طوس و عبوس!
نخستین قربانی
پیروزی احتمالی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحد، وزیر امور
مالی چین، «لو جیوی» بود. ماه گذشته،
«جیوی» طی نشست وزرای امور مالی گروه 20 در واشنگتن، به صورت غیرمستقیم و بدون اینکه از فرد مشخصی
نام ببرد، «توسل سیاستمداران به پوپولیسم»
را مورد انتقاد قرار داده بود، و امروز سایت
فیگارو خبر برکناری وی را منتشر کرد. این نخستین بار بود که یک مقام رسمی چین از
«زبان» نزاکت دیپلماتیک فاصله میگرفت، و
همانطور که دیدیم تاوان این بینزاکتی را نیز پس از یکماه پرداخت! البته
نزاکت در حوزة «یورو ـ دلار» و دیگر مناطق
نفوذ ارتش ناتو آنقدرها رایج نیست. به عنوان نمونه در اروپای غربی، فقط
آنجلا مرکل از اظهار نظر در مورد انتخابات آمریکا خودداری کرده و بس!
در منطقة خاورمیانه
هم فقط طویلة مشروعه است، که سرش را توی توبرة انتخابات آمریکا فرو کرده! البته
همانطور که میدانیم طویلة کذا «مرز» نمیشناسد،
و از آنجا که ارواحشکماش خیلی
انقلابی است، به خود اجازه میدهد به امور
همة کشورها دخالت کند. در هر حال، شعبة جمکرانی طویلة مککارتی تمام نبوغ خود را جهت
استقبال از ریاستجمهور آیندة آمریکا به کار گرفته و طبق معمول دکان ولایتفقیه
به دو شاخة مجازی تقسیم شده. شاخة زالممد، یا شاخة«رهبری»، و شاخة
چادرنوازی حسن فوتبال! زالممد، اخیراً ـ 12 آبانماه سالجاری ـ از دونالد ترامپ حمایت کرد، و شاخة حسن فوتبال نیز
با پرتاب یک کنیزالاسلام «چادرسیا» به جایگاه ریاست میراث فرهنگی، ارادت
عمیق و قلبی خود را به هیلاری کلینتون و «فاشیسم زنانة» وی به معرض نمایش گذارد. به محض اسبابکشی کنیزالاسلام جدید به پست
«ریاست»، کاشف به عمل آمد که برنامة
آیندة میراث فرهنگی تحت ریاست ایشان، قبرسازی
برای آخوندهای صدر اسلام در زادگاه فردوسی طوسی است:
«[...] آرامگاه
منسوب به امام محمد غزالی [...]در محوطه شهر تاریخی توس مشهد چشم انتظار توجه و
تخصیص اعتبار به منظور ساماندهی است تا به نمادی از اتحاد مذاهب اسلامی مبدل شود[...]»
منبع: ایرنا، مورخ 7 نوامبر 2016 کدخبر: 82297898
بله زادگاه
فردوسی طوسی، نخستین قربانی انتصاب یک
کنیزالاسلام به ریاست سازمان میراث فرهنگی شد و تعجبی هم ندارد! طویلة
مشروعه در محوطة تاریخی طوس قبر یک الاغمرده یافته و از آن به عنوان آرامگاه
«منسوب» به امام محمد غزالی یاد کرده و میخواهد قبر «منسوب» را برای گردشگران
خارجی «سر و سامان» دهد:
«[...]هم اکنون آرامگاه این متفکر بزرگ و بحث برانگیز
جهان اسلام در وضعیتی نه چندان خوشایند نیازمند به ساماندهی محوطه و تبدیل به مکانی
در خور برای حضور گردشگران داخلی و خارجی است[...]»
همان منبع
نیازی نیست که بگوئیم این «متفکر بزرگ» و سنی مذهب، از
مخالفان سرسخت خردگرائی بوده و ابوعلی سینا را نیز «تکفیر» کرده! خلاصه، به
دلیل حماقت، خشکفکری و علم ستیزیاش، بوق حکومت زالممد قصد دارد از او «متفکر
بزرگ جهان اسلام» و نماد اتحاد مذاهب اسلام بسازد! بله، سیاست سفلهپروری فقط به نفی شخصیتهای علمی و
فرهنگی کلاسیک و معاصر ایران محدود نمیشود، تمجید و ستایش از حماقت و توحش آخوندهای صدر
اسلام نیز مکمل همین سیاست است. برای آشنائی با متفکر بزرگ جهان اسلام بد نیست
به ویکی پدیا مراجعه کنیم که «احترام به ادیان» را خیلی رعایت میکند:
«[...]غزالی در سال483 هجری وارد بغداد شد [...] حلقه
درس او هر روز گسترش بیشتر یافت و فتواهای شرعی او مشهورتر شد[...] ضمن تدریس به
تفکر و تألیف در فقه و کلام و رد بر فرقههای گوناگون چون باطنیه، اسماعیلیه و فلاسفه نیز مشغول بود. غزالی از
جمله افرادی بود که به دوری مسلمانان از خردگرائی و نفی فلسفه تأثیر زیادی گذاشت [...]
غزالی [...] ابوعلی سینا را به سبب چند مسئله که یکی از آنها مسئله بیآغاز بودن
جهان هستی است تکفیر میکند[...]»
منبع: ویکیپدیا
باری، در
میان شخصیتهای اهل تسنن، طویله مشروعة
شیعی، احمقترینشان، یعنی «امام محمدغزالی» را روی سرش گذاشته و
حلوا، حلوا میکند. دقیقاً همانطور که غربیها هم روحالله خمینی و
بنیصدر و شیرین عبادی را به ارزش گذاشتند، و البته هنوز هم شعلههای عشق حضرات به اسلام
فروکش نکرده. به عنوان نمونه مجلة فرانسوی «لوپوئن»، آنقدر شیفتة «اسلام» است که در این مجموعة توحش
و تحجر، «فردیات» را هم برایمان «کشف»
کرده. البته این اکشتاف «علمی ـ شکمی» با چند نقل قول
از مقالة «طاهر بنجلون» در مورد کتابی صورت گرفته که «محمود حسین» آن را به رشته
تحریر در آورده! در کتاب کذا آمده که
ارائة «چهرة عبوس» از اسلام باعث شده که «مسلمانان در ابراز مخالفت علنی با داعش
ناتوان باشند!» به عبارت دیگر، «بدانید که اسلام عبوس، چهرة نورانی اسلام را مخدوش کرده!» و به همین
دلیل مسلمین نتوانستهاند آنطور که باید و شاید از داعش انتقاد کنند:
«[...] بن
جلون [...] توضیح میدهد که این کتاب در نظر دارد با بررسی چگونگی تحول اسلام در
کشورهای عربی [...] ثابت کند که این روایت از اسلام مانع رشد تجددگرائی و ظهور
فردیت در جوامع خاورمیانه شده [...] ناتوانی مسلمانان در ابراز علنی مخالفتهایشان
با داعش، حضور همین چهره عبوس از اسلام
است که هیچگاه فرصتی برای چون و چرا و بحث دربارة مفاهیم اسلامی را به مردم نداده [...]»
منبع: رادیوفرانس انترناسیونال، مورخ 6 نوامبر 2016
خلاصه به یاد
داشته باشیدکه، این «اسلام عبوس» است که
مانع ظهور فردیات در خاورمیانه شده، نه
ارتش خندان و خوشرو و مامانی سازمان ناتو،
و یا تشکیلات «ام. آی.6!» ولی واقعیت با این جفنگیات هزاران سال نوری
فاصله دارد. اولاً اسلام سیاسی با داعش هیچ تفاوتی ندارد؛ کافی
است به عربستان و جمکران، افغانستان، عراق و
پاکستان و ترکیه نیم نگاهی بیاندازیم، تا
دریابیم که حاکمیتهای دستنشاندة اینکشورها بدون استثناء «لائیسیته» را نفی و
سرکوب میکنند. ثانیاً برخلاف ادعای محمود حسین و مقالة «مسیو»
بنجلون، اسلام در مقام یک نگرش قرونوسطائی
بیهیچ شک و تردیدی نگرشی است متحجر و انسانستیز، غیر از
این هرگز نبوده و نمیتواند باشد. چرا
که، احکام اسلام متعلق به دورانی است که
الهامات آزادیخواهانة انسانها، فردیتها، و بنیادهای اجتماعی در مفهوم معاصر کلمه وجود
خارجی نداشته. به گواهی تاریخ معاصر، محافل
برتریطلب غرب برای سرکوب لائیسیته از این نگرش متحجر حمایت کردند و اینک نیز شاهد
حمایت آشکار تشکلهای مالی و اقتصادی غرب
از حکومتهای اسلامی در منطقة خاورمیانه هستیم.
در واقع کتاب محمود حسین و مقالة بنجلون، نه در
مسیر روشنگری و تنویر افکار، که صرفاً با هدف پنهان داشتن حمایت آتلانتیستها
از تروریسم اسلامی قلمی شده!
محمود حسین، همچون بسیاری از قلمزنان محافل استعماری غرب، با
نگارش این «کتاب دعا» تلاش کرده با سلب مسئولیت از بنیادهای مالی و اقتصادی غرب، سرکوب سازماندهی شدة ساکنان کشورهای مسلماننشین
را به حساب پدیدهای مندرآوردی به نام «اسلام عبوس» بنویسد! ولی واقعیت این است که، اسلام،
چه عبوس و چه خندهرو، همچون دیگر
ادیان ابراهیمی پدیدهای است واپسگرا.
خصوصاً که در دین مبین اسلام جز تعددزوجات، پدوفیلی، بردهفروشی و توجیه سرکوب الهامات آزادیخوانة
ملتها هیچ نمییابیم. خلاصه با «بحث
پیرامون مفاهیم اسلام»، هیچکس نمیتواند «واقعیت»
ضدانسانی این دین را از چشم ساکنان مناطق مسلماننشین پنهان دارد.
<< بازگشت