یکشنبه، آذر ۰۲، ۱۳۹۳

مچلیس و مک‌دونالد!




در آستانة‌ جشن‌ آذرگان،   بی‌بی‌سی نیز به پیروی از رادیوفردا و صدای آلمان،  قرآنی را که سازمان سیا در کتابخانة‌ دانشگاه «توبینگن» جاسازی کرده بود،‌   به عنوان «دست نوشتة امام اول شیعی‌مسلکان» به بازار آورد،  تا زیان‌های ناشی از «توافق هسته‌ای» را کمی جبران کرده باشد!   توافقی که برخلاف توهمات بنیامین نتانیاهو و لات‌‌ولوت‌های مجلس جمکران و همتایان یانکی‌شان می‌باید در شورای امنیت سازمان ملل رسمیت یابد!   به عبارت دیگر،   حکومت زال‌ممد نمی‌تواند با اربابان آتلانتیست‌اش به توافق «دوجانبه» و زیرمیزی برسد.  از سوی دیگر،   در صورت صدور قطعنامة شورای امنیت در مورد توافقنامة هسته‌ای، «کنگرة آمریکا» و پادوهای اسرائیلی و جمکرانی‌اش از منظر حقوقی «حق» نخواهند داشت در چارچوب نیازهای کاخ‌سفید هر لحظه این توافق را به زیر سئوال برند.   و از همه مهم‌تر‌ اینکه توافق هسته‌ای،  حتی در صورت سقوط حکومت زال‌ممد نیز «برگشت‌ناپذیر» خواهد بود!    خلاصه بگوئیم،  دورخیز برخی محافل لندن و واشنگتن،  برای لشکرکشی خیابانی با شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» از همین اینک توزرد از آب درآمده.

دلیل هم روشن است؛  ‌در صورتی که شورای امنیت سازمان ملل با صدور قطعنامه این توافق را مورد تأئید قرار دهد،‌   بر علیه آن نه می‌‌توان «فتوی» صدورید،‌   نه می‌توان رفراندوم برگزار کرد،   و نه می‌توان خیلی کارهای دیگر کرد.   از جمله کنگرة‌ آمریکا نمی‌تواند این توافق را تحت عنوان مخالفت با باراک اوباما «بلوکه» فرماید!    این است حکمت آویزان شدن آتلانتیسم مچل و ورشکسته به خشتک «امام علی» و قرآن «دست‌نوشتة» آنحضرت در بی‌بی‌سی.   و همین است دلیل ترادف یافتن آنحضرت با «حافظ!»  بله،‌   شیپورهای آتلانتیسم با لجن‌پراکنی به مفاخر ادبیات کلاسیک ایران،   خلیفة چهارم شیعی‌مسلکان را به شمس‌الدین محمد «حافظ»،  ‌ شاعر سرشناس ایرانی پیوند زده‌اند،  ‌چرا؟   چون در باور عوام این شاعر ایرانی «حافظ قرآن» بوده!   از سوی دیگر «گوته» نیز گوشه‌چشمی گویا به حافظ داشته!  

دردسرتان ندهم،  چندین سال است طویلة‌ رایش برای استخراج «دمکراسی» از دیوان حافظ به تکاپو افتاده،  و در این راستا «سعدی» را نیز با سروانتس،   نویسندة دون‌کیشوت در ترادف قرار داده!  از اینرو تبدیل شدن علی عین به «حافظ» آنقدرها تعجب‌آور نیست!   چرا که،   به این ترتیب «قهرمان» اصلی اسطوره‌های شیعی‌مسلکان ـ   این اسطوره‌ها برتری‌طلبی، ‌ ابتذال و حقارت و اسارت و شکست و مرگ را به ارزش می‌گذارد ـ   به یکی از محبوب‌ترین شعرای کلاسیک زبان فارسی ـ  شمس‌الدین‌محمد «حافظ» که شیعی‌مسلک هم نبوده ـ   پیوند داده می‌شود!  و این است پیامد اجماع فاشیست‌های دوسوی آتلانتیک در مخالفت با استقرار دمکراسی در کشور ایران!

این محفل متجاوز که در سازمان ملل نیز به قطعنامة‌ «مبارزه با ستایش فاشیسم» ـ راشاتودی، مورخ 22 نوامبر 2014   ـ رأی منفی داده و در انزوا قرار گرفته،   همچنان به تقویت «اسلام سیاسی» در کشورهای منطقه ادامه می‌دهد.   سفر قریب الوقع ژنرال ال‌سیسی به واتیکان در همین راستا تنظیم شده.   همچنانکه پیشتر هم در این وبلاگ به کرات گفته‌ایم، ‌ واتیکان مهم‌ترین مرکز گسترش فاشیسم به شمار می‌رود.   فعالیت‌های «سنتی» واتیکان نظیر برده‌فروشی،  ‌تجارت مواد مخدر،  پدوفیلی و پولشوئی به کنار، ‌ حمایت پاپ از تروریسم «بهارعرب» نشان داد که واتیکان نیز همچون محافل غرب در دوران نورانی «پیش مدرنیته» یخ زده!   باد انداختن صدای آلمان،   رادیوفردا و بی‌بی‌سی در آستین پرسوناژ موهوم «علی» و شناسائی «دستخط» آنحضرت توسط بوق‌های آتلانتیسم از همین ایستائی ناشی می‌شود:               

«[...]با استفاده از تکنیک‌های کامپیوتری و روش‌های علوم طبیعی،  تعیین عمر متن یاد شده ممکن شده[...] قرآن مزبور به خط علی [...] چهارمین خلیفه مسلمانان و اولین امام شیعیان باشد. این حدس از آنجا قوت می‌گیرد که امام علی در صدر اسلام یکی از نادر افراد باسواد بود که گفته می‌شود حافظ بود؛  یعنی قرآن را از بر داشت[...]»
منبع: رادیوفردا،  ‌مورخ 22 نوامبر2014  

بله «عمر متن» فرضی را به ادعای «رادیوفوهرر» با تکنیک‌های کامپیوتری تعیین کرده‌اند،  و این لاف و گزاف و قمپز آنقدر پرسروصداست که انسان بی‌اختیار به یاد جایگاه «الهی» کامپیوترها در فیلم‌های صدمن یک قاز هولیوودی می‌افتد؛  هیچکس نمی‌تواند صحت‌ نظر و دقت عمل کامپیوتر را به زیر سئوال ببرد!  به این ترتیب با توسل به توضیحات «فنی و علمی»،   زمانیکه پاترنوس می‌خواهد به بساط حدس و گمان و توهم و شیادی‌اش میدان بدهد،  و این به اصطلاح قدیمی‌ترین متن را به عنوان دست‌نوشتة «آنحضرت» به شوت و پرت‌ها بفروشد،  کامپیوتر به میان جان‌اش رسیده،   و کاری می‌کند،‌ کارستان!   چنانکه مو لای درز مزخرفات‌شان نخواهد رفت!   ولی با طرح دو پرسش منطقی می‌توان دکان آتلانتیست‌ها را برچید!  

نخست اینکه،   از کجا معلوم فردی به نام «علی» اصولاً وجود تاریخی داشته،  ‌ و خصوصاً اینکه چنین فردی از توانائی خواندن و نوشتن برخوردار بوده؟!   ولی فرض محال که محال نیست،  فرض می‌کنیم پرسوناژ علی موجودیت تاریخی داشته و باسواد هم بوده،  حال سئوال دوم مطرح می‌شود.  این سردار «جنگجوی» اسلام که زندگی‌اش به قتل «کفار» و غارت اموال غیرمسلمانان می‌گذشت،   در جامعه‌ای با ادبیات شفاهی و عملاً فاقد «سنت‌نگارش»،  چگونه وقت «قرآن‌نویسی» پیدا کرده؟!   نوشتن یک قرآن با قلم و دوات ماه‌ها و ماه‌ها به طول می‌انجامد و این پرسوناژ علی که آتلانتیسم برای‌مان علم کرده،  گویا  به غیر از «کتاب‌نویسی» کار دیگری نداشته! 

البته ادعاهای پوچ بی‌بی‌سی و شرکاء به «خط زیبای» پرسوناژ موهوم علی محدود نمی‌شود؛  در خنزرپنزرفروشی فاشیست‌ها «همه چیز» هست و این همه چیز همواره سیاسی و گله‌ای است!   از «روشنفکری» حاج‌فرج دباغ‌ها گرفته،   تا «امامت» آن وحشی بیابانی،   و مردم‌سالاری ملاممد اردکانی،   و ... و به ویژه مبارزات کنیزالاسلام‌های ضدلائیسیته که برای به دست آوردن «حق» تماشای مسابقات ورزشی،  و شاید هم قرآئت همان قرآنی که گویا به خط زیبای «امام علی» نوشته شده،   در رسانه‌ها «زندانی» می‌شوند و تحت شکنجه‌های روحی و جسمی قرار می‌گیرند،   در این سمساری یافت می‌شود و کتاب‌نویسی امام علی هم از کالاهای همین سمساری است!

همچنانکه می‌بینیم «به نظر می‌رسد» امام اول شیعیان که «حافظ» هم بوده‌اند،  طی دوران اقامت‌شان درکوفه دست به قلم برده و  قرآن کذا را به دست مبارک خودشان نوشته باشند!    بله،‌  اینروزها خیلی چیزها در خیلی جاها «به نظر» بعضی‌ها می‌رسد!  ‌چرا که،   بسیاری رخدادها،  در بعضی مناطق «به نظرشان» خیلی خیلی ناخوشایند آمده و می‌خواهند با سروصدا و هیاهو و پارازیت از صحنه خارج‌شان کنند.  و از آن جمله ‌است وداع تلخ جرج سوروس،  پدر انقلاب‌های رنگی با گرجستان و اوکراین و قرقیزستان؛  ‌ تحولات دردناک کشورهای مقصد جو بایدن ـ  مراکش و اوکراین و ترکیه؛‌   تعطیل شدن دکان نفت‌دزدی اسرائیل و ارتش ناتو در کردستان عراق؛‌  ‌ بی‌پدر شدن عمان و عربستان و پاکستان؛   و... و از همه مهم‌تر تزلزل شدید اسرائیل و جمکران،   دو اهرم بحران‌سازی استعمار در منطقه.   

در اسرائیل از طرح ترور «لیبرمن»،  ‌وزیر امورخارجه اینکشور توسط حماس سخن به میان آمده!   البته در اینمورد می‌توان به گمانه‌زنی نشست.   به عنوان نمونه می‌توان گفت،   محافل ضدلائیسیته در غرب،   به ویژه در لندن و واشنگتن از طرح «فرضی» حماس پشتیبانی می‌کنند،‌ و دلیل هم اینکه ‌وزیر امورخارجه اسرائیل لائیک است!   به استنباط ما سناریوی غرب این است که ترور «لیبرمن» را تحقق بخشد و آن را به حساب نوکران‌اش در سازمان حماس بگذارد،   تا ضمن فراهم آوردن زمینة جنگ،   سرزمین غزه را نیز از وجود فلسطینیان «پاک» کند!  به این ترتیب،   نوار غزه از ساکنان‌اش «خالی» می‌شود و مثل «هولوی پوست کنده و بی‌هسته» می‌رود توی گلوی دولت نتانیاهو!   و می‌دانیم که چنین  هولوهائی به راحتی از گلو پائین می‌رود!   ولی از آنجا که «جنگ قدرت» در اسرائیل موضوع وبلاگ ما نیست،‌  سناریوی لندن و واشنگتن ـ هولو بروتوگلو‌ـ  را رها می‌کنیم و می‌رویم به سراغ خرتوخر جمکران،   و افتتاح دکان کوروش کبیر توسط اربابان آتلانتیست‌ زال‌ممد.   

پس از انتخابات میاندوره‌ای ایالات متحد،   سناتورهای جمهوریخواه پیرامون توافق هسته‌ای و نقض حقوق بشر توسط نوکران جمکرانی‌شان دست به هیاهو زدند.   ابتدا «مارک کرک» و «مارکو روبیو» به سینه‌زنی برای حقوق بشر مشغول شدند.   سپس سناتورها «باراک اوباما» را تهدید کردند که اگر توافق هسته‌ای «بد» باشد،  ‌کنگره آن را بلوکه می‌کند.  بعد هم مجلس نمایندگان آمریکا به یاد کوروش کبیر و «فرهنگ پارس» افتاد و یک قطعنامه صادر کرد که به حساب خودش «پیامی محکم» به حکومت ملایان داده باشد!

بله،  مجلس نمایندگان آمریکا،  خصوصاً‌ لات‌های جمهوریخواه ناگهان به یاد آورده‌اند که حکومت دست نشانده‌شان در کشور ایران «وحشی» است و حقوق بشررا نقض می‌کند،‌  و گویا این وحشیگری‌ها با «فرهنگ پارس» جور در نمی‌آید!   مسلماً اینان از طریق سق‌زدن به تولیدات مک‌دونالد با این «فرهنگ پارس» آشنائی پیدا کرده‌اند!   زمانیکه همین جمهوریخواهان با ملاها لاس می‌زدند که گروگانگیری را بیشتر کش بدهند و  رونالد ریگان را به کاخ‌سفید بفرستند،   تا امکان تاخت و تاز اسرائیل افزایش یابد،  گویا از وحشی‌گری ملاها چندان ناراضی هم نبودند.   ولی اینک که حکومت ملایان فرسوده شده و دندان‌های اسرائیل هم افتاده،‌  حضرات به یاد فرهنگ پارس و کتیبه کوروش افتاده‌اند و قطعنامه صادر کرده‌اند!  و جالب اینجاست که قطعنامة مجلس یانکی‌ها نقض حقوق زنان ایرانی را به «اسیدپاشی» محدود کرده؛   فرهنگ ایران را به «فرهنگ پارس» تقلیل داده؛   آزادی بیان را با «آزادی ادیان» جایگزین کرده؛   و نهایت امر به پیروی از تبلیغات فاشیستی سازمان سیا،  «دین» را با «فرهنگ» در ترادف قرار داده:

«[...]اد  رويس [...]و اليوت انگل [...] بانيان قطعنامه [...]بودند[...]‌آقای رويس [...]‌ گفت: کنگره ايالات متحده نبايد در خوی وحشيانه حکومت ايران شک و تردیدی داشته باشد[...]‌ ايران وحشيانه صدای فعالان حقوق بشر،  روزنامه‌نگاران و اقليت‌های دينی را سرکوب می‌کند[...] مخالفان سیاسی‌اش را می‌کشد و در مقابله با افراد اسيدپاش... اغماض می‌کند[...] [ اين اقدامات بدعتی است]  در فرهنگ پارسی [...] نخستين اطلاعيه حقوق بشر در دوران پادشاهی کوروش بزرگ [...] برای تمام فرهنگ‌ها و اديان صادر شد[...]»
منبع:  رادیوفردا،  مورخ 29 آبانماه سالجاری

با مشاهدة «ایران‌شناسی» عمیق نمایندگان مجلس «گاوچران‌ها»،  بی‌اختیار اشک از چشمم سرازیر شد،   البته از شدت خنده!  شاید اگر کوروش کبیر هم زنده می‌بود ‌با شنیدن اظهارات مستر رویس از شدت خنده روده‌بر می‌شد!   بله،   وقتی مستر رویس در مورد فرهنگ پارسی و بنیانگزار امپراتوری هخامنشی قمپز «در» می‌کند،  نتیجه همین می‌شود!   اولاً امپراتوری هخامنشی «دین‌رسمی» و دولتی نداشت و این یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران هخامنشیان است.   در ثانی «فرهنگ امپراتوری» به هیچ عنوان به فرهنگ پارس‌ها محدود نمی‌شد،   و به همین دلیل کتیبه‌های دوران هخامنشی به چند زبان و خط متفاوت نوشته شده!   ثالثاً،   اینحضرات از کوروش کبیر چنان سخن می‌گویند،  تو گوئی از پسر خاله‌شان حرف می‌زنند.   شما از کجا می‌دانید  2500 سال پیش چه پیش آمده که پایه‌ریزی دیپلماسی معاصر را بر این محور قرار داده‌اید؟  ما این ژست‌های خررنگ‌کن را خوب می‌شناسیم،   از این وراجی‌ها رایحة تعفن مردمفریبی و «کوروش‌فروشی» به مشام می‌رسد.   خلاصه بگوئیم،   مجلس نمایندگان ایالات‌متحد با صدور این قطعنامه بخوبی نشان داد که یکی از مهم‌ترین ستون‌های محفل مبتذل و ضدایرانی «شیخ‌وشاه» است.  

البته از مستر رویس و شرکاء بیش از این انتظاری نیست؛   نگرش اینان به جهان از نگرش حقیر و ایدئولوژیک کلیساهای غرب فراتر نمی‌رود.   در  نگرش اینان هر آنچه به فرهنگ و تاریخ و اسطوره‌های اقوام ایرانی ارجاع می‌دهد،  ‌از آناهیتا و میترا و اهورامزدا و زرتشت و آرش و گردآفرید گرفته،  تا مانی و مزدک و یزدگرد می‌باید از طریق لجن‌پراکنی «ادبی‌نما» در قالب داستان و تئأتر و‌ غیره خرد و نابود شود. ‌  چرا که این پدیده‌ها با توحش اقوام سامی در تضاد قرار گرفته!   پیشتر هم به کرات گفته‌ایم،   اقوام سامی با هرگونه «نظم اجتماعی و رشد و شکوفائی» در تضاد قرار می‌گیرند،   چرا که پیروان قواد خلیل‌الله جز نفی و تخریب و تجاوز هیچ نمی‌شناسند.   حال این پرسش مطرح می‌شود که آتلانتیست‌ها،  و به ویژه پادوهای قبائل نوبل و روتچیلد در کشور فرانسه که هم‌صدا با ملایان قم،   جشن‌های پرسپولیس را تحریم کرده بودند،   به چه دلیل با کوروش کبیر و ایران باستان «آشتی» کرده‌اند و روزی سه نوبت بنیانگزار امپراتوری هخامنشی را روی سرشان می‌گذارند،  و می‌خواهند با کتیبة‌ کوروش کبیر برای‌مان دمکراسی بیاورند؟!   پاسخ روشن است.   در فرمان کوروش فقط به «آزادی ادیان» اشاره شده!   به عبارت دیگر،   در این کتیبه،   اثری از مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر که نشاندهندة احترام به فردی‌ات،  حقوق و آزادی‌های اجتماعی انسان‌ها و خصوصاً زنان،   و ‌از همه مهم‌تر «جامعة مختلط» باشد دیده نمی‌شود.  روشن‌تر بگوئیم،  فرمان کوروش کبیر برای تأمین حقوق «شکست خوردگان» صادر شده بود،‌  نه برای ایرانیان!  و به همین دلیل یانکی‌ها و برادران دینی‌شان در اینسوی آتلانتیک دو دستی به کتیبه کوروش چسبیده‌اند و می‌خواهند پایه و اساس دمکراسی در ایران هزارة سوم،  بر حقوق «ملل شکست خورده»،  آنهم در دوران کوروش کبیر منطبق باشد!   یعنی بی‌خیال مسکن و آموزش و بهداشت و رفاه و امنیت؛  ایرانیان فقط «حق» پرستیدن و بندگی خواهند داشت،   تا یانکی‌ها به اهداف استراتژیک خود دست یابند:                               

«[...] راه‌حل‌های امروز سياست خارجی ايالات متحده می‌تواند و بايد بر اهداف استراتژيک مانند نابودی برنامه هسته‌ای ايران،   در عين توسعه و ترويج حقوق بشر و دموکراسی در اين کشور استوار باشد[...]‌»
همان منبع

همچنانکه می‌بینیم راه حقوق بشر و دمکراسی گاوچران‌ها از «تخریب و نابودی» می‌گذرد.  آنهم تخریب برنامه‌ای که سال‌ها پیش و در دورة نکبت‌بار ملاممد خاتمی،  تحت نظارت یانکی‌ها و رعایای‌شان برای «تهدید مسکو» تنظیم شده بود!  و حال که لایة ایران‌ستیز این برنامه با فشار مسکو از میان رفته،  نمایندگان مجلس ایالات متحد می‌خواهند کل فعالیت هسته‌ای و در واقع نیروگاه بوشهر را نابود کنند،‌   تا ایرانیان از این طریق به «حقوق بشر و دمکراسی» دست یابند!   همزمان با هشدار نمایندگان مجلس یانکی‌ها،‌   دولت اسرائیل هم پیرامون «توانائی‌های» هسته‌ای ملایان هیاهو به راه انداخته و جمکرانیان نیز طبق معمول برای نابودی اسرائیل خط و نشان می‌کشند.   ولی جالب اینجاست که هم دولت اسرائیل و هم حکومت ملایان در بحران «بی‌بحرانی» فرورفته‌اند!   

در اسرائیل قوة مجریه با تصویب ایجاد «کشور یهود» آشکارا در برابر قوة‌ قضائیه قرار گرفته!   آنهم قوه قضائیه‌ای که بر روابط حقوقی پای می‌فشارد!   و اما در جمکران که شکم و زیرشکم ملا حکومت می‌کند و روابط «غیرحقوقی» سکة رایج است،   بساط خرتوخر به مراتب از اسرائیل گسترده‌تر شده.   و همین شرایط حسن فوتبال را همچون پرسوناژهای بی‌بی‌گوزکی شیعیان «تنها و غریب و مظلوم» از همه طرف مورد تهاجم «ظالمان»  قرار داده.

بوق‌های جمکران ادعا می‌کنند خامنه‌ای و سپاه برای حسن فوتبال توطئه می‌چینند!  روزنامة جمهوری اسلامی،   بوق بیت زال‌ممد به طرفداری از حسن فوتبال مجلس را مورد تهاجم قرار داده و می‌گوید اختیارات بیش از حد دارد.   و اما مجلس جمکران که بهتر است آن را «مچلیس» بخوانیم،   تا به قول مستر «رویس» با «فرهنگ پارس» هماهنگ شود،   پیرامون وزارت علوم با حسن فوتبال جنگ زرگری به راه انداخته و «جکی»،   امام جمعة‌ تهران هم در آخرین وقوقیه‌اش به همین دلیل از «مچلیس» تشکر کرده.   به این ترتیب،   بیت زال‌ممد،  ‌ قوة مقننه،   و سازمان تبلیغات اسلامی اینک به عنوان «دشمن» در برابر حسن فوتبال موضع گرفته‌اند،  ‌چرا؟  چون به این ترتیب زمینة مناسب برای کسب مشروعیت خیابانی از طریق اجرای مراسم تف سربالای مردمی ـ  انتخابات آیندة مچلیس ـ  فراهم خواهد شد!   

علاوه بر سپاه و بسیج و گروه‌های زهرمارالله،   چندین هزار شوت‌وپرت نیز برای «اخراج» دشمنان دولت تف و تکفیر از بهارستان در مراکز مارگیری تجمع می‌کنند تا یک «مچلیس» هماهنگ با دولت  تشکیل شود!   شبکة تلویزیونی پاترنوس هم این «استقبال گسترده از انتخابات» را در بوق خواهد ‌گذارد و ... و خلاصه حزب‌توده خوشحال می‌شود،   و روز از نو روزی از نو!   ولی آن‌ها که برای تکرار این سناریوی فرسوده خیز برداشته‌اند،  یک نکتة پیش پا افتاده را در نظر نگرفته‌اند.   و آن اینکه همزمان با مراسم روضه و زوزة جمکرانیان برای زین العابدین بیمار ـ  هرکول شیعی‌مسلکان ـ   قدیمی‌ترین شعبة ‌مک‌دونالد مسکو در میدان پوشکین بازگشائی شد!   و اینچنین بود که وزیر دفاع روسیه از پکن به پاکستان رفت و همزمان قرارداد تحویل سوخت هسته‌ای به اوکراین هم با شرکت «روس اتم» به امضاء رسید. خلاصه،   کودتای سوم اسفند اوکراین،  برخلاف کودتای آیرون‌ساید در کشورمان چندان موفقیتی نداشته!   

بله،   بازگشائی شعبة‌ مک‌دونالد در میدان پوشکین را دستکم نگیریم!  این بازگشائی به صورت نمادین از کاهش تنش در روابط «مسکو ـ واشنگتن» حکایت دارد،  و این امر پشت مرزهای روسیه متوقف نمی‌ماند!   تهاجم نیروهای انتظامی حکومت زال‌ممد به کافه‌های تهران،   تمرکز اسیدپرس بر «روشنفکر»،  ‌ ابراز ناامیدی کیهان جمکران نسبت به توافق هسته‌ای،   تظاهرات اراذل و اوباش برای رفع «زود،  سریع،  فوری» تحریم‌ها،  و به ویژه دخیل بستن نمایندگان مجلس آمریکا به کتیبة کوروش کبیر از ترس همین تحولات است!   حال که به کتیبة‌ کوروش رسیدیم بد نیست کامپیوترهای پاترنوس «عمر آرامگاه» فرضی کوروش را هم برای‌مان تعیین کنند!    می‌گویند آرامگاه کوروش در پاسارگاد است و هزاران سال است که ادعا می‌کنند «سد سیوند» تهدیدی است برای این آرامگاه!

ولی واقعیت این است که هنوز از قدمت واقعی بنائی که به عنوان آرامگاه کوروش به ما معرفی کرده‌اند بی‌اطلاعیم!   اگر «تکنیک‌های کامپیوتری» که خط خوش امام علی را شناسائی کرده‌اند،   ما را از قدمت ‌آرامگاه بنیانگزار امپراتوری «پارس» هم آگاه کنند،   نخستین سالگرد توافق هسته‌ای و آذرگان را با ودکا ابسولوت و آب‌انار جشن می‌گیریم.