصلاً معلوم نیست به چه دلیل روز تولد «ژوزف گوبلز» تبدیل شده به روز کوروش کبیر و ... و از همه مهم‌تر نمی‌دانیم چرا رضاپهلوی که ادعای میهن‌دوستی دارد،  با هی کردن گله وحش به سوی آرامگاه کوروش در پاسارگاد،‌   برای تخریب این بنای تاریخی که گویا در فهرست میراث فرهنگی یونسکو هم به ثبت رسیده پافشاری می‌کند؟!   ولی آنچه در کیهان لندن می‌بینیم برای دریافت اصل مطلب ـ گسترش حماقت ـ  کفایت خواهد کرد!  کیهان لندن در همین مورد خاص ـ روز کوروش کبیر ـ  می‌پرسد،   «مگر در پاسارگاد اموال عمومی وجود دارد که تخریب شود؟»  آری اصل مطلب همینجاست:  

«[...] در روزهای منتهی به هفتم آبان،   وزارت اطلاعات گزارش داد که اعضای یک گروه را که در فضای مجازی و با هدف بزرگداشت روز کوروش دعوت به برگزاری تجمع کرده بودند، دستگیر کرده است.  آن‌ها متهم شده‌اند که قصد اقداماتی چون آسیب به اموال عمومی را داشته‌اند.   معلوم نیست در آرامگاه کوروش که از سوی حکومت در حصر قرار گرفته، کدام اموال عمومی ‌وجود دارد که بتوان به آن‌ها آسیب زد!»
منبع:  کیهان لندن،  ‌مورخ 8 آبانماه سالجاری

بله در پاسارگاد «اموال عمومی» وجود ندارد؛‌   آرامگاه کوروش در پاسارگاد «اموال خصوصی» والدة روتچیلد است!   و قبیلة روتچیلد در راه تمدید و تأمین حاکمیت محفل «شیخ‌وشاه» رضایت داده که میراث فرهنگی ملت ایران زیر لگد گلة وحش بیفتد! به این ترتیب  احساسات ملی و میهنی و تخرخرات مانند آتش‌فشان فوران می‌کند و «مردم» اینبار برای مرگ در راه «هویت ملی» آماده می‌شوند.   بی‌دلیل نیست که نوری‌زاد،  ‌ پامنبری ملاممد گوبلز اردکانی،  سرپرست سابق کیهان نیز در این «جنبش حماقت‌گستر» شرکت داشته و «خبر موثق» دستگیری‌اش را هم بوق‌های طویلة احترام به ادیان منتشر کرده‌اند!   

بله،  «باد» باورهای جمع این روزها در مسیر پاسارگاد می‌وزد،   و فرصت‌طلبان می‌باید در مسیر حماقت جمع بادبان برافرازند،  و با اینکار تنور آتلانتیسم را گرم و داغ نگهدارند.  و فراموش نکنیم که،   به این عملیات حماقت‌گستر در توئیتر «سلطنتی» رضا پهلوی می‌گویند «حفظ هویت ملی!»   شخص اعلیحضرت یا مسئول توئیتر ایشان،   آنقدر در بحر «هویت ملی» غرق شده بود که روز تولد «شهبانو فرح پهلوی» را باز هم فراموش کرد!  ایشان آنقدر در  کورش کبیر «ذوب» شده‌اند که فراموش فرموده‌اند دست‌های «مقدس» آریامهر،  جایگاه مادرشان را به نایب‌السلطنة کشور ایران ارتقاء داده!   خلاصه بگوئیم،  نیابت سلطنت فرح پهلوی،  که به این سادگی فراموش می‌شود،  بخش اصلی همین هویت ایرانی است که بعضی‌‌ها برای‌اش پستان به تنور چسبانده‌اند!