ترامپ و ترهات!
انتشار خبر درگذشت «لئونارد کهن» با 4 روز تأخیر، میباید
یکی از پیامدهای پیروزی «تلخ» دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تلقی
شود! همانطور که میدانیم، در
انتخابات 8 نوامبر 2016، دونالد ترامپ
بر هیلاری کلینتون، نامزد محبوب و مامانی «بانک روتچیلد» پیروز شد و
اتحادیة اروپا و «جهان اسلام» را در ماتم فرو برد. به
ویژه پس سخنرانی آشتیجویانة دونالد ترامپ و حمایت باراک اوباما و هیلاری کلینتون
از «رئیسجمهور جدید»، فریاد بروکسلستان به آسمان برخاست.
ابتدا اعتراض تلویحی آنجلا مرکل را شنیدیم که از «ارزشهای
مشترک» آلمان و آمریکا میگفت، سپس جیغوفریاد
وزیر دفاع «جرمانی» در حمایت از «ارزشهای ناتو»، یعنی تقابل با مسکو، به آسمان برخاست، و
اینچنین بود که محافل «برتریطلب» برای عادیسازی خشونت و یکجانبهگرائی ـ نفی روند حقوقی ـ و «حفظ وضع موجود» به اجماع رسیدند. به محض حصول این توافق «الهی» در بریتانیا و
ایالاتمتحد، کاروانهای خردجال بر علیه
دونالد ترامپ به راه افتاد، و همزمان یورونیوز
در چارچوب «اعتقادات» اسطورهفروشان، فهرستی
از «تفاوتهای» ترامپ با رؤسای جمهور پیشین آمریکا ارائه داد:
«[...] او اولین میلیاردری است که [...] به کاخ سفید
راه یافته [...] سالخوردهترین رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکاست [...] کم
تجربه است [...] پیش از ورود به کاخ سفید، بنائی به اسم خودش دارد [...] زندگی
زناشوئی پرفراز و نشیب [داشته] ملانیا [...]، سومین همسر ترامپ [...] قبل از ازدواج با [وی] مدل عکاسی بوده [...]»
منبع: یورونیوز، مورخ 9 نوامبر 2016
بله، این مسائل خیلی «غیرمعمول» است! چه معنا
دارد که زن «مدل عکاسی» باشد؟! مگر نمیبینید
«مدلینگ» در طویلة مشروعه جرم شناخته شده؟! یا اصولاً چه معنی دارد، مردی
بنائی به نام خودش داشته باشد؟! مگر نمیبینید خداوند خونخوار ابراهیم «نمرود» را
«ستمگر و ظالم» شمرد، چرا که، بجای
پیروی از راه توحش ابراهیمی ـ تخریب
ـ برج بابل ساخته بود؟! چه معنا دارد «مردم» به کسی «رأی» بدهند که مثل
«نمرود» برج میسازد، و علاوه بر این «کم تجربه» هم هست؟! خلاصه همچنانکه میبینیم فهرست «گناهان» و
خطاهای نابخشودنی ترامپ و همسرش «طویل» است! میلیاردر «سالخورده» و کمتجربه که سه بار
ازدواج کرده و همسر سومش هم گناهکار بزرگی است!
چه نشستهاید که، امروز هم داش
احمد خاتمی در وقوقیة جماعت از «ترامپ» به عنوان «تازه به دوران رسیده» یاد کرده:
«[...] نصیحت من به رئیس جمهور "تازه
به دوران رسیده"
آمریکا این است [...]»
منبع: فارس، مورخ 11 نوامبر 2016
بله وقتی دعانویس و خرافهفروش و چاقوکش، مرسدس بنز ضدگلوله سوار شود و در قصرهای مصادرهای
زندگی کند، «تازه به دوران رسیده» نیست، چرا؟ چون به عنوان همسر، یک یا چند گوسفند چادرسیا در
اندروناش نگهداری میکند و دختراناش را هم به ابزار کاسبی تبدیل میکند و مثل
گوسفند به این و آن میفروشد! کافی است
به مطلبی که در ایسنا، تحت عنوان «همسران
روسای جمهور ایران» انتشار یافته نیم نگاهی بیاندازیم، تا به ابعاد توحش و تحجری که بر جامعة ایران
حاکم است، پی ببریم و معنا و مفهوم بردهفروشی به شیوة
صدراسلام را نیز بهتر دریابیم! در هر حال،
در پی بسیج خردجال قبیلة جنگفروش روتچیلد
در اروپا و آمریکا بر علیه ترامپ، و در
واقع بر علیه «بازنگری» حاکمیت آمریکا در
سیاست «مهار روسیه»، مقامات
طویلة مشروعه نیز به «احترام خشونتطلبان غرب»،
رئیس جمهور جدید آمریکا را مورد
تهاجم قرار دادهاند.
ابتدا شاهد تعظیم سردار «باقری» در برابر آتلانتیسم
بودیم. رئیس ستاد کل نیروهای مسلح طویلة
مشروعه پس از تعظیم ـ هتاکی به دونالد
ترامپ ـ به رجزخوانی پرداخت و چنان از خود بیخود شد که حین رجزخوانی «بند را هم
آب داد!» ایشان فرمودند در شهر «حلب»، موشک
میساختند:
«[...] محمدحسین باقری[...] در بخش دیگری از سخنان خود
گفت که [سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ] در سالهای اخیر در حلب سوریه موشکهائی
ساخته است که در جنگ 33 روزه به سمت اسرائیل شلیک شد[...]»
منبع: یورونیوز،
مورخ 10 نوامبر2016
و با توجه به اینکه شهر حلب، عمق
استراتژیک ارتش ناتوست، و طی سالهای
اخیر در اشغال تروریستهای تحتالحمایة این سازمان قرار داشته، میباید
بپذیریم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا تحت نظارت ارتش ناتو بساط موشکسازی به
راه انداخته، و یا رسماً درکنار تروریستها
به ساختن موشکهای کذا مشغول بوده! البته ما این مسائل «جزئی» را میشناختیم، و
پیشتر هم به کرات گفته بودیم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خدمت ارتش ناتوست.
با این وجود، اذعان
رئیس ستاد نیروهای مسلح حکومت جمکران به این واقعیت، میباید پیامد پیروزی دونالد ترامپ بر هیلاری
کلینتون تلقی شود. سردار از این پیروزی هول فرمودهاند. چرا که،
برخلاف پیروزی رونالد ریگان، این
پیروزی به «تحکیم» پایههای تروریسم «اسلامی و مسیحی و یهودی» منجر نخواهد شد؛ پیامآور
تزلزل تروریسم است!
از اینرو در شرایطی که مسکو به دلیل انتخاب ترامپ، برای تغییرات گسترده در روابط آمریکا با روسیه
ابراز امیدواری میکند، حسن روحانی، در کمال
حماقت، پس از انتشار خبر پیروزی ترامپ، هر گونه تأثیر تغییرات سیاست آمریکا بر شرایط
ایران را انکار کرده! در واقع، این واکنش ابلهانه ناشی از هول و هراسی است که
پیروزی ترامپ در دل حکومت ملایان و اربابان آتلانتیستاش افکنده! اینان
سعی دارند با شعار و ادعا و نصیحت و ردیف کردن ترهات، و به ویژه تهاجم به شخص دونالد ترامپ، در برابر این واقعیت که سیاست جهانی آمریکا پای
در تغییرات گسترده گذارده، به خیال خود «سد
سکندر» بسازند. ولی این سروصداها که تحت
عنوان «مخالفت با ترامپ» به راه اوفتاده، نمیتواند
مانع تابش خورشید شود! «واقعیت» این است
که دونالد ترامپ نمایندة نگرشی است که در تمامی ابعاد، با
ارزشهای قبیلهای محافل «برتریطلب» در تضاد آشکار قرار گرفته و نمیتواند از این
ارزشها دفاع کند! و همین تضاد، نهایت امر دست محافل اسلامپرست و اوباشپرور را
در سراسر جهان در پوستگردو خواهد انداخت!
همین محافلاند که پس از فروپاشی اتحاد شوروی، نهاد ریاست جمهوری آمریکا را به مرکز ترویج
روابط «ارباب ـ رعیتی» و حیاتخلوت قبائل «بوش و کلینتون و کندی» تبدیل کرده بودند. کلینتون،
نوچه کندیها بجای جرج بوش اول مینشیند؛
جرج بوش دوم جای کلینتون را میگیرد؛
سپس باراک اوباما از بندهنوازی قبیلةکندی
بهرهمند میشود، و ... و نهایت امر قرار
بود نوبت به همسر بیل کلینتون، و برادر جرج بوش دوم هم برسد! اگر این روند «قدسی» ادامه مییافت کاخ سفید میبایست
پذیرای فرزندان بوش و کلینتون و همسر و دختر اوباما هم بشود! ولی برخلاف
«جاستین ترودو» که نخست وزیری کانادا را از پاپاجاناش به «ارث» برده، دونالد
ترامپ ریاستجمهوری آمریکا را از کسی به ارث نبرده!
بله، ترامپ سابقة
فعالیت در محافل سیاستپیشة واشنگتن ندارد؛
پدرش هم چنین سابقهای نداشته. از همه
مهمتر پدربزرگ ترامپ یک مهاجر فرودست آلمانی بوده، نه یک میلیاردر بانکدار. به
عبارت دیگر، شرایط دونالد ترامپ با
دیگر روسای جمهور آمریکا از زمین تا آسمان تفاوت دارد، و شاید به دلیل همین تفاوت است که جمکرانیها
تمامی نبوغشان را به کار بستهاند تا او را با محمود احمدینژاد به قیاس کشند!
تا آنجا که ما میدانیم ایالات متحد آمریکا به کشور
ایران هیچ شباهتی ندارد؛ آمریکا کشوری
است «مهاجرنشین» و دونالد ترامپ هم از تیرة همین مهاجران است. از سوی دیگر،
احمدینژاد مهاجر نیست و از تحجر و توحش دین و سادهزیستی موذیانة آخوندی
حمایت میکند، حال آنکه دونالد ترامپ گرایش افراطی مذهبی و یا ضدمذهبی ندارد! نهایت امر دونالد ترامپ مسیری را طی کرده که
تبلور آشکار «رویای آمریکائی» است؛ نسل
سوم مهاجران آلمان که پس از موفقیت اقتصادی،
در زمینة سیاسی هم موفق شده:
«[...] مادر
ترامپ مهاجر اسکاتلند و [...] پدربزرگ و مادر بزرگ پدری ترامپ مهاجرین "آلمانی
ـ آمریکائی" بودند[...]
پدر بزرگ او [...] رستوراندار [...] بود [...] دونالد ترامپ حرفة خود را در شرکت املاک پدرش [...] که بر
مسکن اجاری طبقة متوسط [...] متمرکز بود شروع کرد [...]»
منبع: ویکیپدیا
دونالد ترامپ از همین طریق بسیار ثروتمند شده، و برخلاف جیمی کارتر، نه اهل
«سادهزیستی» و تظاهر موذیانه و آخوندی است،
نه از نفی جنسیات حمایت میکند.
همچنین حامی «زن سنتی» و تحتقیمومت هم نیست،
و از همه مهمتر، برخلاف هیلاری کلینتون، ازدواج
را به ابزار کسبوکار و فراهم آوردن موقعیت سیاسی تبدیل نکرده! میدانیم که هیلاری کلینتون، جهت برخورداری از حمایت محافلی که حامی بیل
کلینتون بودند، علیرغم رسانهای شدن سوابق
«درخشان» همسرش، همچنان به زندگی با او
ادامه داده و با این عمل تلویحاً رفتار موهن همسرش را در برابر افکار عمومی
«توجیه» کرده. اینهمه به این امید واهی
که با حمایت محافل کذا پای به کاخ سفید بگذارد!
زهی خیال باطل؛ ایشان که دو دستی
به «پدر بچه» چسبیده بودند، هم در برابر جهانیان، به قول معروف سکة یک پول
شدند، هم کاخسفید را از دست دادند!
خلاصه بگوئیم، نگرش هیلاری کلینتون به ازدواج و خانواده، نگرشی است «سنتی» و محفلی؛ تا «ریشه در آب است»، طلاق معنا ندارد! ولی از
آنجا که ازدواجهای محفلی بر عشق و محبت استوار نیست، و بر منافع سیاسی و ایدئولوژیک پای میفشارد، زمانیکه این منافع از دسترس خارج شود، ازدواج محفلی به طلاق میانجامد. کافی
است به تقاضای طلاق همسر «الگور» نیمنگاهی بیاندازیم! الگور که همچون بیل کلینتون، از خروسهای فعال محله بودند، آنزمان که امکان رسیدن به مقام «شامخ» ریاست
جمهوری را از دست دادند، همسرشان هم رهایشان
کرد! خلاصه، سرکار خانم دیگر دلیلی برای تحمل رفتار «طبیعی»
الگور نداشتند! ولی در همین برهه شاهد بودیم که همسر ولادیمیر
پوتین از تمام امتیازاتاش صرفنظر کرد و طلاق گرفت! از مطلب دور افتادیم بازگردیم به تبلور «رویای
آمریکائی» در پرسوناژ دونالد ترامپ.
این پرسوناژ پس از پیروزی چشمگیر در عرصة اقتصادی، موفق شد در عرصة سیاسی نیز پیروز شود، آنهم بدون برخورداری از حمایت خانوادگی و حزبی! همچنانکه دیدیم سردمداران حزب جمهوریخواه همگی
پشت سر هیلاری کلینتون، نامزد مورد حمایت بانک روتچیلد ایستاده بودند. فقط در
آخرین ساعات 8 نوامبر، آنزمان که احتمال
پیروزی ترامپ داده میشد، رسانهها ادعا کردند،
جرج بوش دوم «رأی سفید در صندوق
انداخته.» باشد تا قبیلة بوش هم حداقل یکپا
در سنگر برنده بگذارد. چرا که این سنگر
برنده، مانند افسانههای کودکان، سرشار
از «امید به آیندة بهتر» است!
ولی فقط پرسوناژ ترامپ نیست که رویای آمریکائی را
بازتاب میدهد؛ زندگی «ملانیا» ترامپ، همسر وی نیز تبلور «مدرن» همین رویاست. همسر
کنونی ترامپ، خارج از چارچوب ارزشهای
محفل احترام به ادیان قرارگرفته. ملانیا دانشگاه نرفته؛ دکتری هم نگرفته؛ مدل عکاسی بوده. برای
کار از اسلوونی به آمریکا آمده، و با
دونالد ترامپ ازدواج کرده، و اینک تبدیل شده به بانوی اول ایالات متحد! در
زندگی ترامپ و همسرش، شاهد تحقق تمام
رویاهای «مهاجرت به آمریکا» هستیم؛ امکان موفقیت و زندگی بهتر، در سرزمینی دیگر! و
فراموش نکنیم که موجودیت این وبلاگ نیز، هر
چند از راه دور، مدیون همین آمریکا، و همین
نگرش است!
<< بازگشت