زن و مقام بلالۀ حبشی!
سفر رئیس جمهور چین به شیخنشینهای
حاشیة خلیج فارس، چنان
زلزلهای در دستگاه پرزیدنت زینالعابدین
بایدن به راه انداخت که دستگاه کذا ناچار شد با پایان دادن به حضور حکومت مسجد ـ
روسپیخانه شیعی در «کمیسیون مقام زن» با یک تیر چندین و چند نشان بزند. هم از خود تصویر ابلهفریب «مخالف سرکوب زن
ایرانی» ارائه دهد، هم برای مظلومنمائی و تبلیغات ضدامپریالیستی جیرهخواراناش
در حکومت اسلامی علوفة کافی فراهم آورد، و از همه مهمتر، عقبافتادههای ذهنی ساکن فرنگ، یا بهتر بگوئیم نئاندرتالهای صادراتی حکومت
ملایان را دلشاد کند!
از اینرو به محض انتشار خبر اخراج
حکومت ملایان از «کمیسیون مقام زن»، چند رأس چادرسیا به رهبری مرضیه هاشمی ـ دلال
فتان و دلربای سازمان سیا در ایران ـ با
شعار «ما هم زن هستیم» در برابر دفتر سازمان ملل در تهران تجمع کردند! سپس شاهد
«به، به و دس، دسی و سر، سری» قرن هفتمیهای ساکن غرب بودیم. قدیمیها
میگفتند، «تا ابله در جهان هست، مفلس در نمیماند.» ولی در این واپسین روزهای پائیزی، عبارت بهرهبرداری
مفلس از ابله چندان رسا نیست؛ بگوئیم «تا
شیعی در جهان هست، یانکی در نمیماند!»
یادآور شویم عضویت حکومت ملایان در این
کمیسیون، از قضای روزگار با نخستین
روزهای عملیات ویژة روسیه در اوکراین تقارن زمانی نشان میدهد! به عبارت دیگر، گاوچرانها سعی داشتند با کشاندن
ملایان به این کمیسیون راه را جهت «عادیسازی» سرکوب زن ایرانی و به ارزش گذاشتن
تحجر اسلام حسابی باز کنند. از اینرو
زمینة عضویت حکومت «مسجد ـ روسپیخانه» شیعی را در کمیسیون مقام زن فراهم آوردند، و در
ماه مارس سالجاری، حکومت کذا با استفاده از نظام سهمیهبندی منطقهای
موفق شد عضویت در این کمیسیون را برای یک دورۀ چهارساله کسب کند.
این چنین بودکه یک فروند زهراخانوم را با لچک منقوش به
دفتر سازمان ملل در نیویورک پرتاب کردند تا به اعضای باشگاه بینالملل «گوسالههای
ننه حسن» بباورانند که «زن در حکومت اسلامی مقام والائی دارد!» البته
این عملیات اسلامنوازانه چندماه پیش از آن بود که نیروهای «عرزشی» جهت حفظ خون
شهدایشان، مهسا امینی را به قتل برسانند
و در نشست شانگهای، فلوت شامپاین بر فرق داماد علمالهدی فرود آید! در
نتیجه، زهرا خانوم با همان لچک مکشمرگما، خیلی در کمیسیون «مقام زن» ژست میگرفت. بوقهای
آتلانتیسم هم به احترام بواسیر پرزیدنت زینالعابدین فایزر و پروستات علی روضهخوان، لالمانی
گرفته و هیچ نمیگفتند.
نمیگفتند زهرا خانوم با اینهمه هارتوپورت و هلمنمبارزطلبی
خودش هم تحت قیمومت زندگی میکند! حق دخل و تصرف در اموالش را ندارد؛ بدون اجازة پدر یا همسر «حق» ندارد از خانه خارج
شود؛ یا سر کار برود؛ حق مسافرت ندارد، و ... و از همه مهمتر بوقهای کذا نمیگفتند که
این زهرا خانوم «شجاع و مبارز و غیره» حق ندارد با حرمسراداری همسرش مخالف باشد! بوقهای آتلانتیسم همچنین نمیگفتند که زهرا
خانوم از چه «حقوقی» برخوردار است: حق کتک خوردن از همسر، حق به فروش یا به اجاره
رفتن؛ حق مورد تجاوز قرار گرفتن و حق
مطلقه و سه طلاقه شدن و ... و خلاصه اینان از نشان دادن چهرۀ واقعی «اسلام»، یعنی پشکی که یانکی برایمان بزک کرده هراس
داشتند! دلیل هم از روز روشنتر بود،
اگر این بساط لو میرفت هزاران پرسش مطرح میشد، و برای
پرهیز از اطالۀ کلام ما فقط به طرح یکی از آنها اکتفا میکنیم! و آن
اینکه به چه دلیل عضویت حکومت اسلامی در کمیسیون مقام زن پذیرفته شده بود؟!
یادآور شویم این کمیسیون مهمترین سازمان بینالمللی
برای رفع تبعیض علیه زنان در جهان است و عضویت حکومت «مسجد ـ روسپیخانۀ» شیعی در
چنین کمیسیونی در واقع با هدف تخریب آن صورت گرفته بود! بله، زهرا خانوم را در واقع برای به ارزش گذاشتن «اطاعت
و بردگی و استقرار در جایگاه کالا و کشتزار» به نیویورک پرتاب کرده بودند! حال که بهتر و بیشتر با «حقوق» زهرا خانومها
در جامعۀ اسلامزده آشنا شدیم، میتوان
به دلیل حضور مرضیه هاشمی در تظاهرات تل چادرسیا که با شعار «ما حقیقت ایران هستیم»
در برابر دفتر سازمان ملل بع بع میکرد، بهتر پی ببریم.
مرضیه هاشمی، یا «ملانی
فرانکلین» همانطور که میدانیم سیاهپوست وکاتولیک و آمریکائی
است. ایشان جهت «دلالی برای سازمان سیا در
ایران» تغییر نام دادهاند! خلاصه تاریخ پرافتخار و جامعۀ آمریکا به ایشان
اجازه داده تا با زیر و بم «بردگی» بخوبی آشنا شوند! بردة
کشیش، بردة سازمان سیا، و از
همه مهمتر بردة گذشتهها؛ بردة تاریخ
بردهداری غربیها! ولی بردهداری و بردهفروشی
ایرانی نیست؛ با دین مبین اسلام پای به سرزمین ایران گذارده. از
اینرو سیاهپوستان آمریکائی فینفسه از ایرانی دلخوشی ندارند، ارادتشان
بیشتر به دین ایرانستیز اسلام است، چرا که
این دین ریشههای تاریخیشان را بخوبی بازتاب میدهد. امثال مرضیه هاشمی خودشان را با آنچه «مقام
والای زن در اسلام» میخوانند، شناسائی میکنند، و در این عرصۀ ایرانستیز، ملایان هم نقش سارق مسلح سیاهپوست، و دشمن
فرهنگ و تمدن ایران را بر عهده گرفتهاند! روضه و زوزۀ علی روضه خوان برای «شهید» جرج
فلوید را که فراموش نکردهایم!
درد سرتان ندهم!
طی این مدت، مطبوعات
غرب ـ بخوانیم مدفوعات غرب ـ چشم بر «حقوق زن در اسلام» فروبسته بودند. ولی در
پی قتل مهسا امینی و آغاز اعتراضات با شعار «زن، زندگی، آزادی» که علیرغم کشتار معترضین توسط
نیروهای سرکوبگر استعماری، هنوز پایان
نگرفته، گاوچرانها به یکباره از خواب غفلت
برخاسته، انا شریک گویان و مارمولک به دست آمدند سر دیگ
حقوقبشر، و بساط «کمیتة حقیقتیاب» پهن
کردند! ولی این بساط نیز کارساز نیافتاد؛ اعتراضات ادامه یافت. علی روضهخوان
میپنداشت که با «فرهنگ تهاجمی» ـ اعدام
درمانی ـ میتواند کار ارباب را راه
بیاندازد. از اینرو پس از اعدام محسن شکاری در تهران، مجیدرضا رهنورد را نیز در مشهد و در ملاءعام
اعدام کردند، تا حسابی حق مطلب را ادا
کرده باشند. ناگفته نماند که در گیرودار سرکوب و کشتار
ایرانیان، نان کشور اشغالشدة جرمانی که مقاماتش روزی چند
لیتر اشک تمساح برای ایرانیان سرازیر میکنند، همچنان در روغن فراوان شناور بوده است:
«[به گزارش
جروزالم پست] اداره فدرال آمار آلمان در تازهترین گزارش خود میزان صادرات محصولات
این کشور به ایران [...] تا 9 آبانماه01 14 را یک میلیارد و دویست میلیون یورو، و ارزش واردات از ایران
در این دوره را ۲۶۰ میلیون دلار
اعلام کرده [...] و در شرایطی که معترضان ایرانی خواهان سرنگونی حکومت مذهبی حاکم
بر کشور خود هستند، آلمان کماکان نخستین
شریک تجاری ایران در میان کشورهای اروپائی باقی مانده است [...]»
منبع: رادیوفردا،
مورخ 16 دسامبر سالجاری
با در نظر گرفتن روابط ارباب رعیتی آلمان با ایالات
متحد، به سادگی میتوان دریافت که منتفع اصلی این
شراکت تجاری ایالات متحد است! به عبارت
دیگر، در پس پردة نمایش مهوع حمایت رسانهای
غرب از ایرانیان قربانی حکومت آخوند، افزایش منافع اقتصادی غرب راشاهدیم! آن دسته از خوش باوران که هنوز میپندارند
آمریکا و اروپا مخالف کشتار و سرکوب ایرانیاناند و حکومت آخوند نیز به مبارزه با
غرب مشغول است، کافی است به شیوة ادارة
افغانستان توسط واشنگتن نیم نگاهی بیاندازند.
واشنگتن که ادعا میکند از غارنشنیان پشتون شکست خورده، از طریق سازمان ملل به طالبان کمک مالی میرساند
تا اینان با سرکوب و ارعاب افغانها، تسهیلات لازم را برای غارت منابع زیرزمینی
اینکشور فراهم آورند. و اخیراً به بهانة
حمایت از مبارزة فرضی طالبان با داعش مستقیماً دستاندرکار کمک به این جانوران وحشی
شده:
«[...] آمریکائیها برای پشتیبانی از مبارزه طالبان
بر ضد داعش، [پرداخت] 10 میلیون دلار در
هفته را آغاز کردهاند. این پول افزون بر 30 میلیون دلار بودجه سازمان
ملل متحد است که در سال گذشته به طور منظم
به امارت [امارت اسلامی افغانستان] رسیده است [...]»
منبع: بیبیسی، مورخ
13 دسامبر 2022
نیازی نیست که بگوئیم، طالبان نیز به موازات افزایش علوفهاش از سوی
ارباب، با تغییر اسامی «غیراسلامی» شهرها
و اماکن تاریخی، کوچاندن مردم و تصاحب
اموال و املاکشان، سرکوب زنان،
شلاق و اعدام در ملاءعام و خلاصه تحمیل توحش اسلام به افغانها، ارادتش را به آمریکائیها به اثبات میرساند. دقیقاً
همان بساطی که 44 سال است آمریکا در ایران به راه انداخته، تا از
آخوند پدوفیل و بردهفروش، تصویر
«ضدامپریالیست» ارائه دهد. ناگفته نماند که بدون حمایت چین کمونیست، واشنگتن در خواب هم نمیدید که بتواند چنین
سیاست ضدایرانیای را در کشور ایران به اجرا در آورد. ولی با
سفر رهبر چین به شیخ نشینها، گویا این سیاست در حال فروپاشی است، و
واشنگتن ناچار شده با اخراج جیرهخواراناش از کمیسیون مقام زن، از
مواضع آخوندنوازانهاش یک گام به عقب بنشیند.
حضور شیعیهای شادمان که به «دس دسی»
برای عقبنشینی مفتضحانة آمریکا مشغولاند بگوئیم،
اگر آمریکا با سرکوب زن ایرانی مخالف میبود میتوانست با
ممانعت از عضویت حکومت ملایان در کمیسیون مقام زن، از
مخدوش شدن پرستیژ این نهاد جلوگیری کند، ولی چنین کاری
نکرد. دلیل هم روشن است؛ آمریکا
کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان و کودکان را هنوز امضا نکرده، و هرگز
هم مخالفتی با اسلامگرایان نداشته و ندارد.
از 44 سال پیش، جیمی
کارتر با تکیه بر مائوئیستها، بساط
ارائة «تصویر مترقی» از توحش و تحجر اسلام پهن کرد، و این
سیاست انسانستیز همچنان ادامه یافته است.
در هر حال، شما
برای اخراج حکومت ملایان از کمیسیون مقام زن خوشحالی کنید، ما هم
برای عقبنشینی مفتضحانة آمریکا از مواضع آخوندنوازانهاش در سازمان ملل! ولی در
هرحال ما یلدا را جشن خواهیم گرفت.
<< بازگشت