جمعه، شهریور ۰۵، ۱۳۹۵

فیل در فرودگاه!



از اسب پیاده شو بر نطع زمین رخ نه
زیر پی پیلش بین شه‌مات شده نعمان
 
واکنش‌ها به انتشار خبر «استفادة روسیه از فرودگاه نظامی نوژه»،  ‌تاحدودی به تمثیل «فیل در تاریکی» شباهت یافته،   البته فقط «تاحدودی!»  چرا که،   اینبار در هزارة سوم و در عرصة واقعیات هستیم!   واقعیت رویاروئی عرصة تمدن و حاکمیت روابط حقوقی معاصر  ـ  مسکو، پکن،  دهلی‌نو ـ   با عرصة توحش و یکجانبه‌گرائی تروریسم آتلانتیسم،  و خصوصاً زیر مجموعة اسلامی‌اش.    

باری در یکی از حکایات دفتر سوم مثنوی چنین آمده که،  هندی‌ها پیلی را در خانه‌ای تاریک قرار دادند و مردمان برای تماشا جمع شدند. و از آنجا که در تاریکی نمی‌توانستند پیل را ببینند،  هر یک با لمس پیکر پیل،   بر اساس برداشت و شناخت و درک خود،‌  تصویری از آن ارائه می‌داد.  یکی دست به خرطومش ‌‌کشید،  و آن را به ناودان تشبیه‌کرد؛ ‌ دیگری به گوش فیل دست زد و بادبزن در ذهن‌اش تداعی شد، ... و جلال‌الدین بلخی می‌گوید:  «چون خانه تاریک بود،  همه در اشتباه بودند و جزء را کل می‌انگاشتند.»

زمانیکه مسکو اعلام داشت «روسیه جهت بمباران داعش در سوریه از پایگاه نظامی نوژه استفاده می‌کند»،  همانطور که شاهد بودیم،   حکومت زال‌ممد به شدت غافلگیر شد.   شاخک اسلامی سازمان سیا ـ  گلة امام‌جمعه‌های جمکران ـ   خود را به آن‌راه زد و این خبر را «نشنیده» گرفت؛  ‌ زبان علی خامنه‌ای ـ  فرماندة کل قوای حکومت جمکران ـ  بند آمد،   و ‌مقامات «نظامی ـ امنیتی» این حکومت نیز به نوبة خود دست به تناقض‌گوئی و اظهارات لاتی‌ و خاله‌زنکی برداشتند.   

یکی گفت،‌  «روسیه مدت‌هاست از این پایگاه استفاده می‌کند!»   دیگری اعلام داشت،   «روسیه موقتاً آمده بود،  حالا هم رفته!»  و نهایت امر سردار دهقان با نیش چاقو زیر سبیل‌اش را خاراند و عین کلاه‌مخملی‌های سرچشمه از «بی‌معرفتی روسیه» گلایه کرد!    ولی از همه جالب‌تر ابراز وجود «مچلیس جمکران»،  یعنی همان طویلة مشروعه‌پرستان است که در پی سرکوب مشروطه‌طلبان،   با همت انگلستان در ایران بنیانگزاری شده.   همان طویله‌ای که پس از کودتای 22 بهمن 1357،   تحت عنوان «مجلس شورای اسلامی» رسماً در جایگاه تقابل با ملت ایران و منافع ملی ایرانیان قرار گرفته.

البته تعجب ندارد که چنین طویلة‌ «پرباری» را به محفل مک‌کارتیست‌های قم و عراق سپرده باشند و پاسدار علی لاریجانی،  غلام خانه‌زاد روتاری کلاب لندن و برادر کشتزارش ـ  همان  ‌تولة آخوند مطهری ـ  را به ترتیب در جایگاه رئیس و نایب‌رئیس طویله بنشانند تا اینان بنا به مصلحت لندن و واشنگتن،  وظایف چنین مجلس مفتضحی را تعریف و «بازتعریف» کنند.   دیدیم زمانیکه موضوع قراردادهای نفتی با کشورهای خارجی مطرح می‌شود،   و دولت تف‌وتکفیر در کمال وقاحت به قرارداد «بالادستی» اشاره می‌کند،  پاسدار لاریجانی مراتب رضایت اربابان‌اش را از این قرار‌دادها به صراحت اعلام می‌دارد،   و به نمایندگان «معترض» تفهیم می‌کند که شورای نگهبان هم با این قراردادها «کاری» ندارد و خلاصه این مسائل به «مچلیس» مربوط نیست.    کرنش «احترام‌برانگیز» مک‌کارتیست‌های قم و نجف در برابر غرب انعکاس مطلوب هم می‌یابد:  

«[...]‌ علی لاریجانی [...] گفت قراردادهای نفتی خارجی نیازی به تأیید مجلس ندارد[...] این قراردادها تصمیمی اجرائی در سطح دولت و هیأت وزیران بوده و بررسی آن‌ها اساساً در صلاحیت شورای نگهبان نیست[...]‌»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 20 مرداد‌ماه سالجاری

بله،  همه خوشحال و راضی‌اند،  چرا که نفت را حسن فوتبال آنطور که «صلاح» است به دست ولینعمت‌های لندنی‌اش می‌رساند،   و احدی «برای خاک از دست رفتة میهن ‌اشکی نمی‌ریزد!»‌   ولی زمانیکه موضوع حضور چند فروند جنگندة روسیه در پایگاه نظامی ارتش ناتو ـ  فرودگاه نوژه ـ  مطرح می‌شود،  پاسدار لاریجانی جیغ بنفش می‌کشد؛  تولة آخوند مطهری و هوچی‌های محور «جمکران ـ  جرمانی» از قماش فلاحت‌پیشه و کواکبیان و شرکاء نیز جملگی کشف می‌کنند که این موضوع به «مجلس»،‌  یعنی همان طویلة‌ مشروعه مربوط می‌شود و آنقدر جفتک به طاق طویله می‌کوبند که رادیوفردا ناچار می‌شود با تحریف اظهارات ماریا زاخارووا،  سخنگوی وزارت امورخارجه روسیه به نوکران جمکرانی آمریکا تفهیم کند که «مواضع نظام» با این بساط هم‌سوئی نشان نمی‌دهد!   

اینچنین است که معاون مم‌جواد ظریف هم ناگهان از خواب بیدار شده،  می‌گوید،  «روابط ما با روسیه به آمریکا مربوط نیست!»  ولی عراقچی چنین شهامتی نداشته و ندارد؛‌ چند روز استخاره کرده تا بگوید:

«[..]  روابط ایران و روسیه به هیچ کشوری مربوط [نیست] و هیچ کشوری حق دخالت [در این روابط]‌ ندارد.»
منبع:  فارس،  مورخ 25 اوت 2106

حال این پرسش مطرح می‌شود که به چه دلیل فرود جنگنده‌های روسیه در پایگاه هوائی نوژه می‌باید پای آمریکا را به میدان بکشاند؟  ولی خوب،  حماقت مفرط اوباش جمکران کاری کرد که «قضیة حمار» به اثبات برسد،  و نهایت‌امر همگان دریابند که نقشة راه و فلسفة وجودی حکومت جمکران چیزی نیست جز کسب رضایت یانکی‌ها؛   خلاصه خودشان دست «نظام مقدس» را به این ترتیب رو کردند!   البته زمانیکه قوای مجریه،   قضائیه و مقننه تحت نظارت لندن و واشنگتن قرار داشته باشد،   نیازی به دخالت کشور بیگانه نداریم!   همه چیز بر وفق مراد زال‌ممد فرزانه خواهد بود.   قوة قضائیه اعدام را به سیاست اصلی اجتماعی کشور تبدیل می‌کند،   قوة مجریه قراردادهای نفتی «بالادستی» به تصویب می‌رساند،   و به بهانة «عزت و استقلال» و مزخرفات حوزوی مشابه،  در مسیر ارتباط با روسیه،   تنها همسایة غیرآتلانتیست کشورمان سنگ‌اندازی می‌کند.   رئیس قوة‌ مقننه هم به نمایندگان معترض می‌گوید،  قراردادهای نفتی به مجلس مربوط نیست،   نایب رئیس هم عین بز اخفش به تأئید سر می‌جنباند و فلاحت‌پیشه و شرکاء هم متوجه می‌شوند،  که این قراردادها اصلاً به مجلس مربوط نمی‌شود،  چرا که «حق و حقوق» محافل‌ برتری‌طلب غرب در آن رعایت شده!

البته دچار توهم نشویم،   طی سدة اخیر،   وظیفة‌ طویلة مشروعه چیزی نبوده جز پاسداری از منافع لندن و واشنگتن و مخالفت با منافع ملت ایران.   در دوران جنگ‌سرد این پاسداری را فکل‌کراواتی‌های آریامهری و «جبهة ملی» بر عهده داشتند،   و هر وقت مشکلی پیش می‌آمد و نخست‌وزیری از راه راست «منحرف» می‌شد و جسارت می‌کرد و خلاصه پای در روابط حقوقی می‌گذارد،  فخرآرائی و مصدق و شعبان‌جعفری و خلیل طهماسبی و شرکاء به میدان می‌آمدند تا حاکمیت ایران را از «روابط حقوقی» دور و دورترکنند.  به طور مثال،  سوءقصد به شاه را به حساب «شوروی» بنویسند تا فعالیت حزب توده را ممنوع کنند و زمینه‌ساز سرکوب‌های سیاسی گستردة بعدی شوند.  یا برای قرار دادن نفت ایران در انحصار غرب،‌  مصدق طرح انقلابی به مجلس ببرد،‌  و پیشنهاد رزم آرا برای حل مسئلة نفت از طریق «مذاکره با انگلستان» به ترور وی و پایکوبی نمایندگان جبهة ملی،  و عفو «خلیل طهماسبی» منجر ‌شود!   سپس همین محمد مصدق در جایگاه صدارت بنشیند و ‌برای ملت ایران تحریم اقتصادی بخرد؛    «مجلس خیابانی» تشکیل دهد،   و زمینة کودتا را فراهم ‌آورد.  خودش هم بشود حسین مظلوم صحرای «احمد‌آباد» و «قهرمان ملی!»  سال‌ها بعد،  دقیقاً همین صحنه‌سازی استعماری را لندن برای میرحسین موسوی جلاد آماده کرده بود و هنوز هم شاهد دنبالة این سناریو هستیم،   و از مطلب هم دورافتادیم،   بازگردیم به تحرکات طویلة‌ مشروعه که «مجلس شورای اسلامی» خوانده می‌شود. 

پیش از انتشار خبر حضور نظامی روسیه در پایگاه نوژه،   شاهد تساهل و تسامح و تفاهم این طویلة «مقدس» با دولت تف و تکفیر بودیم،‌  و همه چیز بخوبی و خوشی پیش می‌رفت.  ولی همزمان با انتشار خبر طرح کودتای شیعی در جمهوری آذربایجان که با خفقان بوق‌های آتلانتیسم و شاخک‌های اسلامی‌شان توام شد،   صحنه به یک‌باره تغییر یافت و «تقاضای روسیه از ایران و عراق برای عبور موشک‌های بالدار» در سایت سپوتنیک،   مورخ 15 اوت انتشار یافت.   دقیقاً فردای همانروز بود که،  سایت سپوتنیک خبر استفادة جنگنده‌های روسیه از پایگاه نظامی همدان را پخش کرد.   اینچنین بود که کاخ سفید در سکوت فرو رفت؛ وزارت امورخارجة آمریکا،‌  هم‌سو با اوباش جمکران،   فریاد «نقض برجام» سر داد،   و وزارت دفاع یانکی‌ها به شاخ‌وشانه کشیدن برای روسیه مشغول شد!   سپس یک بمب در مراسم عروسی کردها منفجر کردند تا رجب اردوغان بتواند آن را به حساب «یک کودک» بگذارد،   و در واقع از کودک 100 ساله‌ و شعار «تفرقه بیانداز و حکومت کن» سلب مسئولیت نماید!

باری پس از گذشت چند روز از بمب‌گزاری این کودک یکصد ساله،   در شرایطی که سکوت کاخ سفید همچنان ادامه داشت،   باباجان بارزانی و جابرانصاری برای پابوس جوزف بایدن،   معاون باراک اوباما به ترکیه می‌دوند،   و همزمان با دیدار بایدن و اردوغان، تانک‌های ترکیه نیز وارد خاک سوریه می‌شوند تا به اصطلاح «با تروریسم مبارزه کنند!»

واقعیت این است که ارتش ناتو،  از آغاز تا به امروز و به ویژه پس از سازماندهی به طالبان و القاعده هیچ مشکلی با تروریسم نداشته و ندارد.   در نتیجه ارتش ترکیه نیز به عنوان بخشی از همین ساختار تبهکار، ‌ با تروریسم مبارزه نخواهد کرد!  از سوی دیگر،  ارتش مثله‌‌شدة ترکیه داغ کودتای «ناکام» 15 ژوئیه را نیز بر پیکر دارد.  فرماندهان‌ و کادرهای بلند‌پایه‌اش یا برکنار شده،  و یا به کشور ثالث پناه برده‌اند،  و اینک همین ارتش به فرمان رجب اردوغان، کودتاچی «ناکام» و وامانده،  برای عملیات ضدتروریستی وارد خاک سوریه شده؟  مسلم است که اگر شعار دهان‌پرکن «مبارزه با تروریسم» را از برنامة نظامی این ارتش حذف کنیم،‌  فقط می‌ماند هم‌داستانی با باباجان بارزانی آمریکاپرست،‌  و همکاری با لشوش حکومت فروپاشیدة جمکران،  آنهم در تقابل با سیاست‌های نظامی روسیه،  چین و هند!  هیچ گزینة دیگری باقی نمی‌ماند.    

به استنباط ما،  در شرایطی که چین و هند و روسیه رسماً از تمامیت ارضی سوریه حمایت می‌کنند،   ورود لشکر «نیم‌بند» اردوغان به خاک اینکشور،   در واقع شلیک تیرخلاص به نقش ناتو در کشور ترکیه می‌باید تلقی شود.   البته شرایط ترکیه به مراتب از وضعیت جمکرانی‌ها بهتر است،   چرا که هرج‌ومرج حاکم بر جمکران را حتی در ترکیة کودتازده هم نمی‌بینیم.  در هر حال،  ترکیه و هیچ کشور دیگری را با شرایط امروز ایران نمی‌توان مقایسه کرد، ‌ چرا که ویژگی‌های جغرافیائی و تحولات تاریخی هر کشور،  دقیقاً مانند فردی‌ات انسان‌ها و دستاوردهای زندگی‌شان «یگانگی» دارد.

دقیقاً در همین چارچوب است که «صلاح الدین دمیرتاش»،  ‌ رهبر سومین فراکسیون مجلس ترکیه که به ضیافت خردجال رجب اردوغان در استانبول هم دعوت نشده بود،  ‌ پس از انفجار بمب در «قازیان تپ»،   باز هم از مسیر منطقی فاصله نمی‌گیرد؛   کردهای ترکیه را از جدائی‌طلبی برحذر می‌دارد و به صراحت حساب‌اش را از قبیلة بارزانی و کردهای جدائی‌طلب سوریه که به افتخار نوکری آتلانتیسم نائل شده‌اند،   جدا می‌کند.  حال پرانتز ترکیه را می‌بندیم،   و باز می‌گردیم به انتشار خبر استفادة روسیه از فرودگاه نظامی همدان و حکایت «فیل در تاریکی!»

همانطور که در ابتدای مطلب نیز گفتیم،   خبر استفاده از پایگاه نوژه را خبرگزاری رسمی روسیه منتشر کرد.   در نتیجه می‌باید آن را به عنوان «پیام» حاکمیت روسیه تلقی کنیم،  و بدانیم که مخاطب این «پیام» در درجة نخست حاکمیت آمریکاست و رعایای بروکسل‌ستانی و پادوهای ترک و جمکرانی لندن و واشنگتن در مراحل دوم و سوم این «خطاب» قرار می‌گیرند.   ولی آنچه پس از انتشار این خبر به صراحت مشخص شده،‌   فروپاشی حکومت جمکران،  و شکست آمریکا در جنگ رسانه‌ای است!  چرا که،   علاوه بر غافلگیری جمکرانی‌ها،   رسانه‌های اردوگاه ‌غرب نیز دستپاچه شدند.   اینان نه تنها نتوانستند خبر حضور «فیل» کذا در فرودگاه را تکذیب کنند،   که به ناچار دست به تفسیر و تحلیل آن هم زدند! ‌ البته طبق معمول تفسیرهای شکمی و تحلیل‌های آبدو‌غ‌خیاری!   چرا که،   از یک‌سو،  ‌روسیه در سوریه پایگاه نظامی بر پا کرده و اصولاً نیازی به استفاده از فرودگاه نوژه ندارد.  و از سوی دیگر،‌  هیچکس نمی‌تواند سری به فرودگاه نوژه بزند و از نزدیک شاهد پرواز یا سوخت‌گیری جنگنده‌های روسیه در این فرودگاه باشد.   نهایت امر،  مقامات «نظامی ـ امنیتی» حکومت اسلامی هم که آب در لانه‌شان اوفتاده،   خبر حضور «فیل کذا» را هر یک به صورتی متفاوت تأئید می‌کند!   در نتیجه، آمریکا،  نظام رسانه‌ای وابسته به غرب،  و پیشخدمت‌های جمکران یانکی در ایران همه بدون استثناء ناچار شده‌اند بر «پیام» حاکمیت روسیه متمرکز شوند،  بدون اینکه بتوانند واقعیت آن را به زیر سئوال ببرند،   و به این می‌گویند شکست در جنگ رسانه‌ای!

اینجاست که می‌باید از حکایت «فیل در تاریکی» فاصله بگیریم!   چرا که،   در این حکایت یک فیل ساکت و ساکن در خانه‌ای تاریک قرار داشت،  و مردم برای تماشای‌اش جمع شدند و از آنجا که در تاریکی نمی‌توانستند پیل را ببینند،   با لمس پیکر او،  بر اساس برداشت و شناخت و درک فردی،‌  تصویری از آن ارائه می‌دادند.   در حالیکه در پایگاه نوژه،  فیلی گذاشته‌اند که هیچکس نمی‌تواند آن را ببیند،  چه رسد به اینکه لمس‌اش کند!  با این وجود،  گذشته از رسانه‌ها و محافل غرب،‌   همة مقامات دست‌دوم و مخالف‌نمایان حکومت جمکران،   در خانة تاریک مطالبات محفلی‌شان به تحلیل و تفسیر جزئیات و پیامدهای نیک و بد حضور فیل ندیده و نشناخته مشغول‌اند!