یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۹۵

از مانش تا موصل!




عبور ناوگان روسیه از کانال مانش،   به پروپاگاند سازمان سیا بر علیه شاپور بختیار پایان داد! در تاریخ 21 اکتبر سالجاری،   «سیریل امار»،  مجری تلویزیون اسرائیل ـ آی 24 ـ  با یک فیلم‌ساز اسرائیلی و «الی‌ازر تزافریر»،   رئیس سازمان موساد در دوران آریامهر مصاحبه‌ای ترتیب داد.   و طی این مصاحبه که البته بخش‌های دردسرساز آنهم به زبان فرانسه پخش نشد،  «تزافریر» تأکید کرد که پیش از انتصاب شاپور بختیار به سمت نخست وزیری،   برخی از درباریان پهلوی برای ترور خمینی از موساد کمک خواسته بودند.   وی افزود،   این تقاضا در پی «چراغ سبز» دولت فرانسه صورت گرفت.  گویا وزیر کشور فرانسه با پیام ویژة والری ژیسکار به تهران آمده بود و به حضرات بفرما زده!   اینان هم دست به دامن موساد شدند،  و موساد هم تقاضای ترور را نپذیرفت!   «تزافریر» همچنین تأکید کرد،  «از آنجا که جیمی کارتر شیفتة روح‌الله خمینی شده بود،   شاه را رها کرد.»   انتشار این مطالب از تلویزیون اسرائیل نشان می‌دهد که دولت اسرائیل از شایعات محافل راست افراطی در مورد شاپور بختیار فاصله گرفته،   و دیگر قادر نیست از تروریسم اسلام سیاسی حمایت ‌کند!  البته ترور افراد توسط سازمان‌های اطلاعاتی آنقدرها کار پیچیده‌ای نیست،  ولی آ‌نچه اهمیت دارد تغییر ویراست رسمی آتلانتیسم و قرار گرفتن «درباریان پهلوی» بجای شاپور بختیار است.  دولت اسرائیل به این ترتیب به استقبال تحولات منطقه شتافته.   بله،‌  با استقرار ناوگان روسیه در مدیترانه،   توازن قوا در «استخر ناتو» به طور کلی بر هم خواهد خورد،   و آتلانتیست‌ها سخت پریشان شده‌اند!  ریشة آ‌شفتگی اینان مسکوت ماندن سناریوی تجزیة سوریه است.  و به همین دلیل شیپورهای آتلانتیسم بر علیه روسیه بسیج شده‌اند و به ویژه تهاجم تبلیغاتی گسترده‌ای بر علیه شخص پوتین سازمان داده‌اند.  باشد تا به «سنت رایج» سدة اخیر،  باز هم جیب ملت جرمانی را بزنند و نانی برای قبیلة روتچیلد به تنور بچسبانند!   از اینرو،   همزمان با عبور ناوگان روسیه از بیخ گوش ملکة انگلستان،   رادیوفردا،  ناگهان به یاد «جنایات استالین» افتاد،   و آلمان هم تصمیم گرفت جهت مبارزه «با تهدید روسیه» بودجة نظامی‌اش را افزایش دهد:

«[...]‌ اورسولا فن درلاین،  وزیر دفاع آلمان[...]‌تأکید کرد [...]‌ وزارت دارائی [...] ‌با افزایش بودجه دفاعی تا 10 میلیارد یورو تا سال 2020 موافقت کرده [...] وی دلیل این تصمیم گیری را رفتارهای تهاجمی روسیه در درگیری‌های سوریه و آفریقا عنوان می‌کند[...]‌»
منبع:  سپوتنیک،   مورخ 22 اکتبر 2016   

یادآور شویم در شبکة خبرسازی آتلانتیسم،   دفاع روسیه از منافع‌اش،  به معنای «رفتارهای تهاجمی روسیه» تلقی می‌شود!  باری،   ارتش ناتو به پاس فداکاری دولت آلمان،   «آرند فریتاگ فون لورینگ هوون» را به ریاست دکان نوین جاسوسی‌اش منصوب کرده.  و به گزارش سپوتنیک،   مورخ 22 اکتبر سالجاری،   ایشان از سال 2007 ،  به مدت 3 سال در جایگاه «قائم‌مقام آژانس اطلاعاتی آلمان» فعالیت داشته‌اند،  و اکنون نیز سفیر آلمان در جمهوری چک هستند.   کسی چه می‌داند،   شاید کشف اخیر «جاسوس روسیه» در جمهوری چک را مدیون خوش‌خدمتی‌های «فون لورینگ هوون» باشیم.   در هر حال،   هستة حاکمیت در آلمان،  همچون دیگر کشورهای اروپای غربی «ضد روسی» است و مانند طویلة مشروعه به رعیت‌منشی برای آنگلوساکسون‌ها «افتخار» می‌کند.   البته در طویلة مشروعه،  این «افتخار» به صورت واژگون،  یعنی در قالب شاخ‌وشانه کشیدن‌های آبکی برای ارباب منعکس می‌شود.   همانطور که رسانه‌ها حمایت آتلانتیست‌ها از فاشیسم در اوکراین را «حمایت از دمکراسی» می‌خوانند!
     
باری پس از برگزاری نشست «اوکراین،  آلمان،  فرانسه و روسیه» در شهر برلن،  ‌ روسیه در حلب آتش‌بس موقت اعلام کرد و این آتش‌بس تا امروز ادامه یافت.  و همین امروز نیروهای ائتلاف «بین‌المللی» ـ   این ائتلاف شامل اعضای بریکس نمی‌شود ـ  موفق شدند یک پل مهم را در «حسکه» بمباران کرده و دامنة تخریب سوریه را گسترش دهند!

به گزارش سایت فرانسه زبان سپوتنیک،  این هشتمین پلی است که در سوریه ویران می‌شود.   و شاهدیم که رسانه‌های غرب این عملیات تخریبی را به هیچ عنوان بازتاب نمی‌دهند،  باشد تا پرستیژ «کدخدا» و رعایای جنایتکارش مخدوش نشود.   اینان با شعار دمکراسی و حمایت از آزادی‌بیان،  بر علیه لائیسیته و روابط حقوقی معاصر بسیج شده‌اند،   تا سوریه را با خاک یک‌سان کنند.   به عبارت دیگر،  می‌باید قبول کرد که،   در منطقة‌ نفوذ آنگلوساکسون‌ها،   «اطلاع‌رسانی» معنائی جز ارائة تصویر دلپذیر از محفل جنایتکار احترام به ادیان ندارد.   و جای تعجب نیست که رسانه‌های غرب در مورد کشتار غیرنظامیان یمن و عراق و به ویژه در مورد حمایت مادر ترزا از «پوپولیسم» و توحش جمع نیز سکوت اختیار کرده‌اند.

مادر ترزا،   نخست‌وزیر برکیست،   رسماً پارلمان بریتانیا را در پرانتز گذاشته و با اتکاء به «خواست مردم» نه تنها در مورد مسائل بریتانیا که در مورد اتحادیة اروپا هم تصمیم‌گیری می‌کند!   به عنوان مثال،  ایشان با انتخاب «میشل بارنیه» به عنوان نمایندة اتحادیة اروپا جهت انجام «مذاکرات برکسیت» مخالفت کرده‌اند!  ‌ یعنی «طرف مذاکره» با انگلستان که فرضاً حافظ منافع اتحادیة اروپا تلقی می‌شود،  می‌باید مورد تأئید انگلستان قرار گیرد!   و جالب اینکه،  در این میانه،  بوق‌های رسمی بروکسل‌ستان به مصداق «سکوت علامت رضاست» به این روابط «ارباب ـ رعیتی» هیچ اعتراضی نمی‌کنند،  ‌ همانطور که در مورد مسدود شدن حساب‌های بانکی «راشا تودی» در بریتانیا نیز ساکت مانده‌اند.  البته در این میانه یورونیوز،   بوق رسمی برتری‌طلبان تلاش کرد تا با سفسطه و مغلطه و ...  از دولت مادر ترزا سلب مسئولیت کرده،   مسدود شدن حساب‌های راشاتودی را در انگلستان به حساب «بانک‌ها» بگذارد!

بله این روزها بانک‌های بریتانیا «مستقل» شده‌اند و هر کاری که دوست داشته باشند انجام می‌دهند.   البته به شرطی که این‌کارها با نفرت‌فروشی و تروریسم‌پروری و آخوندنوازی و دیگر عملیات ضدحقوقی آنگلوساکسون‌ها «هم‌سوئی» نشان دهد.   به عنوان نمونه،  هیچیک از بانک‌های «مستقل و آزاد» بریتانیا با تهاجم نظامی به کشور عراق مخالفت نکردند،   و دلیل هم از روز روشن‌تر است.  تخریب و تاراج و به ویژه تجزیة عراق،   بدون استقرار «حکومت اسلامی» امکانپذیر نمی‌شد.   ولی از آنجا که آمریکا ناچار شده از مواضع خود در سوریه عقب‌نشینی کند،‌ ‌ «رویال بانک اسکاتلند» هم برای انسداد حساب‌های راشاتودی «فتوی» صدوریده:

«[...] مقام‌های بانک "نت‌وست" که از مجموعه بانک سلطنتی اسکاتلند است،  روز ۱۲ اکتبر با ارسال نامه‌ای به این شبکه تلویزیونی نسبت به مسدود شدن حساب‌های آن‌ها از روز ۱۴ نوامبر اطلاع رسانی کرده بود[...]»
منبع:  یورونیوز،  مورخ 17 اکتبر 2016     

و از قضای روزگار،   تصمیم  مقامات بانک «نت‌وست» با تغییر موضع وزارت امور خارجه آمریکا و تعیین تاریخ «نشست لوزان» برای ملاقات وزرای امور خارجه روسیه و آمریکا  تقارن زمانی نشان می‌دهد.   یادآور شویم،‌  پس از «نشست لوزان»،   جان کری سراسیمه به لندن دویده،   با رعایای اروپائی‌اش دیدار کرد و ... و خلاصه قرار شد «موصل» آزاد شود!

آمریکا از سال 2003 کشور عراق را اشغال کرده،   و به گواهی اظهارات شخص هیلاری کلینتون و همچنین اسناد ویکی‌لیکس،‌   تشکیلات تروریستی داعش که در عراق هم مستقر شده،   توسط آمریکا سازمان یافته.   ولی یک‌روز پس از نشست لوزان،   وزیر امور خارجة آمریکا در لندن با رعایای اروپائی‌اش دیدار می‌کند و «همه با هم» برای آزاد کردن موصل از اشغال داعش به اجماع می‌رسند!   خلاصه همانطور که موسی فرمود،   «‌نشست لوزان بی‌نتیجه بود!»   به این معنا که کدخدا به نتیجة مطلوب نرسید،   و ناچار شد از تجزیة عراق صرفنظر کند!   به همین دلیل عملیات «آزادی موصل»،‌   با اخراج جمکرانی‌ها،  نوکران وفادار آمریکا از کرکوک و نینوا آغاز شد!   چرا که حکومت طویلة مشروعه درکنار  نیروهای «بابا بارزانی»،  در عمل عامل اجرای سیاست‌های لندن جهت تجزیة عراق است و اگر آمریکا ناچار شده از سیاست‌های لندن فاصله بگیرد،  اوباش جمکران هم می‌باید از عراق خارج شوند.   البته فکر نکنید «لندن» دست روی دست می‌گذارد و بیکار می‌نشیند،  ‌به هیچ عنوان!   به محض برخورد پاترنوس با «موانع»،  سازمان ملل برای مخدوش کردن اعتبار خود دست به‌کار می‌شود و بر علیه دولت سوریه قطعنامه می‌صدورد؛‌ به اصطلاح «پارلمان عراق» قانون ممنوعیت تولید و فروش نوشابه‌های الکلی را به تصویب می‌رساند و گام دیگری به سوی قهقرای اسلامگرائی بر می‌دارد،  و همة لوتی‌وعنترهای محفل جنایتکار احترام به ادیان،‌   برای «بازگشت به گذشتة نورانی»، ‌ یعنی ستایش «گله‌سالاری،  اسلام سیاسی و روابط ضدحقوقی»،  و خصوصاً نفی مدرنیته و لائیسیته بسیج می‌شوند.

اکونومیست،   بوق قبیلة روتچیلد‌ها،   پدیده‌ای به نام «پوتین‌ایسم» خلق می‌کند؛  ‌ «نیوزویک» با طرح یک پرسش دبستانی،  حکومت مفلوک جمکران را در مقام «رقیب روسیه» می‌نشاند ـ سایت ایران دیپلماسی،  مورخ 23 اکتبر سالجاری ـ   داس‌الله در مدح «عزم رضاشاهی» قلم می‌فرساید،  و ... و رادیوفردا هم به پروفسور «فریدون خاوند» تریبون می‌دهد تا ایشان با طرح پرسش کودکستانی «آیا استالین را می‌توان دوست داشت؟»  در دکان «نه شرقی،  نه غربی» آلمان نازی بنشینند و یک فاشیست شناخته شده ـ ابراهیم گلستان ـ  را در جایگاه «روشنفکر چپ» بنشانند؛  نگرش «انسان‌محور» مارکس را با استالین‌ایسم در ترادف قرار دهند،  و نهایت امر برای کدخدا  «دوقطبی کاذب» بسازند!

مقاله فریدون خاوند را بررسی نمی‌کنیم،  چرا که به چند دلیل از پایه و اساس «نامربوط» است! نخست اینکه ژوزف استالین رهبر «اتحاد شوروی» بود،   اگر کسی او را دوست دارد،  به پروفسور خاوند مربوط نمی‌شود!   دیگر اینکه،  آورام گلستان که ادعا می‌کند استالین را دوست دارد،   «روشنفکر» نیست!  هیچ روشنفکری نمی‌تواند سیاستمدار را دوست داشته باشد.  فقط در گنداب حکومت دین‌فروشان است که هر «چارپائی بر او کتابی چند» از قماش حاج فرج دباغ و آورام گلستان «روشنفکر» معرفی می‌شوند!   «روشنفکر»،  بنابرتعریف،  اهل «تفکر و استدلال» است،   در نتیجه،   دیر یا زود،  نهایت امر در برابر ایدئولوژی و «عرصة توجیه» قرار خواهد گرفت!  در واقع قلم‌فرسائی «پروفسور» خاوند در مورد شخص استالین،   تکرار همان تبلیغاتی است که سازمان سیا تنظیم کرده تا از طریق آن نگرش انسان‌محور کارل مارکس را با «استالینیسم» در ترادف قرار دهد،   و به این ترتیب از اهمیت مبارزة سرنوشت‌ساز ارتش سرخ با آلمان نازی تا حد امکان بکاهد!   فراموش نکنیم که به گواهی تحقیقات مورخان سرشناس آمریکا،   حامیان موسولینی و هیتلر در لندن و واشنگتن نشسته بودند،   و اینک نیز شاهدیم که هم‌اینان از تروریسم در سوریه حمایت می‌کنند،  و ... و چرا راه دور برویم؟ در تاریخ 3 اکتبر سالجاری،   سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا رسماً روسیه را از «مبارزه با تروریسم» برحذر داشت:   وبلاگ  «حلب و هیتلر!»

حال باید دید چه پیش آمده که همزمان با مراسم وقوقیة جماعت در طویلة مشروعه،  رادیوفردا هم به پروفسور خاوند تریبون داده؟!   برای پاسخ به این پرسش کافی است به سفر 4 روزة‌ اسقف کلیسای ارتدوکس روسیه به بریتانیا،  دیدار وی با اسقف کانتربری و الیزابت دوم،   و سپس عبور ناوگان روسیه از کانال مانش نیم‌نگاهی بیاندازیم!   بله،  در میعاد «ترافالگار دی»،   یک‌روز پس از ملاقات اسقف اعظم روسیه با الیزابت دوم،   ناوگان «دریای شمال» روسیه به مقصد مدیترانه از کانال مانش عبور کرد،  حال آنکه مسیر دیگری هم برای عبور وجود داشت!   و نیازی نیست بگوئیم که عبور این ناوگان از کانال مانش،   تهدید مستقیم لندن به شمار می‌رود!   و همانطور که در آغاز گفتیم،   استقرار این ناوگان در مدیترانه،  توازن قوا را در این دریا که «استخر سازمان ناتو» خوانده می‌شد،  بر هم خواهد زد.   مسلماً تغییر «کلان ستراتژیک» به فروپاشی‌های کلان نیز منجر خواهد شد.  و به استنباط ما تغییرات بنیادین در مصر، ترکیه،  سوریه و لبنان در راه ‌است،   و همین تحولات اجتناب‌ناپذیر است که به اخراج اوباش جمکران از عراق منجر شده،   و از سوی دیگر،   دولت ترکیه را نیز در برابر دولت دست‌نشاندة عراق قرار داده.