جمعه، آذر ۰۷، ۱۳۹۳

پامفیلوس پاترنوس!




واژة‌«پَمفلِت» در زبان انگلیسی،  از ریشه یونانی «پامفیلوس» مشتق شده و به معنای «جزوة عامه‌پسند» است.
 
با کاهش چشمگیر بهای نفت در پی نشست «روسیه ـ  اوپک»،  جنگ نفت رسمی‌ات یافت و آمریکا که در درگیری نظامی خاورمیانه و اوکراین شکست خورده،‌  به جنگ اقتصادی روی آورد.   البته برندة نهائی این جنگ هنوز مشخص نیست،   ولی می‌توان حدس زد که اقتصادهای «تک محصولی» نظیر ونزوئلا،  عربستان،  و ... و خلاصه شیخ‌نشین‌های خلیج فارس ‌بازندگان اصلی آن باشند!  به عبارت دیگر،   دوران سلطنت «پترودلار» رو به پایان دارد،   و تا فروپاشی اقتصادهائی که صرفاً بر نفت تکیه کرده‌اند،  راه درازی در پیش نداریم.   جنگ اقتصادی گاوچران‌ها هم مانند انتشار جزوة ایدئولوژیک و عامه‌پسند «والری تریلرویلر» در ایران از پیامدهای «تمدید» مذاکرات هسته‌ای وین باید باشد!

تمدید این مذاکرات که با اخراج چاک هیگل وزیر دفاع آمریکا تقارن زمانی یافت،  تحولات عجیبی در فرانسه و بریتانیا ایجاد کرد!   ابتدا دادستانی پاریس از خواب 20 ساله بیدار شد و تصمیم گرفت شرکت نفتی توتال را به اتهام پرداخت رشوه به حکومت ملایان تحت تعقیب قرار دهد!   سپس،   «اینترپل» نیز از خواب پرید ـ  فرانس‌پرس،  ‌مورخ 27 نوامبر2014 ـ   ‌و برای پوگاچف،   از اوفسکی‌های غارتگر روسیه که در لندن اقامت دارد، حکم بازداشت صادر کرد.   در کنار این «بیداری‌های» حقوقی شاهد «بیداری» بوق‌ تبلیغاتی بریتانیا در تقابل با فرانسه و آمریکا نیز هستیم!   از آنجمله است تظاهرات گستردة «مردم» بر علیه تبعیض نژادی در برابر سفارت آمریکا در لندن،   و گستردن فرش قرمز توسط بی‌بی‌سی  برای «تریلر ویلر» ـ  گرل فرند اخراجی فرانسوا اولاند ـ،  با هدف بازاریابی برای یک «پامفیلوس» ضداجتماعی!

بله،   پاترنوس پس از چند سده «بت‌شکنی» ـ  تبدیل کشور به طویله ـ  در ایران و دیگر کشورها،  کارش به «بت‌شکنی» در کشور فرانسه رسیده و برای انجام این عملیات خداپسندانه چه کسی بهتر از والری تریلر ویلر،   خبرنگار «پاری‌ماچ»،  ‌ ورق‌پارة گروه «فلیپاچی» در ینگه دنیا!   در وبلاگ «چمین‌وطنان» به نمونه‌ای از ضدی‌ات بوق «فلیپاچی» با لائیسیته اشاره کرده‌ایم و نیازی به توضیح بیشتر نمی‌بینیم.     

باری، والری تا زمانیکه از الیزه اخراج نشده بود،   و می‌توانست بدون قبول مسئولیت،  از مزایای «قدرت» بهره‌مند شود،‌  در مورد فرانسوا اولاند بلبل‌زبانی نمی‌کرد،  و روابط اولاند و «ژولی گایه» را هم پذیرفته بود.   یادآور شویم این روابط پیش از انتخاب اولاند به ریاست جمهوری جریان داشت و «تریلرویلر» هم با کمال میل آن را نادیده می‌گرفت،   چرا که  رسانه‌ها در اینمورد افشاگری نکرده بودند.   سکوت رسانه‌ای فقط زمانی شکست که الیزه می‌بایست به کاخ سفید نزدیک‌تر می‌شد.   و اینچنین بود که در آستانة سفر اولاند به واشنگتن شاهد جابجائی بی‌سروصدای قدرت در فرانسه بودیم.   همانطور که در وبلاگ «مانش و مهرویان» گفتیم اخراج «والری تریرویلر» از الیزه با تغییر ریاست فستیوال کن و رئیس ستاد کل ارتش فرانسه،   و همچنین ممنوعیت نمایش «دیوار» به بهانة مضحک «اسرائیل‌ستیزی» تقارن زمانی یافت.   یادآور شویم دیوار اسرائیل شباهت عجیبی به دیوار برلن دارد و با توجه به نقش فعال آلمان در کودتای اوکراین،  به احتمال زیاد دیوار اوکراین نیز به دیوار کذا شبیه خواهد بود!   بگذریم،  برای پوشش دادن به این جابجائی قدرت بود که «تریلرویلر» را از کاخ الیزه اخراج کردند تا «مردم فرانسه» بر یک نقطه «معنوی» متمرکز شوند:  پائین‌تنة رئیس‌جمهورشان!   

گام دوم این سیاست،  توجیه «انتقام‌جوئی» از طریق لجن‌پراکنی به فرانسه و بنیادهای سیاسی این کشور بود.  و این مهم نیز با انتشار جزوة ‌ایدئولوژیک و‌ عامه‌پسند «تریلرویلر» تحقق یافت.
این جزوه که با هدف تخریب و گسترش خشونت تنظیم شده،  در عمل تخریب جایگاه ریاست جمهور و مردم فرانسه،‌   و به ویژه تخریب جنسیتی را دنبال می‌کند!  در جزوة کذا، والری تریلرویلر در جایگاه زن مظلوم و «قربانی» مهم‌ترین دولتمرد جمهوری فرانسه نشسته.  مردی که با رأی مردم فرانسه در جایگاه ریاست جمهوری قرار گرفته،  و به ادعای «والری تریلرویلر» با «ساده‌زیستی» بیگانه است و «مردم فرودست» فرانسه را به دیدة‌ تحقیر می‌نگرد!   بله،   والری قربانی این مرد «پلید» شده،  و برای اجرای «عدالت» و احقاق حقوق پایمال شده‌اش یک «پامفیلوس» ایدئولوژیک و عامه‌پسند «نوشته» که از قضای روزگار به مذاق داس‌ا‌لله و بوق تروریسم جهانی ـ  بی‌بی‌سی ـ  خیلی خیلی خوش آمده.   پس روشن است که این شاهکار ابتذال مورد استقبال زال‌ممد رایش هم قرار گیرد!
     
ولی از آنجا که داس‌الله به این زینب فرانسوی دسترسی ندارد،   و در ضمن به دلیل دریوزگی در دکان آخوند ارتباط زن و مرد را خارج از چارچوب ازدواج «نفی» می‌کند،  یک ویراست بومی از جزوة «والری» تحت عنوان «دور از جون صدرالدین،  همه شوهرها مثل هم‌اند» منتشر کرده،   تا در زمینة نفی جنسی‌ات و گسترش تخریب و حماقت و خشونت از بی‌بی‌سی عقب نمانده باشد!    بله فعالیت فرهنگی در حکومت زال‌ممد یعنی تبلیغ نفرت و خشونت و گسترش و ترویج ابتذال و لات‌بازی.  و داس‌الله هم به عنوان شاخک چپ‌نمای زال‌ممد،  خشونتی را که در «داستان» والری ساخته و پرداخته شده در فیسبوک «عترت» بازتولید کرده!   

«عترت» نام پرسوناژ «راوی» است که در ظاهر همسرش را به باد سخره گرفته،   ولی در واقع مدرنیته،  بنیاد سلطنت، ‌ ایرانیان،  فرودستان و روابط بهنجار زن و مرد را چه در جامعه،   و چه در حریم خصوصی‌شان به زیرلگد انداخته!   برای این تخریب همه جانبه کافی است از «مرد» یک شیطان ساخته شود،  و زن به عنوان شریک زندگی در جایگاه قربانی این شیطان قرار گیرد.   به این ترتیب «قربانی» برای تخریب نمادهای قدرت انسان‌محور و نزاکت جامعة‌ لائیک «به نقل قول» از مرد یا شایعه‌پراکنی و دروغ‌پردازی روی می‌آورد و وظیفة‌ تخریب روابط اجتماعی متعارف ـ  رابطة زن ومرد،  رابطه پدر و فرزند و روابط زن و شوهر را نیز شخصاً و راساً برعهده می‌گیرد؛  به همین سادگی!   به عنوان نمونه «عترت» از زبان همسرش،  ایرانیان را چنین معرفی می‌کند:

«[...] او [...]گاهی سر تکان میده و میگه[...] ‌من این ایرانی‌های احمق نمک‌نشناس را خوب می‌شناسم با گاو و خر که نباید مدارا کرد[...]»
منبع:  پیک نت،  مورخ سوم آذرماه سالجاری 

با شناختی که از تریلرویلر داریم،   اگر مطلب پیک‌نت را به دقت مطالعه کنیم خواهیم دید که پرسوناژ  «عترت» در واقع ویراست جمکرانی و مزدوج «والری» است.   زنی که همسرش را تحقیر می‌کند؛   روابط غیرمتعارف او را با زنان دیگر ـ گرل فرندهای سابق‌اش ـ  نادیده می‌گیرد،   و در جمع،  رفتار موهن همسرش را تحمل می‌کند:

«[...] شوهر محترم برای زنش اصلاً احترامی قائل نیست.  بخصوص در جمع دوستان سعی می‌کنه به او توهین کنه[...]»  
همان منبع

علیرغم این رفتار ناهنجار،  والری جمکرانی هم شهامت ندارد از «آقا» جدا شود،  و به همین دلیل زندگی خصوصی‌اش را رسانه‌ای کرده!   به عبارت دیگر،   این قماش داستان‌های  «عشقی» را فقط از زبان آخوند جماعت می‌شنویم.  چرا که،‌  آخوند  با حریم خصوصی و نزاکت اجتماعی بیگانه‌ است؛  جامعة مختلط را نفی می‌کند و نهایت امر «جنس مخالف» را به عنوان «دشمن» می‌نگرد.   خلاصه بگوئیم،  آخوند ضداجتماعی و جنسی‌ات‌ستیز است!   از اینرو خاخام و کشیش و ملا لباس زنانه بر تن دارند و به بهانة‌ مخالفت با ظلم و ستم «شاه»،   ضمن سرکوب زنان،   زندگی غیرآخوندی و جامعة مختلط را نفی می‌کنند!   ولی این گله وحش دیگر برای تأمین منافع آتلانتیسم کفایت نمی‌کند.  از اینرو لجنزار مطلق‌گرائی برای گسترش ابتذال و خشونت یک لشکر آخوند مونث نیز بسیج کرده؛   اینان وظیفه دارند از طریق اعلان جنگ به مردان،   جامعة مختلط را نفی کنند!   هدف این است که ارتباط سازندة  زن و مرد در کشورهای غرب به «نفرت» زن از مرد منجر شود.   به این ترتیب جوامع اسلام‌زده و اردوگاه غرب به عنوان مکمل یکدیگر،  در برابر دیگر کشورها از جمله در برابر روسیه قرار می‌گیرند!   حداقل آتلانتیست‌ها چنین می‌پندارند که با پائین‌تنة آخوندهای مونث و مذکر می‌توانند پردة‌ آهنین را از نو بازسازی کنند!   مسلم است که این قماش پردة «آهنین» در واقع ژلاتینی و لرزان و مضحک از آب در خواهد آمد.  و پس از خط و نشان کشیدن آنجلا مرکل برای روسیه،   اهداء جایزة صلح اشتوتگارت به ادوارد سنودن،   همزمان با مذاکرات وین شاهدی است بر همین تزلزل‌ها!
    
البته تزلزل به این مختصر محدود نمی‌شود.   طی هفته‌ای که گذشت،   در مسکو نیز مذاکراتی در جریان بود که در رسانه‌ها به سکوت برگزار شد.   در این مذاکرات علاوه بر نمایندة ویژة رهبر کره شمالی،   یک هیئت بلندپایه از آمریکا نیز حضور داشت.  و همانطور که در وبلاگ «مچلیس و مک‌دونالد» گفتیم،   قرار شد شرکت «روس‌اتم» به اوکراین سوخت هسته‌ای تحویل دهد.   مسلماً در مذاکرات مسکو توافق‌های دیگری نیز صورت گرفته که به مذاق خیلی‌ها در «اتحادیه  اروپا» خوش نیامده!   به همین دلیل پارس کردن محافل جنگ سرد به روسیه،   و پوچ‌گوئی یورونیوز و دیگر وق‌وق ساهاب‌های آتلانتیسم در داخل و خارج مرزها شدت یافته و کار یاوه‌گوئی به جائی رسیده که بعضی‌ها به صورتی نه چندان تلویحی در کامنت‌های «نفت و گاز،  قربانیان تمدید توافق اتمی» ـ  رادیوفردا،  ‌مورخ 27 نوامبر2014 ـ    دو گزینة‌ «نوکری» به ملت ایران پیشنهاد کرده‌اند!

باری به محض انتشار خبر تمدید مذاکرات هسته‌ای،   حسن روحانی از آن استقبال کرد و رئیس مچلیس جمکران «عقلانی‌ات» آن را مورد تأئید قرار داد.   سپس مقام معظم به صورت تلویحی و «توئیتری» موافقت خود را اعلام فرمودند،‌  و همزمان لات‌بازی مچلیس و حسن فوتبال در مورد وزارت علوم نیز پایان گرفت.   و اما در حاشیة این مذاکرات،   فرصتی طلائی فراهم آمد تا حکومت ملایان دامنة ابتذال و خشونت را هر چه بیشترگسترش دهد.   هیاهوی رسانه‌ای پیرامون قتل «فرضی» یا واقعی دبیر فیزیک توسط دانش‌آموز خشمگین و ادعای ممانعت نیروی انتظامی از «حضور مردم» در مراسم تشییع جنازة مقتول در واقع تداوم همان سناریوئی است که در پی پروپاگاند اسیدپاشی،   با «مرگ» جوان هنرمند و خودکشی جوان ورزشکار به صحنه آمده بود،   و اینک به چاقوکشی «دانش‌آموز» و قتل «دبیر علوم» رسیده!   

به این ترتیب،‌   علاوه بر شلاق زدن و اعدام و سنگسار در ملاء‌عام،   و ارعاب زنان با اسیدپاشی،  مرگ،  خودکشی و قتل مردان جوان بر عرصة فعالیت‌های «غیرایدئولوژیک» هنری،  ورزشی و آموزشی نیز سایه افکنده و به ادعای بوق‌های جمکران،  نیروهای انتظامی از ابراز همدردی «مردم» با این قربانیان ممانعت می‌کنند!    در نتیجه،  در این پروپاگاند،  قربانیان غیرحکومتی که به نحوی از انحاء‌ مورد «ظلم و ستم» قرار گرفته‌اند،  از «محبوبیت مردمی» برخوردار می‌شوند!   به دلیل همین عملکرد نیروی انتظامی ـ  سیاسی کردن تشییع جنازه ـ  «مردم» خشمگین هستند و زمینة «درگیری‌های خیابانی» هم فراهم آمده،   و ... و جمکران هم مثل فرگوسن در پشت پردة دود و آتش قرار گرفته!   

این سناریوی فرسوده همان است که آتلانتیسم در اواخر دوران پهلوی دوم به صحنه آورده بود،   و با تکیه بر بساط مرگ‌پرستی عاشورا،   و با خیانت برخی سران ارتش و همراهی بازرگان‌ها و فروهرها و سنجابی‌ها و ...  بر علیه دولت قانونی شاپور بختیار کودتا کرد.   اینک هم آتلانتیسم می‌پندارد با تکرار همین سناریوی نخ‌نما،  همان نتیجة مطلوب را به دست خواهد آورد!   همانطورکه برخی محافل در ایالات متحد می‌پندارند با تکرار سناریوی دوران جرج بوش «پدر» ـ   سیاسی کردن قتل یک سیاهپوست توسط پلیس و هی کردن کاسورها به خیابان ـ  می‌توان «شرایط ویژه» اعلام کرده،   با تانک‌ در خیابان‌های آمریکا به سیاستگزاری پرداخت!   بله لات است و تکرار و توحش!

کسی چه می‌داند،  شاید در ادامة این بساط حضرات بخواهند یک‌بار دیگر ارتش صدام حسین را نیز از «کویت» بیرون برانند!   از شوخی گذشته،  تاکنون دامن زدن به درگیری‌های نژادی در ایالات‌متحد،   بهترین ابزار قدرت‌نمائی نظامی عموسام در داخل مرزها بوده.   و شاید به همین دلیل پس از ناکامی آتلانتیسم در براندازی دولت روسیه،   و عدم موفقیت یانکی‌ها در واداشتن ارتش روسیه به دخالت نظامی در اوکراین،   مرگ مایکل براون «رسانه‌ای» شده باشد!   پیش از ادامة ‌مطلب،  و با توجه به اظهارات اخیر سرگئی لاوروف در مورد «تلاش غرب برای تغییر دولت در روسیه»،   یک مینی پرانتز باز می‌کنیم. 

هفتة گذشته وزیر امور خارجه روسیه رسماً از تمایل غرب به «تغییر دولت» در کشورش سخن به میان آورد.   البته سرگئی لاوروف این مطلب را به زبان دیپلماتیک مطرح کرد.   در بسیاری از  رسانه‌ها طرح ترور ولادیمیر پوتین را به ‌سقوط هواپیمای مالزیاایرلاینز مرتبط کرده بودند.  گفته شد که ولادیمیر پوتین در تاریخ 17 ژوئیه برزیل را به مقصد مسکو ترک کرده و هدف اصلی ساقط کردن هواپیمای او بوده.   در هر حال،   سر بعضی پادشاهان بریتانیا و  روسای جمهور آمریکا،   به ویژه طی سدة اخیر زیرآب رفته و خلاصه ترور سران دیگرکشورها برای پاترنوس مثل آب خوردن است.   یادآور شویم حضور پوتین در نشست گروه 20  نیز با زمزمة «ترور» توأم شده بود،   و در پاسخ به همین زمزمه‌ها بود که ناوهای جنگی روسیه در سواحل استرالیا پهلو گرفتند تا ترورکنندگان محترم و نازنازی بدانند که عملیات قهرمانانه‌شان می‌تواند پیامدهای خیلی خیلی بدی هم داشته باشد!   از اینرو پس از نشست گروه 20 که به انسجام اعضای بریکس،‌  و هذیان‌گوئی رجب اردوغان و انزوای آتلانتیست‌ها منجر شد،‌  احیای محور «فرانسه ـ استرالیا» در دستور کار آتلانتیسم قرار گرفت و استرالیا که از سال 1985 با فرانسه «قهر» کرده بود،   ناچار شد بساط‌اش را جمع کند.   اینچنین بود که چند روز پس از پایان نشست گروه 20،   فرانسوا اولاند برای یک دیدار رسمی راهی استرالیا شد!   سفر «بی‌نتیجه» و نمایشی رجب اردوغان به الجزایر نیز در راستای همین محورسازی‌ها صورت پذیرفت.   

نیازی نیست که بگوئیم این محورسازی‌ها با هدف نزدیک‌کردن مهره‌های متزلزل به یکدیگر صورت می‌گیرد؛   هم فرانسه و هم ترکیه به دلیل دنباله‌روی کورکورانه از لندن ـ‌  حمایت از بهارعرب و عملیات براندازانه علیه دولت سوریه ـ  به شدت متزلزل شده‌اند،   و شرایط الجزایر هم که از توضیح بی‌نیاز است!   از سوی دیگر،   اوضاع فرانسه در تونس و مراکش چنگی به دل نمی‌زند.  عدم استقبال از انتخابات ریاست جمهوری تونس به کنار،   میانة مراکش با فرانسه شکرآب شده!  و به همین دلیل در پی کودتای یانکی‌ها در بورکینافاسو،  «جو بایدن» برای کسب موافقت مراکش با اقامت «کومپائوره و اعضای خانواده‌اش» در اینکشور راهی مراکش شد!   یادآور شویم «کومپائوره» در سال 1983 میلادی با حمایت دولت میتران بر علیه «سانکارا» کودتا کرد ـ  سانکارا به سوسیالیسم تمایل داشت ـ  و تا اواخر اکتبر 2014  در قدرت باقی ماند.   سپس همزمان با انتصاب یک آلمانی به نام «شنایدر» به عنوان فرمانده نیروهای آمریکائی مستقر در اروپا،  ‌ «مردم» بورکینافاسو هم بر علیه ظلم و ستم «کومپائوره» تظاهرات کردند و همان نظامیانی که در کشور ساحل عاج حامی کودتای سبز بودند ـ   ژنرال زیدا و شرکاء ـ  در بورکینافاسو هم کودتا کردند و این کودتا مورد استقبال همة موش‌های فاضلاب پاترنوس قرار گرفت!  

وارد جزئیات نمی‌شویم ولی بورکینافاسو همان کشوری است که پس از سرنگونی سانکارا،   علی‌اکبر ولایتی هفته‌ای یک‌بار به آن سر می‌زد و جویای حال و احوال «کومپائوره» می‌شد!   آخوندیسم و فرانسه که از دوران والری ژیسکار روابط گرم و داغی با هم داشتند،  اینروزها روابط‌شان گرم‌تر هم شده تا جائی که وزارت ارشاد جمکران که خیلی ادعای «فرهنگ» دارد،  دولپی به تغذیه از فضولات ناتوی فرهنگی مشغول شده:

«به گزارش ایسنا [...] کتاب برای این لحظه متشکرم [...] توسط نشر به‌نگار در تهران منتشر خواهد شد[...]ناشر فرانسوی کتاب [...] اعلام کرد که این کتاب برای نویسنده‌اش سودی بین 1.3 تا 1.7 میلیون یورو در بر خواهد داشت[...]»
منبع:  رادیوفرانس انترناسیونال،  مورخ 23 نوامبر2014    

بله در فرانسه هم خریداران جزوة «تریلر ویلر» فراوان‌اند!  مشتریان این قماش «ادبیات» افراد ظاهراً بالغی هستند که به بلوغ فکری نرسیده‌اند و همچون کودکان از سوراخ کلید به اتاق خواب پدر و مادرشان خیره مانده‌اند!    با این تفاوت که کودکان برای دید زدن روابط بابا و مامان پولی به پاترنوس پرداخت نمی‌کنند.