نوید و نئاندرتالها!
نوید افکاری، 27 ساله و نایب قهرمان کشتی جوانان ایران، از شهریورماه 1397 به دلیل شرکت در تظاهرات مسالمتآمیز به زندان افتاد، و به همین دلیل، یک اتهام قتل نیز به پروندهاش اضافه کردند. دستگاه قضائیة ولیفقیه، با تکیه بر همین اتهام بیپایه او را در دادگاه غیرعلنی محاکمه و به اعدام محکوم کرد! در ادامة هیاهوی هشتگ ابلهپسند «اعدام نکنید»، حکومت آخوند دریافت که میباید نوید را در زندان به قتل برساند و ادعا کند که بر اساس «قوانین»، حکم دادگاه را به اجرا گذاشته و نوید افکاری را اعدام کرده! حال آنکه نوید افکاری به دلیل اعتراض به شرایط غیرانسانی دستگیر و زندانی شد و در زندان به قتل رسید. این روند رایج دستگاه قضائی اسلامگرایان است که در تمام کشورهای مسلماننشین از سوی غرب حمایت میشود. چرا که این دستگاه قرون وسطائی ابزاری است جهت چپاول ملتها و تحمیل استبداد استعماری بر آنان.
در نتیجه برای آشنائی با دلائل قتل نوید افکاری در زندان نباید راه دور برویم! تا آنجا که اطلاع داریم، نوید افکاری نه ملیجک آخوند بود؛ نه همچون تولهساواکیهای «انقلابی» از دیوار سفارت بالا رفته بود؛ نه شعار مرگ بر اسرائیل و آمریکا سرمیداد؛ نه اهل حشیش و تریاک و بزمهای آخوندپسند بود. نوید به دین و مذهب افتخار نمیکرد؛ و به پیروی از شیعیهای آخرین مدل، «گرایشات جنسیاش» را جهت استفادة عموم در بوق نمیگذاشت. نوید افکاری ورزشکار بود و گویا با سنگر آخوندی یا همان دکان «حق و باطل» کاری نداشت؛ در جستجوی زندگی انسانی بود و همین امر منافع آمریکا و رعایا و کنیزان عمامهبرسرش را تهدید میکرد!
بله وقتی ایرانی هستید، حق زندگی انسانی ندارید؛ باید به بردگی و بندگی رضایت دهید! در مضحکههای «انتخاباتی» شرکت کنید؛ به صیغههای ساعتی غرب «رأی» بدهید، یا اینکه در فرنگ در دکان مجاهد و فدائی بنشینید و هرگاه منافع غربیها ایجاب کرد، برای طرفداری از مریم و مسعود و میرحسین و...و هرکسوناکسی به خیابان آمده، عرعر کنید! نوید افکاری، هیچیک ازین گزینهها را نپذیرفته بود، به همین دلیل نیز وجودش خطرناک بود؛ میتوانست الگوی جوانان شود و روابط 100 ساله سوئیس و ایران را مختل کند!
همانطور که انتظار میرفت سفر وزیر امورخارجه سوئیس به اصفهان و تهران نتایج درخشانی به بار آورد که مهمترینشان چراغ سبز به حکومت ملایان برای قتل نوید افکاری در زندان بود! این چراغ سبز، 3 روز پیش از قتل وی در قالب دلپذیر و ابلهفریب تقدیم جایزة حقوق بشر اهدائی آلمان نازی توسط کنیزالاسلام ستوده به نوید و سه تن دیگر از محکومان «روشن» شد ـ منبع رادیو فرانس انترناسیونال، مورخ 9 سپتامبر سالجاری. به این ترتیب، هم از کنیزالاسلام ستوده تصویر دلپذیرتری به عوام ارائه شد و هم حکومت شیعی از تأئیدات عالیة ارباباناش در لندن اطمینان حاصل کرد!
اینچنین بودکه نوید افکاری در زندان به قتل رسید و اشک تمساح آمران جنایت برای تطهیر عاملاناش ـ حکومت دستنشاندة آخوند ـ در رسانهها سیلاب به راه انداخت. جوزف بایدن که در پروندة سیاسیاش قتلعام صدها هزار انسان و آوارگی دهها میلیون نفر در شمال آفریقا و خاورمیانه به ثبت رسیده، دست در دست امثال مایک پمپئو و رعایای اروپائی ایالات متحد، و در رأسشان دیپلماتهای آلمان نازی و همپالکیهای سوئدیشان جملگی کشف کردند که «نوید افکاری اعدام شده!» از همه جالبتر اظهارات سفیر آلمان نازی در ایران است:
«[...] عمیقاً از اعدام نوید افکاری متحیر شدیم. پذیرفتنی نیست که برای خاموش کردن صداهای مخالف، قوانین اساسی حقوقی نادیده گرفته شوند[...]»
منبع: توئیتر سفیر آلمان نازی در ایران، مورخ 13 سپتامبر سالجاری
سفیر جرمانی بدون ابراز تأسف از قتل نوید، چنین القاء میکند که حکومت ملایان تاکنون پیرو قوانین اساسی حقوقی بوده، ولی فقط در مورد نوید این قوانین را رعایت نکرده. بله، آلمان نازی در عرصة وقاحت و توحش، همیشه پیشتاز است! ولی اشتباه نکنیم، این جانوران وحشی با کوفتن برطبل «اعدام نوید افکاری» چندین و چند ادعای پوچ را به مخاطب حقنه میکنند.
نخستین ادعای پوچ اینکه حکومت شیعیها، همچون حکومتهای قابل احترام، از «دستگاه قضائی» برخوردار است! و گویا همین دستگاه قضائی است که پس از طی مراحل حقوقی نوید افکاری را به اعدام محکوم کرده! ولی بخوبی میدانیم که دستگاه به اصطلاح قضائی حکومت شیعیها فاقد ساختار حقوقی است و جهت سلاخی مخالفان سیاسی و ماستمالی جنایت و چپاول «خودیها» سر هم شده و در آن مشتی لاتولوت بر مسند قضاوت و وکالت تکیه زدهاند.
دومین ادعا پوچ آنکه نوید افکاری به دلیل ارتکاب قتل، محاکمه و به اعدام محکوم شده! حال آنکه نوید افکاری به دلیل اعتراض به شرایط غیرانسانی زندگی در ایران به زندان افتاده بود، نه به دلیل آدمکشی؛ این دستگاه حکومت ملایان بود که به دروغ او را به قتل متهم کرد.
خلاصه پس از سفر پر برکت وزیر امورخارجه سوئیس به ایران، با تکیه بر شعار ابلهانة «اعدام نکنید»، طرفهای مربوطه به این صرافت اوفتادند تا او را در زندان به قتل برسانند، باشد تا هم نظم عمومی بر هم نخورد، و هم جنایتکارانی که یکصد سال است رسماً در کشورهای مسلماننشین و به ویژه در ایران، از حکومت ملا و قاری و لاتولوت و دیگر انواع جنایتکار و متجاوز حمایت میکنند، با یک تیر چندین و چند نشان بزنند. از خود چهرة متمدن و انساندوست ارائه دهند؛ مزدوران عمامهبرسرشان را مستقل و قدرقدرت و به ویژه دارای قوة قضائیه جا بزنند؛ حبس نوید افکاری «به جرم اعتراض به شرایط غیرانسانی حاکم بر کشور» را نادیده بگیرند، و از همه مهمتر قتل وی را در زندان با اعدام در ترادف بگذارند:
«[...] اتحادیه اروپا به صراحت با استفاده از مجازات اعدام در هر شرایطی مخالف است. اعدام مجازاتی بیرحمانه و غیرانسانی است که اثر بازدارنده ندارد و انکار کرامت و شخصیت انسان است [...]»
منبع: رادیو فردا، مورخ 13 سپتامبر سالجاری
از سطور فوق چنین استنباط میشود که اتحادیة اروپا نوید افکاری را مستوجب مجازات دانسته، حال آنکه اعتراض به شرایط غیرانسانی در هیچ کشوری نمیتواند «جرم» به شمار آید؛ حقی است انسانی، حقوقی و غیرقابل تردید! از سوی دیگر همین اتحادیة مزور، قتل افکاری را با مجازات اعدام در ترادف گذاشته تا از حکومت شیعی تصویری مشابه آمریکا ارائه دهد. میدانیم که در آمریکا اعدام، به عنوان مجازات ممنوع نیست. البته با این تفاوت که در ایالات متحد «اتهام قتل» برای بازداشت و اعدام کفایت نمیکند؛ برای بازداشت متهم به قتل میباید ادله حقوقی وجود داشته باشد؛ و برای صدور حکم اعدام، قاضی میباید به اسناد و شواهد معتبر تکیه کند. در ضمن متهم نیز میباید به وکیل دسترسی داشته باشد و در دادگاه علنی محاکمه شود. به عبارت دیگر در ایالات متحد یک روند حقوقی و یک قوة قضائیه وجود دارد، حال آنکه در حکومت اسلامی، روند حقوقی و قوة قضاییه هرگز وجود خارجی نداشته، ندارد و نخواهد داشت!
روابط حقوقی روابطی است معاصر و انسانمحور! با دستمالی کردن فقه و شرع و عرف و سنت و بومپرستی و ... نمیتوان این روابط را پایهریزی کرد. این اصل اساسی را آنها که حکومت اسلامی برای ملت ایران سوغات آوردند بخوبی میدانند. جنایتکارانی که امروز با شعار طرفداری از حقوق بشر، برای نوید افکاری اشک تمساح میریزند و خود را «مخالف اعدام و طرفدار حقوق بشر» جلوه میدهند، در واقع هیچ مخالفتی با تحمیل حکومت اسلامی بر ملت ایران نداشته و ندارند. فراموش نکنیم که برای این جانوران وحشی «اسلام، دین ضداستبداد است!»
<< بازگشت