چهارشنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۴

شکمبه و آیزنهاور!




امسال،   «نوروز به شنبه افتاد،  سگ به شکمبه افتاد!» اینچنین بود که مرگ نورمحمد دُرپور، دوتارنواز سرشناس خراسان،   و‌همچنین خودسوزی یونس عساکره به بوتة فراموشی سپرده شد،  و لاشة‌ پرسوناژ موهوم «فاطمه»،  و اجساد «خواهر و مادر» سالخوردة ملایان جمکران،  جشن‌های اقوام ایرانی  ـ   چهارشنبه سوری و نوروز ـ  را به تعطیل کشاند.  به ویژه مرگ سکینه پیوندی،‌   مادر حسن فوتبال،   آنقدر در شیپورهای حامی تروریسم اهمیت یافت که مذاکرات هسته‌ای را نیز به تعلیق درآورد:

«[...] مرگ مادر رئیس‌جمهوری ایران مذاکرات لوزان سوئیس را به‌طور موقت متوقف کرده [...] جان کری [...] امروز برای گفتن تسلیت به دیدار حسن فریدون،  برادر حسن روحانی [...] رفت.»     
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 20 مارس 2015 

از اینجا می‌توان به صراحت دریافت که مذاکرات دوجانبة یانکی‌ها با پادوهای جمکرانی‌شان  تا چه حد بی‌اهمیت و نمایشی است!   مذاکراتی که گویا قرار بوده استراتژیک و سرنوشت‌ساز باشد با مرگ مادر حسن روحانی «متوقف» می‌شود!   ولی می‌دانیم که مذاکرات رسمی،  خصوصاً در این رده هرگز تابع روابط غیررسمی و خانوادگی نبوده و نیست!  در واقع،  مرگ سکینه پیوندی بهانه‌ای بیش نبوده؛   اگر مذاکرات قطع شده،   مسلماً دلیل دیگری داشته.  و به استنباط ما دلیل مذکور با دیدار جان کری و همتایان اروپائی‌اش در لندن مرتبط بوده!  چرا که،  پس از این دیدار بود که در میعاد 23 مارس،‌   دیوید کامرون رسماً به حسن روحانی تسلیت گفت،   و به فاصلة کمی یک جبهة نوین و نمادین شکل گرفت تا با حسن روحانی همدردی کند!   جبهة سران کشورهائی که مرگ خواهر خامنه‌ای را نادیده گرفته،  و فقط مرگ مادر حسن روحانی را رسماً تسلیت گفتند:   بریتانیا،  ترکیه،  عربستان،  قطر،  اردن،  بحرین، عراق،‌  سوریه و بلاروس.

با توجه به هارت و پورت‌های علی خامنه‌ای در مورد مسائل هسته‌ای،  و ردیف کردن جفنگیاتی از قماش «صنعت بومی و مردمی غنی‌سازی اورانیوم در کشور»،  و با درنظر گفتن «پاسخ تند» حسن روحانی ـ  در قالب ابراز تشکر از رهبر ـ  به نظر می‌رسد،   اعلام همدردی نخست وزیر بریتانیا و دیگران به معنای حمایت تلویحی اینان از مواضع حسن روحانی باشد.   به همین دلیل،   با وجود اینکه حسن روحانی در مراسم روضه و زوزة برای خواهر مقام معظم شرکت نکرده بود،‌   علی خامنه‌ای در مجلس ترحیم مادر وی حضور یافت:

«[...] رهبر معظم انقلاب [...] صبح امروز [...] در مراسم ترحیم مادر رئیس‌جمهور شرکت کردند[...]»
منبع:  ایریب،  مورخ 25 مارس 2015
                                  
با توجه به اینکه مجلس ترحیم مذکور،   بر خلاف روال سنتی،   در مسجد بر پا نشده بود ـ مکان برگزاری این مراسم،  مدرسة شهید مطهری است ـ‌  باید بگوئیم در حکومت ملایان،  وزنة‌ آخوند به عنوان «مقام غیرمسئول»،   در برابر آخوند،  به عنوان مقام منتخب و اجرائی در حال سبک شدن است.   و از سوی دیگر،  جایگاه مسجد،‌  به عنوان مکان روضه و زوزة آخوند،  در برابر مدرسه،   به عنوان مکان «علمی» تضعیف شده.  خلاصه،   علی خامنه‌ای در موضع ضعف،   و حسن روحانی در موضع قدرت قرار گرفته.   پیامد این تحولات را در پروپاگاند رسانه‌های فرانسه نیز به صراحت می‌بینیم.   لوموند و فیگارو،  روزنامه‌های اینکشور که در ظاهر مواضع متفاوتی دارند،‌  هر دو باد در بادبان حکومت ملایان انداخته‌اند.   اولی از توانمند شدن روزافزون ایران ـ  و نه حکومت ملایان ـ  ابراز نگرانی نموده، ‌ و دومی از نفوذ حکومت مفلس جمکران در سوریه داستان‌سرائی‌ها کرده.   وارد جزئیات اسطوره‌سازی رسانه‌های فرانسه نمی‌شویم،  چرا که سایت فارسی رادیو فرانسه،   مورخ 24 مارس سالجاری، ترجمة این قصه‌ها را در دسترس همگان قرار داده.  توانمند شدن ناگهانی حکومت زال‌ممد در بوق‌های فرانسه زبان ارتش ناتو،‌   در واقع از نتایج «درخشان» انتخابات منطقه‌ای اینکشور سرچشمه می‌گیرد!   انتخاباتی که تشکل فاشیست و ضددمکراتیک «جبهة ملی» را به سومین «حزب» کشور فرانسه تبدیل کرده!   بله در یک نظام دمکراتیک، ‌ تشکل نفرت‌فروشی که پایه و اساس دمکراسی ـ  روابط حقوقی ـ‌  را نفی می‌کند،   و برطبل چپ‌ستیزی و یکجانبه‌گرائی می‌کوبد،   ‌در جایگاه «داور» انتخابات قرار گرفته.  و این بود «شرایط نامناسب اجتماعی فرانسه» که در وبلاگ «نوروزخواران» به آن اشاره کرده بودیم.   رهبر جبهة ملی فرانسه،  نوعی روح‌الله خمینی مؤنث است که برای تأمین منافع آنگلوساکسون‌ها،   صورتک «ضدآمریکائی» بر چهره زده؛   هیچ برنامة‌مشخصی ندارد و برطبل «نفی» می‌کوبد.   نفی اتحادیة اروپا،  نفی واحد پول اروپا،  و ... و از همه مهم‌تر نفی آلمان و آمریکا!   بله،   مارین لوپن می‌خواهد به «سلطة» آلمان و اتحادیه اروپا و به ویژه به سلطة آمریکا بر فرانسه پایان دهد و «مردم» فرانسه را به دوران خوب گذشته بازگرداند!  جالب اینجاست که در نظام دمکراتیک فرانسه،  شعارهای پوچ و گوساله‌پسند «لوپن» خریدار هم دارد!  خریداران می‌پندارند با خروج از اتحادیه اروپا و منطقة یورو،   مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشورشان «حل» خواهد شد!  حال آنکه چنین جفتک پرانی‌هائی،   مانند ملی کردن نفت توسط «مجلس» ایران در دوران مصدق،  از منظر حقوقی مستلزم پرداخت «غرامت» خواهد بود!   به عبارت دیگر،  جماعت شیفتة‌گذشته،   زیان‌های یکجانبه‌گرائی را نادیده گرفته،   و تعجبی هم ندارد!   تا ابله در جهان هست،   مفلس درنمی‌ماند؛   «مفلس» هم بیکار ننشسته!

در میعاد 23 مارس ـ  سالگرد تبدیل پارلمان آلمان به مداح دستگاه  نازیسم ـ  و همزمان با ورود نخست‌وزیر یونان به برلن،   شاهد فعالیت‌های «مفلس» در آلمان و بریتانیا بودیم.  پارلمان آلمان با بمب آتش‌زا مورد تهاجم قرار گرفت،   و در بریتانیا هم برای یک جانور وحشی به نام «ریچارد سوم» امامزاده ساختند!  روند امامزاده‌سازی همان است که در حکایت ملانصرالدین آمده،  ‌یعنی دفن استخوان الاغ مرده و اداء احترام به آن!   با این تفاوت که در بریتانیا استخوان‌های کذا را ابتدا «کشف» کردند؛  سپس برای‌شان «هویت» خلق نموده و در تاریخ 23 مارس ـ  این استخوان‌های «محترم و اشرافی» را به خاک سپردند.  و اینچنین بود که یک‌روز پس از سفر نخست‌وزیر یونان به برلن،   هواپیمای «جرمن وینگز» سقوط کرد و رسانه‌های جمعی سور و سات‌شان به راه افتاد و سفر رسمی پادشاه اسپانیا به فرانسه نیمه تمام ماند!   

در دنبالة این فاجعة هوائی،   شاهد پارس کردن مارین لوپن به دولت یونان بودیم!  صبیة ژان ماری لوپن،   دولت چپ‌گرای یونان را در قالب «نصیحت»،   تهدید می‌کرد که «اگر یونان از یورو و از اتحادیة‌ اروپا خارج نشود،  دولت‌اش حمایت مردم را از دست خواهد داد!»  بله،  رهبر فاشیست‌های فرانسه «نگران» سرنوشت دولت چپ‌گرای یونان شده،   و دلیل هم روشن است!   اینک که یونان تحت نظارت یک حزب چپ‌گرا قرار گرفته، ‌ عضویت اینکشور در اتحادیه اروپا،   منافع «یوتوپیافروشان» آنگلوساکسون را به شدت تهدید می‌کند و مارین لوپن نیز مانند روح‌الله خمینی و ملاعمر و شرکاء جهت حفظ همین منافع دوران «جنگ سرد»، پستان‌اش را به تنور ‌چسبانده.   

برای روشن‌تر شدن مطلب بدنیست به اظهارات صریح جان کری پیرامون حمایت کاخ سفید از «مذاکره با طالبان» نیم‌نگاهی بیاندازیم:

«[...] وزیر خارجه آمریکا در نشست خبری مشترک با اشرف غنی احمد زی و عبدالله عبدالله،‌ رئیس هیئت اجرائی این کشور[...] گفت:   رئیس جمهور اوباما به وضوح بر ضد طالبان صحبت نکرده است و از آن‌ها برای مقابله با القاعده و اسامه بن‌لادن نیز درخواست کمک کرد[...]»  
منبع:  ایریب،  مورخ 24 مارس 2015 

همچنانکه پیشترهم گفتیم،  سیاست محفل احترام به ادیان،‌   عادی‌سازی «تروریسم» ـ  یکجانبه‌گرائی ـ  است،   و این سیاست جز سرکوب انسان‌محوری و نفی نظم لائیک هیچ هدف دیگری دنبال نمی‌کند.   ویژگی ادبیات شارلاتان‌های محفل کذا این است که واقعیت زمان حال را نادیده می‌گیرند.   به عنوان نمونه وزیر امورخارجه یانکی‌ها طی نشست خبری با سران افغانستان به دوران آیزنهاور پریده بود:        

«[...] آیزنهاور نخستین رئیس جمهور آمریکا بود که در سال 1959 به افغانستان سفر کرد[...] و در آنجا روابط دوجانبه بین دو کشور،   ارزش‌های مشترک و استقلال ملت افغانستان را ستود[...]»
همان منبع

بله،  پس از ایجاد دو یوتوپیای یهودی و اسلامی ـ  اسرائیل و پاکستان ـ  و پس از کودتای نظامی در ایران،   آیزنهاور راهی افغانستان شد تا از «استقلال» اینکشور ستایش به عمل آورد!  تعجبی ندارد،  استقلال افغانستان هم مانند «استقلال» فرضی ایران در «تقابل با شرق» خلاصه می‌شد!  و برای تأمین چنین استقلال اسارت‌باری می‌بایست آخوند در جایگاه برتر «ناظر بر تدوین و اجرای قوانین» بنشیند و خشونت و تروریسم  ـ ‌ اسلام سیاسی ـ  بر فضای جامعه حاکم شود.   وحشی‌گری و خشونتی که امروز در ایران و افغانستان می‌بینیم،  نتیجة نشستن آخوند در جایگاه برتر است.   و اینک که آخوند مذکر فرسوده شده،   محفل احترام به ادیان به خشتک آخوندهای مونث دخیل بسته!  از اینرو همزمان با سفر رهبران افغانستان به ایالات متحد،   بی‌بی‌سی با «فرخنده» جنجال به راه انداخته بود تا برای «طالبان مونث» بازاریابی کند:

«[...]مراسم خاکسپاری پیکر فرخنده در کابل انجام شد.   زنان شرکت کننده در این مراسم اجازه ندادند که تابوت این دختر توسط مردان حمل شود.[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 22 مارس 2015    

طالبان مونث هیچ تفاوتی با انواع مذکرشان ندارند؛   هر دو جامعة‌ مختلط را نفی می‌کنند؛  هر دو با لائیسیته و نظم دمکراتیک مخالف‌اند،   و خلاصه بگوئیم با امثال نسرین ستوده و شادی صدر و دیگر آش‌فروش‌ها هیچ تفاوتی ندارند.   ماجرای فرخنده هم راست یا دروغ،  با هدف بازاریابی برای همین زنان «متدین» به راه افتاده:
     
«[...] مولوی احمد،   امام مسجد محل[...] فرخنده و خانواده‌اش را از نزدیک می‌شناسد،  او به بی‌بی‌سی گفت که تمام اعضای این خانواده اهل فرهنگ و علم هستند و به مسائل اسلامی معتقدند [وی افزود] فرخنده نیز با مبادی علوم اسلامی آشنائی داشته[...]»
همان منبع

خلاصه پیام پروپاگاند این است که تل موهوم مردم «به ناحق»،   یک دختر مومن و معتقد به اسلام و به احتمال زیاد پیرو ملابازی و آخوندپرستی را به صورت ناجوانمردانه به قتل رسانده! پیام دیگر این پروپاگاند انسان‌ستیز این است که،  هر چند گلة وحش در مورد فرخنده «اشتباه»‌ کرده،   اگر  در حوالی کاخ ریاست جمهوری زن «کافر و بی‌دین و بی‌فرهنگ» دید،  می‌تواند دادگاه خیابانی تشکیل دهد،  و حکم را در خیابان به اجرا در آورد؛   هیچ اشکالی ندارد؛‌  چرا که،  انگلستان درکنار «مردم» است!   می‌بینیم که افتادن نوروز به شنبه،  در ایران و افغانستان و ترکیه و عراق،  سگ را چگونه به صور مختلف به شکمبه انداخته!

در عراق،   رئیس جمهور از برگزاری «نوروز» صرفنظر کرد،   تا به بساط روضه و زوزة‌ جمکرانیان گامی نزدیک‌تر شود!   در ترکیه،   رجب اردوغان پس از دریافت پیام صلح  عبدالله اوچالان،  از شکمبة «نبرد با دشمنان کرد آتاتورک» محروم شده،   سراسیمه به دیدار پوروشنکو شتافت و درجایگاه وکیل مدافع تاتارهای کریمه نشست!   در افغانستان،  دکان فرخنده و طالبان مؤنث افتتاح کرده‌اند و ... و در ایران هم علاوه بر شکمبة پرسوناژ موهوم فاطمه،   شکمبة ‌چندین خواهر و مادر آخوند طعمة سگان شد.  ولی همة این شکمبه‌ها به یک طرف؛  شکمبة مورد علاقة نمایندگان مجلس آمریکا به یک طرف.  حضرات می‌خواهند مفاد توافق هسته‌ای پیش از ارائه به شورای امنیت به تأئید اینان برسد.   به عبارت دیگر،  به خیال خام خود،  مجلس نمایندگان آمریکا را در مقام «داور جهانی»‌ رویت کرده‌اند.