پیتزا، ودکا و کربلا!
تغییر سنگر ویکی لیکس ـ تداوم افشاگری بر علیه هیلاری کلینتون ـ و
تغییر سنگر«پل رایان» و شرکاء در مورد دونالد ترامپ، نشان
میدهد که حاکمیت آمریکا اینبار برای استقرار یک حکومت پوپولیست و کودتائی ـ فراحزبی ـ
در ایالاتمتحد خیز برداشته. در این راستا، «منطقی» مینماید که رئیسجمهور
آینده آمریکا، مانند هیتلر و روحالله خمینی «محبوب مردم»
باشد، و به این ترتیب برای هر نوع سرکوب
و تاختوتاز، به ویژه در برابر مسکو «چک سفیدامضاء» داشته
باشد! بله اشتباه نکنیم؛ حاکمیت
آمریکا یک مجموعة «تبهکار و انسانستیز» است که از «تخریب و مرگ» تغذیه میکند، هر چند
فراموش نمیکند که باید شعار دمکراسی و حقوق بشر هم بدهد. دقیقاً
همانطور که طویلة مشروعه با شعار «تولید»،
در عمل از تولید ممانعت میکند، و با شعار نبرد با آمریکا، دست به نوکری برای یانکیها زده.
به عنوان نمونه، در
شرایطی که حسن روحانی، رئیس قوه مجریة
حکومت ملایان قرارداد فروش نفت در برابر واردات برنج بوگندوی تایلندی امضاء کرده، علی
لاریجانی، رئیس قوة مقننه بالای منبر رفته
و ضمن تأکید بر «حقانیت» وحشیگریهای خیابانی در میعاد عاشورا، شعار
تشویق تولید هم میدهد:
«[...] سیاست این است که زمینه تولید و صادرات
فراهم شود [...] هر ساله [...] مراسم متعدد [...] برای بزرگداشت شهادت امام حسین
(علیه السلام) در کشورمان برگزار میشود که موجب شورآفرینی و اقدامی ارزشمند و
معقول است[...]»
منبع: مهرنیوز،
مورخ 20 مهرماه سالجاری، کدخبر: 3792950
بله،
فراموش نکنیم که بر اساس تحقیقات قبیلة لاریجانی، شکافتن فرق سر با قمه، عربدهکشی در کوچهوخیابان و زنجیر زدن و اشباع
فضای اجتماعی با عملیات وحشیانه موجب «شورآفرینی» میشود، آنهم از نوع «معقول!» ولی
شاهدیم که، این حکومت نمیتواند بر انتظارات گلة «مردم»
طرفدار فوتبال چشم ببندد و «دکان» پردرآمد فوتبال را تعطیل کند. میبینیم که ملایان در این ایام «مقدس» بین
بازی فوتبال و عرعر و زوزة «ثواب» برای امام حسینشان به «شک بین دو و سه» گرفتار
شدهاند. و از آنجا که شهامت ندارند «واقعیت» را بپذیرند،
که این «کربلابازی» دیگر بین «مردم» خریداری
ندارد، استادیوم ورزشی را به مسجد و
حسینیه تبدیل کردهاند. خلاصه، اگر این دکان را «مردم» میخواهند، چرا حکومت
مفلس برای «شورآفرینی» به مسابقة فوتبال محتاج شده؟! برای پاسخ به این پرسش باید ببینیم چه محافلی به
دنبال «حفظ» این «شورآفرینیها» هستند؟! پاسخ روشن است؛ محافل افراطی غرب که برای تاراج
و سرکوب ایرانیان به این بساط نیاز دارند! وجه مشترک این محافل و طویلة مشروعه اشباع فضای
اجتماعی، و واپس راندن مطالبات دمکراتیک
ملت ایران است. به همین دلیل حکومت اوباش
نیازمند عاشورا و تاسوعاست؛ ملت ایران نیازی به این وحشیگریها ندارد.
به عبارت دیگر بساط کربلا، تروریسم مسیحی را به تروریسم اسلامی پیوند میدهد، و
مانند دوران نورانی مصدق و جیمی کارتر، اتحاد چماقدار و شارلاتان چپنما را بر علیه
دمکراسی مستحکم میکند.
از اینرو، امسال
نیز مانند سال 1357 شمسی، شاهد اتحاد چماقدار و چپنما در لندن بودیم، آنهم به مناسبت بساط «حسین درکربلا!» همچنانکه پیشتر هم گفتیم، طویلة 100 سالة مشروعه از طریق همین دکان مرگپرستی
به محافل افراطی غرب وصل شده، و به همین دلیل بوقهای آتلانتیسم به احترام
ماتحت آخوند، در کنار تلویزیون جمکران قرار گرفتند و «شادی تماشاگران
از پیروزی تیم فوتبال ایران بر کرة جنوبی» را در پرانتز گذاشتند. گذشته از این، امسال
طویلة مککارتیسم نیز به نوبة خود چندین و چند حسین حقطلب به میدان آورده بود. نخستین
حسین، آدمیرال جان کیربی، سخنگوی
رسمی وزارت امور خارجه آمریکا بود که به نیابت از تروریستها، رسماً
روسیه را تهدید کرد که از عملیات ضدتروریستی در سوریه دست بردارد ـ وبلاگ
حلب و هیتلر. دومین حسین طویلة مککارتی، بوریس
جانسون وزیرامور خارجه «مادر ترزا» بود. «مستر» جانسون به دلیل جبونی ویژة جنتلمنهای
نزولخور «سیتی» و قاچاقچیان محفل آتلانتیسم،
وزیر امور خارجة فرانسه را به سپر
بلا تبدیل کرد تا اگر آواری هست بر سر فرانسه بریزد!
اینچنین بود که وزیرامور خارجه فرانسه
با پیشنویس یک قطعنامه در مورد اوضاع حلب راهی مسکو شد. در
مسکو هم به ایشان گفتند که این پیشنویس در صورتی میتواند تأئید شود که اصلاحیههای
پیشنهادی مسکو در آن منظور گردد. در واقع صحبت از قطعنامة مشترک «مسکو ـ پاریس»
برای حل بحران حلب بود که ناگهان صحنه تغییر کرد.
قطعنامة پیشنهادی فرانسه بدون
اصلاحیههای پیشنهادی مسکو به شورای امنیت آمد و همانطور که قابل پیشبینی بود با
وتوی مسکو روبرو شد و عربدهجوئی و عوعوی نمایندة انگلستان در شورای امنیت، و نفسکشطلبی بوریس جانسون را در پی آورد؛ اینان،
در رسانهها، نگران غیرنظامیان حلب بودند!
البته بین خودمان بماند؛ میگویند بیش از دو لشکر «حسینی» از مأموران
ویژة آتلانتیستها در حلب محاصره شدهاند،
و جانوران وحشیای که در پایتختهای
غرب برای غیرنظامیان حلب اشک تمساح میریزند در واقع میترسند که 147 جیمزباند
جنایتکارشان به دست روسها بیافتند و افتضاح بیشازپیش دامنگیرشان شود. البته
این مسائل به ما مربوط نیست؛ بهتر است
فضولی نکنیم! باری، پس از وتوی قطعنامة فرانسه توسط روسیه، نشست جهانی انرژی در ترکیه برگزار شد؛ وزیر
انرژی اسرائیل نیز برای نخستین بار پس از 6 سال به ترکیه رفت؛ قرارداد «تورکیش ستریم» میان ترکیه و روسیه به
امضا رسید و ... ولادیمیر پوتین هم اعلام
داشت که روسیه با تثبیت سقف تولید نفت موافق است.
اینجا بود که فرانسه یکبار دیگر به
سپر بلای لندن و واشنگتن تبدیل شد و رئیسجمهور اینکشور آنقدر «حلب، حلب» کرد، که ولادیمیر پوتین اعلام داشت از سفر به پاریس منصرف
شده! یادآور شویم یکسال پیش، فرانسوا اولاند رسماً از رئیس فدراسیون روسیه، برای
افتتاح مرکز فرهنگی اینکشور در پاریس دعوت به عمل آورده بود، و لغو
این سفر در واقع جایگاه رئیسجمهور فرانسه را سخت متزلزل کرد. و به
همین دلیل سیل تهاجم و نکوهش از راست و چپ به سوی رئیسجمهور روان شد و در این
گیرودار «والری تریلرویلر» هم که از الیزه اخراج شده، زینبوار
به انتقام جوئی پرداخت و یک «اس. ام. اس» فرانسوا اولاند را در «دسترس عموم»
گذاشت. بله زینب جماعت که زندگیاش در «انتقامجوئی» و
حماقت خلاصه شده، همه جا پیدا میشود، ولی پرسوناژ زینب بیبیگوزکهای شیعی حکایت
دیگری است! این پرسوناژ اخیراً به پرسوناژ وسترنهای صدمنیکقاز
هولیوود شباهت یافته و عملیات محیرالعقولی انجام میدهد:
«[...] بعد از شهادت
امام حسین[...] عمر بن سعد تا ظهر روز یازدهم در کربلا ماند [...] وقتی روز از نیمه
گذشت [...] فرمان داد تا بانوان خاندان پیامبر را بر شتران بیجهاز سوار کردند[...]
هنگامی که آنان را [...] از قتلگاه عبور دادند [...] نظر بانوان بر جسم مبارک
امام حسین افتاد [...] حضرت زینب کبری نعش برادر را به سینه خود چسبانید[...]»
منبع: ایرنا، مورخ 22 مهرماه سالجاری، کدخبر: 1333283
چه «بانوئی!» ایشان یا عین سوپرمن از روی شتر جست زده و جسد
برادر را در آغوش گرفتهاند، یا اینکه بالاتنهشان کشی بوده و همانطور که روی
شتر نشسته بودند، سینهشان را به جسد
آنحضرت چسباندهاند! خلاصه،
واژة «بانو» را دستکم نگیریم! واژهای استکه اخیراً از طریق بلندگوهای سازمان
سیا «اختراع» شده، و هدفاش نفی «زن» و
فردیات و انسانیات اوست. واژة کذا همچون واژگان «برادر و خواهر» است که سازمان
سیا، در آستانة کودتای 22 بهمن 57 تو لپ عوام ترکانده بود! باری اگر
«برادر و خواهر» روز 22 بهمن 57 «کودتا» میکنند، عملیات محیرالعقول «بانو» هم بعید به نظر نمیرسد! ولی خوشبختانه، دعانویس سازمان سیا که این مضحکات را سر هم
کرده خودش در محل حاضر و ناظر بوده، چرا
که در ادامه میافزاید:
«[...] قرائن نیز نشان میدهد
که از صبح زود روز دوازدهم محرم، شهر کوفه
در محاصره و مراقبت شدید نیروهای حکومت بوده [...] جاسوسان، حرکات مشکوک را تحت نظر داشتند [...] چند هزار
نفر اوضاع را بررسی می کردند [...] هیچ کس حق حمل سلاح یا خروج مسلحانه از خانه
را نداشته[...]»
همان منبع
خلاصه، «قرائن»
به ایشان نشان داده که جهت سرکوب چند بانوی شترسوار و داغدیده در کوفه نوعی
کودتای 28 مرداد صورت گرفته! و همین
«قرائن» مسلماً نشان میدهد که خمینی، حامی
کودتای 28 مرداد، از مخالفان سرسخت این کودتا بوده! بله «قرائن» چنین نشان میدهد؛ احدی هم حق ندارد این «قرائن» ساخته و پرداختة
ذهن علیل تبلیغاتچیهای سازمان سیا را به زیر سئوال برد. به ویژه آنجا که این قماش «قرائن» در بوق رسمی
طویلة مشروعه منعکس میشود، طویلهای که
موجودیاتاش مانند موجودیت ارتش آدمخوار ناتو،
در گرو مرگ و تخریب و تاراج و «سلب
مسئولیت» یعنی دروغگوئی و واژگوننمائی است:
«[...] ادامه همکاریهای راهبردی تهران ـ مسکو در مبارزه با تروریسم.»
منبع: ایرنا، مورخ
22 مهرماه سالجاری
پس از قصة کربلا و «قرائن» کذا، ایرنا رسیده به «مبارزه با تروریسم!» بدانید و آگاه باشید که مسکو با کنیزمطبخیهای
لندن و واشنگتن «همکاری راهبردی» دارد! خصوصاً
اگر به مصاحبة اخیر شبکة تلویزیونی فرانسه با ولادیمیر پوتین نیمنگاهی بیاندازیم میبینیم
که ولادیمیر پوتین یکبار دیگر از تهاجم نظامی به عراق شدیداً انتقاد کرده. حال باید ببینیم چگونه بوق رسمی جمکران به «همکاری
راهبردی با مسکو» اشاره میکند، در شرایطی
که سپاه پاسداران طویلة مشروعه، تحت نظارت ارتش آمریکا در عراق به «خدمت» برای اشغالگران
«مفتخر» است؟ به چه دلیل این به اصطلاح همکاران راهبردی مسکو
به وحشیگری شیعیان عراق دامن میزنند،
و همه ساله، یک گله روانپریش را با
شمشیر و قمه به خیابان میآورند و برنامة پدرپرستی و خونریزی و خشونت را به ارزش
میگذارند؟
میدانیم که در دوران حاکمیت حزب بعث
امکان این وحشیگریها وجود نداشت، و آمریکا و شرکاء برای گسترش همین بساط است که
به عراق لشکرکشیدهاند. نتیجه هم در برابر ماست: شهرهای ویران،
میلیونها آواره، صدها
هزار قربانی و ... و اینهمه برای استقرار حکومت اوباش شیعی، جهت
تجزیة عراق و به ویژه نشاندن نظامیان طویلة مشروعه در جایگاه ژاندارم منطقه! طرحی
که خوشبختانه با شکست کامل روبرو شده، و مانوور اخیر دریائی عربستان و حضور وزیر امور
خارجة عربستان در مذاکرات آتی لوزان شاهدی است بر این مدعا و ما هم از مطلب دور افتادیم، پس بازگردیم به بساط «کودتائی ـ کربلائی» طویلة
مککارتیسم.
در تاریخ 9 سپتامبر سالجاری، وزرای
امور خارجه آمریکا و روسیه به توافق 5 مادهای «پیتزا و ودکا» دست یافتند. دو روز
بعد جابر انصاری، برای پارس کردن به این توافق راهی مشهد شد و
اعلام داشت، این توافق مشکل سوریه را حل
نمیکند، و ما هیچ تعهدی نسبت به مفاد آن
نداریم:
«[...] جابرانصاری [...] در
نشست خبری [...] در مرکز پژوهشهای آستان قدس رضوی [...] در مورد توافق روسیه و
آمریکا [...] تصریح کرد: هرگونه توافق یا
راهحلی از سوی بازیگران بینالمللی نمیتواند جایگزین خواستههای سوریه باشد[...]»
منبع: تابناک، مورخ 11 سپتامبر 2016 ، کدخبر: 294526
چند روز پس از اینکه وزارت امور خارجة جمکران با
این اظهارات در برابر محفل «کارتر ـ برژینسکی» سجده کرد، شاهد قتلعام نظامیان سوری در «دیرالزور»
بودیم. پنتاگون ادعا کرد بمباران اشتباهی صورت گرفته، سگهای وفادار کدخدا ـ انگلستان و شرکاء ـ هم بلافاصله خود را شریک این جنایت معرفی
کردند! سپس تروریستهای دستپروردة آتلانتیسم، کاروان
کمکهای انساندوستانة سازمان ملل را مورد حمله قرار دادند و آن را به حساب سوریه و
روسیه گذاشتند. به این ترتیب،
پنتاگون و تروریستها دستدردست
یکدیگر موفق شدند توافق «ودکا و پیتزا» را متوقف کنند. بعد هم
آدمیرال کیربی به عنوان سخنگوی تروریستها، روسیه را تهدید فرمودند و ... و در تاریخ سوم
اکتبر سالجاری، آمریکا هرگونه مذاکره با
مسکو را در مورد سوریه متوقف کرد و انگلستان و فرانسه هم سپر بلای واشنگتن شدند. اما
زمانی که همه در انتظار گسترش بحران بودند، ناگهان حضرت کیربی که از شیفتگان مکتب کربلا و
تروریسم اسلامی هستند، تغییر سنگر داده، به عنوان طلبکار وارد میدان شدند:
«[...]کیربی گفت: تعلیق توافقنامه به معنای لغو همیشگی
آن نیست. ما به این نیاز داریم که مسکو گامهای قابلتوجهی
برای اثبات برخورد جدی خود نسبت به تعهداتش بردارد [...]»
منبع: سپوتنیک، مورخ 12 اکتبر 2016
معلوم نیست چه پیش آمده که وزارت امور خارجة
آمریکا دکان «هیتلری ـ حسینی» را رها کرده و «حسنی» شده؟! ولی
مسلم است که این دگردیسی بدون دریافت توسری جانانه پیش نیامده. متأسفانه
از چند و چون این توسری یا توسریها بیخبریم،
ولی به صراحت بگوئیم، حضور وزرای امور خارجه عربستان و ترکیه در نشست
آتی لوزان، و ابهام در مورد شرکت جمکران
در این مذاکرات، در کنار اهداء نوبل ادبیات به «باب دیلن»، تداوم
همین توسریها باید باشد! اگر محفل نوبل
که عمری نان جنگ و تخریب و اسلام فروشی سق زده،
ناگهان چشمش به «باب دیلن» میافتد، و
ادبیات او را «کشف» میکند، دلیل دارد!
باب دیلن، همواره
مخالف جنگ بوده و هست، و به ویژه در رابطه با تهاجم نظامی آمریکا به عراق، آلبومی تحت عنوان «ارتش بینوایان» تنظیم کرد
که طویلة مککارتی وادارش کرد نام آن را تغییر دهد. باری در پی «غلط کردم» تلویحی آدمیرال جان کیربی
بود که گویا محفل نوبل هم دریافت جهت باد تغییر کرده، و میباید
خود را «تطهیر» نماید. از اینرو در خجسته
میعاد 13 اکتبر، نوبل ادبیات به «باب
دیلن» تعلق گرفت!
<< بازگشت