قرهباغ و نقرهداغ!
در آخرین جمعة ماه نوامبر، شیعیها هم «بلاک فرایدی» داشتند؛ محسن فخریزاده، از پاسدارهای رده بالای حکومت پوشالی در یک عملیات
تروریستی در حوالی تهران به قتل رسید. از
جزئیات زندگی و تحصیلات وی وی هیچ اطلاعی در دست نیست؛ در نتیجه میتوان در مورد او هزاران قصه سر هم
کرد. شیپورهای آتلانتیسم وی را «مرد
مرموز، پدر برنامة هستهای و اوپنهایمر»
حکومت ملایان خواندهاند. و با توجه به
اینکه حکومت مذکور دستنشاندة واشنگتن است، و تجهیز آن به سلاح هستهای نیز سیاست آمریکا
بوده، به استنباط ما ساواکیها به دستور ارباب چشمآبی
کلک فخریزاده را کندهاند تا برای جمکرانیها یک «شهید» دندانگیر بسازند و مراسم
چهلماش را هم در میعاد 17 دی برگزار کنند!
حال این پرسش مطرح میشود که این پاسدار پیر به چه دلیل
در گیرودار فروکش کردن مناقشة انتخاباتی ایالات متحد، و پس از اعلام نامزدی پاسدار حسین دهقان ـ ملیجک علی روضهخوان ـ برای شرکت در شبهانتخابات
شیعیها تصفیه شده؟ پاسخ را بهتر است در
برنامههای نیمهتمام محفل دونالد ترامپ برای ایران و منطقه جستجو کنیم. شاید سناریوی رئیس جمهور پاسدار ـ به قدرت رساندن پاسداران در ایران ـ که امثال
فخریزاده رابطهایاش با واشنگتن بودهاند،
بر باد رفته. در نتیجه محفل ترامپ دیگر
نیازی به وجود ذیجود «پاسدار اوپنهایمر» نداشته و با یک تیر دو نشان زده؛ هم با این عملیات ردپای واشنگتن را «پاک» کرده
و گوشی را به دست نوچههایش داده، هم یک تکه استخوان دندانگیر برای سگهای هار و
وفادارش پرتاب کرده! از اینرو بلافاصله پس از این عملیات «حسینی»، جمکرانیها دوان دوان به سوی استخوان اهدائی
ارباب دویدند.
علی روضهخوان آناً کشف کرد که «صهیونیستها» این ترور
را سازمان دادهاند؛ یوسی ملمن ـ یک روزنامهنگار اسرائیلی نیز که
با اهِنوتُلپ کارشناس «نظامی ـ امنیتی» معرفی میشود ـ ضمن تأئید تلویحی بادشکم علی روضهخوان از این قتل به عنوان «ضربهای کاری بر جمهوری
اسلامی» یاد کرد؛ کازینونژاد نیز پس از «ریتوئیت» یوسی
ملمن، از قربانی عملیات به عنوان «دشمن
اسرائیل» یاد میکند و ... و جالب اینجاست که دولت اسرائیل حاضر نشده تیز و آروغ
علی روضهخوان را به زیرسئوال برد. بله، تخم
و ترکة اسحاق هوای داداش کوچیکه را خوب دارند! کازینونژاد «ناکام» نیز به ایندو «برادر
دلسوخته» پیوسته تا همه دست در دست هم، تلخکامی آتشبس قرهباغ و بکسوباد موتوردونالد ترامپ
در انتخابات آمریکا، و پنچری بنیامین
نتانیاهو و مچل شدن سلطان رجب اردوغان را به دست فراموشی بسپارند!
جونم براتون بگه! جنجال رسانههای غرب و شاخکهای
اسلامیشان پیرامون انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحد و مناقشة «ترامپ ـ بایدن»، پوشش مناسبی
جهت پنهان داشتن شکست «کلان ـ ستراتژیک» ارتش ناتو در قفقاز فراهم آورد! بله، ارتش ناتو که برای حضور در دریای خزر و کشاندن
جنگ به منطقة اوراسیا شکمش را حسابی صابون زده بود و در خوشخدمتی نئاندرتالهای
ترک و عجم نیز تردیدی به خود راه نمیداد،
با آتش بس 9 نوامبر تمام رویاهایاش نقش برآب شد! اینچنین
بود که کازینونژاد سر بریدة وزیر دفاع ایالات متحد را در سینی گذاشت؛ الیوت
آبرامز را به تلآویو پرتاب کرد؛ مایکل
پمپئو را نیز به پاریس و ترکیه و تفلیس و... و اسرائیل فرستاد؛ پرنس چارلز هم برای دفاع از «ارزشهای مشترک» به
زبان آلمانی راهی جرمانی شد!
از سفر سه روزة وزیر امورخارجه ایالات
متحد به پاریس هیچ خبر مهمی انتشار نیافت،
ولی پس از این دیدار، اعلام مواضع جدید رئیس جمهور فرانسه در مخالفت
با تبدیل اسلام به ایدئولوژی سیاسی، به صراحت نشان میدهد که نتیجة انتخابات ریاست
جمهوری یانکیها هر چه باشد، حاکمیت
آمریکا دیگر نمیتواند از دو روی سکة تروریسم ـ ویشیستها و اسلامگرایان ـ در
فرانسه حمایت به عمل آورد! حال نگاهی بیاندازیم به پیامدهای این تغییر
سیاست در بلاد جرمانی!
علیرغم سفر ولیعهد انگلستان به اینکشور
و تأکید بر «ارزشهای مشترک» ـ یکصدسال جنگ
افروزی برای حفظ منافع لندن و واشنگتن ـ دولت آلمان ناگهان از خواب خرگوشی بیدار
شد و حزب فاشیستها ـ آلترناتیو برای
آلمان ـ را 500 هزار یورو جریمه کرد! بله دولت جرمانی پیش از آتشبس در قرهباغ، کوچک و
صغیر بود و نمیدانست که حزب کذا بودجة فعالیتهای «ملی و میهنیاش» را از حسابهای
مشکوک بانکی در کشور «بیطرف» سوئیس دریافت میکند! شاید هنوز هم نمیخواهد بداند که مهمترین مرکز
فعالیت گرگهای خاکستری ـ فاشیستهای ترک
ـ در اروپا و در قلب خاک آلمان فدرال قرار
گرفته، و ... و از همه مهمتر اینکه جنگ
قرهباغ به تضعیف الهام علیاف و شرکاء و فروپاشی دکان خلافت رجب اردوغان و «عظمت
عثمانی» منجر شده!
جونم براتون بگه، برخلاف
ادعای رسانهها، علیاف در این جنگ پیروز
نشد! ولی خوب «مردم آذربایجان» با خرخربازیهای معمولشان
در خیابانها جشن «پیروزی» گرفته بودند. نتیجتاً «مردم ارمنستان» هم با تماشای جشن آذریها،
ماتمزده و خشمگین در خیابان مخالفتشان
را با این آتشبس به گوش دولت رساندند! و
نیازی نیست که بگوئیم سرنخ این سیاهی لشکرها در کدام پایتختهاست! در هر حال، جنگ قره باغ حکایت «چی فکر میکردم و چی شد»
است!
الهام علیاف در خواب و خیال قصد داشت با
تکیه بر اسرائیل و ترکیه ارتفاعات قرهباغ را پس گرفته، «طعم شیرین» نسلکشی ارامنه را به رجب
فوتبالیست بچشاند، بعد هم پای برادران ترک
و صاحبان انگلیسیشان را به دریای خزر باز کند.
ولی همزمان با سفر الیوت آبرامز به اسرائیل، علیاف هم از خواب غفلت بیدار شد! پاشینیان هم میپنداشت از طریق مخالفت با آتش
بس، مسکو را وارد جنگ صلیبی میکند، ولی او
هم به اشتباهاش پی برد! از سوی دیگر، سوئد و اتحادیة اروپا که شکمشان را برای اعزام
نیروهای پاسدار صلح به قرهباغ ـ موشدوانی
در قفقاز ـ صابون زده بودند، به شدت غافلگیر شدند! در این محشر خر اوضاع حکومت شیعیها از همه خرابتر
بود.
شیعیها با آغاز تهاجم آذربایجان به
قره باغ، طرف ترکها را گرفتند، به این امید که امتداد جنگ در خاک ایران خواهد
بود! در نتیجه، مرز آذربایجان را هم باز گذاشتند، تا «برادران» قدم رنجه کرده، میهن اسلامی را به قدوم خود مزین فرمایند. ولی پس از دریافت توسری و اردنگ یادشان آمد
که «نیروهای خارجی در قره باغ حضور دارند و باید مرز را بست!» از
اینرو، در تاریخ 6 نوامبر سالجاری، نیروهای زرهی ارتش در مرز جمهوری آذربایجان و
ارمنستان مستقر شدند تا از مرزنشینان و مرزها «حفاظت» به عمل آورند:
«[...] فرمانده قرارگاه
شمالغرب ارتش اعزام تجهیزات زرهی و توپخانهای به مناطق مرزی شمالغرب کشور را تأیید
کرد [وی گفت [...] ارتش مسئولیت دارد در
برابر هر گونه تعرض و تعدی دشمن، دفاع کند
[...]»
منبع: صدای آلمان، مورخ 6 نوامبر 2020
بله، بکس و باد کازینونژاد در انتخابات ریاست جمهوری از
همینجا و در همین تاریخ آغاز شد! سه روز
پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحد، شاهد چندین و چند واقعیت تلخ بودیم. نخست
اینکه ترامپ میباید منبرش را به جوزف بایدن بسپارد؛ دیگر آنکه آنگلوساکسونها نمیتوانند جنگ را به
داخل خاک ایران بکشانند و حکومت آخوند را نجات دهند. در نتیجه ارتش «وطنپرست و
همچنان شاهنشاهی» یکهو به یاد مسولیتاش اوفتاد!
ولی وقوع این جنگ از ماهها قبل قابل پیشبینی بود، هر چند طی اینمدت پاسداران دلار در حال تسخیر
جهان بودند و ارتش «جاننثار» هم گویا دشمن را در سوراخ وافور میجست!
از شما چه پنهان، از روزی که سلطان رجب فوتبالیست صدای پای
ابراهیم را شنید وکلیسای سنت سوفی را به مسجد تبدیل کرد، آنگلوساکسونها طبل جنگ میزدند! ولی
خوب از یکسو، مرزهای کشور در ید اختیار
حکومت قدرقدرت و مفلوک ملایان نیست، و از سوی دیگر،
اینان وظیفه دارند به توحش و بیشعوری جماعت میدان دهند. خلاصه نمیباید مزاحم «تفریح امت» شد! همان گلة وحش که برای تماشای اعدام و شکنجة
انسانها توسط ملایان به خیابانها میآید، اینبار برای «تماشای جنگ» راهی مرز «اصلاندوز»
شده بود:
«[...] ازدحام جمعیت برای
تماشای جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان در نزدیکی اصلاندوز [...]»
منبع: ایلنا، مورخ
12 اکتبر 2020
البته جای تعجب نیست؛ وقتی روح الله خمینی و خامنهای «رهبر» باشند و
امثال اکبر رفسنجانی و ملا ممد خاتمی هم در صدر؛
جنگ و ویرانی و مرگ تبدیل میشود به «تفریح امت!» باری
در پی امضاء آتش بس 9 نوامبر، رجب اردوغان
از درگاه پادشاه عربستان پوزش طلبید و امتداد ترکیه را در اروپا رویت کرد! شیعیها هم در سکوت ماتم گرفتند و اینچنین
بودکه دکان حقوق بشر سازمان ملل وکانادا و شرکاء به کمکشان شتافتند و آنان را به
نقض حقوق بشر متهم کردند!
بله،
همه بدانند در حکومتی که تفکیک
جنسیتی و تعدد زوجات و پدوفیلی و سنگسار و قصاص و قطع دستوپا و دیگر انواع خشونتهای
قرونوسطائی، به «قانون» تبدیل شده، میتوان سخن از حقوق بشر هم به میان آورد! البته
کانادا به این مختصر اکتفا نکرد؛ حکومت
ملایان را با دولتهای چین و روسیه در ترادف قرار داد تا آب بیشتری به آسیاب ملکة
موشها ریخته باشد:
«کانادا میگوید چین، روسیه و ایران را تهدید سایبری قلمداد میکند.»
منبع: بیبیسی،
مورخ 19 نوامبر 2020
میبینیم که دولت تحتالحمایة دربار
انگلستان به لیسیدن ماتحت آخوند پدوفیل و برده فروش معتاد شده؛ تعجبی هم ندارد! کار نیکو کردن از پر کردن است؛ طی سدة اخیر نان آنگلوساکسونها از همین طریق
تأمین شده و وظیفة الهی و استعماری آخوند همانطور که میدانیم کشتار و تاراج ملت
ایران بوده، هست و خواهد بود! قتل
پاسدار فخریزاده هم در راستای همین وظیفة الهی سازمان یافت!
این جنایت، به حکومت شیعی امکان داد مشکلات واقعی کشور ـ فقر و بیکاری و فساد مالی سازمان یافته ـ را به حاشیه براند؛ با سلب مسئولیت از خود، در جایگاه قربانی خشونت لنگر اندازد و انگشت
اتهام را به سوی دیگران بگیرد: اسرائیل، آمریکا،
دشمن،
منافق و ... و دولت تف و تکفیر هم
با استفاده از این فرصت طلائی بساط روضه و زوزه پهن کرد و دستگاه استعماری و
ضدانسانی شیعی را در جایگاه «مخالف خشونت» نشاند!
<< بازگشت