شیخ و شارلی!
پرواز را به خاطر بسپار
[...]
ما شیخ نمر و شیخ سلمان را در رسانههایمان
به زندان فرستادیم؛ شما هم رزمناو شارل دوگل را به خلیج فارس
بفرستید، تا ما هم «شارلی» را بفرستیم پهلوی «ژان ژورس». بعد «همهباهم» این «جنایت فجیع» را در رسانهها
محکوم میکنیم و ...
در تاریخ 7 ژانویه 2015، محفل
استعماری «احترام به ادیان»، ناشر و بنیانگزاران «شارلی ابدو» را به قتل
رساند. بلافاصله آتلانتیستها، حامیان شناخته شدة «انقلابهای اسلامی» این
جنایت فجیع را محکوم کردند! باراک اوباما،
آنجلامرکل، دیوید کامرون و به ویژه
نیکولا سرکوزی ـ این فرد رسماً از تروریسم
«بهارعرب» در تونس و مصر و لیبی پشتیبانی میکرد
ـ ناگهان مدافع «آزادی بیان» و «دمکراسی» از آب
در آمدند!
بله،
کشتار ناجوانمردانة بنیانگزاران
«شارلی»، اگر چه طرفداران آزادیبیان را در سوگ نشاند، در محاسبات حامیان تروریسم جهانی فرصتی طلائی به
شمار آمده بود! آتلانتیستها برای تطهیر
خود به «حمام خون» نیاز داشتند، و از
قضای روزگار همزمان با دیدار آنجلامرکل و دیوید کامرون در لندن، این
«نیاز» برآورده شد!
و اینچنین بود که باز هم از قضای
روزگار، تروریستها برای رفع «نیاز» آتلانتیسم، روز
چهارشنبه را برگزیدند! روزی که «نشست» هیئت تحریریة شارلی ابدو برگزار
میشد! به عبارت دیگر، آدمکشها «اطلاعات لازم» را در اختیار داشتند. وارد
جزئیات نمیشویم، چرا که «منبع موثق»
نداریم! در هر حال، آنچه
به استنباط ما اهمیت دارد، نه «عاملان» قتل شارلی، که «آمران» طرح7 ژانویه است! چرا که
طرح کذا به سناریوی صد سالة «انقلابهای» محفل «شیخوشاه» شباهت فراوان دارد.
کشتار روزنامهنگاران، تهاجم
به نیروهای حافظ نظم و امنیت، فروش اسلام خوب، و ... و دعوت به راهپیمائی! دعوت
به راهپیمائی ـ روز یکشنبه، 11 ژانویه ـ آنهم
زمانی که در کشور فرانسه «شرایط ویژه» اعلام شده،
و پلیس و نیروهای ضدتروریست به حال
«آمادهباش» در آمدهاند، نشان میدهد که محافل ضدلائیسیته، سخت به
هراس افتاده و دستوپایشان را گم کردهاند.
چه دلیلی دارد که روسای سه دولت
حامی تروریسم اسلامی ـ دیوید کامرون، آنجلا
مرکل و رنزینژاد ـ برای حمایت از «آزادی
بیان» در شهر پاریس راهپیمائی کنند؟ مگر
همین جانوران وحشی نبودند که تحت نظارت یانکیها «بهار عرب» به راه انداختند؟! چه کسی میتواند بپذیرد که حامیان شناخته شدة
تروریسم و آخوند و فتوی، مدافع «آزادی بیان» مطبوعات هم باشند؟! این
حامیان دروغین «آزادی بیان»، و به ویژه هممحفلیهای فرانسویشان، روز 2 نوامبر11 20 که اسلامگرایان با کوکتل مولوتف به دفتر شارلی حمله بردند، و به
ویژه 24 ساعت قبل از کشتن «شارلی»، آن
زمان که تلویزیون دولت فرانسه ـ شبکة 2 ـ به
دادگاه تفتیش عقاید تبدیل شده بود، و نویسندة رمان «تسلیم»، میشل ولبک را محاکمه میکرد، کجا بودند،
و چرا سکوت اختیار کرده بودند؟! با توجه به ارتباط نزدیک «ولبک» با هیئت تحریریة
«شارلی»، پیش از ادامة مطلب، یک مینیپرانتز در مورد محاکمة نویسندة «تسلیم»
در تلویزیون دولت «سوسیالیست» فرانسه باز میکنیم.
درتاریخ 6 ژانویه سالجاری، در
انتهای برنامة اخبار ساعت 20، در واقع شاهد یک مینی «شب کریستال» بودیم! و به این منظور از میشل ولبک به عنوان میهمان برنامة اخبار دعوت
به عمل آمده بود. «ولبک» توضیح داد که «تسلیم»، فقط یک
رمان است و میباید جنبة تخیلی آن را در نظر گرفت. مجری
برنامة اخبار هم ضمن «انتقاد سافت» از میش ولبک، به یکی دو «فیلسوف و جامعهشناس» غیرفرانسوی ـ
ایتالیائی و عرب مسلمان ـ تریبون داد، تا
اینان از طریق بازنشخوار تبلیغات محفل «احترام به ادیان»، زبان به نکوهش «ولبک» بگشایند! ویراستهای
رسمی که طی مینی «شبکریستال» توسط مجری و پامنبریهای عرب و ایتالیائیاش نشخوار
و بازنشخوار شد، به صورت فشرده چنین بود:
«بیملاحظگی کردید؛ حساسیت
مسلمانان را نادیده گرفتید؛ رمانی نوشتید که ممکن است باعث رنجش جامعة مسلمان
فرانسه شود [...] این رمان کارساز جبهة
ملی ـ فاشیستهای فرانسه ـ است!»
آنچه شامگاه 6 ژانویه در شبکة دولتی
تلویزیون فرانسه شاهد بودیم، در واقع رسمیات یافتن تفتیش عقاید، سانسور و تهاجم به آزادی بیان نویسنده بود! تهاجمی که ماه دسامبر 2014 در شبکههای مجازی سازمان
یافت، و در تاریخ 6 ژانویه به تلویزیون
دولتی سرایت کرد و فقط یکروز طول کشید تا چهرة واقعی خود را نشان دهد:
«[...] هفتههاست که [رمان
تسلیم]، دستکم در فرانسه باعث جنجال فراوان بوده و عدهای
از منتقدان ادبی و شخصیتهای سیاسی له یا علیه آن اظهار نظر کردهاند [این کتاب] روزی
در ویترین کتابفروشیها چیده میشود که افرادی نقابدار دستکم ده روزنامهنگار
و مطبوعاتی فرانسوی را در قلب پاریس در دفتر مجله طنز شارلی ابدو از پای درمیآورند[...]»
منبع: رادیوزمانه،
مورخ 17 دیماه سالجاری
بله،
هفتمین روز سال 2015 که با هشتادمین سالگرد سیاسی شدن پوشش زن
ایرانی ـ 17 دیماه 1314 ـ تقارن زمانی یافت، در شرایطی کشور فرانسه را به مسلخ «آزادی بیان»
تبدیل کرد که فدائیان اسلام در جایگاه «قیم» گلشیفته فراهانی لنگر انداخته و به
وراجی مشغول بودند. فعالیت «پاترنوس» دیگر به کشورهای مسلماننشین
محدود نمیشود؛ «همه» باید زن را «صغیر» و
مهجور به شمار آورده، به مقدسات و مزخرفات ادیان «احترام» بگذارند! و اشکال «شارلی» این بود که از آغاز ـ این
مجله در سال 1969 تحت عنوان «هاراکیری ابدو» انتشار یافت ـ در چارچوب قانون اساسی فرانسه، خواستار برخورداری از «آزادی بیان» بود. ولی
این خواست قانونی منافع اولیگارشی حاکم بر اینکشور را تهدید میکند! دمکراسی و اولیگارشی با یکدیگر در تضاد قرار
گرفتهاند؛ اولیگارشی بر «روابط» و توجیه و توبه و تراژدی ـ
عرصة تعلقات ـ پای میفشارد،
و دمکراسی بر ضوابط و آزادیبیان و
... و رمان و طنز!
همانطور که پیشتر هم به کرات در این
وبلاگ گفتهایم، فاشیستها شعر را برتر از
رمان میشمارند، و «طنز» را با «توهین» در ترادف قرار میدهند. کافی
است به بلبلزبانیهای عبدالکریم لاهیجی در مورد کاریکاتور محمد ـ وبلاگ «طنز،
توهین، سفسطه» مورخ 18 فوریه 2006 ـ
نیمنگاهی بیاندازیم تا ببینیم مدعیان «مخالفت»
با حکومت زالممد در کدام لجنزار جا خوش کردهاند! و چرا
راه دور برویم؟ نگاهی بیاندازیم به شیپورهای
اربابان حکومت اسلامی و بپرسیم به چه دلیل نیویورک تایمز، شیپور جنگفروشان
اسلامنواز و اسرائیلپرست، از انتشار
کاریکاتورهای شارلی امتناع میکند؟ و به چه دلیل تونی باربر،
سردبیر فاینانشالتایمز در مورد هیأت مدیرة مجله فکاهی چارلی ابدو به
«قضاوت» نشسته ـ فیگارو، مورخ 8 ژانویه سالجاری ـ و این قضاوت ابلهانه چگونه «تفسیر» میشود؟ تردیدی نیست،
همانطورکه پیشتر هم به کرات گفتهایم، مدافعان
اصلی سرکوب «آزادی بیان» در غرب نشستهاند،
و حکومت زالممد مطالبات هم اینان
را بازنشخوار میکند. بیدلیل نیست که همزمان با کشتار ناشر و
بنیانگزاران «شارلی»، آنجلا مرکل به روسیه پارس میکرد، و حسن
روحانی، رئیس دولت تف و تکفیر زوزة مبارزه با «مشرکان» سر
داده بود:
«[...] امروز
همه باید دست به دست هم دهیم [...] و به یاری دین خدا به پا خیزیم چرا که امروز
روزی است که خدا و دین خدا از ما میخواهد به صحنه بیاییم و در برابر ظالمان و
مشرکان و منحرفان و مزدوران ایستادگی کنیم[...]»
منبع: ایسنا، مورخ 7 ژانویه 2015، کدخبر: 13931017000184
و از قضای روزگار، بعضیها
صدای حسن فوتبال را در برلن و پاریس شنیدند!
در برلن، به یاتسنیوک،
نخستوزیر منتخب ویکتوریا نولاند تریبون
دادند، تا آلمان نازی را در جایگاه مظلوم
بنشاند! ایشان ضمن بازنویسی تاریخ فرمودند، «در جنگ
جهانی دوم، شوروی به آلمان و اوکراین حمله کرد:
«[...] ما خیلی خوب به یاد داریم که طی
جنگ دوم جهانی، شوروی به آلمان و اوکراین
حمله کرد[...] ما اجازه نمیدهیم بار دیگر آلمان مورد تهاجم قرار گیرد[...]»
منبع: راشین نیوز،
مورخ 8 ژانویه سالجاری
گویا تلویزیون آلمان هم در برابر
اظهارات پوچ نخستوزیر اوکراین خفقان اختیار کرده، چرا که
این ترهات با شعار «نه شرقی نه غربی» آلمان نازی همسوئی نشان میدهد. خلاصه بگوئیم
بوق تبلیغاتی نازیسم به دلیل حماقت و خرفتی هنوز دوزاریاش نیفتاده! حاکمیت
مفلوک «ژرمانی» به این توهم دچار شده که قتل «شارلی» هم مانند «شب کریستال» کارساز
«پاترنوس» خواهد شد، بدون آنکه در نظر بگیرد، حاکمیت بریتانیا تغییر سنگر داده و روز تهاجم
به دفتر شارلی، ممنوعیت انتشار
کاریکاتورهای محمدصاد را لغو کرده:
«[...] در روز حمله، در پخش
اخبار بی بیسی، کاریکاتورهای[...] این نشریه فرانسوی به طور خلاصه نشان داده شد[...]»
منبع: صدای روسیه، مورخ 10 ژانویه 2015
سادهتر بگوئیم اینبار هم لندن، پشت
برتریطلبان ژرمانی را خالی کرد! ولی از آنجا که حماقت همزاد محفل رایش و روسری
است، آلمان و حکومت زالممد، به
ویژه فدائیان اسلام فکل کراواتی نهضت عاظادی، هنوز در مرداب توهمات و تعلقات پدر پدرسوختهشان
دستوپا میزنند:
«[...] سرمقاله
روزنامه شرق واکنش رئیس جمهور فرانسه پس از حمله روز چهارشنبه را غیرقابل پذیرش
خوانده و نوشته [...] اینکه رئیسجمهور فرانسه در اولین اقدام، بار دیگر از آزادی بیان سخن بگوید، موضوع
قابل پذیرشی نیست[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 9 دیماه سالجاری
آن گوسالههای ننهحسن که در شمال شهر
تهران برای خرید ورقپارة «شرق» صف میکشند، بهتر است بدانند، چه فضولاتی
به خوردشان داده میشود! بله در شرایطی
که برنامة سانسور فیلم «مصاحبه» در آمریکا با شکست روبرو شد، و بوق وزارت امور خارجه بریتانیا هم تغییر سنگر
داد وکاریکاتورهای شارلی از «محمدصاد» را پخش کرد، لوتی و
عنترهای نهضت «عاظادی» هنوز در لجنزار جنگسرد
یخ زده و هذیان میگویند، و چه بهتر!
تکلیف حکومت ملایان که روشن است؛ ماهیت
واقعی تشکل ضدایرانی نهضت عاظادی هم برای ایرانیان روشن میشود.
ما شیخ نمر و شیخ سلمان را در رسانههایمان
به زندان فرستادیم؛ شما هم رزمناو شارل
دوگل را به خلیج فارس بفرستید، تا ما هم «شارلی» را بفرستیم پهلوی «ژان ژورس.» بعد
«همهباهم» این «جنایت فجیع» را در رسانهها محکوم میکنیم ...
ولی محفل احترام به ادیان اینبار را کور
خوانده! فردا علاوه بر مقامات اتحادیة اروپا و هیات دیپلماتیک روسیه ، رهبران احزاب چپ و راست فرانسه ـ به استثناء حزب
اسلامنواز جبهة ملی ـ در یک راهپیمائی برضد تروریسم شرکت میکنند. بد نیست بدانیم نخست وزیران دو کشور ترکیه و
تونس نیز در این تظاهرات حضور خواهند یافت!
پرسوناژ اسطورهای محمد، در 40
سالگی در غار حرا، به افتخار «بندگی» الله
نائل آمد. «شارلی» 40 سال در
راه مبارزه با خشونت و منهیات قلم زد و ... و در این راه کشته شد، ولی
سرانجام سنگر استعمار صدسالة «احترام به ادیان» را فروپاشاند.
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است
(فروغ فرخزاد)
<< بازگشت