فوهررالله!
همزمان با برگزاری آخرین روز نشست دو روزة سران «اروپا ـ
آسیا» در شهر میلان، خبر رسید که «داعش» نیز از کوبانی عقبنشینی کرده و
کارناوال شادی در شهر به راه افتاده! ما هم از آزادی کوبانی خوشحالایم، هر چند به بوقهای رایشستان در هر حال
اعتماد نداریم! ولی از قضای روزگار آزادی کوبانی با دنده عقب دولت ترکیه پیرامون
ایجاد منطقة حائل در سوریه تقارن زمانی یافت! و عقبنشینی آنکارا در واقع پیامد دندهعقب
اربابان آتلانتیستاش از «یوتوپیاسازی» در اروپا بود. به نظر میرسد،
هر مرحله از عقبنشینی آتلانتیستها
با دیدار «کری ـ لاوروف» در پاریس رسمیات مییابد.
در تاریخ 14 اکتبر 2014،
همزمان با دیدار وزرای امورخارجة روسیه و آمریکا در پاریس، خبر رسید که استقلالطلبان
«کاتولونیا» از برگزاری «رفراندوم» منصرف شدهاند! به این
ترتیب بازتولید سناریوی آتلانتیستها در دوران هیتلر، یعنی به راه انداختن جنگ داخلی در اسپانیا منتفی
شد! البته اینبار برخلاف دوران فوهرر، دولت
مرکزی اسپانیا هیچ ارتباطی با سوسیال دمکراسی نداشت. در
نتیجه، وقوقساهابهای ارتش ناتو برای ارائة تصویر «سوسیال
ـ دمکرات» از «جدائیطلبان» کاتولونیا تمام تلاش خود را به خرج دادند. ولی
خوشبختانه این تبلیغات راه بجائی نبرد و تجزیة اسپانیا نیز مانند برنامة مشعشع
حاکمیت بریتانیا برای استقلال اسکاتلند با شکست روبرو شد. به
عبارت دیگر، آتلانتیستها اینبار نتوانستند مانند دوران نورانی
پس از جنگ جهانی اول، از مترسکهای جنایتکارشان نظیر موسولینی و
هیتلر و ... شرکاء «ابرمرد» بسازند و به یک جنگ فراگیر منطقهای دیگر سازمان دهند، و اینهمه به چند دلیل.
نخست اینکه بر خلاف باورهای جمع خوشخیال، «خواستن»،
به هیچ عنوان «توانستن» نیست! دیگر آنکه مسکو، هم از اسارت حاکمیت ایدئولوژیک بلشویکها آزاد
شده، و هم از «لیبرالیسم» افسارگسیختة اقتصادی
دوران یلتسین! در نتیجه،
آتلانتیستها، هم «دشمن» محبوب، و هم دوست تاراجگرشان را در مسکو از دست دادهاند! و برای جبران همین محرومیت است که به سرعت
اینان و جیره خوارانشان در مسابقة «فوهرر ـ 1» افزوده شده. همچنانکه
در وبلاگ «رادیوفوهرر» هم گفتیم، شرکتکنندگان در مسابقة مذکور میباید با سرعت
به توحش و حماقت گذشته بازگردند. و باید اذعان کنیم که در این زمینه، «یانکیها» و پادوهایشان در حکومتهای «مسجد ـ
روسپیخانه» از بروکسلستان عقب افتادهاند!
محفل نوبل به نمایندگی از بروکسلستان در «فوهررـ 1» شرکت
کرده بود و با توجه به گزینههای محفل کذا در زمینة اقتصاد و ادبیات، و به ویژه اهداء جایزه صلح به یک دختر بچة
پاکستانی، به صراحت میتوان گفت که محفل «پوبل» در واقع به
توحش و تحجر ادیان ابراهیمی جایزه داده! یادآور شویم،
«ژان تیرول»، برندة نوبل اقتصاد، از هواداران لیبرالیسم اقتصادی است و آثار «پاتریک
مودیانو»، برندة جایزة نوبل ادبیات نیز در
چارچوب پروپاگاند فرهنگی ناتو، یعنی بر محورهای «هویت، احساس گناه و...، و خلاصه بر محور «بازگشت به گذشته» تنظیم شده. اگر به این مجموعه، پدیدة «ملاله» را هم بیافزائیم، میرسیم به اعماق
لجنزار سکون و مطلقگرائی و میتوانیم با مفاهیم «عدالت، آزادی واقعی و ... و
فرهنگ»، البته در قاموس پامنبریهای بیبیسی و رادیوفوهرر
نظیر جهانبگلو، محمدی و علیجانی و غیره
بیشتر آشنا شده، حسابی تفریح کنیم! چرا که،
اظهارات پرمغز و پوچ و پرتوپلای
اینان در واقع مکمل پوچپردازیهای مقامات حکومت زالممد است.
روشنتر بگوئیم حکومت «مسجدـ روسپیخانه» و به اصطلاح اوپوزیسیوناش
با یکدیگر از طریق همین رادیوها «ارتباط» برقرار کردهاند! البته این مراودات همچنانکه در وبلاگهای پیشین هم گفتیم با آشتیکنان شیخوشاه در میعاد
28 مردادماه سالجاری و «تف ملوکانة شهبانو» به چهرة طرفداران دمکراسی در ایران آغاز
شد، و با نمایش مهوع جمیله بوپاشا در «جام جذام»
تداوم یافت. کنیزالاسلام بوپاشا در واقع ویراست قدیمیتر
«ملاله» است که به دلیل شرایط مناسب ـ قرار
داشتن ارتباطات در انحصار دولت الجزایر ـ سوابقاش پنهان ماند، و بوقهای برتریطلبان موفق شدند این نماد تحجر
را در مستعمرات مسلماننشینشان به «الگو» تبدیل کنند. حال
آنکه علیرغم تلاش باکینگهام و کاخ سفید و سازمان ملل و ... و محفل پوبل، «ملاله»
از چنین امکانی برخوردار نیست. در نتیجه علیرغم تملقات صمیمانة نوازشریف، برندة جوایز
ساکاروف و نوبل صلح و ... در خود پاکستان هم
به مضحکه تبدیل شده ـ سایت «لو.گران. سوار»، مورخ 13 اکتبر 2014. به همین دلیل حکومت زالممد هم نتوانست آنطور که
باید و شاید برای «ملاله» بازارگرمی به راه بیاندازد.
بساط کنیزالاسلام، جمیله
بوپاشا نیز فقط در «جام جذام» و واحد مرکزی خبر ـ ایریب ـ رونق فراوان داشت! دلیل
هم روشن است؛ بعضیها به این توهم دچار
شدهاند که هنوز هم میتوان محور استعماری «تهران ـ الجزیره» را دست نخورده نگاه
داشت! همانها که پیشتر هم برای حفظ محور «تهران ـ
قاهره» بیهوده تلاش کرده بودند! بله، این بعضیها در گسترش حماقت و توحش پشتکار
فراوان دارند و تا لگد مناسب بر پوزهشان فرود نیاید، دستبردار نخواهند بود. خلاصه، تحرکات
وزارت «چماق و چادرسیا» ـ وزارت ارشاد جمکران ـ و تمرکز زنان زالممد بر «حجاب» و جامعة «زنانه
ـ مردانه»، و به ویژه لگدپرانی آخوند یونسی به چین و روسیه، و اظهارات
ابلهانة خامنهای در مورد «سکولاریسم» با حمایت همین جانوران وحشی صورت میگیرد
که برای تکرار دور باطل «شیخوشاه» خیز برداشتهاند. از
اینرو در پی تأکیدات مضحک خامنهای بر تضاد «غدیر» با سکولاریسم، طرفداران سکولاریسم به ترهات مقام معظم «پاسخ» هم
دادهاند! حال آنکه در قرن هفتم میلادی، آنهم
در صحرای عربستان، سکولاریسم وجود خارجی
نداشته که محمدصاد با آن مخالف باشد یا موافق!
این مزخرفات اختراع آتلانتیسم است.
آخوندها برای محمدصاد مأموریت الهی
قائل شدهاند، در نتیجه، هیچ دلیلی ندارد که تناقض وی را با سکولاریسم
مطرح کنند. این امر در مجموعه جفنگیات
دینی مستتر است.
نادیده گرفتن شرایط واقعی،
یعنی زمان و مکان، و خروج از فضای موهوم «الهیت» که همین آخوندها برای
فردی به نام محمد سر هم کردهاند، به علی
خامنهای امکان داد هذیان مفصلی بگوید. چرا که وراجیهای خامنهای را سازمان تبلیغات
اسلامی، شاخک اسلامگرای سازمان سیا تنظیم میکند. و از
آنجا که وظیفة اصلی سازمان سیا سرکوب «لائیسیته» بوده و هست، یاوهگوئیهای
مقامات حکومتزالممد نیز بر همین محور انسانستیز تنظیم میشود:
«واقعه غدیر خم، منطق روشن و مستحکم اسلام در نفی این نگاه
سکولار است[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ
13 اکتبر 2014
همچنانکه میبینیم در اظهارات خامنهای، قصة
«غدیر خم» که در واقع نوع ابتدائی و صحرائی حکایات حسنکچل و امیرارسلان نامدار
است، به عنوان «منطق مستحکم اسلام» مطرح شده! به
عبارت دیگر، مخاطب میباید بپذیرد که توهمات
و باورهای قبایل صحرانشین سامی، «منطق»
هم دارد، یعنی بر استدلال و برهان و شواهد تکیه کرده! حال آنکه موجودیت ابهامی به نام «خدا»، و به
ویژه یگانگی آن، جز ادعای پوچ نیست! بارها در این وبلاگ گفتهایم که ابهام را نمیتوان
مورد بررسی منطقی یا علمی قرار داد و دلیل هم روشن است. ابهام در
عرصة تعلقات و تعصبات قرار گرفته از اینرو علم و استدلال علمی و حقوقی را نفی میکند. در
نتیجه، بیبیگوزک غدیر چماقی است بسیار مناسب برای نفی
همه چیز، بجز غدیر! به
عنوان نمونه، علی خامنهای برای نفی موجودیت سنی مذهبان به
این چماق متوسل شده:
«[...] غدیر خم مظهر توجه
و تأکید اسلام بر حکومتداری و سیاست به شمار میرود[...] منطق و حجت شیعه در
مسئله غدیر بسیار قوی و قاطع و قابل ارائه در مجالس علمی است[...]»
همان منبع
این حضرات همانها هستند که پیوسته از «برادری» شیعه و سنی
برای ما ملت قصه میگویند؛ ولی زمانیکه
قلادهشان شل میشود، شروع میکنند به جفتکانداختن به طاق طویله، و عملاً به
سنیها اعلان جنگ میدهند. جفنگیات خامنهای
به مناسبت بساط غدیر فقط به این معناست که سنی مذهبان چرند میگویند؛ و خلاصه «حق» با شیعیان است! نیازی نیست که بگوئیم رهبران حکومتهای «مسجد ـ
روسپیخانه»، از همه نوع و از همه قماش، بدون
استثناء صاحبان «حق» هستند، و دیگران نیز
«باطل!» از قضای روزگار آمریکا و رعایای اروپائی و به
ویژه پادوهای اوکراینیاش نیز در همین مسیر توحش گام برمیدارند. هدف
گرفتن مناطق مسکونی و مدارس شرق اوکراین توسط ارتش کییف به کنار، کافی
است نیم نگاهی به «قوانین» دولت جدید کییف بیاندازیم تا ببینیم با چه ترفندی زمینة
«پاکسازی» کارمندان «طاغوتی» را فراهم
آورده! کارمندان «طاغوتی» کسانی هستند که میتوانند با نئونازیها
و پوپولیستها مخالف باشند و از آنجا که بدون «پوپولیسم»، دکان آتلانتیسم کساد میشود، لازم آمده «یاتسنیوک» در همان مسیر توحش محمدعلی
رجائی و میرحسین موسوی و دیگر دولتهای خیابانی گام بردارد.
گذشته از نقض توافقهای مینسک ـ به ویژه رعایت آتشبس ـ تهاجم چماقداران به تظاهرات بازنشستگان نیز یک
نمونة دیگر از تشابه حکومت زالممد و دولت میدانی کییف است. دولتی
که دیگر نمیتواند از حمایت بیقید و شرط آمریکا برخوردار شود و دقیقاً به همین
دلیل در تاریخ 17 اکتبر سالجاری شاهد موفقیت «نشست میلان» هستیم! همچنانکه
در آغاز وبلاگ هم اشاره کردیم، عقبنشینی
آمریکا در مورد اوکراین با دیدار وزرای امور خارجه آمریکا و روسیه در شهر پاریس
«رسمیات» یافت، و به همین دلیل جنجالآفرینی پاپ نیز با این
ملاقات تقارن زمانی داشت!
در تاریخ 14 اکتبر سالجاری،
پاپ برای جبران پسروی ارباب، به
پائینتنه همجنسگرایان دخیل بست! میعاد 14 اکتبر برای فاشیستها، به
ویژه پس از پایان جنگ دوم جهانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در
ویکیپدیا چنین آمده که محاکمة رهبران حزب کمونیست آمریکا به جرم توطئه، جنجال
موشکهای شوروی در کوبا، و ... و از همه
مهمتر راهپیمائی همجنسگرایان در ینگهدنیا در میعاد 14 اکتبر صورت پذیرفته. یادآور
شویم این راهپیمائی در سال 1979، یعنی در
دوران ریاست جمهوری کارتر صورت گرفت. همان رئیس جمهور «ساده زیست و اسلامنواز» که
برای نخستینبار مرده ریگ فاشیسم موسولینی ـ پاپ ـ را به کاخ سفید آورد. و با
توجه به کارنامه درخشان واتیکان در زمینة «پدوفیلی» و زنستیزی، دخیل
بستن پاپ به پائینتنة همجنسگرایان در این میعاد بیحکمت نیست!
فراموش نکنیم، تکیهگاه
فاشیستها «تعلقات و تعصبات» گلههاست،
همین تعلقات است که برای «نفرت» فروشی،
و دو قطبی کردن فضای اجتماعی زمینة مناسب را فراهم میآورد. پیامدهای انتشار تصاویر «بچه پولدارهای تهران»
را که فراموش نکردهایم! ایجاد نفرت از جامعة مختلط و زندگی ضدآخوندی. طرفداری پاپ از همجنسگرایان نیز در واقع با
همین هدف صورت گرفته! بله، هدف واتیکان در واقع ایجاد نفرت از همجنسگرایان
در اجتماع است. واتیکان میکوشد به این ترتیب اینان را به کلیسا
جذب کند. پیام این است که «اجتماع» و چارچوبهای حقوقی
جامعة مدنی محل امنی برای شما نیست، هر کس
امنیت میخواهد باید به واتیکان بیاید! نیازی نیست که بگوئیم حضرت پاپ به این ترتیب در
واقع به «جامعة مختلط» اعلان جنگ میدهند؛
ایشان به هیچ عنوان برای همجنسگرایان
نگران نیستند!
کلیسای کاتولیک بنیادی است که منافعاش با مافیا و پدوفیلی و
بردهفروشی گره خورده. این تشکیلات با
انسان و انسانیات بیگانه است و چرا راه دور برویم؟ در منطقة نفوذ آتلانتیسم، به
ویژه در آلمان و ایتالیا و فرانسه، کدام
کلیسای کاتولیک از صدها میلیون دلار امکانات مالیاش یک شاهی برای «کارتونخوابها»
خرج کرده؟! یا کدام کلیسای کاتولیک را میشناسیم
که در ایالاتمتحد به «خرید و فروش کودکان» اعتراض کرده باشد؟! و البته
از به راه انداختن «لژیونهای مسیح» توسط پاپ لهستانی جهت تجاوز سازمان یافته به
کودکان در سراسر جهان هم فاکتور نمیگیریم!
واتیکان دقیقاً مانند حوزههای
علمیة جمکران جذام جامعة بشری است. یک بنیاد «ضداجتماعی» که با برخورداری از حمایت
مستقیم لندن و واشنگتن به «تخریب» پایههای جامعة بشری «اشتغال» دارد. آتلانتیستها با جنگ افروزی و تروریسم نوازی این
وظیفة الهی را انجام میدهند، واتیکان و جمکران هم با نفی جنسیات و نکوهش
رفاه مادی!
پاسدار شریعتمداری،
بولتننویس بیت زالممد، پس از انتشار تصاویر «بچه پولدارها» فرمودند، «از آسمان که زر بر سرش نریخته، پدرش دزد بوده!» به عبارت دیگر، هر کس از پاپ و جیمی کارتر و خمینی دجال پیروی
نکند و «سادهزیست» رسانهای نباشد، مسلماً
«پدرش دزد بوده!» حال آنکه اگر پدر کسی
مثل پدر فائزه رفسنجانی واقعاً دزد باشد، ولی خودش معیارهای آخوندی را رعایت کند، پاسدار
شریعتمداری دزدی پدرش را مورد تحسین و ستایش هم قرار میدهد. با توجه
به تمرکز بوقهای زالممد بر «عدالت و سادهزیستی» و غیره، به نظر میرسد که اینروزها سیل سرمایه، آنطور
که باید و شاید به سوی بانکهای غرب سرازیر نمیشود! از
اینرو قلادة سگهای هار سازمان سیا را اینچنین رها کردهاند تا ضمن تهاجم به چین و
روسیه، سادهزیستی و زنستیزی را نیز به ارزش بگذارند. بوق
«سادهزیستی» را به دست جمیله بوپاشا دادند تا آن را به صدا در آورد ـ ایریب، مورخ 17 اکتبر 2014 ـ و همصدا با نفسکش طلبی کیهان آنلاین لندن، آخوند یونسی را میبینیم که به پارس کردن به
چین و روسیه مشغول شده:
«[...] روسیه و چین اصلاً مایل نیستند مذاکرات به نتیجه برسد[...]»
منبع: فارس نیوز، مورخ 18 اکتبر 2014
علت پارس کردن یونسی به چین و روسیه این است که حکومت زالممد
میخواهد، هم به خواست آمریکا از حقوق
قانونی ایران در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای چشمپوشی کند، و هم
«توافق جامع» را به حساب یانکیها بنویسد.
به این ترتیب، روابط آمریکا و
جمکران عاشقانه خواهد شد، و در میانمدت امکان مجهز کردن جمکرانیها به
سلاح هستهای برای واشنگتن محفوظ میماند.
به این ترتیب حکومت جمکران هم مانند پاکستان به سلاح هستهای
«مجهز» میشود، ترکیه هم که عضو ناتو است
بلافاصله از «انپیتی» خارج شده، یک محور اتمی ـ پاکستان، ترکیه و ایران ـ برای نوکری در محضر آتلانتیسم و مهار همزمان هند
و چین و روسیه ایجاد خواهد شد! بیدلیل نیست که در مجمع عمومی سازمان ملل اوباما
به «داعش، روسیه و ابولا» اعلان جنگ میدهد، و تقریباً همزمان ارتش پاکستان تهاجم نظامی به
هند را آغاز میکند؛ ارتش اوکراین نیز
توافقهای مینسک را نادیده میگیرد؛ و ... و پس از انتشار نام برندگان خوشبخت نوبل
ادبیات و اقتصاد، علی خامنهای هم تشویق
میشود و برای جنگ با اسرائیل نسخه مینویسد:
«[...] رهبر جمهوری اسلامی [...] روز پنجشنبه [...] در
ديدار با دبيرکل جهاد اسلامی فلسطين، جنگ با اسرائيل را يک جنگ سرنوشتساز خواند
که بايد تکليف را نهائی کند[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 17 اکتبر سالجاری
به نظر میرسد،
محرومیت مقام معظم از تستیکول، در ایشان
اختلال حواس ایجاد کرده باشد! خامنهای
درگیری اخیر «اسرائیل ـ غزه» و فروپاشی سازمان حماس را فراموش کرده. رهبر جمکران دست در دست میرحسین موسوی به دوران
نورانی امام روشنضمیر و دولت خیابانی شیخ مهدی بازگشته. خلاصه چنان دندهعقبی زده که در مسابقة «فوهرر
ـ 1» پیشتاز شده! ولی با توجه به دیدار اخیر وزرای امور خارجه آمریکا
و روسیه در پاریس، و نتایج «نشست میلان»،
از هم اکنون میتوان حدس زد که شرکت
کنندگان در مسابقة پسروی، خصوصاً مقام
معظم که یک چرخشان هم پنچر شده، جملگی در امواج اقیانوس هند خوراک کوسهها
خواهند شد. خلاصه برای پیروان هیتلر سرنوشتی
جز سرنوشت شهید فوهررالله قابل تصور نیست.
<< بازگشت