کری و عسکری!
دونالد ترامپ، رئیسجمهور
منتخب «یانکیها»، هنوز وزیر امورخارجهاش را انتخاب نکرده، ولی
انفجار بمب در کلیسای ارتدوکس قاهره؛ تهاجم
مجدد تروریستها به پالمیرا؛ و برگزاری همزمان
دو نشست امنیتی «منامه» و «تهران» ـ اولی بر علیه ایران و توافق هستهای، و دومی
بر علیه اسرائیل ـ مسیر سیاست خارجی دولت
ترامپ را از هم اکنون مشخص میکند. سیاستی
مبنی بر تداوم حذف اقلیت مسیحی از منطقه،
تقویت دو قطب بحرانساز «تلآویو ـ
تهران»، با هدف به زیر سئوال بردن توافق هستهای و زمینهسازی برای «یکجانبهگرائی»
حکومت ملایان و نهایت امر، تجهیز این
حکومت و عربستان سعودی به سلاح اتمی.
در نشست «منامه»، مادر
ترزا، نخستوزیر برکیست بالای منبر رفت
و در مورد افراطگرائی ایران ـ و نه
وحشیگری حکومت ولایتفقیه ـ وعظ و خطابه فرمود،
سپس ژنرال پتریوس شدیداً از توافق اتمی
ابراز نگرانی کرد:
«[...] ژنرال دیوید پترائوس[...] روز شنبه 10 دسامبر
مدعی شد در این توافق اتمی ایرادات قابلتوجهی وجود دارد که برای ما نگران کننده است
[...] توافق اتمی با ایران تنها 10 تا 15 سال اعتبار خواهد داشت[...]»
منبع: صدایآمریکا، مورخ 11 دسامبر 2016
بله ژنرال پتریوس، در واقع با این اظهارات، نه توافق هستهای با جمکران، که سیاست مسکو در آسیای مرکزی و خاورمیانه را
به زیر سئوال برده! و همانطور که پیشتر
هم گفتهایم، این توافق با فشار مسکو به
دست آمده؛ اگر حمایت روسیه در کار نباشد، آمریکا و رعایای اروپائیاش با کمال میل حکومت
عربستان و جمکران را به سلاح اتمی مجهز خواهند کرد. سیاستی که پیشتر هم در پاکستان و اسرائیل به
مورد اجراء گذاردند. باری همزمان با شیرینزبانیهای
پتریوس در منامه، در میعاد
تاریخی 10 دسامبر، یعنی روزجهانی حقوقبشر، جان
کری، وزیر امور خارجه ایالات متحد رعایا
را در پاریس گرد آورد و برایشان بالای منبر رفت و حکومت سوریه را به «جنایات
جنگی» متهم نمود و بابت ترهاتاش نشان لژیون دونور هم از وزارت امورخارجه فرانسه
دریافت کرد.
نیازی نیست که بگوئیم،
وعظ و خطابة جان کری، همچون وقوقیههای
حکومت سگسالار، طبق معمول در راستای
پروپاگاند گوبلز تنظیم شده بود: پارس کردن به مسکو، و به زیر سئوال بردن لائیسیته از طریق الصاق
برچسب جنایتکار به حکومتی که از تروریستهای تحتالحمایة غرب «اطاعت» نمیکند:
«[...] وزیر خارجه آمریکا حکومت بشار اسد را به جنایات
جنگی در حلب متهم کرد[...]»
منبع: رادیو فردا،
مورخ 11 دسامبر 2016
وقتی جان کری چنین ادعا میکند، باید بدانید که حق با ایشان است! حکومت بشار اسد، مرتکب جنایت جنگی شده، چرا که برخلاف حکومت
آریامهر، فرار را برقرار ترجیح
نداده، و کشور را به تروریستهای دستپروردة
لندن و واشنگتن واگزار نکرده! و میدانیم
که بر اساس احکام گوبلز سلامالله، هر کس در برابر خشونت مقاومت کند، فینفسه مرتکب خشونت شده و میباید مجازات شود! و
همچنانکه شاهدیم، مقاومت ارتش سوریه در برابر تروریستهای دستپروردة
غرب، بدون حمایت نظامی روسیه امکانپذیر
نمیشد. در نتیجه روسیه نیز در قاموس
آتلانتیستها مرتکب «جنایت جنگی» شده و ... و میباید مجازات شود! همانطور که در وبلاگ «ترامپ و تروریسم» هم
گفتیم، «تهاجم به روسیه» سیاستی است که
انگلستان با تکیه بر «فرانسه و عثمانی و ایران» اعمال میکرد، و جان
کری هم که مامانجاناش فرانسوی بوده و شاهدامادش ایرانی است، نهایت امر بخشی است از همین سیاست!
خلاصه اگر وزیر امورخارجه
ایالات متحد در پاریس بالای منبر می رود، و دولت سوریه را به «جنایت جنگی» متهم میکند
دلیل «منطقی» دارد! «جنایت جنگی» در قاموس
برتریطلبان غرب، یعنی دفاع ارتش از ساختار دولت و تمامیت ارضی سوریه در برابر
تروریستهای اعزامی آتلانتیستها! اگر ارتش سوریه نیز از ارتش شاهنشاه آریامهر سر مشق
میگرفت و بجای ایستادگی در برابر تروریسم، و مقابله با گلة وحش ـ مجموعة چپنما و چماقکش ـ دولت قانونی را
به نوبة خود سرنگون میکرد، صحبت از «جنایتجنگی»
در کار نمیآمد؛ این ارتش، «برادر» آخوند جنایتکار میشد! سپس آخوندها
میتوانستند هر که را میخواهند در زندان تکهتکه کنند و واشنگتن هم خرسند و شادمان
بود، چرا که، تخم لق «اسلام انقلابی» را اینوروآنور توی لپ
اوباش و خوشخیالها ترکانده بود. همانطور
که میدانیم شاپور بختیار از نظریة سوسیال دمکراسی و «روابط حقوقی معاصر» حمایت میکرد
و این روابط به مذاق پوپولیستها و اوباش
«برتریطلب» هیچ خوش نمیآید! امروز هم
بشار اسد از جامعة تک جنسیتی، حجاب اجباری،
ممنوعیت مشروبات الکلی، مراسم روضهوزوزة
همگانی، نمازجماعت و دیگر کثافتکاریهای آخوند
سخنی به میان نمیآورد، در نتیجه به درد
آتلانتیسم نمیخورد. از اینرو به موازات
پیشروی ارتش سوریه در شهر حلب، باراک
اوباما که ادعای مبارزه با تروریسم دارد، مجوز صدور سلاح برای تروریستهای اشغالگر حلب
را نیز صادر کرده، و بعضیها هم «کمک» کردند تا تروریستها بتوانند
با خمپاره به بیمارستان سیار روسیه در حلب حملهور شوند! سپس
نوبت به سازمان ملل رسید تا به پیشنهاد کانادا،
برای نجات تروریستها معرکه بگیرد
و «قطعنامة آتشبس» صادر کند!
البته 4 سال پیش که اوباش مسلح ارسالی
از غرب، در سکوت رسانهای شهر مسیحینشین
حلب را اشغال میفرمودند، دولت کانادا کور
و کر و لال بود! اینک که سیاست «مسیحیزدائی»
در سوریه با شکست روبرو شده، دولت تحتالحمایة بریتانیا در «یونجهزار یخزدة
قطب شمال» برای نجات تروریستها از مهلکه، سازمان ملل را به عرصة تاختوتاز «شبهحقوقی»
تبدیل کرده! پیشتر هم «نیوزلند ـ مصر ـ اسپانیا» یک پیشنویس
قطعنامة آتشبس تهیه کرده بودند که با
وتوی چین و روسیه در شورای امنیت روبرو شد و به «گوشمالی» نمایندة بریتانیا نیز
انجامید.
بله،
برای نخستین بار، نمایندة چین در شورای امنیت، به
فرستادة انگلستان پاسخی «درخور» داد! و اینچنین بود که فاشیستها در انتخابات ریاست
جمهوری اطریش شکست خوردند؛ دولت فرانسه
سقوط کرد؛ مادر ترزا به طرفداری از شیخکهای
عرب همزمان در برابر کاخ باکینگهام و بوریس جانسون، وزیر امورخارجة دولت خودش قرار گرفت، و ... و در آستانة سفر ترزا می به کشورهای حاشیه
خلیج فارس و امضاء قرارداد شرکت نفتی شل با حکومت ملایان، منطقة
«کنسرت ممنوع» از مشهد به بوشهر گسترش یافت:
«[...] گروه موسیقی جنوبی «آوای موج» که قرار بود 15 و
16آذر ماه[...] پس از سالها در بوشهر به روی صحنه برود، از
برگزاری شب دوم اجرای خود منع شد [...]»
منبع: پیکایران، مورخ 16 آذرماه سالجاری، کدخبر:
121023
دلیل این ممنوعیت، «نزدیکی تاریخ
برگزاری کنسرت با شهادت» یکی از پرسوناژهای موهوم سگسالاری شیعی ذکر شده:
«[...] دلیل لغو کنسرت ما
در تاریخ 16 آذرماه نزدیکی تاریخ برگزاری کنسرت به روز 18 آذرماه شهادت امام حسن
عسکری (ع) اعلام شد[...]»
همان منبع
بله چون روز 18 آذرماه بر اساس بیبیگوزکهای شیعیمسلکان،
یک پرسوناژ موهوم «شهید» شده، از دو
روز قبل از این رخداد بیبیگوزکی هیچکس حق ندارد کنسرت برگزار کند، به ویژه در شهر بوشهر و در جوار نیروگاه هستهای! بزودی
ممنوعیت کنسرت از دو روز قبل، به دو هفته،
دو ماه،
شاید هم به دو سال قبل از شهادت صحرانشینان موهوم خواهد رسید! البته
این لاتبازیها علت «روانی» دارد. سگسالاری
شیعی، وقتی ارباباناش در غرب تضعیف میشوند به وحشت
میافتد و به ایران و ایرانی و فرهنگ ایران، یعنی هر آنچه غیرآخوندی است، و با
رسم و رسوم قوم و قبیلة قواد خلیلالله همسوئی نشان نمیدهد، پارس میکند.
گذشته از ممنوعیت کنسرت به احترام فیلیپ هاموند، در بخش فرهنگی، شاهد جفتکپرانی
اوباش مونث و مذکر به فروغ فرخزاد، و
تحمیل زبان خالهزنکی به حکایت «کنیزک و بهرامگور» در خمسة نظامی هستیم ـ رادیوفردا،
مورخ 9 دسامبر 2016. در عرصة سیاسی نیز به سنت رایج، جنگزرگری
میان روحانی و خامنهای و لاریجانی و دیگر اوباش اصلاحطلب و اصولگرا به راه
افتاده. ولی از آنجا که در طویلة اسلام سیاسی، مادیات
و مادیات فاقد اهمیت است، هیچکس با «اقتصاد»کاری ندارد! در
واقع جنجال و هیاهوی مقامات «سگسالاری» جز انحراف افکار عمومی از واگذاری مناقصة
راهآهن با قیمت گرانتر به شرکت «مهاران»،
متعلق به قوموقبیلة وزیر، و امضاء
قراردادهای نفتی با بریتیش پترولیوم، توتال و شل ـ شرکتهای کنسرسیوم ـ هیچ هدف دیگری دنبال نمیکند! و
اصولاً بحرانهای سیاسی جمکران هیچ تأثیری بر امضاء این قراردادهای استعماری ندارد.
این شرایط مطلوب را «نبوغ» نیکولاس
هاپتون، سفیر بریتانیا و کارمند «ام. آی. 6» فراهم آورده!
مقامات سیاسی هیاهو به راه میاندازند، تا
انگلستان بتواند بهتر و بیشتر چپاول کند. این
بساط سابقه تاریخی دارد. به عنوان نمونه
زمانیکه قرارداد استعماری «ناکس دارسی» در شرف پایان بود، تقیزاده ادعا کرد، «اعلیحضرت قرارداد را پاره کردند!» به این
ترتیب، دولت بریتانیا فرصت یافت تا همین
قرارداد خفتبار را تمدید کند! یکی از منابع درآمد حاکمیت انگلستان، همچنانکه گفتیم زدن جیب ملت ایران است. البته
جنتلمنهای نزولخور به صورت نیابتی، یعنی از طریق «شیخوشاه» جیب ما را میزنند.
روند کار این است که یک قرارداد با دولت ایران منعقد میکنند، بعد شیخ
را میفرمایند تا بر ضد آن قرارداد «خفتبار» فتوی بصدورد! سپس
اوباش را به عنوان «مردم» مخالف قرارداد به خیابانها هی میکنند، دولت هم به ناچار قرارداد را لغو میکند. و زمانیکه قرارداد به صورت یکجانبه فسخ شد، جنتلمنها
آناً تقاضای خسارت کلان میکنند. در مورد قرارداد تنباکو دقیقاً چنین شد. اما پس
از کودتای کلنل آیرونساید، جنتلمنها راه بهتری برای چپاول ما ملت یافتند، اهرم
«شاه» را هم به اهرم «شیخ» افزودند. خلاصه کاری کردند تا ایام به کامشان شود. به عنوان نمونه، هنگامیکه قرارداد «دارسی» با مظفرالدینشاه به
امضاء رسید، سوخت عمدة ایران «زغال سنگ» بود. ولی زمانیکه اهمیت نفت بر سرمایهسالاران آشکار
شد، شرکت ملی نفت انگلستان امتیاز دارسی را به خود
اختصاص داد و از آستان رضاشاه خواهان فسخ یکجانبة آن شد! اعلیحضرت
هم که نمیتوانستند روی دربار انگلستان را زمین بیاندازند خواهان «اصلاح» قرارداد
شدند! مذاکرات به این منظور آغاز شد تا اینکه یکروز
دیگ خشم بنیانگذار «ایران نوین» فوران کرد و قرارداد را پاره فرمودند، و در شومینة کاخ افکندند. تقیزاده
هم خاکستر شدن قرارداد را به اطلاع ملت ایران رساند. اما
قرارداد در سه نسخه تهیه شده بود، یک
نسخة آن هم در دست تیمورتاش بود. ولی کسی از این واضحات خبر نداشت، در نتیجه
«مردم» از فسخ قرارداد به شادی پرداختند. احمد کسروی تأکید میکند، تقیزاده
دروغ گفت، تا خیانت خود را به رضاشاه و به
طور کلی به دربار پهلوی نسبت دهد:
«[...]قرارداد جدیدی برای مدت 60 سال منعقد گردید[...]
آقای تقیزاده مبلغ 1650 میلیون لیره انگلیسی از جیب مردم [...] ایران درآورده و
در طبق اخلاص نهاده تقدیم کمپانی نفت جنوب نمودند[...] پس از اینکه کار خود را
تمام نمودند برای استراحت ممتدی به اروپا رفتند[...]»
منبع: احمد
کسروی، «پیشگفتار تاریخ مشروطه ایران»
و شاهدیم که خیانت تقیزاده را محمد مصدق ادامه داد. این مصدق
بود که پس از ترور رزمآرا، قرارداد با انگلستان را به صورت یکجانبه لغو کرد
تا «خدمات» تقیزاده نیمهکاره نماند. تلاش
دولت رزمآرا نیز برای اصلاح قرارداد از طریق مذاکرات قانونی ابتر شد. چرا که «فدائیان اسلام» برای حفظ منافع
انگلستان، تغییرات قانونی را مخل به مبانی اسلام برشمرده
به محض اینکه سخن از قانون و تغییر قانونی پیش میآمد، در یک
دست فتوی و در دست دیگر چاقو، «کافران» را
به سزای اعمال خلاف اسلام میرساندند. رزمآرا به همین دلیل ترور شد تا مصدق بتواند به
شیوة رضاشاه با لغو یکجانبة قرارداد «خفتبار»،
زمینة تحریم اقتصادی و سپس کودتا
را فراهم آورد، و قرارداد دارسی را به قرارداد کنسرسیوم تبدیل
کند.
بله «یکجانبهگرائی»
و نقض مقررات بینالمللی همیشه کارساز آتلانتیستها بوده، هست و خواهد بود. و به
همین دلیل است که این جانوران وحشی همواره از «حکومت آخوند» حمایت به عمل آورده،
و
در تبلیغاتشان احکام توحش و خشونت اسلام را «ضداستبداد» معرفی کردهاند! آخوندهای جمکرانی هم که به دلیل نوکرصفتی ذاتی، تبلیغات ابلهپسند سازمان سیا را «وحی الهی» میدانند،
بین حکومت توحش اسلام و انقلاب سوسیالیست
کوبا «مشترکات» یافتهاند! چه نشستهاید
که آخوند مجید انصاری، زندانبان سابق طویلة
مشروعه و معاون حسن فوتبال، طی مصاحبه با رسانههای کوبا به این مشترکات
اشاره هم کرده! و از آنجا که بیانات
ایشان، در واقع بازنشخوار تبلیغات سازمان سیا به شمار
میرود، در سایت رسمی حکومت انعکاس یافته:
«[...] انصاری طی مصاحبه با [...] روزنامه گرانما
[...] ارگان [رسمی] حزب کمونیست کوبا [...] به ذکر برخی مشترکات دو انقلاب ایران
و کوبا پرداخت و گفت: ضدظلم و سلطهگری،
برخورداری از رهبری هوشمندانه، اتکای به قدرت و مشارکت مردمی، و مواجهه با آسیبهای مشترک، از
جمله ویژگیهای دو انقلاب ایران و کوبا است و هر دو ملت با استقامت و پایداری، به
دستاوردهای ارزشمندی رسیدند[...]»
منبع: ایرنا، مورخ 5 دسامبر 2016،کدخبر:82332551
البته دستاوردهای ارزشمند «انقلاب اسلامی» از هر گونه
توضیح و تفصیل بینیاز است. ولی آخوند
انصاری در واقع پروپاگاند سازمان سیا را نشخوار میفرمایند، و به همین دلیل در توحش و بربریت صحرانشینان
قرن هفتم میلادی، «ضدیت با سلطهگری» رویت
کردهاند! این عمامهچیها که مدعیاند امام
زمانشان ظهور خواهد کرد و دنیا را به زور شمشیر پر از عدل و داد میکند، از برتری طلبیشان آگاه نیستند! و همین ناآگاهی و حماقت است که به سازمان سیا امکان داده تا از آخوند پدوفیل، بردهفروش،
حرمسرادار و دریوزه تصویر «ضدامپریالیسم» ارائه دهد. ولی خوب کدخدا، با این
تبلیغات باعث انبساط خاطر ملوکانة ما هم شده!
البته این روزها اسباب انبساط خاطر ما فراوان است! از ابراز فضل «قلمزنان» جمکرانی در مورد کوبا
آغاز کنیم! این جماعت «فرهیخته» هنوز به «شبیهسازی انقلاب
کوبا» در ایران که تحت عنوان انقلاب سفید به راه اوفتاده بود پی نبرده! در واقع
دستگاه کندی پس از ناکامی در سرنگونی دولت کوبا که به برچیدن پایگاه موشکی آمریکا
در ترکیه منجر شد، بساط انقلاب سفید را در ایران پهن کرد! بله، «اعطاء حق رأی به زنان، تقسیم اراضی و ...» و دیگر اصول انقلاب کذا، نسخهبرداری از سیاست دولت کاسترو بود. ولی حاکمیت کوبا با تکیه بر سوسیالیسم علمی و
دیکتاتوری کارگری به این ایدهها انسجامی اجتماعی و واقعی بخشید، حال آنکه در حاکمیت برخاسته از کودتاهای پیاپی
آتلانتیسم در ایران، این شبیهسازی ابلهانه، روستائیان کشور را به حاشیهنشینان شهرهای بزرگ
تبدیل کرد؛ جوانان را به سوی آخوندهای فکلکراواتی از قماش علی شریعتی سوق داد؛ دانشگاه را به طویلة اسلامگرائی و چپنمائی
تبدیل نمود، و نهایت امر زمینة کودتای 22 بهمن و سرکوب زن و
ملت ایران را فراهم آورد.
در سال 1960، «بنیاد زنان کوبا» با 4 میلیون عضو توسط «ویلما
اسپین»، پایهگذاری شد. ویلما بر تأمین حقوق برابر میان
زنان و مردان، مبارزه با مردسالاری، بیسوادی
و سوءتغذیه کودکان متمرکز بود. در سال 1961،
یونسکو اعلام داشت بیسوادی در
کوبا ریشهکن شده. ویلما از آغاز تأسیس حزب کمونیست کوبا در سال
1965، عضو کمیتة مرکزی حزب بود و در سال 1976 به عضویت
مجلس ملی کوبا پذیرفته شد. فیدل کاسترو، نقش «بانوی اول» را در کنفرانسهای بینالمللی و
سفرهای خارجی پیوسته به ویلما محول میکرد. ویلما اسپین، در سال
1992، رسماً سرکوب و محرومیت همجنسگرایان را در کوبا
محکوم کرد، و اکنون دخترش «ماریهلا» همین مبارزه را پیگیرانه
دنبال میکند.
و با توجه به آمار بیسوادان و ازدواج دختربچههای 10
ساله، «مشترکات» حکومت ملایان با انقلاب
کوبا بسیار مفرح است! و اظهارات آخوند
انصاری در باب مشترکاتشان با کوبا، آنزمان مفرحتر میشود که ارتباط حکومت ملایان
با طالبان بر ملا میشود، و سفیر آخوندیسم بدبخت و مفلوک نمیتواند حتی آن
را تکذیب کند:
«[...] محمدرضا بهرامی اعلام کرد [...] جمهوری اسلامی
ایران با طالبان تماس دارد، اما رابطهای
ندارد [...]»
منبع: رادیوفردا، مورخ 10 دسامبر2016
همانطورکه میبینیم، سگ
سالاری شیعه با طالبان «در تماس» است؛ با
آنان «رابطه» ندارد! گویا فقط خودش را به طالبان «میمالد!» از این خندهدارتر احضار نیکولاس هاپتون به
وزارت امور خارجه جمکران در اعتراض به اظهارات مادر ترزا در شیخنشینهاست.
حکومت ملایان که جاسوس رسمی بریتانیا را به عنوان سفیر
به تهران راه داده، به روی خودش نمیآورد که این فرد برای جاسوسی و
موشدوانی و بحرانسازی فرستاده شده و پذیرش استوارنامة وی به معنای تأئید این
تحرکات است! ولی همین دولت مفلوک و دستنشانده در اعتراض به «مواضع»
نخست وزیر انگلستان، سفیر اینکشور را به وزارت امور خارجه احضار
کرده! البته اوضاع بریتانیا هم چندان تعریفی ندارد! به یاد داریم که ملکه انگلستان برای سفیر ملایان
کالسکه سلطنتی فرستاده بود، ولی پس از اعلام نتیجة انتخابات اطریش، همزمان با امضاء قرارداد نفتی جمکران با شرکت شل
در حضور نیکولاس هاپتون، مادر ترزا دوان
دوان به بحرین رفت و به اعراب قول داد که از آنان در برابر افراطگرایان جمکرانی
حمایت خواهد کرد! سپس شاهد انتقاد وزیر امور خارجه انگلستان از
شیخکها بودیم. ایشان با «شاتآپ» مادر ترزا روبرو شدند! بله، شکست فاشیستها در انتخابات ریاست جمهوری اطریش
ـ 4 دسامبر سالجاری ـ آنهم پس از شکست کودتای ارتش ناتو در ترکیه، حاکمیت
بریتانیا را «چندپاره» کرده، و حاکمیت فرانسه، متحد
اصلی انگلستان در اروپا، به دلیل این از
همگسیختگی عملاً در تعلیق اوفتاده، ولی روسستیزی که با ناپلئون آغاز شد و با هیتلر
و کارتر و اوباما ادامه یافت، همچنان
ادامه دارد!
<< بازگشت