سه‌شنبه، آبان ۱۳، ۱۳۹۳

اسیدی و آسمانی!




دعوت «شورای حقوق بشر سازمان ملل» از جواد لاریجانی،  همچون رسانه‌ای شدن پائین‌تنة «تیم کوک»،   مدیرعامل شرکت «اپل» در واقع نوعی «اسیدپاشی» به مفاد اعلامیة جهانی حقوق بشر است.  چرا که،   جواد لاریجانی و تیم‌ کوک به ضدیت‌شان با هنجارهای اجتماعی یعنی به تعلقات و تعصبات‌شان «افتخار» هم می‌کنند.   خلاصه بگوئیم روند انسان‌ستیز «اسیدپاشی» به حکومت اسلامی محدود نمی‌شود؛   کل منطقة‌ نفوذ آتلانتیست‌ها ـ  رایش‌ستان ـ  را «به صور مختلف» در بر می‌گیرد.

به عنوان نمونه در کشور اشغال‌شدة‌ آلمان،   روند «اسیدپاشی» در قالب تهاجم نئونازی‌ها به چپ‌گرایان و نیروهای انتظامی سازمان داده شده.   در کشور فرانسه نیز،  جنجال رسانه‌ای پیرامون پرواز هواپیماهای بدون سرنشین بر فراز نیروگاه‌های هسته‌ای اینکشور،  و کشته شدن  یکی از تظاهرکنندگان طرفدار حفظ محیط زیست،  زمینة مساعد را برای ارعاب و بحران‌سازی فراهم آورده.   از مرگ مدیرعامل «توتال» در مسکو ـ  این حادثه با سفر رئیس شورای عالی امنیت روسیه به ایران تقارن داشت ـ  و همچنین ابراز نگرانی رئیس لژ فراماسونری «گراند اوریان» از گسترش فاشیسم هم فاکتور می‌گیریم،   چرا که این روند در کمال تأسف به فرانسه محدود نمی‌شود.   

به طور کلی،  حمایت از فاشیسم‌ طی سدة ‌اخیر،  ‌ و به ویژه پس از جنگ جهانی دوم،   سیاستی بوده که محافل «اسطوره‌فروش» برای منزوی کردن مسکو اعمال کرده‌اند و از این عملیات انسان‌ستیز خود نتیجة مطلوب هم گرفته‌اند.   منتهی اینک شرایط تغییر کرده،  در نتیجه با «تکرار» سیاست گذشته،  ‌ نتیجة‌ مطلوب «گذشته» به دست نخواهد آمد!   ولی خوب از آنجا که «لات» با واقعیت بیگانه است و همواره در مسیر «پدر» گام برمی‌دارد،  نمی‌توان انتظار داشت که آتلانتیسم روزی به روابط دو سویه ـ  روابط حقوقی ـ  روی آورد.   کافی است نیم نگاهی به وق‌وق‌‌ساهاب‌های پاترنوس به ویژه در مورد انتخابات ایران و اوکراین بیاندازیم.

وقتی طرفداران نازیسم «انتخابات» به راه می‌اندازند و این انتخابات از سوی اکثریت مردم تحریم می‌شود،   «به ‌به و چه چه» کاخ‌سفید و رعایای‌اش در بروکسل‌ستان گوش فلک را کر می‌کند،‌  ‌چرا؟   چون در چنین نمایشات مسخره و عوام‌پسندانه‌ای،   ‌«مردم» رأی‌دهنده،  مانند «مردم» ایران به «مخالفان لائیسیته» و چپ‌ستیزان حرفه‌ای و عوامل محلی آتلانتیست‌ها «رأی» داده‌اند:

«[...] باراک اوباما[...] در اولین واکنش خود به انتخابات اوکراین،  به دولت و مردم این کشور بابت برگزاری انتخاباتی که [...] در چارچوب معیارهای بین المللی بوده تبریک گفت[...]»
منبع:  بی‌بی‌سی، مورخ 27 اکتبر2014 

بله از آنجا که،   «انتخابات» اوکراین به حذف چپ‌گرایان و دیگر مخالفان آتلانتیسم از مجلس اینکشور منجر شده،   تبریکات صمیمانه باراک اوباما را در پی آورده.  پس جای تعجب نیست که انتخابات مناطق جنوب و شرق اوکراین با ابراز انزجار کاخ سفید و رعایای‌اش در بروکسل‌ستان روبرو شود.  به عنوان نمونه،  شبکة «یورونیوز» در فرانسه اعلام داشت،   «این انتخابات بدون حضور ناظران بین‌المللی برگزار شده و فاقد مشروعیت است!» کاخ سفید هم شدیداً به این انتخابات اعتراض کرد،  سپس دبیرکل سازمان ملل و دیگر لوتی و عنترهای سیرک آتلانتیسم در مورد «عدم مشروعیت» این انتخابات به اجماع رسیدند و معلق زدن برای ارباب را آغاز کردند.          

با این وجود ‌نشانه‌های «تغییر» در سنگر آتلانتیسم یکی پس از دیگری نمایان می‌شود.   عقب‌نشینی واتیکان از اسطورة «آفرینش جهان»،   و به ویژه فاصله گرفتن کاخ سفید از ویراست‌های رسمی ساخته و پرداخته بی‌بی‌سی،   یعنی اهداف صلح‌طلبانة‌ آمریکا در بمباران هیروشیما و ناکازاکی،  مهم‌ترین نشانه‌های عقب‌نشینی «برتری‌طلبان» است.   ولی جهت حفظ ظاهر و جبران عقب‌نشینی‌هائی که نتیجة این «تغییرات» اجتناب‌ناپذیر خواهد بود،  آتلانتیست‌ها به تشویق خشونت و حماقت در ایران و اوکراین روی آورده‌اند.   از اوکراین فاکتور می‌گیریم و می‌پردازیم به تحرکات سگ‌های هار آتلانتیسم در ایران.      

اعزام توریست‌های «چادری»،   هیاهوی اسیدپاشی جهت بادانداختن در آستین پوسیدة شیخ نسرین ستوده،  لشکرکشی خیابانی به بهانة عزاداری برای پرسوناژ موهوم حسین،  و ... و به ویژه اشغال خیابان‌ها توسط اوباش حامی «امر به معروف»،   آنهم ظاهراً بدون «مجوز وزارت کشور»،  جملگی بخشی ‌است از سیاست غرب.  سیاستی که گویا سرش به سنگ خورده،  و اینک که حسن فوتبال در جایگاه رئیس دولت جمکران مستقر شده،  و به امور حق و باطل و پاک و نجس مشغول است،   «تغییر» میرولد،  معاون سیاسی وزارت کشور را نیز الزامی کرده:

«[...] رئیس مرکز اطلاع رسانی وزارت کشور[...] در مورد تغییر معاون سیاسی وزارت کشور گفت[...] از ابتدا قرار بود تا پایان جریان انتخاب استانداران در وزارت کشور بمانند [...]‌ بحث استعفا و برکناری [...] آقای میرولد مطرح نبوده[...] برخی از رسانه‌ها مدعی شده‌اند که اختلاف [با] وزیر کشور موجب استعفای میرولد شده [...] مهم‌ترین این اختلافات بر سر تغییر مدیرکل سیاسی،   مدیرکل انتخابات و مدیرکل تقسیمات کشوری این وزارتخانه بوده[...]»
منبع: کیهان مورخ،  9 خردادماه 1393

خلاصه اگر یکسال پس از انتصاب «مردمی» حسن فوتبال،   شاهد «ابراز تمایل» معاون سیاسی وزارت کشور برای پایان خدمت هستیم،  حکمتی دارد؛   دولت تف و تکفیر می‌باید همچون دوران نکبت‌بار محمد خاتمی با بحران‌سازی و لشکرکشی‌های خیابانی،   به سرکوب و ارعاب ایرانیان بپردازد و دامنة تاراج اربابان غربی‌اش را با توسل به همین ترفندها گسترش دهد.  و شاهدیم که حسن فوتبال به بهترین نحو ممکن این «تکلیف الهی» را به انجام می‌رساند.  هر چند شرایط منطقه،   به ویژه در ترکیه،  در مقام ‌نوک حملة آتلانتیسم،   با اوضاع دوران ملاممدخاتمی تفاوت بسیار کرده!   به عنوان نمونه،  در تاریخ 5 آبانماه سالجاری،   در اوج بساط روضه و زوزه و اسیدپاشی،   یک هیئت امنیتی جمکران به ریاست علاالدین بروجردی وارد پاریس شد و 4 روز در این شهر لنگر انداخت.  مسافرتی که رسانه‌های فرانسه و جمکران آن را عملاً به سکوت برگزار کردند.   سپس رجب اردوغان به دیدار رئیس‌جمهور فرانسه شتافت و گویا قرار شده پیش از سفر پاپ به ترکیه،  ‌فرانسوا اولاند هم سفری به این کشور  داشته باشد!   به استنباط ما،   گاوچران‌ها ناچارند بساط جهادگران سازمان سیا را در منطقه جمع کنند و می‌خواهند این وظیفة الهی را فرانسوا اولاند برعهده گیرد.   خلاصه مسیر وزش باد تغییر کرده و به همین دلیل بعضی‌ها ناچار شده‌اند نتایج انتخابات تونس را کمی «تغییر» دهند و چهرة کریه حکومت اسلامی اینکشور را بزک کنند!   

بله،   در کشور تونس در چارچوب یک «شبه‌قانون اساسی» بی‌دروپیکر که توهمات «دین مبین» را به عنوان منبع الهام قانونگزار مورد «تقدیر و تکریم» قرار داده،  تشکلی به نام «ندای تونس» به پیروزی رسیده،  و سازمان تروریست اخوان‌المسلمین هم گویا این پیروزی را به رسمیت شناخته!   دلیل هم روشن است؛   «ندای تونس» را با هدف ارائة تصویر دلپذیر از «اسلام سیاسی»،   و بیرون کشیدن دارودستة الغنوشی از زیر ضربه به راه انداخته‌اند.  این انتخابات در تونس تداوم کودتای ال‌سیسی در مصر است که با صندوق‌های رنگ‌وارنگ «آراء عمومی» آراسته شد.   و به نظر می‌رسد دارودستة اصلاح‌طلبان و دیگر مرده‌شویان جمکران به این خیمه‌شب‌بازی چشم امید بسته باشند.  در این میانه،  برخی این بساط «خررنگ‌کن» را باور کرده‌اند،   و برخی دیگر ملت ایران را «ابله» تصور فرموده‌اند.   

باری حکومت زال‌ممد که ادعای مدیریت جهانی دارد،  و اربابان آمریکائی‌اش را بارها و بارها در توهمات و هذیانگوئی‌های «پای منقل» به سختی «شکست» داده،   شرایط هولناکی در کشورمان به وجود آورده.   جامعه تحت نظارت اینان آنچنان در زنجیر توحش و افلاس گرفتار آمده که حکومت پوشالی و اسلامی تونس هم در چشم بعضی‌ها نماد «تمدن و پیشرفت» شده!  به همین دلیل همان «بعضی‌ها» به این صرافت افتاده‌اند که در جمکران هم با ایجاد تشکل «ندای ایران» یا «ندای ایرانیان» می‌توان «فدائیان اسلام» را موقتاً از صحنه خارج کرد!  مسلم بدانیم این گزینة ابله‌پسند،   همچون نمونة مصر و تونس مورد حمایت و تشویق آتلانتیسم قرار خواهد گرفت،   چرا که در عمل به معنای بیرون کشیدن اسلامگرایان از زیرضربه خواهد بود.   این همان سناریوئی است که مورد پسند محافل ضدلائیستیه قرار گرفته.   

بساط محفل نوبل به کنار،   اهداء جایزه به «الغنوشی» در برلین را که فراموش نکرده‌ایم! آتلانتیست‌ها دست از اسلام سیاسی نخواهند شست،   چرا که اسلام سیاسی و ایدئولوژی پایه‌ای حاکم بر آتلانتیسم یک‌سان است.  آتلانتیست‌ها و اسلام‌گرایان «ضداجتماعی،  استثناگرا و برتری‌طلب‌اند.»   و چرا راه دور برویم،  کافی است به هم‌سوئی داش احمد خاتمی و تیم کوک،   مدیرعامل اَپل نیم نگاهی بیاندازیم.   «تیم کوک» ضمن رسانه‌ای کردن گرایش جنسی‌اش آن را  «هدیة الهی» خوانده و به این «هدیه» افتخار هم کرده ـ   فارس‌نیوز،  ‌‌مورخ 2 نوامبر 2014! به این ترتیب می‌باید بپذیریم که گرایش‌جنسی،  «دستاورد» تلاش و کوشش تیم کوک است و ... و بزودی پدوفیل‌ها نیز کودک بارگی‌شان را «هدیه الهی» می‌خوانند و به این هدیة آسمانی «افتخار» خواهند کرد.   داش احمد خاتمی هم حکومت اسلامی را هدیة خدا می‌داند:

«ﺍﺣﻤﺪ ﺧﺎﺗﻤﯽ:  ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﺪﯾﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺖ ﺍﺳﺖ»                      
منبع:   اطلاعات.نت،‌  مورخ 3 نوامبر2014

می‌بینیم که تیم کوک و داش احمد خاتمی وحشی‌گری و خشونت و ابتذال‌شان را به حساب  «خداوند» نوشته‌اند؛   نه به حساب منفعت‌جوئی و سلطه طلبی و دیگر اهداف «الهی» محفلی‌شان.   دلیل هم روشن است؛   داش احمد و تیم کوک هر دو دست‌پروردة طویله‌ای واحداند.   همان طویله‌ای که پس از جنگ دوم جهانی مسیر سیاست ایران را با «اسیدپاشی» تعیین کرد،   و هنوز هم دست‌بردار نیست.   ارسال گلة توریست‌های «چادر به‌سر» به ایران،  و دعوت از آدم‌نمائی به نام جواد لاریجانی،   برای شرکت در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو،   بخشی است از همین سیاست استعماری که با هدف «عادی‌سازی» اسلام سیاسی،  یعنی نفی لائیسیته و سرکوب زن ایرانی از طریق «توجیه تجاوز» سازمان یافته.   البته پدیدة الهی «اسیدپاشی» را از منظر تاریخی به پهلوی دوم مدیون‌ هستیم،   به همان شاهنشاهی که برای نخستین‌بار در ایران،   «صدای انقلاب» را رسماً شنیدند!  در تاریخ 13 آبانماه 1357،   «شاهنشاه» صدای انقلاب شنیدند و یک حکومت «‌نظامی با دندان عاریه» به رهبری «ازهاری» تشکیل دادند تا سناریوی «کارترـ برژینسکی» یعنی تبدیل ایران به پشت جبهة طالبان،  جهت محاصرة اتحاد شوروی اجرائی شود،   که شد! 

همچنانکه شاهد بودیم پس از کودتای 22 بهمن 1357 و به ویژه در پی اشغال فرمایشی سفارت آمریکا ـ  13 آبانماه 1358ـ   زمینة مناسبی برای تحقق اهداف محفل کذا فراهم آمد.   و کل منطقه اینک به طویلة بی‌عیب و نقص «اسلام» تبدیل شده و پس از ترکیه،  حکومت زال‌ممد و شیخک قطر در این طویلة الهی از جایگاه «پیشتاز و ممتاز» برخوردارند! شیخ قطر آشکارا از تروریسم بهارعرب حمایت می‌کند،   و حکومت زال‌ممد هم به صورت زیرجلکی آب به آسیاب سیاست‌های آمریکا می‌ریزد.   و به دلائلی نه چندان پنهان،   هر دو طویلة ممتاز اینروزها برای نجات اربابان آتلانتیست‌شان از افلاس به وساطت چین نیازمند شده‌اند.   این است دلیل سفر مم جواد ظریف و شیخ قطر به پکن،   و همین است دلیل مسافرت قریب‌الوقوع باراک اوباما به پایتخت چین!

حال باید ببینیم انتخابات میاندوره‌ای آمریکا به آتلانتیست‌ها امکان می‌دهد تا روس‌ستیزی ‌سنتی‌شان را تداوم بخشند،   یا اینکه نتایج این انتخابات،   اسطوره‌فروشان را در سیر قهقرائی می‌اندازد؟   اگر باراک اوباما اکثریت دو مجلس را از دست بدهد،  به ناچار از منظر دیپلماسی مجبور خواهد شد که کاخ سفید را به چین نزدیک‌تر کند.  و با توجه به اینکه چین به عنوان شریک استراتژیک روسیه،   هم در پیمان شانگ‌های عضویت دارد،   و هم «بانکدار» اصلی بریکس به شمار می‌رود،   دیپلماسی آمریکا منطقاً به چین و هند و روسیه نزدیک خواهد شد. در نتیجه مرگ اسلام سیاسی و فروپاشی محفل شیخ‌وشاه را در ایران شاهد خواهیم بود.   به این ترتیب «تیم کوک» می‌تواند،  دست در دست دبیرکل سازمان ملل و «یان الیاسون» در مراسم نماز جمعه به امامت داش احمد خاتمی شرکت کند تا بی‌بی‌سی که از شدت افلاس به لاشة آخوند منتظری دخیل بسته اینچنین مانند امام رضا عین «تنها و غریب» نماند!