دوشنبه، تیر ۱۴، ۱۴۰۰

فرست‌فارت و آمار!

 

 

انتخابات ریاست قوۀ مجریۀ حکومت اسلامی،   همانطورکه در وبلاگ «ابراهیم،  ‌مگان و مجتبی» گفتیم در یک شرایط استثنائی برگزار ‌شد؛  صورتک شبکۀ سلطنتی پدوفیلی و برده‌فروشی در انگلستان می‌باید تعویض شود!  از اینرو لندن تمام تلاش خود را به کار گرفت تا از یک‌سو با تحریف تاریخ ایران،   فلات آسیای جنوب غربی را با کشور ایران در ترادف قرار دهد و 5000 سال تاریخ و فرهنگ برایش خلق کند.   و از سوی دیگر،  همزمان از حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانۀ» شیعی تصویر قربانی مظلوم هر چند قدرقدرت ارائه دهد.  در این راستا ضمن سازمان دادن به بساط خودزنی حکومت ملایان در لندن،  اجازه داد تا سفیرش را نیز احضار کنند و به دولت تحت‌الحمایه‌اش در کانادا فرمان داد تا بساط رأی‌گیری ملایان را ممنوع اعلام نماید!

 

دولت کانادا که علاوه بر غارتگران متعهد به انقلاب اسلامی از قماش مهدی خاوری،   به هزاران انگل و توله انگل‌ حکومت شیعی اجازۀ اقامت اعطاء کرده،  و هر سال در شهرهای کانادا،  بساط روضه و زوزه و خردجال کربلا و آش‌نذری  برای سوسمارخوران قرن هفتم میلادی به راه می‌‌اندازد،  چوب لای چرخ انتخابات این حضرات گذاشت تا با یک تیر چندین و چند نشان بزند.  خانوادۀ قربانیان فاجعۀ هواپیمای اوکراینی را به ابزار سیاسی تبدیل کند،   و ضمن دلبری از مخالفان حکومت «مسجد ـ روسپی‌خانۀ» شیعی،  به این حکومت امکان دهد تا در جایگاه مظلوم و قربانی لنگر اندازد؛  خود را دمکراسی بیانگارد و کانادا را مخالف دمکراسی معرفی کند!   

 

پیش از ادامة مطلب،  یادآور شویم دولت کانادا تحت‌الحمایة دربار انگلستان است و مانند همة کشورهای آنگلوساکسون به شیوة «قبیله نوازی و احترام به ادیان» اداره می‌شود.  ایندولت هرگز با حکومت اسلامی در ایران کوچک‌ترین مشکلی نداشته و ندارد!

 

باری در تاریخ 18 ژوئن سالجاری،  همزمان با وعظ و خطابۀ احمدی‌نژاد در یورونیوز،   معرکة بیخ‌دیواری شیعی‌ها که رسانه‌های غرب آن را «انتخابات» می‌نامند برگزار شد و وزارت کشور ملایان از این  بساط آمار «مناسبی» ارائه داد،  تا در داخل و خارج مرزها در مسیر باورهای جمع و نیازها و مطالبات ارباب نقش‌آفرینی کند!   بله،   طبق آمار رسمی این وزارتخانه،  بیش از 50 درصد ایرانیان واجد شرایط این بساط را تحریم کرده‌اند؛   بیش از 3 میلیون رأی باطله در صندوق‌ها ریخته شده و آخوند رئیسی با بیش از 17 میلیون رأی رئیس‌جمهور این مضحکۀ استعماری شده.   البته نفر دوم نیز آراء باطله است،  و سومین نامزد خوشبخت هم عبدالناصر همتی!

 

به محض انتشار نتیجة این گربه‌رقصانی،   پیام تبریک ولادیمیر پوتین برای برندة خوشبخت ارسال شد.  در این پیام که از رئیسی،  ‌ نه به عنوان رئیس‌جمهور منتخب ملت ایران،  که به عنوان  رئیس‌جمهور منتخب جمهوری اسلامی یاد شده، کرملین ضمن اشاره به «روابط دوستانة سنتی میان دو کشور» و مشارکت در تأمین ثبات و امنیت منطقه‌ای،  آخوند رئیسی را به دریافت پیام فرا‌خوانده: 

 

«جناب آقای سید ابراهیم رئیسی گرامی،   رئیس‌جمهور منتخب جمهوری اسلامی ایران، مراتب تبریکات صمیمی را به مناسبت انتخاب جنابعالی به عنوان رئیس‌جمهور جمهوری اسلامی ایران پذیرا باشید.  روابط میان کشورهای‌مان به طور سنتی از خصلت دوستانه و حسن همجواری برخوردار می‌باشد [...]»

منبع:  سپوتنیک فارسی،  ‌مورخ 19 ژوئن 2021

 

با توجه به نقش فعال حکومت ملایان در بحران‌سازی و تهدید ‌ثبات و امنیت منطقه،  و با توجه به «روابط سنتی» ایران و روسیه،  پیام تبریک ولادیمیر پوتین بیشتر به تهدید و تمسخر  می‌ماند!  چرا که تاریخ به ما یادآوری می‌کند از دورة فتحعلی‌شاه قاجار،  کشور ایران با پیمان فینکن‌شتاین رسماً به نیمه‌مستعمره‌ای تبدیل شد که نیروی انسانی و امکاناتش می‌بایست صرف تأمین منافع استعمار بریتانیا و گسترش آخوندیسم ‌شود.  در تداوم همین روال،  و در اواخر دورة قاجار،  اول ژوئن 1920،‌   انعقاد پیمان مودت با مستعمرة بریتانیا،  زنجیرهای این ارتباط استعماری را مستحکم‌تر کرد!   پیمان مذکور در تاریخ 16 آبان‌ماه سال 1300 به تصویب مجلس شورای ملی رسید و فقط ارباب کیخسرو،   نمایندۀ زرتشتیان به آن اعتراض کرد:

 

«[...] تنها معترض، ارباب کیخسرو نماینده زرتشتیان بود.   اظهارات او می‌تواند نخستین اعتراض به ورود کالای چینی به کشور در تاریخ مدرن به حساب بیاید:   متأسفانه تصور می‌کنم از انعقاد این معاهده چیزی که به ایران لطمه وارد خواهد نمود،  ورود امتعه چین است که غالباً جزو تفننات (کالاهای تزئینی) است [...]»    

منبع: سایت فارسی زبان ویکی‌پدیا

 

همچنانکه می‌بینیم شیعی‌هائی که تحت نظارت سفارت انگلستان در مجلس «مشروطه»  لنگر انداخته بودند با ورود خنزرپنزرهای چین به ایران هیچ مخالفتی نداشتند.   و اینک پس از گذشت یک سده،   شاخک شیعی بوق کهنه‌فروشان نیویورک،   روزنامه شرق،  یکصدمین سالگرد تأسیس حزب کمونیست چین را جشن گرفته،   و ضمن مدح و ثنای مائوئیسم،  به «معجزه در کشور چین» اشاره می‌کند!   بله،‌  کمونیسم هم انواع «حق و باطل» دارد!   کمونیسم «حق» آن است که در خدمت بانک‌های آنگلوساکسون قرار گیرد،   یعنی در سراسر جهان از  «توحید و تخریب و تاراج» حمایت به عمل آورد.   به عنوان نمونه،  طی جنگ استعماری ایران و عراق،  چینی‌ها به طرفین جنگ اسلحه می‌فروختند.  از سوی دیگر،  مائوتسه‌تونگ مدت‌هاست در افغانستان با القاعده و طالبان و مجاهدین همکار است و در یمن و اوکراین و ازبکستان و تاجیکستان نیز تحت نظارت لندن و واشنگتن به «معجزه» مشغول‌؛   ما هم از مطلب دور افتادیم!   باری پس از تبریکات مسکو،   نوبت رسید به تکذیبات واشنگتن که از زبان یک سخنگوی بی‌نام و نشان وزارت امور خارجة یانکی‌ها نقل شده:

 

«[...] یک سخنگوی وزارت [امور] خارجه آمریکا گفته است که خبر اعلام پیروزی ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری توسط وزارت کشور ایران را دیده است [...] اما ایرانیان از حق خود برای انتخاب رهبران‌شان در یک فرایند انتخاباتی آزاد و عادلانه محروم شدند [...]»

منبع:  رادیو فردا،  مورخ 19 ژوئن سالجاری

 

خلاصۀ کلام چون دیگر میعادها،  اینبار نیز یانکی «شیره را چشید و گفت شیرین است!»  تکذیبات سخنگوی مذکور چندین و چند دروغ شاخدار به مخاطب ارسال می‌کند.   نخست اینکه ایالات متحد هیچ نقشی در استقرار حکومت ملایان و برگزاری چنین نمایشات مبتذلی در ایران نداشته وندارد.   دیگر آنکه وزارت امورخارجه ایالات متحد،  ارواح شکم‌اش دوستدار انتخابات آزاد و عادلانه و خصوصاً برقراری دمکراسی در ایران است!  ولی کافی است نیم نگاهی بیاندازیم به استقرار دولت خیابانی مهدی بازرگان،   و آغاز اعدام‌ها و به راه افتادن موج کشتار و سرکوب غیرنظامیان کرد و بلوچ و ترکمن و خوزستانی و ...  طی «بهار آزادی» و خصوصاً تشکیل مجلس ضدایرانی خبرگان و برگزاری  «انتخابات آزاد ریاست جمهوری» که طی آن فرد ناشناسی به نام بنی‌صدر از صندوق مارگیری بیرون پرید!  

 

بله انتخابات آزاد در کشور ایران،   برای یانکی‌جماعت و رعایای اروپائی‌اش از این قماش افتضاحات فراتر نمی‌رود.   از منظر اینان در کشور ایران دمکراسی در هر حال ممنوع است! شاپور بختیار به همین دلیل به قتل رسید،  چرا که طرفدار دمکراسی بود و طی سخنرانی در پارلمان اروپا هم ضمن مخالفت با استقرار سلطنت در ایران،  به صراحت به ممنوعیت دمکراسی در ایران اشاره کرده بود:

 

«[...] بعضی کشورها دموکراسی را رژیمی بسیار خوب می‌دانند ولی آن را تنها برای خود می‌خواهند.   ما در ازاء این برداشت غلط بهای سنگینی پرداخته‌ایم و رنج فراوان کشیده‌ایم. بعد از استبداد سلطنتی حکومت ننگین و بیرحم ملایان در ایران برقرار شد.   بی‌تردید آنچه بیش از هر چیز ما بدان نیاز داریم و در جستجوی آن هستیم دموکراسی،  باز هم دموکراسی و همیشه دموکراسی است [...]»           

منبع:  سایت ملیون ایران

 

بله ایالات متحد از شدت علاقه به «فرایند انتخابات آزاد و حق ایرانیان»،   آخوند پدوفیل و برده فروش را به نوفل‌لوشاتو فرستاد و برایش معرکۀ جهانی گرفت!   در «بهار آزادی» در اوج نامزدبازی سالیوان با ماشاالله قصاب،   در دورانی که به جرم نوشیدن مشروب الکلی،  مردم را در خیابان‌ها شلاق می‌زدند،   دستگاه حقوق بشر کارتر هیچ نگرانی‌ای برای حقوق بشر در ایران نداشت.  چرا که،  طبق آمار کشکی وزارت کشور حکومت اوباش،   «99 درصد ایرانیان طی یک رفراندوم آزاد» به جمهوری اسلامی «آری» گفته بودند!  هنوز یک‌سال از این نمایش مهوع نگذشته بود که سازمان سیا سناریوی اشغال سفارت را به صحنه آورد تا ضمن تحمیل تحریم‌های اقتصادی به ملت ایران،   با سگ هار و وفادارش روابط پنهانی برقرار کند و از او تصویر «ضدامپریالیست و دشمن آمریکا» نیز ارائه دهد.   این سیاست مزورانه طی بیش از چهار دهه،  کشور ایران را به پشت جبهة‌ تروریسم در کل منطقه تبدیل کرده،  میلیون‌ها ایرانی را از کشورشان رانده و ...  و برای آمریکا جایگاه ممتاز مخالف حکومت دست نشانده‌اش را محفوظ نگاه داشته!‌  و این رشته سر دراز دارد؛  علی روضه‌خوان خودش تبدیل شده به اوپوزیسیون ولی‌فقیه!  در شرایطی که این ملای بی‌سروپا مردم را به شرکت در انتخابات فرامی‌خواند،  بوق شخصی‌اش ـ  روزنامه جمهوری اسلامی ـ  به دلسردی مردم و عدم استقبال از انتخابات اشاره دارد!                    

  

باری به محض انتشار «نتایج رسمی» انتخابات کذا،   «اوپوزیسیون شیعی» در داخل و خارج کشور جشن پیروزی بر پا کرد،   و به تفسیر و تحلیل آمار رسمی وزارت کشور ملایان مشغول شد!  بله،  آمار همان وزارت کشوری که سالیان دراز توسط اوپوزیسیون خارج‌نشین و داخلی سراپا دروغ و کذب خوانده می‌شد،‌  امروز تبدیل شده به «حقیقت محض!»   مضحک‌تر آنکه بعضی‌ها پای را فراتر گذارده،   بر پایۀ این آمار «مقاله» می‌نویسند و برای آیندۀ کشور «برنامه‌ریزی» می‌کنند!   بی‌پرده بگوئیم،  این آمار در عمل ویژة همین جماعت تنظیم شده!   جماعتی که طی دهه‌های اخیر به صراحت ثابت کرده با تفکر و استدلال بیگانه است؛   هیچ پرسشی به ذهن منجمدش راه نمی‌یابد،  و در لجنزار وابستگی و یک بام و دو هوا در جا می‌زند.  این حضرات از خود نمی‌پرسند چگونه می‌توان به آمار وزارت کشور چنین حکومتی اطمینان کرد؟!   نمونه‌ها کم نیست:  ‌ 99 درصد «آری به جمهوری اسلامی» در فردای شبه رفراندوم دولت خیابانی مهدی بازرگان؛  پیروزی‌های پی‌درپی علی خامنه‌ای در انتخابات ریاست جمهوری با بیش از 90 درصد آراء،  و ... و اگر از گوسفند‌الله که امروز آمار «اخیر» وزارت کشور کذا را اینچنین پسندیده و جشن پیروزی برگزار کرده،   بپرسیم نظرش در مورد آمارهای گذشته همین وزارتخانه چیست،  مسلماً پاسخی نخواهد داشت.  اصل و اساس برای این جانوران وحشی،  هیاهو و مغلطه و عوام‌فریبی است و بس.

 

با این وجود،  به استنباط ما و با توجه به گسترش فقر در ایران،   فقط افرادی انتخابات ملایان را تحریم کرده‌اند که برای زنده ماندن ـ  و نه برای زندگی کردن ـ  به کمک‌های دولتی و ارتباط مستقیم با ارگان‌های ولایت فقیه نیازی ندارند!   به عبارت دیگر،  جمع کثیری از ایرانیان به دلیل فقر ناشی از غارت حکومت ملایان،  به ناچار در این مراسم شرکت کرده‌اند! در نتیجه تعداد آراء باطله منطقاً از آنچه آمار وزارت کشور ملایان ادعا دارد به مراتب فراتر می‌رود.  حال نگاهی بیاندازیم به کاربرد «آمار رسمی» و بهره برداری‌های سیاسی از آن.

 

برای واشنگتن،  این آمار کاربرد کاغذ توالت دارد!  آنهم نه از این کاغذ توالت‌های زپرتی محیط زیستی که با یک اشاره از هم می‌پاشد و مصرف کننده را دست خالی می‌گذارد؛   از آن کاغذهای مرغوب که مثل پارچة «پرنس دوگال» فرسایش‌ناپذیر است.   فقط چنین کاغذ معجزه‌گری می‌تواند ماتحت مقدس عموسام را «پاک و درخشان» کند!  سپس می‌توان از آن برای جلا دادن چهرة «نورانی» خمینی،   منتظری،  دولت شیخ مهدی بازرگان و به ویژه چهرۀ «انقلابی» میرحسین موسوی استفاده کرد که در سال 67 به عنوان نخست وزیر،  مسئولیت نظارت اماکن و زندان‌ها را بر عهده داشته!   باری پس از عمو سام،  افتخار بهره‌برداری از این «آمار» ابتدا نصیب کارفرمایان بوق‌های انگلیسی‌زبان تروریست‌پرور از قماش  نیویورک‌تایمز و گاردین شد،   سپس نوبت رسید به برادران فرانسه زبان‌شان.   اینان با مراجعه به فایل صوتی ـ  فرست فارت فایل،  تولید مشترک  نوابغ لندن و واشنگتن  در سال 2016 ـ   به عوام ثابت کردند در سال 1367،  آخوند منتظری با اعدام زندانیان سیاسی مخالف بوده،   ولی آخوند رئیسی همه را اعدام کرده!   جهت پرهیز از اطالۀ مطلب از نقل قول صرفنظر می‌کنیم و می‌پردازیم به اهداف این پروپاگاند با تکیه بر ترجمۀ فارسی یکی از انواع آن که تحت عنوان «ابراهیم رئیسی،  چهره‌ای خونین در ایران،  نمونۀ‌ ابتذال شر» در سایت رادیوفرانس انترناسیونال مورخ 3 ژوئیه 2021  انتشار یافته.

 

گذشته از تأئید تلویحی «ابتذال خیر»،  محور اصلی این پروپاگاند انحراف افکار عمومی از ارتباط اندام‌وار حکومت ملایان است با اربابان‌اش در لندن و واشنگتن!   به عبارت دیگر،   همه می‌باید این دروغ شاخدار را باور کنند که روز 22 بهمن 1357،  چند سر آخوند دست در دست چند دانشجوی زپرتی در ایران حکومت انقلابی برقرار کرده‌اند و...و مترسکی که با تکیه بر سرنیزۀ ارتش شاهنشاهی و اوباش و نانخورهای لندن و واشنگتن در ایران سر کار آمده،  هیچ ارتباطی با صاحب اختیاران‌اش ندارد؛  مستقل عمل می‌کند!   در مرحله بعد،   همه می باید این دروغ شاخدار را بپذیرند که ابراهیم رئیسی برای کشتار زندانیان استقلال رأی و عمل داشته و تحت هیچ نظارتی نبوده!   و نهایت امر بر اساس «فرست فارت فایل» همه می‌باید بپذیرند که رئیسی در مورد کشتار زندانیان سیاسی با آخوند منتظری مشورت کرده و ایشان مخالفت کرده‌اند!   

 

جالب اینجاست که در این پروپاگاند مهوع،  چراغ سبز ارباب به اعدام‌های سال 67  ـ تریبون دادن به علی روضه خوان در  مقر سازمان ملل در نیویورک ـ  مسکوت مانده!   بله، علی روضه‌خوان که آن  روزها از صدقه سر انتخابات میرحسین موسوی رئیس جمهور شده بود،‌ روز 31 شهریورماه 1366 وارد نیویورک شد و در کمال تعجب نه زوزۀ الی ویزل و شرکاء در اعتراض به ورود این جانور وحشی به گوش رسید،   نه اعتراض بوق کهنه فروشان نیویورک!  این جنایتکار شناخته شده در مجمع عمومی سازمان ملل بالای منبر رفت و با وقاحت و دریدگی اعلام داشت،  «ما برای خدا می‌جنگیم!»  ولی نگفت که خدای‌اش در کاخ سفید نشسته.   دقیقاً همانطور که آخوند رئیسی هم در نشست مطبوعاتی‌اش کشتار زندانیان سیاسی را با دفاع از حقوق بشر در ترادف قرار داد ولی نگفت که از حقوق   جنگ‌طلبان آمریکائی دفاع کرده!