شنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۹۳

حلوا و هسته‌ای!




پروپاگاند به طور کلی با تکیه بر یک پیشینة تاریخی یا اسطوره‌ای عمل می‌کند.   اسطوره‌ای ملی یا مجموعه‌ای از تعصبات و پیش‌داوری‌ها و نفرت‌های سنتی،  بومی،  دینی زیربنای پروپاگاند را تشکیل می‌دهد.  و از آنجا که تعصبات و پیش‌داوری‌ها در تحجر ریشه دارد،   پروپاگاند نیز بر حماقت و تحجر استوار است.  و اینروزها ملت ایران از هر سو مورد تهاجم پروپاگاند قرار گرفته،   پروپاگاند حکومت دست‌نشاندة اسلامی و تبلیغات بیگانگان.

سخنرانی مضحک بنیامین نتانیاهو در کنگرة آمریکا،  گویا از منظر حکومت اسلامی و اربابان یانکی‌اش زمینة مناسب جهت بحران‌سازی در دو جبهة مختلف را فراهم آورده بود.  از یک‌سو بحران‌سازی امنیتی در داخل ایران،   و از سوی دیگر بحران‌سازی بین‌المللی پیرامون مذاکرات هسته‌ای.   اینچنین بود که 47 سناتور یانکی به خامنه‌ای «نامه سرگشاده» نوشته،  تأکید کردند که پس از پایان دوران ریاست جمهوری اوباما،  توافق هسته‌ای می‌تواند لغو شود!   همزمان با انتشار نامة کذا،   تولة آخوند مطهری نیز در شیراز مورد تهاجم همپالکی‌های‌اش قرار گرفت و در سنگر شهید مظلوم لنگر انداخته،  هم‌سو با لات‌بازی‌های یونسی‌ و اکبر بهرمانی،  جبهة نوین جنگ زرگری میان لات و آخوند را افتتاح نمود.   سپس نوبت به مقام معظم رسید تا از فروپاشی «اخلاقی» در حاکمیت ایالات متحد ابراز تأسف فرمایند.  و مدیر مسئول کیهان پس از نگریستن درگوی بلورین به غیب‌گوئی نشست و به تل موهوم «مردم» بشارت داد که توافق هسته‌ای در کار نخواهد بود! 

بله،  تا اینجا همه چیز بر وفق مراد پیش می‌رفت و باراک اوباما و دیگر دست‌اندرکاران جمکرانی مذاکرات هسته‌ای،   تحرکات 47 سناتور و پیشرفت‌های اوباش‌ جمکران در همة زمینه‌ها را زیرسبیلی در می‌کردند.   به این امید که مذاکرات هسته‌ای همانطور که واشنگتن انتظار دارد به بن‌بست برسد،  و دوباره دوران نورانی لات‌بازی در حکومت اسلامی از سر گرفته شود.   ولی به دلائلی نه چندان پنهان،   صحنه به یک‌باره عوض شد،   و «رویترز» از گفتگوی اعضای شورای امنیت پیرامون رفع تحریم‌های کشورمان خبر داد.   در نتیجه سناتور مک‌کین و آخوند احمد خاتمی،  هول‌هولکی و به صورت دوصدائی خطبه‌های نماز جمعه 13 مارس را اجرا کردند.   اولی به روسیه پارس می‌کرد و پوتین را با هیتلر به قیاس می‌کشید،   دومی هم چهارشنبه‌سوری را «حرام» شمرده،   جشن‌های ایرانیان را به زیر لگد انداخته،  در مورد جشن‌های نوروز هشدار می‌داد.   به امید این‌که واکنش تند ایرانیان را برانگیزد و زمینة تنش‌های داخلی را فراهم آورد،   تا آبی به آسیاب شکستة کودتاچیان 22 بهمن 57 بیاندازد:

«[...] شاد بودن به معنای شکستن خطوط قرمز خدا نیست[...] از منظر حقوقی این آتش‌بازی‌ها تجاوز به حقوق دیگران محسوب می‌شود و از منظر شرعی نیز با توجه به اینکه مومنان را اذیت می‌کند، حرام است[...] امسال عید نوروز ما در شرایطی قرار دارد که فرزندان حضرت زهرا در عزا هستند [...]»
منبع:  فارس‌نیوز،   مورخ 13 مارس 2015

بله،   خداوند آخوند خاتمی با وی تماس گرفته،  و او را در جریان خطوط قرمز قرار داده!  حال آنکه خداوند ما،   برخلاف خدای حقیر و بدبخت و کینه‌توز ادیان ابراهیمی،  از واسطه و سخنگو و به ویژه از جارچی دستاربند بی‌نیاز است و هنوز هم در مورد آداب نوروزی  اظهارنظر نکرده!   باری،   همزمان با اجرای وقوقیه دوصدائی «خاتمی ـ مک‌کین»،   باز هم به دلائلی،   صحنه در هم ریخت و سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا تأکید کرد که،  «توافق هسته‌ای می‌باید به تأئید شورای امنیت سازمان ملل برسد!»   به عبارت دیگر کنگرة آمریکا و روسای جمهور آینده نمی‌توانند توافق مذکور را به زیر سئوال ببرند؛   «مچلیس» جمکران هم بهتر است بیش از این‌ها جفتک نیندازد!   روشن‌تر بگوئیم،   اعلام مواضع وزارت امور خارجه آمریکا به این معناست که  بازتولید لات‌بازی دوران مصدق،   یعنی مراجعه به قوة مقننه،   جهت نقض تعهدات بین‌المللی دیگر امکانپذیر نخواهد بود!

پیش از ادامه مطلب یادآور شویم،   از منظر حقوقی،   مجلس نمایندگان هیچ کشوری از «حق» یکجانبه‌گرائی و نقض تعهدات بین‌المللی کشور متبوع خود برخوردار نیست!   ولی همانطور که تجربة لات‌بازی مصدق نشان داد،   فدائیان اسلام،   مانند دیگر سازمان‌های تروریست فتوی‌سالار هستند،   و کاری هم با قوانین حقوقی ندارند.   به همین دلیل نیز محمد مصدق با هیاهو و غوغا و لات‌بازی مجلس قانونگزاری را به ابزار یکجانبه‌گرائی تبدیل کرد تا هم زمینة اعمال تحریم اقتصادی بر ملت ایران فراهم شود،   و هم زمینه کودتای 28 مرداد!    ولی این دوران خوش که طی آن لندن کشور ایران را به طویلة‌ «شیخ‌وشاه» تبدیل کرده بود، سپری شده!   در نتیجه،   حسن روحانی علیرغم دستاری که بر سر دارد،  ناچار شده تا حدودی بساط آخوندبازی و خوش‌رقصی برای لندن را کنار بگذارد و حتی روز جهانی زن را یواشکی و توئیتری به یادآورد!   برای جبران این شرایط «ناخوشایند» است که شیپورهای آتلانتیست دست به شایعه پراکنی پیرامون زندگی و سلامت و مرگ پوتین و خامنه‌ای زده‌‌اند.                                       

همزمان با سفر حسن روحانی به ازبکستان و ترکمنستان،  سفر ولادیمیر پوتین به قزاقستان چند روز به تعویق افتاد.  در نتیجه بعضی‌ها،  البته به نقل از یک منبع بی‌نام و نشان،   آنهم در قزاقستان،  تأکید کردند که پوتین بیمار است!   بیماری «رسانه‌ای» رئیس فدراسیون روسیه از رسانه‌های آنگلوساکسون به سایت فیگارو رسید،   سپس ایریب،   خبرگزاری رسمی حکومت ملایان به بازنشخوار شایعات «موثق» محفل احترام به ادیان پرداخت:

«[...] سفر پوتین به قزاقستان به دلیل ابتلا به بیماری  لغو شد[...]»
منبع: ایریب،  ‌مورخ 11 مارس 2015 

البته بیماری ولادیمیر پوتین ‌می‌تواند واقعیت هم داشته باشد؛   همة‌ انسان‌ها بیمار می‌شوند و همة انسان‌ها می‌میرند،   و از این نظر،  ولادیمیر پوتین هم با دیگران تفاوتی ندارد.  ولی معلوم نیست چرا بیماری پوتین با سفر علی لاریجانی به قطر ـ ‌ این کشور حامی تروریسم بهارعرب و نخستین سرمایه‌گزار در کشور آلمان به شمار می‌رود ـ   و پیشنهاد حسن روحانی برای  احداث کریدور «عمان،  ‌ایران،  ازبکستان،  ترکمنستان» تقارن زمانی یافته!   با توجه به حمایت آلمان از کودتای نئوفاشیست‌های اوکراین،   و همچنین با در نظر گرفتن پیوند آسمانی برتری‌طلبان غرب با تروریست‌های اسلام‌گرا در ایران و دیگر کشورهای منطقه، ‌ شاید تعویق سفر پوتین به قزاقستان،   دلیل دیگری جز بیماری «رسانه‌ای» داشته باشد!   به عنوان نمونه،  لغو این سفر می‌تواند نارضایتی مسکو از سنگربندی نوین محافل ضدلائیسیته در برابر روسیه را نشان دهد.               

سفر نخست وزیر آلمان به واتیکان و ژاپن؛   پیشنهاد ژان کلودیونکر در مورد «ایجاد ارتش اروپا برای مقابله با روسیه»؛   آزمایش موشک بالیستیک توسط دولت پوشالی پاکستان؛   ابراز عشق علی لاریجانی به شیخک قطر،  از حامیان گسترش تروریسم در سوریه، جملگی فصل‌هائی است از همین سیاست روس‌ستیز که در میعاد تاریخی 27 فوریه ترور بوریس نمتسوف را نیز اجرائی کرد.  

نمتسوف،‌  آنطور که رسانه‌های غرب می‌گویند،   از مخالفان سرسخت سیاست‌های پوتین بود.   وی از دوران تاراج روسیه و تشویق اسلام سیاسی توسط دستگاه یلتسین،   در جایگاه وزارت لنگر انداخته بود و دست در دست کودورکووسکی‌،   بره‌زوفسکی‌ و دیگر پامنبری‌های محفل برژینسکی،   به تأمین منافع آتلانتیسم اشتغال داشت.   به قدرت رسیدن پوتین،   بساط لیبرالیسم فرضی «اوفسکی‌ها» را در هم ریخت و همچنانکه شاهد بودیم، اوفسکی‌ها پراکنده شدند؛   یکی به اسرائیل گریخت،   دیگری به  لندن رفت،   و کودورکووسکی‌هم پس از آزادی از زندان،   راهی آلمان شد.   ولی نمتسوف در روسیه ماند و به عنوان مخالف پوتین فعال بود و تا آنجا که ما می‌دانیم‌ تا پیش از سفر کودورکووسکی به لندن هیچ مزاحمتی برای فعالیت نمتسوف ایجاد نشده بود.   در نتیجه،   برخلاف ادعای شیپورهای آتلانتیسم،  ترور وی می‌تواند دلائل دیگری داشته باشد.   ولی موضوع این وبلاگ ترور نمتسوف نیست؛‌ احیاء محور سنتی فاشیسم در برابر مسکو است.  و با بازگشت به موضوع اصلی این وبلاگ در همینجا بگوئیم محور ضدلائیسیته در منطقه دو «برتری طلبی» مکمل را شامل می‌شود که پایه و اساس «برتری طلبی» در اردوگاه آتلانتیسم است.    «برتری» طرفداران دولت یهود در اسرائیل،   و‌ «برتری» اسلام سیاسی ـ  تروریسم اسلامی ـ  در کشورهای مسلمان‌نشین.

تشکل «داعش» جدیدترین شاخک همین سیاست است که وظیفه دارد «شواهد» تقدم تاریخی فرهنگ و تمدن منطقه بر کشورهای غرب را نابود کند.   و نیازی نیست بگوئیم،   دولت اسرائیل به عنوان شعبة غرب در منطقه از این تخریب حمایت می‌کند.   پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،   اسطوره‌های ادیان ابراهیمی در واقع از اسطوره‌های اقوام دیگر به «سرقت» رفته.  به عنوان نمونه،   همانطورکه شیعی‌مسلکان بی‌بی‌گوزک‌های‌ کربلای‌شان را از روایات دین «زرتشت» به عاریت گرفته،   آن‌ها را به زیور حماقت و حقارت سنتی‌شان آراسته‌اند‌،‌   فرزندان ابراهیم هم برای سر هم کردن بی‌بی‌گوزک «توفان نوح»،   به اسطوره‌های «بابل» متوسل شده و آن را مطابق با ابتذال و حقارت سنتی‌شان تنظیم کرده‌اند.  حتی سایت انگلیسی زبان ویکی‌پدیا هم به این واقعیت «تلخ» اشاره دارد!    دلیل هم روشن است؛   برخلاف فرزندان قواد خلیل‌الله،   «اقوام دیگر» موجودیت «تاریخی» و «تمدن»‌ داشته‌اند!   نشانه‌های این تمدن نیز‌ در قالب بناهای تاریخی و آثار علمی در زمینة‌ ‌نجوم، ‌ پزشکی و ... در ایران و مصر و عراق در دست است.   حال آنکه اقوام ابراهیمی جز «تخریب»،‌   هیچ دستاوردی برای جامعة بشری نداشته‌اند.   اینان حتی در قرن بیستم هم دست در دست هیتلر و موسولینی در برابر نگرش «انسان‌محور» و «مدرنیته» و پویائی جامعة بشری ایستادند،  ‌چرا؟  چون انسان‌محوری نگرشی است «پویا» ‌که با روابط یک‌سویة «سنت» و «سکون» پدرسالاری در تضاد قرار می‌گیرد.   تهاجم به حریم خصوصی انسان‌ها و ملت‌ها،  ‌ سرکوب آزادی بیان و نفی حق انتخاب آزاد انسان،  گذشته از کشورهای اسلام زده،   در منطقة «یورو ـ دلار» نیز جریان دارد.

ولی رسانه‌های غرب به پیروی از اصول گوبلز،  در اینمورد خفقان اختیار می‌کنند.   به این ترتیب همة بینوایان فرهنگی و قلم‌زنان سرگذر به این توهم دچار می‌شوند که در غرب هیچ محدودیت «دینی» برای شهروندان وجود ندارد،   حال آنکه چنین نیست!   کافی است به تحرکات کلیسا در فرانسه و آلمان و دیگر کشورهای کاتولیک پیرو «واتیکان» در زمینة «پدوفیلی» نیم نگاهی بیاندازیم،   و یا از ممنوعیت فعالیت دیسکوتک‌ها در کشور آلمان، آنهم «به احترام جمعة پاک» آگاه باشیم.   در اینصورت فضولات تولید غرب پیرامون «جدائی دین از دولت در کشورهای آنگلوساکسون و ژرمانیک و وایکینگ» را بازتولید نخواهیم کرد، ‌ و ... و به ویژه با وصله کردن حفظ محیط زیست به روز جهانی زن خود را مضحکه  نمی‌کنیم!

حال که به روز جهانی زن رسیدیم،   بد نیست نیم نگاهی به شیپورهای محفل «شیخ‌وشاه» بیاندازیم.   اگر از توئیتر خنده‌دار حسن روحانی بگذریم، حکومت ملایان در مورد روز جهانی زن به طور کلی خفقان اختیار کرد؛   ویترین مردمی ساواک ـ پیک نت ـ نیز به این میعاد هیچ اشاره‌ای نداشت.   داس‌الله ناشیانه تمام تلاش خود را برای لاپوشانی ملاقات محمد خاتمی با جرج سوروس به کار گرفته بود.   حال آنکه ملاقات سوروس و ملاممد خاتمی در رسانه‌های معتبر غرب هم منعکس شده.   البته تلاش مضحک داس‌الله موجه بود؛   چپ‌نمایان مفلس به این توهم دچار شده بودند که اکبر هاشمی در جایگاه ریاست مجلس خبرگان  لنگر می‌اندازد؛   خامنه‌ای را برکنار می‌کند؛   و نان محمد خاتمی،   مسئول تبلیغات جنگ در دوران نکبت‌بار صدارت موسوی در روغن فراوان شناور خواهد شد!   ولی استعفای هول‌هولکی احمدی مقدم ـ  مسئول سازماندهی کودتای سبز ـ  و انتخاب مردة متحرکی به نام محمد یزدی به ریاست مجلس خبرگان،   ‌رویاهای طلائی داس‌الله را به کابوس تبدیل کرد.   اینچنین بود که در آستانة مذاکرات اعضای شورای امنیت پیرامون رفع تحریم‌های ملت ایران،   سایت پیک نت،‌   شایعة وخامت حال خامنه‌ای را به عنوان «خبر» منتشر نمود:

«[...] خبر زیر را از داخل کشور برای پیک نت ارسال کرده‌اند و ما آن را بدون آن که تائید و یا تکذیب کنیم،  عیناً منتشر می‌کنیم:



 با سلام ـ  بیماری آیت‌الله خامنه‌ای جدی است و خبر اخیر در مورد وضع بحرانی سلامت وی درست است.   الان خبر دهان به دهان می‌گردد و حتی شایع است که می‌خواستند او را به آلمان منتقل کنند که خودش موافقت نکرده و در یکی از بیمارستان‌ها بستری شد تا چند نوبت خون وی تعویض شود.   این ماجرا پیش از سخنرانی اخیرش بوده است[...]»
منبع:  ‌پیک نت،  مورخ 21 اسفندماه سالجاری

همچنانکه می‌بینیم «خبر» کذا به نقل از یک منبع ناشناس و غیرمسئول منتشر شده.   و ویترین مردمی ساواک جمکران هم این «خبر موثق» را که از قضای روزگار به شایعة بیماری پهلوی دوم شباهت فراوان دارد،   به اطلاع «مردم همیشه در صحنه» رسانده!   البته نمی‌خواهیم بساط عیش داس‌الله را بهم بزنیم،   ولی  به قول معروف «با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی‌شود!» همانطور که با کوفتن بر طبل «شکست» نتانیاهو در انتخابات،‌  کام آنگلوساکسون‌ها شیرین نخواهد شد!