بر و برهوت!
در پی وعظ و خطابة پرزیدنت زینالعابدین بیمار در نشست امنیتی مونیخ، به سپاه پاسداران دلار اطمینان داده شد که میتواند
101 سالگی کودتای کلنل آیرونساید را حسابی «جشن» بگیرد! و اینچنین
بود که در تاریخ 4 اسفند سالجاری، پاسداران دلار دهها جوان بلوچ را به جرم «تلاش
برای زیستن» به قتل رساندند، و پس از اعتراض مردم سراوان به این جنایت فجیع، نمایش «تهاجم به فرمانداری» را به صحنه بردند تا
بتوانند معترضان به جنایتشان را تحت عنوان «اشرار» سرکوب کنند! در پی این «عملیات قهرمانانه»، دکان «دیدهبان
حقوق بشر» وارد میدان شد و با بهرهبرداری سیاسی از این جنایت، آن را
به ابزار تأئید حکومت جنایتکار شیعیها در ایران تبدیل نمود:
«[...] دیدهبان
حقوق بشر از مقامهای جمهوری اسلامی خواست بیطرفانه و شفاف دربارۀ استفاده از
خشونت در منطقۀ مرزی سراوان تحقیق و از افراد مسئول بازخواست کند [...]»
منبع: دویچه وله،
مورخ 26 فوریه 2021
بله دکان دیدهبان
حقوق بشر از حکومتی که به سیاق حاکمان قرونوسطی «جرم» را با «گناه» در ترادف
قرار میدهد؛ جامعة مختلط و به طورکلی حقوق انسانی را نفی میکند، و «خشونت» را به ارزش میگذارد خواهان بیطرفی
و شفافیت شده! به این ترتیب همه میباید بپذیرند که این حکومت
بیابانی، برخاسته از کودتای محفل «کارتر ـ
برژینسکی» که خود را «برحق» میداند، نه تنها مانند دمکراسیهای معاصر دارای «قوۀ
قضائیه» است، که خواهد توانست در بررسی
جرم و جنایت «بیطرفانه و غیرجانبدار» هم
عمل کرده، از روند حقوقی پیروی نماید! این
است پیام روشن «بازگشت» دستگاه دمکراتها،
به ریاست پرزیدنت زینالعابدین بیمار به صحنة دیپلماسی بینالملل!
باری پس از
ابراز ارادت تلویحی دکان دیدهبان «حقوق دلار» به حکومت آخوند پدوفیل و برده فروش، گلههای رسمی و غیررسمی «خادمان دلار» در داخل
و خارج مرزها به صورت آشکار و پنهان جهت ادای احترام به حکومت آخوند ایرانستیز، یعنی احترام به سیاست استعماری بریتانیا در ایران، و ابراز ارادت به مردهریگ کودتای آیرونساید
بسیج شدند!
گروه نخست تحت
عنوان دهانپُرکن «بررسی ریشة مشکلات بلوچستان»،
با انتساب مسائل این منطقه به
دوران فتحعلیشاه و حکومت ملایان، در واقع دستگاه کودتای آیرونساید و شعار «نه شرقی، نه غربی» را مورد تأئید قرار داد، گروه دوم نیز به صورت زیرجلکی دمب دستگاه قضائی
حکومت ملایان را در پشقاب انداخت!
از گلة
غیررسمی داخلی آغاز کنیم که در غیاب شیرین عبادی، پشت سر کشتزار تقی رحمانی ـ عضو تشکل تروریست
نهضت آزادی ـ بع بع میکند، و خود
را زندانی سیاسی جا میزند. گلۀ مذکور با
هدف انحراف افکار عمومی از کشتار جمعی بلوچها، در خیابان یک عکس یادگاری گرفت و دادخواستی را که در
مخالفت با «سلول انفرادی» تنظیم کرده بود به ثبت رساند:
«گروهی از
فعالان حقوق بشر و زندانیان سیاسی سابق در ایران دادخواستی علیه مأموران امنیتی
ثبت کردند. این افراد از کسانی شکایت کردهاند که آنها را مدتها در سلولانفرادی
نگه داشته بودند.»
منبع: بیبیسی،
مورخ 2 مارس 2021
در دمکراسیها
که نظم حقوقی معاصر ـ انسانمحور ـ حاکم
است، دادخواست را به قوۀ قضائیه ارسال میکنند، چرا که
این وظیفۀ این دستگاه دفاع از حقوق انسانی است. حقوق بشر فروشان شیعی در طویلة
اسلامی آیرونساید نیز ضمن تقلید میمونوار از این روند دادخواست خود را به ثبت
رساندهاند. اینعمل به صراحت نشان میدهد
که قوۀ قضائیه بیابانی این حکومت مورد تأئید آنهاست. خلاصه بگوئیم اگر کشتزار تقی رحمانی و همراهاناش
به پیشگاه «مقدس» آخوندها شکایت بردهاند، به این دلیل است که این جانوران وحشی، همسو و همصدا با بینالملل فاشیسم، آخوند پدوفیل و بردهفروش را «مدافع حقوق بشر» معرفی
میکنند! اهداء جایزۀ نوبل صلح به شیرین
عبادی را که فراموش نکردهایم؛ اهداء جایزۀ حقوق بشر به آخوند منتظری نیز «فتوی»
همین محافل فاشیسم بینالملل بود که کشتزار تقی محمدی اجرای آن را بر عهده گرفت!
باری برای کنیزالاسلام
و همراهان، «سلول انفرادی مصداق شکنجه
است»، ولی بازداشت و مجازات ضد حقوقی، به طور مثال به «جرم» شرکت در میهمانیهای مختلط، و یا شلاق زدن افراد به «گناه» نوشیدن شراب، یا حبس و شکنجة روحی و جسمی نویسندگان و
مخالفان حکومت آخوند آنقدرها ارتباطی با شکنجه ندارد! چرا که اینگونه بازداشتها شامل حال نرگس محمدی
و شرکاء ـ صیغههای دلار ـ نمیشود! روشنتر بگوئیم صیغههای دلار با زیست ملائی و
مسجدنشینی مشکلی ندارند؛ اینان پایه و اساس سرکوب استعماریاند که میخواهند با کمک همین حکومت از خود تصویر
مخالف نیز ارائه دهند. فراموش نکنیم که سرکوب سازمانیافتة ایرانیان
توسط پاسداران دلار، در واقع تلاشی است جهت به ارزش گذاردن همین «صیغههای
دلار!»
باری پس از ارائۀ
دادخواست صیغههای دلار به پیشگاه آخوند،
نوبت رسید به کشتزار نوریزاد تا از بیهوش شدن صاحبش در زندان برایمان قصهها
بگوید! چه نشستهاید! نوچۀ ملاممد خاتمی، 35 بار در زندان بیهوش شده؛ کشتار سازمان یافته بلوچها چه اهمیتی دارد؟!
ناگفته نماند
که در گیرودار عملیات قهرمانانة انحراف افکار عمومی از جنایات پاسداران، دولت «تف وتکفیر» حسن روحانی نیز ادعا
کرد، «پاکستان به سوختبران شلیک کرده و
تازه اتفاقی هم نیفتاده؛ دو سه نفر بیشتر
کشته نشدهاند!» نیازی نیست
که بگوئیم سگهای هار و وفادار استعمار نیز جهت توجیه جنایات پاسداران دلار قلم به
دست گرفته، یک برچسب «قاچاقچی» بر پیشانی
قربانیان الصاق کردهاند! به این ترتیب مشخص شد که هرکس در مناطق مرزی
توسط پاسداران دلار به قتل برسد، «قاچاقچی» است؛
خوناش هم بر اساس دینمبین و «شرع مقدس» و مزخرفات مشابه حتماً «حلال» است!
جالب اینجاست
که قاچاقچی اصلی در ایران، آخوندها و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند؛ روسپیهای
سیاسی و «مومن و متعهدی» که 42 سال است با شعار «نبرد با آمریکا»، در
واقع برای ارتش آمریکا و متحدانش در سراسر جهان سوخت رایگان تأمین میکنند، هر چند در هر موقعیتی بر پیشانی مخالفانشان
برچسب «مزدور آمریکا و جاسوس و قاچاقچی و...» الصاق کردهاند. از
سوی دیگر، خارج از بانکهای انگلستان و
آمریکا و سرکارگرچینی آنگلوساکسونها، این
حکومت پوشالی ارز حاصل از فروش نفت ایران را فقط در بانکهای کرة جنوبی و ژاپن
انباشته؛ دو کشوری که دهههاست توسط ارتش
آمریکا اشغال شدهاند!
و چرا راه دور
برویم؛ واکسن «سپوتنیک وی» که دولت روسیه
به دولت ملایان تحویل داده، سر از بازار سیاه شهر تهران در آورده! دولت
ملایان هم طبق سنت رایج به «تکذیب واقعیت» روی آورده! ولی
واقعیت را با «انکار» نمیتوان پنهان داشت.
ایجاد «بازار سیاه» از دستاوردهای
مهم «انقلاب اسلامی» است که در دوران ملاممد خاتمی، با ایجاد بازار سیاه برای دارو شکوفاتر شد و ...
و اینک دولت حسن روحانی واکسن «سپوتنیک وی» را نیز مستقیماً به بازار سیاه وارد
کرده؛ قاچاقچی کیست؟ دولت شیعی یا کولبرکرد، چوببر
مناطق جنگلی، و یا سوختبر بلوچ؟
پیش از ادامه
مطلب ابتدا میباید نگاهی بیاندازیم به واژۀ «سوختبر!» این واژه همچون کولبر در کردستان، و چوببر در مناطق جنگلی ایران، به قربانیان سیاست سازمان یافتهای ارجاع میدهد
که پس از ترور سردار فاتح، تحت نظارت لندن و با هدف تبدیل «ایران به برهوت
شیعی» اعمال شده و میشود! برهوت شیعی یک
مجموعۀ منسجم از 3 برهوت اقتصادی، فرهنگی
و ملی است! برهوت اقتصادی با فتوای میرزای شیرازی و مقروض
شدن بانک شاهی به استعمار بریتانیا افتتاح شد؛
برهوت فرهنگی با حذف اقلیتهای
قومی و مذهبی، و تقلیل ملت ایران به شیعیها
ـ قانون اساسی مشروطه، ویراست سفارت انگلستان ـ آغاز شد؛ برهوت ملی نیز با فرار احمدشاه و کودتای آیرون
ساید «طلوع» کرد! سرکوب و نهایت امر حذف اقوام ایرانی از اهداف
اصلی این کودتا بود!
بله، عبارت
«سرکوب اشرار» که توسط آخوند و پاسدار مرتباً بازنشخوار میشود، برخلاف تصور خوشباورها «دستاورد» سلطنت 42
سالة صیغة دستگاه کندیها نیست؛ تداوم کودتای آیرونساید است. کودتائی که اقوام ایرانی را با «اشرار» در
ترادف قرار داد! اینچنین بودکه ساکنان
کردستان و خوزستان و بلوچستان و گیلان و ... یکشبه تبدیل شدند به «اشرار و تجزیهطلب»
و لازم آمد تا شدیداً سرکوب شوند؛ حسابی هم
سرکوب شدند! خلاصه کار را بجائی کشاندند که به قول راوی «توپ
مرواری»، ایرانیان از پیشدادیان آغاز
کرده و به پسدادیان رسیدند. سلسلة
پسدادیان پساکودتا، طی یکصد سال موفقیتهای بزرگی به دست آورده، به ویژه
در عرصۀ «سرکوب اشرار!»
البته «تقصیر» از اشرار بود! اینان
هنوز با مطالبات و آداب و رسوم مطلوب بریتانیا در مقام فاتح جنگ اول جهانی آنقدرها
آشنائی نداشتند؛ میپنداشتند که «فرار احمدشاه» از ایران، چندان تغییری در اوضاع به وجود نخواهد
آورد. از منظر اینان، یک شاه
رفته بود و یک شاه آمده بود، ولی «اشرار»
سخت در اشتباه بودند!
همانطورکه در وبلاگ «توپمرواری و
کودتاها» گفتیم، جاخالی دادن شاه سنتی در برابر «شاه مدرن»
ـ شاهی که هیچ پیوندی با «زمین، نظام فئودال و رعیت» نداشت ـ کشور را در سیر قهقرائی قرار داد. بلافاصله سرکوب و کشتار و تخریب در کلیۀ مناطق
مرزی آغاز شد و ... و در بلوچستان قوای دولتی قلعة باستانی نیکشهر را ویران
کردند:
«[...] قلعه نیکشهر [...]
در سال ۱۳۰۷ شمسی توسط قوای
دولتی تخریب شده و در حال حاضر به جز پی آن اثری نمانده [بقایای این قلعه] در
تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۷۲۶۱ به
عنوان یکی از آثار ملی کشور به ثبت رسیده[...]»
منبع: ویکی پدیا
حال باید ببینیم چرا پس از کودتای
آیرونساید، آثار تاریخی بلوچستان توسط قوای دولتی ویران میشود؟
پاسخ روشنتر از روز است؛ بلوچستان برای استعمار بریتانیا اهمیت ویژهای داشت، چرا که
نقطة پیوند ایران به تمدن کهنسال و قدرتمند هندوستان بود. ولی
همانطور که شاهدیم، پس از پایان جنگ دوم
جهانی، نگرانی بریتانیا با پایهگزاری کشور «فاکستان» و
گسستن پیوند ایرانیان با هندوستان کاملاً برطرف شد! فاکستان
در قلب شبهقاره، و دولت کنسرسیوم در فلات
بلند مشترکاً وظیفۀ سرکوب بلوچها را بر عهده گرفتند؛ بلوچستان ایران در چارچوب این سیاست به جایگاه
رفیع «منطقة محروم» ارتقاء درجه یافت! و در سال 1357، کودتای محفل «کارتر ـ برژینسکی» هم زمینۀ مساعد
جهت گسترش این محرومیت را فراهم آورد!
طی 42 سال اخیر هیچ سرمایهگزاریای جهت
ایجاد مشاغل برای ساکنان بلوچستان صورت نگرفته؛ در این منطقه حکومت ملایان فقط در بخش «سرکوب
نظامی، تغییر مذهب به زور سرنیزه، روضه و زوزه برای حسین عین، و قاچاق سوخت و مواد مخدر و فروش برده و نابودی
بلوچها» سرمایهگزاری کرده!
جونم براتون بگه! پس از
پیروزی زینالعابدین بیمار در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، نبوغ دولت تفوتکفیر در قالب «طرح رزاق» به یکباره
شکوفا شد! بر مبنای این طرح قرار شد در
فاصله 20 کیلومتری از مرز، هر خانوادۀ بلوچ 200 لیتر سوخت با «نرخ مناسب» از جایگاههای
«تعبیه شده» در 5 کیلومتری مرز تحویل گرفته، آن را در پاکستان بفروشد و در مقابل حداقل یکنفر
از هر 5 خانواده به «بسیج عشایری» بپیوندد و تبدیل شود به «مرزبان!» برای
دریافت ابعاد استعماری طرح رزاق کافی است به طرح اقتصادی حکومت ملایان در سواحل
مکران نیم نگاهی بیاندازیم. این طرح در سواحل مکران، صیادی را در انحصار کشتیهای ترال چینی قرار
داده، و صیادان بلوچ را به پیشمرگ
پاسداران دلار در زمینة قاچاق سوخت و مواد مخدر و تسلیحات تبدیل کرده:
«[...]در بخش سواحل
مکران [...] تحت عنوان " قوانین نظارتی شیلاتی سیستان و بلوچستان" [طرح
مشابهی] اجرا کردند. [ارائه] مجوز صید و
ارائه سوخت قایقهای ماهیگیری را [...] فقط
به کسانی که وابسته به سپاه بودند محدود کردند، آن هم به شرط اینکه این لنچها و قایقها با
سپاه در قاچاق اسلحه به حوثیهای یمن و حتی کشورهای آفریقایی مثل موزامبیک، و قاچاق سوخت و مواد و غیره همکاری کنند. حاصل [...]
این طرح نابودی صیادی در سواحل مکران و واگذاری آن به کشتیهای ترال چینی و دستگیری
و زندانی شدن و حتی کشته شدن تعداد زیادی صیاد بلوچ در کشورهای مختلف آفریقایی و
آسیایی شده [...]»
منبع: مقالة عبدالستار
دوشوکی در گویا نیوز
طرح رزاق هم
بازتولید همین سیاست «استعماری ـ استثماری» است و در درازمدت بلوچها را از
بلوچستان بکلی حذف خواهد کرد! جالب
اینجاست که بوقهای شیعی ضمن به ارزش گذاشتن طرح رزاق، از کشتار جمعی 4
اسفندماه، ویراست مضحکی نیز ارائه میدهند.
به عنوان نمونه:
«[...] از آنجا که شرکت
ملی پخش فرآوردههای نفتی چند روز اقدام به توزیع سوخت در جایگاههای طرح رزاق
نکرد، همین بهانهای شد تا درگیریهائی در خاک پاکستان
و خاک ایران ایجاد شود که کشته و زخمی هم بر جای گذاشت.»
منبع: یورونیوز، مورخ 5 اسفندماه سالجاری به نقل از «مهرنیوز»
بله، از آنجا
که شرکت ملی نفت وظیفهاش را انجام نداده بود، در پاکستان و ایران درگیری به راه افتاد، کشته و زخمی هم برجای ماند! ولی جریان از اینقرار است که پاسدارها بلوچستان را ارث پدر پدرسوختهشان انگاشتهاند، و حق
زندگی برای ساکنان بلوچستان قائل نیستند! کرد و بلوچ و ترکمن و به طور کلی «غیرشیعه» برای این جانوران وحشی
«اشرار» به حساب میآیند؛ لازم است سرکوب شوند! این
سرکوب در کردستان «کولبر» و در بلوچستان سوختبر «خلق» کرده؛ در
شمال کشور و دیگر مناطق جنگلی نیز، جهت
ممانعت از تکرار جنبش جنگل، جنگلها را
آتش میزنند و «چوببر» درست کردهاند. و اینجاست که، هم به
«حکمت» کودتای آیرونساید پی میبریم، و
هم به دلیل انتشار مطلب سرشار از نبوغ «نگاهی به گذشته و اکنون بلوچها» ـ منبع پیک ایران، مورخ 2 مارس 2021، کد مطلب: .224234 .
نویسندۀ این بررسی «عمیق، جامع، تاریخی و اجتماعی» مسائل بلوچستان را از دوران
فتحعلیشان قاجار به دوران سلطنت صیغة کندی پیوند داده، و یک پل تاریخی بر فراز سرکوب استعماری بلوچها
توسط «ارتش و شهربانی دستگاه آیرونساید» زده! بله، فقط توئیتر نیست که با سانسور علی روضهخوان
ارتباط حکومت شیعیها را با شعار «نه شرقی، نه غربی» پنهان میکند! با پل
زدن هم میتوان این ارتباطات را پنهان داشت.
<< بازگشت