سه‌شنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۹۳

سوت و صدا!




«[...] در کتاب گرانسنگ ال‌کافی اثر شیخ کلینی آمده،   دختر امام موسی کاظم به من گفت دیدم امام رضا بر درِ انبار هیزم ایستاده،  آهسته با کسی سخن می‌گوید و من هیچ‌کس را نمی‌بینم.  گفتم:  آقای من،  با که آهسته سخن می‌گویید؟  فرمود:  ابن‌عامر زهرایی (از جنّیان) است.  آمده از من سؤال کند و دردش را به من بگوید.  گفتم:  آقای من!  دوست دارم صدایش را بشنوم.  فرمود:  اگر صدایش را بشنوی،  یک‌سال تب می‌کنی.  گفتم: آقای من! دوست دارم بشنوم.  فرمود:  بشنو!   در این حال،  من صدایی شبیه سوت شنیدم،  تب به سراغم آمد و یک‌سال تب کردم[...]»
منبع: ایسنا،‌  مورخ 23 فوریه 2015، کد خبر: 93120401904  

آیا این اخبار «موثق» که در سایت خبرگزاری به اصطلاح «دانشجویان» حکومت اسلامی انتشار یافته،  ما را از «شارلی» بی‌نیاز نمی‌کند؟  پاسخ مسلماً منفی نیست!  شارلی که هیچ،  پدر شارلی هم نمی‌تواند اینهمه مفرح و خنده‌دار باشد!  به ویژه که اینروزها بعضی‌ها و در راس‌شان رادیوفردا،‌   «شارلی» را به ابزار تبلیغ برای محافل «ضداجتماعی» غرب تبدیل کرده‌اند.   ضدیت با اجتماع همچنانکه پیشتر هم به کرات در این وبلاگ گفته‌ایم،   تهاجم به «حریم خصوصی» است.   تهاجم به حریم خصوصی افراد،  گروه‌ها،  یا ملت‌‌ها‍!   هیچ تفاوتی نمی‌کند.   و برای انتشار پروپاگاند ضداجتماعی غرب چه کسی بهتر از «کارولین فوره.»   این فرد ‌یک آخوند «فرنگی» مؤنث است که مانند دیگر انواع آخوند،  حریم خصوصی‌اش را «رسانه‌ای» کرده و از «ویراست‌های رسمی»،   یا بهتر بگوئیم از پروپاگاند تروریسم‌نواز آتلانتیست‌ها پاسداری می‌کند.

پروپاگاند مذکور بر نفی انسان‌محوری،   یعنی نفی مادی‌ات انسان تکیه دارد.   از اینرو کارولین و شرکاء برای تحریف «دمکراسی» ـ  مجموعه قوانین انسان‌محور ـ از هیچ کوششی فروگزار نمی‌کنند.   به همین دلیل است که ترهات کارولین فوره مورد توجه شیپور سازمان سیا قرار گرفته:

«[...] دمکراسی فرانسه بر اساس امکان شوخی و طنز با مذهب شکل گرفته[...]»
منبع:  ‌رادیوفردا،  مورخ 22 فوریه 2015 

بله به این ترتیب چارچوب حقوقی دمکراسی که یک مجموعه از آزادی‌های فردی و اجتماعی را برای افراد «مسئول» ـ  برخوردار از جایگاه واقعی اجتماعی ـ   به رسمی‌ات شناخته،   به آزادی «شوخی با مذهب» تقلیل می‌یابد!   از اینجا می‌باید نتیجه بگیریم که اگر در حکومت اسلامی،  کسی با مذهب شیعه «شوخی» کند،  در حال پایه‌ریزی «دمکراسی» در کشور ایران  است،   و همه می‌باید به او «احترام» بگذارند و جایزة حقوق بشر هم به او بدهند!  حال آنکه واقعیت جز این است؛ شوخی با مذهب و دیگر نمادهای سلطه،   فقط بخش کوچکی است از آزادی‌بیان انسان!   خلاصه بگوئیم کارولین فوره چرند می‌گوید و جفنگ می‌بافد و در این زمینه از «مهارت» کافی نیز برخوردار است.   از قدیم گفته‌اند،  کار نیکو کردن از پر کردن است و در زمینة وراجی،   «کارولین» خیلی «پرکار» است.   به ویژه زمانیکه تسهیلات و کمک‌های دولت به مراکز آموزشی «کاتولیک» را نادیده می‌گیرد؛  و از «بیگانه‌ستیزی» راست‌افراطی انتقاد می‌کند،   بدون اینکه «احترام» دیگر احزاب فرانسه به قبیله‌گرائی و دین‌باوری را مطرح نماید:‌                

«[در فرانسه] هيچ اکثريت مذهبی نمی‌تواند[...] يک اقليت مذهبی را تحت سلطه گرفته و يا سرکوب کند.   دولت به هيچ مذهبی کمک مالی نمی‌کند،  چرا که دولت غيرمذهبی است [...]»
همان منبع

بله دولت فرانسه «غیرمذهبی» است،   ولی بر اساس تحلیل الکساندر لاتسا از ترور شارلی ـ وبلاگ سیا و مسیحا ـ  «حاکمیت» به هیچ عنوان غیرمذهبی نیست!   همین حاکمیت به مقامات انتخابی فرانسه دستور داده بود،‌   قوانین دمکراسی فرانسه را نادیده بگیرند و دست گروه‌های مافیائی اسلامی را باز بگذارند.   در نتیجه،   اظهارات کارولین فوره باز هم از عرصة شارلاتانیسم فراتر نمی‌رود!   و چرا راه دور برویم،  کافی است نیم نگاهی به شرکت فعال ایشان در انقلاب فرانسه بیاندازیم!   «شیخ» کارولین پس از مبارزات بی‌امان موفق شدند «لائیسیته» را از ‌انقلاب کبیر فرانسه حذف کرده،  «تساوی ادیان» را بجای آن بنشانند:

«[...] ‌ما در فرانسه می‌خواهيم همه مذاهب مساوی باشند و دولت از هيچ مذهبی جانبداری نکرده و الويت ندهد.   برای رسيدن به چنين موقعيتی بايد با کليسای کاتوليک،  که در قرون وسطی و حکومت سلطنتی با حکومت يکی بود،  مبارزه می‌کرديم[...]»
همان منبع

چه خوب شد که دلائل «انقلاب فرانسه» را از زبان کارولین فوره شنیدیم!   همه بدانند که بورژوازی فرانسه نه برای «آزادی و برابری و برادری» و رهائی انسان‌ها از زنجیرهای فئودالیته،  که برای تساوی «حقوق ادیان» انقلاب کرده بود!  به عبارت دیگر،   انقلابیون با شهروند و حقوق شهروندی و لائیستیه و این مسائل پیش‌پاافتاده،‌ کاری نداشتند،  ‌می‌خواستند یک نظام «تک آخوندی» و کاتولیک را به یک نظام سکولار ـ   چند آخوندی  ـ  تبدیل کنند:    

«[...] ما [...] يک جمهوری سکولار بنا کرديم[...]»
همان منبع

خلاصه نظام «خواهر» کارولین با انقلاب فرانسه سکولار شده.   حال آنکه پس از ترورهای پاریس،  فرانسوا اولاند،  رئیس جمهور فرانسه چندین بار در سخنرانی‌های رسمی‌اش تاکید کردکه «با ترور نمی‌توان لائیسیته را از فرانسه زدود.»  گویا کارولین‌،   برای سخنرانی‌های رئیس جمهور فرانسه ارزشی قائل نیست که سکولاریسم را بجای لائیسیته نشانده و دمکراسی را تحریف می‌کند!   ولی به استنباط ما این پرسوناژ محبوب رادیوفردا،   برای هیچکس،  حتی برای خودش هم ارزشی قائل نیست،  چرا که مانند آخوند،  ‌ تعلقات‌اش را رسانه‌ای کرده.  آخوند جماعت،   اعتقادات و باورهای ضداجتماعی‌اش را جار می‌زند،‌ کارولین فوره هم گرایش جنسی ضداجتماعی‌اش را در بوق گذاشته.   همانطور که در وبلاگ‌های پیشین هم گفتیم،  آتلانتیست‌ها می‌کوشند از «گرایش به همجنس» یک ایدئولوژی بسازند و خود را متمایز از «دیگران» نشان دهند،   چرا؟   چون در لجنزار مطلق‌گرایان،   «تفاوت» برحسب مصلحت حاکمیت،  می‌باید یا «حذف» را توجیه ‌کند،  یا نشان «برتری» به شمار آید!   در دوران نورانی هیتلر،   «تفاوت» یهودیان،   زمینة‌ مناسبی بود برای «حذف» چپ‌گرایان و طرفداران لائیسیته.    در هزارة سوم آتلانتیست‌ها برای سرکوب لائیسیته،   ‌همین «تفاوت» را تقدیس می‌کنند و  نتیجه هم در برابر ماست:   ترور روزنامه نگاران و هنرمندان لائیک در پاریس و سپس در کپنهاگ؛  الصاق برچسب تروریست به «مسلمانان» ساکن  بروکسل‌ستان و ... و از همه مهم‌تر،  ستایش مارین لوپن،  رهبر «ویشی‌ست‌ها» توسط ریاست کنگرة جهانی یهودیان فرانسه،  «کریف!»    منطقاً،   پرزیدنت «کریف» نمی‌باید زبان به ستایش رهبر فاشیست‌های فرانسه می‌گشود،   ولی «منطق» آتلانتیست‌ها بر زور و سلطه ـ  روابط یک‌سویه ـ پای می‌فشارد؛   و از هر نظر «ضداجتماعی» است.  ضدیت با اجتماع از نفی «حقوق برابر» انسان‌ها،   یا بهتر بگوئیم از روند انسان‌ستیز «برتری طلبی» سرچشمه می‌گیرد.   آرمان‌شهرهای افلاطونی به کنار،   این روند انسان‌ستیز که در جوامع اسطوره‌ای ادیان ابراهیمی رایج بوده،   همچنان در حوزة «یورو ـ دلار» رایج است!

در این عرصة مدعی تمدن و فرهنگ و ... و به ویژه مدعی دمکراسی و غیره،   دامنة «شیطان‌سازی» و پوپولیسم آنچنان گسترش یافته که در سال 2015،  «واتیکان» فتوی صدوریده و ورزش «یوگا» را در ردة «اعمال شیطانی» قرار داده!   البته رسانه‌های غرب در مورد فتوی مذکور خفقان اختیار کردند،  باشد که «عشق و محبت و عدالت و...»  و دیگر شعارهای ابله‌فریب این مرده‌ریگ موسولینی مخدوش نشود.   ولی چندروز پیش یک کشیش ایرلندی از سر نادانی به بازنشخوار فتوی کذا پرداخت.  متن فتوا را ترجمه نمی‌کنیم.   پیام اصلی «فتوی» واتیکان همان است که خمینی می‌گفت:  «هرکه با ما نیست،   بر ماست!»  البته این فتوی جدید نیست؛   در دوران خلافت پاپ لهستانی،  که «شارلی» از آن به عنوان «سال‌های صفر» یاد کرده نیز واتیکان «یوگا» را در ردة‌ «منهیات» قرار داده بود.  



 ولی در آن دوران هنوز جنگ سرد ادامه داشت و توحش و خشونت واتیکان در رسانه‌های غرب سانسور نمی‌شد.   امروز است که بوق‌های چاهک آتلانتیسم تمام تلاش خود را برای ارائة تصویر دلپذیر از واتیکان به کار گرفته‌اند.  و همچنانکه شاهد بودیم،  ‌حتی پس از ترور شارلی هم،   اینان اعتراض رسمی پاپ به ترسیم کاریکاتور محمد را نادیده گرفته،   و به قول رادیوفردا «رواداری» پیشه کردند!    

واژة مبهم رواداری را دستکم نگیریم که قرار است حضرات آن را بجای «نظم دمکراتیک» بنشانند!   چرا که «رواداری» با مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر در تضاد قرارگرفته،‌   روابط «ضداجتماعی» ـ  تحمیل تعلقات و تعصبات افراد بر جامعه ـ  را مورد تأئید قرار می‌دهد و به همین دلیل آتلانتیست‌ها از «رواداری» در قالب آزادی ادیان و آزادی «تهاجم به حریم خصوصی» افراد و جامعه حمایت به عمل می‌آورند: 

«[...] رواداری [...] آزادی فردی را در زمینه‌های اعتقاد،  ارزش‌ها،  و شیوه زندگی با آزادی هر فرد دیگر قابل انطباق شناخته و توان سرکوب حکومتی را به حداقل می‌رساند[...] رواداری و همجنسگرائی ـ  ازدواج همجنسگرایان  ـ  مدت مدیدی است مورد بحث جوامع گوناگونی از مردم قراردارد [...] در بسیاری از کشور‌های اروپا و بسیاری از ایالات کشور آمریکا[...] رابطه بین دو همجنسگرا را به رسمیت می‌شناسد و یا اینکه رسماً آن را به عنوان ازدواج می‌پذیرد[...]»             
منبع: رادیوفردا،  مورخ 3 اسفندماه سالجاری

همچنانکه می‌بینیم روابط خصوصی افراد به موضوع بحث «جوامع مردم» تبدیل شده!  حال آنکه روابط جنسی بین دو فرد بالغ،   «حریم خصوصی» آن‌هاست و «جوامع مردم» حق فضولی در آن را ندارد.   همینجاست که تضاد «رواداری» با «دمکراسی» به صراحت آشکار می‌شود.   در یک نظام دمکراتیک،   «مردم» و دولت حق ندارند در مورد حریم خصوصی افراد بالغ به قضاوت ارزشی بنشینند!   ولی در لجنزار احترام به ادیان،  جائی برای «حریم خصوصی» پیش‌بینی نشده.   در نتیجه «همه» در جایگاه قضاوت ارزشی می‌نشینند؛ ‌ فتوی می‌صدورند؛   «شیطان و فرشته» می‌سازند؛ و به ویژه برای تطهیر خود،  انگشت اتهام را به سوی دیگران می‌گیرند.   همان شیوه‌ای که «شهید» سناتور مک‌کارتی با موفقیت اعمال کرد،   تا مخالفان سرکوب را تحت عنوان «کمونیست و همجنسگرا» در انزوا قرار دهد.   دکان «رواداری» هم جز تداوم بساط مک‌کارتی نیست.   آتلانتیست‌ها می‌خواهند افراد را تحت فشار قرار دهند تا گرایش‌ جنسی‌شان را «خیابانی» کنند،   همانطور که یهودیان ناچار بودند ستارة زرد بر سینه بزنند،   و دین‌شان را «خیابانی» کنند،   تا از اکثریت «متمایز» باشند.  به این ترتیب موجودیت انسان به تعلقات دینی یا گرایش جنسی‌اش تقلیل می‌یابد و همچنانکه در دوران هیتلر هم شاهد بودیم،   ایجاد نفرت،   و سپس تصفیه و تبعید و حذف آسان‌تر خواهد شد! حال بخش اسف‌بار و تاریخی آتلانتیست‌ها را رها می‌کنیم،   و باز می‌گردیم به تناقض رفتار و گفتار مقامات غرب که ما را از «شارلی» بی نیاز کرده!

 به عنوان نمونه،   ژنرال وسلی کلارک،   فرماندة اسبق ناتو می‌گوید،   «ما  داعش را برای مبارزه با حزب الله لبنان سازمان دادیم» ـ  ولترنت،  مورخ 21 فوریه 2015 .   سپس می‌شنویم که فرانسه،  به عنوان عضو سازمان ناتو،   برای مبارزه با داعش ناو جنگی شارل دوگل را به منطقه اعزام کرده،   و نهایت امر اشتون کارتر،   وزیر دفاع ایالات متحد به کویت می‌رود تا تاکید ‌کند که،   «آمریکا برای نابودی داعش از هیچ کوششی فروگزار نمی‌کند»:

«[...]  اشتون کارتر،   وزیر دفاع جدید آمریکا که به کویت سفر کرده،  وعده داده که نیروهای ائتلاف به رهبری اینکشور [...] دولت اسلامی [...] را با "شکست کامل" مواجه خواهند کرد[...]».
منبع:‌  بی‌بی‌سی،  مورخ 23 فوریه 2015   
   
به این ترتیب،   می‌باید بپذیریم که این سازمان ساخته و پرداختة‌ آمریکا ـ  داعش ـ  یک تشکیلات عظیم و پرقدرت است که برای نابودی آن  ناوگان جنگی آمریکا در منطقه کافی نیست و ناوجنگی شارل دوگل هم می‌باید به منطقه بیاید!   به عبارت دیگر،‌  ایالات‌متحد ناچار شده برای تثبیت حکومت‌ اسلامی،  از طریق حفظ زمینة آشوب در منطقه،  به متحد سنتی و ضعیف‌تر خود ـ  فرانسه ـ  متوسل شود.   به استنباط ما برای آمریکا شکست در این سیاست،  اجتناب‌ناپذیر است،   و به همین دلیل بریتانیا در این عملیات قهرمانانه شرکت نکرده! روشن‌تر بگوئیم فرمانده ناتو برای دولت فرانسه چاه کنده‌،   و این دولت هم با کمال میل برای سقوط در چاه ارباب پیشقدم شده!   ولی خنده‌دارتر از «فداکاری» فرانسه،   استدلال تشکل حقوق بشر ژنو برای اهداء جایزه به کنیزالاسلام علی‌نژاد،   مشوق «تفریحات یواشکی» زنان اندرون حاج‌آقاست.   این فرد که حقوق و آزادی‌های زن ایرانی را به حق انتخاب «پنهانی» یک تکه پارچه تقلیل داده،  ‌ با مذهب شیعه «شوخی» می‌کند،  و بر اساس ترهات کارولین فوره می‌باید بپذیریم که در حال پایه ریزی دمکراسی در کشور ایران است!   از اینرو تشکل حقوق بشر یک جایزه خرج این کنیزک شوخ‌طبع نموده!   تشکل کذا که دکان صبیه عبدالرحمان برومند را هم شامل می‌شود چنین «استدلال» کرده:

«[...]‌این تشکل دلیل اهدای این جایزه به خانم علی‌نژاد را [...] تلاش [وی] برای انتشار صدای گروهی از افراد که صدای‌شان جائی شنیده نمی‌شود[ توصیف کرد]»
منبع:  بی‌بی‌سی،   مورخ 24 فوریه 2015

گویا بوق وزارت امور خارجه بریتانیا فراموش کرده که روز 8 مارس 1979،‌  صدای اعتراض زنان ایرانی را تمام رسانه‌های غرب منعکس کردند!   اعتراضی که «یواشکی» و از سر ترس نبود!  بگذریم و بازگردیم به استدلال شکمی حضرات در باب صداهائی که شنیده نمی‌شود!   خیلی صداها مثل صدای «جنیان» را فقط امامان موهوم شیعی‌مسلکان می‌شنوند.  این صداها در گوش انواع مونث اینان همانطور که در ابتدای مطلب دیدیم،  «سوت» می‌شود و تب‌آور است!  خیلی صداها هم مثل «صدای مشکوک» در رمان دائی جان ناپلئون،  بهتر است شنیده نشود،   چون به قول «مش قاسم» صدای بی‌ناموسی است!