دوشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۹۴

زال‌ممد در واشنگتن!




همزمان با وعظ و خطابة باراک اوباما در باب «نبرد با داعش»،  آتلانتیست‌ها سربازان ارتش سوریه را بمباران کردند و 4 تن از آنان را به قتل رساندند،   تعدادی از نیروهای ارتش سوریه نیز در پی این حملة وحشیانه مجروح شدند.    به گزارش سپوتنیک،  مورخ 7 دسامبر سالجاری،   وزارت امور خارجه سوریه با ارسال نامه‌ای به دبیرکل و ریاست شورای امنیت سازمان ملل را نیز در جریان این حمله ناجوانمردانه قرار داده.   خلاصه معلوم شد یانکی‌ها و رعایای اروپائی‌شان به بهانة «نبرد با داعش» در واقع به بمباران سربازان ارتش سوریه مشغول شده‌‌اند.   البته جای تعجب نیست؛  لجنزار فاشیسم با «لائیسیته» و حقوق انسانی سرستیز دارد.  و به همین دلیل روز گذشته باراک اوباما،  بالای منبر رفته بود و اسلام خوب می‌فروخت و تأکید داشت که «داعش نمایندة اسلام نیست.»  از اینرو «ذهنیات» باراک اوباما در بوزنامه‌های جمکران و به ویژه در سایت «دیپلماسی ایرانی» که تحت نظارت صادق خرازی،   نوچة ملاممد خاتمی به راه افتاده و «تبلیغات غرب» را بازنشخوار می‌کند،  ‌ انعکاس مطلوبی یافت:

«[...] داعش نمایندة اسلام نیست.  آن‌ها اوباش و آدم‌کش هستند،   بخشی از فرقة مرگ [...]‌»
منبع:  دیپلماسی ایرانی،  مورخ 7 دسامبر 2015

اظهارات فوق می‌باید به این معنا تعبیر شود که،  باراک اوباما و شرکاء در سازمان ناتو،‌   نه آدمکش‌اند و ‌نه اوباش،  و نه حتی بخشی از فرقة مرگ،  ‌چرا؟  چون،  اینان به دست خودشان آدم نمی‌کشند؛  این وظیفة «خداپسندانه» را بر عهدة پادوهای‌شان گذارده‌اند!   به عنوان نمونه،  جنگندة روسی را ارتش ترکیه هدف قرار می‌دهد،  تا مبادا «ارباب» در محذور افتد.   حال اگر این جنایت نیابتی به زیان ملت ترکیه تمام شود،‌  هیچ اهمیتی ندارد.   مهم این است که منافع محافل نژادپرست غرب تأمین شود،   و طی سدة ‌اخیر همچنانکه شاهد بوده‌ایم،  حکومت‌های ضدلائیسیته ـ یک‌جانبه‌گرا ـ   بهترین پاسدار منافع آتلانتیست‌ها بوده‌اند.   

این است دلیل شیفتگی اعضای سازمان آدمخوار ناتو به «اسلام» و همین است دلیل تشکیل «داعش.» محافل فاشیست‌ داعش را سازمان داده‌اند تا حکومت‌های اسلامی،  و در رأس‌شان حکومت جمکران را در منطقه تثبیت کنند.   طی یک‌سال اخیر،   هر محفلی در چارچوب منافع‌اش در بلاد غرب مرتکب جنایتی شده،  بلافاصله وق‌وق ساهاب‌های ناتو این جنایت را به حساب «داعش» گذاشته‌اند،   تا هم مقام معظم جمکران بتواند خودش را برای ارباب لوس کند و به جوانان غرب «نامه» بنویسد،  و هم رئیس‌جمهور آمریکا بتواند باد به غبغب‌اش بیاندازد و به ملت‌های منطقه «اسلام خوب» بفروشد!   بله،   خلاصه باراک اوباما کشف کرده که «داعش نمایندة اسلام» نیست!  و به این ترتیب می‌باید بپذیریم که اوباما خودش در این مرحله اسلام‌شناس از آب در آمده و‌ «نمایندة اسلام» را بخوبی می‌شناسد و می‌داند که نمایندگان اسلام در زمرة «اوباش و آدمکش و اعضای فرقه مرگ» نیستند!  در اینصورت «نمایندة اسلام» مورد نظر باراک اوباما می‌باید طرفدار «دمکراسی»،   یعنی «انسان‌محوری و آزادی بیان» از آب درآید!  و رئیس‌جمهور یانکی‌ها کشف کرده که میلیون‌ها مسلمان جهان با «ایدئولوژی نفرت داعش» مخالف‌اند:

«[...] داعش یک فرقه کوچک از میان میلیون‌ها مسلمان سراسر جهان است [مسلمانانی] که ایدئولوژی نفرت آن‌ها را رد می‌کنند [...]»
همان منبع

بله،‌  داعش یک «فرقة کوچک» است که میلیون‌ها مسلمان با آن مخالف‌اند!   ولی چه بگوئیم که  عملکرد این «فرقة کوچک» با شیوة عمل حاکمیت‌های عربستان و پاکستان و قطر،   یعنی متحدان علنی واشنگتن،  و حکومت جمکرانی‌ها،   یعنی کنیز‌مطبخی‌ زیرجلکی سازمان ناتو در عمل هیچ تفاوتی نشان نمی‌دهد.   وجه مشترک تمامی این حکومت‌ها با داعش چیزی نیست جز ارتکاب «جنایت به نام خدا!»

و تا آنجا که ما می‌دانیم،   گذشته از حکومت ملایان که 37 سال است نعل‌وارونه می‌زند،  پاکستان و عربستان و قطر،  از جمله متحدان «دیرین» آتلانتیست‌ها هستند!  خلاصه بگوئیم،   باراک اوباما طبق معمول برای فروش «اسلام خوب»،   یعنی تبدیل ماتحت آخوند به نورافکن بالای منبر رفته بود؛  اسلام این نیست؛   داعش نمایندة اسلام نیست؛  اسلام آن است؛  و ... و به این ترتیب دلیل واقعی اسلام فروشی آتلانتیست‌ها،  یعنی بازاریابی برای مسیحیت و یهودیت پنهان می‌ماند!   

زمانیکه رئیس‌جمهور آمریکا بر طبل «اسلام خوب» می‌کوبد،   تلویحاً به مخاطب پیام می‌فرستد که کلیة ادیان ابراهیمی ـ  مسیحیت و یهودیت و تمامی فرق و شاخه‌های آن‌ ـ  با نفرت‌فروشی و توحش و خشونت مخالف‌اند‍!   حال آنکه به گواهی تاریخ واقعیت جز این است،   و باراک اوباما فقط تلاش دارد در جامعة «مذهب‌زده» و قبیله‌گرای آمریکا به افکار عمومی توده‌هائی متوسل شود که به نمایندگان وال‌ستریت رأی می‌دهند و اینان را نمایندگان خودشان تصور می‌کنند!  

واقعیت این است که تاریخ به ما یادآوری می‌کند،   ریشة بسیاری از انسان‌ستیزی‌ها،  جنایات و سرکوب‌ها «ادیان» بوده‌اند.   از کشتارهای وحشیانه در جنگ‌های صلیبی گرفته،   تا وحشیگری مسلمانان‌ و قتل‌عام ساکنان آسیا مرکزی،  ایران و افغانستان!   از سوزاندن اومانیست‌ها در آتش توسط اصحاب کلیسا گرفته تا سوزاندن «جادوگران» در اروپای قرون وسطی و ...  در کجای تاریخ بشر،   دین و اعتقاد دینی برخلاف خشونت گام برداشته که باراک اوباما اینک مبلغ صلح‌طلبی ادیان شده؟   اوباما حتی تاریخ معاصر اروپا را نیز با اظهارات مفتضحانه‌اش به سخره گرفته.   نمونه‌های خشونت ادیان ابراهیمی در سدة اخیر برخلاف ادعای رئیس‌ دولت یانکی‌ها آنقدرها نایاب نیست!   حمایت واتیکان از جنایات آلمان نازی،  حمایت بانکداران و محافل یهودی نیویورک از هیتلر جهت سرکوب لائیسیته در اروپای مرکزی،  و ... و از همه مهم‌تر طرفداری آخوندهای شیعة ایران از «نظم نوین» هیتلر،   و همگامی‌ همین آخوندها با محافل کارتر و کلینتون و جرج بوش و ...  و در فهرست این همکاری‌ها به همدلی‌های شخص اوباما و دولت کنونی ایالات‌متحد با وحشیگری‌های مذهبی نیز می‌رسیم.   

وارد جزئیات نمی‌شویم چرا که موضوع این وبلاگ خوش‌خدمتی آخوندها برای لندن و واشنگتن نیست؛   ماهیت واقعی «آخوند»،  به عنوان «موجود فاقد جنسی‌ات» و مبهم است!   روانشناسی آخوند به ما یادآوری می‌کند که آخوند موجودی است «ضداجتماعی»،‌   که به دلیل وحشت «ناخودآگاه» از پدر، «زن» را نفی می‌کند و مخالفت آخوند با جامعة «زنانه ـ مردانه» چیزی نیست جز تداوم همین زن‌ستیزی و پدرپرستی!   ولی آخوند با پای گذاردن در این مسیر نهایت امر به سرکوب مرد در جامعه نیز امتداد می‌دهد،  چرا که جهت فراراز وحشت ناخودآگاهش،  در زن‌ستیزی آنچنان پیش می‌تازد که به نفی مردانگی می‌رسد.   به این ترتیب،   آخوند «مرد» را نیز به عنوان موجودی که به جنس مخالف گرایش دارد،   سرکوب خواهد کرد!   سرکوبی که شامل حال مردان جوان ایران نیز شده.    چرا که در جرگة دوستان و همدلان آخوند،   مردانی که به جنس مخالف تمایل نشان ‌دهند،  جائی ندارند،  «دشمن» شناخته می‌شوند؛   دشمنی که  «نوامیس آخوند» را تهدید می‌کند،   و به خود آخوند هم،  آنچنانکه دوست دارد «روی خوش» نشان نمی‌دهد!   روشن‌تر بگوئیم آخوند به دلیل ناهنجاری ساختار شخصیتی از اختلاط زن و مرد به عنوان پایه و اساس جامعة بشری «نفرت» دارد و «خداوند» را به ابزار توجیه نفرت‌اش تبدیل کرده.   گسترش این نگرش وحشیانه و قرون‌وسطائی در کشورهای پاکستان و افغانستان و بسیاری از مناطق ایران کار را بجائی رسانده که در بین «مسلمین» روابط میان همجنس‌ها به مراتب بیش از رابطه با غیرهمجنس رواج یافته.   آخوند جهت گریز از وحشت ناخودآگاه‌اش مبلغ معاشرت و مراودت با همجنس می‌شود،  و این همجنس‌گرائی «تلویحی» از وی مردی با اطوار و حرکات زنانه می‌سازد.  

نیازی نیست راه دور برویم،   روان‌پریشی آخوندهای شیعی در قالب «تقیه» در برابر ماست.  اینان حرف‌شان را به «مصلحت وقت» تغییر می‌دهند؛   آشکارا دروغ می‌گویند؛  این دروغ‌ها را توجیه «مذهبی» هم می‌کنند.  و به همچنین است در مورد گرایش واقعی جنسی‌‌شان.   آخوند هم مونث است هم مذکر است؛  و نه این است و نه آن!  به  مصلحت وقت «مونث» می‌شود.  و خصوصاً در برابر زن،  خود را مذکر نشان می‌دهد.   از آنجا که در برابر جمع،  جایگاه الهی و «فاقد جنسی‌ات» و مبهم دارد،   ‌لباس بلند و زنانه بر تن می‌کند و به «زبان» نفی و ابهام سخن می‌گوید.   اسلام این نیست؛  اسلام این را نگفته؛  ...  اسلام دین صلح و رحمت و انسانی‌ات است و با داعش هیچ ارتباطی ندارد؛  و ...  و در واقع شب گذشته،   باراک اوباما در برابر دوربین‌های تلویزیون آمریکا ترهاتی را «بازتولید» می‌کرد که چند روز پیش در نامة دوم علی خامنه‌ای سر هم شده بود:‌

«[...]  چگونه ممکن است از يکي از اخلاقي‌ترين و انساني‌ترين مکاتب دينی جهان که در متن بنيادينِ خود، گرفتنِ جان يک انسان را به‌مثابه‌ کشتنِ همۀ بشريت مي‌داند،  زباله‌ای مثل داعش بيرون بيايد؟ [...]»
منبع:  ‌نامة دوم خامنه‌ای به جوانان غرب

گذشته از انعکاس شعارهای ابلهانه و سرشار از نفرت کاروان خردجال شیعی‌مسلکان ساکن آمریکا در «واشنگتن پست» ـ  فارس‌نیوز،  مورخ 7 دسامبر سالجاری ـ آنچه پیوند پنهان کاخ‌سفید و حکومت زال‌ممد را بر ملا می‌کند،   همین «هم‌زبانی‌ها» است.   همزبانی برای ارائه تصویر دلپذیر از نگرش انسان‌ستیزی که زمینة سرکوب «اقتصادی ـ فرهنگی» ملت ایران را فراهم آورده و ادعای مبارزه با امپریالیسم هم دارد.  ولی در واقع،  مبارزة‌آخوند با امپریالیسم،   دقیقاً مانند «نبرد» آمریکا و شرکاء با داعش یک واژگون‌نمائی بیشرمانه است:  بمباران ارتش سوریه که در برابر داعش ایستاده،  تحت عنوان مبارزه با داعش.