دوشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۹۵

پایان 100 سال تنهائی!




تمرکز رئیس سازمان سیا و نوچه‌های قبیلة روتچیلد بر شخص «ولادیمیر پوتین» و شباهت یافتن آمریکا به طویلة‌مشروعه؛   وق‌وقیة کمیک باراک اوباما؛‌ ‌ تظاهرات طرفداران داعش در برابر سفارت روسیه در بریتانیا؛   و ... و انسان‌دوستی دبیرکل سازمان ناتو مهم‌ترین پیامد «آزادی حلب» از چنگ افسران تروریست ناتو و مزدوران‌شان باید باشد:

«[...] به دنبال بازپس‌گیری شهر حلب [تاکنون] 14 افسر از کشورهای آمریکا،  انگلستان،‌ آلمان،  فرانسه،  اسرائیل، ترکیه [...] و نظامیانی از عربستان، قطر، ‌مراکش و دیگر کشورها خود را تسلیم کرده‌اند[...]‌»
منبع: پیک‌نت،  ‌مورخ 19 دسامبر سالجاری به نقل از خبرگزاری ریا نووستی
 
در تاریخ 12 دسامبر سال 2016  میلادی،   حلب آزاد شد!   پس از انتشار خبر «آزادی حلب» در رسانه‌های روسیه،   مقامات محفل تروریست «احترام به ادیان» از واشنگتن تا تهران بیهوش شده،   بوق‌‌شان لال‌مانی گرفت!   در فردای آزادی حلب،   بنیامین نتانیاهو برای یک سفر 7 ساعته راهی جمهوری آذربایجان و قزاقستان شد؛  ‌ پادوهای آمریکا از قماش آخوند حکیم،‌  رئیس‌جمهور اندونزی،  وزیر فرهنگ الجزایر و رئیس جهاد اسلامی فلسطین نیز راهی جمکران شدند و...و مرده‌ریگ شهربانی آیرون‌ساید نیز 120 نفر را به «گناه» شرکت در میهمانی مختلط دستگیر کرد! 

24 ساعت بعد،‌   رعایای اروپائی آمریکا ـ  مقامات بروکسل‌ستان ـ به هوش آمده،    ضمن سرازیر کردن چندین لیتر اشک تمساح برای «مردم حلب»،  حسابی به روسیه پارس فرمودند.   و اما در جمکران،  بیداری از شوک آزادی حلب 3 روز طول کشید!  پس از سه روز حسن روحانی،   رئیس دولت تف و تکفیر از کُما بیرون آمد و «آزادی حلب» را با چشم گریان تبریک گفت!   یادآور شویم در توئیتر مقامات سگ‌سالاری اثری از این تبریکات صمیمانه نیست!   در هر حال،   آزادی حلب بدجور سر دل علی‌خامنه‌ای و باراک اوباما گیر کرده؛ ایندو هنوز نتوانسته‌اند «آزادی حلب» را هضم کنند.   4 روز پس از آزادی حلب،‌  همزمان با وقوقیة‌جماعت،  باراک اوباما یک «ستاندآپ کمدی» مفرح اجرا کرد که «منبر الهام» آن مالیخولیای ‌«رهبر» سگ‌سالاری شیعی بود.   ایشان حین بازنشخوار فضولات سازمان سیا،  از جبرئیل شنیدند که وعدة‌ خداوند «نابودی اسرائیل» است:

«[...] فلسطین مسئله اول دنیای اسلام است و ایران به تکالیف خود در این زمینه عمل می‌کند[...]  به شرط مبارزه همگانی و اتحاد فلسطینی‌ها و مسلمانان [...] رژیم صهیونیستی در 25 سال آینده وجود خارجی نخواهد داشت[...]»
منبع:  رادیوفردا،  ‌مورخ 14 دسامبر2016  

به این ترتیب شاهد تعظیم غرای مقام معظم سگ‌سالاری به دونالد ترامپ و سفیر جدید آمریکا در اسرائیل هستیم که از انتقال پایتخت اسرائیل به اورشلیم حمایت می‌کند!   تعجبی هم ندارد؛‌  وظیفة‌ حکومت آخوند،   پاسداری از جایگاه برتر دولت اسرائیل در منطقه است. فقط مقام معظم سگ‌سالاری یک نکتة پیش‌پاافتاده را فراموش کرده‌اند و آن اینکه،   دولت  اسرائیل دیگر در شرایطی نیست که بتواند با حمایت ناتو و با تکیه بر بحران‌سازی آخوند شیعی و شیوخ سنی ترک‌تازی کند.   به عبارت دیگر،‌  با آزادی حلب،  دوران طلائی یکصدسالة «آپارتاید» ترک و عرب و عجم و یهودی و مسلمان که با حمایت نژادپرستان غرب در منطقه به راه اوفتاده بود،  پایان یافته!

در واقع آزادی حلب،  نقطة عطف تاریخ است!   از روز 12 دسامبر،‌   دوران نوینی آغاز شده که «برتری‌طلبی» و ایدئولوژی در آن جائی ندارد.  همین ویژگی است که به «آزادی حلب» یگانگی بخشیده!   و دقیقاً به همین دلیل است که شیپورهای نژادپرستان غرب از قماش اکونومیست این آزادی را با «سقوط» در ترادف قرار داده،‌    از آن به عنوان «پیروزی پوتین،  و شکست غرب» یاد می‌کنند!

به عبارت دیگر شیپورهای فاشیسم از طریق انتساب آزادی حلب به «شخص» ولادیمیر پوتین،  مذبوحانه دست به بازتولید تبلیغات پساجنگ دوم زده‌اند.   آن‌زمان که «پیروزی ارتش سرخ» را به عنوان «پیروزی  استالین» به فجایع استالینیسم پیوند زدند،   تا «فاشیسم» و برتری‌طلبی را با دیکتاتوری کارگری و بلشویسم در ترادف قرار دهند،‌   و به این ترتیب نگرش انسان‌محور کارل مارکس،  متفکر مدرنیته را به زیر سئوال برند.   امروز هم از منظر اینان «در بر همان پاشنة ‌سابق می‌گردد!»   حال آنکه نه اتحادجماهیر شوروی وجود دارد،‌  نه شرایط روسیه به دوران استالین شباهت دارد،  و از همه مهمتر اینکه هیچ عقل سلیمی نمی‌تواند ولادیمیر پوتین را با استالین به قیاس کشد!   ولی محافل نژادپرست که همچون آخوندها‌ی ادیان ابراهیمی در عرصة توحش «تکرار و توجیه» دست‌وپا می‌زنند،   با «واقعیت» و شرایط واقعی هیچ ارتباطی ندارند.   برای اینان شرایط «واقعی»،   شرایطی است که با منافع‌شان هم‌سوئی نشان دهد.   در نتیجه بی‌بی‌سی و دیگر بوق‌های نژادپرستان برای هماهنگ کردن واقعیت «آزادی حلب» با منافع کارفرمایان‌شان بسیج شده‌اند.   به عنوان نمونه بی‌بی‌سی تلاش می‌کند،   از طریق تحریف واژة «آزادی» و مترادف نمایاندن آن با واژگان «فتح و سقوط»،   تصویر مخدوش و ناخوشایندی از آزاد شدن شهر حلب ارائه دهد،  ولی نهایت امر کار را به مضحکه و تناقض‌گوئی می‌کشاند:

«فتح یا سقوط حلب و پیامدهای استراتژیک آن»   
منبع:  بی‌بی‌سی،  مورخ 18 دسامبر 2016                   

«فتح حلب» به این معناست که ارتش سوریه،  در مقام یک ارتش بیگانه،  بخشی از خاک سوریه را «فتح» کرده!   و «سقوط حلب»،   به این معناست که وقتی ارتش سوریه به وظیفة قانونی‌اش عمل می‌کند،  تروریست‌های مزدور غرب را از شهر حلب بیرون می‌اندازد،‌  و تمامیت ارضی کشور را حفظ می‌نماید،   باعث «سقوط» این شهر می‌شود!   بله،   در هر دو صورتبندی،   پروپاگاند بی‌بی‌سی ارتش قانونی سوریه را با «ارتش بیگانه» در ترادف قرار می‌دهد.   به این ترتیب حفظ تمامیت ارضی یک کشور توسط ارتش،   با اشغال خاک آن کشور توسط ارتش بیگانه ترادف می‌یابد.   البته مطلق‌گرائی از طریق مرزشکنی و ایجاد ترادف میان دو مفهوم متضاد،  شیوه شناخته شدة فاشیست‌هاست و می‌دانیم که بی‌بی‌سی ادعای طرفداری از دمکراسی دارد و همین تناقض کردار با «ادعا» است که کارش را به مضحکه می‌‌کشاند!  ولی این شرایط مفرح به بی‌بی‌سی محدود نمی‌شود؛   تمام شیپورهای آتلانتیسم،  به صور مختلف،   در همین وضعیت خنده‌دار گیر کرده‌اند.   یکی برای مردم حلب ـ   افسران جنایتکار ناتو و متحدان‌اش ـ  اشک تمساح می‌ریزد،   دیگری از کشتار غیرنظامیان توسط «ارتش سوریه» قصه می‌گوید،  و ... و خلاصه این رشته سر دراز دارد.  هر چند واقعیت این است‌که «حلب آزاد» شده و ارتش ناتو،   دست‌دردست پادوهای عرب و عجم و اسرائیلی‌‌اش از روسیه،  و نه از اتحاد جماهیر شوروی،  شکست خورده! 

همانطور که پیشتر هم گفته‌ بودیم،   این شکست،  با شکست آلمان نازی،  پادوی آمریکا در اروپا،‌  از زمین تا آسمان فاصله دارد.   آن زمان دیکتاتوری کارگری بر اتحاد جماهیر شوروی حاکم بود،  ‌ در نتیجه انگلستان و آمریکا توانستند،  سابقة حمایت خود از فاشیسم در آلمان و ایتالیا را پس از شکست آلمان نازی رفع‌ورجوع کرده،  از خود تصویر «ضدفاشیست» ارائه دهند و این صورتک فریبنده‌ را چندین دهه محفوظ نگهداشتند.   ولی با دستگیری افسران عرب و آمریکائی و اسرائیلی و ... و در منطقة‌ شرق حلب به صراحت مشخص شده که فقط روسیه با فاشیسم مذهبی و تروریسم ‌جنگیده،   بقیه،   یعنی آمریکا و اتحادیة اروپا،‌   با شعار مبارزه با تروریسم،   در واقع از تروریسم حمایت کرده‌اند و هر چند در میان جنایتکاران تسلیم شده،   نامی از جمکران برده نشده،  مسلماً به این مجموعة خشونت‌طلب و آخوندنواز می‌باید حکومت جمکران را نیز افزود.  

حکومتی که دشمن لائیسیته است و رسانه‌های غرب در کمال حماقت می‌کوشند آن را مدافع دولت لائیک سوریه معرفی کنند!   و ما هم باید بپذیریم که آخوندیسم دست‌نشاندة‌ سازمان سیا، ‌ که برای ایجاد «جامعة یکدست اسلامی»،   38 سال است به تارومار کردن اقلیت‌های مذهبی و حذف فیزیکی مخالفان در ایران اشتغال دارد،  ‌ در آزادی حلب ـ  شهر مسیحی‌نشین ـ  نقش سرنوشت‌سازی ایفا کرده و در واقع با اربابان غربی‌اش در تقابل قرار گرفته!   بله این هم یک نمونة دیگر از حماقت و بلاهت پروپاگاندیست‌های غرب است!

برنامة آتلانتیسم این بودکه در منطقه یک «جهان اسلام» ایجاد کند و آن را تحت نظارت کشور «یهود» قرار دهد،   و از هر دو به عنوان ابزار تهدید روسیه ـ کشور مسیحی ارتدوکس ـ  استفاده نماید.   به همین دلیل بود که عراق مورد تهاجم نظامی قرار گرفت،   سپس «جنبش سبز» در ایران به راه افتاد،   و برنامة «بهار عرب» به اجرا درآمد.   در راستای این سیاست می‌بایست در کشورهای مسلمان‌نشین،  هر آنچه بر اسلام تقدم داشته ‌نابود شود.   ارعاب مسیحیان ایران و گودبرداری درکنار کلیساهای‌شان و ... و انفجارهای پیاپی بمب در کلیساهای عراق و مصر،   همچون اشغال شهر مسیحی‌نشین حلب توسط تروریست‌های اسلامگرا در مسیر همین سیاست سازمان یافته و همچنان اجرا می‌شود.  می‌دانیم که مسیحیت منطقه،  نه تنها بر اسلام که بر مسیحیت غرب نیز  «تقدم تاریخی» دارد!   و کلیسای غرب نمی‌خواهد این تقدم را بپذیرد؛  ‌ نژادپرستان غرب،  در تبلیغات‌شان مسیحیت را یک پدیدة «اروپائی» جلوه می‌دهند و دمکراسی و مدرنیته را نیز با سفسطه و مغلطه و جفنگ‌بافی به «کلیسای غرب» می‌چسبانند.   حال آنکه کلیسا دشمن مدرنیته و دمکراسی است!   و فراموش نکنیم که بسیاری از کلیساهای به اصطلاح خیلی خیلی قدیمی اروپا،  در واقع معابد رم باستان بوده که با افزودن نمادهای مسیحیت دگردیسی یافته.   همچنین به یاد داشته باشیم که در قرن بیستم،   واتیکان در کنار آلمان نازی قرار گرفت و شاهدیم که در هزارة سوم نیز،   واتیکان هم‌سو با آتلانتیسم جنایتکار،‌  مسیحی‌زدائی از منطقه را نادیده گرفت،   و برای غیرنظامیان سوریه هم خیلی اشک تمساح سرازیر کرد!   پیش از ادامة مطلب یک مینی پرانتز در مورد جنگ حلب باز می‌کنیم.

تردیدی نیست که قربانیان این جنگ به مراتب از قربانیان یک جنگ‌ کلاسیک بیشتر خواهد بود،   چرا که در این مورد ویژه «شهر» به میدان جنگ تبدیل شده!   و تبدیل شهر به میدان جنگ،  به تروریست‌ها امکان می‌دهد تا از ساکنان شهر به عنوان سپر استفاده کنند.   در نتیجه جنگیدن با تروریست‌ها،   منطقاً به کشتار وسیع غیرنظامیان نیز منجر خواهد شد.  و این کشتار را بوق‌های ناتو می‌توانند به حساب «جنایات ارتش سوریه» بگذارند،   و افکار عمومی را برعلیه دولت و ارتش سوریه که به وظیفة قانونی‌شان،  یعنی پاسداری از تمامیت ارضی کشور عمل می‌کنند تحریک  نمایند!   ناگفته نماند که سازمان ملل نیز با صدور قطعنامه‌های «شبه حقوقی» در همین مسیر گام برمی‌دارد و تلویحاً از تروریست‌های سازمان ناتو و مزدوران اسلام‌زده‌اش حمایت می‌کند.  حال پرانتز را می‌بندیم و بازمی‌گردیم به مواضع واتیکان!

پس از آزادی حلب،   با توجه به لب‌ولوچة آویزان پاپ فرانسیس،  باید بگوئیم،  واتیکان ناچار می‌شود از سیاست مسیحی‌زدائی یانکی‌ها و رعایا در اتحادیه اروپا فاصله بگیرد،   چرا که ارتش ناتو از روسیه ـ  و نه از شخص پوتین ـ  چنان  شکست سختی خورده،  که دبیرکل ناتو هم «انسان‌دوست» از آب درآمده!   بله،  چه نشسته‌ایدکه مرده‌ریگ آلمان نازی،   برای حفظ جان انسان‌ها از دخالت نظامی در سوریه صرفنظر کرده،  چرا؟  چون به ادعای ستولنبرگ،  دبیرکل سازمان کذا،‌   دخالت نظامی در سوریه به تشدید جنگ می‌انجامید و انسان‌های بیشتری قربانی می‌شدند:‌ 

«[...]‌ در ارتباط با سوریه اعضای ناتو به این جمع بندی رسیدند که [...] ‌اگر ما از ابزار نظامی استفاده می‌کردیم خطر بیشتر شدن جنگ در این منطقه وجود داشت و مردم بی‌گناه بیشتری کشته می‌شدند[...]»‌
منبع: سپوتنیک،  مورخ 18 دسامبر 2016

شگفتا!   6 روز پس از آزادی حلب،  سازمان ناتو به یک‌باره دگردیسی یافته!  گذشته از عراق و افغانستان،  همین ارتش ناتو نبودکه برای سرنگونی دولت قانونی لیبی اینکشور را به ویرانه تبدیل کرد؟  مردم لیبی به قول این آخوند فرنگی «بی‌گناه» نبودند؟!   همین ارتش ناتو نبود که بجای هدف گرفتن تروریست‌ها،   سربازان سوری را در «دیرالزور» قتل عام کرد؟   سربازان سوری‌که با تروریسم می‌جنگیدند،   «بی‌گناه» نبودند؟!‌   به هیچ عنوان!   چرا که،   اعضای سازمان آدمخوار ناتو،  ‌فقط «مردم گناهکار» را می‌کشند!

و «مردم گناهکار» یعنی همة کسانی که می‌خواهند در چارچوب روابط حقوقی معاصر در صلح و امنیت زندگی کنند و تحت سلطة آخوند نباشند.   ارتش ناتو،   از بدو تأسیس،  فقط همین نوع «مردم گناه‌کار» را به قتل رسانده.   به عنوان نمونه،   کافی است نیم‌نگاهی به ترکیه بیاندازیم که عضو رسمی این سازمان جنگ‌طلب است.   ده‌ها هزار کرد توسط نیروهای «نظامی ـ امنیتی» ترکیه به قتل رسیده‌اند و اینک نیز همین سازمان ناتو عملیات خرابکارانه‌اش را به حساب کردها می‌گذارد و اوباش را برای تهاجم به احزاب و سازمان‌های طرفدار کردها بسیج می‌کند.  و جالب‌اینجاست که دبیرکل سازمان ناتو به هیچ عنوان نگران جان انسان‌های «بی‌گناه» در کشور ترکیه نیست،  فقط نگران جان انسان‌های «بی‌گناه» در سوریه شده،  همانجا که روسیه پوزة مزدوران ناتو را به خاک مالیده و افسران‌اش را دستگیر کرده.   و اگر ناتو برای اخراج تروریست‌ها از سوریه وارد جنگ نشده فقط یک دلیل دارد؛  سگ هرگز دم خودش را گاز نمی‌گیرد!  و افسران «تسلیم شده» به کنار،  تروریست‌های اسلام‌گرا مانند اخوان‌المسلمین «دم ناتو» هستند.     بله،  فراموش نکنیم که ترکیه خراج‌گزار آمریکاست،   و هر جنایتی مرتکب شود،   به ویژه در زمینة سرکوب زنان،  «حق» دارد!  به یاد داریم که زن‌ستیزی از اصول اساسی سازمان ناتو است و به همین دلیل یانکی‌ها،  فرماندة ارتش ناتو هنوز کنوانسیون «منع خشونت علیه زنان» را امضا نکرده‌اند!   اینجاست که می‌بینیم به چه دلیل زن‌ستیزی اخوان‌المسلمین ترکیه و سرکوب و کشتار طرفداران دمکراسی در اینکشور باعث نگرانی اعضای ناتو نمی‌شود.   

باری،   در مورد سوریه شرایط متفاوت است؛ یک حزب لائیک مانند حزب بعث عراق در اینکشور حاکم شده و همچنانکه می‌دانیم روح‌الله خمینی که با یک دختر بچه 12 ساله ازدواج کرده بود،   از «کفار بعث» نفرت داشت.   از اینرو ارتش ناتو به خاطر چشمان شهلای خمینی،  شرایطی فراهم آورد تا حزب بعث عراق نابود شود!  در سوریه هم به خاطر چشمان شهلای شیمون پرز «راحل» و قدوبالای رعنای «جهادی اوباما» همین سازمان ‌دست به کار شد.   ولی از بخت بد،  روسیه در برابرش قرار گرفت وکار به «آزادی حلب» رسید،   و سازمان ناتو صلح‌طلب از آب در آمد:

«[...] اگر ما برای حل هر مشکلی از راه نظامی وارد می‌شدیم،  اکنون شاهد جنگ و فاجعه‌های انسانی بیشتری در جهان بودیم[...]‌»
همان منبع

خبر تسلیم افسران ناتو به کنار،‌ اگر سوابق تاریخی این سازمان جنایتکار را ندانیم،  ممکن است وعظ و خطابة دبیرکل‌اش را باورکنیم!   ولی با توجه به سوابق روشن سازمان کذا در حمایت از فاشیسم و روس‌ستیزی،  به صراحت می‌توان گفت که میراث‌داران ادوارد هشتم و هیتلر،   زمانی از جنگ رویگردان می‌شوند که بدانند از پس طرف مقابل برنخواهند آمد!   به استنباط،   ما حضرات با «سدسکندر» روبرو شده‌اند!   و سد سکندر باید همان موشک‌های «اسکندر» در کالینینگراد باشد!   چرا که پیش از استقرار این موشک‌ها،  دبیرکل سازمان ناتو می‌خواست به روس‌ها بفهماند که می‌باید جور دیگری فکر کنند:

«[...]‌ ینس استولتنبرگ،‌ دبیرکل ناتو [...]‌گفت: "ما روسیه را مجبور خواهیم کرد به طرز دیگری فکر کند"[...]»
منبع:   سپوتنیک،  مورخ 28 نوامبر2016

همانطور که می‌بینیم،  ‌حدود سه هفته پیش،‌  لحن دبیرکل ناتو به کلی متفاوت بود.  ایشان درست مثل ملایان زیردم دریدة جمکران،   خود را در جایگاه برتر رویت کرده و می‌خواستند دیگران را مجبور کنند،   مسائل را از دریچة چشم «ناتو» بنگرند!  ‌حال چه پیش آمده که از سازمان ناتو تصویر صلح‌دوست ارائه می‌دهند؟  به استنباط ما،  ‌آزادی حلب به شکسته شدن محاصرة استالینگراد شباهت دارد؛   شکست قریب‌الوقوع و غیرقابل اجتناب فاشیست‌ها را نوید می‌دهد.   با این تفاوت که اینبار برخلاف دوران استالین،   دیگر لندن و واشنگتن نمی‌توانند در سنگر برنده نشسته،   ژست مخالفت با فاشیسم بگیرند.   اینبار همة اعضای ناتو همچون تروریست‌های دست‌پرورده‌شان در سنگر بازنده قرار گرفته‌اند.  و همانطور که گفتیم،  ‌ آزادی حلب یک نقطه عطف تاریخی است که به «آپارتاید» یکصدسالة نژادپرستان غرب در منطقه پایان داده و مسلماً این تغییر کلان ستراتژیک پشت مرزهای سوریه متوقف نخواهد شد.   آزادی حلب از چنگ ناتو و مزدوران اسلامگرای غرب،  پایان «100 سال تنهائی» ماست.  آزادی از زنجیر اسارتی است که ریشه در پیامدهای شوم جنگ اول جهانی دارد.