جمعه، مهر ۱۱، ۱۳۹۳

هیتلر در نیویورک!




همزمان با جنجال پیرامون خطبه‌های رئیس‌جمهور ایالات متحد و رعایای اروپائی و مستخدمان جمکرانی و اسرائیلی‌اش در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک،  پیوند فرخنده و پرسروصدای «جرج کلونی با امل علم‌الدین» بر تداوم آتلانتیسم،  آنهم در یک ویراست نوین مهر تأئید زد!

بله،   وصلت کذا را دستکم نگیریم؛   هولیوود یکی از اهرم‌های جنگ‌فروشی آتلانتیسم بوده و هست.  و فراموش نکنیم که رونالد ریگان پیش از ورود به عرصة سیاست یک هنرپیشة دست دوم بود،   که سوار بر امواج حماقت و توحش حکومت زال‌ممد سرانجام به کاخ سفید راه یافت و در راستای سیاست سفله‌پروری دست نوازش بر سر «اریک هولدر» کشید.   این همان اریک هولدر است که،   پس از فداکاری‌های بسیار در راه سرکوب داخلی،  ‌ حمایت از شبکة قاچاق مواد مخدر در مکزیک و لاپوشانی آدمکشی‌های پلیس سرانجام از سوی باراک اوباما در جایگاه دادستان کل آمریکا نیز نشست.   ولی به دلائلی که در رسانه‌های غرب «نادیده» گرفته شد،  در تاریخ 25 سپتامبر سالجاری،   کاخ سفید ایشان را استعفا داد! سپس باراک اوباما در حضور خبرنگاران از خدمات ارزندة «اریک هولدر» قدردانی مفصلی به عمل آورد.   خلاصه،  در آخرین روزهای سپتامبر 2014،‌   مأموریت یکی از عوامل سرکوب ریگانیسم در ایالات متحد به پایان رسید و قرار شد «علم» مبارزه را دیگران به دست گیرند.   باری،   گذشته از استعفای دادستان کل ایالات متحد،  مهم‌ترین رخداد،   ناکامی حکومت زال‌ممد در راه احیاء خط لولة نابوکو و «توافق زیرجلکی هسته‌ای و دوجانبه» با آمریکا بود.   

برنامه این بودکه خارج از چارچوب حقوقی مذاکرات هسته‌ای،   حکومت زال‌ممد مطالبات غیرقانونی آمریکا را برآورده کند،   تا بتواند در پروژة‌ خط لولة‌ نابوکو حضور یافته و اروپا را از گاز روسیه بی‌نیاز نماید.   ولی این برنامه به دلائلی نه چندان پنهان با شکست روبرو شد،  در نتیجه،   حسن روحانی دنده عقب زد و حرف‌اش را پس گرفت:

«[...] در شرایط فعلی هر کمکی که بتوانیم به دولت و ملت روسیه خواهیم کرد[...] ایران دارای یکی از بزرگ‌ترین منابع گاز در جهان است و در سیاست‌های خود،  تأمین گاز کشور و فروش به همسایگان را دنبال می‌کند[...] امروز شرایطی نیست که اگر روسیه فروش گاز به اروپا را قطع کند ایران می‌تواند جایگزینی برای گاز صادراتی روسیه به این کشورها باشد[...]»
منبع:  فارس‌نیوز،  مورخ 8 مهرماه سالجاری، ‌کدخبر: 13930708000572

یادآور شویم همین حسن روحانی پیش از آنکه اربابان یانکی‌اش توسری دریافت کنند،  در نیویورک  به رئیس‌جمهور اطریش پیشنهاد کرده بود که «حاضر» است گاز ایران را از مسیر آذربایجان،‌  ترکیه،  بلغارستان،  رومانی و مجارستان برای توزیع از طریق اطریش در اختیار اینکشور قرار دهد.   و به همین منظور،   حکومت اسلامی جمکران علی ماجدی را به عنوان سفیر به کشور اشغال شدة‌ آلمان فرستاده بود تا با کمک سازمان سیا دلالی و پااندازی‌های لازم را انجام دهد!   سایت «ولتر نت»،   ‌مورخ 3 اکتبر 2014،   در مطلبی تحت عنوان «پشت بهانۀ ضدتروریست،  جنگ گاز در شامات» به قلم «تی‌یری می‌سان»،   در مورد این سیاست غرب‌پرستانة ملایان نیز به تفصیل توضیح داده و ترجمه فارسی این مقاله نیز منتشر شده.   پس نیازی نیست که ما به جزئیات خوش‌خدمتی و پیشخدمتی حکومت زال‌ممد برای یانکی‌ها و رعایای‌شان دربروکسل‌ستان بپردازیم.   چرا که در هرحال سناریوی جان‌نثاری زال‌ممد در پیشگاه آتلانتیسم شکست خورده و به همین دلیل در وقوقیه‌های امروز حکومت زال‌ممد،   هتاکی‌های رایج به آمریکا،   با فحاشی به انگلستان جایگزین شده و دلیل هم روشن است.   آمریکا تضعیف شده و لندن هم دیگر نمی‌تواند به شیوة گذشته از ملایان حمایت کند.   از اینرو برای پارس کردن،  قلادة داش احمد خاتمی را گشوده‌اند که هم «ادب اسلامی» را به نمایش بگذارد،   و هم ارتباط دیپلماتیک با بریتانیا را به «خواست مردم» پیوند بزند و از دولت «اعتدال و تدبیر و تکفیر» سلب مسئولیت کند: 

«[...] نخست وزیرانگلیس غلط کرده [...] ملت ایران هیچ گاه خواهان برقراری ارتباط با دولت مکار و روباه پیر استعمار نبوده،   نیست و نخواهد بود[...]»
منبع:  ایریب،  مورخ 3 اکتبر2014 

گذشته از بی‌نزاکتی،  تمام وحشی‌گری و حماقت فاشیسم را در همین چند جمله به صراحت می‌بینیم.   از یک‌سو،   شیخ احمد خاتمی از خواست ملت ایران در زمان گذشته و حال و آینده آگاه است،   و از سوی دیگر این خواست را تغییرناپذیر هم می‌انگارد!  حال آنکه ارتباط با دیگر دولت‌ها به امامان جمعه و «مردم» ارتباطی ندارد؛   در حیطة مسئولیت دولت قرار گرفته.   از این گذشته،  ادعای عدم ارتباط حکومت جمکران با لندن و واشنگتن خنده‌دار است،  و مردمفریبی و خودفروختگی آخوندیسم را به صراحت نشان می‌دهد،  ‌به چند دلیل.   نخست اینکه ذخائر ارزی حکومت اسلامی در بانک‌های غرب نگهداری می‌شود.   دیگر آنکه حکومت تروریست جمکران را ارتش ناتو در ایران مستقر کرده،   و طالبان و القاعده و حماس و داعش و ...  جملگی صور مختلف همین ‌حکومت توحش و تحجرند که برای پاسداری از منافع غرب ـ  سرکوب و تاراج ملت‌ها ـ  در منطقه ساخته و پرداخته شده‌اند.   و چرا راه دور برویم.   حمایت گاوچران‌ها و متحدان‌ اروپائی‌شان از «معترضان» در ایران و دیگر کشورهای منطقه شاهدی است براین مدعا.   

دیدیم که،  همین حمایت از خواست غیرحقوقی «مردم» اخیراً به هنگ‌کنگ هم صادر شد! ولی خوب اینبار مخاطب «مردم معترض»،  دولت چین بود،  نه احمدی‌نژاد و خامنه‌ای.   از اینرو وزیر امور خارجه یانکی‌ها ناچار شد بساط «حمایت از مردم» را جمع کند!   و اینجا بود که پنتاگون وارد میدان شد و دولت چین را به دخالت نظامی تهدید کرد!   وزارت دفاع آمریکا اعلام داشت در صورت افزایش اختلافات چین و ژاپن پای به میدان این درگیری خواهد گذارد!  بله گاوچران‌ها «هار» شده‌اند؛   نمی‌دانند چگونه درد «هاری» را تسکین دهند.   به همچنین است در مورد نوکران‌شان در ترکیه و اسرائیل.
   
همانطور که شاهد بودیم توافق تاریخی آستراخان پیرامون وضعیت حقوقی دریای خزر نهایت امر حضور ارتش آدمخوار ناتو در این دریا را منتفی کرد و بعضی‌ها،   به ویژه دولت‌های ترکیه و اسرائیل را در ماتم نشاند!   اولی به بهانة مبارزه با داعش برای تهاجم نظامی به سوریه خیز برداشت،   و دومی هم اعلام کرد آمادة حمله به ایران است!   این تهدیدها در شرایطی صورت می‌گیرد که آمریکا و متحدان اروپائی‌اش،‌‌   به ویژه مستخدمان عرب و جمکرانی‌شان به تخریب سوریه و عراق مشغول‌ شده‌اند.   انفجار بمب‌ در «حمص» که به قتل چندین کودک دبستانی منجر شد،   و از قضای روزگار با سفر «شمخانی» به سوریه تقارن یافت،  جدیدترین نمونة این عملیات تخریبی است.   مبارزات گاوچران‌ها و رعایای‌شان در بروکسل‌ستان به کنار!   هیچ گزارشی از قربانیان بمباران‌های وحشیانة آتلانتیست‌ها در سوریه و عراق منتشر نمی‌شود.   هر چند سقوط پیوستة بهای نفت در بازارهای جهانی نشان می‌دهد که وظیفة تشکل داعش و دولت خودمختار کردستان،   همان وظیفه‌ای است که سه دهة‌ پیش دولت ریگان بر عهدة باند میرحسین موسوی گذارده بود:   جنگ‌افروزی و تخریب جهت اهداء نفت رایگان به آمریکا و اروپا:

«[...] امارات اسلامی[...] هیدروکربور عراق و سوریه را می‌دزدد و از طریق لوله‌های انتقال نفت به بندر جیحان در ترکیه منتقل می‌کند،   سپس از آنجا به وسیلۀ کشتی های نفتکش[...] شرکتی که به [...] مبارز قربان اغلو تعلق دارد به اسرائیل می‌فرستد.  مقامات اسرائیلی [...] در بندر اشکلون جوازهای تقلبی صادر می‌کنند، [که محمولۀ نفتی از حوزۀ نفتی ایلات در جنوب اسرائیل استخراج شده و آن را] به اتحادیۀ اروپا صادر می‌کنند[...] اروپائی ها نیز مدارک اسرائیلی را به رسمیت می‌شناسند [...]  دولت خود مختار محلی کردستان عراق نیز برای فروش نفت دزدیده شده،   ازهمین ساخت و پاخت صادراتی استفاده می‌کند[...]»
منبع:  ولترنت،  مورخ 3 اکتبر2014 

با توجه به هم‌سوئی دولت ترکیه با داعش و دولت کردستان «مستقل» بارزانی،   این پرسش مطرح می‌شود که به چه دلیل دولت ترکیه می‌خواهد با داعش،   آنهم در خاک سوریه مبارزه کند؟!   به نظر می‌رسد در این میانه دو داعش سر وکله‌شان پیدا شده،   یکی «برحق» است و دیگری «باطل!»   داعش «برحق» همان است که با دولت خودمختار کردستان و آتاترکی‌های آنکارا و اسرائیل همکاری نزدیک دارد و برای اتحادیة اروپا نفت می‌دزدد.   حال آنکه داعش «باطل» در مسیر دیگری فعال شده،  و ممکن است منافع بروکسل‌ستان را تهدید کند.   از اینرو دولت ترکیه،  پیشمرگ همیشگی اروپا،   آمادة شهادت شده و می‌خواهد ملت ترکیه را به سپر بلای بروکسل‌ستان تبدیل فرماید.  

جای تعجب نیست که در این وانفسا،   تهاجم موش‌های فاضلاب مطلق‌گرائی به فروید و نیچه و مارکس نیز شدت گیرد.  در نتیجة همین تهاجم وحشیانه،  زیگموند فروید از جایگاه واقعی اجتماعی‌اش ـ  پزشک بنیانگزار روانکاوی بالینی ـ  اخراج شده و می‌باید او را همچون اراذل و اوباش اصلاح‌طلب جمکران به عنوان «منتقد دین» به رسمیت بشناسیم!   فارس‌نیوز هم «نیچه» را از جایگاه واقع اجتماعی‌اش به بیرون پرتاب کرده،   شیون و زاری به راه انداخته که «چرا می‌خواهند خدا را بکشند؟»  خلاصه فارس‌نیوز به مخاطب می‌گوید که،  خدا یک موجود زنده و مادی است که می‌توان او را مثل مرغ سر برید!   ولی از همه جالب‌تر تهاجم «هافینگتون پست» به کارل مارکس است.   

نیازی نیست که بگوئیم لگدپرانی هافینگتون‌پست به نگرش مارکس،  تداوم منطقی خطبه‌های باراک حسین اوباما در نیویورک می‌باید تلقی شود.   یادآور شویم طی چند سالی که از حضور اوباما در کاخ سفید می‌گذرد،  در کارنامة وی جز جنگ‌افروزی و جنایت و تجاوز و تخریب هیچ نمی‌بینیم.   نوبل صلح  را بی‌دلیل به ایشان اهداء نکرده بودند!   رئیس‌جمهور آمریکا همچنانکه شاهد بودیم در مجمع عمومی سازمان ملل بالای منبر رفته بود،  با شیطان می‌جنگید؛  اسلام رحمانی می‌فروخت؛  و همچون هیتلر وعدة «نظم نوین» می‌داد.   بلافاصله پس از این خطبه‌های «حسین در کربلا»،   بنیاد «لخ والسا» به یکی از فاشیست‌های سرشناس اوکراین جایزة حقوق بشر اهداء کرد تا یک‌بار دیگر ارادت‌اش را به ارباب به اثبات برساند.   خلاصه اگر هافینگتون‌پست برای باراک اوباما،   این پوپولیست سرشناس پامنبری می‌خواند بی‌حکمت نیست!          

نشریة کذا،  که آن را بوق فاشیسم می‌خوانیم،   به پاسدار اکبر تریبون داده تا این فرد،   با نفی مادی‌ات انسان،  تحجر و توهم اسلام را با نگرش انسان‌محور مارکس در ترادف قرار دهد و درکمال حماقت ادعا کند،   دمکراسی با «اسلام مدرنیست» هیچ تضادی ندارد!   جالب اینجاست که اسلام کذا همچون پوپولیسم پیشنهادی «شیدان وثیق» بر «جدائی دین از دولت»  تأکید دارد.  این جماعت در ادبیات شیادانه‌شان بجای آنکه بگویند برای دین «استقلال» عمل در زمینة اجتماعی،  سیاسی و اقتصادی قائل می‌شوند،  به این توهم دامن می‌زنند که ایدة «جدائی دین از دولت»،  همان «جدائی دین از سیاست» است که در نظام‌های لائیک شاهدیم:

«[...] نوگرايان مسلمان [...] اسلام مدرنيستی را بر می‌سازند،   با توجه به همين واقعيت‌ها، اسلامشان با سکولاريسم،   رواداری،  آزادی،  حقوق‌بشر، کثرت گرائی،  صلح،  دموکراسی و...سازگار است.   اسلام مدرنيستی،  اسلامی سکولاريستی است.  يعنی به جدائی نهاد دين از نهاد دولت باور دارد[...]»
منبع: گویانیوز،  مورخ 3 اکتبر2014 

بله،   لات و اوباش صادراتی حکومت زال‌ممد به این توهم دچار شده که با «تکرار» نهایت امر،  هر دروغ و چرند و یاوه‌ای «منطقی» خواهد شد.   پاسدار اکبر هم یکی از همین لات‌های متوهم است که برای مبارزه با لائیسیته از هیچ حماقتی فروگزار نکرده و نمی‌کند.   این نابغة لجنزار سکون می‌پندارد که با چسباندن «مدرنیستی» به اسلام،  می‌تواند روابط حقوقی معاصر را با روابط یک‌سویة قرن هفتم میلادی در ترادف قرار دهد،   و یک اسلام «نیست در جهان»  خلق کند:

«[...]اسلام تجددگرايانه [...] اسلام رژيم‌های سرکوبگری چون جمهوری اسلامی ايران، حکومت عربستان سعودی،  و...  را هم اسلامی به شمار نمی‌آورد[...]»
همان منبع

حال این پرسش مطرح می‌شود که این اسلام تجددگرایانه چیست؟  اگر اسلام کذا «تقدس» را به زیر سئوال می‌برد،  و توحید و نبوت و معاد را به رسمی‌ات نمی‌شناسد،  دیگر «دین» نیست.  و اگر اسلام مذکور «وحی» را منبع الهام خود نمی‌داند از چه پدیده‌هائی ملهم شده؛   جامعه‌شناسی،  روانشناسی،  علوم اجتماعی و یا فیزیک هسته‌ای؟!   بالاخره نمی‌توان هر مزخرفی را به ضرب تکرار تبلیغات سازمان سیا به خلق‌الله حقنه کرد.  خمینی هم در دوران بروبیای‌اش از همین مزخرفات کم نمی‌بافت،   همو بود که می‌گفت:   «جمهوری اسلامی در هیچ کجای دنیا سابقه نداشته!»   به عبارت دیگر،  جمهوری مورد نظر حاج‌روح‌الله نیز همچون اسلام تجددگرایانة پاسدار اکبر،   «بی‌نظیر» است!   چرا که نه آخوند و ملا و شیخ می‌شناسد،‌   و نه شاه و گزمه!   ولی بهتر است پاسدار اکبر آمریکانشین بداند این اسلام یک ظرف «تهی» است که اراذل و اوباش و لات‌ولوت‌های نانخور یانکی آن را برحسب منافع آمریکا هر گاه لازم باشد با چرندیات سازمان سیا برای شوت و پرت‌ها پر خواهند کرد.   

البته یک شق دیگر هم وجود دارد،   و آن اینکه این اسلام «تجددگرایانه» همان اسلام «امل علم‌الدین» باشد که از طرف پدر و مادرش به اسلام سنی‌ها و دروزی‌های لبنان وصل شده،   تابعیت بریتانیائی دارد،   و هفته گذشته با جرج کلونی ازدواج کرده!   به ادعای ویکی‌پدیا،  جرج کلونی کاتولیک است و نسب‌اش به ایرلند و ژرمانی می‌رسد؛   تمایلات مذهبی هم گویا ندارد!   و از قضای روزگار همنام شازده کوچولو،  نوة‌ ولیعهد بریتانیاست!   خلاصه بگوئیم یک کاتولیک یانکی از نژاد ژرمن به نام «جرج» برای‌مان علم کرده‌اند تا با کمک یک تبعة بریتانیا علم و کتل «دین» برافرازد!