شنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۹۳

زال‌ممد هوشمند!



موهبتی است زیستن، آری  
در زادگاه شیخ ابودلقک کمانچه‌کش فوری
و شیخ ای دل ای دل تنبک‌تبار تنبوری
 [...] جائی که [...] برگزیدگان فکری ملت
وقتی که در کلاس اکابر حضور می‌یابند
 [...] می‌دانند
که ناتوانی از خواص تهی‌کیسه بودن ‌است،  نه نادانی
[...]
فروغ‌فرخزاد

نتیجة‌ رفراندوم استقلال اسکاتلند، ‌ کاسه کوزة‌ رایش‌ستان را درهم ریخت!   به استنباط ما برنامة لندن این بود که سناریوی محمد مصدق و کودتای 28 مرداد را،‌   البته بدون شعبان‌جعفری و ملکه اعتضادی در اسکاتلند «بازتولید» کند.  روشن‌تر بگوئیم،  لندن تلاش داشت با توسل به «احساسات ملی‌گرایانة» عوام،   یک‌بار دیگر در برابر تعهدات بین‌المللی‌اش «جاخالی» بدهد.   به این ترتیب،   نفت دریای شمال تحت نظارت یانکی‌ها قرار می‌گرفت،   و ‌اسکاتلند همچون نروژ به پادگان نظامی آمریکا تبدیل می‌شد و یانکی‌ها می‌توانستند مانع ورود روسیه به اقیانوس اطلس شوند.  ولی این جاخالی رویائی با شکست روبرو شد،   در نتیجه دیوید کامرون به شهادت رسید؛  آلکس سالموند‌ ـ  محمد مصدق اسکاتلند ـ  استعفا داد؛   کاخ باکینگهام نیز که مانند علی‌خامنه‌ای رل نعش ایفا می‌کرد،‌  ناچار شد از نتیجة رفراندوم استقبال به عمل آورد،   و ... و اینچنین بود که یک‌بار دیگر،  بریتانیا سطل زبالة باکینگهام پالاس را در فرانسه تخلیه کرد.   و تمام بوق‌های آتلانتیسم برای بازگشت نیکولا سرکوزی به سیاست معرکه گرفتند!   

البته خارج از هیاهوی رسانه‌ای،   ناکامی بریتانیا برای تقابل با روسیه از طریق جاخالی در برابر تعهدات‌اش،  پیامدهای واقعی و تلخی داشت!   از آنجمله است، ‌ موفقیت نشست مینسک و مخالفت واشنگتن با پیشنهاد پوروشنکو ـ‌  پیوستن کی‌یف به جرگة متحدان آمریکا.  همچنین می‌توان به انصراف «تایوان» از برپائی رفراندوم استقلال از چین؛   سقوط هواپیمای بدون سرنشین اسرائیل در جنوب لبنان؛   پایان جنگ زرگری در افغانستان و ... و پایان خوش‌رقصی‌های حماس،  یعنی ارسال کارت دعوت برای ارتش اسرائیل جهت فراهم آوردن زمینة تهاجم مجدد به غزه اشاره کرد!   خلاصه،   طی چند ماه اخیر،  تلاش‌های پاترنوس برای بازتولید کودتاهای 3 اسفند 1299 و 28 مرداد 1332،  ‌ جهت پرتاب اوکراین و اسکاتلند به آغوش یانکی‌ها با شکست روبرو شد.   و مسلم است که پیامدهای این شکست کلان‌ستراتژیک،‌  پایگاه‌های سنتی تروریسم را در منطقه،  و به ویژه در کشور ایران متزلزل خواهد کرد.   به همین دلیل بوق‌های عموسام می‌کوشد از حسن فوتبال و مم‌جواد ظریف تصویر دلپذیر ارائه دهد،   و همزمان  اوباش فدائی اسلام در داخل و خارج مرزها نیز برای تهاجم به شورای امنیت با یکدیگر مسابقه گذاشته‌اند.                  

در پی ناکامی سناریوی لندن در اسکاتلند،‌   عبدالکریم لاهیجی،  به شورای امنیت سازمان ملل «نصیحت» کرد که در واکنش به تروریسم،‌   رعایت حقوق بشر را تضمین کند!   روشن‌تر بگوئیم لاهیجی،  هم‌سو و هم‌صدا با تروریست‌های محفل «شیخ‌وشاه»،  ‌ مشروعیت حقوقی شورای امنیت سازمان ملل را به زیر سئوال برده:    

«[...]عبدالکریم لاهیجی [...‌] در نامه‌ای به اعضای شورای امنیت سازمان ملل تأکید کرد[...]‌ فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر از اعضای این شورا می‌خواهد که در واکنش به مصیبت تروریسم، احترام به موازین حقوق بشر را تضمین و تقویت کنند[...]»
منبع:  اخبارروز،  مورخ 29 شهریورماه سالجاری 

بله،   یک مخالف شناخته شدة «آزادی بیان» که در راستای سیاست گسترش حماقت و توحش محافل آتلانتیست در جایگاه «ریاست فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر» قرار گرفته،  به شورای امنیت «نصیحت» می‌کند که «احترام» به موازین حقوق بشر را تضمین نماید!   روشن‌تر بگوئیم،   لاهیجی چنین القاء می‌کند که صدور قطعنامة شورای امنیت در مورد «مبارزه با تروریسم»،‌   می‌تواند «غیرحقوقی»،  یعنی جانبدار،  ‌ ایدئولوژیک و غیرقانونی باشد!   بد نیست بدانیم که لاهیجی در نامة‌کذا در واقع به بازنشخوار یاوه‌گوئی‌های «رضا نجفی»،   نمایندة دائم حکومت اسلامی در نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی پرداخته:

«[...] معدودی از کشورها [...] به قطعنامه‌های آژانس و شورای امنیت اشاره و خواستار اجرای درخواست‌هائی شدند که در آن‌ها درج گشته‌اند.   اگر این قطعنامه‌های غیرقانونی، ارزشی[...] داشتند تاکنون بایستی موضوع حل شده بود[...]»
منبع:‌ ایسنا،  مورخ 28 شهریورماه سالجاری،‌ کدخبر: 93062816504

همچنانکه می‌بینیم،  ‌عبدالکریم لاهیجی و نمایندة حکومت زال‌ممد در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی آبشخور واحدی دارند؛   هر دو نگرش حقوقی و انسان‌محور،   و همچنین جایگاه شورای امنیت سازمان ملل را مورد تهاجم قرار می‌دهند.   تهاجم لاهیجی به صورت «ضمنی» و غیرمستقیم است،  ‌حال آنکه رضا نجفی مستقیماً قطعنامه‌های شورای امنیت را «غیرقانونی و بی‌ارزش» می‌شمارد.   دلیل هم تضاد آشکار شورای امنیت با تروریسم و برتری‌طلبی ـ  روابط یک‌سویه و غیرحقوقی ـ‌  است.   روابطی که در ادیان ابراهیمی «محترم» شمرده می‌شود،  و پایه و اساس حکومت‌های «مسجد ـ روسپی‌خانه» را تشکیل می‌دهد.   

حکومت‌های مذکور به دلیل زن‌ستیزی  و پدرپرستی،‌  یعنی تضاد آشکار با لائیسیته،  ‌ در هم‌سوئی با ارتش آدمخوار ناتو، ‌ از لجنزار مطلق‌گرائی پاسداری می‌کنند.   با این تفاوت که ارتش ناتو برای خود مأموریت «جهانی» قائل می‌شود،  ‌ حال آنکه پادوهای‌اش به ویژه در جمکران «وظیفة ‌الهی» دارند تا منافع «جهان» را تأمین نمایند.   و برای تکرار همین تبلیغات ابلهانه است که در ینگه دنیا به حسن فوتبال،   رئیس دولت «تف و تکفیر» تریبون داده‌اند:

«[...]‌ ما باید بیشتر به فکر مسائل مهم و منافع ملت‌های جهان باشیم [...]»
منبع:  ایسنا،  مورخ 19 سپتامبر 2014،‌ کدخبر: 93062816395    
                    
بله حسن روحانی که 35 سال است در ایران به جنایت و تاراج اشتغال دارد،  به فکر منافع ملت‌های جهان افتاده!   چرا که این منافع را بخوبی «تشخیص» می‌دهد!   منافع ملت‌های جهان این است که مشتی لات و چاقوکش «دینی ـ بومی» بر آنان حاکم شوند؛  جنگ زرگری به راه اندازند؛  و گاهگاه تحت عنوان «انتخابات» یا «اعتراض و انقلاب» در برابر یکدیگر جاخالی دهند.   همان برنامه‌ای که آتلانتیست‌ها طی سدة اخیر از طریق دو جنگ جهانی و سازمان دادن به چندین و چندکودتا و افتتاح چند «یوتوپیا» به اجرا در آورده‌اند،   تا مسکو را در محاصره قرار دهند!  بله،   گرفتاری «لات» این است که حقوق و منافع مشروع دیگران را «غیرمشروع» ارزیابی می‌کند،  ‌چرا که خود را «برتر» می‌شمارد!   اتفاقاً حکومت زال‌ممد نیز خود را «برتر»‌می‌انگارد.   به همین دلیل حسن فوتبال به فکر «منافع ملت‌های جهان» افتاده!   اصولاً دین مبین با «برابری حقوق انسان‌ها» بیگانه است.   و چرا راه دور برویم کافی است به آیة تبعیض‌آمیز قرآن که برای تذهیب سایت «مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن» به کار رفته نیم‌نگاهی بیاندازیم.   در آیة کذا یک پرسش مبهم و پوچ مطرح شده و «برتری» را توجیه می‌کند:


«آیا آنان ‌که می‌دانند،   با آنان که نمی‌دانند برابرند؟»

تمام توحش اسلام در همین یک پرسش «الهی» منعکس شده.   پرسشی که از تبعیض «تصویر دلپذیر» ارائه می‌دهد.   چرا که «دانستن»،  ‌ چه به معنای «علم و دانش» باشد،  چه به معنای «آگاهی»،  به امکانات «مادی» بستگی دارد!   اگر بر مبنای آمار بانک جهانی،  از مورد استثنائی کشور کوبا در زمینة آموزش فاکتور بگیریم، ‌‌  بدون امکانات مادی،   دسترسی به علم و دانش امکان‌پذیر نیست!  هر چند ممکن است بعضی‌ها ادعا کنند که در قرن هفتم میلادی نوعی «سوسیالیسم» در صحرای عربستان حاکم بوده!  فرض محال که محال نیست!  آیات مبهم قرآن و وحشی‌گری محمد صاد و جانشینان‌اش را نادیده می‌گیریم و فرض می‌کنیم که «اسلام دین برابری بوده!»   در اینصورت با توجه به تفکیک دانش‌آموزان دبستان برحسب توانائی مالی والدین‌،  ‌ می‌باید بپذیریم که حکومت زال‌ممد «اسلامی» نیست!

به گزارش رادیوفردا،‌   در یکی از دبستان‌های دولتی تهران،  دانش‌آموزان را به دو دستة هوشمند و عادی تقسیم کرده‌اند.  تفاوت دانش‌آموزان «هوشمند» با دانش‌آموزان عادی،  در واقع تفاوت امکانات مادی خانواده‌شان است!   خانوادة دانش‌‌آموز «هوشمند» به مسئولان دبستان مذکور پول داده‌اند و مسئولان هم بر خلاف مقررات حکومت جمکران این پول را گرفته‌اند و دانش‌آموزان را به دو گروه «هوشمند» و «غیرهوشمند» تقسیم کرده‌اند:

«[...] مدیریت یک مدرسه ابتدایی پسرانه در منطقه ۵ تهران بر مبنای پرداخت یا عدم پرداخت کمک مالی به مدرسه توسط والدین اقدام به تفکیک دانش‌آموزان در کلاس‌های «هوشمند و غیرهوشمند» کرده است[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ،‌20 سپتامبر2014  

جالب اینجاست که مدیر دبستان هم تبعیض و وحشی‌گری خود را توجیه کرده و می‌گوید تفکیک مالی هیچ تأثیری بر روحیة‌ کودکان نمی‌گذارد:

«[...]مدیر دبستان در پاسخ به این پرسش که [...] شاید تفکیک [ کودکان]‌باعث تضعیف روحیه‌شان شود[...] والدین کودکان را مقصر دانسته است: مطمئن باشید اگر هم چنین اتفاقی بیفتد، این والدین هستند که بر ذهن دانش‌آموزان تاثیر می‌گذارند[...]»   
همان منبع

بله هیچ اشکالی ندارد که کودکان به دلیل عدم توانائی مادی خانواده‌شان از دورة‌ دبستان متحمل تبعیض شوند و در ردة‌ «غیرهوشمند» قرار گیرند!   این وحشی‌گری‌ها در راستای تبلیغات همان محفلی توجیه می‌شودکه «دمکراسی اصیل،  پوشش برتر،  انسان صالح و بانوی بزرگ شعر» می‌سازد،   و هم‌صدا با حکومت زال‌ممد ـ‌  البته به صورت غیرمستقیم ـ  ادعا می‌کند فروغ فرخزاد برای امام دوازدهم شیعیان شعر سروده و اینکه،  رمان‌های رئالیسم جادوئی گارسیا مارکز با قصه‌های هزارویکشب تفاوتی ندارد!  

بله،   از وقتی «شیخ‌وشاه» با جنازة سیمین بهبهانی در «تالار وحدت» مراسم آشتی‌کنان بر پا کرده‌اند،‌   روند لجن‌پراکنی شتاب بیشتری گرفته،   و دامنة جنگ زرگری سگ زرد و شغال گسترده‌تر شده.  جالب اینکه،   هذیانگوئی علی‌خامنه‌ای هم اوج گرفته.   رهبر قلعة حیوانات برای رسیدن به «مرجعیت علمی جهان» خیز برداشته:

«جهاد مستمر علمی با هدف کسب مرجعیت علمی و فناوری در جهان»
منبع:  فارس‌نیوز،  مورخ 20 سپتامبر سالجاری
 
هیچ جای تعجب نیست؛‌   بر اساس افتخارات اخیر حسن فوتبال،   «همه» در اظهار نظر آزادند،  خصوصاً مقام معظم:

«[...] افتخار می‌کنیم که در کشور ما همه نظرات خودشان را آزادانه بیان می‌کنند[...]»
 منبع:  ایسنا،  مورخ 19 سپتامبر 2014،‌ ‌کدخبر: 93062816395        

بدانید و آگاه باشید؛   «همه» نظرات خودشان را آزادانه بیان می‌کنند!  و در قاموس حسن فوتبال،   «همه» یعنی قبیلة‌ لاریجانی،  ‌محمد خاتمی،‌   زندانی‌های رسانه‌ای،  و خصوصاً وزیرکشور دولت تف و تکفیرکه با ارسال نامه،  اعتراض به مسئول حقوق بشر سازمان‌ملل و یا جنگ زرگری با موتورسوارهای گشت ارشاد جهت «تثبیت» احکام توحش اسلام و منبع این توحش یعنی «قانون اساسی» به جنب وجوش افتاده‌اند!   و اشتباه نکنیم جنگ زرگری برای تثبیت «قانون اساسی» دوران مشروطه از قدیم رایج بوده.   همه و به ویژه «زنان مبارز» طرفدار مشروطه برای حفظ این منبع خشونت و توحش که آخوند را در جایگاه برتر ناظر بر تدوین و اجرای قوانین نشانده تلاش کرده‌اند!  نتیجه هم در برابر ماست:  تفکیک جنسیتی در دبستان که با همت محمد مصدق آغاز شد،  در دورة نکبت‌بار هویدا به تأسیس «دانشگاه زنانه» انجامید و در دوران خمینی بر کل جامعه تحمیل شد.   و اینک همین محفل شیخ‌وشاه دور جدید وحشی‌گری اسلامی ـ  تفکیک بر اساس امکانات مادی والدین ـ  را از دبستان‌ها آغاز کرده.   پس زال‌ممد «هوشمند» را در آغوش آتلانتیسم آدمخوار رها می‌کنیم که به توحش و حماقت‌شان «افتخار» کنند و می‌رویم به سراغ «لئونار کوهن» که فردا 80 مین‌سال تولدش است و به همین مناسبت یک آلبوم افسانه‌ای به نام «پاپیولر پرابلمز» منتشر کرده!