پنجشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۸۹

وجهه و واتیکان!
...
هیلاری کلینتن پس‌ از مذاکره با مقامات روسیه، چنین پنداشت که جناح وی در داخل آمریکا «برنده» شده و موقعیت مستحکمی یافته، پس خوشحال و خندان راهی مکزیک شد تا از تجارت مواد مخدر بین مکزیک و آمریکا سهم بیشتری برای محفل خود مطالبه کند. رسانه‌ها هم توافق روسیه و آمریکا را در بوق گذاشته اعلام کردند پیمان «استارت» در پراگ امضا می‌شود! همه راضی و خوشحال بودند! اما صدور بیانیة کاخ سفید که امضای پیمان مذکور را به ملاقات روسای جمهور روسیه و آمریکا منوط می‌کند همه، از جمله جناح هیلاری کلینتن را غافلگیر کرد! صدور بیانیة کاخ سفید نشان می‌دهد که وزارت‌امور خارجة ایالات متحد، یا بهتر بگوئیم جناح طالبان‌پرور حزب دمکرات نمی‌تواند اوباما را دور زده، رأساً مسیر سیاست خارجی را تعیین کند. روشن‌تر بگوئیم، کاخ سفید رسماً جناح سفید پوستان ‌مسیحی حزب دمکرات در وزارت امورخارجه را به چالش کشیده؛ دعوای درون جناحی بالا گرفته. روز گذشته، هنوز جنگ مغلوبه نشده بود و زمانیکه هیلاری کلینتن به خاک پاک مکزیک پای می‌گذاشت در سرش جز هوای 40 میلیارد دلار درآمد سالانه هیچ نبود.

پیش از ادامة مطلب یادآور شویم سالانه مبلغ 40 میلیارد دلار مواد مخدر از مکزیک به ایالات متحد «صادر» می‌شود. همچنانکه پیشتر هم گفتیم لزوم «چنج» در مافیای مکزیک جنگ خونینی به راه انداخته. به همین دلیل نیز گروه‌های مافیائی به جنگ با یکدیگر مشغول‌اند، و پلیس مکزیک و مناطق مرزی آمریکا برای حفظ جایگاه خود به عنوان «داور نهائی» جهت حذف باندهای فرسوده، به نفع باندهای تازه نفس وارد نبرد شده. سفر هیلاری کلینتن به مکزیک در واقع گامی در راه تثبیت جایگاه حزب دمکرات و سروسامان دادن به اوضاع بود. 40 میلیارد دلار در سال مبلغی است «سرنوشت ساز» که تحت نظارت دولت‌های آمریکا و مکزیک در مسیر اقتصادهای «مطلوب» تزریق می‌شود.

گروه‌های مافیائی سلاح خود را از کجا تأمین می‌کنند؟ هیلاری کلینتن بارها در برابر خبرنگاران به این پرسش پاسخ گفته، از ایالات متحد! مواد مخدر چگونه به خاک آمریکا وارد می‌شود؟ تحت نظارت پلیس و گمرک مکزیک و آمریکا و ... و خلاصه بدون کمک حاکمیت، تجارت در چنین ابعاد گسترده‌ای اصولاً امکانپذیر نیست. از آنجا که مکزیک کشوری است با اکثریت کاتولیک، پر واضح است که کلیسای نازنازی کاتولیک هم در این تجارت خداپسندانه شریک باشد. و گویا در پی تصفیة مافیای مکزیک واتیکان اهرم‌های خود را به نفع یک جناح «غیرکاتولیک» از دست داده که اینچنین در سطح جهانی مورد تهاجم رسانه‌ها قرار گرفته. امروز نیویورک تایمز با انتشار اسناد و مدارک در مورد اسقف ویسکانسین، شخص کاردینال راتزینگر، پاپ فعلی را عملاً متهم کرد که از محاکمه و مجازات یک کشیش کودک‌باره ممانعت به عمل آورده. کشیش مذکور، طی 20 سال به سوءاستفادة جنسی از کودکان ناشنوا «اشتغال» داشته.

بله، این جانوران وحشی درست مثل آخوندهای شیعی مسلک جمکران، شیفتة «معنویات» و از مدافعان «لیبرالیسم» در زمینة «اقتصاد» و «انسان‌ستیزی» به شمار می‌روند. در جمکران نیز شاهدیم که نعلین‌ها «لیبرالیسم» اقتصادی می‌طلب‌اند تا دست‌شان برای جنایت و وحشی‌گری بازتر شود. پیشنهادهای سرشار از نبوغ «خصوصی‌شدن نفت» و «جدائی اقتصاد از دولت» که از زبان پاسدار محسن رضائی هم شنیده می‌شود، هدف مشخصی دنبال می‌کند: گسترش تاراج و سرکوب استعماری. پس حضور قلم به مزدهائی که اینروزها بر طبل «لیبرالیسم اقتصادی» می‌کوبند و آنرا لازمة «دمکراسی» جلوه می‌دهند، چند نکته را یادآور شویم.

نخست‌ اینکه لیبرالیسم اقتصادی، حتی در ایالات متحد هم وجود نداشته و ندارد. صنایع ایالات متحد با کمک‌ دولت سرپا مانده. البته زمانیکه پای شرکت‌های کوچک در میان باشد، دولت در اقتصاد دخالت نمی‌کند. ولی همین دولت، همواره به نفع امثال جنرال موتورز و آی‌بی‌ام در اقتصاد دخالت کرده. ماجرای «دست‌نامرئی بازار» که در کتاب‌های اقتصاد مطرح شده، در عالم واقعیت هرگز وجود خارجی نداشته، ‌ چرا که دولت «لیبرال» همواره به نفع محافل قدرتمند و سرمایه‌دار در امر اقتصاد دخالت کرده. تهاجم نظامی به عراق شاهدی است براین مدعا. در هر حال لیبرالیسم «کتابخانه‌ای» کذا که در هیچ کشور جهان به مورد اجرا گذاشته نشده، برای استقرار دمکراسی در یک جامعه به هیچ عنوان الزامی نیست! این یک بحث انحرافی است برای مسکوت گذاردن پایه و اساس دمکراسی، یعنی «جدائی دین از سیاست». هدف از قلمفرسائی فعلة فاشیسم پیرامون «لیبرالیسم اقتصادی»، در واقع ممانعت از استقرار عدالت اجتماعی در جامعة ایران است. بی‌دلیل نیست که آخوند جماعت به «لیبرالیسم اقتصادی» اینهمه عشق می‌ورزد. این الگوی اقتصادی «نیست‌درجهان» زمینة سرکوب را در همة ابعاد اجتماعی فراهم ‌آورده و «حق» را به فرادستان می‌دهد، در نتیجه فرودستان،‌ خودبه‌خود در جبهة باطل قرار می‌گیرند. همچنانکه در واتیکان نیز چنین لیبرالیسمی از دیرباز حاکم است.

کشیش‌های کاتولیک که ارواح شکم‌شان «روابط جنسی» را در راه «خدمت به خدا» کنار گذارده‌اند، اگر کودک‌باره هم نباشند، با این جنایت هیچ مخالفتی نکرده‌اند. نمونه‌اش همین کاردینال راتزینگر خودمان است که امروز صرافی نیویورک تایمز پتة مقدس‌شان را بر آب انداخته، آنهم یکروز پس از استعفای «جان مگی»، اسقف ایرلندی!

به گزارش فیگارو، مورخ 24 مارس 2010، جان مگی، در پی رسوائی‌های اخیر کلیسای ایرلند از سمت خود استعفا داد، و واتیکان بدون اشاره به نقش وی در سوء‌استفاده‌ جنسی از کودکان در ایرلند، استعفای وی را پذیرفته. بد نیست بدانیم «جان مگی» به عنوان منشی مخصوص 3 پاپ، یعنی پل ششم، ژان‌پل اول و دوم انجام وظیفه کرده! در ماه دسامبر سال 2008، مشخص شد ایشان در ماجرای سوءاستفادة ‌جنسی از صدها کودک در ایرلند نقش داشته‌اند، و پس از سه سال تحقیق گزارشی از عملکرد جنایتکارانة کلیسای کاتولیک در ایرلند منتشر شد. بر اساس این گزارش، «کلیسای کاتولیک ایرلند طی چند دهه سوءاستفاده جنسی کشیش‌ها از کودکان را پنهان داشته.» باری پس از افشای فعالیت‌های «معنوی» کلیسای ایرلند، جان مگی به ناچار استعفا می‌دهد و روز 24 مارس 2010 بیانیة‌ واتیکان در مورد استعفای مذکور به این شرح منتشر می‌شود:‌

«پاپ [...] استعفای[...] جان مگی را [...] به دلائل مهم، ‌ نامشخص ولی غیرمرتبط با کهولت وی[...] ‌پذیرفته[...]»

درود بر «راتزینگر» مبارز! راتزینگر! راتزینگر! خدا نگهدار تو! چقدر آنگلوساکسون‌های این سوی آتلانتیک برای تحکیم پایه‌های کلیسای کاتولیک فداکاری کردند. از سال 1992، به محض فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ملکه بریتانیائی‌ها برای حفظ پایه‌های فاشیسم، هن‌هن‌کنان خود را به واتیکان رساند و در برابر آن فاشیست لهستانی زانو بر زمین زد. سپس حزب کارگر را با یک نخست وزیر متعهد و مکتبی کاتولیک، به نام تونی بلر که از چاکران محفل مارگارت تاچر نیز به شمار می‌رفت در رأس امور قرار دادند تا هم‌صدا با کالین پاول و با تکیه بر گزارش‌های مبهم البرادعی، در عراق سلاح کشتار جمعی کشف کند و جنگ و خونریزی به راه اندازد. همة این برنامه‌های خداپسندانه با موفقیت انجام شد. و کار بجائی رسید که آخوندهای آنگلیکن به رهبری «روان ویلیامز»، اسقف کانتربری نظریة سلطنت یک کاتولیک بر انگلستان را نیز پذیرفتند. همه چیز بخوبی پیش می‌رفت و تنور فاشیسم در آلمان، اطریش، ایتالیا، فرانسه و اسپانیا گرم و داغ بود، چرا که در واتیکان یک فاشیست آلمانی بجای آن فاشیست لهستانی نشسته بود. کسی که جز تحریک افکار عمومی در کشورهای مسلمان‌نشین هیچ برنامه‌ای در دستورکار نداشت.

بله کاردینال راتزینگر که برای نخستین بار از سوی یکی از رسانه‌های ایتالیا «جرمن شپرد»‌ خوانده شد،‌ برای سرکوب ملت‌های منطقه و به ویژه ملت ایران برنامة خوبی تدارک دیده بود. شگرد «جرمن شپرد» این بود که با ایراد سخنرانی‌های ابلهانه در دانشگاه‌های غرب، به اسلام حمله‌ور شده، آن را «دین خشونت»‌معرفی کند تا ملاممد خاتمی و شرکاء بتوانند ضمن لشکرکشی خیابانی، «اسلام» را دین رأفت و عطوفت بخوانند! در واقع «جرمن شپرد» در مسیر عکس جیمی‌کارتر، بنیان‌گذار واقعی «اصلاح طلبی» گام برمی‌داشت تا ملاممد خاتمی بتواند ضمن بازنشخوار مزخرفات گروه برژینسکی در ایران آنرا به «ایدئولوژی» تبدیل کند. «عملیات» رهبران طاعون‌سبز تداوم همین مسیر «عقیده‌سازی» است، بگذریم.

به موازات همین فعالیت‌های «فرهنگی» واتیکان، کشورهای اروپای شمالی برنامة ترسیم «کاریکاتور محمد» را به مورد اجرا گذاشتند تا لشکرکشی‌های خیابانی در جهان اسلام متوقف نماند. این برنامه تا پایان دوران نکبت‌بار اصلاح‌طلبان ادامه یافت، و در فردای به اصطلاح «انتخابات» جمکران در 22 خردادماه 1388 دوباره از سر گرفته شد، البته اینبار به بهانة واهی «اعتراض به تقلب» و در واقع برای تحقق اهداف آنگلوساکسون‌ها در تقابل با منافع روسیه و به ویژه جهت تجهیز گورکن‌ها به سلاح اتمی. همچنانکه گفتیم تجهیز طالبان جمکران به سلاح اتمی گره از کار فرو بستة اسرائیل نیز می‌گشود.

همانطور که می‌بینیم اسرائیل پس از ناکامی در جنگ 33 روزة لبنان ناچار شده گام به گام از «اسلام‌نوازی» در فلسطین نیز عقب‌نشینی کند، عملی که به تضعیف ملایان جمکران منجر شده. پیشتر گفتیم که دولت جمکران همچون دولت اسرائیل افتخار خدمت در بارگاه جنگ‌فروشان غرب را دارد، ‌ با این تفاوت که اسرائیل یک دمکراسی قانونمند در درون مرزها است، و جمکران، یک تئوکراسی باغ‌وحش و فاقد نظم. ولی هر دو وظیفة واحدی دارند: فراهم آوردن زمینة بحران و تهدید جنگ در منطقه! باشد که از این مفر «سیاست انسداد» گروه «برژینسکی ـ کارتر» خدشه‌دار نشود. اسرائیل به کشورهای همسایه تجاوز نظامی می‌کند، گورکن‌ها هم سی سال است‌ که با سرکوب ملت ایران و چپاول ثروت‌های ملی از «حقوق فلسطین» دفاع می‌کنند! از آنجا که تاریخ مصرف این نمایش مهوع به پایان خود نزدیک ‌شده، گاوچران‌ها ضمن تشویق اسرائیل به شهرک‌سازی،‌ گورکن‌ها را به سرپیچی از مفاد پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای فرا می‌خواندند! اینگونه بود که طی پنج ‌سال گذشته ارعاب ملت ایران توسط رسانه‌های غرب و مخالف‌نمایان ساکن فرنگ ادامه یافت.

اما با عقب‌نشینی چین از بازار نفت ایران، اهرم‌های جنگ و بحران یک به یک کارآئی خود را از دست می‌دهد. در نتیجه، صدور بیانیه‌های ابلهانه جهت تقویت سرکوب اسلامی از طرف یانکی‌ها آغاز شده. از پیام نوروزی اوباما آغاز کنیم که مزورانه مخالفان حکومت اسلامی را طرفدار آمریکا،‌ و آمریکا را نیز مخالف حکومت جمکران قلمداد کرده بود. پس از این «پیام نوروزی»، بیانیة وزارت امورخارجه آمریکا به ایرانیان ساکن آمریکا تفهیم کرد که مسافرت به ایران خطرناک است. و برای تکمیل این پروپاگاند استعماری شایع کردند که نوة اکبر بهرمانی که در انگلستان تحصیل می‌کند، به محض ورود به فرودگاه تهران دستگیر شده، چرا که در یک گفتگوی تلفنی از رهبر انتقاد کرده بود! همان رهبری که در کوچه و خیابان اول و آخرشان را همه می‌گویند، و همان رهبری که در سنگر تاراج و جنایت همواره در کنار قوم و قبیلة اکبربهرمانی بوده! امروز می‌باید بپذیریم که حساب اکبربهرمانی و قبیله‌اش از خامنه‌ای جداست! در حالیکه واقعیت جز این است. حکومت اسلامی همواره یک مجموعة ‌منسجم از جنایتکار و مزدور بوده، هست و خواهد بود، و انتشار این مزخرفات اهداف مشخصی را دنبال می‌کند. بوق‌های استعمار قصد دارند برنامة «ارعاب کودتائی» را به ایرانیان ساکن غرب نیز گسترش دهند. پروپاگاند دستگیری نوة حاج اکبر چندین و چند «پیام» دارد.

این «پروپاگاند» نخست‌ به ما ایرانیان می‌گوید، اگر در غرب زندگی می‌کنید، انتقاد تلفنی از خامنه‌ای برای‌تان دردسر ساز خواهد شد و بهتر است به ایران باز نگردید که مثل نوة سردار سازندگی دستگیر خواهید شد. البته این داستان دستگیری از بیخ و بن دروغ است. «بعضی‌ها» می‌گویند قضیه از این قرار است که می‌خواهند دانشجویان ساکن فرنگ و خانواده‌های‌شان را برای دیدار به «دوبی» بفرستند، و به این ترتیب ارز بیشتری به بانک‌های انگلستان سرازیر کنند! در هر حال، همچنانکه شیمون‌پرز به «کاسپین ماکان» گفته بود، همه در ایران خواهان «معنویت» و اخلاق‌اند پس مادیات برای‌شان اهمیتی ندارد. چه بهتر که این مادیات را به بانک‌های آنگلوساکسون‌ها تقدیم کنند.

در تداوم نمایش مهوع «آزادی و معنویت» با شرکت کاسپین ماکان و شیمون پرز که در فارس‌نیوز آغاز شد،‌ سایت «بی‌بی‌سی» بخش ابتذال و تقدس‌فروشی را با شرکت اعضای مؤنث خانوادة «ندا» به صحنه آورده. در این سریال، ‌ جمشید برزگر، در نقش مأمور گشت ارشاد از مادر و خواهر ندا در مورد روابط خصوصی او با کاسپین ماکان بازجوئی به عمل می‌آورد. «نامزد بودند؟ بله! می‌گن بهم زده بودند، راست می‌گن؟ نخیر! می‌خواستند ازدواج کنند!» همچنین «مادر ندا» در نقش مخالف سرسخت برقراری هر گونه روابط با اسرائیل نقش‌آفرینی می‌کند. می‌دانیم که اگر صلح در منطقه برقرار شود منافع کارفرمایان «بی‌بی‌سی» خدشه‌دار خواهد شد، و ممکن است جمشید برزگر را از بی‌بی‌سی اخراج کنند. پس بهتر است یک «مادر سوگوار» بیابند که ایشان ضمن تأکید بر وجود «روح»، خود را مادر همة شهدا بدانند و سخنان خمینی را به صورت «سافت» در سایت امپراتوری کذا بازتولید نمایند:

« اجازه دهید روح دخترم کمی آرام بگیرد [...] او [...] هیچ فرقی با بچه‌های دیگرمان که شهید شده‌اند ندارد. روح او را آرام بگذارید [...] به کاسپین گفتم که اگر ندا شهید نمی‌شد او را نه به اسرائیل و نه هیچ جای دیگری دعوت نمی‌کردند [...] من به او گفتم که اسرائیل جایگاهی بین مردم ایران ندارد و تو با این کار خودت را منفور و وجهه‌ات را خراب کردی.»

البته ما نمی‌دانیم وجهة ‌ایشان چه بوده که امروز دیگر «خراب» شده! همچنین متوجه نشدیم مادر ندا به چه دلیل از سوی یک ملت در مورد روابط با کشور اسرائیل اظهار نظر می‌کند! آنچه ما را شگفت زده کرده، لحن کلام زنی است که گفته می‌شود با زنان اندرون تفاوت دارد. زنی‌که هیچ گرایش سیاسی ندارد و بر اساس تصاویر در ظاهر فرزندش نیز به قتل رسیده. اما سخنان این فرد آمیزه‌ای است از سخنرانی‌های ابلهانة خمینی و انسان‌ستیزی «مادران نمونه» که در تلویزیون جمکران ظاهر می‌شدند و با بی‌تفاوتی از «شهادت» فرزندشان در جبهة جنگ سخن می‌گفتند. اما اگر نمی‌دانیم در پس پردة مرگ‌ رسانه‌ای ندا چه می‌گذرد، می‌دانیم به چه دلیل بی‌بی‌سی «نامزدی» ندا یا روابط خصوصی ندا را در بوق گذاشته: تهاجم به حریم خصوصی افراد! درست عین چماقدارهای کمیته و گشت ارشاد! مسلماً اگر ندای فرضی به قول بی‌بی‌سی «شهید» نشده بود، شیخ صادق صبا و دیگر آیت‌الله‌های «لیبرال» جمکران به دلیل «نامزدبازی» حکم سنگسارش را صادر کرده بودند.




...

0 نظردهید:

ارسال یک نظر

<< بازگشت