سه‌شنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۸


فال و «فلین»!
...

می‌گویند در چنین روزی، صمصام‌السلطنة بختیاری، از رهبران مشروطه با سه هزار تفنگدار خود وارد اصفهان شده «انجمن مشروطه» را تشکیل داد. به گفتة حنازرچوبه، مورخ 15دی‌ماه سالجاری، «اقبال‌الدوله»، حاکم مستبد اصفهان نیز به سفارت انگلستان پناهنده شد. در هر حال، به یاد داریم که همین حنازرچوبه، چندی پیش میرحسین موسوی را به مشروطه و مشروطه را نیز به سفارت انگلستان مرتبط کرده بود! ولی امروز رسانة حکومت در واژگون‌نمائی شاهکار زده و نشست سران 4 کشور در گوادالوپ را «حمایت» از رژیم شاه قلمداد می‌کند:

«[روز 15 دیماه 1357] سران [آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان‌ در نشست گوادالوپ] آخرین تلاش‌های خود را برای حفظ رژيم شاه به کار بستند.»


بله و به همین دلیل امروز 15 دی‌ماه سال 1388، ما از مدافعان آزادی ‌بیان و دمکراسی می‌خواهیم از شرکت در هرگونه تظاهرات خودداری کنند. صفوف خود را از مخالف‌نمایان حکومتی جدا کنید! اربابان حکومت اسلامی در لندن و واشنگتن هنوز از کودتا منصرف نشده‌اند. و مسلماً برای برگزاری مراسم چهلمین روز «شهادت» امام سوم شیعیان، اینان تلاش خواهند کرد اراذل و اوباش را با شعارهای انحرافی نظیر «استعفای احمدی نژاد»، یا «مرگ بر دیکتاتور» دوباره به خیابان هی کنند، پس به هوش باشیم! مطالبات ما استعفای افراد نیست، ما استقرار یک دمکراسی سیاسی را خواهانیم. «گذار قانونی» به یک حاکمیت دمکراتیک، هرگز با آتش زدن پاسگاه‌های پلیس و سردادن شعارهای مبهم در کوچه و خیابان امکان‌پذیر نخواهد شد.

از کودتاچیان فاصله بگیرید و به اربابان جنایتکار حکومت اسلامی تفهیم کنید که ملت ایران دیگر «حکومت خیابانی» ‌را نمی‌پذیرد. هر چند حکومت جمکران هنوز چشم امید به هیزاکسلنسی دوخته و از ایشان انتظار «معجزاتی» نظیر معجزة 22 بهمن دارد! در همین راستا «میهمان‌پرست»، سخنگوی وزارت‌امورخارجة جمکران امروز تلویحاً از ارباب تقاضا کرد که یکبار دیگر شانس خود را برای کودتا بیازماید. «میهمان‌پرست» ضمن انتقاد از دخالت انگلستان در امور حکومت قدرقدرت، اعلام داشت «روابط دیپلماتیک با انگلستان کاهش نخواهد یافت!» به عبارت دیگر، سخنگوی وزارت‌امورخارجة گورکن‌ها به زبان بی‌زبانی می‌گوید، اگر اینبار هم کودتا شکست بخورد ناچاریم فکری بکنیم!

بر در خود سگ بود شیر مهیب

سایت بی‌بی‌سی، مورخ 15 دی‌ماه سالجاری از سخنگوی وزارت‌امورخارجة جمکران گلایه کرده می‌نویسد، چرا فقط بیانیة دولت انگلستان در مورد سرکوب‌ها را «دخالت بیگانه»‌ می‌خوانید مگر دولت روسیه بیانیه نداده؟ در پاسخ رسانة‌ «مستقل» و «بی‌طرف» حاکمیت بریتانیا باید بگوئیم، اگر جمکرانی‌ها از شما دلخوری دارند به این دلیل است که نتوانستید در کودتای عاشورا موفق شوید، دولت روسیه که در قلمرو شما دخالت نمی‌کند، قصد براندازی و کودتا هم ندارد، در نتیجه وقتی از خشونت و سرکوب در ایران انتقاد می‌کند در واقع روی سخن با حاکمیت بریتانیاست نه با نوکران‌اش در جمکران. شما که مسلماً ابله نیستید، ‌ پس لطف فرموده ما را هم احمق نیانگارید و دست از ساختن و پرداختن شعارهای پوچ نظیر «استقلال دانشگاه» و مزخرفات مشابه بردارید.

جنجال رسانه‌ای پیرامون طاعون سبز و رهبران‌اش با هدف هدایت افکار عمومی جهت تمرکز بر شعار پوچ به راه افتاده. چرا که ویژگی شعار پوچ قدرت «ایجاد اجماع» در ابعاد گسترده است. شعار پوچ را یا همه تأئید می‌کنند، نظیر «آزادی»، «استقلال»، «عدالت» و ... و یا اینکه همه در مخالفت با آن متفق‌القول‌اند. به عنوان نمونه هیچکس «تقلب»، «دروغ»، «جنایت» و «سرکوب» و «خشونت» را تأئید نخواهد کرد، ‌ البته به استثنای امام سیزدهم که به دلیل حماقت مفرط، در سخنان حکیمانه‌شان گاه به توحش و خشونت «مفتخر» هم می‌شدند. باری یکی از فواید «شعار پوچ» این است که اهداف ملموس مادی ندارد، و همچون بیانیه‌های موسوی، یا سگ‌های سیرک عموسام پرت‌ و نامربوط ‌است. از آنجمله‌ است، «انتخاب» رئیس قوة قضائیه توسط «مردم»، استقلال دانشگاه‌ها و ... و دامنة این مزخرف‌گوئی‌ها چنان وسعت یافته که حاج اکبر بهرمانی، «مرجع تقلید» را هم «منتخب» مردم دانسته در کمال وقاحت و بلاهت ادعا می‌کند، «عزل» مرجع تقلید نیز بر عهدة «مردم» ‌است. حال آنکه می‌دانیم «مردم» صلاحیت چنین کاری را ندارند. اینکه امروز همة پادوهای استعمار بر طبل «مردم» می‌کوبند، دلیل موجه دارد. دلیل این‌ است که مردم کذا فقط در سخنان فریبکارانة عمله و اکرة‌ استعمار «وجود خارجی» پیدا می‌کنند و بس! این «مردم» در واقع وجود خارجی ندارند در نتیجه مطالبات‌شان نیز جز فریب هیچ نیست. به عنوان مثال، شاهدیم که مردم کذا هرگز خواهان «مسکن» و «رفاه» و «بهداشت» نیستند و هیچگونه نیاز مادی هم ندارند. این امر به ویژه در کشور ایران که اکثر جمعیت آن زیر خط فقر یا در مرز فقر قرارگرفته، عجیب نمی‌نماید؟ چرا! اما آنچه بیشتر باعث شگفتی است مطالبات تشکل‌های چپ‌نما یا همان «داس‌الله» خودمان است. طی سه دهة اخیر کسی شنیده که این تشکل‌های مدعی «سوسیالیسم علمی» به عنوان نمونه، خواهان «مسکن برای همه» شوند؟ به هیچ عنوان! همه از اصولگرا و چپ‌نما و غیره مطالبات «معنوی» دارند و ذکر «عدالت» گرفته‌اند!

یکی با تکیه بر همان قصة «خلخال زن یهودی» برای‌مان از «عدالت علوی» می‌گوید آن دیگری، یعنی «داس‌الله» شعار انقلاب کارگری و عدالت اجتماعی سر می‌دهد. حال آنکه اگر کسی در حکومت اسلامی خواهان تأمین مسکن برای همه باشد، نه حکومت و نه مخالف‌نمایان این حکومت نمی‌توانند بر او خرده بگیرند و بر پیشانی‌اش برچسب «ضد انقلاب»، «غرب‌زده»‌، «مخالف اسلام» و یا «ضد ولایت فقیه» بچسبانند. چرا که در صدر اسلام هم «امت محمد» محلی برای سکونت داشته‌اند، و هیچیک از «آیات عظام»‌ نمی‌توانند با حداقل رفاه مردم مخالفت‌کرده و آنرا در ترادف با مزخرفاتی از قبیل «مصادیق اسراف» قرار دهند.

یا اینکه اگر تشکلی خواهان آموزش اجباری و رایگان تا سن 16 سال برای همة ایرانیان شود، هیچکس نمی‌تواند این خواسته را در تضاد با اسلام و خلخال آن زن یهودی و اندیشه‌های عمیق «رهبرکبیر»‌ آن «انقلاب» شکوهمند بداند! چرا که پیامبر اسلام به زبان فارسی سلیس فرموده‌اند، «ز گهواره تا گور دانش بجوی!» البته ایشان خیلی زرنگ و عاقبت‌اندیش بودند، خودشان بیسواد تشریف داشتند در نتیجه برای آنکه دیگر بیسوادان ادعای پیغمبری نکنند، سر همه را به دانش گرم می‌کردند! ولی از آنجا که مخرج زبان فارسی نداشتند در واقع چنین سروده‌اند: «ز جهواره تا جور دانش بجوی»! بعدها شعرای گمنام ایرانی سروده‌های پیامبر گرامی را به نام خود جا زدند، یا اینکه دیگران چنین خیانتی به «کیان اسلام» روا داشتند.

بگذریم و بازگردیم به طرح شعارهای منطقی و مادی نظیر مسکن برای همه و ... و شاهدیم که تشکل‌های سیاسی چنین مسائلی را مطرح نمی‌کنند، چون طرح این مطالبات از یکسو برای ایجاد جنجال و هیاهو موضوع مناسبی نیست و از سوی دیگر با منافع اربابان در لندن و واشنگتن در تضاد قرار می‌گیرد. تأمین مسکن برای همة ایرانیان مستلزم این است که مقداری از ارز حاصل از چپاول نفت از بانک‌های غرب خارج شده و در راه ایجاد رفاه برای ملت ایران مصرف شود. و می‌دانیم که اصولاً هر گونه «رفاه» برای ملت ایران در تضاد با منافع استعمار قرار می‌گیرد. دهه‌هاست که آنگلوساکسون‌ها برای تاراج ثروت‌های ما ملت با توسل به دستاربند و اوباش برای‌مان «در خیابان» حکومت تعیین کرده‌اند تا بدانیم و آگاه باشیم که امنیت، رفاه، آسایش و حل مسائل کشور از طریق قانونی در ایران ممنوع است، این‌ امتیازات متعلق است به غرب!

در چارچوب همین سیاست قانون‌ستیزی و مرزشکنی است که تمام شخصیت‌های پوشالی یعنی «قهرمانان» کشورمان می‌باید ابتدا با شعار «حفظ منافع ملی» قانون‌شکنی کرده و راه چپاول بر بیگانه بگشایند، آنگاه توسط حکومت به «تابو» تبدیل ‌شوند. قهرمانی «محمد مصدق» بارزترین نمونة این سیاست جنایتکارانه است که اکنون استعمار مذبوحانه می‌کوشد آنرا در مورد میرحسین موسوی و آخوند کروبی نیز اعمال کند. آخرین تلاش برای تابوسازی از ایندو عملة استعمار انتشار شایعة ابلهانة «مسافرت» اینان به شمال کشور بود! می‌گوئیم شایعة ابلهانه چرا که منطقاً موسوی وکروبی و یا احمدی‌نژاد، اگر بخواهند فرار کنند، باید به جنوب یعنی، امارات و عربستان بروند که مقر اربابان‌شان است نه به سوی شمال. از ابتدای آشوب‌های خردادماه وزارت امورخارجة روسیه چند بیانیه صادر کرده و، ‌ البته به زبان دیپلماتیک، از دولت «مقتدر» و به ویژه «مستقل» جمکران خواهان قانونگرائی و پایان دادن به خشونت و لات‌بازی و سرکوب شده. ولی جنتلمن‌های نزولخور لندن و گاوچران‌های متمدن گوش‌ شنوا ندارند، در نتیجه حکومت اسلامی هم کر شده و ضمن شاخ‌وشانه کشیدن برای ارباب، حکم «محارب با خدا» هم می‌صدورد.

در تأئید مطالب وبلاگ «سه خام پخته‌خوار» تکرار می‌کنیم حکومت اسلامی در هم‌سوئی کامل با اربابان‌اش در لندن و واشنگتن قصد خودبراندازی دارد و اگر از روز گذشته مقامات امنیتی و رهبر و وزارت‌ امورخارجه‌اش انگشت اتهام را به سوی اربابان در انگلستان و آمریکا گرفته‌اند به این دلیل است که علیرغم تحمیل انزوای رسانه‌ای و به میدان آوردن گروه‌های ضربت، آنگلوساکسون‌ها نتوانستند در سازماندهی کودتای عاشورا موفق شوند. به همین دلیل است که حنازرچوبه در مسیر یک کودتای نوین به جسد «ندا» متوسل شده و سیمای جذام زدة جمکران «مستند ندا» پخش می‌کند! پس از شکست کودتای عاشورا، ابتدا آخوند مصلحی، رئیس ساواک جمکران و سپس سردار نجار، وزیر کشور حکومت اسلامی از خواب بیدار شدند و به یاد آوردند که بر هم زدن نظم عمومی جرم امنیتی است!

سوی حوض‌ات آورد بهر وضو
وندر اندازد ترا در قعر او

بله امروز سردار نجار، وزیر کشور دولت مستقل جمکران از خواب بیدار شده فرمودند، ایجاد اغتشاش جرم امنیتی است! هرچند ایشان تأکید کردند «بعد از روز عاشورا!» به عبارت دیگر دوستان‌شان را از مجازات معاف فرمودند! البته محض خاطر «مردم»، وگرنه برای ایجاد اغتشاش در ایران همه از استقلال و آزادی برخوردارند! به گزارش حنازرچوبه، مورخ 15 دی‌ماه سالجاری، سردار نجار گفتند با توجه به «پاسخ مردم»‌به تظاهرات عاشورا، از این پس اغتشاش ممنوع است! این نخستین بار است که «مردم» در کشور استعمارزدة ایران باعث خیر می‌شوند! البته اینهمه به دلیل پایان جنگ سرد است که سیاست‌ اربابان حکومت اسلامی برای ایجاد آشوب و براندازی تاکنون ناکام مانده. در هر حال، متن کامل سخنان وزیر کشور حکومت اسلامی با کد: 878674 در حنازرچوبه موجود است. پس خدای را شکر می‌گوئیم که «مردم» در تظاهرات پس از عاشورا به «مردم» در تظاهرات عاشورا «پاسخ» دادند، در غیراینصورت سردار نجار به هیچ عنوان آشوب و برهم زدن نظم عمومی را جرم امنیتی به شمار نمی‌آوردند و ساواک جمکران همچنان می‌خواست اراذل و اوباش را برای انحراف افکار عمومی راهی خیابان کند تا شوت‌وپرت‌ها مطالبات خود را در مسخره کردن دسته‌های عزاداری خلاصه کنند.

سنگ، خارا گشت و زان خو برنگشت
ریگ شد، کز وی نروید هیچ کشت

همچنانکه پیشتر گفتیم زبان طرفداران «جنبش سبز» همان زبان فریب امام دجال‌شان است. اینان، یا بهتر بگوئیم کارفرمایان‌شان در غرب قصد ایجاد اجماع پیرامون «نفرت» را دارند. این جماعت هرگز نمی‌گوید چه می‌خواهد، بلکه مزورانه آنچه را که نمی‌خواهد مطرح می‌کند. به همین دلیل از ابتدای آشوب‌های خردادماه گفتیم که میرحسین موسوی شیاد است. می‌بینیم که بی‌دلیل هم نگفته بودیم. البته برای تأکید بر شیادی امثال موسوی و کروبی نیازی به مشاهدة آشوب‌های خردادماه نداشتیم، سه دهه عملکرد اینان به عنوان شرکای جنایت و خیانت حکومت اسلامی در برابرمان قرار گرفته. عقل سلیم و منطق انسانی می‌باید قادر به درک این واقعیت باشد که مزدوران استعمار نمی‌توانند مدافع منافع ملی باشند، ‌حتی اگر از کردة خود ابراز پشیمانی کنند. قتل خواهرزادة میرحسین موسوی در واقع پیامی به خود ایشان بود تا بدانند امکان عقب‌گرد ندارند. همچنانکه حکومت اسلامی نیز نمی‌تواند چنین امتیازی برای خود قائل شود. این حکومت باید در مسیر آشوب‌های پساانتخاباتی که ریشه در شایعه‌پراکنی داشت گام بردارد. به همین دلیل است‌ که همسر روشنفکر موسوی قصد نقاشی «ندا» را کرده، و حنازرچوبه و دیگر رسانه‌های رسمی این حکومت نیز برای «شایعه‌پراکنی» دست نیاز به سوی جنجال «قتل ندا» دراز کرده‌اند. در هر حال، ماجرای فیلم مستند ندا، با کد: 877132 در حنازرچوبه، مورخ 14 دی‌ماه سالجاری منتشر شده.

قتل ندا همچنانکه گفتیم با هدف تحریک افکار عمومی در جهان صورت پذیرفت. هیچکس نمی‌تواند بداند چه کسانی در این جنایت دست داشته‌اند، چرا که این جنایت را هیچ خبرگزاری معتبری گزارش نکرده و سخنان «شاهدان عینی» را هم نمی‌توان به عنوان خبر موثق پذیرفت. خصوصاً که یکی از «شاهدان عینی» پس از این ماجرا به انگلستان متواری شده. و خلاصه دست هوچی‌ها برای شایعه پراکنی باز است. بله یک فیلم مستند از قتل ندا ساخته شده که ثابت می‌کند قاتل می‌تواند همان «شاهد عینی» هم باشد. البته این امکان هم مانند امکانات دیگر وجود دارد ولی باید از نظر حقوقی و در برابر دادگاه به اثبات برسد. فیلم مستند اصلاً می‌تواند تخیلی باشد. اگر قوة قضائیة حکومت عدالت علوی و خلخال آن زن یهودی مستنداتی در دست دارد که می‌تواند شاهد عینی را متهم بشناسد روال کار این است که اسناد و مدارک را در اختیار سفارت انگلستان قرار ‌دهند و از دولت انگلستان بخواهند تا قاتل فرضی را به دولت ایران مسترد کند. اگر اسناد و مدارک کافی تشخیص داده شود، دولت بریتانیا بر اساس قراردادهای دوجانبه با ایران در زمینة استرداد مجرمین تصمیم خواهد گرفت. تا آنجا که ما می‌دانیم از جانب دولت جمکران هیچ اقدامی در این راستا صورت نگرفته، در نتیجه نمایش «مستند ندا» فقط جنبة پروپاگاند دارد. مسلماً اگر حکومت اسلامی بوئی از انسانی‌ات برده بود دست به چنین اقدامی‌ نمی‌زد، ولی خوشبختانه حکومت کذا الهی است و هرگونه توحش و حماقت در آن «آزاد» است.

به گزارش فیگارو، مورخ 5 ژانویه 2010 ژنرال «فلین»، فرماندة اطلاعات نظامی در افغانستان عملکرد مأموران سرویس‌های مخفی آمریکا در این کشور را به فالگیری و رمالی تشبیه کرده. ژنرال فلین می‌گوید:

«سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا حاضر در افغانستان چنان بی‌دقتی به خرج می‌دهند، تو گوئی بجای تهیة گزارش و تحقیقات دقیق در محل، اطلاعات خود را از فال قهوه به دست آورده‌اند!»


به راستی که رفتار و کردار این حکومت و اربابان‌اش به ماجرای آن سه‌ خام پخته‌خوار، یعنی کور دوربین، کر تیزشنو و برهنة درازدامن شباهت عجیبی دارد!

مثنوی می‌گوید، آن «سه ناشسته‌رو» پس از خروج از شهر به دهی وارد شدند، و «کور دوربین» مرغ فربهی مشاهده کرد، یک اسکلت مرغ که کلاغ‌ها گوشتی بر آن باقی نگذاشته بودند. پس هر سه به خوردن آن مرغ «فربه» پرداختند و چون سیر شدند آنقدر عظیم‌الجثه گشتند که دیگر در فراخنای ‌جهان نمی‌گنجیدند پس به ناچار جهان را ترک گفتند. رسانه‌های حکومت عدالت علوی نیز بجای تغذیه از جسد ندا و انتشار «فیلم مستند» بهتر است یک فیلم مستند از تحرکات گروه‌های ضربت برضد نیروهای انتظامی پخش کنند تا مشخص شود ساواک و شهربانی «اهل کوفه نیستند» که بیگانگان برای ایجاد آشوب در کشور «‌تنها» بمانند.

شهر را هشتند و بیرون آمدند
در هزیمت در دهی اندر شدند
اندر آن ده مرغ فربه یافتند
لیک ذرة‌ گوشت بر وی نه نژند
مرغ مردة‌ خشک وز زخم کلاغ
استخوان‌ها زار گشته چون بناغ
زآن همی خوردند چون از صید شیر
هر یکی از خوردن‌اش چون پیل سیر
هر سه زآن خوردند و بس فربه شدند
چون سه پیل بس بزرگ و مه شدند
آنچنان کز فربهی هر یک جوان
درنگنجیدی ز زفتی در جهان
با چنین گبزی و هفت‌ اندام زفت
از شکاف در برون جستند و رفت
[...]
راه مرگ خلق ناپیدا رهی‌ست
در نظر ناید عجایب مخرجی‌ست




...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت