دوشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۸


خر و خودسر!
...
پس از شکست کودتای انتخابات، رسانه‌های فارسی زبان در داخل و خارج مرزها به تبلیغات مرگ و روضه و زوزه روی آورده‌اند، در شرایطی که «رادیوهمبونه‌ها» با توسل به دستاربند و اوباش، همزمان قانون‌شکنی را از طریق «فتوی» تشویق می‌کنند و با انتشار «نامة»‌ پاسدار و بسیجی قصد ارعاب ما ملت را دارند.

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم، «جدائی دین از سیاست» را با جدائی دین از «دولت» و «حکومت» نمی‌توان تحریف کرد. فعلة فاشیسم که مردم را برای شرکت در مسابقات مارگیری دعوت می‌کردند، امروز خواهان جدائی دین از دولت و حکومت هم شده‌اند. البته این نخستین‌ بار نیست که قلم به مزدهای جمکران با هدف تحریف اصل اساسی «جدائی دین از سیاست»، سخن از جدائی دین از دولت و حکومت به میان می‌آورند، و مسلماً آخرین بار هم نخواهد بود. اینان چنان به تحریف خو گرفته‌اند که «بی‌بی‌گوزک‌های» کربلا را نیز تحریف می‌کنند:

«حسین شهید راه آزادی شد. او به خاطر حق رأی شهید شد و برای او و یاران او حق رأی به مثابه تمامیت اسلام بود. هر روز عاشورا [...] چقدر شرمسارم که هنوز زنده‌ام و هنوز زندگی می‌کنم.»


بله می‌بینیم که حسین هم رفته بود کربلا «حق رأی» به دست آورد! اگر سایت رادیو زمانه نبود، هیچکس به ما نمی‌گفت،‌ حسین در راه «انتخابات» به شهادت رسید. بله کسی تا به حال به ما نگفته بود که حسین،‌ زینب، ‌ طفلان مسلم و همراهان برای «دفاع از آراء خود» پرچم جنگ برافراشتند! این پروپاگاند ابلهانه و مرگ‌پرستانه، ‌ «پیامی» است که سایت آخوندپرور «زمانه» در رابطه با تعزیه‌خوانی ملیحه ‌محمدی «مناسب انتشار» تشخیص داده. ملیحه محمدی یک سوگنامه قلمی کرده که «مرگ سهراب» را به سجاده و تسبیح و مرگ «حسینی» پیوند بزند. و طبیعی است که پیوند کذا شکمی از آب در آید.

به ادعای رسانه‌های مخالف‌نمای جمکران، «سهراب اعرابی» به همراه مادرش در تظاهرات 25 خردادماه شرکت کرده و کشته شده. مشخص نیست چرا رسانه‌های کذا ناپدید شدن و سپس قتل او را پس از گذشت حدود چهار هفته منعکس کرده‌اند. بالاخره این سهراب اعرابی خانواده‌ای داشته،‌ دوستانی داشته، چگونه است که ناپدید شدن او طی این مدت مسکوت مانده؟! گویا «سهراب اعرابی» که از تاریخ 25 خردادماه ناپدید شده بود، با ملیحه‌محمدی نسبت خانوداگی هم داشته، اما ناپدید شدنش را به ملیحه‌جان دیر خبر می‌دهند! چرا؟ چون جنجال قتل مرموز «ندا» فروکش کرده و لازم است مراسم سوگواری به صورت قطره‌ای تداوم یابد. مسلماً افراد بسیاری در تظاهرات پس از کودتای انتخابات به قتل رسیده و بازداشت شده‌اند. ولی حکومت اسلامی و شاخک‌های‌اش در غرب فهرست مقتولین و بازداشت‌شدگان را اعلام نمی‌کنند. هدف از این خفقان ایجاد نگرانی برای خانواده‌ها، ارعاب هر چه بیشتر مردم و خلاصه تداوم بحران و سرکوب است. البته نگران «خودی‌ها» نباشیم. یگانه هدف این سرکوب وحشیانه «جنبش مدنی» است. تبلیغات فعلة فاشیسم برای شرکت در انتخابات دلیل داشت.

مسلماً کسانی همچون ملیحه محمدی که بر طبل شرکت در انتخابات می‌کوبیدند، امروز در کمال وقاحت خواهند گفت، ما که نمی‌دانستیم این بساط به راه می‌افتد! حق هم دارند. گلة داس‌پرست آینه تمام‌نمای حکومت توحش اسلامی است. گوسفندان این گله مسئول اعمال خود نیستند، نه به دلیل اینکه صغیر و مهجوراند، به این دلیل که همچون حکومت آب‌منگل‌ها «مزدور» و خودفروخته‌اند و همچون حکومت منفور جمکران از جسد تغذیه می‌کنند.

سایت حزب گله‌پرور «توده»، امروز به توجیه تبلیغات خود برای کودتای انتخابات پرداخته ادعا می‌کند، در حکومت اسلامی،‌ فقط از سال 1384 کودتای نظامی شده. علامت تعجب هم نمی‌گذاریم! فرض محال که محال نیست. فرض کنیم 22 بهمن ماه 1357 کودتائی در کار نبوده، 13 آبانماه 1358 هم کودتائی در کار نبوده، حزب توده آنقدر وقاحت و دریدگی دارد که کودتای 30 خرداد 1360 را هم انکار کند. حزب «توطئه، وقاحت، دروغ و هوچی‌گری»، البته همصدا با حکومت جمکران، ‌ شرکت 40 میلیون ایرانی در مراسم کودتا را نیز تأئید می‌کند، چرا که این مشروعیت هدیة اربابان آب‌منگل‌ها در لندن و واشنگتن به شمار می‌رود، بنابراین «تقدس» دارد. تنها وظیفة حزب توده و دیگر مخالف‌نمایان حکومت توحش ضمن ستایش از هدیة ارباب، واژگون‌نمائی است جهت ارائة تصویر دلپذیر از استعمار غرب.

تحلیل‌های گوساله‌پسند کنیزکان و غلامبچگان خاتمی همچون تفسیرهای مضحک داس‌الله و به ویژه گروه حاج فرخ نگهدار، متولی مسجد لندن در چارچوب همین واژگون نمائی قرار گرفته. اینان می‌کوشند،‌ روسیه را حامی حکومت برخاسته از کودتای ارتش ناتو معرفی کنند! البته این تبلیغات از ابتدای کودتای 22 بهمن آغاز شد. آنروزها ساواک شایع کرده بود «آخوندها کمونیست‌اند!» و پس از اشغال سفارت آمریکا توسط عملة ساواک، آخوند خوئینی‌ها رهبر کمونیست‌های جمکران معرفی می‌شد. حال آنکه این بوزینة دستاربند از کودتاچی‌های وفادار جنتلمن‌های نزولخور «سیتی» است، هر چند در کودتای 18 تیر ناکام ماند. بگذریم و بازگردیم به مراسم سوگواری قطره‌ای، ‌ قتل ندا و قتل سهراب اعرابی.

همچنانکه گفتیم حکومت آبمنگل‌ها برای ایجاد هراس و گسترش نگرانی در بین مردم فهرست قربانیان و بازداشت‌شدگان را منتشر نمی‌کند. فقط جنجال گروه‌های «خودی» برای ناپدید شدن فرضی «پدر»، ‌ «فرزند» و «همسر» و «برادر» و سجاده و آفتابه است که در رسانه‌ها به گوش می‌رسد! و بازار نامه‌نگاری‌های مهوع پیرامون پرستش «پدر»،‌ «خدا» و «خرافات» شیعی‌مسلکان حسابی گرم و داغ شده. خلاصه همة میرزابنویس‌های ساواک برای گسترش «مرگ‌پرستی» و مداحی «پدر» و ستایش پیوندهای «خانواده»‌ شبانه‌روز تلاش می‌کنند. به یاد داریم ک آب‌منگل‌ها نیز اختلافات‌شان را «خانوادگی» خواندند. همچنین به یاد داریم که رهبرشان در وقوقیة 29 خردادماه ذکر «قانون» گرفته بود. پس بهتر است به سخنان سردار «احمدی مقدم»، فرماندة نیروی انتظامی کشور نگاهی داشته باشیم تا با مفهوم واقعی «قانون» در حکومت آب‌منگل‌ها بهتر آشنا شویم.

سخنان سردار با کد: 27954، در سایت «فرارو»، ‌مورخ 14 تیرماه سالجاری تحت عنوان «لباس شخصی‌ها هیچ ارتباطی با سازمان و نهادی نداشتند» منتشر شده. ایشان می‌فرمایند، ‌ در جریانات اخیر هیچ گلوله‌ای از سوی نیروی انتظامی شلیک نشد! بین طرفداران دو گروه درگیری شد، و ما با هر دو گروه برخورد کردیم. عده‌ای که از هیچ جا دستور نمی‌گرفتند، و هیچ ارتباطی با نیروی انتظامی و بسیج نداشتند، ‌ در اغتشاش‌های اخیر از جمله در حمله به کوی دانشگاه دست داشتند. به گفتة سردار، عده‌ای در کوی دانشگاه آشوب به راه انداخته بودند، و عده‌ای «خودسر» وارد کوی دانشگاه شده با آنان درگیر شدند، پلیس هم تعدادی را بازداشت کرد و امروز همة آنان آزاد شده‌اند!

حال اگر سخنان سردار را به صورت «منطقی» بررسی کنیم، چه خواهیم دید؟ خواهیم دید که در کشور قدرقدرت جمکران که ادعا می‌کند «قدرت منطقه‌ای» شده، گروهی خودسر که از هیچ نهاد و سازمانی دستور نمی‌گیرند، در اغتشاش و آشوب شرکت فعال دارند. پلیس هم آن‌ها را دستگیر نمی‌کند تا بداند اینان اصولاً کیستند! البته فکر نکنید سردار کذا دروغ می‌گوید، ایشان بخشی از واقعیت را بیان می‌کنند، و آن اینکه لباس‌شخصی‌ها به پلیس و بسیج وابسته نیستند. این یک را ما هم می‌دانیم. ولی زمانیکه سردار می‌گوید این گروه از هیچ نهاد و سازمانی دستور نمی‌گیرد و «خودسر» است، مزخرف می‌گوید. این گروه‌ها وابسته به ساواک‌اند و مستقیماً از سفارتخانه‌های غرب دستور می‌گیرند. ما پیش از ظهور خردجال حضور این گروه‌ها را در تهران شاهد بودیم. در نتیجه سردار احمدی مقدم می‌باید توضیح دهند چرا نیروی «انتظامی» گروه‌های «خودسر» را دستگیر نکرده و به تماشای عملیات «مهیج» اینان اکتفا نموده؟ همچنین سردار باید توضیح دهند چرا هر دو مقتول شناخته شدة این ماجرا از ناحیة قلب مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند؟

در وبلاگ‌های پیشین گفتیم تصاویری که از تهران پس از کودتای 22 خردادماه در رسانه‌های غرب پخش می‌شد به درگیری‌های خیابانی پائیز 1357 شباهت عجبیی داشت. و گفتیم که مردم عادی هرگز وارد چنین درگیری‌هائی نمی‌شوند. حمله به پادگان نظامی، تهاجم به کوی دانشگاه و خلاصه بگوئیم «تخریب» کار گروه‌های سازمان یافته‌ای است که برای تخریب و شورش «آموزش» دیده‌اند. استعمار از این گروه‌ها برای سرکوب مردم استفاده می‌کند، اینان مانند دیپلمات‌ها از «مصونیت قانونی» نیز برخوردارند. ولی جایگاه‌شان به مراتب از دیپلمات‌ها ممتازتر است، چرا که در هر حال پاسخگوی اعمال‌شان نیستند، درست مانند حکومت آبمنگل‌ها.

فرماندة نیروی انتظامی در مورد اغتشاشات اخیر می‌گوید، احزاب «ساختارشکن» از سه یا چهار سال قبل برای ایجاد اغتشاش سازمان‌های هرمی تشکیل داده بودند، افرادی در خارج از کشور آموزش انقلاب مخملی دیده بودند، ‌ و پلیس مشخصات‌شان را در اختیار دارد. البته سردار احمدی مقدم دروغ نمی‌گویند، ‌ ولی باید توضیح دهند این افراد که اکثرا از انجمن‌های اسلامی به اصطلاح «دانشجویان» در لندن و پاریس به تهران «صادر» شده‌اند، چرا معرفی نمی‌شوند، چرا بازداشت نمی‌شوند و از همه مهم‌تر چرا نیروی انتظامی که ادعا می‌کند از 4 سال پیش در جریان «توطئه» بوده نقش تماشاچی ایفا کرده؟ بله، اینجاست که اظهارات سردار احمدی مقدم عجیب می‌نماید!

اگر پلیس از قبل در جریان بوده، چرا از شنبه 23 خردادماه تا جمعه 29 خردادماه دست گروه‌های کذا را برای تظاهرات غیرمجاز باز می‌گذارد؟ نظر ما این است که اصول‌گرایان و اصلاح‌طلبان خواهان موفقیت گروه‌های به اصطلاح «ساختار شکن» بودند، ولی به مصداق حکایت معروف، همچنانکه پیشتر هم گفتیم «هر سه» اشتباه کردند! چون سیاست بر «معنویات» و «بی‌بی‌گوزک‌» تکیه ندارد، پای بر «واقعیات» می‌فشارد. واقعیت این است که مردم ایران از دو جناح حکومت آب‌منگل‌ها به یکسان نفرت دارند، ولی حاضر نیستند تجربة تلخ کودتای 22 بهمن را دوباره تکرار کنند.

به همین دلیل حکومت توحش نتوانست خودبراندازی نرم را طبق طرح‌هائی که از 4 سال پیش فراهم آورده بود سازمان دهد. و امروز به دلیل همین شکست، حکومت مفتضح جمکران در برابر جنبش مدنی ضربه‌پذیرتر شده. بی‌دلیل نیست که می‌کوشد با توسل به پروپاگاند مرگ و تقدس چهرة پلید اربابان خود را پنهان دارد. بی‌دلیل نیست که رادیو همبونه‌های «پر از چرک کثافت و مرض» به توپخانة سنگین متوسل شده و هر چه آخوند و پاسدار جنایتکار در جمکران دارند، برای قانون‌شکنی و ارعاب از قفس بیرون کشیده‌اند. سازمان جنایتکار ناتو از یکسو قانون توحش اسلامی را به ما تحمیل کرده و از سوی دیگر برای شکستن همین قانون، مشتی ریش و نعلین خودفروخته را به «صدوریدن» فتوی فرا می‌خواند،‌ تا به ما بگوید هیچ قانونی را، حتی قانون تحمیلی خود را در ایران نخواهد پذیرفت.

پس از قانون شکنی‌آشکار، بوق‌های ناتو برای ارعاب ما، نامه‌های سرشار از حماقت سردار فیروزآبادی و پاسدار رضائی را نیز چاشنی «خبرهای» خود کرده‌اند. فیلد مارشال «خمیرگیر» یک «نامه» به امام زمان‌شان قلمی کرده‌اند که در آن بر «تکرار تاریخ» تأکید شده! البته نامة کذا دستپخت همان بیانیه‌نویس‌های مفلوک ساواک است که وقوقیه‌های جمعه را سر هم می‌کنند. پس از فیروزآبادی، سردار رضائی نامه نوشته‌اند تا به ما ملت بگویند، حکومت اسلامی در تقابل با «آزادی» نیست! البته «آزادی» مورد نظر پاسدار رضائی همواره شامل حال چاقوکش‌ها و چماقدارانی از قماش فیروزآبادی شده، و هیچ ارتباطی هم با آزادی‌های اجتماعی ندارد. بهتر است بگوئیم این نوع آزادی را کارخانة رجاله پروری همواره برای اوباش و دستاربند فراهم آورده. و امروز هم سایت «بی‌بی‌سی» و «رادیوفردا» همین قماش «آزادی» را بخوبی منعکس می‌کنند: آزادی گسترش تقدس، و آزادی قانون شکنی!

به عنوان نمونه، بی‌بی‌سی، «حسینعلی نی‌وی» یا همان فقیه عالیقدر را از گاراژ بیرون کشید، بعد هم مزخرفات فیروزآبادی و رضائی را منتشر کرد، تا مردم را خوب بترساند. رادیوفردا هم یک «زنجانی نی‌وی» داشت که به میدان آورد، و ریش و پشم ایشان را روی سایت افشان کرد تا «حضرت» فتوی بدهند که «تقلب در انتخابات حرام است» و ... و حدیث و روایت بیاورند که مثلاً در انتخابات مکه طایفة قریش تقلب کرد، پس خداوند جبرئیل را فرستاد که «مؤمنان را بشارت دهد: یا ایهالذین آمنوا، صندوق‌های رأی ما کو؟» و خلاصه قریش از ترس خشم خداوند صندوق‌های رأی را بازگرداند، و محمد رئیس جمهور شد.

همچنانکه در وبلاگ «گازنامه» گفتیم، ‌ خطوط لولة «نابوکو» و «ساوت ستریم» تغییراتی متحمل شده‌اند. امروز در آنکارا، «گازنامة‌» ‌نابوکو بدون حضور شرکت «توتال» به امضاء رسید. البته این نابوکو با آن نابوکوی سابق تفاوت بسیار دارد. پشت سر این نابوکو چند ملیتی‌ها نیستند. بهتر بگوئیم چندملیتی‌ها با نقاب چندشرکت گمنام،‌ و هر یک با سهام 67،16 درصد به میدان آمده‌اند. به گزارش نووستی، مورخ 22 تیرماه سالجاری،‌ کمپانی‌های نفتی اطریش،‌ مجارستان، بلغارستان، ‌ رومانی، ‌ ترکیه و آلمان در این طرح شرکت دارند. یادآور شویم آلمان هنوز گازنامة کذا را امضا نکرده. ولی امضای توافقنامة اخیر نشان می‌دهد که در ملاقات‌ سران گروه 8 در ایتالیا تو‌افق‌های مهمی حاصل شده که «سکوت» رسانه‌ها را می‌طلبد. به همین دلیل است که شیپورهای استعمار در اینمورد خفقان کامل اختیار کرده و با حمایت شورای مذهبی یهودیان آلمان، قتل یک زن مصری را به صورتی که می‌بینیم تبدیل به مهمترین خبر کشور آلمان کرده و آنرا در بوق و کرنا گذاشته‌اند. در واقع محافل جنگ‌پرست،‌ تکه استخوانی برای نوکران‌شان در جمکران پرتاب کرده‌اند.

این استخوان الهی علاوه بر تغذیة وزارت امورخارجة جمکران، آیات عظام، پاسداران فارس‌نیوز، پاسدار شریعتمداری، احمدی‌نژاد و دیگر سگ‌های‌ هارالله و پادوهای فاکس‌نیوز، پروفسور حمید مولانا را نیز بی‌نصیب نگذارده. بله، این «استخوان الهی» را فرشتگان از آسمان برای گورکن‌ها آوردند تا در مراسم زوزه و روضه و پارسیدن‌شان وقفه‌ای ایجاد نشود. ولی همان فرشتگان گویا کور خواندند! اوضاع این حکومت مفلوک چنان خراب است که اکبر بهرمانی هم از موسوی جدا شد و در فارس‌نیوز، از زبان نوچه‌اش، سلیمی نمین قانون‌شکنی موسوی را مورد «سرزنش» قرار داد. طاعون سبز شکست خورد و چهرة‌ مخدوش آب‌منگل‌ها حتی با همان 85 درصد تأئید «فرضی‌» و جادوئی هم آراسته نخواهد شد.

امروز جنبش مدنی در برابر کل حکومت قرار گرفته و باید برای تضمین تداوم خود از هر گونه درگیری با نیروهای انتظامی و پیوستن به گروه‌های گله‌پرور شیادان و تکرار شعارهای پوچ‌شان خودداری کند. «تکرار»، «تجمع» و «توهم» تهدید جنبش مدنی است. فراموش نکنیم که جنبش مدنی انسان‌محور است، نه مردم‌محور. قدرت ما در پراکندگی ما و گونه‌گونگی ما است. فراموش نکنیم که جنبش مدنی روی به زندگی دارد. و زندگی ما،‌ مرگ این حکومت خواهد بود.





...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت