کیهانبرادرز!
پس از مایکل فالون، وزیر دفاع بریتانیا، «پریتی پتل»، وزیر امور توسعة بینالملل در دولت «ترزا می» نیز استعفا داد. گویا ایشان، با
مقامات اسرائیل دیدار کرده و قول و قرارهائی گذاشته بودند که پس از ناکامی سناریوی
جنگافروزی در میعاد 4 نوامبر ـ میعاد محبوب
محفل روتچیلد ـ قرار شد رسانهها ادعا کنند این دیدارها و قول و قرارها «بدون
اطلاع مادر ترزا صورت پذیرفته!» باری تزلزل
دولت بریتانیا میرود تا جایگاه بوریس جانسون را نیز متزلزل کند، و برای جبران این تزلزل، قرار
شد اتحادیة اروپا ـ منهای بریتانیا، دانمارک، جمهوری ایرلند، پرتقال و مالت ـ یک ارتش
«مستقل از ناتو» داشته باشد تا به این ترتیب خدمات اجتماعی را باز هم کاهش دهد و باز
هم بر بودجة نظامی بیافزاید، چرا که مادر ترزا یکبار دیگر کشف کرده که «روسیه تهدید
بزرگی است!»
طی چند روزی که گذشت شاهد دو رویداد
مهم بودیم؛ یک زلزله سیاسی در محفل
روتچیلد، و یک زمینلرزه در ایران. اولی
در نخستین سالگرد پیروزی دونالد ترامپ، به استعفای دومین وزیر کابینة مادر ترزا
انجامید، و دومی،
صدها قربانی و مجروح و آواره بر جای
گذاشت و توحش و ابتذال حکومت ملایان را هر چه بیشتر گسترش داد.
به گزارش خبرگزاریها، یکشنبه شب گذشته ـ 12 نوامبر 2017 ـ وقوع
زمین لرزه در استانهای کرمانشاه، کردستان، ایلام، اردبیل و آذربایجان (شرقی و غربی)، صدها کشته و زخمی بر جای گذاشت. شدت
این زمین لرزه را 7.2 ریشتر گزارش کردهاند و نیازی نیست که بگوئیم با توجه به
کیفیت نازل ساختمانهای ایران و کاسبکاری حکومت اسلامی، تلفات
این زمین لرزه بیش از حد انتظار خواهد بود!
البته موضوع وبلاگ ما وقوع زمین
لرزه در کشور زلزلهخیز ایران نیست؛
واکنش گورستانپرستان محفل روتچیلد است به این زلزله.
علی خامنهای،
مقام معظم طویلة مشروعه اصلاً زحمت جابجا شدن هم به خود نداد، با
صدور یک بیانیة خشک و خالی به دیگران فرمان داد هر کاری از دستشان برمیآید انجام
دهند! دولت تفوتکفیر هم ضمن بازنشخوار تیز و آروغ «رهبر
فرزانه»، 3 روز عزای عمومی اعلام کرد، بعد هم حسن روحانی خوشحال و خندان برای «سان
دیدن از زلزلهزدگان» راهی منطقه شد! ایسنا،
بوق دانشجونمایان جمکران، بدون ابراز همدردی با مصیبتزدگان، از
وضعیت دانشگاههای مناطق زلزله زده گزارش داد و ... و کنیزالاسلام، مولاوردی، «دستیار
ویژه روحانی در امور حقوق شهروندی» برای بازماندگان «درگذشتگان» پیام فرستاد:
«[...] دستیار ویژه رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی با
تسلیت در گذشت مردم غرب کشور در زلزله شب گذشته برای بازماندگان آرزوی صبر کرد.»
منبع: مهرنیوز،
مورخ 13 نوامبر سالجاری،کد خبر: 96082212618
بله، پیشخدمتهای محفل روتچیلد در ایران، بجای
«قربانیان زمین لرزه»، از واژة «درگذشتگان» استفاده میکنند، باشد تا خسارات مالی و جانی ساکنان مناطق زلزله
زده را در پرانتز بگذارند و با یک تیر چندین و چند نشان بزنند. هم از دولتهای
پیاپی حکومت «تاراج و جنایت در راه خدا» سلب مسئولیت کنند، هم از
شرکاء و همآخوریهایشان در شهرداریها. دولتهائی که با مسائل اجتماعی برخورد
کاسبکارانه دارند، و آن زمان که همچون
دولت میرحسین موسوی از امکان جنگافروزی و تخریب سریع کشور برخوردار نباشند، «وظیفه» دارند با نادیده گرفتن فساد سازمانیافته
در شهرداریها، دست منفعتطلبان را برای ساختوساز بناهای فاقد معیارهای
امنیت ساختمان باز بگذارند. برای پنهان داشتن همین مسائل «پیشپاافتاده» است
که کنیزالاسلام مولاوردی قربانیان زلزله را «درگذشتگان» میخواند. از پیام سرشار از وقاحت ایشان باید نتیجه گرفت
که یکشنبه شب گذشته، صدها نفر در استانهای
غرب کشور «درگذشتهاند»؛ مجروح و مصدوم هم نداریم، آواره
و بیخانمان هم همینطور! حال از عرصة توحش
مقامات رسمی لجنزار «توجیه و تکرار» خارج میشویم و میرویم به سراغ نوع «وحشیترشان!»
چه نشستهاید که، نوع وحشیتر از کنیزالاسلام رسمی دولت جمکران هم
وجود دارد؛ «قلم زنان کیهان!» این حضرات با جانوران زننمای جمکرانی آنقدرها فاصله
ندارند. «کیهانهای» لندن و جمکران، که دومی
گویا دو روز در توقیف گذرانده، رم کردهاند،
چرا؟ به این دلیل که سناریوی دخالت نظامی
در لبنان و جنگافروزی میان عربستان و ایران
ناکام مانده! و از قضای روزگار
کیهان جنگطلبان جمکران، نخستین قربانی
این «زلزلة سیاسی» بود!
همینجا بگوئیم «توقیف کیهان»، ریشه در حماقت برتریطلبان غرب دارد. اینان
از نزدیک شدن واشنگتن به مسکو شدیداً به هراس افتادهاند، و برای
«بازگشت به گذشته» عین سگ صحرای کربلا له له میزنند. از اینرو برای اجرای سناریوی سرشار از نبوغشان
میعاد 4 نوامبر را برگزیدند. چرا که این
میعاد برای محفل روتچیلد از اهمیت ویژهای برخوردار است!
هفتاد و هشت سال قبل در چنین روزی، فرانکلین روزولت، رئیسجمهور وقت ایالات متحد ممنوعیت فروش سلاح
به طرفین درگیرجنگ را لغو کرد و رسماً به سنگر توحش و جنگافروزی پیوست. از آن روز، در حافظة غریزی
پیشخدمتهای محفل روتچیلد، میعاد 4
نوامبر به نفی روابط حقوقی برای گسترش منافع جنگفروشان گره خورد.
از قضای روزگار،
در تاریخ 4 نوامبر 1979، همزمان با ملاقات برهژینسکی و شیخ مهدی
بازرگان در الجزایر، مشتی لاتواوباش از دیوار سفارت آمریکا در تهران
بالا رفتند و سفارتخانه را اشغال فرمودند!
بلافاصله بازرگان، نخست
وزیر حکومت خیابانی استعفا داد و در جایگاه اوپوزیسیون لنگر انداخت؛ کانون
به اصطلاح نویسندگان نیز از وحشیگری اشغالکنندگان
سفارت آمریکا حمایت جانانه به عمل آورد:
«دانشجویان عزیز جای بسی شادمانی است
که جوهر اصلی انقلاب ایران، یعنی مبارزه بیامان با امپریالیسم جهانی، به
ویژه امپریالیسم آمریکا به همت شما فرزندان رشید ملت در دستور روز قرار گرفت [ما]
هیات دبیران کانون نویسندگان از صمیم قلب امیدواریم قاطعیت موضع ضدامپریالیستی شما
[...]»
منبع: تاریخ ایرانی به نقل از اطلاعات، مورخ
16 آبانماه 1358
بیانیة ابلهپسند کانون کذا را باقر پرهام،
غلامحسین ساعدی، محسن یلفانی، اسمعیل خوئی و احمد شاملو امضاء کرده بودند و ...
و جالب اینکه، چندی بعد، همین حضرات «مخالف حکومت» از آب درآمدند، و از ملت طلبکار شدند! البته
«تغییر سنگر» عملة فاشیسم که با هدف «تطهیر»،
معمولاً پس از تأئید خشونت و توحش صورت میگیرد، بسیار رایج است و موضوع وبلاگ ما هم نیست! موضوع این وبلاگ «شرطی شدن» بینالملل فاشیسم
است به میعاد 4 نوامبر که شرطی شدن «سگ پائولوف» را تداعی میکند!
در تاریخ 4 نوامبر سال 1978، ساواک آریامهر
آستینها را بالا زد و مشتی لاتواوباش را برای آتش زدن اماکن عمومی به خیابان هی
کرد تا اعلیحضرت لطف کرده، «صدای انقلاب» بشنوند و «حکومت نظامی» اعلام فرمایند! البته قرار بر این بود که بعد از این صحنهپردازی
کشور را به «آخوند و اوباش» وارداتی از فرنگ و کربلا و نجف تحویل داده، خودشان بروند مسافرت! اینچنین
بود که یکسال بعد، در تاریخ 4 نوامبر
1979، عموسام هم تصمیم گرفت صدای انقلاب
لوتی و عنترهایاش را بشنود و سفارتخانهاش را به آنان تحویل دهد، باشد تا فدائیان اسلام فکلکراواتی را در
جایگاه «لیبرال» و مخالف حکومت بنشاند و ... 38 سال است که بوقهای جمکران با
افتخار از «میعاد 4 نوامبر» یاد میکنند. میعادی که عملة فاشیسم را در سراسر جهان شرطی
کرده! ولی امسال،
برخلاف گذشته، این میعاد هم،
عموسام را تلخکام کرد، هم کنیزمطبخی جمکرانیاش را!
نخستین سفر آسیائی دونالد ترامپ که در
میعاد 4 نوامبر با دیدار از کشور ژاپن آغاز شد،
با تزلزل و بحران سیاسی در لبنان و
عربستان و ترسولرز شدید حکومت ملایان تقارن زمانی یافت. سعد
حریری، نخست وزیر لبنان پس از سفر به کشور عربستان، همانجا لنگر انداخت و استعفا داد؛ یک موشک به فرودگاه بینالمللی ریاض شلیک شد
و ... و در پی آن خبر دستگیری شاهزادگان و فرماندهان گارد ملی عربستان را در رسانهها
منتشر کردند. بلافاصله، رادیوفردا به نقل از دونالدترامپ، اعلام داشت «شلیک موشک کار ایران بوده!»
درکمال تعجب، حکومت ملایان که پیوسته به موشکهایاش میبالد، اظهارات افتخارآمیز ارباب را تکذیب کرد، و ممجواد
ظریف که ظاهراً برای افتتاح سفارت جدید ملایان در تاجیکستان، راهی اینکشور شده بود، بالای
منبر رفت و با بحرانسازی و جنگافروزی به شدت مخالفت کرد! ناگفته نماند که همزمان با انتشار بیانات
«دلپذیر» و متمدنانة وزیر امورخارجة حکومت «تاراج و جنایت در راه خدا»، مردهریگ
شهربانی آیرونساید اراذل و اوباش را برای آتش زدن پرچم آمریکا؛ برجام
نمادین، و سردادن «شعار مرگ» به خیابان
آورده بود:
«مرگ بر آمریکا، بر اروپا، بر اسرائیل، بر آل سعود،
بر سازمان ملل و ... و مرگ بر شورای امنیت!»
بله حکومتی که چهار دهه است با حمایت
غرب، فضای اجتماعی کشور را با «شعار مرگ و
نفرت» اشباع کرده، وزیر امورخارجهاش در
تاجیکستان ادعای مخالفت با جنگ و بحران میکند! به این ترتیب از اوباش جمکران در خارج مرزها
تصویر «دلپذیر و مسئول» ارائه میکنند؛ در
داخل هم اوباش را بر روزمرة ملت ایران حاکم کردهاند. ولی برای این یکبام و دو هوا که تحت نظارت
سازمان سیا هماهنگ شده، دیگر مفری نمیبینیم. اگر ممجواد ظریف از پیوند مستقیم این شعارها
با تروریسم و جنگافروزی و بحرانسازی آگاه نیست، کیست که نداند، او و همپالکیهایاش
طی این 4 دهه، نان همین تروریسم را خوردهاند. البته نمیباید از مقامات لاتسالاری «شیعی» انتظار
درک و فهم و ادب و نزاکت و راستگوئی داشته باشیم؛
اینان جز دوروئی و نادرستی هیچ نمیشناسند. باری، در
گیرودار وعظ و خطابة ممجواد در باب صلح و غیره، یکی از «دیپلماتهای پیشین» طویلة مشروعه نیز بر
ملت ایران منت گذارده، مقالة «وزین و نغز و پرمغزی» در مورد اشغال
سفارت آمریکا در تهران قلمی کردند. این
سابقاً «مقام»، به بهانة تقبیح این عمل، در مطلب خود پشتک و وارو فراوان زده، تا منافع
صنایع نظامی غرب از این بحرانسازی را زیر سبیلی در کند!
واقعیت این است که بر خلاف عرعر آخوند
و جیغو ویغ لاتهای دانشجونما، «یکجانبهگرائی»
و نقض قوانین و مقررات بینالمللی فقط منافع برتریطلبان غرب را تأمین میکند. به
همین دلیل است که آتلانتیستها همواره از انواع خشونت ـ قومی، نژادی، دینی و بومی ـ حمایت کردهاند و اشغال سفارت
آمریکا در تهران نیز بخشی از همین سیاست منفعتطلبانه بود، که از «قضای روزگار» با میعاد 4 نوامبر تقارن
زمانی یافت!
و باز هم از قضای روزگار، در این
میعاد، علی اکبر ولایتی به لبنان رفت و بر حمایت دولت
جمکران از دولت لبنان به رهبری سعد حریری تأکید کرد. همزمان
سعد حریری، نخستوزیر لبنان راهی عربستان
شد و ادعا کرد از آنجا که تهدید به ترور شده، استعفا میدهد!
اینجا بود که خبر رسید موشکی به
فرودگاه بینالمللی ریاض شلیک شده و عدهای از شاهزادهگان و فرماندهان گارد ملی عربستان نیز در رسانهها بازداشت شدهاند. پس جبرئیل بر مقام معظم جمکران نازل شد و او را
گفت، «فرصت را از دست نده که جنگ نعمت
الهی است!» منتهی مقام معظم از آنجا که خیلی «شهامت و
شجاعت» دارند، مصلحت خویش در آن دیدند که
میدان «جنگ» را به پاسدار شریعتمداری واگزارکنند،
تا ببینند مزة دهان اربابانشان چیست،
و چه پیش میآید!
پاسدار شریعتمداری هم به سنت رایج، ابتدا
سری به مبال باکینگهام پالاس زد، و پس از بجا آوردن نماز در آبدارخانة سازمان
سیا، تیتر زد،
«هدف بعدی، امارات است!» نخستوزیر ژاپن هم معلوم نیست به چه دلیل در
همین گیرودار به وزیر امور خارجة کابینة جنگ احمدینژاد، یعنی منوچهر متکی بالاترین نشان افتخار کشورش
را اهداء کرد! یکوقت فکر نکنید حضور وزیر امورخارجه احمدینژاد
در ژاپن با سفر دونالد ترامپ به اینکشور ارتباطی داشته، ابداً! در هر حال،
اهداء بالاترین نشان افتخار ژاپن
به منوچهر متکی به قول معروف شگون نداشت؛ نخست وزیر ژاپن که پس از اهداء نشان
افتخار، پشت سر دونالد ترامپ در زمین گلف میدوید، تعادلاش
را از دست داد در چالهای معلق شد و ... و
پس از انتشار بیانیة شورای امنیت سازمان ملل در مورد نخستوزیر لبنان، بیانیة مشترک کاخ سفید و کرملین نیز در مورد
«حفظ تمامیت ارضی سوریه»، به محفل روتچیلد
تا حدودی خر فهم کرد که تکرار سناریوی گذشته در زمان حال نتیجة معکوس به بار خواهد
آورد! خلاصه، گاری شکستة روتچیلد در سربالائی افتاد و قاطرها
شروع کردند به گاز گرفتن یکدیگر.
بیبیسی، بوق نژادپرستان لندن از زبان یک تاکسیران
لبنانی، ولیعهد عربستان را حسابی «نفرین»
کرد! رجب اردوغان نیز شدیداً ولیعهد عربستان را نکوهش
فرمود؛ حکومت ملایان هم ناچار شد دکان جنگطلبی
«نیابتی» علی خامنهای را برچیند و کیهان جمکرانی را دو روز «چوبفلک» کند! یادآور
شویم، در مورد عناوین و مطالب کیهان، پاسدار شریعتمداری تصمیم نمیگیرد. روزنامة کیهان رسانة کودتای 28 مرداد و در واقع
شیپور بینالملل تروریسم در کشور ایران است که پس از کودتای 22 بهمن 1357، کمی «اسلامیتر» شده و شعار «مبارزه با
امپریالیسم» را به دیگر جفنگیاتاش افزوده!
باری کیهان جمکران پس از گذراندن
دوران «تنبیه»، تأکید کردکه حکومت ملایان
را طرفدار عربستان و امارات نمیداند، ولی «برجام و برخی مدیران» را مورد تهاجم قرار داد:
«[...] اینکه پس از برجام، دامپروری رو به ورشکستگی فرانسه را [...] نجات
دهیم یا واردات [...] ماهی زینتی، گلابی خشککرده، برنج، شیرینی،
شکلات [...] وغذای سگ و گربه خانگی را 4
برابر کنیم، نشان میدهد غیرت ملی در برخی
مدیران ما خشکیده است [...]»
منبع: کیهان، یادداشت
روز، مورخ 22 آبانماه سالجاری، کدمطلب:
117898
بله «برجام» هیچ خوب نیست؛ برخی
مدیران هم «غیرت ملی» ندارند! وراجیهای
شریعتمداری به اینجا میرسد که حسن روحانی،
که توسط علی خامنهای از صندوقها بیرون کشیده شده، مسئول
عملکرد این مدیران «بینام و نشان» نیست! از سوی دیگر، کیهان این مدیران ناشناس را «خود فروخته و
تاراجگر» نمیداند؛ آنها فقط «غیرت ملیشان»
عین گلابیهای وارداتی «خشکیده!» خلاصه همانطور
که بوق نژادپرستان لندن «دین سنج» دارد، قلمزن کیهان هم به ابزار سنجش خشکیدگی و
پژمردگی «غیرت ملی» مدیران مجهز شده و نیازی نیستکه بگوئیم «غیرت ملی»، مانند «اعتقاد» فاقد مادیات و تعریف حقوقی
است و سنجش آنهم به هیچ عنوان امکانپذیر
نیست. به همین دلیل این معجون مبهم و
معنوی بخوبی میتواند درد شریعتمداری و شرکاء را تسکین دهد! بوق
بینالملل تروریسم با مسائل منطقی کاری ندارد،
وظیفهاش قلب واقعیت و دامن زدن به
ابتذال و حماقت و نفرت است. حال ببینیم واقعیت چیست؟
واقعیت این است که حکومت اسلامی، مانند
حکومت پهلوی، دستنشاندة غرب است. با این تفاوت که دستگاه پهلوی نیازی به «تقیه»
نداشت؛ رسماً وابستگی خود را به غرب در
راه تأمین منافع آتلانتیسم اعلام میکرد و ملت ایران را هم به سپر بلای آتلانتیسم
در برابر مسکو تبدیل کرده بود. ولی اینک که اردوگاه غرب در سوریه شکست خورده، قرار شده حکومت ملایان در کنار روسیه، در سنگر پیروزی بر تروریسم لنگر بیاندازد؛ باشد تا فرصت یافته، مجری «پلان ب» ارباب در سوریه شود! از اینرو کیهان جمکران مستقیماً نمیتواند مسکو
را هدف تهاجم قرار دهد؛ کیهان لندن وظیفه
دارد که به کمک برادر جمکرانیاش بشتابد!
در این راستا، کیهان لندن ضمن انتقاد از «ارتباط با روسیه» ـ
ارتباط اقتصادی و فرهنگی ـ مینویسد، روسیه میخواهد «سبک زندگی روسی» را در ایران
ترویج کند و این هدف با صادرات کالا و خدمات روسی امکانپذیر میشود! گویانیوز هم این تبلیغات را منعکس کرده. به طور خلاصه کیهان جمکران میگوید «نه غربی»، کیهان لندن هم به عنوان پامنبری عربدة «نه شرقی» سرمیدهد. وجه
مشترک «دوکیهان» این است که حق انتخاب ایرانیان را نفی میکنند؛ ملت
ایران را «تحت قیمومت» میخواهند! کیهان
جمکران فراموش کرده که استقرار حکومت اسلامی در ایران طرح آمریکا برای محاصرة شوروی
بوده، کیهان لندن هم یک نکتة پیشپاافتاده را نادیده
گرفته. و آن اینکه کشور روسیه، همسایة ایران است و همزیستی با همسایه، نه یک «انتخاب» که یک «الزام» است. الزامی که شامل حال ایالاتمتحد که چندهزار کیلومتر
با مرزهای ایران فاصله دارد نمیشود. سیاست مسکو در ایران هرچه باشد، دامن زدن به پروپاگاند روسستیز، در هر حال چسباندن نان به تنور تبلیغات ایرانستیز
آنگلوساکسونهاست!
<< بازگشت