شانگهای و شارلاتان!
اگر از رخدادهای اسفبار نخستین دهة
ژانویه 2015 در کشور فرانسه فاکتور
بگیریم، خواهیم دیدکه «طنز» بر عرصة سیاسی
اینکشور و متحداناش، به ویژه در اسرائیل، آلمان و جمکران سایه افکنده! به
عنوان نمونه، یک روز پس از حضور بنیامین نتانیاهو در
راهپیمائی پاریس ـ 11 ژانویه 2015 ـ
روزنامة اسرائیلی هاآرتز، به قانون
«منع ترسیم کاریکاتور پیامبران ادیان ابراهیمی» در اینکشور اشاره کرد! همچنین
پس از انتخابات یونان، رئیسجمهور فرانسه پیروزی «آلکسیس تسیپراس» را
تبریک میگوید و برای استقبال از او در
کاخ الیزاه ابراز آمادگی مینماید. ولی همزمان
مجلة فکاهی «لوکانار آنشنه»، مورخ 28 ژانویه سالجاری، با انتشار نامة تسیپراس به فرانسوا اولاند ـ نامة
مورخ 9 مه 2012 ـ به ما میگوید که پس از
پیروزی اولاند در انتخابات، «تسیپراس» با
ارسال این نامه خواهان ملاقات با رئیسجمهور سوسیالیست فرانسه شده بود، ولی نامهاش بیجواب ماند! و اما در آلمان که همة فرصتطلبان «شارلی» شده بودند، گذشته
از تهاجم به محل سکونت متقاضیان پناهندگی،
شاهد لشکرکشیهای خیابانی متضاد
ـ بر علیه مهاجران، و به طرفداری از مسلمانان نیز هستیم. و در چنین شرایطی است که پس از انتخابات یونان،
کلاودیا روت، نایب رئیس مجلس نمایندگان آلمان با چادر و
چاقچور راهی تهران میشود تا سنگر صدسالة فاشیسم، یعنی محور «تهران ـ برلن» را از فروپاشی نجات
دهد.
کلاودیا روت به گزارش فارسنیوز، مورخ 5
بهمنماه سالجاری، در حضور سفیر آلمان
و معاونان وزارت امورخارجه جمکران با
«عارف» ملاقات میکند و فقط پس از این ملاقات است که صدای اعتراض بوقهای جمکران به
آسمان میرسد:
«[...] دخالت نایبرئیس
مجلس آلمان در امور داخلی ایران[...]»
منبع: فارسنیوز، مورخ 5 بهمنماه سالجاری
جالب اینجاست که حکومت قدرقدرت جمکران هم
با ورود کنیزک محفل «جنگ سرد» به تهران و ملاقات وی با مقامات وزارت امورخارجه و
شخص «عارف» هیچ مخالفتی نداشته، ولی به کلاودیا روت اجازه نمیدهد با ملاممد
گوبلز و رهبران جنبش سبز ملاقات کند! به
عبارت دیگر، برای حفظ سنگر نه شرقی نه غربی فاشیسم در کشور
ایران، لازم است نهضت «پشک در ویترین»، یا روند
تبدیل مزدور به رهبر اوپوزیسیون همچنان ادامه یابد. به همین دلیل نیز همزمان با سفر کنیزک ارتش
ناتو به جمکران، «هافینگتون پست» برای
تکرار مطالبات محفل فاشیسم بینالملل، یعنی
دفاع از «دخالت دین در حوزه دولت» به پاسدار اکبر تریبون داد تا رادیوفردا برای
گسترش شارلاتانیسم و پوپولیسم دست تنها نماند:
«[...] دین مبنای مشروعیت
سیاسی دولت و قانونگذاری عمومی و تبعیض و امتیاز از طریق دولت نخواهد بود، و دولت هم در دین دخالت نخواهد کرد[...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 8 بهمنماه ـ 28 ژانویه 2015
به صراحت بگوئیم،
موضعگیری «سبزها» و دیگر طرفداران غربی حکومت اسلامی پیرامون دین و دولت
مغلطهای است که یکپا در حکومت «شاه» کودتاچی، و یک پا در سمساری ولایتفقیه دارد. از
اینرو شاهد اجماع طرفداران و مخالفنمایان
این حکومت پیرامون دخالت آخوند در عرصة سیاست هستیم. اوباش
طرفدار جمکران که مواضعشان مشخص است؛ میباید
از مخالف نمایان این حکومت بپرسیم چگونه میتوان «بنیاد دین» را که هر ساله صدها
میلیارد تومان منابع مالی کشور را به عناوین مختلف میبلعد، تقسیم میکند، و در چارچوب منافع و جهت رفعورجوع
روابط درونی و بیرونیاش «بهینه» مینماید، از شرکت در روند «مشروعیت بخشی سیاسی و
قانونگزاری» محروم کرد؟! در واقع وراجیهای
پاسدار اکبر و شرکاء جز کلاشی و عوامفریبی نیست! اگر قرار است چنین بنیادی با چنین قدرت عظیم
مالی و نفوذ اجتماعی از روند «مشروعیت بخشی» در زمینة سیاسی جدا بماند، پس بهتر است این گلة فاشیست و مخالفنما بجای
ور رفتن با دین و قرآن و سب پیامبر و جفنگیات و زیارتنامه، مشخص
کند که «مشروعیت» از کدامین مسیر میباید «تحصیل» شود؟! مخالفنمایان برای این
پرسش پاسخی نخواهند داشت، چرا که این حضرات عوامفریباند و به همین دلیل
چارچوب حقوقی روند مشروعیتبخشی به حکومت را مطرح نمیکنند. اینان با «مردم، مردم» کردن،
روند مشروعیتبخشی را در ابهام تمایلات و هیجانات تودهها انداخته در اطراف
دین، دکان ساختهاند. خصوصاً زمانیکه پاسدار اکبر در ترهاتاش عنوان
میکند که دولت نیز حق دخالت در امور دین را ندارد، این دکان به سوپرمارکت تبدیل میشود! به عبارت سادهتر، ایشان میگویند، دولت حق ندارد در مورد بنیادی که صدها میلیارد
ثروت ملی را همه ساله جذب میکند،
«اظهارنظر» نماید! از این اظهارات
متناقض و مسخره، رایحة گنداب فاشیسم به مشام
میرسد. دولت وظیفه دارد در اینمورد
«دخالت» کند.
از سوی دیگر، اگر فرض را بر این بگیریم که نه دین در امور
دولت دخالت کند، و نه دولت در امور
دین، ایندو بنیاد به صورت موازی در جامعه رشد خواهند
کرد؛ نهایت امر کارشان به درگیری و برخورد منافع خواهد
کشید. همان برخوردی که از دوران میرپنج توسط استعمار انگلستان
در ایران پایهریزی شده. لندن، هم دین استعماری برای ملت ایران به ارمغان آورد،
و هم دولت استعماری. ولی هر چند در بساط پیشنهادی طرفداران جنبش سبز، دولت حق دخالت در دین را نخواهد داشت، آخوند،
به دلیل «تکلیف دینی» که برای خود قائل است، حق خواهد داشت در سیاست دخالت کند. و با توجه به اینکه دولت جهت حفظ منافع ملی میباید
بنیاد دین را تحت نظارت قرار دهد، درگیری غیرقابل اجتناب میشود! خلاصه بگوئیم، جنبشسبز همان آش دوران پهلوی را سر بار گذاشته!
به عبارت دیگر،
از منظر «سبزها»، دکان صد سالة تروریسم که در مناطق مسلماننشین
با شعار «سیاست ما عین دیانت ماست» افتتاح شده، به ویژه در ترکیه و ایران، میباید
همچنان پابرجا و استوار بماند. باشد که آتلانتیسم
بتواند ایندو کشور را به عنوان سپر بلای خود در برابر مسکو مورد استفاده قرار
دهد؛ به تاراج و سرکوب استعماری خود تداوم بخشد، و تنش اجتماعی را هر گاه مناسب تشخیص داد، تشدید کند.
ولی تداوم این نوعسیاستگزاریهای
استعماری، با در نظر گرفتن پیامدهای مهم انتخابات یونان، از جمله در لبنان و سوریه مشکل مینماید! چرا که پس از پیروزی مارکسیستهای یونان، شاهد بودیم ابتدا بشار اسد طی مصاحبه با «فارن
افرز»، رسماً از «اسلام سیاسی» به عنوان
پایه و اساس تروریسم فاصله گرفت. و سپس
نوبت به رهبر حزبالله لبنان رسید تا کالای نهضتعاظادی و ولایت فقیه ـ نابودی اسرائیل ـ را از ویتریناش بردارد:
«[...] رهبر گروه حزب الله لبنان روز جمعه 10 بهمن گفت [...]
حزبالله خواهان جنگ با اسرائیل نیست [...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 30 ژانویه 2015
یادآور شویم به گزارش رادیوفردا، در جمع
مستمعین سخنرانی شیخ حسن نصرالله، علاءالدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی «مچلیس»
جمکران هم حضور داشته! به عبارت دیگر،
روی سخن رهبر حزبالله لبنان با آنگلوفیلهای
حکومت جمکران بوده! بله، در آخرین
جمعة ماه ژانویه، حکومت جمکران که دستش
از سوریه در حال کوتاه شدن است، لبنان را نیز از دست داد و در انزوا افتاد! به همین
دلیل، اجرای وقوقیه این جمعه را به «جکی» واگزار کرده
بودند تا برای «ستولنبرگ»، دبیرکل ناتو پامنبری بخواند. روز جمعه،
دبیرکل ناتو از روسیه و کمبود
بودجه شکایت داشت و از شما چه پنهان جکی هم به عنوان «سخنگوی مردم»، به همین مردم پیشنهاد میکرد، بجای سه وعده،
دو وعده غذا بخورند:
«[...]شاید روزی بیاید که مردم ما تنها دو وعده غذا
بخورند ولی این مردم تحمل خواهند کرد[...] باید بدانیم که مردم ما انقلابیاند و
بصیرت دارند[...]»
منبع: فارسنیوز،
مورخ 30 ژانویه 2015
بله «مردم انقلابی» که غذا نمیخورند؛ گرسنگی و تشنگی و
بیخانمانی هم برایشان اهمیتی ندارد. هر کس
از گرسنگی شکایت داشت، ضدانقلاب است. مجازات
ضدیت با انقلاب جمکران هم که میدانیم، به
فرمان عموسام «مرگ» تعیین شده. چرا که «انقلاب» کذا در واقع تداوم پیمان دوستی
فرانسه و ایتالیای موسولینی است که 80مین سالگرد آن روز 7 ژانویه در پاریس برگزار
شد و ... و از قضای روزگار، انقلاب
جمکرانیان نیز همزمان با 50مین سالگرد تأسیس واتیکان ـ 11 فوریه 1929 ـ به پیروزی رسید! خلاصه
اگر حکومت ملایان، طی 37 سال اخیر به ضدیت
با اجتماع، از طریق سرکوب زنان، نفی جنسیت و تهاجم به حریم خصوصی مشغول است، در
واقع راه الهی «واتیکان» را در کشور ایران ادامه میدهد. و نیک میدانیم که گام برداشتن در چنین مسیر مقدس
و انسانستیزی، بدون تکیه بر «باورهای جمع» امکانپذیر نخواهد شد:
«[...] رسالت انقلاب [...] حاکمیت خداوند، حمایت از مستضعفین و مقابله با ظلم و مستکبرین [است]
مردمی فکر کردن و حمایت از اخلاق و با دشمن آشتی نکردن از ویژگیهای امام(ره) بود
که باعث شد مردم پشت سر ایشان حرکت کنند[...]»
همان منبع
در اینکه روحالله خمینی خیلی خودش را «مردمی» نشان میداد،
تردیدی نداریم! ایشان «مردمی» فکر میکردند، چرا که از قدیمالایام آخوندجماعت برای زدن جیب
خلقالله وظیفه داشت در ذهنیت «مردم» برای خود جا باز کند، و به باورها
و اوهام اینان دامن بزند. ولی اگر بخواهیم
بحث جدیتری پیش بکشیم باید بگوئیم، روحالله
خمینی هیچ ارتباط واقعی با ملت ایران نداشت. خمینی، از منظر
اجتماعی و انسانی اصولاً فاقد شخصیت بالغ و مستقل بود. وی بدون پیام معنوی پدر ـ
دین ـ که با شامورتی و سفسطه و مغلطه یک
ساختار مادی به نام «بنیاد دین» را به آسمان وصل میکند، و ضامن سلطه و برتری آخوند بر انسان و انسانیات
شده، نمیتوانست وجود خارجی داشته باشد؛
خمینی هیچ بود و پوچ! درست عین بچه
پولدارهای تهران که بدون پول «پدر» هیچ هستند،
و به همین دلیل نیز مورد تهاجم ساواک زالممد قرار نمیگیرند! برای
روشنتر شدن مطلب یک مینیپرانتز برای این کودکان بزرگسال باز میکنیم.
عبارت «بچه پولدار» به مخاطب تلویحاً پیام میفرستد که
«هویت مستقل از پدر، و جایگاه واقعی
اجتماعی» در کار نیست! به عبارت دیگر، حضرات
هیچ دستاورد شخصی ندارند و با تکیه بر اموال «پدر» به تقلید میمونوار از هولیوود
مشغولاند. دقیقاً همانطورکه لات از
آخوند «تقلید» میکند و بر طبل معنویات میکوبد،
اینان نیز از هولیوود تقلید میکنند،
هر چند به دلیل وابستگیهای مادیشان نهایت امر رسم و رسوم پدرسالاری را
«زینت» میدهند و و جلا میبخشند! ولی لات
مانند «بچه پولدار» فاقد جایگاه واقعی اجتماعی است، و «مسئولیت» هم ندارد! و از
آنجا که فاشیسم «انسان» را تحت قیمومت میخواهد،
آتلانتیسم در ایران از حکومت آخوند
و دخالت دین در سیاست حمایت میکند، و حکومت کذا هم برای سرکوب آزادی بیان، لات و اوباش را مورد حمایت قرار میدهد. هدف این است که «تولید» را در هر صورتی که هست
متوقف کنند؛ تولید کشاورزی، صنعتی و به ویژه تولید هنری. به
همین دلیل جوانانی که «کلیپ هپی» را روی خط میگذارند به بهانة بیحجابی و فساد و
غیره تحت تعقیب قوه قضائیه ملایان قرار میگیرند،
حال آنکه هیچکس مزاحم «بچه
پولدارهای تهران» که اصول زندگی آخوندی ـ جامعة زنانه مردانه و حجاب ـ را به سخره گرفتهاند، نمیشود! دلیل هم روشن است؛ اینان برخلاف
مجریان کلیپ «هپی»، دستاورد شخصی ندارند و عملکردشان نهایت امر آب
به آسیاب جامعة پدرسالار مطلوب آتلانتیسم میریزد.
«بچه پولدارهای تهران»، جز ابتذال و تقلید و پدرپرستی هیچ چیز دیگری «تولید»
نمیکنند! و این تولیدات «معنوی» در واقع
مکمل تولیدات آخوندها و توله آخوندهای جمکران است که وقتی خیلی پیشرفت میکنند، مانند
آخوند بهرام بیضائی و هم محفلیهایاش، پرستش آلت تناسلی پدر را در قالب «احترام به چادر مادر» مطرح مینمایند؛ و از این طریق تبدیل میشوند به اوپوزیسیون
حکومت ملایان! اگر کلودیا روت با چادر و
چاقچور به دیدار «عارف» آمده بود، و از جایگاه وکیل مدافع مردم «فتوی» میصدورید، حکمتی داشت! در کشور ایران،
موجودیت محفل نفرتفروش رایش در
گرو سرکوب زن ایرانی است! در این چارچوب
است که ارسال علیاکبر ولایتی به مسکو، آنهم
به عنوان «فرستادة روحانی» و به ویژه جنجال بوقهای جمکران پیرامون دستاوردهای سفر
وی ـ عضویت ایران در سازمان شانگهای
ـ میتوانست مورد بررسی قرار گیرد. ولی در پی اعلام مواضع رهبر حزبالله، از این
بررسی بینیاز میشویم!
پیام حسن نصرالله به حکومت ملایان روشن بود؛ حزبالله لبنان در چارچوب موازین حقوقی بینالمللی،
موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناسد! به این ترتیب حکومت جمکران تنها حکومتی است که
موازین بینالمللی را نادیده گرفته و موجودیت قانونی یک عضو سازمان ملل را به زیر
سئوال میبرد. مشکل میتوان پذیرفت که روسیه با ورود یک
حکومت مرزشکن و یکجانبهگرا به سازمان
شانگهای موافقت کند.
<< بازگشت